طول عمر حضرت ولى عصر ارواحنا فداه (1)
طول عمر از نظر دانش و علم
از نظر علوم امروز بايد دانست كه علم، امكان طول عمر را كاملا تأييد كرده و كوشش بشر را در اين راه كوشش نتيجه بخش و موفقيت آميز و لازم مىشناسد و براى طول عمر حد و اندازهاى معلوم نمىكند. علم مىگويد: تقليل متوفيات و مرگ و ميرها، و طولانى ساختن عمر وارد يك مرحله عملى شده و با كمال سرعت رو به تكامل است و حد متوسط عمر در كمى بيشتر از يك قرن از 47 به 74 رسيده است.دكتر «الكسيس كارل» در سال 1912 ميلادى موفق به نگهدارى يك مرغ به مدت سى سال شد، در حالى كه زندگى مرغ حداكثر از ده سال تجاوز نمىكند( 1 )
هشتصد سال زندگى
دكتر «هنرى الحيس» مىگويد: بايد حد متوسط مرگ و مير عمومى را به حد مرگ و مير اطفال كمتر از ده سال رسانيد و اگر اين مسأله عملى شود، انسان آينده، هشتصد سال زندگى خواهد كرد( 2 ).دانشمندان هنوز در تعيين مرز قاطع (زندگى طبيعى) بشر به موفقيتى نرسيدهاند.
مرز منطقى زندگى به نظر دانشمندان تفاوت دارد «پاولوف» مرز طبيعى حيات انسان را 100 سال مىدانست «مچنيكوف» آن را 150 تا 160 قلمداد مىكرد.
پزشك و دانشمند مشهور آلمانى «گوفلاند» معتقد بود كه مدت عادى زندگى بشر 200 سال است.
فيزيولوژيست مشهور قرن نوزدهم «فلوگر» آن را تا 600 سال و «روجربيكن» انگليسى تا 1000 سال قلمداد كردهاند( 3 ). ولى هيچيك دليلى بر اينكه اين مرزها مرز قاطع باشد كه از آن تجاوز نكند ارائه نمىدهند.
به عقيده دانشمند روسى «ايليا مچنيكوف» پزشك و فيزيولوژيست، ياختهها و سلولهاى بدن انسان كه تقريباً شصت تريليون مىباشد از سموم ترشح شده توسط باكتريهاى سمى روده مخصوصاً روده بزرگ ( كه در آن روزانه 130 تريليون ميكروب زاده مىشود) مسموم مىشوند.
بسيارى از اين باكتريهاى زيانى به بدن نمىرسانند ولى بعض از آنها سمى هستند. اينها بدن را از داخل توسط سمهائى كه توليد مىكنند ( مانند گازهاى فنل و اندل) مسموم مىسازند؛ احتمالاً ياختهها و بافتهاى سازنده بدن در اثر اين مسمويت به پيرى زود رس دچار مىشودند، وقتى ياخته پير شده، به سختى مىتواند نيازهاى حياتى را رفع نمايد و در تكثير آن اختلال پديد آمده و سپس مىميرد( 4 )
پروفسور «اسميس» استاد دانشگاه كلمبيا مىگويد: حد و حصر سن، مثل ديوار صوتى است، همانطور كه ديوار صوتى امروزه شكسته شده، اين ديوار سن نيز روزى خواهد شكست( 5 ).
هفتاد هزار سال عمر
آزمايشاتى كه بر روى بعضى از حيوانات ريز آبى انجام شده علما را به امكان تغيير دوران حيات اميدوار نموده و همچنين دانشمندان در روى مگسهاى ميوهها آزمايشهائى نمودند كه در نتيجه عمر آنها نهصد برابر عمر طبيعى گرديد( 6 ) بنابر اين اگر اين امتحان بر روى انسان با موفقيت عملى شود و عمر طبيعى انسان را هشتاد سال فرض كنيم، امكان طولانى كردن عمر تا هفتاد و دوهزار سال ثابت مىشود. همچنين در روى نسوج بعضى حيوانات، مطالعاتى جريان دارد كه كاملا بشر را در اين زمينه به آينده خوش بين نموده و انتظار مىرود كه در آينده طول عمر و بازگشت نيروى جوانى در دسترس همگان قرار بگيرد.بسيارى از علما به مسأله اعاده نيروى جوانى بيشتر توجه دارند تابه مسأله طول عمر؛ زيرا از مسأله طولانى ساختن و ادامه حيات در شرايط مخصوصى به هر مقدار خود را فارغ مىدانند و در حقيقت آن را حل شده و عملى مىشمارند فقط مىگويند: بايد فكرى براى پيرى كرد و سرمى تهيه نمود كه از پيرى جلوگيرى كند؛ زيرا عمر هر چه طولانى شود اگر بازحمت پيرى توأم شود لذت بخش نيست. مرگ نه مولود طول عمر و نه نتيجه پيرى است؛ بلكه مرگ نتيجه بيمارى و رعايت نكردن قواعد حفظ الصحه و بهداشت بدن و سلامت مزاج است كه اگر انسان بتواند بر عواملى كه مزاج را تحت تأثير قرار مىدهند مسلط شود، مىتواند مرگ را مهار نمايد.
اين عوامل عبارت است از صحت مزاج پدر و مادر، و پدر و ماور آنها و اطلاع آنان به قواعد بهداشتى توليد مثل، آداب نكاح، اعتدال مزاج مادر در ايام حمل، رعايت دستورات بهداشتى در دوره باردارى و هنگام رضاع و شير دادن، حسن تربيت فرزند، مساعدت محيط و هوا، رعايت اعتدال در خواب و استراحت، كار و معاشرت و انتخاب جامه و پاى افزار، مصاحبت با مردمان صحيح الاخلاق و مستقيم، ايمان به خدا و امنيت، صفاى باطن و تنزه آن از عقائد خرافى و باطل، استفاده از غذاهاى سالم و خود دارى از صرف مسكرات و نوشابههاى الكلى و شرايط ديگر از اين قبيل كه چون بيشتر اين عوامل تحت كنترل انسان نيست ناچار مغلوب شده و تسليم مرگ مىشود.
آمارهائى كه راجع به تعداد متوفيات و تفاوت آنها به حسب شغل و حرفه و محيط و مسكن از طرف شركتهاى بيمه منتشر مىشود ثابت مىكند كه اختلاف اعمار بشر مربوط به يك سلسله عوامل خارجى است كه هر چه اين عوامل كمتر شود، عمر طولانىتر مىشود. چنانچه مكرر ديده شده اشخاصى متجاوز از صد و پنجاه، صد و شصت، صد و هفتاد و دويست و بيشتر زندگى كردهاند، و در همين عصر، ما اشخاصى را مىشناسيم كه سن آنها از صدو پنجاه متجاوز است، و اين نيست مگر در اثر آنكه عوامل كشنده كمتر به سراغ آنها رفته است.
خلاصه سخن اين است كه: امكان عادى طول عمر در جهان علم صد در صد مورد قبول و غير قابل انكار است.براى اينكه معلوم شود تعجبى كه ما از عمر بسيار طولانى مىنمائيم، معلول انس و عادت به عمرهاى كوتاه است، در سخن يك پزشك انگليسى دقت فرمائيد، اين پزشك مىگويد: اگر منطقه كانال پاناما كه مشهور به بيماريهاى فراوان است از ساير نقاط جهان جدا شود و ما در آنجا زندگى كنيم و از سرگذشت مرگ و زندگى در ساير نقاط بى اطلاع باشيم خواهيم گفت: كثرت وفيات در اين منطقه و كوتاهى عمر از امور معين به حكم طبيعت است و تغيير آن از دسترس علم خارج است؛ پس معلوم مىشود كه جهل ما به اسباب بعضى از بيماريها مانع از تقليل وفيات و طولانى شدن عمر است و هر كس در اين نظر با من مباحثه كند (كثرت ميزان وفيات و عمرها را در حدى ثابت بداند) از او مىپرسم:
كدام دوره از دورههاى عمر ثابت است؟
دوره عمر در هند يا در نيوزيلند يا آمريكا يا در منطقه قنال؟
و كدام پيشه و شغل است كه دوره عمر در آن ثابت است؟
آيا پيشه و شغل است كه دوره عمر در آن ثابت است؟
آيا پيشه فلكى و ستارهشناسى كه وفيات آن 15 تا 20 در صد زير حد متوسط است؟ يا وكالت دادگسترى كه وفيات آن 5 تا 15 در صد فوق متوسط است؟ يا تنطيف شبكات كه وفيات آن 40 تا 60 در صد فوق متوسط است؟
اينها مثالهائى از تفاوت بسيار در متوسط وفيات به حسب مشاغل و پيشهها است. بعلاوه ما ادله بسيار ديگر نيز داريم كه دلالت دارد بر تغييرات مهم در دوران حيات به وسائل صناعى سپس آزمايشهائى را كه روى بعضى حيوانات شده و همه ناجح و موفقيت آميز بوده شرح داده است( 7 )
طول عمر از نظر اديان
اديان همه با اتفاق از عمر بسيار طولانى جمعى از افراد بشر خبر دادهاند. تورات كتابى كه با همين وضع تحريف شده مورد اعتماد يهود و نصارى است، در سفر تكوين اصحاح 5، آيه 5 و 8 و 11 و 14 و 17 و20 و 27 و 31 و در اصحاح 9، آيه 29 و اسحاح 11 آيه 10 تا 17 و در موارد ديگر، افرادى را از پيغمبران و ديگران نام برده و عمرهاى طولانى هر يك را كه متجاوز از چهار صد ، ششصد ، هفتصد ، هشتصد و نهصد بوده، به صراحت بيان داشته است.(102)علاوه بر اين معتقدند كه «ايليا» براى اينكه الم مرگ را نبيند زنده به آسمان مرفوع شد و «آدم كلارك» مفسر مىگويد: شكى نيست در اينكه ايليا زنده به آسمان مرفوع شد( 8 )
دين مقدس اسلام
در دين اسلام امكان عمر طولانى يكى از مسايل مورد اتفاق مىباشد و قرآن مجيد در نهايت صراحت از عمر طولانى نوح در سوره عنكبوت آيه 14 خبر مىدهد:«فلبث فيهم ألف سنة الا خمسين عاماً»
كه فقط مدت اشتغال نوح پيغمبر - على نبينا و آله وعليهالسلام - به دعوت قوم، پيش از طوفان به صريح اين آيه نهصد و پنجاه سال بوده است و اگر سالهاى پيش از دعوت و سالهاى بعد از دعوت رابه حساب بياوريم چه مقدار مىشود، خدا عالم است.
و عموم مسلمانان اتفاق دارند كه عيسى و بلكه خضر و ادريس و الياس زنده هستند و عيسى در آخر الزمان به زمين خواهد آمد و به حضرت مهدى(ع) در نماز اقتدا خواهد كرد.
از نظر تاريخ نيز عمر طولانى مورد تأييد است و تواريخى كه در دست داريم، اشخاص بسيارى را نشان مىدهند كه از عمر طولانى و زندگى بلند برخوردار شدهاند.
يكى از كتابهائى كه به خصوص در تاريخ زندگى و شرح احوال معمرين نگاشته شده و يكى از مآخذ و مصادر و كتب مهم تراجم و رجال به شمار مىرود كتابى است كه ابوحاتم سبحستانى (متوفى 350) به نام «المعمرون» تأليف كرده است، اين كتاب كه اخيراً هم با فهرست و اسلوب عالى طبع شده سوابق تاريخى طول عمر را بطور كامل و مبسوط روشن مىسازد.
نتيجه
ما از هر نظر كه ملاحظه كنيم حتى تواريخ عهد باستان را هم اگر جلو بياوريم يا علم قديم و فلسفه يونان را مستند قرار دهيم و يا آنكه به علوم جديد اعتماد نمائيم و يا به اخبار انبيا و پيامبران اتكا و استناد نمائيم، همه امكان طول عمر و وقوع آن را تصديق و اثبات مىنمايند و آن را خارق عادت و اعجاز يعنى بيرون از قوانين و نواميس طبيعى عالم نمىشمارند. بله چون افرادى كه عمر طولانى كردهاند نادرند قدرى نامأنوس و جالب توجه است. در صورتى كه از نظر علمى بايد گفت اين عمرهاى كوتاه خلاف سنن خلقت و قواعد اصلى عالم طبيعت است و اگر عوارضى كه گفته شد مانع نبود بايد عمر كوتاه خلاف عادت شده باشد.اما طول عمر حضرت ولى عصر (ارواح العالمين له الفدا)
ما مىگوئيم اصلاً طول عمر ايشان اگر چند هزار سال ديگر و بلكه بيشتر نيز بر آن افزوده شود نبايد مورد حرف و محل شبهه باشد؛ زيرا امكان ذاتى و امكان وقوعى طول عمر ثابت و مسلم است، حال ما چه امكان طبيعى طول عمر و وقوع آن را ثابت كنيم ( چنانچه ثابت است) و چه امكان آن را ثابت ندانيم و عمر طولانى را يك امر خارق العاده و معجزه بشماريم، در مورد طول عمر ايشان اگر ايمان به خدا و قدرت و توانائى و صحت نبوتها داريم نبايد ترديد كنيم. مسأله طول عمر آن حضرت مسألهاى است كه صدها حديث بر آن دلالت دارد و مشيت ازلى الهى بر آن تعلق گرفته است. هركس خدا را قادر و توانا مىشناسد، بايد آن را باور كند و هر كس العياذبالله خدا را عاجز مىشمارد و عجز را نقص و از صفات سلبيه حق نمىداند، هر چه دلش مىخواهد بگويد؛ اما مىگوئيم عجز، نقص است و ناقص، محتاج است و محتاج واجب الو جود نمىباشد.
حضرت صاحب الامر - عجل الله تعالى فرجه - را در اين دوران عمر طولانى مكرر مردمان بزرگ كه از صفاى باطن و استعداد خاص بهرهمند بودهاند، زيارت و مشرف به ملاقات و نعمت ديدارش شدهاند. در اين موضوع سخن از امكان طول عمر و عدم امكان بى مورد است.آنكه فرضاً مىگويد طول عمر محال عقلى است و عقلاً امكان ناپذير است، يا مىگويد محال طبيعى است، بايد برهان و دليل بياورد، مع ذلك ما ثابت كرديم كه عمر بسيار طولانى نه محال عقلى و ذاتى است و نه استحاله وقوعى در آن فرض مىشود و نه محال طبيعى است.
باز مىگوئيم: ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتايج كاوشها آزمايشهاى علمى علماى غرب نقل كرديم براى روشن شدن ذهن بعضى از صاحبان افكار سطحى و افراد كم اطلاع بود كه بدانند امكان طبيعى طول عمر مورد قبول علماى بزرگ شرق و غرب است. اما در مورد طول عمر امام زمان - أرواحنافداه - فرضاً هم امكان طبيعى طول عمر ثابت نباشد، تكيه مابر قدرت خدا و اراده بارى تعالى است و از اينكه طول عمر آن حضرت خارق العاده هم باشد، هيچ شبههاى را وارد نمىدانيم. زيرا مسأله خارق عادات و ايمان به معجزه اساس قبول و پذيرش نبوات است. تمام معجزات پيغمبران امور خارق العاده است و اين كسانى كه در اين موضوع استبعاد مىكنند، در مورد معجزات حرفى ندارند و تسليم هستند. چه فرق مىكند، احياء موتى و زنده كردن مردگان و تبديل عصا به ثعبان و پيدايش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن گفتن كودك در گهواره و ولادت عيسى بدون پدر، با عمر بسيار طولانى.
اگر امكان طبيعى طول عمر را علم تصديق مىكند، امكان طبيعى بعضى از معجزات را تصديق نكرده است پس چگونه در آن شك مىكنيم با اينكه اين را قبول داريم. ما مىگوئيم به هر حساب كه باشد، ايراد يا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد - عجل الله تعالى فرجه - بى وجه است و اگر تمام عقلا جمع شوند و بخواهند در ايراد به طول عمر آن حضرت يك سخن خردپسند و دليل معقولى درست كنند ممكن نيست. خدا فرموده و پيغمبر خبر داده و ائمه طاهرين هم مژده دادهاند كه حضرت حجت عصر، فرزند حضرت امام حسن عسكرى(ع) همان كسى كه در بامداد روز نيمه شعبان سال 255 عالم را به نور جمال خودمنور ساخت، بعد از غيبت بسيار طولانى كه مردم در امر آن حضرت در حيرت و سرگردانى واقع مىشوند و اكثراً به شك و ترديد مىافتند و عالم پر از ظلم و جور و فشار و ناراحتى و فساد و انواع نگرانيها مىشود ظهور مىفرمايد و جهان را پر از عدل و داد مىكند و در دنيا يك حكومت جهانى تشكيل مىدهد و قانون واحد اسلام را همه جا اجرا مىسازد و در سراسر عالم عدالت اجتماعى را بر اساس تعاليم قرآن بر قرار مىنمايد.
با اينكه اين بشارتها قطعى و مسلم و متواتر است، خداوند هم بر هر كار قادر و توانا است ديگر جاى شبهه و شك و ترديد نيست. اين استبعادات طول عمر و سر غيبت همه از وساوس شيطان است و چنانچه توضيح داده شد به هر نحو كه در طول عمر نظر بدهيم، استبعاد طول عمر حضرت صاحب الزمان -عجل الله تعالى فرجه - صحيح نيست. علم و عقل و نقل و قرآن و احاديث و كتابهاى دينى ملل ديگر و آراء و نظر دانشمندان قديم و جديد و تجربه، همه پشتيبان و مؤيد عقيده ما مىباشند.
تفاوت و اختلاف مخلوقات در عمر و طول عمر بشر و قياس آن با استثنائات
بايد در نظر داشت كه در عالم آفرينش از مجردات و ماديات و انواع و افراد آنها مخلوقات استثنائى( 10 ) و منفردى وجود دارد كه بين آنها و موجوداتى كه با آنها در يك رشته و تحت يك نوع يا فصل مىباشند فاصله و تفاوت بسيار ديده مىشود و چون انس ما به همان موجودات يك نواخت و كم تفاوت است، در نظر ما وجوداين افراد آن همه در صورتى كه فاصله و تفاوت زياد باشد استثناء و شگفت انگيز است. خواه اين فاصله و استثناء از جهت طول يا عرض يا حجم يا وزن يا خصوصيات معنوى و روحى و جهات ديگر باشد و خواه بر ماعلت آن استثناء معلوم باشد و آن را تحت يك قانون از قوانين ظاهرى يا خفى بشناسيم يا علت آن بر ما معلوم نباشد. از كرات آسمان و ستارگان گرفته تا ذره و اتم، هر كجا برويم يك عده استثنائاتى مىبينيم، يعنى موجوداتى را مىبينيم كه نسبت به موجودات ديگر از نوع خود واجد يك خصوصيت استثنائى و جالب مىباشند.
استثناء در كرات
شما از ستاره شناسان و علماى هيئت كه از احوال ميلونها ستاره و منظومه و كهكشان و فواصل ستارگان و ابعاد و حجم و قطر آنها كم و بيش اطلاعاتى دارند بپرسيد كه آيا در اين قوانينى كه شما كرات كواكب و نجوم را تحت سيطره آنها شناختهايد موارد استثنائى كه شما هنوز به كشف قانونى كه بر آن حاكم است نايل نشده باشيد هست يا نه؟بپرسيد تا جواب مثبت بشنويد.
آيا تفاوتهائى كه در بين اين مخلوقات عظيم از جهت حجم و قطر و وزن وجود دارد حد و حصر معينى دارد يا نه؟
يقيناً جواب مىدهند حدّ و حصر معين ندارد.
مثلا تقاوتى كه زمين ما با «سديم المرأة المسلسله» دارد از جهت حجم و قطر و وزن با حساب هيچ محاسبى ( غير از خدا) معلوم نمىشود و براى اينكه تا حدى اين تفاوت نزديك به ذهن شود، تفاوت بين آفتاب و «سديم المرأة المسلسله» را بايد در نظر بگيريم. حجم آفتاب را علماى هيئت نسبت به جحم سديم المرأه المسلسله مثل حجم يك ذره از ذرات نور آفتاب كه از پنجرهاى به داخل اطاقى بتابد نسبت به خود آفتاب بر آورد كردهاند يعنى آن ذره چقدر از آفتاب كوچكتر است، آفتاب با آن عظمت به همين قدر از سديم مرأه مسلسله كوچكتر است آن وقت زمين ما كه حجمش يك ميليون و سيصد هزار بار كمتر از آفتاب است در جنب سديم چه خواهد بود؟! و اگر كسى بخواهد حجم سديم مرأه مسلسله را نسبت به آفتاب بفهمند، طول قطر آفتاب را كه يك ميليون و 390 هزار كيلومتر است با طول قطر سديم كه سى هزار ميليون سال نورى است مقايسه نمايد.
آيا اين تفاوت بين زمين ما و سديمها و از آنها بزرگتر از كجا است؟ و آيا كسى مىتواند بگويد ما نمىتوانيم اين همه تفاوت و فاصله اختلاف را در اين دو كره قبول كنيم؟
آيا چطور است كه بطور استثناء در ميان سيارات منظومه شمسى فقط اين زمين ما و به احتمالى هم مريخ صالح از براى پيدايش حيات شد در حالى كه سيارات ديگر اين صلاحيت را ندارند و شايد ميليونها ستاره ديگر نيز فاقد اين صلاحيت باشند؟
استثناء و اختلاف عمر در دنياى اتم
مىگويند: در جهان اتم مزونهائى يافت مىشوند كه يكى پس از رهائى از مركز، عمرش يكهزارم ثانيه است و مزونى ديگر به نام هايرون عمرش ده ميليارديم ثانيه است، يعنى بى نهايت كمتر و كوتاهتر آيا اين اختلاف را اگر ديروز كه بشر به دنياى اتم آشنا نبود، به شما مىگفتند باور مىكرديد؟يقيناً نه. ولى امروز آن را يك موضوع مسلم فيزيكى مىدانند( 11 )استثناء و اختلاف عالم گياه و درخت
در عالم نبات نيز استثنائات عجيب و حيرت افزا، فراوان به چشم مىخورد در ميان اشجار و درختان، درختانى ديده شدهاند كه از جهت طول يا تنومندى و قطر يا طول عمر فوق العاده اسباب تعجب گرديدهاند مثل درخت «ارز» لبنان و مثل درختى كه در آمريكا است و به عربى آن را «ام الاجمه» مىنامند، يعنى مادر جنگل. اين درخت از بزرگترين درختهاى آمريكا است، درازى آن را بيشتر از سيصد قدم ذكر كردهاند سياحان تازه حالا چهار صد قدم مىگويند، قطر ساق آن نزديك به زمين سيصد قدم و كلفتى پوستش به عرض هجده انگشت.در اسكاتلند «اكس» انگليس در عمر بعضى از درختها تأمل كرده ديدهاند از سيصد سال بيشتر است. يكى از فضلاء محيط يكى از اشجار را اندازه گرفته تقريباً نود قدم بوده و از روى نسبت آن به كوچكترين درخت از همين نوع عمر آن را پنج هزار سال معين كرد.
در كاليفرنيا درخت كاجى است به طول سيصد قدم كه محيط آن سى قدم مىباشد و عمرش شش هزار سال است. غريبتر از اينها درخت «عندمى» است در شهر اورتاوا در جزيره تنزيف كه يكى از جزاير كانارى مىباشد در درياى اتلانتيك ( جزاير مزبور به جزاير خالدات معروف است» اين درخت محيطش بقدرى است كه اگر ده نفر دور آن دستهاى خود را باز كنند بطورى كه سر انگشتهاى آنها به هم برسد باز به تمام ساق آن احاطه نمىنمايد و صاحب «الايات البينات» مىگويد: حال كه سال 1882 م است «سال تأليف كتاب الآيات البينات» 482 سال مىباشد كه جزيره مزبور كشف شده و آن درخت عظيم در وقت كشف جزيره به همين حال بوده كه حالا هست و هيچ تفاوت و تغييرى در منظر آن پيدا نشده و چون نمو اينگونه درختها كند است كه از نمو درختهاى كوجك از همين نوع معلوم مىشود، در اين صورت خدا مىداند چقدر قرون و دهور گذشته تا درخت عندم اورتاوا، به اين عظمت و قطر رسيده و يكى از علماى نبات شناص در تعيين عمر اين درخت اظهار عجز كرده مىگويد: فهم و ادراك بشر از كشف اين سر قاصر است و نمىتواند به تقريب هم بفهمد كه عندم اورتاوا چند سال عمر كرده همين قدر معلوم و مسلم است كه اين نهال كهنسال قرنها پيش از خلفت انسان در كار نشو و نما بوده و زندگانى درازى نموده تا به اين قد و قواره رسیده است .
پی نوشت ها :
1) اطلاعات شماره 11805.
2) اطلاعات شماره 11805.
3) مجله دانشمند، شماره مسلسل 61.
4) مجله دانشمند، شماره مسلسل 61.
5) اطلاعات، شماره 11805.
6) شماره 5، سال 38، ص 607 و منتخب الاثر، ص 278.
7) الهلال، شماره 5، سال 38، مارس 1930 و منتخب الاثر، ص 277 و 278.
8) رجوع شود به ترجمه تورات از لغت عبرانى و كلدانى و يونانى به لغت عربى، طبع بيروت، سال 1870 / م.
9) رجوع شود به كتاب اظهار الحق، ج 2، ص 124.
10) البته غرض از تعبير استثنائى و منفرد در اينجا اين نسيت كه استثناء بر اساس قاعده و قانونى نيست و مثل استثنائات عرف ما تبعيض بى جهت و بى مصلحت باشد، بلكه اين استثنائات نيز طبق نو اميس خاصه و سنن الهى ظاهر مىشود و اطلاق استثناء بر اينگونه پديدهها از جهت اين است كه به حسب معتاد و سابقعه و اطلاعات ما به ندرت ديده مىشوند. از نظر ما ظهور فلان ستاره يا حادثه جوى يك امر استثنائى و بى سابقه است اما از نظر كسى كه به اوضاع و احوال و حركات ستارگان ومنظومهها عالم است يك امر با سابقه است كه مكرر در دوران صدها هزار سال جهان روى داده است.
11) نور دانش، شماره 6، دوره جديد، سال پنجم.