نویسنده: حجت السلام و المسلمین محمدرضا فؤادیان
این زیارت بوى دیگر مىدهد
بوى دلبر، پور کوثر مىدهد
بوى مهدى، سرو هستى مىدهد
بوى یاسین ناى عرشى مىدهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا
اشک قائم، بر شهید کربلا
زیارت «ناحیة مقدسه»185، سوگنامة تأثّرانگیز و مرثیة سوزناک امام مهدى (علیهالسلام) در رثای امام حسین (علیهالسلام) است که عاشقان و شیفتگان اهل بیت (علیهمالسلام) در روز عاشورا و غیر عاشورا آن را زمزمه مىکنند. 186
امام زمان (علیهالسلام)، زائر و مرثیه سرا و وارث حسین (علیهالسلام) است؛ کسى که زمان در تحت اختیار او و تمام لحظهها در مقابل نگاه او است و همواره با نگاهى نافذ، جاى جاى دشت بلا و لحظه به لحظة حماسة عاشورا و سختى و تلخى واقعة طف را مشاهده، و سوز عطش و سوزش سیلى و تازیانه را بر پیکر عاشورائیان لمس مىکند.
زیارت شونده هم، کسى است که نامش ربایندة دل، و صحن و سرایش، آتش افروز جانها و حرمش، آرامگاه قلب و تماشاگه رازهاست.
در حقیقت، این زیارت، آموزههایى از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه و توسل است. این زیارت، در عین حالی که مرثیه است و به بیان عمق فاجعة کربلا میپردازد، مسئولیت آفرین و حرکت¬ساز نیز مىباشد و از این رو، بر سفیران هدایت عاشورایى شایسته و بایسته است که با عنایت بیشترى به این زیارت توجّه کنند و جایگاه والاى این زیارت را در مجالس حسینى متذکر شوند.
سلام های این زیارت، از غالب زیارات دیگر، بیشتر است و در یک تقسیمبندی کلی، میتوان آنها را در چهار محور قرار داد189:
الف. سلام بر انبیا (علیهمالسلام)
در ابتداى این زیارت، نام 23 تن از انبیاى الهى (علیهمالسلام) ذکر شده است که سلام بر آنها و اعتراف به مقامات و فضایل آنان، زائر را به جایگاه توحید و نبوت، رهنمون مىسازد. در این رابطه، دقت به دو نکته، ضرورى است:
یکم. معدن تمام حسن و جلالت ها، ذات اقدس الهى است و «نبوّت» رشتة پیوند خلق و خالق است و استحکام آن، به امر «ولایت» مىباشد که در دنباله، به آن اشاره شده است.
دوّم. اغلب صفات ذکر شده برای انبیا، یادآور رنج و محنت آنهاست؛ مانند صبر ایوب و زکریا، شهادت یحیى و... (علیهمالسلام) ؛ که هیچکدام، قابل مقایسه با مصایب کربلا نیست.
ب. سلام بر اولیاى دین (علیهمالسلام)
امام زمان (علیهالسلام) در سه قسمت از این زیارت، به زائر، درس و پیام امامشناسى میدهد:
یک. در اوایل زیارت؛ که بعد از سلام بر پیامبران آمده است: «السَّلَامُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِأُخُوَّتِهِ السَّلَامُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَتِهِ السَّلَامُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِیِّ أَبِیهِ وَ خَلِیفَتِهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذِی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِه».
در این قسمت، نام چهار تن از اصحاب کسا (علیهمالسلام) با ذکر برخى از خصوصیات آنان، بیان شده است:
سلام بر امیر مؤمنان، امام على (علیهالسلام) که تنها او شایستگى و افتخار برادرى با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را داشت.
سلام بر فاطمه علیها السلام که دختر و پارة تن رسول خدا بود.
سلام بر امام حسن مجتبى (علیهالسلام) که جانشین پدر بزرگوار خود بود.
سلام بر حسین (علیهالسلام) که خونش را به اسلام هدیه کرد.
دو. در قسمت دعا و مناجات؛ که در این قسمت، امام زمان (علیهالسلام) امام¬شناسى را راهگشای توسل، معرفی میکنند. لذا زائر، خداوند تبارک و تعالى را به انوار طیبة معصومین (علیهمالسلام) قسم مىدهد و نام امامان نور را - از امام على (علیهالسلام) تا امام حسن عسگرى (علیهالسلام) - ذکر میکند و سپس درخواستش را عرضه مىدارد.
سه. در دعاى قنوتِ نماز این زیارت؛ که دوباره یاد ائمه (علیهمالسلام) شکوفا مىشود. ویژگیهایی که در این قسمت، برای پنجتن آلعبا ذکر میشود، بسیار حائز اهمیت است.
ج. سلام بر روح زیارت، امام حسین (علیهالسلام)
در زیارات دیگر، سلام بر سالار شهیدان، یک¬جا و به صورت کلى آمده است؛ ولى در این زیارت، سلام، گاهى همراه با ذکر فضایل و عملکرد آن حضرت و گاه بر اعضا و جوارح ایشان بیان میشود.
«السَّلَامُ عَلَى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ»؛ «سلام بر آقایى که خداوند، شفا را در تربت او قرار داده است».
«السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ»؛ «سلام بر بزرگوارى که دعا زیر گنبد او اجابت مىشود».
«السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ190»؛ «سلام بر کسى که امامان از فرزندان او هستند».
«السَّلَامُ عَلَى ابْنِ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاء»؛ «سلام بر فرزند خاتم پیامبران».
«السَّلَامُ عَلَى مَنْ بَکَتْهُ مَلَائِکَةُ السَّمَاء»؛ «سلام بر کسى که ملائکة آسمان، بر او گریه کردند».
«السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِیب»؛ «سلام بر گونة خاک آلود».
«السَّلَامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِیبِ»؛ «سلام بر لبى که با نى زده شد».
«السَّلَامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ »؛ «سلام بر سرى که بالاى نیزه رفت».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَامِ الْعَارِیَةِ فِی الْفَلَوَات»؛ «سلام بر اجسادى که برهنه در بیابان رها شدند».
نکته قابل دقّت در این فرازها، تبیین عمق فاجعه و شدت ظلم یزیدیان و مظلومیت اهلبیت (علیهمالسلام) است و به راستی، شمشیر منتقم امام زمان (علیهالسلام) در روز ظهور، پاسخ مناسبی برای این ظلمهاست.
د. سلام بر حسینیان
یاران امام حسین (علیهالسلام)، اصحابی فداکار بودند که در رأس اصحاب و یاران تمام انبیا و اولیا (علیهمالسلام) بوده و هستند؛ همان¬طور که امام حسین (علیهالسلام) فرمود: «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی»191؛ «من اصحابى با وفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم».
امام زمان (علیهالسلام) بر صحابة پاکباز و سربازان مخلص امام حسین (علیهالسلام)، سلامهایى دارد که به زائران میآموزد براى یاورى ولى زمان (علیهالسلام)، چگونه باید بود:
«السَّلَامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَمَاتِ »؛ «سلام بر بدن های به زنجیر کشیده و اسیر شده».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الْمُخْتَلَسَاتِ »؛ «سلام بر روح های به پنهانى برده شده».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَادِ الْعَارِیَاتِ »؛ «سلام بر پیکرهاى عریان».
«السَّلَامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِبَاتِ»؛ «سلام بر جسمهاى نحیف و رنگ¬باخته».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَبْدَانِ السَّلِیبَة »؛ «سلام بر بدنهاى مسلوب و عریان».
«السَّلَامُ عَلَى الْمُجَدَّلِینَ فِی الْفَلَوَاتِ »؛ «سلام بر جنگاوران بیابان».
«السَّلَامُ عَلَى النَّازِحِینَ عَنِ الْأَوْطَان» «سلام بر دور افتادگان از وطن خویش».
امام زمان (علیهالسلام) نیز که عاشق جد بزرگوار خود و مشتاق خدمت به او است، چنین مىفرماید:
«فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَنْ نُصْرَتِکَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حَارَبَکَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات، مرا از یارى و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، اکنون، هر صبح و شام بر تو ندبه مىکنم و به جاى قطرات اشک، بر تو خون مىگریم».
الف. فعالیتهاى اجتماعى
«اَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوَان... وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَاد... وَ لِعِمَادِ الدِّینِ رَافِعاً وَ لِلطُّغْیَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاً وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحا... تَحُوطُ الْهُدَى وَ تَنْصُرُهُ وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّینَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَکُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِیِّ مِنَ الشَّرِیفِ وَ تُسَاوِی فِی الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِیِّ وَ الضَّعِیف»؛
«اى حسین! گواهى مىدهم که تو نماز را بر پا داشته و زکات را پرداختهای؛ به نیکیها امر کردهای و از منکرات و دشمنیها، نهی کردهای. سنتها را انجام دادهای و آشوبها را فرو نشاندهاى. مردم را به سوی رشد و تعالی فراخواندهای و راههای صلاح را روشن و مبین ساختهای. بر پا دارندة پایه و اساس دین، در هم کوبندة طغیان و سرکشى، تو بر طغیانگران، سختگیر و بر امت، نصیحتگر، نگاهبان هدایت و یاور دین، گسترانندة عدالت و یاریگر و نمایانگر دین بودى. کسی که دین را¬ به بازی گرفته بود از کارش باز داشته و او را منع نمودى. حق زیر-دستان را از موالیشان گرفتی و در قضاوت، بین قوى و ضعیف به مساوات رفتار کردى».
ب. مطیع بودن
امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)، در این قسمت به زائر مىآموزد که: باید مطیع مولاى خود باشد:
«وَ کُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّکَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِیکَ سَامِعاً وَ إِلَى وَصِیَّةِ أَخِیکَ مُسَارِعا»؛
«شما همواره نسبت به خدا، فرمانبردار، نسبت به جدت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)، پیرو و نسبت به فرمودة پدرت، مطیع و شنوا بودى و وصیت و سفارش برادر را به انجام رساندى».
ج. در خدمت مردم و اسلام
«کُنْتَ رَبِیعَ الْأَیْتَامِ وَ عِصْمَةَ الْأَنَامِ وَ عِزَّ الْإِسْلَامِ وَ مَعْدِنَ الْأَحْکَامِ وَ حَلِیفَ الْإِنْعَامِ سَالِکاً فِی طَرِیقَةِ جَدِّکَ وَ أَبِیکَ... وَ لِلْإِسْلَامِ عَاصِماً وَ لِلْمُسْلِمِینَ رَاحِماً وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّینِ کَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِیا»؛
«تو بهار یتیمان، ملجأ و پناهگاه مردم، عزّت اسلام، کانون احکام، همپیمان بخشش و نیکو¬کارى و رهرو راه جدّ و پدرت بودى. حافظ اسلام، نسبت به مسلمین، مهربان و برای حق، یاور بودی. در هنگام بلا، صبور و بردبار، محافظ دین و نگهبان آن بودی».
د. عبودیت
«کُنْتَ لِلرَّسُولِ وَلَداً وَ لِلْقُرْآنِ سَنَداً وَ لِلْأُمَّةِ عَضُداً وَ فِی الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً حَافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِیثَاقِ نَاکِباً عَنْ سَبِیلِ الْفُسَّاقِ تَتَأَوَّهُ تَأَوُّهَ الْمَجْهُودِ طَوِیلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْهَا نَاظِراً إِلَیْهَا بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشِ مِنْهَا...»؛
«اى حسین! تو براى رسول خدا، فرزند، براى قرآن، سند و براى امت، بازوی پرتوان بودی. در اطاعت خدا، تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان، حافظ و مراقب بودى. از راه فاسقان سر بر مىتافتى و هر چه توان داشتى، در راه احیاى احکام خداوند، بذل مینمودى. آه مىکشیدى؛ آه آدمى که به رنج و زحمت افتاده است. رکوع و سجود طولانى داشتى. نسبت به دنیا، زاهد و پارسا بودى و با دیده¬ى وحشت¬زده به آن نگاه مىکردى».
امام زمان (علیهالسلام) در این عبارت جامع، جد بزرگوار خود، امام حسین (علیهالسلام) را با ده عنوان وصف کرده است که به نحو مستقیم یا غیرمستقیم، عبودیت حضرتش را بازگو مىکند:
امام حسین (علیهالسلام) فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است.
او سند و پشتوانة قرآن (یعنی روح قرآن) است.
امامت، قوام اسلام است و امام حسین (علیهالسلام)، بازوى پر¬توان امت و دین اسلام، در همة اعصار میباشد.
در راه اطاعت پروردگار، سخت¬کوش و تلاشگر بود.
با خدا و خلق او در عهد و پیمان، استوار و با وفا بود.
از راه و روش فاسقان روى¬گردان بود و از راه مسامحه و مداهنه وارد نمىشد.
آه امام حسین (علیهالسلام) دردمندانه بود؛ مانند کسى که بار سنگینى از غصه در دل دارد و درد سینه¬اش جراحتى التیامناپذیر است.
آن حضرت رکوع و سجدههاى طولانى داشت.
نسبت به دنیا زاهد و بى¬علاقه بود.
در حالیکه نظر دیگران به دنیا، نظر عاشقانه و دل-پسندانه است، نظر آن حضرت به دنیا، مانند انسان وحشت¬زده بود.
بوى دلبر، پور کوثر مىدهد
بوى مهدى، سرو هستى مىدهد
بوى یاسین ناى عرشى مىدهد
بوى قائم، بوى امر و مقتدا
اشک قائم، بر شهید کربلا
زیارت «ناحیة مقدسه»185، سوگنامة تأثّرانگیز و مرثیة سوزناک امام مهدى (علیهالسلام) در رثای امام حسین (علیهالسلام) است که عاشقان و شیفتگان اهل بیت (علیهمالسلام) در روز عاشورا و غیر عاشورا آن را زمزمه مىکنند. 186
امام زمان (علیهالسلام)، زائر و مرثیه سرا و وارث حسین (علیهالسلام) است؛ کسى که زمان در تحت اختیار او و تمام لحظهها در مقابل نگاه او است و همواره با نگاهى نافذ، جاى جاى دشت بلا و لحظه به لحظة حماسة عاشورا و سختى و تلخى واقعة طف را مشاهده، و سوز عطش و سوزش سیلى و تازیانه را بر پیکر عاشورائیان لمس مىکند.
زیارت شونده هم، کسى است که نامش ربایندة دل، و صحن و سرایش، آتش افروز جانها و حرمش، آرامگاه قلب و تماشاگه رازهاست.
در حقیقت، این زیارت، آموزههایى از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه و توسل است. این زیارت، در عین حالی که مرثیه است و به بیان عمق فاجعة کربلا میپردازد، مسئولیت آفرین و حرکت¬ساز نیز مىباشد و از این رو، بر سفیران هدایت عاشورایى شایسته و بایسته است که با عنایت بیشترى به این زیارت توجّه کنند و جایگاه والاى این زیارت را در مجالس حسینى متذکر شوند.
سیماى زیارت
این زیارت شامل ده بخش کلّى است:1. سلام
این نام الهى187 و زمزمة بهشتیان188، رمز گشایش و سلامتى است. سلام، کم کردن فاصلهها و نشانة نزدیکی قلوب است؛ از این رو، در طلیعة تمامی زیارات، «سلام» وارد شده است.سلام های این زیارت، از غالب زیارات دیگر، بیشتر است و در یک تقسیمبندی کلی، میتوان آنها را در چهار محور قرار داد189:
الف. سلام بر انبیا (علیهمالسلام)
در ابتداى این زیارت، نام 23 تن از انبیاى الهى (علیهمالسلام) ذکر شده است که سلام بر آنها و اعتراف به مقامات و فضایل آنان، زائر را به جایگاه توحید و نبوت، رهنمون مىسازد. در این رابطه، دقت به دو نکته، ضرورى است:
یکم. معدن تمام حسن و جلالت ها، ذات اقدس الهى است و «نبوّت» رشتة پیوند خلق و خالق است و استحکام آن، به امر «ولایت» مىباشد که در دنباله، به آن اشاره شده است.
دوّم. اغلب صفات ذکر شده برای انبیا، یادآور رنج و محنت آنهاست؛ مانند صبر ایوب و زکریا، شهادت یحیى و... (علیهمالسلام) ؛ که هیچکدام، قابل مقایسه با مصایب کربلا نیست.
ب. سلام بر اولیاى دین (علیهمالسلام)
امام زمان (علیهالسلام) در سه قسمت از این زیارت، به زائر، درس و پیام امامشناسى میدهد:
یک. در اوایل زیارت؛ که بعد از سلام بر پیامبران آمده است: «السَّلَامُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِأُخُوَّتِهِ السَّلَامُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَتِهِ السَّلَامُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِیِّ أَبِیهِ وَ خَلِیفَتِهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذِی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِه».
در این قسمت، نام چهار تن از اصحاب کسا (علیهمالسلام) با ذکر برخى از خصوصیات آنان، بیان شده است:
سلام بر امیر مؤمنان، امام على (علیهالسلام) که تنها او شایستگى و افتخار برادرى با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را داشت.
سلام بر فاطمه علیها السلام که دختر و پارة تن رسول خدا بود.
سلام بر امام حسن مجتبى (علیهالسلام) که جانشین پدر بزرگوار خود بود.
سلام بر حسین (علیهالسلام) که خونش را به اسلام هدیه کرد.
دو. در قسمت دعا و مناجات؛ که در این قسمت، امام زمان (علیهالسلام) امام¬شناسى را راهگشای توسل، معرفی میکنند. لذا زائر، خداوند تبارک و تعالى را به انوار طیبة معصومین (علیهمالسلام) قسم مىدهد و نام امامان نور را - از امام على (علیهالسلام) تا امام حسن عسگرى (علیهالسلام) - ذکر میکند و سپس درخواستش را عرضه مىدارد.
سه. در دعاى قنوتِ نماز این زیارت؛ که دوباره یاد ائمه (علیهمالسلام) شکوفا مىشود. ویژگیهایی که در این قسمت، برای پنجتن آلعبا ذکر میشود، بسیار حائز اهمیت است.
ج. سلام بر روح زیارت، امام حسین (علیهالسلام)
در زیارات دیگر، سلام بر سالار شهیدان، یک¬جا و به صورت کلى آمده است؛ ولى در این زیارت، سلام، گاهى همراه با ذکر فضایل و عملکرد آن حضرت و گاه بر اعضا و جوارح ایشان بیان میشود.
ذکر فضایل و مناقب حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام)
«السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ»؛ «سلام بر کسى که در آشکار و نهان اطاعت خدا کرد».«السَّلَامُ عَلَى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ»؛ «سلام بر آقایى که خداوند، شفا را در تربت او قرار داده است».
«السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ»؛ «سلام بر بزرگوارى که دعا زیر گنبد او اجابت مىشود».
«السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ190»؛ «سلام بر کسى که امامان از فرزندان او هستند».
«السَّلَامُ عَلَى ابْنِ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاء»؛ «سلام بر فرزند خاتم پیامبران».
«السَّلَامُ عَلَى مَنْ بَکَتْهُ مَلَائِکَةُ السَّمَاء»؛ «سلام بر کسى که ملائکة آسمان، بر او گریه کردند».
سلام بر اعضا و جوارح امام حسین (علیهالسلام):
«السَّلَامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضِیبِ»؛ «سلام بر محاسن به خون خضاب شده».«السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِیب»؛ «سلام بر گونة خاک آلود».
«السَّلَامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِیبِ»؛ «سلام بر لبى که با نى زده شد».
«السَّلَامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ »؛ «سلام بر سرى که بالاى نیزه رفت».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَامِ الْعَارِیَةِ فِی الْفَلَوَات»؛ «سلام بر اجسادى که برهنه در بیابان رها شدند».
نکته قابل دقّت در این فرازها، تبیین عمق فاجعه و شدت ظلم یزیدیان و مظلومیت اهلبیت (علیهمالسلام) است و به راستی، شمشیر منتقم امام زمان (علیهالسلام) در روز ظهور، پاسخ مناسبی برای این ظلمهاست.
د. سلام بر حسینیان
یاران امام حسین (علیهالسلام)، اصحابی فداکار بودند که در رأس اصحاب و یاران تمام انبیا و اولیا (علیهمالسلام) بوده و هستند؛ همان¬طور که امام حسین (علیهالسلام) فرمود: «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی»191؛ «من اصحابى با وفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم».
امام زمان (علیهالسلام) بر صحابة پاکباز و سربازان مخلص امام حسین (علیهالسلام)، سلامهایى دارد که به زائران میآموزد براى یاورى ولى زمان (علیهالسلام)، چگونه باید بود:
«السَّلَامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَمَاتِ »؛ «سلام بر بدن های به زنجیر کشیده و اسیر شده».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الْمُخْتَلَسَاتِ »؛ «سلام بر روح های به پنهانى برده شده».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَادِ الْعَارِیَاتِ »؛ «سلام بر پیکرهاى عریان».
«السَّلَامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِبَاتِ»؛ «سلام بر جسمهاى نحیف و رنگ¬باخته».
«السَّلَامُ عَلَى الْأَبْدَانِ السَّلِیبَة »؛ «سلام بر بدنهاى مسلوب و عریان».
«السَّلَامُ عَلَى الْمُجَدَّلِینَ فِی الْفَلَوَاتِ »؛ «سلام بر جنگاوران بیابان».
«السَّلَامُ عَلَى النَّازِحِینَ عَنِ الْأَوْطَان» «سلام بر دور افتادگان از وطن خویش».
2. دل¬دادگى حضرت مهدى (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) به امام حسین (علیهالسلام)
توفیق درک محضر امام حسین (علیهالسلام) و یارى کردن او، از بزرگ¬ترین توفیقات الهى بود که نصیب برخى از خواص عصر امام حسین (علیهالسلام) شد.امام زمان (علیهالسلام) نیز که عاشق جد بزرگوار خود و مشتاق خدمت به او است، چنین مىفرماید:
«فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَنْ نُصْرَتِکَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حَارَبَکَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات، مرا از یارى و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، اکنون، هر صبح و شام بر تو ندبه مىکنم و به جاى قطرات اشک، بر تو خون مىگریم».
3. اوصاف، ویژگیها و سیرت امام حسین (علیهالسلام)
امام زمان (علیهالسلام) در این زیارت، امام حسین (علیهالسلام) را داراى اخلاق نیکو (رَضِیَّ الشِّیَم)، سوابق درخشان (عَظِیمَ السَّوَابِق)، حسب و نسب شریف و ارزشمند (شَرِیفَ النَّسَب، مُنِیفَ الْحَسَب) و منقبتهاى فراوان (کَثِیرَ الْمَنَاقِب) معرفی میکند. در ادامه به بخشی از این فضایل اشاره مىشود:الف. فعالیتهاى اجتماعى
«اَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوَان... وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَاد... وَ لِعِمَادِ الدِّینِ رَافِعاً وَ لِلطُّغْیَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاً وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحا... تَحُوطُ الْهُدَى وَ تَنْصُرُهُ وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّینَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَکُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِیِّ مِنَ الشَّرِیفِ وَ تُسَاوِی فِی الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِیِّ وَ الضَّعِیف»؛
«اى حسین! گواهى مىدهم که تو نماز را بر پا داشته و زکات را پرداختهای؛ به نیکیها امر کردهای و از منکرات و دشمنیها، نهی کردهای. سنتها را انجام دادهای و آشوبها را فرو نشاندهاى. مردم را به سوی رشد و تعالی فراخواندهای و راههای صلاح را روشن و مبین ساختهای. بر پا دارندة پایه و اساس دین، در هم کوبندة طغیان و سرکشى، تو بر طغیانگران، سختگیر و بر امت، نصیحتگر، نگاهبان هدایت و یاور دین، گسترانندة عدالت و یاریگر و نمایانگر دین بودى. کسی که دین را¬ به بازی گرفته بود از کارش باز داشته و او را منع نمودى. حق زیر-دستان را از موالیشان گرفتی و در قضاوت، بین قوى و ضعیف به مساوات رفتار کردى».
ب. مطیع بودن
امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)، در این قسمت به زائر مىآموزد که: باید مطیع مولاى خود باشد:
«وَ کُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّکَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِیکَ سَامِعاً وَ إِلَى وَصِیَّةِ أَخِیکَ مُسَارِعا»؛
«شما همواره نسبت به خدا، فرمانبردار، نسبت به جدت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)، پیرو و نسبت به فرمودة پدرت، مطیع و شنوا بودى و وصیت و سفارش برادر را به انجام رساندى».
ج. در خدمت مردم و اسلام
«کُنْتَ رَبِیعَ الْأَیْتَامِ وَ عِصْمَةَ الْأَنَامِ وَ عِزَّ الْإِسْلَامِ وَ مَعْدِنَ الْأَحْکَامِ وَ حَلِیفَ الْإِنْعَامِ سَالِکاً فِی طَرِیقَةِ جَدِّکَ وَ أَبِیکَ... وَ لِلْإِسْلَامِ عَاصِماً وَ لِلْمُسْلِمِینَ رَاحِماً وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّینِ کَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِیا»؛
«تو بهار یتیمان، ملجأ و پناهگاه مردم، عزّت اسلام، کانون احکام، همپیمان بخشش و نیکو¬کارى و رهرو راه جدّ و پدرت بودى. حافظ اسلام، نسبت به مسلمین، مهربان و برای حق، یاور بودی. در هنگام بلا، صبور و بردبار، محافظ دین و نگهبان آن بودی».
د. عبودیت
«کُنْتَ لِلرَّسُولِ وَلَداً وَ لِلْقُرْآنِ سَنَداً وَ لِلْأُمَّةِ عَضُداً وَ فِی الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً حَافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِیثَاقِ نَاکِباً عَنْ سَبِیلِ الْفُسَّاقِ تَتَأَوَّهُ تَأَوُّهَ الْمَجْهُودِ طَوِیلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْهَا نَاظِراً إِلَیْهَا بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشِ مِنْهَا...»؛
«اى حسین! تو براى رسول خدا، فرزند، براى قرآن، سند و براى امت، بازوی پرتوان بودی. در اطاعت خدا، تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان، حافظ و مراقب بودى. از راه فاسقان سر بر مىتافتى و هر چه توان داشتى، در راه احیاى احکام خداوند، بذل مینمودى. آه مىکشیدى؛ آه آدمى که به رنج و زحمت افتاده است. رکوع و سجود طولانى داشتى. نسبت به دنیا، زاهد و پارسا بودى و با دیده¬ى وحشت¬زده به آن نگاه مىکردى».
امام زمان (علیهالسلام) در این عبارت جامع، جد بزرگوار خود، امام حسین (علیهالسلام) را با ده عنوان وصف کرده است که به نحو مستقیم یا غیرمستقیم، عبودیت حضرتش را بازگو مىکند:
امام حسین (علیهالسلام) فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است.
او سند و پشتوانة قرآن (یعنی روح قرآن) است.
امامت، قوام اسلام است و امام حسین (علیهالسلام)، بازوى پر¬توان امت و دین اسلام، در همة اعصار میباشد.
در راه اطاعت پروردگار، سخت¬کوش و تلاشگر بود.
با خدا و خلق او در عهد و پیمان، استوار و با وفا بود.
از راه و روش فاسقان روى¬گردان بود و از راه مسامحه و مداهنه وارد نمىشد.
آه امام حسین (علیهالسلام) دردمندانه بود؛ مانند کسى که بار سنگینى از غصه در دل دارد و درد سینه¬اش جراحتى التیامناپذیر است.
آن حضرت رکوع و سجدههاى طولانى داشت.
نسبت به دنیا زاهد و بى¬علاقه بود.
در حالیکه نظر دیگران به دنیا، نظر عاشقانه و دل-پسندانه است، نظر آن حضرت به دنیا، مانند انسان وحشت¬زده بود.