تجزیه‌ی طالبان

گروه طالبان هنگامی كه زمام قدرت را در افغانستان به دست گرفت، از طیف‌های مختلفی تشكیل شده بود: طیف طلاب مدارس دینی پاكستان، گروهی از مجاهدینی كه بر ضد روسیه می‌جنگیدند و بازماندگان كمونیست‌های پشتون.
يکشنبه، 29 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تجزیه‌ی طالبان

 تجزیه‌ی طالبان
 

 

نویسنده: محمد سرافراز




 

گروه طالبان هنگامی كه زمام قدرت را در افغانستان به دست گرفت، از طیف‌های مختلفی تشكیل شده بود: طیف طلاب مدارس دینی پاكستان، گروهی از مجاهدینی كه بر ضد روسیه می‌جنگیدند و بازماندگان كمونیست‌های پشتون.
اما پشتون‌ها اینك به علت سیاست‌های پاكستان و آمریكا در بدترین شرایط به سر می‌برند و این سیاست‌ها در امور ذیل خلاصه می‌شود:
1.حملات نظامی، سیاسی و تبلیغاتی آمریكا به پشتونها؛
2.اقدامات پاكستان در چارچوب حمایت از برنامه‌های آمریكا،
3.فقدان برخورداری پشتونها از رهبری واحد كه از جانب همه‌ی طیف‌های مهم پشتون باشد،
4.ظهور گروه‌های مختلف دینی و لائیك از میان پشتونها.
این عوامل به تزلزل جایگاه پشتونها در عرصه‌ی سیاسی افغانستان منجر شد. این در حالی است كه پادشاهان پشتون در طول تاریخ افغانستان عامل مهمی در وحدت و تحكیم جایگاه آنها در افغانستان بوده‌اند. اما جماعت طالبان به عامل فروپاشی آنها و كم رنگ شدن روابط بین افغانستان و پاكستان تبدیل شده است.

جریان‌های طالبان

1.گروه جیش المسلمین

این گروه به دست فردی به نام اكبرآغا تأسیس شد و در آستانه‌ی حمله‌ی آمریكا به افغانستان از طالبان جدا شد. مقامات پاكستان وی را در سال 2004 در شهر كراچی بازداشت كردند و تحویل مقامات افغان دادند. به دنبال این امر، یكی از رهبران این گروه به نام ملاصابر مؤمن كه ادعا می‌شود دوباره به طالبان ملحق شده است، با صدور فتوایی حامد كرزای رئیس جمهور افغانستان را مهدورالدم اعلام كرد و خطاب به مردم افغان گفت: هر كس با یهود و نصاری همكاری كند، از آنهاست و قتلش واجب است. (1)
یكی از كارشناسان امور طالبان گفت: اكبرآغا انسانی مغرور و مستبد بود و پس از آنكه طالبان اعطای منصب رهبری به وی را نپذیرفت، جماعت جیش المسلمین را تأسیس و با آی اس آی پاكستان رابطه برقرار كرد و بعد از سقوط طالبان گروگان‌های ربوده شده‌ی بیگانه را خریداری و خود را به عنوان مسئول ربودن این افراد اعلام می‌كرد. این مسئله باعث بروز اختلاف بین وی و آی اس آی (2) شد تا اینكه آی اس آی وی را در كراچی دستگیر كرد و تحویل آمریكایی‌ها داد و از آنجا به زندان بگرام در افغانستان منتقل شد.(3)
كارشناس دیگری در این زمینه گفت: جریانی در پاكستان وجود دارد كه تلاش می‌كند جماعت‌هایی چون جماعت جیش المسلمین را گسترش دهد و سپس آنها را در مقابل گرفتن امتیاز به ایالات متحده‌ی آمریكا بفروشد. (4)
اكبرآغا نیز بر طبق همین برنامه به آمریكا فروخته شد. (5) به این ترتیب به نظر می‌رسد دولت پاكستان با فروش عناصر غیرمهم به آمریكا تلاش می‌كرد كه از یك طرف وانمود كند كه در عرصه‌ی مبارزه با تروریسم فعالیت می‌كند و از طرف دیگر با توجه به این امر آمریكا باید با عناصر اصلی جماعت طالبان مذاكره كند و با آنها به توافق برسد.

2.گروه خدام الفرقان

این گروه دربرگیرنده‌ی عناصری بود كه در زمان به قدرت رسیدن طالبان به این جنبش ملحق شدند، اما به هیچ وجه از عناصر اصلی آن نبودند. آن طور كه به نظر می‌رسد، این گروه از زمان تأسیس دولت مجاهدین در افغانستان بوده است و هنوز هم درصدد حفظ این وضعیت است تا بتواند به سهم خود از قدرت دست یابد، بنابراین مشخص می‌شود كه تغییر وفاداری به این و آن به كاری ساده و عادی تبدیل شده است.
طبق معمول گروه‌ها و جماعت‌ها هركس را كه به قدرت برسد، مورد حمایت قرار می‌دهند، اما به محض اینكه طرف به قدرت رسیده بركنار شود و قدرت خود را از دست بدهد، به سرعت به حمایت خود از او پایان می‌دهند. گفته می‌شود كه عبدالحكیم مجاهد، یكی از رهبران جماعت خدام الفرقان، پس از بازگشت از سفر به ایالات متحده‌ی آمریكا به ملاعمر اطلاع داد كه حمله‌ی آمریكا به افغانستان قطعی است، مگر اینكه ملاعمر در سیاست‌های خود تجدیدنظر كند. اما ملاعمر این پیشنهاد را نپذیرفت و به این ترتیب بین این دو نفر اختلاف به وجود آمد. (6)
اعضای اصلی گروه خدام الفرقان از عناصر گروه جهادی حركت انقلاب اسلامی تحت رهبری مولوی محمدنبی محمدی بودند. این گروه پس از به قدرت رسیدن طالبان با آنها متحد شد، اما مدتی بعد، از طالبان جدا شد و چند روز پس از سرنگونی طالبان، امین جان مجددی و ارسلان رحمانی در كنفرانسی مطبوعاتی، تأسیس حزب خدام الفرقان را اعلام كردند (7) و عبدالرحمن احمد هوتك، معاون وزیر اطلاع رسانی و فرهنگ در دولت طالبان، و عبدالحكیم مجاهد، سفیر وقت افغانستان در واشنگتن، نیز به این حزب ملحق شدند. آنها تلاش كردند میانه روهای طالبان را جذب كنند، اما موفق نشدند. لذا نتوانستند نقش مهمی در تحولات افغانستان ایفا كنند و آن گونه كه به نظر می‌رسد، اینها تأسیس این حزب جدید را برای تحقق دو هدف ذیل اعلام كردند: تثبیت جایگاهشان و برخورداری از حمایت و كمك‌های طرف‌های بیگانه.
سه سال بعد از سقوط طالبان، هیئتی از جانب خدام الفرقان، متشكل از چهار عضو، برای مذاكره با حامد كرزای، رئیس جمهور، و دیگر مقامات دولت افغانستان، از كابل بازدید كردند. عبدالحكیم مجاهد در رأس این هیئت قرار داشت. وی بعد از دیدار با حامد كرزای اعلام كرد كه این حزب خواهان صلح، ثبات، دموكراسی و توسعه در افغانستان است. وی در عین حال تأكید كرد كه به نیابت از طالبان با این دولت (دولت كرزای) مذاكره نشده است، اما این حزب همچنان مخالف حضور نیروهای آمریكایی در كشور است. (8)
عبدالحكیم مجاهد سفیر افغانستان در زمان طالبان در اسلام آباد و بعد در واشنگتن بوده است. وی رئیس كمیته‌ی سیاسی گروه خدام الفرقان است. مجاهد در گفتگو با خبرگزاری افغانستان گفت: «علتی كه به سقوط طالبان منجر شد، تك روی و خودخواهی ملاعمر بود، زیرا به علت این خودخواهی و تك روی نظام مشورتی در افغانستان وجود نداشت و ملاعمر نتوانست نظامی قانونی در افغانستان تأسیس كند و به تفاهم با جامعه‌ی بین الملل دست یابد.»
وی افزود: «از زمانی كه ملاعمر قندهار را تحویل كرزای داد، دیگر ما او را امیرالمؤمنین به حساب نیاوردیم و به همین علت تصمیم گرفتیم در سایه‌ی نهضتی جدید به نام خدام الفرقان جمع شویم.» (9)
به نظر می‌رسد سیاست مذاكره با گروه خدام الفرقان كه دولت افغان آن را در پیش گرفته است، در مسیر سیاست آمریكا باشد. زیرا ایالات متحده‌ی آمریكا می‌خواهد این گونه القا كند كه بین طالبان اختلاف وجود دارد و عناصری در میان این گروه دیده می‌شوند كه خواهان ادامه‌ی جنگ نیستند و همكاری با دولت افغان را ترجیح می‌دهند.
به گفته‌ی هواداران ملاعمر، گروه خدام الفرقان از زمان سقوط طالبان انشعاب خود را اعلام كرد و به این ترتیب جزئی از طالبان محسوب نمی‌شود و حتی شماری از اعضای آن از همان آغاز تأسیس این گروه، اقدام به تماس با دولت حامد كرزای كردند. آنها اعلام كردند كه به نیابت از طالبان با دولت مذاكره نمی‌كنند. (10)

3.طالبان سنتی

طالبان سنتی، گروه اصلی طالبان را تشكیل می‌دهند كه دربرگیرنده‌ی عناصری است كه هنوز هم فعالیت‌های خود را به رهبری ملاعمر ادامه می‌دهند و مذاكره و سازش با دولت افغان را تا زمانی كه اشغالگران آمریكایی در این كشور حضور دارند، همچنان رد می‌كنند و اكثر اعضای این گروه طلبه‌های جوانی هستند كه در مدارس دینی درس خوانده‌اند. آنها ادعا می‌كنند كه در میان مردم افغان نفوذ دارند و با استفاده از قدرت نظامی نمی‌توان آنها را از میان برداشت. سخنگوی این گروه درخصوص موضع آن در قبال سازش یا مذاكره با ایالات متحده‌ی آمریكا گفت: «طالبان به طرق مختلف و حتی از جانب عناصر برجسته به مذاكره دعوت شد و وعده‌هایی در خصوص گرفتن امتیازهای مختلف دریافت كرد... ایالات متحده‌ی آمریكا و دولت كرزای در ابتدا تصور می كردند كه این جماعت از بین رفته است، اما وقتی باخبر شدند كه این جماعت هنوز از بین نرفته و به قوت خود باقی است، حمله‌ی تبلیغاتی مبنی بر وجود مذاكره بین آن دو و طالبان را برای سلب اعتماد مردم از این جماعت آغاز كردند. ایالات متحده‌ی آمریكا و دولت افغانستان از شیوه‌های فریبنده‌ی مختلفی برای تزلزل جایگاه طالبان استفاده می‌كنند، اما این در حالی است كه ما درصدد دستیابی به قدرت نیستیم، بلكه تنها برای استقلال و آزادی افغانستان تلاش می‌كنیم و اگر به فكر قدرت بودیم، آنگاه كه قدرت در دستمان بود از آن صرف نظر نمی‌كردیم. ما برای اهداف مقدس مبارزه می‌كنیم و مبارزه را همچنان ادامه خواهیم داد و مذاكرات و صلح را تا تحقق اهدافمان رد خواهیم كرد.» (11)
گروه طالبان سنتی عقیده دارد كه باید سه مرحله را در رویارویی با قدرت‌های بزرگی چون ایالات متحده‌ی آمریكا پشت سر بگذارد: مرحله‌ی اول با مزاحمت شروع می‌شود؛ زیرا ایجاد مزاحمت نیروهای زیادی كه در مناطق متعددی از كشور افغانستان مستقر هستند نیاز به امكانات و پشتیبانی گسترده ندارد. بعد از گسترش دامنه‌ی مزاحمت، مرحله‌ی دوم آغاز می‌شود و این مرحله، مرحله‌ی مقاومت است و چنانچه عملیات مقاومت گسترش یابد، اعضا و یاران آن روزبه روز بیشتر می‌شود. بعد از نهادینه شدن مقاومت، مرحله‌ی سوم یعنی مرحله‌ی فتح و پیروزی فرا می‌رسد.
طالبان معتقدند كه اینك در مرحله‌ی مقاومت در برابر آمریكایی‌ها قرار دارند و به تدریج در حال گذر از مقاومت آرام به مرحله‌ی جدی مقاومت هستند. (12)
همچنین طالبان بر این باورند كه از حمایت آرام مردمی برخوردارند، ولی مشاركت در انتخابات را رد می كنند و عقیده دارند انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی افغانستان انتخاباتی صوری و نمایشی بوده است؛ زیرا مردم مجبور شدند- به علت كارت‌های رأی گیری كه دریافت كرده بودند و هنگام مراجعه به بیمارستان و .... ناچار به ارائه‌ی آن بودند- در این انتخابات شركت كنند.
این گروه عقیده دارد كه افغانستان كشوری تحت اشغال است و كسانی كه عهده‌دار رهبری كشورند، جاسوسان سرویس اطلاعات مركزی آمریكا هستند و به همین علت مبارزه را تا آزادی كشور از اشغال و احیاء استقلال آن ادامه خواهند داد. (13)
طالبان سنتی به علت داشتن اعتقاد به اینكه حكومت كنونی افغانستان غیرقانونی و كشور در حال جنگ است و در سایه‌ی آن امكان هر اتفاقی وجود دارد، خود را مجاز می‌داند حتی نیروهای افغان را به قتل برساند.
سیاست كرزای در قبال طالبان سنتی، ایجاد تفرقه و شكاف در بدنه‌ی آن از طریق دعوت به مذاكره است. (14) ولی به نظر می‌رسد كه ملاعمر از این سیاست كرزای آگاه بود و دعوت او را رد كرد. (15)
گروه طالبان سنتی به این نتیجه رسیده است كه مذاكره با دولت افغان در شرایط كنونی كه كشور در اشغال آمریكاست، باعث از بین رفتن انگیزه‌های اعضا برای ادامه‌ی مبارزه می‌گردد و در نهایت به از هم گسیختگی این گروه منجر می‌شود. به همین علت، آنها امیدوارند كه فضای كنونی حاكم بر منطقه، به تزلزل جایگاه نیروهای اشغالگر در عراق و افغانستان منجر گردد، زیرا طالبان در چنین شرایطی خواهند توانست جایگاه خود را نزد افكار عمومی، دست كم در مناطق پشتون نشین، احیا كنند.
جماعت طالبان سنتی تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تشكیل جماعت طالبان میانه رو به كار می‌گیرد. بر همین اساس به عنوان مثال ملامحمد خاكسار، معاون وزیر كشور دولت طالبان، را ترور كرد زیرا او عملكرد طالبان را بعد از سقوط دولت آنها در سال 2001م. به باد انتقاد گرفت و به حمایت از دولت كرزای پرداخت. خاكسار قبل از مرگ خود گفته بود كه نیروهای طالبان وی را چند بار به مرگ تهدید كرده‌اند. (16)
ملااحمد توكل كه در دولت طالبان عهده‌دار منصب وزیرخارجه بود، بعد از سرنگونی دولت طالبان به دست سربازان امریكایی بازداشت شد. اما كارشناسان طالبان گفتند متوكل، خودش تسلیم نیروهای آمریكایی شده است. ولی آمریكایی‌ها در آستانه‌ی زمینه سازی برای برگزاری انتخابات پارلمانی وی را آزاد كردند تا برای احراز یكی از كرسی‌های پارلمان نامزد شود. به نظر می‌رسد كه آمریكایی‌ها با آزادی متوكل سه هدف ذیل را دنبال می‌كردند:

اول:

دادن این پیام به جماعت طالبان میانه‌رو كه ایالات متحده‌ی آمریكا آماده‌ی مذاكره و تعامل با آنهاست،

دوم:

اعطای فرصت به شخصیت معارض معروفی چون متوكل برای جدا شدن از طالبان سنتی و ملحق شدن به دولت كرزای و فراهم كردن زمینه‌ی ایجاد شكاف در پیكره‌ی این جماعت،

سوم:

ایالات متحده‌ی آمریكا درصدد جذب دوستانی از میان پشتونهاست، زیرا اكثر آنها مخالف دولت آمریكا هستند و به این طریق جایگاه دولت افغان در جبهه‌ی شمال تثبیت و تقویت می‌شود. به ویژه اینكه آمریكا جبهه‌ی شمال را بیشتر هوادار ایران و روسیه می‌داند و همین مسئله ایجاب می‌كند كه هواداران بیشتری از میان پشتونها جذب كند. (17)
به هر حال جریان طالبان به رهبری ملاعمر عقیده دارد كه مشكلاتش با تداوم اشغالگری در افغانستان بیشتر می‌شود و به تبع آن بیزاری و نفرت مردم هم از طالبان افزایش می‌یابد. اما اگر این جماعت بتواند حملات خود را گسترش دهد، می‌تواند جایگاه خود را تثبیت، تحكیم و تقویت كند، در ضمن عناصری در دولت پاكستان، كه اغلب پشتون هستند، وجود دارد كه همواره مخفیانه برای تقویت طالبان تلاش می‌كنند.

پی‌نوشت‌ها:

1.بخشی از مصاحبه‌ی ملاصابر مؤمن با رادیو پشتوی جمهوری اسلامی ایران، 12 دسامبر 2005م.
2.این نظر از سوی عاشق حسین طوری، مدیر رادیو پشتوی ایران، كه پاكستانی الاصل است، مطرح شده است.
3.جماعت جیش المسلمین سه تن از كاركنان خارجی یكی از دفترهای وابسته به سازمان ملل متحد را ربودند و سپس آنها را در كابل رها كردند.
4.مصاحبه‌ی وحید مژده، سخنگوی سابق حكومت طالبان، با رادیو پشتوی ایران در 2004/12/28م.
5.اكبرآغا، ملاعبدالرزاق و ملا طه تحویل آمریكا داده شدند. ملا عبدالرزاق در شهر كویته‌ی پاكستان مدرسه‌ی دینی داشت و از مهم‌ترین عناصر جماعت طالبان محسوب می‌شد. اما ملا طه هیچ منصبی در دولت طالبان نداشت.
6.مصاحبه‌ی رحیم الله یوسف زایی، رئیس تحریریه‌ی روزنامه‌ی News در پیشاور پاكستان، با رادیو پشتوی ایران در 2004/12/15م.
7.شمیم شاهد روزنامه نگار پاكستانی می‌گوید: خانواده‌ی مجددی در سال 1996م.، حزبی مشابه تأسیس كرده بودند و بین امین جان مجددی و صبغةالله مجددی كه مدتی رئیس جمهور افغانستان بود، نسبت خویشاوندی وجود داشت. عناصر این حزب در زمان ملك ظاهر شاه دارای گرایش‌های صوفیانه بودند. آنها هواداران و دوستدارانی در جنوب شرقی افغانستان داشتند. با وجود اینكه حزب خدام الفرقان در آن زمان برای مقابله با داعیان تجددگرایی تأسیس شد، اما بعد از حمله‌ی شوروی به افغانستان دست به هیچ فعالیتی نزد.
8.مصاحبه‌ی رحیم الله یوسف زای، سردبیر روزنامه‌ی News (چاپ پاكستان)، با رادیو پشتوی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 1383/12/5.
9.از اظهارات یعقوب شرافت، مدیر خبرگزاری افغانستان، در گفتگو با رادیو پشتوی ایران در تاریخ 1380/9/29. (به نقل از سخنان عبدالحكیم مجاهد خطاب به خبرگزاری افغانستان.)
10.از سخنان مولوی عبدالحی مطمئن، سخنگو و مشاور سیاسی فرهنگی طالبان، با رادیو پشتوی ایران در 1384/1/21.
11.اظهارات مولوی عبدالحی مطمئن، (مذكور).
12.همان.
13.همان.
14.به عنوان مثال رادیو آزادی Liberty افغانستان در 9 ژانویه 2006م. اعلام كرد كه حامد كرزای رئیس جمهور افغانستان، ملاعمر را به مذاكره برای پایان دادن به خشونت‌ها و تثبیت هرچه بیشتر سیاست مصالحه و آشتی در كشور، دعوت كرده است.
15.ملاعمر با ارسال فاكس برای رادیو پشتوی ایران در تاریخ 2006/1/9م. عزم خود را بر ادامه‌ی جهاد بر ضد اشغالگران مورد تأكید قرار داد. همچنین قاری یوسف احمدی كه خود را سخنگوی طالبان معرفی كرد، در 2006/1/9م. در قندهار بعد از اظهارات كرزای، خطاب به خبرنگاران گفت: سیاست طالبان در قبال آمریكاییها و دولت افغان به هیچ وجه تغییر نمی‌كند و جهاد تنها گزینه‌ی انتخابی در برابر آمریكاییهاست. وی همچنین گفت: دولت افغان برنامه‌های آمریكا را در افغانستان اجرا می‌كند.
16.قاری یوسف، سخنگوی طالبان، در مصاحبه با رادیو پشتوی ایران در تاریخ 2006/1/14م. گفت: دو مهاجم مسلح، امروز سوار بر موتور، محمد خاكسار را در قندهار ترور كردند.
17.رحیم الله یوسف زای، خبرنگار پاكستانی، در مصاحبه با رادیو پشتوی ایران در 26 اكتبر 2004م.، به نقل از سخنگوی دولت كرزای گفت: متوكل در نامه‌ای به این دولت آمادگی خود را برای همكاری با آن اعلام كرده است. اما هواداران وی این مسئله را تكذیب و اعلام كردند كه آمریكایی‌ها وی را برای همكاری با دولت افغانستان دعوت كرده‌اند.

منبع مقاله :
سرافراز، محمد، (1390)، جنبش طالبان از ظهور تا افول، تهران، انتشارات سروش



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط