دلالت کواکب بر وجود و ظهور حضرت مهدى علیه السلام (1)
نویسنده:على زمانى قمشهاى
نام مبارک ایشان: «م ، ح ، م ، د» و نام مادرشان - به اختلاف روایات- «نرجس; ریحانه; سوسن; صیقل; حکیمه; مریم» مىباشد.
تاریخ زاد روز آن حضرت - نیز به اختلاف - شب جمعه نیمه شعبانسال 255 هجری قمری ، یا 8 شعبان سال256 ه و یا23 رمضان سال 258 هجری قمری به نگارش آمده است.
لیکن مشهور آن است که تولد با سعادت آن حضرت در شب جمعه نیمهشعبان سال 255ه واقع شده است. این تاریخ نود هزار و دویست وسى و یک روز(90231) از مبدا هجرت گذشته را نشان مىدهد وبرابر استبا روز پنجشنبه دهم مرداد سال 248(10/5/248) شمسىکه به اتفاق در شهر سامره واقع گردیده است.
کنیه آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان: «مهدى، حجهالله;بقیهالله; صاحبالزمان; خلف صالح; منتظر; قائم; خاتم و...»
است (1) .
سید بن طاوس از ابوجعفر قمى نقل کرده است: در شهر قماخترشناسى بود از قوم یهود که در اخترشناسى و حساب نجومبرجستگى و مهارت ویژه داشت، روزى «احمد بن اسحاق» او راحاضر کرد و گفت: در فلان وقت نوزادى به دنیا آمده است، طالع اورا بگیر و میلادش را محاسبه کن، اخترشناس یاد شده طالع مولودرا گرفت و درباره محاسبات نجومى [که از آنها احکام نجوم رااستخراج و استنباط مىکنند] و نظر به عمل آورد، آنگاه رو بهاحمد بن اسحاق کرد و گفت: نمىبینم این فرزند از آن تو باشد،جز این نیست که این مولود یا پیامبر استیا وصى پیامبر، نجومدلالت دارد این نوزاد مالک شرق و غرب گیتى مىشود، مالک خشکى ودریا کوه، صحرا و بیابان، حتى روى زمین هیچکس باقى نمىماند جزاین که به دین او مىگرود و به ولایت او معتقد مىگردد (2) .
در مذاهب یهود، مسیح و زرتشت قبل از ظهور نجاتدهنده نیروهاىبدى ظاهر مىشوند، نزد یهود هجوم یاءجوج و ماءجوج، نزد عیسویاناژدها یا جانور «یوحنایى» و پیامبر کذاب، نزد زرتشتیان«مار ضحاک» که همان «دجال» مسلمانان است.
نزد هر سه ملت نجاتدهنده از دودمان عالى مرتبه خواهد بود، نزدیهودیان و عیسویان از نژاد پادشاه اسرائیل، نزد زرتشتیان«سوشیانس» پسر زرتشت است.
مسلمانان نیز معتقدند انهدام نیروى دجال یا پیامبر کذاب بهدست امام غایب انجام خواهد گرفت که او نیز از اولاد پیامبراسلام(ص) است.
پیروان دین «مانى» نیز معتقدند که «مانى» در آخر زمانظهور خواهد کرد و نام او «خردشهرایزد» است، وقایعى که باظهور او مصادف مىشود، عبارت است از علامات شگفتانگیزى که درآسمان پدید مىآید و دال بر آمدن «خرد شهر ایزد» مىباشد، اودانش را پیش از تکمیل «فرشگرد» به دنیا مىآورد، فرشتگانى ازشرق و غرب به فرمان او فرستاده مىشوند و به همه اهل دنیا پیاممىفرستد، اما اشخاص شرور او را انکار مىکنند (3) .
2 - علامه مجلسى در بحار بابى را ویژه اخبارى ساخته که از طریقکاهنان بر روى الواح و سنگنوشتهها به دست انسان رسیده ومىنویسد:
«چون خبر شکست رستم فرخزاد در جنگ قادسیه به یزدگرد ساسانىفرزند شهریار رسید، وبه او گفته شد رستم کشته و پنجاه هزار ازنیروهاى او از پا درآمدند، یزدگرد اهل خانه، زن و فرزند را بهقصد فرار از مداین خارج کرد و در برابر باب ایوان مداینایستاد و گفت: سلام بر تو اى ایوان اینک از تو روى مىگردانملیکن یا من به تو باز خواهم گشت و یا مردى از فرزندانم. «وراجع الیک، اناء او رجل من ولدى». که هنوز زمان او نزدیکنشده و روزگار او نرسیده است.
سلیمان دیلمى مىگوید: بر امام صادق(ع) وارد و از این مسالهپرسیدم که منظور یزدگرد از این جمله که یا مردى از فرزندانمبه ایوان کسرى باز خواهد گشت، چیست؟
فرمود: او صاحب شما حضرت قائم به امر خداوند عزوجل است کهفرزند ششم از فرزندان من است که از یزدگرد متولد گشته پسفرزند او به شمار مىرود (4) .
گفتنى است که فرار یزدگرد با زن و فرزند چنان که در سخن بالااشاره شده، دلیل آن است که مادر امام زینالعابدین(ع) در نبردقادسیه اسیر نشده چنان که در حالات حضرت سجاد(ع) پیرامون آنتحقیق به عمل آمد.
این ستارگان آیاازثوابت هستند یااز سیارات یاازکهکشانهاى دور یا از دنبالهدارها ویا...؟ اینها همه پرسشهاى پیچیده فراوانى است که هرکداماحتمال مىروند، و اگر نبود تفسیر و تاءویل اهل بیت(ع)، امکاندستیابى به تفسیر آنها جدا مشکل بود اگر نگوئیم محال است.
امیرالمؤمنین(ع) با توجه به ویژگیهاى(یادشده) که خداوند بهآنها سوگند یاد کرده است مىفرماید: این ستارگان عبارتند از:
زحل; مشترى; مریخ; زهره و عطارد (6) .
منظور على(ع) سیارات پنجگانه و متداول آن عصر بوده و منافاتىندارد که امروزه ما سیارههاى اورانوس، نپتون و پلوتون را برآنبیفزائیم چنان که این امکان نیز وجود دارد که در آینده سیارهیا سیاراتى کشف و بر آنها اضافه گردند.
علامه طباطبائى(ره) در میان تفسرهایى که بر این آیات بیان شدهاست، این تفسیر را انتخاب کرده که مراد از صفات یادشده عبارتاست از «استقامت»، «رجعت» و «اقامت» سیارات یاد شدهزمانى حرکت متشابه دارند(استقامت) آنگاه برمىگردند و عقبمىروند(رجعت) آنگاه توقف مىکنند و سرانجام به حرکت متشابه خودادامه مسیر مىدهند (7) .
این سرگردانى در حرکتسبب شد منجمان آنها را «متحیره»بنامند لیکن عجیب است جناب علامه با این که در جاى جاى تفسیرگرانسنگ المیزان مىنویسد: هیاءت بطلیموسى باطل است، در اینجاتفسیر آیات مزبور را بر همان اساس باطل قرار داده و سخنان فوقرا به نگارش آورده است.
شایسته است جهت توضیح سخن، ما تفسیر آیات را هم بر اساس هیاءتقدیم (بطلیموس) و هم بر پایه هیاءت جدید بنگاریم.
اما براساس هیاءت بطلیموس: غیر از ماه و خورشید اجرام دیگرىچون زهره، مریخ، مشترى، زحل از سیارههاى درخشان، به شمار رفتهولى برخلاف سایر ستارگان(ثوابت) چشمک نمىزنند. -این امر نشانهنزدیک بودن آنها به زمین است- با این وجود، درخشندگى آنهاگاهى زیاد و گاهى کم مىشود- سیارهها همیشه در نزدیکى«دایرهالبروج» در آسمان دیده مىشوند.
ما چنانچه اجرام یاد شده را در طول چند شب متوالى نظاره کنیم،مىبینیم که مانند خورشید و سایر ستارگان، از شرق طلوع مىکنندو در غرب ناپدید مىشوند، همچنین علاوه بر حرکتشبانهروزى مانندخورشید از ستارگان(ثوابت) عقب مىافتند و به نظر مىرسد که نسبتبه ستارگان داراى یک نوع حرکت از «غرب به شرق» مىباشند، ولىنه تنها رعتحرکت از غرب به شرق آنها با سرعتحرکت از غرب بهشرق خورشید تفاوت دارد، بلکه هر یک از این سیارهها در حرکت از«غرب به شرق» خود داراى سرعتى خاص و متفاوت با سیارات دیگراست.
افزون بر این، سیارات گاهى در مسیر خود حرکتى غیر عادىدارند، از باب نمونه، سیاره بهرام(مریخ) حرکت غیر عادى اووقتى آغاز مىشود که با خورشید در حالت «مقابله» باشد(یعنى1800 درجه اختلاف مسیر داشته باشند). در این حالت طلوع آن باغروب خورشید همزمان است، اگر هنگامى که مریخ نسبتبه خورشیددر حالت مقابله است، آن را براى چند هفته زیر نظر بگیریممىبینیم مریخ ابتداء بهطور عادى در زمینه ستارگان(ثوابت) بهطرف شرق تغییر موقعیت مىدهد(استقامت) ولى پس از چند شب چنینبه نظر مىآید که حرکت از غرب به شرق آن متوقف مىشود(اقامتاول) سپس به مدت چند شب نسبتبه ستارگان در جهت «شرق بهغرب» حرکت مىکند(رجعت، برگشت، قهقراء) و باز پس از چند شبدیگر دوباره ظاهرا متوقف مىشود(اقامت دوم) و آنگاه از نو، بهحرکت معمولى(متشابه) خود از «غرب به شرق» ادامه مىدهد. ازاینرو این نوع حرکت را «حرکت عقبگردى» مىنامند. به هنگامحرکت عقبگردى درخشندگى مریخ بیشتر است. حالتى شبیه مریخ درمورد سایر سیارات نیز مشاهده مىشود.
اما براساس هیاءت جدید(خورشید مرکزى) باید گفت: حرکت واقعىسیارات را نمىتوان از زمین مشاهده کرد، زیرا زمین پیوسته خوددر حرکت است، از اینرو چیزى که در حرکتسیارات شایسته توجهخاص است، رکتبازگشتى(رجعى، قهقرائى) آنهاست، در این حرکتچنین مشاهده مىشود که سیاره در جهتى خلاف جهت عادى خویش حرکتمىکند.
قرنهاى زیاد توجیه حرکتبازگشتى، منجمان را به حیرت افکندهبود، ولى آنان نسبتحیرت و سرگردانى را به سیارات داده و آنهارا «متحیره» مىخواندند تا این که «کوپرنیکوس» آن را توضیحداد:
«فرض کنید که دایره داخلى -در شکل زیر- مدار زمین را به دورخورشید نشان دهد، و دایره بیرونى مدار بهرام را، زمین که بهخورشید نزدیکتر است، تندتر از مریخ حرکت مىکند، فرض کنید کهقسمتبالاى تصویر بخشى از کره آسمان باشد که به منزله زمینهاىبر حرکت مریخ و سیارات به شمار آید».
بنابراین: هنگامى که زمین در مکان 1- است، مریخ در مکان 1بر کره آسمان دیده مىشود، چند هفته بعد زمین و مریخ هر دو درمدارهایشان جابجا شدهاند، اینک مریخ در نقطه 2 است. وقتى کهزمین از نقاط3 و 4 مىگذرد، خطى که حرکت مریخ را بر کره آسماننشان مىدهد، حرکتبازگشتى سیاره را توجیه مىکند.
در این شکل زمین که از مریخ به خورشید نزدیکتر است، تندتر ازمریخ حرکت مىکند (زمین یک دور کامل را در 365 روز مىپیماید ومریخ در687 روز) در نقطه 1، مریخ بر زمین پیشى دارد و حرکتآن مستقیم(از غرب به شرق) است، در نقطه 4، زمین از مریخ جلوافتاده و حرکت مریخ بازگشتى(رجعى، قهقرائى) به نظر مىرسد (8) .
تاریخ زاد روز آن حضرت - نیز به اختلاف - شب جمعه نیمه شعبانسال 255 هجری قمری ، یا 8 شعبان سال256 ه و یا23 رمضان سال 258 هجری قمری به نگارش آمده است.
لیکن مشهور آن است که تولد با سعادت آن حضرت در شب جمعه نیمهشعبان سال 255ه واقع شده است. این تاریخ نود هزار و دویست وسى و یک روز(90231) از مبدا هجرت گذشته را نشان مىدهد وبرابر استبا روز پنجشنبه دهم مرداد سال 248(10/5/248) شمسىکه به اتفاق در شهر سامره واقع گردیده است.
کنیه آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان: «مهدى، حجهالله;بقیهالله; صاحبالزمان; خلف صالح; منتظر; قائم; خاتم و...»
است (1) .
سید بن طاوس از ابوجعفر قمى نقل کرده است: در شهر قماخترشناسى بود از قوم یهود که در اخترشناسى و حساب نجومبرجستگى و مهارت ویژه داشت، روزى «احمد بن اسحاق» او راحاضر کرد و گفت: در فلان وقت نوزادى به دنیا آمده است، طالع اورا بگیر و میلادش را محاسبه کن، اخترشناس یاد شده طالع مولودرا گرفت و درباره محاسبات نجومى [که از آنها احکام نجوم رااستخراج و استنباط مىکنند] و نظر به عمل آورد، آنگاه رو بهاحمد بن اسحاق کرد و گفت: نمىبینم این فرزند از آن تو باشد،جز این نیست که این مولود یا پیامبر استیا وصى پیامبر، نجومدلالت دارد این نوزاد مالک شرق و غرب گیتى مىشود، مالک خشکى ودریا کوه، صحرا و بیابان، حتى روى زمین هیچکس باقى نمىماند جزاین که به دین او مىگرود و به ولایت او معتقد مىگردد (2) .
اعتقاد به موعود نجاتبخش
1 - در مذاهب یهود، نصارى، مانى، زرتشت و اسلام از انتظارموعودى نجاتدهنده سخن به میان است که او خواهد آمد و همه جهانرا اصلاح خواهد نمود، مثلا یهودیان و مسیحیان چشم به راه رجعتحضرت مسیح(ع) دوختهاند. این سخن برگزیده از کتاب «اشعیاء»باب شصت و یکم است.در مذاهب یهود، مسیح و زرتشت قبل از ظهور نجاتدهنده نیروهاىبدى ظاهر مىشوند، نزد یهود هجوم یاءجوج و ماءجوج، نزد عیسویاناژدها یا جانور «یوحنایى» و پیامبر کذاب، نزد زرتشتیان«مار ضحاک» که همان «دجال» مسلمانان است.
نزد هر سه ملت نجاتدهنده از دودمان عالى مرتبه خواهد بود، نزدیهودیان و عیسویان از نژاد پادشاه اسرائیل، نزد زرتشتیان«سوشیانس» پسر زرتشت است.
مسلمانان نیز معتقدند انهدام نیروى دجال یا پیامبر کذاب بهدست امام غایب انجام خواهد گرفت که او نیز از اولاد پیامبراسلام(ص) است.
پیروان دین «مانى» نیز معتقدند که «مانى» در آخر زمانظهور خواهد کرد و نام او «خردشهرایزد» است، وقایعى که باظهور او مصادف مىشود، عبارت است از علامات شگفتانگیزى که درآسمان پدید مىآید و دال بر آمدن «خرد شهر ایزد» مىباشد، اودانش را پیش از تکمیل «فرشگرد» به دنیا مىآورد، فرشتگانى ازشرق و غرب به فرمان او فرستاده مىشوند و به همه اهل دنیا پیاممىفرستد، اما اشخاص شرور او را انکار مىکنند (3) .
2 - علامه مجلسى در بحار بابى را ویژه اخبارى ساخته که از طریقکاهنان بر روى الواح و سنگنوشتهها به دست انسان رسیده ومىنویسد:
«چون خبر شکست رستم فرخزاد در جنگ قادسیه به یزدگرد ساسانىفرزند شهریار رسید، وبه او گفته شد رستم کشته و پنجاه هزار ازنیروهاى او از پا درآمدند، یزدگرد اهل خانه، زن و فرزند را بهقصد فرار از مداین خارج کرد و در برابر باب ایوان مداینایستاد و گفت: سلام بر تو اى ایوان اینک از تو روى مىگردانملیکن یا من به تو باز خواهم گشت و یا مردى از فرزندانم. «وراجع الیک، اناء او رجل من ولدى». که هنوز زمان او نزدیکنشده و روزگار او نرسیده است.
سلیمان دیلمى مىگوید: بر امام صادق(ع) وارد و از این مسالهپرسیدم که منظور یزدگرد از این جمله که یا مردى از فرزندانمبه ایوان کسرى باز خواهد گشت، چیست؟
فرمود: او صاحب شما حضرت قائم به امر خداوند عزوجل است کهفرزند ششم از فرزندان من است که از یزدگرد متولد گشته پسفرزند او به شمار مىرود (4) .
گفتنى است که فرار یزدگرد با زن و فرزند چنان که در سخن بالااشاره شده، دلیل آن است که مادر امام زینالعابدین(ع) در نبردقادسیه اسیر نشده چنان که در حالات حضرت سجاد(ع) پیرامون آنتحقیق به عمل آمد.
دلالت کواکب بر وجود حضرت مهدى(عج)
1 - (فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس) (5) سوگند به ستارگانى که باز مىگردند حرکت مىکنند و از دیدهها پنهان مىشوند.»این ستارگان آیاازثوابت هستند یااز سیارات یاازکهکشانهاى دور یا از دنبالهدارها ویا...؟ اینها همه پرسشهاى پیچیده فراوانى است که هرکداماحتمال مىروند، و اگر نبود تفسیر و تاءویل اهل بیت(ع)، امکاندستیابى به تفسیر آنها جدا مشکل بود اگر نگوئیم محال است.
امیرالمؤمنین(ع) با توجه به ویژگیهاى(یادشده) که خداوند بهآنها سوگند یاد کرده است مىفرماید: این ستارگان عبارتند از:
زحل; مشترى; مریخ; زهره و عطارد (6) .
منظور على(ع) سیارات پنجگانه و متداول آن عصر بوده و منافاتىندارد که امروزه ما سیارههاى اورانوس، نپتون و پلوتون را برآنبیفزائیم چنان که این امکان نیز وجود دارد که در آینده سیارهیا سیاراتى کشف و بر آنها اضافه گردند.
علامه طباطبائى(ره) در میان تفسرهایى که بر این آیات بیان شدهاست، این تفسیر را انتخاب کرده که مراد از صفات یادشده عبارتاست از «استقامت»، «رجعت» و «اقامت» سیارات یاد شدهزمانى حرکت متشابه دارند(استقامت) آنگاه برمىگردند و عقبمىروند(رجعت) آنگاه توقف مىکنند و سرانجام به حرکت متشابه خودادامه مسیر مىدهند (7) .
این سرگردانى در حرکتسبب شد منجمان آنها را «متحیره»بنامند لیکن عجیب است جناب علامه با این که در جاى جاى تفسیرگرانسنگ المیزان مىنویسد: هیاءت بطلیموسى باطل است، در اینجاتفسیر آیات مزبور را بر همان اساس باطل قرار داده و سخنان فوقرا به نگارش آورده است.
شایسته است جهت توضیح سخن، ما تفسیر آیات را هم بر اساس هیاءتقدیم (بطلیموس) و هم بر پایه هیاءت جدید بنگاریم.
اما براساس هیاءت بطلیموس: غیر از ماه و خورشید اجرام دیگرىچون زهره، مریخ، مشترى، زحل از سیارههاى درخشان، به شمار رفتهولى برخلاف سایر ستارگان(ثوابت) چشمک نمىزنند. -این امر نشانهنزدیک بودن آنها به زمین است- با این وجود، درخشندگى آنهاگاهى زیاد و گاهى کم مىشود- سیارهها همیشه در نزدیکى«دایرهالبروج» در آسمان دیده مىشوند.
ما چنانچه اجرام یاد شده را در طول چند شب متوالى نظاره کنیم،مىبینیم که مانند خورشید و سایر ستارگان، از شرق طلوع مىکنندو در غرب ناپدید مىشوند، همچنین علاوه بر حرکتشبانهروزى مانندخورشید از ستارگان(ثوابت) عقب مىافتند و به نظر مىرسد که نسبتبه ستارگان داراى یک نوع حرکت از «غرب به شرق» مىباشند، ولىنه تنها رعتحرکت از غرب به شرق آنها با سرعتحرکت از غرب بهشرق خورشید تفاوت دارد، بلکه هر یک از این سیارهها در حرکت از«غرب به شرق» خود داراى سرعتى خاص و متفاوت با سیارات دیگراست.
افزون بر این، سیارات گاهى در مسیر خود حرکتى غیر عادىدارند، از باب نمونه، سیاره بهرام(مریخ) حرکت غیر عادى اووقتى آغاز مىشود که با خورشید در حالت «مقابله» باشد(یعنى1800 درجه اختلاف مسیر داشته باشند). در این حالت طلوع آن باغروب خورشید همزمان است، اگر هنگامى که مریخ نسبتبه خورشیددر حالت مقابله است، آن را براى چند هفته زیر نظر بگیریممىبینیم مریخ ابتداء بهطور عادى در زمینه ستارگان(ثوابت) بهطرف شرق تغییر موقعیت مىدهد(استقامت) ولى پس از چند شب چنینبه نظر مىآید که حرکت از غرب به شرق آن متوقف مىشود(اقامتاول) سپس به مدت چند شب نسبتبه ستارگان در جهت «شرق بهغرب» حرکت مىکند(رجعت، برگشت، قهقراء) و باز پس از چند شبدیگر دوباره ظاهرا متوقف مىشود(اقامت دوم) و آنگاه از نو، بهحرکت معمولى(متشابه) خود از «غرب به شرق» ادامه مىدهد. ازاینرو این نوع حرکت را «حرکت عقبگردى» مىنامند. به هنگامحرکت عقبگردى درخشندگى مریخ بیشتر است. حالتى شبیه مریخ درمورد سایر سیارات نیز مشاهده مىشود.
اما براساس هیاءت جدید(خورشید مرکزى) باید گفت: حرکت واقعىسیارات را نمىتوان از زمین مشاهده کرد، زیرا زمین پیوسته خوددر حرکت است، از اینرو چیزى که در حرکتسیارات شایسته توجهخاص است، رکتبازگشتى(رجعى، قهقرائى) آنهاست، در این حرکتچنین مشاهده مىشود که سیاره در جهتى خلاف جهت عادى خویش حرکتمىکند.
قرنهاى زیاد توجیه حرکتبازگشتى، منجمان را به حیرت افکندهبود، ولى آنان نسبتحیرت و سرگردانى را به سیارات داده و آنهارا «متحیره» مىخواندند تا این که «کوپرنیکوس» آن را توضیحداد:
«فرض کنید که دایره داخلى -در شکل زیر- مدار زمین را به دورخورشید نشان دهد، و دایره بیرونى مدار بهرام را، زمین که بهخورشید نزدیکتر است، تندتر از مریخ حرکت مىکند، فرض کنید کهقسمتبالاى تصویر بخشى از کره آسمان باشد که به منزله زمینهاىبر حرکت مریخ و سیارات به شمار آید».
بنابراین: هنگامى که زمین در مکان 1- است، مریخ در مکان 1بر کره آسمان دیده مىشود، چند هفته بعد زمین و مریخ هر دو درمدارهایشان جابجا شدهاند، اینک مریخ در نقطه 2 است. وقتى کهزمین از نقاط3 و 4 مىگذرد، خطى که حرکت مریخ را بر کره آسماننشان مىدهد، حرکتبازگشتى سیاره را توجیه مىکند.
در این شکل زمین که از مریخ به خورشید نزدیکتر است، تندتر ازمریخ حرکت مىکند (زمین یک دور کامل را در 365 روز مىپیماید ومریخ در687 روز) در نقطه 1، مریخ بر زمین پیشى دارد و حرکتآن مستقیم(از غرب به شرق) است، در نقطه 4، زمین از مریخ جلوافتاده و حرکت مریخ بازگشتى(رجعى، قهقرائى) به نظر مىرسد (8) .
تأویل آیات
در ذیل آیات مزبور روایات فراوانى به چشم مىخورد که در آنهابه روشنى از حضرت مهدى(ع) سخن به میان آمده است و اگر نبودتأویل معصوم(ع)، کسى را یاراى تطبیق بر آن وجود مبارکنمىبود.پىنوشت:
1- بحارالانوار: ج51، ص 2،15،16،23،24،28،95، نشر مکتبه اسلامیه.
2- همان، ص23.
3- زندهوهومن یسن، صادق هدایت، ص24، 25 چاپ چهارم،تهران 1344ش.
4- بحار: ج51، ص 164.
5- تکویر: 15،16.
6- نورالثقلین، مجمعالبیان و المیزان، ذیل آیه.
7- المیزان، ذیل آیه.
8- حرکت اختران، تالیف و تدریس نگارنده در موسسه پژوهشهاى فلکى و نجومى، قم.