نویسنده: عیسی ولایی
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
در موقع استعمال لفظ گاهی معنی را به عنوان آلت و حالت برای غیر ملحوظ میكنند، و زمانی مستقلاً و به «ماهو» موردنظر قرار میگیرد. اولی را آلی و دومی را استقلالی (1) نامند. مواردی از كاربرد دو اصطلاح فوق:الف. در معانی حروف و اسماء عدهای قایلاند (2) كه معانی حروف آلی و معانی اسماء استقلالی است. مثلاً وقتی گفتی: «سرت من البصره الی الكوفه» (از بصره به كوفه رفتم)، در این عبارت چهار اسم و سه حرف به كار رفته است. زیرا مادهی «سرت» و «ضمیر متكلم» (انا كه به وسیلهی «تُ» نشان داده شد)، و كلمه «بصره و كوفه» اسم هستند و اما «هیأت فعل» و كلمهی «مِن و الی» حروف هستند. س هفت كلمه داریم كه چهار معنی در آن مستقل و سه معنی در آن آلی است. سیر، گوینده، بصره و كوفه «مستقل» هستند، اما حالات سیر در خارج «آلی» اند، یعنی كیفیت ارتباط سیر به گوینده، (كه از او صادر شده) و اینكه مبدأ سیر كوفه و منتهی بصره است همگی غیرمستقلاند.
ب.در مقام بیان فرق بین قطع طریقی و قطع موضوعی: بعضی از الفاظ مثل علم و قطع و اراده و قصد و... گاهی به صورت آلی، و زمانی به صورت استقلالی ملاحظه میگردند. مثلاً: اگر گفته شود:
وقتی فهمیدی كه رضا به شهر شما آمد، او را به خانهی خود دعوت كن. در اینجا حكم «دعوت كردن» بر «آمدن» مترتّب است، نه برداشتن و فهمیدن، و در واقع جمله این گونه است: وقتی رضا به شهر شما آمد، او را به خانهی خود دعوت كن. و چون دانستن و فهمیدن وسیلهی كشف از آمدن است، به همین دلیل به این دانستن و علم و قطع، قطع طریقی یا آلی نام دادهاند. اما اگر گفته شود: هر وقت قطع به خمریت مایعی پیدا كردی شرب آن بر تو حرام است. اینجا قطع بالاستقلال ملاحظه شد؛ یعنی قطع موضوعیت دارد؛ یعنی جزء الموضوع است، و نام چنین قطعی، قطع موضوعی است.
ج.در رابطه با كلمهی یقین در استصحاب: توضیح اینكه كلمهی یقین در كلام امام (علیه السلام) «لاتنقض الیقین بالشك» به صورت آلی لحاظ شده است، نه استقلالی. به این معنی كه مقصود از حرمت نقض یقین سابق و وجوب باقی بودن بر همان یقین، وجوب بقاء بر متیقن است. (كه همان وضو باشد) منتهی به جهت شدت ارتباط بین یقین و متیقن از روی كنایه از یقین متیقن اراده شده است. لذا آثار متیقن كه همان طهارت باشد جاری است.
پینوشتها:
1.كفایة الاصول، ج1، ص13؛ بدایع الافكار، ص41؛ اجود التقریرات، ص14؛ نهایة الاصول، ص19؛ تهذیب الاصول، ج1، ص 12؛ اصول الاستنباط، ص56؛ فوائد الاصول، ج1، ص 33؛ اصول الفقه، ج1، ص 13؛ مناهج الاصول الی علم الاصول، ج1، ص 68.
2.نهایة الاصول، ص20؛ اصول الفقه، ج1، ص13.
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم