آسیبشناسی سينماي انیمیشن ایران
نويسنده: امیر فرمانی
هنر پویانمایی (انیمیشن) در ایران
و اما ورود انيميشن؛ تاريخ محكمي در باب چگونگي ورود اين هنر به ايران وجود ندارد، چرا كه حتي در مقطعي خاص، كسي چون ناصرالدينشاه حكم بر وارد شدن آن نكرد. ورود و نمايش آثار اوليهي كمپانيهايي چون «ديزني» كه اغلب بر روي نوارهاي فيلم بود، تماشاي اين نوارها و مقايسهي فريمهاي نقاشي شده با يكديگر، نقاشاني كه در دواير دولتي كار ميكردند را بر آن داشت تا تجربياتي هر چند ابتدايي در اين مسير داشته باشند. از اولين نفراتي كه در اين زمينه دست به تجربه زد و قدمهايي در اين راه برداشت، ميتوان به استاد «اسفنديار احمديه» اشاره كرد كه همچنان نيز در مركز «صبا» مشغول به كار است. در همين راستا نام «ابراهيم تجارتچي» هم به چشم ميخورد كه چندين كار تبليغاتي، كه در زمان خود نمود بسياري داشت، ساخت. البته تقدم و تأخر نامها كمكي به ما نميكند، مسير ورود اينگونه بود، از راه آزمايش و خطا.
كانون پرورش فكري كه ادعاي كار براي كودكان و نوجوانان را داشت، تعدادي از افراد مورد اعتماد خود را براي فراگيري اين رشته به كشورهاي بلوك شرق آن زمان گسيل داشت تا با يادگيري اصول آن، پايههايش را در ايران مستحكم كند. پس از بازگشت اين گروه، توليد انيميشن در كانون شروع شد اما نه در جهت گسترش اين هنر و براي مخاطب كودك، بلكه براي مقاصد سياسي، جشنوارههاي خارجي و مخاطب بزرگسال.
از همان توليدات اوليه، تنها چيزي كه به آن توجه نميشد كودكان بودند و بيشترين تأكيد بر جشنوارههاي خارجي بود (نگاه شود به جوايزي كه فيلمهاي كانون از جشنوارههاي مختلف دريافت كرده است)؛ اتفاقا نقدي كه بر شيوهي گسترش انيميشن در ايران وارد است، از همين نوع نگاه سرچشمه ميگيرد. ما از همان ابتدا مرجع و الگوي مناسب و سالمي براي ترويج اين هنر - صنعت نداشتيم و انتخاب نكرديم. كشورهاي الگو، كشورهايي بودند كه اغلب درگير مسايل سياسي و جنگ سرد بوده و ديدگاههايي متفاوت با ما داشتند. موضوعات آنها دغدغهي جوان ايراني و مردم ايران نبود.
از همان زمان به جواناني كه وارد اين رشته ميشدند القا ميكردند كه فيلم موفق انيميشن، فيلمي است كه اولا زماني كوتاه داشته باشد، ثانيا يك بيانيهي سياسي در پس آن عنوان شود. الگوهاي اين جوانان نيز كساني بودند كه با نام كودك، فيلمهايي سياسي ميساختند.
البته رشتهي انيميشن شاخههاي مختلف دارد و منكر بخش جشنوارهيي آن نيستيم، ولي حالا، پس از سالها كه مدعي هستيم سابقهي توليد انيميشن در ايران به نيم قرن ميرسد، وقتي به پيشينهي آن نگاه ميكنيم، متوجه بيراههرفتنهاي آقايان ميشويم. امروز وقتي كه ميبينيم درآمد حاصله از توليد انيميشن در بعضي از كشورها بيشتر از درآمد نفتي كشور ماست، تازه متوجه به خطا رفتن آنها ميشويم؛
هنر - صنعتي كه پس از 50 سال هنوز جايگاه عواملش را نميداند؛ چرا؟ مقصر كيست؟ آيا نوع نگاه ما به يك پديده نميتواند عامل انحراف باشد؟ نتيجهي نگاه كشورهاي اروپاي شرقي به انيميشن، دليل اين بيراهه رفتن هنر - صنعت پويانمايي ما نيست؟
در بخش ديگر اين بررسي، بيشتر به اين مسئله خواهيم پرداخت.
ادامه دارد ...
منبع: سینمافردا
اشاره:
تاريخچهي انيميشن در ايران
و اما ورود انيميشن؛ تاريخ محكمي در باب چگونگي ورود اين هنر به ايران وجود ندارد، چرا كه حتي در مقطعي خاص، كسي چون ناصرالدينشاه حكم بر وارد شدن آن نكرد. ورود و نمايش آثار اوليهي كمپانيهايي چون «ديزني» كه اغلب بر روي نوارهاي فيلم بود، تماشاي اين نوارها و مقايسهي فريمهاي نقاشي شده با يكديگر، نقاشاني كه در دواير دولتي كار ميكردند را بر آن داشت تا تجربياتي هر چند ابتدايي در اين مسير داشته باشند. از اولين نفراتي كه در اين زمينه دست به تجربه زد و قدمهايي در اين راه برداشت، ميتوان به استاد «اسفنديار احمديه» اشاره كرد كه همچنان نيز در مركز «صبا» مشغول به كار است. در همين راستا نام «ابراهيم تجارتچي» هم به چشم ميخورد كه چندين كار تبليغاتي، كه در زمان خود نمود بسياري داشت، ساخت. البته تقدم و تأخر نامها كمكي به ما نميكند، مسير ورود اينگونه بود، از راه آزمايش و خطا.
نگاههاي اوليه به انيميشن
كانون پرورش فكري كه ادعاي كار براي كودكان و نوجوانان را داشت، تعدادي از افراد مورد اعتماد خود را براي فراگيري اين رشته به كشورهاي بلوك شرق آن زمان گسيل داشت تا با يادگيري اصول آن، پايههايش را در ايران مستحكم كند. پس از بازگشت اين گروه، توليد انيميشن در كانون شروع شد اما نه در جهت گسترش اين هنر و براي مخاطب كودك، بلكه براي مقاصد سياسي، جشنوارههاي خارجي و مخاطب بزرگسال.
از همان توليدات اوليه، تنها چيزي كه به آن توجه نميشد كودكان بودند و بيشترين تأكيد بر جشنوارههاي خارجي بود (نگاه شود به جوايزي كه فيلمهاي كانون از جشنوارههاي مختلف دريافت كرده است)؛ اتفاقا نقدي كه بر شيوهي گسترش انيميشن در ايران وارد است، از همين نوع نگاه سرچشمه ميگيرد. ما از همان ابتدا مرجع و الگوي مناسب و سالمي براي ترويج اين هنر - صنعت نداشتيم و انتخاب نكرديم. كشورهاي الگو، كشورهايي بودند كه اغلب درگير مسايل سياسي و جنگ سرد بوده و ديدگاههايي متفاوت با ما داشتند. موضوعات آنها دغدغهي جوان ايراني و مردم ايران نبود.
از همان زمان به جواناني كه وارد اين رشته ميشدند القا ميكردند كه فيلم موفق انيميشن، فيلمي است كه اولا زماني كوتاه داشته باشد، ثانيا يك بيانيهي سياسي در پس آن عنوان شود. الگوهاي اين جوانان نيز كساني بودند كه با نام كودك، فيلمهايي سياسي ميساختند.
البته رشتهي انيميشن شاخههاي مختلف دارد و منكر بخش جشنوارهيي آن نيستيم، ولي حالا، پس از سالها كه مدعي هستيم سابقهي توليد انيميشن در ايران به نيم قرن ميرسد، وقتي به پيشينهي آن نگاه ميكنيم، متوجه بيراههرفتنهاي آقايان ميشويم. امروز وقتي كه ميبينيم درآمد حاصله از توليد انيميشن در بعضي از كشورها بيشتر از درآمد نفتي كشور ماست، تازه متوجه به خطا رفتن آنها ميشويم؛
هنر - صنعتي كه پس از 50 سال هنوز جايگاه عواملش را نميداند؛ چرا؟ مقصر كيست؟ آيا نوع نگاه ما به يك پديده نميتواند عامل انحراف باشد؟ نتيجهي نگاه كشورهاي اروپاي شرقي به انيميشن، دليل اين بيراهه رفتن هنر - صنعت پويانمايي ما نيست؟
در بخش ديگر اين بررسي، بيشتر به اين مسئله خواهيم پرداخت.
ادامه دارد ...
منبع: سینمافردا