روابط اجتماعی و سلامت روانی محیط زیست
«قطع» مفهوم جامعی دارد که در موارد گوناگون مصادیق آن متفاوت است؛ گاهی قطع به معنای پیمودنی است که زمینهى وصل را فراهم می سازد وچنین قطعی ممدوح است و قرآن کریم آن را به رزمندگان نسبت داده، می فرماید: (و لا یقطعون وادیاً إلا کتب لهم لیجزیهم الله أحسن ما کانوا یعملون)(2)؛ رزمندگان هیچ بیابانی را نمی پیمایند، جز اینکه برای آنها عمل صالح نوشته می شود و گاهی قطع به معنای بریدن چیزی است که خداوند به وصل آن امر کرده، که این قطع مذموم است.
خدای سبحان عبد را به مولای خود مرتبط می داند و اگر عبدی این پیوند عبودیت را قطع کند این کار، قطع (ما أمر الله به أن یوصل)(3) است و همچنین مصداق کامل نقض عهد الهی است.
همچنین، از آن جهت که خدای سبحان انسان را از موجودی اجتماعی آفریده، ارتباطی میان او و اعضای خانواده، ارحام، برادران دینی، همسایگان، امت اسلامی و امام مسلمین و نیز پیوند انسانی با جوامع غیر اسلامی در سایهى دستور روابط بین الملل اسلام قرار داده است که همه این موارد به صورت اجمال و تفضیل در آیات قرآن کریم و یا سنّت معصومان (علیهم السلام) بیان شده است و کسی که این پیوندها را قطع کند عهد الهی را نقض و ارتباطی را که خدا به وصل آن امر کرده، قطع کرده است. اکنون به شرح موارد مذکور می پردازیم:
1. نهی کردن از قطع با ارحام
قطع ارتباط با ارحام و بستگان نزدیک نیز مصداق قطع (ما أمرالله به أن یوصل)(6) است و قرآن کریم می فرماید: (واتقوا الله الذی تساءلون به و الأرحام)(7) و مراد از ارحام، اعّم از نزدیکان نسبی و سببی است؛ زیرا در برخی نصوص و خطبه های عقد، خویشاوندان سببی نیز در حکم ارحام نسبی ذکر شده اند؛ مثلاً از بیانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مراسم عقد ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) دارد و یا از خطبه ای که در مراسم عقد ازدواج حضرت امام جواد (سلام الله علیه) ایراد شد، بر می آید که خدای سبحان مصاهره (دامادی) را نسب لاحق می داند: «جعل المصاهرة نسباً لاحقاً »(8). پس انسان موظف است ارتباط خود را با ارحام سببی نیز قطع نکند.
در شریعت اسلام برخی احکام تشریع شده است که صحت آن مشروط به اسلام است؛ مانند نماز و روزه. پس غیر مسلمان، گرچه نماز بر او واجب است، لیکن نماز او بدون پذیرش اسلام صحیح نیست. برخی احکام نیز صحت آن مشروط به اسلام نیست و از قوانین بین المللی اسلام است که رعایت حق پدر و مادر از این دسته است. پس اگر پدر و مادر ملحد یا اهل کتاب نیز باشند احترام آنها و رفع نیازهایشان بر فرزند واجب است؛ (و صاحبهما فی الدنیا معروفاً)(9).
صله رحم تنها این نیست که انسان به خانه بستگان خود برود و یادی از آنان صله کند، بلکه مصداق کامل آن این است که قبل از دیگران نیاز آنان را برطرف و آنان را خوشحال سازد.
قرآن کریم نسبت به زن و شوهر نیز که محور خانواده هستند امر به وصل کرده است: (وعاشروهنَّ بالمعروف)(10) . پس کسی که در خانه با همسر خود رفتار متعارف نداشته باشد، قطع (ما أمر الله به أن یوصل)(11) کرده است و همین طور حقوق مشترکی برای طرفین قرار داده است: (ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجةٌ)(12) ، که رعایت نکردن هر یک از آنها موجب قطع (ما أمر الله به أن یوصل) است؛ زیرا اصل تشکیل خانواده و تحکیم آن به امر خدای سبحان است.
افرادی که خدای سبحان در محدودهى خانواده به ارتباط با آنان امر کرده، هر چند متدین نباشند، ارتباط مزبور تا آنجاست که به سایر احکام دین آسیبی نرساند، ولی اگر بر اثر این ارتباط ، سایر احکام دین در خطر قرار گرفت، ارتباط با غیر متدینها نه تنها لازم نیست، بلکه جایز هم نخواهد بود؛ چنان که پدر و مادر غیر مسلمان بخواهند فرزند خود را به شرک آلوده کنند: (و ان جاهداک علی أن تشرک بی ما لیس لک به علمٌ فلا تطعهما)(13) در اینجا مجالی برای صله رحم نیست. از بیانات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که از جوامع کلم و از اصول حاکم بر همهى احکام شرعی است جملهى « لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق»(14) است؛ یعنی، احدی نمی تواند در محدودهى خلاف شرع، خود را در اطاعت از مخلوق حتی اگر از خودش برتر باشد معذور بپندارد. و جمله معروف «المأمور معذورٌ» نیز باید محکوم اصل کلی و جامع نبوی شود.
2. نهی از قطع ارتباط با برادران دینی
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: کسی که بیست سال با دیگری دوست باشد، حرمت این دوستی به حد رحامت و قرابت می رسد: «صحبة عشرین سنة قرابة»(17) بنابراین، آثار قرابت و رحامت بر چنین دوستی مترتب می شود و کسی حق ندارد دوست بیست سالهى خود را برنجاند و با او قطع رابطه کند.
ارتباط با همسایه نیز تا شعاع چهل خانه موجب پیدایش حق همسایگی است (18) و خدای سبحان رعایت حقوق همسایگان را واجب کرده و کسی که این حقوق را رعایت نکند در حدّ خودش مشمول (ویقطعون ما أمرالله به أن یوصل)(19) است. البته شعاع چهل خانه اختصاصی به مجاورت افقی و حدود چهارگانه معهود ندارد، بلکه جوار عمودی برج نشینان را شامل می شود؛ یعنی، جهت بالا و پایین نیز بر جهات چهارگانهى معروف افزوده می شود.
3. نهی از قطع ارتباط با امت اسلامی
امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: «فأن الشاذ من الناس للشیطان کما أن الشاذ من النغم للذئب»(21)؛ چنان که گوسفند وامانده از رمه از صیانت چوپان محروم و طعمهى گرگ می شود، فرد واماندهى از امت اسلامی و تک اندیش و تک رو نیز طعمه شیطان می شود. از این رو خدای سبحان می فرماید: همه با هم به حبل الهی اعتصام کنید و از تفرقه بپرهیزید. از کسانی که دست به تفرقه می زنند نیز با نکوهش یاد می کند: (و إن هذه أمتکم أمة واحدة و أنا ربکم فاتّقون* فتقطعوا أمرهم بینهم زبراً کل حزبٍ بما لدیهم فرحون)(22) و اختلاف بیجا را نشانهى نابخردی می داند و از مختلفان و مخالفان بی جهت به بی عقلی یاد می کند: (تحسبهم جیمعاً و قلوبهم شتی ذلک بأنهم قومٌ لا یعقلون)(23).
4. نهی از قطع ارتباط با رهبر اسلامی
خدای سبحان در این کریمه به رسول خود دستور می دهد تا محرومیت شخص مأذون در ترک صحنه را با استغفار جبران کند؛ زیرا او از فیض حضور در کنار امام محروم شده و همین طور بر رهبر نیز لازم نیست به هر کسی که اجازه می خواهد اذن رفتن دهد، بلکه زمام امر به دست اوست و به هر کسی حکیمانه صلاح دید می تواند اذن بدهد.
قرآن کریم دربارهى کسانی که هنگام دعوت پیامبر برای حضور در امور مهم اجتماعی، مانند جنگ با تربص و ارتیاب منتظر بودند تا وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت مبارکش را به سویی قرار داده، یا کسی که در حال ورود یا خروج است او را ملاذ و پناه خود گرفته و از صحنه فرار کنند ، می فرماید: (قد یعلم الله الذین یتسللون منکم لواذاً فلیحذر الذین یخالفون عن أمره أن تصیبهم فتنأ أو یصیبهم عذابٌ ألیم)(27)؛ اینان اگر دست از مخالفت برندارند، یکی از دوخطر متوجه آنان خواهد شد؛ یعنی، مورد اصابت فتنه یا عذاب دردناک الهی قرار می گیرند. همچنین خدای سبحان به کسانی که در همه مراحل با پیامبر بوده اند می فرماید: مبادا در میدان جنگ خط مقدّم را خالی کنید و به رهبر آسیبی برسد: (ما کان لأهل المدینة و من حولهم من الأعراب أن یتخلفوا عن رسول الله و لا یرغبوا بأنفسهم عن نفسه)(28). غرض آنکه، مضمون آیه تحذیر از « استیثار» و ترغیب به «ایثار» رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برخود است.
حاصل اینکه، قطع پیوند با آنچه خدای سبحان امر به ارتباط با آن فرمود، مشمول (و یقطعون ما أمرالله به أن یوصل)(29) خواهد شد. لیکن بعضی از مصادیق قطع، بارز و مشخص و مورد توجه بیشتری است؛ مانند ترک صله رحم و عقوق والدین و بعضی از مصادیق بارز نبوده، دیرتر به ذهن خطور می کند.
پی نوشت:
1- سورهى بقره، آیهى 27.
2- سورهى توبه، آیهى 121.
3- سورهى بقره، آیهى 27.
4- سورهى عنکبوت، آیهى 8.
5- سورهى لقمان، آیهى 14.
6- سورهى بقره، آیهى 27.
7- سورهى نساء، آیهى 1.
8- بحارالانوار، ج43، ص119.
9- سورهى لقمان، آیهى 15.
10- سورهى نساء، آیهى 19.
11- سورهى بقره، آیهى 27.
12- سورهى بقره، آیهى 228.
13- سورهى لقمان، آیهى 15.
14- نهج البلاغه، حکمت 165.
15- سورهى حجرات، آیهى 10.
16- سورهى بقره، آیهى 27.
17- بحارالانوار، ج 71، ص157.
18- کافی، ج2، ص6694 قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «کل أربعین داراً جیرانٌ من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله.
19- سورهى بقره، آیهى 27.
20- سورهى آل عمران، آیهى 103.
21- نهج البلاغه، خطبهى 127.
22- سورهى مؤمنون، آیات52-53.
23- سورهى حشر، آیهى 14.
24- سورهى بقره، آیهى 27.
25- سورهى نور، آیهى 62.
26- سورهى بقره، آیهى 27.
27- سورهى نور، آیهى 63.
28- سورهى توبه، آیهى 120.
29- سورهى بقره، آیهى 27.