اسطوره‌ای از یوگوسلاوی

آش میخ

سربازی، پس از انجام دادن خدمت سربازی خود به خانه‌ی خویش باز می‌گشت. هنوز با دهكده‌ی خویش فاصله‌ی بسیار داشت كه هوا تاریك گشت و شب فرود آمد. نوری كم رنگ از كلبه‌ای كه در كنار جاده قرار داشت به چشم سرباز
چهارشنبه، 2 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آش میخ
 آش میخ

 

نویسنده: نادا چورچیا پرودانوویچ
مترجم: كامیار نیکپور
مهیار نیكپور


 

اسطوره‌ای از یوگوسلاوی

سربازی، پس از انجام دادن خدمت سربازی خود به خانه‌ی خویش باز می‌گشت. هنوز با دهكده‌ی خویش فاصله‌ی بسیار داشت كه هوا تاریك گشت و شب فرود آمد. نوری كم رنگ از كلبه‌ای كه در كنار جاده قرار داشت به چشم سرباز خورد. او به سوی كلبه رفت و در آن را زد. پیرزنی در را به روی سرباز گشود و با بدگمانی بر او نگریست.
ننه جان، من سرباز بی‌پولی هستم. آیا اجازه می‌دهی كه شب را در اینجا بگذرانم؟ آیا غذایی به من می‌دهی كه شكمم را سیر بكنم؟
پیرزن گفت: «مانعی ندارد. به كلبه‌ی من بیا. اما بدبختانه در خانه‌ی محقر من چیزی برای خوردن پیدا نمی‌شود.»
سرباز كه بوی خوش غذای مطبوعی را كه زن چند لحظه پیش خورده بود، می‌شنید گفت: «ننه جان، اوقاتت تلخ نشود! امیدوارم كه اقلاً اجازه بدهی برای خود آش میخ بپزم و بخورم.»
سرباز چند تركه در آتشی كه در اجاق می‌سوخت انداخت و گفت: «ننه جان، خواهش می‌كنم یك دیگ و كمی آب به من بده!»
پیرزن در آشپزخانه به جنب و جوش افتاد. خیلی دلش می خواست بداند كه این آش بسیار ارزان چگونه آشی است.
سرباز میخ را در دیگ انداخت، مقداری آب روی آن ریخت و دیگ را روی آتش نهاد.
چون آب گرم شد، كمی نمك از پیرزن خواست. پیرزن نمك را به او داد و موقعی كه سرباز آن را در دیگ می‌ریخت خیره در او نگریست. پس از آنكه آب جوشید، سرباز اندكی آرد از پیرزن خواست. پیرزن آن را هم به او داد.
سرباز كه آش سفتی درست كرده بود از پیرزن تخم مرغ خواست. پیرزن به او تخم مرغ داد. سرباز تخم مرغ را هم در دیگ شكست. سپس كمی روغن خواست. پیرزن روغن را هم به او داد. سرباز آش داغ را روی اجاق به هم می‌زد. پیرزن دمی از او دور نمی‌شد. وقتی آش بدین گونه آماده شد آن را از روی آتش برداشت. میخ را از آش چرب و پربركت بیرون آورد و آنگاه آش میخ مخصوص خود را سركشید.
پیرزن بینوا با خشم بر او نگریست و حرفی نزد.
منبع مقاله :
چورچیا پرودانوویچ، نادا، (1382)، داستان‌های یوگوسلاوی، ترجمه كامیار و مهیار نیكپور، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.