تنشهای خانوادگی
پیامبر اکرم(ص):
«مَا استَفادَ امْرُءٌ مسلِمٌ فائدةًّ بعد الاسلام افضلَ مِنْ زوجَةٍ مُسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ إذا نظر الیها و تطیعُهُ إذا اَمَرَها و تحفظُهُ إذا غابَ عَنها فی نفسِها و مالِهِ؛
مرد مسلمان بعد از اسلام، بهرهای برتر از همسری مسلمان نبرده است. همسری که وقتی به او مینگرد مایه مسرّت اوست و آنگاه که به او دستوری میدهد اطاعت میکند و در غیاب شوهر حافظ ناموس خود و اموال شوهر است.»(1)
خانواده همیشه یکی از ارجمندترین نهادهای معنوی در جامعه بشری بوده است. کانون خانواده پایه حیات اجتماعی محسوب شده و صرف نظر از وظیفه زادآوری و پرورش فرزندتن که موجب ادامه و حفظ بقای انسانی میشود، وظایف دیگری همچون فعالیتهای مولد، آموزش و پرورش و اجتماعی کردن افرد را نیز بر عهده دارد. خانواده یک نظام متعالی است که احساس ریشه داشتن در افردد به وجود میآورد و افراد انسانی به هویت فردی خویش دست مییابند. نظام خانوادگی از معدود نظامهایی است که در طول تاریخ بقای خود را حفظ نموده است و این موضوع مرتبط با دو دلیل اصلی بوده است: اولاً خانواده مهمترین محیطی است که خواستههای اساسی هر جامعهای را تأمین مینماید و وظیفه اجتماعی کردن افراد را بر عهده دارد، ثانیا خانواده کانونی مؤثر و قوی است که در افراد حس صمیمیت، حمایت عاطفی و تعهد را ایجاد میکند. خانواده واسطهای است که نقش مهمی در انتقال ارزشها، هنجارها و میراث فرهنگی جامعه برعهده دارد.
از آنجایی که روابط خانوادگی و خویشاوندی جزئی از وجود افرد را تشکیل میدهد، زندگی خانوادگی با این روابط عجین شده است. به همین دلیل این روابط ممکن است در پارهای از زمانها یا بیشتر اوقات (بسته به وضعیت خانوادهها) تنشهایی را در بر داشته باشد که فرد را دستخوش نومیدی ساخته و یا آن را سرشار از احساس اضطراب و گناه نماید.
تنشهای خانوادگی دارای جنبههای متعدد بوده و در نهایت میتواند به جدایی و طلاق بیانجامد. از عمدهترین دلایل طلاق باید به انتظارات و توقعات زوجین از یکدیگر اشاره داشت. این انتظارات مرتبط با پایگاههای اجتماعی طرفین، روابط جنسی، شهرت، سلامت جسمانی، امنیت شغلی و نقش خاص هر یک از زن و شوهر در قبال دیگری میشود. در عین حالی که باید خاطرنشان ساخت انتظارات معقول میتواند در جهت تحکیم مبانی خانوادگی بسیار مؤثر واقع شود. به عنوان نمونه در جامعه فعلی بسیار دیده میشود که قبل از ازدواج هر کدام از طرفین تصور میکنند چنانچه علاقهشان نسبت به یکدیگر فروکش ننماید، مسأله دیگری قادر به گسستن پیوند ازدواج آنان نخواهد بود اما پس از ازدواج، بسیار زود به این نتیجه میرسند که جلوههای عشق و علاقهای که زمانی لبریز از آن بودهاند، کمرنگ شده و یا ترکشان کرده و مجبورند برای حل مسایل خانوادگی خود به ابزار و وسایل عملیتری دست یازند. به همین ترتیب کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی میکنند تحت تأثیر تنشهای ناشی از روابط آنها قرار خواهند گرفت.
برای جلوگیری از بروز تنشهای خانوادگی و حوادث نامطلوب زندگی، زن و مرد (بخصوص دختر و پسرهای جوانی که قصد دارند اقدام به تشکیل خانواده بنمایند) لازم است نکاتی چند را مورد نظر داشته و آنها را در زندگی خود به کار بندند:
1ـ یکی از اصول و نکات زندگی موفق خانوادگی خودشناسی است. هر زن و مردی دارای یک سری توانایی و محدودیتهایی است که باید با خودشناسی آنها را بشناسد. زن و شوهری که از تواناییها و کاستیهای خود به روشنی آگاهند و واقعیتهای وجودی خود را میشناسند از تنش کمتری در زندگی خانوادگی خود برخوردار خواهند بود. بنابراین بر زن و شوهر لازم است یکدیگر را با تمام نقاط ضعف و قوتی که دارند قبول داشته و دوست بدارند.
2ـ زن و مرد باید به حرمت دیگری توجه داشته و عملی انجام ندهد تا مورد بیاحترامی و یا نفرت طرف مقابل قرار گیرد. زوجین باید برای شخصیت خود و همسر خود ارزش قایل شوند و توجه داشته باشند سعی بیهودهای خواهد بود اگر بخواهند و یا دوست داشته باشند همسرشان دقیقا وفق نظر آنان باشد چرا که انسانها با یکدیگر متفاوت بوده و حتی افراد دوقلویی که از نظر جسمانی کاملاً به هم شبیه هستند ممکن است از نظر روحی و روانی شبیه نباشند. زوجین باید یکدیگر را آن گونه که هستند قبول داشته و سعی نکنند یکدیگر را با دیگران مقایسه نمایند چرا که این کار اثرات سویی در روان آنان خواهند داشت.
3ـ زوجین باید در طی زندگی مشترک و در طول روز تلاش نمایند تا استعدادهای خود را پرورش دهند. زن و شوهر میتوانند استعدادهای خود را در زمینههای مختلفی مانند ورزش و مهارتهای جسمانی، علایق تحصیلی و انواع پیشهها بیازمایند. زن و شوهر هر چقدر در طول روز در باره موضوعات مختلف یا حتی در مورد یک موضوع مطالب بیشتری بدانند آن روز، زندگی گیرایی و جذابیت بیشتری برای آنان خواهد داشت. علاوه بر این، احساس ناشی از دستیازی به مهارتها و دانستنیهای تازه و دیگر نقش بسیار عمدهای در بالا بردن حس خشنودی از یک زندگی مشترک را خواهد داشت. زن و شوهری که رغبت و تمایلی به یادگیری و دانشاندوزی ندارند اغلب بیحوصله و ناخشنودند (آنان مجبورند وقتهای اضافی خود را با موارد بحثی همچون غیبت کردن و ... بگذرانند و چه بسیار هم که به گناه میافتند) برعکس، زن و شوهری که فراگیری و تجربیات نو را دوست دارند و در این امر کنجکاو و مشتاقند از زندگی مشترکشان راضی بوده و کمتر زندگی آنان دارای تنش خواهد بود.
4ـ زن و شوهر باید با دیگران روابط صمیمانه و سالمی برقرار نمایند. علت بسیاری از تنشهای خانوادگی ریشه در انزوا و تنهایی و یا برعکس ایجاد یک رابطه سالم با دیگران میباشد.
یک زن و شوهر به مانند دیگر افراد موجوداتی اجتماعی هستند و به پشتیبانی، آرامش و اطمینان خاطری که از جانب دیگران (خویشان، دوستان و همسایگان) فراهم میشود نیاز دارند، به همین دلیل لازم است برای پرهیز از تنشهای ناخواسته خانوادگی با اطرافیان خود روابطی صمیمانه، پویا و دوستداشتنی و در عین حال اصولی و سالم را پایهریزی نهند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
«مَا استَفادَ امْرُءٌ مسلِمٌ فائدةًّ بعد الاسلام افضلَ مِنْ زوجَةٍ مُسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ إذا نظر الیها و تطیعُهُ إذا اَمَرَها و تحفظُهُ إذا غابَ عَنها فی نفسِها و مالِهِ؛
مرد مسلمان بعد از اسلام، بهرهای برتر از همسری مسلمان نبرده است. همسری که وقتی به او مینگرد مایه مسرّت اوست و آنگاه که به او دستوری میدهد اطاعت میکند و در غیاب شوهر حافظ ناموس خود و اموال شوهر است.»(1)
خانواده همیشه یکی از ارجمندترین نهادهای معنوی در جامعه بشری بوده است. کانون خانواده پایه حیات اجتماعی محسوب شده و صرف نظر از وظیفه زادآوری و پرورش فرزندتن که موجب ادامه و حفظ بقای انسانی میشود، وظایف دیگری همچون فعالیتهای مولد، آموزش و پرورش و اجتماعی کردن افرد را نیز بر عهده دارد. خانواده یک نظام متعالی است که احساس ریشه داشتن در افردد به وجود میآورد و افراد انسانی به هویت فردی خویش دست مییابند. نظام خانوادگی از معدود نظامهایی است که در طول تاریخ بقای خود را حفظ نموده است و این موضوع مرتبط با دو دلیل اصلی بوده است: اولاً خانواده مهمترین محیطی است که خواستههای اساسی هر جامعهای را تأمین مینماید و وظیفه اجتماعی کردن افراد را بر عهده دارد، ثانیا خانواده کانونی مؤثر و قوی است که در افراد حس صمیمیت، حمایت عاطفی و تعهد را ایجاد میکند. خانواده واسطهای است که نقش مهمی در انتقال ارزشها، هنجارها و میراث فرهنگی جامعه برعهده دارد.
از آنجایی که روابط خانوادگی و خویشاوندی جزئی از وجود افرد را تشکیل میدهد، زندگی خانوادگی با این روابط عجین شده است. به همین دلیل این روابط ممکن است در پارهای از زمانها یا بیشتر اوقات (بسته به وضعیت خانوادهها) تنشهایی را در بر داشته باشد که فرد را دستخوش نومیدی ساخته و یا آن را سرشار از احساس اضطراب و گناه نماید.
تنشهای خانوادگی دارای جنبههای متعدد بوده و در نهایت میتواند به جدایی و طلاق بیانجامد. از عمدهترین دلایل طلاق باید به انتظارات و توقعات زوجین از یکدیگر اشاره داشت. این انتظارات مرتبط با پایگاههای اجتماعی طرفین، روابط جنسی، شهرت، سلامت جسمانی، امنیت شغلی و نقش خاص هر یک از زن و شوهر در قبال دیگری میشود. در عین حالی که باید خاطرنشان ساخت انتظارات معقول میتواند در جهت تحکیم مبانی خانوادگی بسیار مؤثر واقع شود. به عنوان نمونه در جامعه فعلی بسیار دیده میشود که قبل از ازدواج هر کدام از طرفین تصور میکنند چنانچه علاقهشان نسبت به یکدیگر فروکش ننماید، مسأله دیگری قادر به گسستن پیوند ازدواج آنان نخواهد بود اما پس از ازدواج، بسیار زود به این نتیجه میرسند که جلوههای عشق و علاقهای که زمانی لبریز از آن بودهاند، کمرنگ شده و یا ترکشان کرده و مجبورند برای حل مسایل خانوادگی خود به ابزار و وسایل عملیتری دست یازند. به همین ترتیب کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی میکنند تحت تأثیر تنشهای ناشی از روابط آنها قرار خواهند گرفت.
برای جلوگیری از بروز تنشهای خانوادگی و حوادث نامطلوب زندگی، زن و مرد (بخصوص دختر و پسرهای جوانی که قصد دارند اقدام به تشکیل خانواده بنمایند) لازم است نکاتی چند را مورد نظر داشته و آنها را در زندگی خود به کار بندند:
1ـ یکی از اصول و نکات زندگی موفق خانوادگی خودشناسی است. هر زن و مردی دارای یک سری توانایی و محدودیتهایی است که باید با خودشناسی آنها را بشناسد. زن و شوهری که از تواناییها و کاستیهای خود به روشنی آگاهند و واقعیتهای وجودی خود را میشناسند از تنش کمتری در زندگی خانوادگی خود برخوردار خواهند بود. بنابراین بر زن و شوهر لازم است یکدیگر را با تمام نقاط ضعف و قوتی که دارند قبول داشته و دوست بدارند.
2ـ زن و مرد باید به حرمت دیگری توجه داشته و عملی انجام ندهد تا مورد بیاحترامی و یا نفرت طرف مقابل قرار گیرد. زوجین باید برای شخصیت خود و همسر خود ارزش قایل شوند و توجه داشته باشند سعی بیهودهای خواهد بود اگر بخواهند و یا دوست داشته باشند همسرشان دقیقا وفق نظر آنان باشد چرا که انسانها با یکدیگر متفاوت بوده و حتی افراد دوقلویی که از نظر جسمانی کاملاً به هم شبیه هستند ممکن است از نظر روحی و روانی شبیه نباشند. زوجین باید یکدیگر را آن گونه که هستند قبول داشته و سعی نکنند یکدیگر را با دیگران مقایسه نمایند چرا که این کار اثرات سویی در روان آنان خواهند داشت.
3ـ زوجین باید در طی زندگی مشترک و در طول روز تلاش نمایند تا استعدادهای خود را پرورش دهند. زن و شوهر میتوانند استعدادهای خود را در زمینههای مختلفی مانند ورزش و مهارتهای جسمانی، علایق تحصیلی و انواع پیشهها بیازمایند. زن و شوهر هر چقدر در طول روز در باره موضوعات مختلف یا حتی در مورد یک موضوع مطالب بیشتری بدانند آن روز، زندگی گیرایی و جذابیت بیشتری برای آنان خواهد داشت. علاوه بر این، احساس ناشی از دستیازی به مهارتها و دانستنیهای تازه و دیگر نقش بسیار عمدهای در بالا بردن حس خشنودی از یک زندگی مشترک را خواهد داشت. زن و شوهری که رغبت و تمایلی به یادگیری و دانشاندوزی ندارند اغلب بیحوصله و ناخشنودند (آنان مجبورند وقتهای اضافی خود را با موارد بحثی همچون غیبت کردن و ... بگذرانند و چه بسیار هم که به گناه میافتند) برعکس، زن و شوهری که فراگیری و تجربیات نو را دوست دارند و در این امر کنجکاو و مشتاقند از زندگی مشترکشان راضی بوده و کمتر زندگی آنان دارای تنش خواهد بود.
4ـ زن و شوهر باید با دیگران روابط صمیمانه و سالمی برقرار نمایند. علت بسیاری از تنشهای خانوادگی ریشه در انزوا و تنهایی و یا برعکس ایجاد یک رابطه سالم با دیگران میباشد.
یک زن و شوهر به مانند دیگر افراد موجوداتی اجتماعی هستند و به پشتیبانی، آرامش و اطمینان خاطری که از جانب دیگران (خویشان، دوستان و همسایگان) فراهم میشود نیاز دارند، به همین دلیل لازم است برای پرهیز از تنشهای ناخواسته خانوادگی با اطرافیان خود روابطی صمیمانه، پویا و دوستداشتنی و در عین حال اصولی و سالم را پایهریزی نهند.
پی نوشت:
1 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص23.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله