پاسخ به مقاله يك سايت اهورايي

در يكي از سايت‏هايي كه از سوي اهورائيان، پيروان آئين باستاني ايرانيان، نوشتار پژوهش‏گونه‏اي به قلم "اهورا اشون" پيرامون بارگاه ملكوتي كريمه اهلبيت، تحت عنوان"حرم فاطمه معصومه در قم" ثبت شده كه شبهه‏ها و ترديدهايي در آن ابراز شده و اظهار نموده كه در انتظار پاسخ‏هاي راهگشا مي‏باشد. براى رفع ابهام از ايشان و هم کيشان او، به نقد و بررسي سخنان او مي‏پردازيم.
يکشنبه، 5 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پاسخ به مقاله يك سايت اهورايي
پاسخ به مقاله يك سايت اهورايي
پاسخ به مقاله يك سايت اهورايي

نويسنده: علی اکبر مهدی پور
در يكي از سايت‏هايي كه از سوي اهورائيان، پيروان آئين باستاني ايرانيان، نوشتار پژوهش‏گونه‏اي به قلم "اهورا اشون" پيرامون بارگاه ملكوتي كريمه اهلبيت، تحت عنوان"حرم فاطمه معصومه در قم" ثبت شده كه شبهه‏ها و ترديدهايي در آن ابراز شده و اظهار نموده كه در انتظار پاسخ‏هاي راهگشا مي‏باشد.
براى رفع ابهام از ايشان و هم کيشان او، به نقد و بررسي سخنان او مي‏پردازيم.
در ابتدا بخش آغازين سخنان او را بدون هيچ دخل و تصرّفي در اين‏جا مي‏آوريم. (1)
امروزه، بارگاه "امامزاده فاطمه" دخترِ "امام موسي بن جعفر"، در شهر باستاني قم، يكي از مهمترين مراكز زيارتي در جهانِ تشيع است. "معصومه"، به معني "بيگناه"، لقب اين فاطمه است كه خود در منابعِ سده هاي پيشين "ستي فاطمه" (satti-fAtemeh) هم ناميده ميشده است. از برادرِ او، يعني "امام رضا" نقل شده كه "هر كس فاطمه را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب ميشود".
قديمي ترين منبعي كه از "فاطمه ي معصومه" ياد كرده، كتاب "تاريخ قم"، (نوشته :حسن بن محمد بن حسن قمي) متعلق به سال 378 هجري قمري است و البته بايد دانست كه هر آنچه كه كتبِ تاريخي و مذهبِي ديگر، درباره ي "امامزاده فاطمه ي معصومه" نوشته اند، همگي نقل قولهايي از همين كتاب است. در اين كتاب، آمده است:
(( فاطمه دختر امام موسي كاظم ، در سال 201 هجري - يعني يكسال پس از ولايتعهدي امام رضا - براي ديدار برادر عازم ايران شد. چون به ساوه رسيد بيمار شد. تا قم ده فرسنگ راه بود. فاطمه، عزم قم كرد و درقم ميهمان موسي بن خزرج بن سعد اشعري شد. او پس از 17 روز، در قم درگذشت. چون فاطمه را وفات رسيد، بعد از غسل و تكفين ، جسد او را به باغِ بابلان بدند و خواستند تا در سردابي كه به همين منظور آماده كرده بودند، دفن كنند. اما در ميان آل سعد، در اينكه چه كسي سزاوارتر است براي رفتن به سرداب و تدفين ستي فاطمه. عاقبت بر پيرمردي به نام "قادر" اتفاق كردند، اما در همين هنگام دو سوار كه روي خود را پوشانده بودند، از گرد راه رسيدند و كار تدفين را به اتمام رساندند و رفتند. و كس ندانست كه ايشان كه بودند.))
همانطوريكه گفتم، اين گزارش در سال 378 هجري قمري و در كتاب تاريخ قم درج شده و تمام منابع ديگر، همين مطالب را تقريبآ بدون كمي و كاستي نقل كرده اند.
اما غرض از اين نوشتار، بيان شك و شبهه اي است كه من درباره ي اصيل و تاريخي بودن بارگاه فاطمه معصومه در قم دارم و مي انديشم كه اين محل، در اصل يك معبد براي پرستشِ ايزدانِ محبوبِ ايرانيان كهن، يعني مهر و ناهيد بوده است. دلايلي كه مرا در گمان انداخته اند، مينويسم و در انتظار راهنمايي و پاسخهاي راهگشاي شما هستم:
1 - گزارش تاريخي مربوط به حضور و مرگ فاطمه معصومه در قم، خبري واحد است؛ يعني هيچ منبع تاريخي دومي آنرا دلالت نكرده است. يعني گزارش ديگري كه ولو بصورت غيرمستقيم، مؤيد آن باشد، در دست نيست. در عالمِ روايتگريِ اسلامي، معمولآ بر "خبر واحد" اعتمادي نميشود.
2 - روايت مذكور، آنجا كه به حضورِ"دو سوار نقاب پوش" براي تدفين او اشاره دارد، كاملا ساختگي بنظر ميرسد. در برخي منابع، اين دو سوار را پدر و جدِ فاطمه دانسته اند، به عذر اينكه بايد فرد يا افراد محرمي براي در گور نهادنِ يك زن، بوده باشند. تاكيد بر كهولت "قادر" نيز شايد همين معنا را دلالت كند. اما، حضورِ سواراني ناشناس در جمع دوستدارانِ ائمه و اقدام آنها در تدفينِ زني از تبار ايشان، بي آنكه عكس العمل يا سؤالي را همراه داشته باشد، از ديدگاه يك مورخ قابل قبول نيست؛ هر چند در منطق اسطوره اي، چنين ترديدهايي هرگز پيش نمي آيد. (در مورد اسطوره ها و تفاوت منطق حاكم بر آنها با نگرشهاي علمي به مشروح مصاحبه ي من با دكتر كزازي مراجعه كنيد.)
3- در جستجويي كه كرده ام ، هيچ نام و نشاني از همراهان فاطمه معصومه نيافتم. آقاي علي اصغر فقيهي، مؤلف دانشمند كتاب "تاريخ مذهبي قم"، نيز تاكيد دارند كه "درباره ي همراهان - و نيز چگونگي حركت و مسير مسافرت - فاطمه معصومه هيچ مطلبي در منابع وجود ندارد." همچنين، در ميان 444 امامزاده ي موجود در قم، كمترين نشاني از همراهان ايشان يافت نميشود و اين جدآ مايه ي شگفتي است كه زني تنها از خاندان پيامبر، صدها كيلومتر مسافرت كرده باشد. برخي منابع، عذر آورده اند كه همرهان فاطمه در حوالي ساوه، مورد تهاجم سنيان متعصبِ ساوجي قرار گرفتند و كشته شدند و فاطمه به تنهايي به قم عزيمت كرد. اما اين توجيه قابل قبول نيست. چگونه ممكن است كه "خواهر وليعهد دولت اسلامي" مورد هجوم دشمنان قرار گيرد و از اين رخداد، نشان و گزارشي در منابع تاريخي برجاي نمانده باشد؟ (به ياد داشته باشيم كه زمان سفر فاطمه، درست مقارن وليعهد شدنِ امام رضا و اوج تبليغات دولت مامون درين باره است.)
4- بنا به محاسبات آقاي فقيهي در كتاب تاريخ مذهبي قم، سنِ "فاطمه ي معصومه" در وقت وفات كمتر از 23 نبوده است. با اينحال نشاني از همسر ايشان نيز وجود ندارد. مؤلف كتاب تاريخ قم، در رفع اين مشكل، آورده است كه اصولآ موسي بن جعفر هيچيك از 21 دختر خود را به شوهر نداده بود، چون مردي كه همتراز دخترانش باشد، وجود نداشت (!)
5 - بناي بارگاه "فاطمه ي معصومه"، به گونه اي غير قابل انتظار، حدود 30 درجه با جهت قبله اختلاف دارد. يعني حرم، ضريح و گور بر خلاف آنچه مثلا در مورد بارگاه امام رضا ديده ميشود، همسو با جهت قبله نيست، و شما هنگام نماز گزاردن در مقابل ضريح ، حدود 30 درجه به سمت راست كج مي ايستيد. محال است معماران دوره ي اسلامي، نسبت به تطبيق جهت آرمگاه و بناي بيروني با جهت قبله بي توجه بوده اند؛ همچنانكه نميتوان گفت كه قادر به تشخيص سمت قبله نبوده اند و قدر مسلم، ميزان خطاي آنان، اينهمه (= حدود 30 درجه) نبوده است. نيز غير ممكن است كه در ميان باغ مشهور به بابلان، محذوري براي ساخت آرامگاه در سمت و سوي قبله وجود داشته است. ضمن اينكه تدفين نشدن فاطمه در گورستانهاي قم محل بحث است. به گزارش منابع تاريخي در قم آن زمان ، لااقل دو گورستان عمومي در شمال و جنوب شهر، وجود داشته است.
6 - جهت كلي ساختمان آرامگاه، به گونه اي است كه دو درب اصلي آن در فصول مختلف سال (اول بهار و اول پاييز)، دقيقآ رو به خورشيد گشوده ميشوند. همچنين، گور اصلي در دو متري زير سطح زمين و در اطاقك زيرين ضريح قرار دارد . معماري اين اطاقك كه بنا به گزارش كتاب تاريخ قم ، در اصل يك سرداب (= اتاق يا خانه ي زيرزميني ) بوده ، بهمراه قرار گرفتن آن در كنار آب (= رودخانه قم) ، يادآور معابد مهر و ناهيد است.
7 - صفات، خويشكاري و نقشهاي برشمرده شده براي فاطمه معصومه، يعني "بيگناهي" و "بركت بخشي" درهمترازي محض با "اناهيتا" به عنوان مطرحترين ايزدبانوي كهن ايرانيان قرار دارند.
8 - لقب "معصومه" در ميان اسامي امامزادگان منحصر به فرد است. من هنوز نتوانسته ام امامزاده ي ديگري با لقبي مشابه را پيدا كنم. نكته ي جالب توجه اين است كه اين واژه دقيقآ و بي كم و كاست، برگردان واژه ي اناهيتا anahita در زبان اوستايي و اناهيد anahid در زبان پهلوي است. (hita =بدي و پليدي و گناه ، ana =پيشوند نفي) بارگاه او نيز مثل تمام معابد ناهيد در كنار آب است. (درمورد اينكه بسياري از مقابر و بارگاههاي امامزاده ها در ايران ، در اصل معبد مهر و ناهيد بوده اند، به وبلاگم مراجعه كنيد)
9 - چنانكه اشاره شد در منابع قديميتر، از ايشان با نام " ستي فاطمه " ياد شده است. برخي از نويسندگان، به اشتباه ريشه ي اين كلمه را "سيدتي" (= شكل مؤنثِ واژه ي "سيدي" ) گرفته اند. اما درست تر اين است كه ستي satti را در معناي خودش در زبانهاي هنداروپايي به معناي "مقدسه" بگيريم. واژه ي سنت sant در زبانهاي اروپايي كنوني از همين ريشه است. در گذشته ها ايزدبانوان را نيزبا لقب ستي ياد ميكرده اند. (در قم ، مسجدي هم به نام "ستيه" وجود دارد. نيز دراصفهان امامزاده اي به نام "ستي فاطمه" هست.)
(يادآور ميشوم كه اگرچه امروزه قم يكي از مراكز مهم تشيع در جهان است، ليكن بايد دانست كه در دوره ي پيش از اسلام هم يكي از مراكز برجسته ي زرتشتيان بوده است و بناي اين شهر را به پادشاهان كياني نسبت ميدهند. اسلام آوردن اهالي قم ، بنا به كتاب تاريخ قم، در سايه ي شمشير اعراب قبيله ي اشعري - كه شيعه بودند - و پس از يك خدعه و خونربزي وحشتناك، رخ داد.)
در خاتمه، اميدوارم كه مطلب من موجب رنجش خاطر دوستداران حضرتش نشود و لازم به بسط اين نكته نميدانم كه ايمان درست، همواره پس از شك ورزي پديدار ميشود. ايدون باد!
اين پژوهشگر اهورايي(اهورا اشون) در اين نوشتار به اين نتيجه رسيده كه ورود حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها به قم پيش از کتاب "تاريخ قم" در هيچ منبعي ولو به صورت غيرمستقيم نيامده است .

اينك راهنمايي و پاسخي راهگشا:

كتاب "تاريخ قم" توسط "حسن‏بن‏محمدبن‏حسن" به سال 378 ه.ق. به رشته تحرير درآمده، در حالي كه روايت پاداش زيارت حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها در كتاب "کامل‏الزّيارات"، تأليف "ابوالقاسم جعفربن‏محمدقولويه" آمده است که ابن قولويه، متوفاي 367 ه.ق. از شخصيّت‏هاي برجسته جهان تشيّع در قرن چهارم بوده و همه علماي رجال بر وثاقت او اتفاق‏نظر دارند.(2)
علامه‏حلّي رضوان‏اللَّه‏عليه در ستايش از ابن‏قولويه مي‏نويسد: او استاد شيخ مفيد بود. شيخ مفيد دانش و حديث را از او فراگرفت. هر واژه‏اي كه مردم براي ابراز نيكي، وثاقت و فقاهت به كار ببرند، او بالاتر از آن بود.(3)
ابن قولويه در كتاب گرانسنگ "کامل‏الزّيارات" باب 106 را به زيارت حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها اختصاص داده و مي‏نويسد:
"الباب السّادس والمائه"
"فضل زياره فاطمه بنت‏موسي‏بن‏جعفر صلوات‏اللَّه‏عليها بقم"
"باب صدوششم"
"درفضيلت زيارت فاطمه، دخترموسي‏بن‏جعفر صلوات‏اللَّه‏عليها در قم"
ابن قولويه در اين باب دو حديث نقل كرده:
حديث 1: حديث كرد براي من علي‏بن‏حسين‏بن‏موسي‏بن‏بابويه، از علي‏بن‏ابراهيم‏بن‏هاشم، از پدرش، از سعدبن‏سعد از ابوالحسن امام رضا عليه‏السّلام كه گفت:
"سَأَلْتُهُ عَنْ زِيارَهِ فاطِمَهَ بِنْتِ مُوسى عليه‏السّلام، قال: مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهَ "
از امام رضا عليه‏السّلام در مورد زيارت فاطمه دختر موسي بن جعفر عليه‏السّلام پرسيدم، فرمود: هركس او را زيارت كند، بهشت از آن اوست.(4)
اين حديث را ابن قولويه با سند صحيح از امام رضا عليه‏السّلام روايت كرده و اينك اشاره‏اي كوتاه به سلسله راويان حديث:
الف . علي‏بن‏حسين‏بن‏موسي‏بن‏بابويه، پدر شيخ صدوق عليه‏الرّحمه مشهور به "ابن بابويه" متوفّاي سال 329 ه.ق. فقيه بزرگ و محدث گرانقدر، كه امام حسن عسكري عليه‏السّلام نامه‏بي‏نظيري به افتخار او نوشته است.(5)
ب . علي‏بن‏ابراهيم‏بن‏هاشم، صاحب تفسير قمي، كه جلالت قدرش چون آفتاب نيمروز است.
نجاشي پيشتاز رجاليون در حق او مي نويسد: در حديث مورد وثوق، دقيق، مورد اعتماد و صحيح‏العقيده بود.(6)
ج . ابراهيم بن هاشم، از اصحاب امام هشتم، نخستين كسي كه حديث كوفيان را در قم منتشر كرد. سيدبن‏طاووس بر وثاقت او ادعاي اجماع كرده است.(7)
د. سعدبن‏سعدبن‏احوص‏بن‏سعدبن‏مالك‏اشعري، از اصحاب امام رضا و امام جواد عليهماالسّلام كه همه رجاليون و وثاقتش اتفاق‏نظر دارند.(8)
حديث2: ابن قولويه با سلسله اسناد خود از امام جواد عليه‏السّلام روايت كرده كه فرمود:
"مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّهُ"
هركس قبرعمّه‏ام را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست.(9)
با توجّه به تاريخ درگذشت ابن قولويه به سال 367 ه.ق. روشن مي‏شود كه كتاب "تاريخ قم" قديمي‏ترين منبع پيرامون حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها نمي‏باشد، بلكه ابن قولويه كه 11 سال پيش از تاريخ نگارش كتاب "تاريخ قم" درگذشته و ايشان دو حديث پيرامون فضيلت زيارت آن حضرت نقل كرده و بابي را به عنوان "فضيلت زيارت فاطمه دخت موسي بن جعفر صلوات‏اللَّه‏عليها در قم" اختصاص داه است.
دقّت کنيد در حديث امام جواد عليه‏السّلام به لفظ "قم" تصريح شده و چون مرقد مطهّر آن حضرت در عهد امام جواد عليه‏السّلام مشهور و زيارتگاه خاصّ و عام بوده به نام آن حضرت تصريح نكرده، بلكه فرموده: "قبر عمّه‏ام را در قم..."
جالب‏تر اينكه حديث امام رضا عليه‏السّلام از شهرت قبر آن حضرت در اوّلين سالهاي دفن آن مخدّره حكايت مي کند، زيرا تاريخ ارتحال حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها روز دهم ربيع الثاني 201 ه.ق. و تاريخ شهادت امام رضا عليه‏السّلام در آخر صفر 203 ه.ق. مي‏باشد.
علاوه بر اينها سعدبن سعد كه اهل قم بوده است، هنگامي كه به محضر امام هشتم شرفياب مي‏شود، از فضيلت زيارت آن بانوي مكرّمه مي‏پرسد. و اين سؤال، حكايت از آن دارد كه در فاصله كمتر از دو سال (بين ارتحال بي‏بي و شهادت امام رضا عليه‏السّلام) مرقد مطهّر آن حضرت به صورت زيارتگاه همگان درآمده بود.
حديث3: ديگر معاصرش شيخ صدوق نيز در كتاب گرانسنگ "عيون‏اخبارالرّضاعليه‏السّلام" بابي را به فضيلت زيارت آن حضرت اختصاص داده و فرموده است:
"باب 67- ماجاء عن الرّضا عليه‏السّلام في ثواب زياره فاطمه بنت موسي بن جعفر عليه‏السّلام بقم"
"باب 67- پيرامون آنچه از امام رضا عليه‏السّلام در مورد پاداش زيارت فاطمه، دختر موسي‏بن‏جعفرعليه‏السّلام در قم رسيده است"
آنگاه از پدرش (ابن‏بابويه) و محمدبن‏موسي‏بن‏متوكّل، هر دو از علي‏بن‏ابراهيم‏بن‏هاشم، از پدرش، از سعدبن‏سعد روايت كرده‏اند كه گفت:
"سَأَلْتُ اَبَالْحَسَنِ الرِّضا عليه‏السّلام عَنْ زِيارَه فاطِمَهَ بِنْتِ مُوسَي‏بْنِ‏جَعْفَر عليها‏السّلام فَقالَ: مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ"
"از ابالحسن امام رضا عليه‏السّلام در مورد زيارت فاطمه، دختر موسي‏بن‏جعفر عليه‏السّلام پرسيدم، فرمود: هركس او را زيارت كند، بهشت از براي اوست."(10)
ملاحظه فرموديد که شيخ صدوق اين حديث را از پدرش ابن بابويه و محمدبن موسي بن متوكل روايت كرده كه او نيز مورد اعتماد است و همه رجاليون بر وثاقتش اتفاق‏نظر دارند.(11)
يادآور ميشوم که شيخ صدوق كتاب "عيون الأخبار" را براي "صاحب بن عباد" نوشته و در ديباچه كتاب آورده است:
دو قصيده از قصايد صاحب جليل القدر، كافى الكفاه، ابوالقاسم اسماعيل بن عباد اطال اللَّه بقائه... در اهداي سلام به پيشگاه حضرت علي بن موسي الرّضا عليه‏السّلام به من رسيد، پس اين كتاب را به منظور اهدا به كتابخانه پرآوازه‏اش تأليف كردم.(12)
در آخرين فصل كتاب نيز مشروحاً بيان مي‏كند كه در سال 352 ه.ق. از ركن‏الدوله اجازه تحصيل كرده به زيارت مشهد مقدّس شرفياب شده و براي او دعاي خير نموده است. (13)
از بيان علامه‏تهراني استفاده مي‏شود كه شيخ صدوق در تاريخ يادشده اين دو قصيده را دريافت كرده و در مقابل اين كتاب را براي صاحب بن عباد تأليف كرده است.(14)
با توجّه به درگذشت ركن‏الدوله به سال 366 ه.ق. روشن مي‏شود كه اين كتاب حداقل 12 سال پيش ازکتاب "تاريخ قم" تأليف شده است.
حديث 4: شيخ صدوق همچنين در كتاب "ثواب الأعمال" بابي را به اين موضوع اختصاص داده و چنين عنوان كرده است:
"ثواب من زار قبر فاطمه بنت موسي بن جعفر عليه‏السّلام بقم"؛ پاداش كسي كه قبر فاطمه دخت موسي بن جعفر عليه‏السّلام را در قم زيارت كند.... (15)
حديث5: صاحب كتاب المسلسلات، ابومحمّد، جعفربن احمدبن‏علي‏قمي، مشهور به "ابن رازي" معاصر شيخ صدوق مي‏باشد.
ابن رازي از صدوق و استادش: احمدبن‏علي‏بن‏ابراهيم‏بن‏هاشم روايت كرده است. وي همچنين از تلعكبري و استادش سهل‏بن‏احمدديباجي و... روايت كرده است.
شيخ صدوق نيز در كتاب "توحيد" از او روايت كرده است. (16)
از وي220 جلد كتاب به يادگار مانده، كه يكي از آنها كتاب "المسلسلات" مي‏باشد.(17)
او در كتاب "المسلسلات" حديث مفصلي با سلسله اسنادش از فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها از عمه‏اش فاطمه دخت امام صادق عليه‏السّلام، از عمه‏اش فاطمه دخت امام باقر عليه‏السّلام، از عمه‏اش فاطمه دخت امام سجّاد عليه‏السّلام، از عمه‏اش فاطمه دخت امام حسين عليه‏السّلام... از فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليها از رسول اكرم صَلّى‏اللَّه‏عَلَيْهِ‏وَآلِه‏وِسَلَّم روايت كرده است.(18)
اين حديث از دو جهت مسلسل است، يكي اينكه آن را فاطمه‏اي از فاطمه روايت‏كرده، دوم اينكه آن را هر فاطمه‏اي از عمه‏اش فاطمه روايت كرده است. (19)
روايات حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها به اين حديث منحصر نيست. شمس‏الدين جزري(20)و چشتي داغستاني نيز احاديث ديگري از طريق ايشان روايت كرده‏اند.(21) ولي اهميّت ابن رازي در اين است كه زمانش مقدم بر زمان تأليف "تاريخ قم" مي‏باشد.
روي اين بيان پيش از تأليف كتاب "تاريخ قم" گروهي از محدثان از حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها حديث روايت كرده‏اند و گروهي از راويان حديث از امام رضا و امام جواد عليهماالسّلام پيرامون فضيلت زيارت آن حضرت حديث نقل كرده‏اند.
آنچه "اهورا اشون" به گمان خود تصور كرده كه پيش از كتاب "تاريخ قم" در هيچ منبع ديگري از آمدن حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها به قم، ذكري به ميان نيامده، خيالي باطل و گماني بي‏اساس مي‏باشد.
امّا اينکه آيا خبر ورود حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏عليها به قم، خبر واحد است؟
پژوهشگر اهورايي در اين نوشتار آورده است: گزارش تاريخي مربوط به حضور و مرگ فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها در قم خبري واحد است!!
حسن‏بن‏محمدبن‏حسن‏قمي، كتاب ارزشمند تاريخ قم را به سال 378 ه.ق. تأليف كرده است و تا آن روز 177 سال از وفات حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها گذشته بود و صدهاهزار نفر به زيارت آستان مقدس اين بانو شتافته و پيشاني ادب بر آستانش سوده بودند.
بارگاه ملكوتي دخت گرامي موسي بن جعفر عليه‏السّلام چيزي نبود كه نيازي به نقل صاحب "تاريخ‏قم" داشته باشد. بلکه ويژگي كتاب "تاريخ‏قم" در اين بود كه مؤلف آن، دانشمند فرزانه، محققي فرهيخته و مورّخي پرآوازه بود و در تأليف كتاب صداقت و امانت خاصي ارايه داده بود و لذا مؤلّفان‏بعدي جزئيّات مربوط به ورود اين بانوي عظيم الشّأن را از كتاب وي نقل كرده‏اند.

مشكل بزرگ :

مشکل بزرگ ما اين است كه ميراث علمي ما در طول قرون و اعصار همواره مورد تاخت و تاز دانشمندان بي‏فرهنگ بود كه در اينجا به چند نمونه از اين تاخت و تازها اشاره مي‏كنيم:
1. همين صاحب بن عباد كه شيخ صدوق كتاب "عيون الأخبار" را براي او تأليف كرده، كتابخانه بزرگي داشت كه بار چهارصد شتر بود. هنگامي كه سلطان محمود سبكتين وارد ري شد، به او گفتند كه همه اين كتابها بر عقيده شيعيان مي‏باشد. همه كتابهاي اعتقادي و كلامي آن را جدا كرده و طعمه آتش نمود.(22)
2. به هنگام ورود طغرل‏بيگ سلجوقي به بغداد كتابخانه بي‏نظير شيخ طوسي كه بيش از هفتادهزار كتاب در آن بود، طعمه حريق شد و در ميان شعله‏هاي كينه‏هاي بدر و حنين سوخت.
ابن‏حجر عسقلاني نقل مي‏كند كه كتابهاي نفيس و بي‏نظير شيخ طوسي در روز روشن در ميدان مسجدالنصر در برابر چشمان همگان طعمه حريق شد.(23)
3. در حمله ددمنشانه "احمدپادشاجزّار" به سال 1175 ه.ق. همه آثار نفيس و منحصر به فرد كتابخانه‏هاي شيعيان در جبل عامل به عكّا حمل شد و در آنجا در ميان نانوائي‏ها، حلواپزيها و آشپزخانه‏ها تقسيم شد و به مدت شش‏روز تنورهاي عكّا با اين آثار نفيس و نسخه‏هاي منحصر به فرد شعله‏ور گرديد.(24)
4. در اين همين عصر مشعشع طلائي بيش از چهل هزار نسخه‏خطي كتابخانه‏مهم و تاريخي "عارف حكمت" مدينه‏منوره توسط وهابيان بي‏فرهنگ در ميان آتش سوخت.
5. باز در همين امسال هزاران نسخه‏چاپي و خطي از نهج‏البلاغه، صحيفه‏سجّاديه و ديگر معارف شيعي در ميدان آزادي صنعا - پايتخت يمن - توسط نيروهاي بعثي در روز روشن در احقاد بدر و حنين شعله‏ور شد و طعمه‏حريق گرديد.
ديگر جاي شگفت نيست كه از بيش از200جلد آثارتأليفي عيّاشي متوفّاي 320 ه.ق. تنها تفسير عيّاشي، آنهم فقط نيمه ي ‏اول آن به دست ما رسيده است(25)و از بيش از 200 جلد اثر تأليفي شيخ صدوق كمتر از يك‏دهم آن باقي است.(26)
همين كتاب "تاريخ قم" كه جالب‏ترين، جامع‏ترين و متقن‏ترين كتاب در اين موضوع است، مؤلف آن را در 20 باب تأليف كرده و متن عربي آن كلاً از بين رفته است و آنچه موجود است فقط 5 باب از ترجمه آن به قلم حسن‏بن‏علي‏بن‏حسن‏بن عبدالملك‏قمي است، كه به سال 865 ه.ق. به فارسي برگردان شده است.
در پايان اين بخش از مقال بي‏تناسب نيست حديث شريفي را پيرامون حضرت فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏عليها از امام جعفر صادق عليه‏السّلام نقل كنيم ، تا معلوم شودکه اخبار مربوط به اين بانوي مكرّمه پيش از ولادت باسعادتش توسط پيشوايان معصوم عليهم السّلام بيان شده است.
نصيرالدين،ابوالرشيد،عبدالجليل‏رازي‏قزويني، از علماي‏برجسته قرن‏ششم در كتاب‏ارزشمند "بعض مثالب النّواصب" كه به سال 560ه.ق.آن را تأليف كرده از امام صادق عليه‏السّلام روايت كرده(27) كه فرمود:
خداي را حرمي است و آن مكه است، پيامبر خدا را حرمي است و آن مدينه است، اميرمؤمنان را حرمي است و آن كوفه است، آگاه باشيد كه حرم من و فرزندان من قم است كه آن كوفه كوچك ماست. براي بهشت هشت در است كه سه در آن به سوي قم است.
تُقْبَضُ فيهااِمْرَأَهٌ هِيَ مِنْ وُلْدي وَ اِسْمُها فاطِمَهُ بِنْتُ مُوسي، تَدْخُلُ بِشِفاعَتِها شيعَتِنا الْجَنَّهُ بِاَجْمَعِهِمْ
در آنجا بانويي از فرزندان من درمي‏گذرد كه نامش فاطمه دخت موسي است، همه شيعيان ما با شفاعت او وارد بهشت مي‏شوند.(28)
اما در مورد جهت قبر مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها ) بايد گفت كه مرقد اصلي دقيقا به طرف قبله است اما ساختمان حرم مطهر به صورت شمالي و جنوبي و شرقي است كه معماري زمان ساخت ان بوده است و ذوق و هنر معماران آن زمان چنين بوده كه هم اكنون هم بعضي از معماران چنين عمل مي كنند و اين براي اينستكه حداكثر استفاده را از نور خورشيد براي روشن بودن داخل ساختمان داشته باشند.اين كه مسئله را مربوط كنيم به مسائل آتش پرستي توهم باطلي است كه هيچ تاييدي ندارد.
اما حرف آخر اينكه شهر مقدس قم شهري است كه تاسيس آن به صورت يك شهر به قرن دوم هجري قمري مي رسد كه عهد حكومت اسلام بر سرزمين هاي ايراني بوده است .
خصوصا محل دفن حضرت معصومه (سلام الله عليها )- قبل از آمدن حضرت به شهر مقدس قم - باغ بزرگ بابلان و متعلق به موسي بن خزرج اشعري بوده است .
ايشان بواسطه شدت علاقه ايشان به حضرت معصومه (سلام الله عليها) همه باغ را وقف حضرت نمود و پس از دفن حضرت به صورت قبرستان بزرگ شهر قم در آمد كه آثار آن هنوز باقي است .

پي نوشت :

(1)جمله "خلاف كردند" در مقاله سايت افتاده بود كه براي روشن‏شدن هدف از جمله، آن را از كتاب "تاريخ قم" افزوديم.
(2) نجاشي، الرجال، ص 123، شيخ طوسي، الفهرست، ص 71.
(3)علامه حلّي، الرجال، ص 31.
(4) . ابن قولويه، كامل الزيارات، ص 324،ب 106،ج ا.
(5). ابن شهراشوب، مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 425
(6). نجاشي، الرجال، ص 260.
(7). سيدابن طاووس، فلاح السائل، ص 158.
(8). نجاشي، الرجال ، ص 179،شيخ طوسي، الرجال،ص 378
(9) . ابن‏قولويه، ص 324، ب 106، ج 2.
(10)شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا عليه‏السّلام، ج 2، ص 271، ب 67، ج 1. (10)-
(11). علامه حلّي، الرجال، ص 149، ابن داود، الرجال، ص 185.
(12). شيخ صدوق، عيون اخباالرضا عليه‏السّلام، ج 1، ص 2.
(13). همان، ج 2، ص 284،ب 69، ذيل ج 2.
(14). تهراني، الذريعه، ج 157، ص 375، رقم 2367.
(15). شيخ صدوق، ثواب الأعمال، ص 98. (15)-
(16). همو، التوحيد، ص 88، ب 4 و 417، ب 65، ج 1.
(17). تهراني، طبقات أعلام‏الشيعه، ق چهارم، ص 68.
(18). .ابن رازي، المسلسلات، ص 108
(19). .ر.ك: زندگاني كريمه اهلبيت، ص 58
(20). جزري، أسني المطالب، ص 49، محمودي، أسمي المناقب، ص 32، أمرتسري، أرحج المطالب، ص 448.
(21). داغستاني، اللّؤلؤةالثمينه، ص 217.
(22). ياقوت، معجم الادباء، ج 6،ص 259.
(23). ابن حجر، لسان الميزان، ج 5، ص 153، رقم 452.
(24). علي مروّه،تاريخ جباع، ص 29.
(25). شيخ طوسي، الفهرست، ص 212، رقم 604. (25)-
(26). نجاشي، الرجال، ص 389، رقم 1049.
(27). اين كتاب با حواشي ارزشمند مرحوم محدّث ارموي، درسه مجله به نام النّقض، در 2110 صفحه‏وزيري، به سال 1358ه.ش. از سوي انجمن آثار ملي به چاپ رسيده است
(28). عبدالجليل رازي، النّقض، ص 196.



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط