عهدین، قرآن و علم
نويسنده:دکتر بوکای
در میان کتب مبتنی بر وحی، قرآن به دلیل اصالت غیر قابل بحثش جایی مخصوص به خود دارد. و از این بابت با عهد عتیق و عهد جدید قابل مقایسهنمیباشد. در جایی دیگر به دخل و تصرفات و دستکاریهایی که در عهدین به عمل آمده است، اشاره کردهام. اما دخل و تصرف بشری در قرآن راهی ندارد.زیرا به شرحی که میآید، تدوین قطعی آن در زمان شخص و پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله) صورت گرفته است.
برخی از معتقدان مرتباً این مطلب را عنوان میکنند که فرق میان قرآن و عهدین - به اعتبار اصالت - اساساً به تاریخ تدوین آنها مربوط میشود. این فضلادر بیان خود متوجه اوضاع و احوال تدوین متون یهودی - مسیحی عهدین از طرفی و قرآن از طرف دیگر، نمیباشند و به اوضاع و احوال نزول قرآن بر پیغمبراسلام نیز، اصلاً عنایت نمینمایند. از این رو فقط متذکر میشوند که امکان انتقال بدون دخل و تصرف یک متن مدون در قرن هفتم میلادی بیشتر از امکانبی دخل و تصرف متنی است که پانزده قرن قبل از آن تدوین شده است. البته این نکته گیری به جای خود درست است، اما به قدر کفایت نمیتواند مبینمساله اصالت و عدم اصالت متون مورد نظر ما باشد .این نکتهگیری قادر است برای تغییر و تصرف قرار گرفته باشد.
آنچه سبب عدم صحت و علت وجود تناقض (در عهد عتیق است)، تعدد مولفان یک روایت واحد یک سلسله تجدید نظر متوالی در بعضی از کتب آن (قبل ازمیلاد مسیح) است.
در مورد عهد جدید (اناجیل) نیز هیچکس نمیتواند بگوید این مجموعه حاوی گزارشهای درست و مبتنی بر امانت از قول عیسی (علیه السلام) میباشند، و افعال ویرا مطابق با واقع روایت میکنند. در فصل پیش دیدیم که تحریرات متوالی متون نیز در این عدم اصالت دخیل اند مضافاً اینکه مولفان انجیلها خودشاهدعینی زندگی عیسی نبودهاند.
قرآن کتاب مبتنی بر وحی اسلام و احادیث سخنان پیامبر (صلی الله علیه واله) و سنت شامل گفتار و رفتار آن حضرت میباشد. از زمان حیات پیغمبر(صلی الله علیه واله) توجه به حدیثزیاد بود ولی مجموعههای مدون بعد از رحلت آن حضرت تدوین شد. در این تدوین احتمالاً افراد بشر از خطا مصون نماندهاند، اما پس از جمع کردن احادیث،مجموعههای تدوینی در بوته نقدهای سخت علمای مسلمان قرار گرفتهاند و هیمن امر عملاً باعث شده است که مدارک و اسناد تدوین شده پس از وفاتپیغمبر(صلی الله علیه واله)، هر قدر بیشتر مورد نقد قرار گرفته باشند، از اعتبار بیشتری برخوردار باشند .باری اصالت مجموعههای مذکور، نظیر متون اناجیل متفاوت است وخلاصه همانطور که هیچ یک از اناجیل در زمان عیسی(علیه السلام) به رشته تحریر در نیامدهاند، هیچکدام از مجموعههای حدیث هم در زمان پیغمبر(صلی الله علیه واله) قطعیتنیافتهاند.
اما قرآن وضع و موقع دیگری دارد. به تدریج که آیات قرآن بر پیغمبر نازل میشده، توسط خود وی و اصحابش به حافظه سپرده و مرتباً خوانده میشده و نیزتوسط کاتبان وحی تحریر میگردیده است. بنابراین از همان آغاز وحی، قرآن این دو عنصر ضامن اصالت را واجد بوده است، حال آنکه اناجیل فاقد آنهایند.جریان حفظ و تحریر قرآن، تا پایان حیات پیغمبر ادامه داشته است. در دورهای که همه مردم قادر به کتابت نبوده ولی میتوانستهاند مطالب را در حافظه نگهدارند حفظ قرآن و تلاوت مداوم آن موجب شده است که امکان بازرسیها و بازبینیهای متعدد وجود داشته باشد، و همین امتیاز نیز به هنگام تدوین نهاییقرآن مورد استفاده قرار گرفته است.
وحی بر پیغمبر در طی دورهای بیش از بیست و سه سال ادامه داشته است. وحی با نخستین آیات سوره 96 (العلق) آغاز شده و سپس سه سال قطع گردیده] بااینکه مشهور است مساله انقطاع و فطرت وحی مورد قبول همگانی نیست [ و پس از تجدید اصالت قرآن تا زمان وفات پیغمبر (در سال 632 میلادی) بهمدت بیست سال، دوام یافته است.
نخستین وحی چنین است (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
اقرا باسم ربک الذی خلق.
بخوان، به نام پروردگارت، پروردگاری که بیافرید.
خلق الانسان من علق.
انسان را از آنچه بند میشود و آویزان میگردد ایجاد کرد و بیافرید.
اقراو ربک الاکرم.
بخوان و آن پروردگار پر کرامت و بخشنده است.
الذی علم بالقلم.
کسی است که نوشتن با قلم را بیاموخت.
علم الانسان ما لم یعلم.
آدمی را به آنچه نمیدانست دانا ساخت. (2)
استاد حمیدالله، در ترجمه فرانسوی خود از قرآن مینویسد که یکی از نکات اساسی اولین وحی «ستایش قلم به عنوان وسیله معرفت و آگاهی بشری است»همین امر میتواند «مبین هم و غم پیغمبر(صلی الله علیه واله) برای حفظ قرآن از طریق کتابت» باشد.
این نکته مسلم است که حتی قبل از آنکه پیغمبر(صلی الله علیه واله) مکه را به قصد مدینه ترک کند، یعنی خیلی قبل از آنکه هجرت اتفاق بیفتد، قسمتهای نازل شدهقرآن، به کتابت در آمدند و تثبیت گردیدند. قرآن نیز خود بدین معنی اشارت دارد و چون پیغمبر(صلی الله علیه واله) و اصحاب وی به تلاوت قرآن از حفظ استمرار داشتهاند،بنابراین میتوان گفت که قرآن، مساله کتابت آیات را به عنوان یادآوری واقعیت موجود مطرح میسازد. چهار سوره مکی به تحریر قرآن در مکه اشارهمینماید.
کلا انهاتذکره
باز ایست، همانا آن آیات یادآوری و پند است.
فمن شاذکره
پس آنکس که خواهد یادگیرد و یاد دارد.
فی صحف مکرمه
(آن قرآن) در نوشتهها و نامهها و کراسههای گرامی داشته است.
مرفوعة مطهرة
بلند مرتبه والا و پاکیزه گشته است.
بایدی سفرة
به دستهای نویسندگان و سفیران
کرام بررة (3)
بزرگوار نیکوکار
یوسف علی در تفسیر خود (چاپ 1934) مینویسد که به هنگام نزول این آیات چهل و دو و یا چهل و پنج سوره دیگر (از 114 سوره) در دست مسلمانان مکهبوده است.
بل هو قرآن مجید. فی لوح محفوظ (4)
بلکه قرآنی ارجمند و گرامی است، در لوح محفوظ
***
انه القرآن کریم .فی کتاب مکنون (5)
به راستی این قرآنی ارجمند و گرامی است، در نامهای و نوشتهای که با دقت نگهداری میشود.
***
وقالوا اساطیر الاولین اکتتبها فهی تملی علیه بکرة واصیلا. (6)
و گویند داستانهای گذشتگان است که آنها را نویسانیده و آن را با مداد و شام بدو املاء میکنند.
در آیه اخیر، اشاره به اتهاماتی میشود که دشمنان پیغمبر(ص) به وی وارد میآوردهاند و او را فریبکار میخوانده و شایع میکردهاند که بر پیغمبر(ص)، تاریخقدما و اساطیر الاولین را املاء میکنند و وی آنها را مینویسد یا مینویساند (معنی کلمه مورد بحث است ولی باید به خطر داشت که پیغمبر(ص) خط نداشتهاست) به هر حال اشاره آیه به ضبط کتبی قرآن است و بنابراین حتی دشمنان پیغمبر(ص) نیز به اصرار در ثبت و ضبط قرآن از طرف وی توجه دارند.
یکی از سورههای مدنی نیز به اوراقی اشاره میکند که فرامین الهی برآنها مکتوبند.
رسول من الله یتلو صحفا مطهرة. فیها کتب قیمة (7)
پیغمبری از سوی خداوند است که صحیفهها و نامههای پاک داشته از دروغ و غلط را میخواند. در آن نامهها نوشتهها راست و استوار و پابرجا است.
بدین ترتیب میبینیم که خود قرآن به ضبط کتبیاش در زمان حیات پیغمبر(ص) اسلام اشاره میکند. میدانیم که در اطراف پیغمبر(ص) چند کاتب - ازجمله زیدبن ثابت - وجود داشتهاند.
استاد حمیدالله در ترجمه فرانسوی خود از قرآن (چاپ 1971) چگونگی ضبط قرآن را در زمان پیامبر(ص) تا به هنگام وفات ایشان شرح میدهد و مینویسد:
«منابع مختلف در این باب متفق القولند که هر وقت قسمتی از قرآن بر پیغمبر(ص) نازل میشد، وی یکی از اصحاب باسواد خود را فرا میخواند و این قسمترا به وی املاء میکرد، و فی المجلس نیز جای دقیق آن را در مجموعهای که تا آن زمان نازل شده بود تعیین مینمود، روایات تصریح دارند که پس از آنکهپیغمبر(ص) آیات قرآنی را املاء میکرد، از کاتب میخواست آیات املاء شده را مجدداً برای وی باز بخواند، تا اگر اشتباهی در کتابت آیه رخ داده است،تصحیح کند. روایت معروف دیگری میگوید که: جبرئیل هر سال در ماه مبارک رمضان کلیه قسمتهای قرآن را که تا آن زمان نازل شده بود، در برابرپیغمبر(ص) تلاوت میکرد و در ماه رمضانی که مقدم بر وفات وی بود، دوبار قرآن را تلاوت کرد. میدانیم که از زمان پیغمبر مسلمانان عادت داشتند که در ماهرمضان علاوه بر نمازهای پنجگانه، در ضمن نمازهای مستحبی خود، تمامی قرآن را تلاوت نمایند، بسیاری از منابع میگویند که به هنگام آخرین جمعآوری و تدوین قرآن، زید کاتب پیغمبر حاضر بوده است. در منابع دیگر نام شخصیتهای دیگر از هم متذکر میشوند.»
در ثبت و ضبط اولیه قرآن، از وسائل مختلف از قبیل پوست، چرم، لوح چوبی، استخوان کتف شتر، لوح سنگی و.. استفاده میشده است. در عین حال پیغمبر بهمومنان توصیه و تاکید میکرده است که قرآن را از حفظ کنند، و مسلمانان نیز با تمام یا قسمتی از قرآن را برای تلاوت در نماز حفظ کرده بودند، بدینسان بودکه حافظان قرآن پیدا شدند، اینان که قرآن را از برداشتند، به انتشار آن میپرداختند. نتیجه با ارزش و اهمیت دو روش نگهداری متن به وسیله کتابت وحافظه، در تدوین نهایی قرآن ظاهر گردید.
اندکی پس از وفات پیغمبر (632 میلادی) ابوبکر، از زیدبن ثابت، کاتب وحی خواست که نسخهای از قرآن تهیه کند و زید چنین کرد. به ابتکار عمر، زید بهملاحظه کلیه مدارکی پرداخت که در مدینه گرد آمده بود (گواهی حافظان قرآن و رونوشت آیاتی که در دست اشخاص مختلف بود) غرض از اینکار آن بود کهدر نقل و انتقال آیات از هر گونه اشتباه و خطائی پرهیز گردد. بدین ترتیب یک نسخه کامل و بدون اشتباه از قرآن فراهم آمد.
به قول منابع موجود، عمر در سال 634 میلادی، قرآن را در یک جلد (مصحف) تنظیم کرد، و آن را نزد خود نگاهداشت و به هنگام مرگ خویش آن را به دخترخود حفصه سپرد.
عثمان، هیاتی را مامور ساخت که به مقابله و مقایسه مدارک مختلف بپردازند و درباره متنی که ابوبکر و عمر تنظیم کرده بودند و در اختیار حفصه قرار داشتتحقیق کنند. این هیات، مسلمانان حافظ قرآن را نیز برای این کار دعوت کرد. کار انتقاد درباره اصالت متن با دقت فراوان به انجام رسید. هم آهنگی درگواهیها برای کوچکترین نکتهای که ممکن بود در معرض بحث قرار گیرد ضرور تشخیص داده شد. بدینسان متنی فراهم آمد که در آن نظم و ترتیبسورهها به صورتی است که پیغمبر تلاوت کامل قرآن در آخرین ماه رمضان از آن پیروی کرده است.
چرا ابوبکر و عمر و خصوصاً عثمان به گردآوری و مقایسه آیات قرآن پرداختهاند؟
علت این امر ساده و روشن است. در دهههای اول پس از وفات پیغمبر، اسلام با سرعتی فراوان روبه توسعه و گسترش نهاد و در میان خلقها و مردمانی انتشاریافت که زبانشان عربی نبود. بنابراین باید احتیاطات لازم به عمل میآمد تا متن قرآن دست نخورده و بدون دخل و تصرف بماند و به همان صورتابتداییاش در همه جا منتشر گردد.
عثمان نسخی از متن کامل قرآن به مراکز مختلف اسلامی فرستاد (8) صرف نظر از چند غلط املائی، که ناشی از رونویسی است، کلیه نسخی که در حالحاضر، از ایام قدیم باقی مانده، یکسان اند. قسمتهایی از قرآن نیز که در اروپا موجود است، دارای همین خصوصیت اند (در کتابخانه ملی پاریس قطعاتی ازقرآن هست که به نظر کارشناسان متعلق به قرن هشتم و نهم میلادی یعنی قرن دوم و سوم هجری است.) نسخ متعدد قدیمی، جز در برخی از جزئیات قابلاغماض - که به هیچ وجه در معنای متن تغییری نمیدهند - با یکدیگر موافق و هم آهنگند. گهگاه زمینه متن طوری است که ممکن است یک کلمه را بهچند صورت قرائت کرد. علت این امر نیز آن است که خط قدیم سادهتر از خط کنونی بوده است (9)
قرآن دارای صدو چهارده سوره است، که به ترتیب به دنبال هم قرار گرفته و صرف نظر از بعضی استثناآت، طول سور به طور نزولی کم میشود. بنابراین درقرآنی که در دست ماست، گاه شماری مربوط به نزول آیات رعایت نگردیده است اما تاریخ نزول بسیاری از آیات معلوم است. تعداد زیادی از حکایات وقصص در چند جای متن قرآن آمده و برخی از مطالب تکرار شدهاند. غالباً یک قسمت از قرآن به جزئیات روایتی میپردازد که کلیاتش در جای دیگر آمدهاست. مانند بسیاری دیگر از موضوعات مورد بحث در قرآن، آیاتی هم که با علم امروز میتوانند مربوط باشند، در سراسر قرآن پراکندهاند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
برخی از معتقدان مرتباً این مطلب را عنوان میکنند که فرق میان قرآن و عهدین - به اعتبار اصالت - اساساً به تاریخ تدوین آنها مربوط میشود. این فضلادر بیان خود متوجه اوضاع و احوال تدوین متون یهودی - مسیحی عهدین از طرفی و قرآن از طرف دیگر، نمیباشند و به اوضاع و احوال نزول قرآن بر پیغمبراسلام نیز، اصلاً عنایت نمینمایند. از این رو فقط متذکر میشوند که امکان انتقال بدون دخل و تصرف یک متن مدون در قرن هفتم میلادی بیشتر از امکانبی دخل و تصرف متنی است که پانزده قرن قبل از آن تدوین شده است. البته این نکته گیری به جای خود درست است، اما به قدر کفایت نمیتواند مبینمساله اصالت و عدم اصالت متون مورد نظر ما باشد .این نکتهگیری قادر است برای تغییر و تصرف قرار گرفته باشد.
آنچه سبب عدم صحت و علت وجود تناقض (در عهد عتیق است)، تعدد مولفان یک روایت واحد یک سلسله تجدید نظر متوالی در بعضی از کتب آن (قبل ازمیلاد مسیح) است.
در مورد عهد جدید (اناجیل) نیز هیچکس نمیتواند بگوید این مجموعه حاوی گزارشهای درست و مبتنی بر امانت از قول عیسی (علیه السلام) میباشند، و افعال ویرا مطابق با واقع روایت میکنند. در فصل پیش دیدیم که تحریرات متوالی متون نیز در این عدم اصالت دخیل اند مضافاً اینکه مولفان انجیلها خودشاهدعینی زندگی عیسی نبودهاند.
قرآن کتاب مبتنی بر وحی اسلام و احادیث سخنان پیامبر (صلی الله علیه واله) و سنت شامل گفتار و رفتار آن حضرت میباشد. از زمان حیات پیغمبر(صلی الله علیه واله) توجه به حدیثزیاد بود ولی مجموعههای مدون بعد از رحلت آن حضرت تدوین شد. در این تدوین احتمالاً افراد بشر از خطا مصون نماندهاند، اما پس از جمع کردن احادیث،مجموعههای تدوینی در بوته نقدهای سخت علمای مسلمان قرار گرفتهاند و هیمن امر عملاً باعث شده است که مدارک و اسناد تدوین شده پس از وفاتپیغمبر(صلی الله علیه واله)، هر قدر بیشتر مورد نقد قرار گرفته باشند، از اعتبار بیشتری برخوردار باشند .باری اصالت مجموعههای مذکور، نظیر متون اناجیل متفاوت است وخلاصه همانطور که هیچ یک از اناجیل در زمان عیسی(علیه السلام) به رشته تحریر در نیامدهاند، هیچکدام از مجموعههای حدیث هم در زمان پیغمبر(صلی الله علیه واله) قطعیتنیافتهاند.
اما قرآن وضع و موقع دیگری دارد. به تدریج که آیات قرآن بر پیغمبر نازل میشده، توسط خود وی و اصحابش به حافظه سپرده و مرتباً خوانده میشده و نیزتوسط کاتبان وحی تحریر میگردیده است. بنابراین از همان آغاز وحی، قرآن این دو عنصر ضامن اصالت را واجد بوده است، حال آنکه اناجیل فاقد آنهایند.جریان حفظ و تحریر قرآن، تا پایان حیات پیغمبر ادامه داشته است. در دورهای که همه مردم قادر به کتابت نبوده ولی میتوانستهاند مطالب را در حافظه نگهدارند حفظ قرآن و تلاوت مداوم آن موجب شده است که امکان بازرسیها و بازبینیهای متعدد وجود داشته باشد، و همین امتیاز نیز به هنگام تدوین نهاییقرآن مورد استفاده قرار گرفته است.
وحی بر پیغمبر در طی دورهای بیش از بیست و سه سال ادامه داشته است. وحی با نخستین آیات سوره 96 (العلق) آغاز شده و سپس سه سال قطع گردیده] بااینکه مشهور است مساله انقطاع و فطرت وحی مورد قبول همگانی نیست [ و پس از تجدید اصالت قرآن تا زمان وفات پیغمبر (در سال 632 میلادی) بهمدت بیست سال، دوام یافته است.
نخستین وحی چنین است (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
اقرا باسم ربک الذی خلق.
بخوان، به نام پروردگارت، پروردگاری که بیافرید.
خلق الانسان من علق.
انسان را از آنچه بند میشود و آویزان میگردد ایجاد کرد و بیافرید.
اقراو ربک الاکرم.
بخوان و آن پروردگار پر کرامت و بخشنده است.
الذی علم بالقلم.
کسی است که نوشتن با قلم را بیاموخت.
علم الانسان ما لم یعلم.
آدمی را به آنچه نمیدانست دانا ساخت. (2)
استاد حمیدالله، در ترجمه فرانسوی خود از قرآن مینویسد که یکی از نکات اساسی اولین وحی «ستایش قلم به عنوان وسیله معرفت و آگاهی بشری است»همین امر میتواند «مبین هم و غم پیغمبر(صلی الله علیه واله) برای حفظ قرآن از طریق کتابت» باشد.
این نکته مسلم است که حتی قبل از آنکه پیغمبر(صلی الله علیه واله) مکه را به قصد مدینه ترک کند، یعنی خیلی قبل از آنکه هجرت اتفاق بیفتد، قسمتهای نازل شدهقرآن، به کتابت در آمدند و تثبیت گردیدند. قرآن نیز خود بدین معنی اشارت دارد و چون پیغمبر(صلی الله علیه واله) و اصحاب وی به تلاوت قرآن از حفظ استمرار داشتهاند،بنابراین میتوان گفت که قرآن، مساله کتابت آیات را به عنوان یادآوری واقعیت موجود مطرح میسازد. چهار سوره مکی به تحریر قرآن در مکه اشارهمینماید.
کلا انهاتذکره
باز ایست، همانا آن آیات یادآوری و پند است.
فمن شاذکره
پس آنکس که خواهد یادگیرد و یاد دارد.
فی صحف مکرمه
(آن قرآن) در نوشتهها و نامهها و کراسههای گرامی داشته است.
مرفوعة مطهرة
بلند مرتبه والا و پاکیزه گشته است.
بایدی سفرة
به دستهای نویسندگان و سفیران
کرام بررة (3)
بزرگوار نیکوکار
یوسف علی در تفسیر خود (چاپ 1934) مینویسد که به هنگام نزول این آیات چهل و دو و یا چهل و پنج سوره دیگر (از 114 سوره) در دست مسلمانان مکهبوده است.
بل هو قرآن مجید. فی لوح محفوظ (4)
بلکه قرآنی ارجمند و گرامی است، در لوح محفوظ
***
انه القرآن کریم .فی کتاب مکنون (5)
به راستی این قرآنی ارجمند و گرامی است، در نامهای و نوشتهای که با دقت نگهداری میشود.
***
وقالوا اساطیر الاولین اکتتبها فهی تملی علیه بکرة واصیلا. (6)
و گویند داستانهای گذشتگان است که آنها را نویسانیده و آن را با مداد و شام بدو املاء میکنند.
در آیه اخیر، اشاره به اتهاماتی میشود که دشمنان پیغمبر(ص) به وی وارد میآوردهاند و او را فریبکار میخوانده و شایع میکردهاند که بر پیغمبر(ص)، تاریخقدما و اساطیر الاولین را املاء میکنند و وی آنها را مینویسد یا مینویساند (معنی کلمه مورد بحث است ولی باید به خطر داشت که پیغمبر(ص) خط نداشتهاست) به هر حال اشاره آیه به ضبط کتبی قرآن است و بنابراین حتی دشمنان پیغمبر(ص) نیز به اصرار در ثبت و ضبط قرآن از طرف وی توجه دارند.
یکی از سورههای مدنی نیز به اوراقی اشاره میکند که فرامین الهی برآنها مکتوبند.
رسول من الله یتلو صحفا مطهرة. فیها کتب قیمة (7)
پیغمبری از سوی خداوند است که صحیفهها و نامههای پاک داشته از دروغ و غلط را میخواند. در آن نامهها نوشتهها راست و استوار و پابرجا است.
بدین ترتیب میبینیم که خود قرآن به ضبط کتبیاش در زمان حیات پیغمبر(ص) اسلام اشاره میکند. میدانیم که در اطراف پیغمبر(ص) چند کاتب - ازجمله زیدبن ثابت - وجود داشتهاند.
استاد حمیدالله در ترجمه فرانسوی خود از قرآن (چاپ 1971) چگونگی ضبط قرآن را در زمان پیامبر(ص) تا به هنگام وفات ایشان شرح میدهد و مینویسد:
«منابع مختلف در این باب متفق القولند که هر وقت قسمتی از قرآن بر پیغمبر(ص) نازل میشد، وی یکی از اصحاب باسواد خود را فرا میخواند و این قسمترا به وی املاء میکرد، و فی المجلس نیز جای دقیق آن را در مجموعهای که تا آن زمان نازل شده بود تعیین مینمود، روایات تصریح دارند که پس از آنکهپیغمبر(ص) آیات قرآنی را املاء میکرد، از کاتب میخواست آیات املاء شده را مجدداً برای وی باز بخواند، تا اگر اشتباهی در کتابت آیه رخ داده است،تصحیح کند. روایت معروف دیگری میگوید که: جبرئیل هر سال در ماه مبارک رمضان کلیه قسمتهای قرآن را که تا آن زمان نازل شده بود، در برابرپیغمبر(ص) تلاوت میکرد و در ماه رمضانی که مقدم بر وفات وی بود، دوبار قرآن را تلاوت کرد. میدانیم که از زمان پیغمبر مسلمانان عادت داشتند که در ماهرمضان علاوه بر نمازهای پنجگانه، در ضمن نمازهای مستحبی خود، تمامی قرآن را تلاوت نمایند، بسیاری از منابع میگویند که به هنگام آخرین جمعآوری و تدوین قرآن، زید کاتب پیغمبر حاضر بوده است. در منابع دیگر نام شخصیتهای دیگر از هم متذکر میشوند.»
در ثبت و ضبط اولیه قرآن، از وسائل مختلف از قبیل پوست، چرم، لوح چوبی، استخوان کتف شتر، لوح سنگی و.. استفاده میشده است. در عین حال پیغمبر بهمومنان توصیه و تاکید میکرده است که قرآن را از حفظ کنند، و مسلمانان نیز با تمام یا قسمتی از قرآن را برای تلاوت در نماز حفظ کرده بودند، بدینسان بودکه حافظان قرآن پیدا شدند، اینان که قرآن را از برداشتند، به انتشار آن میپرداختند. نتیجه با ارزش و اهمیت دو روش نگهداری متن به وسیله کتابت وحافظه، در تدوین نهایی قرآن ظاهر گردید.
اندکی پس از وفات پیغمبر (632 میلادی) ابوبکر، از زیدبن ثابت، کاتب وحی خواست که نسخهای از قرآن تهیه کند و زید چنین کرد. به ابتکار عمر، زید بهملاحظه کلیه مدارکی پرداخت که در مدینه گرد آمده بود (گواهی حافظان قرآن و رونوشت آیاتی که در دست اشخاص مختلف بود) غرض از اینکار آن بود کهدر نقل و انتقال آیات از هر گونه اشتباه و خطائی پرهیز گردد. بدین ترتیب یک نسخه کامل و بدون اشتباه از قرآن فراهم آمد.
به قول منابع موجود، عمر در سال 634 میلادی، قرآن را در یک جلد (مصحف) تنظیم کرد، و آن را نزد خود نگاهداشت و به هنگام مرگ خویش آن را به دخترخود حفصه سپرد.
عثمان، هیاتی را مامور ساخت که به مقابله و مقایسه مدارک مختلف بپردازند و درباره متنی که ابوبکر و عمر تنظیم کرده بودند و در اختیار حفصه قرار داشتتحقیق کنند. این هیات، مسلمانان حافظ قرآن را نیز برای این کار دعوت کرد. کار انتقاد درباره اصالت متن با دقت فراوان به انجام رسید. هم آهنگی درگواهیها برای کوچکترین نکتهای که ممکن بود در معرض بحث قرار گیرد ضرور تشخیص داده شد. بدینسان متنی فراهم آمد که در آن نظم و ترتیبسورهها به صورتی است که پیغمبر تلاوت کامل قرآن در آخرین ماه رمضان از آن پیروی کرده است.
چرا ابوبکر و عمر و خصوصاً عثمان به گردآوری و مقایسه آیات قرآن پرداختهاند؟
علت این امر ساده و روشن است. در دهههای اول پس از وفات پیغمبر، اسلام با سرعتی فراوان روبه توسعه و گسترش نهاد و در میان خلقها و مردمانی انتشاریافت که زبانشان عربی نبود. بنابراین باید احتیاطات لازم به عمل میآمد تا متن قرآن دست نخورده و بدون دخل و تصرف بماند و به همان صورتابتداییاش در همه جا منتشر گردد.
عثمان نسخی از متن کامل قرآن به مراکز مختلف اسلامی فرستاد (8) صرف نظر از چند غلط املائی، که ناشی از رونویسی است، کلیه نسخی که در حالحاضر، از ایام قدیم باقی مانده، یکسان اند. قسمتهایی از قرآن نیز که در اروپا موجود است، دارای همین خصوصیت اند (در کتابخانه ملی پاریس قطعاتی ازقرآن هست که به نظر کارشناسان متعلق به قرن هشتم و نهم میلادی یعنی قرن دوم و سوم هجری است.) نسخ متعدد قدیمی، جز در برخی از جزئیات قابلاغماض - که به هیچ وجه در معنای متن تغییری نمیدهند - با یکدیگر موافق و هم آهنگند. گهگاه زمینه متن طوری است که ممکن است یک کلمه را بهچند صورت قرائت کرد. علت این امر نیز آن است که خط قدیم سادهتر از خط کنونی بوده است (9)
قرآن دارای صدو چهارده سوره است، که به ترتیب به دنبال هم قرار گرفته و صرف نظر از بعضی استثناآت، طول سور به طور نزولی کم میشود. بنابراین درقرآنی که در دست ماست، گاه شماری مربوط به نزول آیات رعایت نگردیده است اما تاریخ نزول بسیاری از آیات معلوم است. تعداد زیادی از حکایات وقصص در چند جای متن قرآن آمده و برخی از مطالب تکرار شدهاند. غالباً یک قسمت از قرآن به جزئیات روایتی میپردازد که کلیاتش در جای دیگر آمدهاست. مانند بسیاری دیگر از موضوعات مورد بحث در قرآن، آیاتی هم که با علم امروز میتوانند مربوط باشند، در سراسر قرآن پراکندهاند.
پي نوشت ها:
1- این سخنان محمد (صلی الله علیه واله) را دگرگون ساخت. پیغمبر بههنگام این خطاب نه قادر به خواندن بوده و نه نوشتن میدانسته است.
2- علق: 5-1
3- عبس: 16-11
4- بروج: 22-21
5- واقعه: 78-77
6- فرقان: 5
7- بینة: 3-2
8- به نظر استاد حمیدالله، در حال حاضر نسخی از قرآن در تاشکند و اسلامبول موجود است که به عثمان نسبت داده میشود.
9- مثلاً عدم وجود نقطه بر روی حروف، سبب شده است که یک فعل متعددی یا لازم و در بعضی موارد، به صورت مذکر یا مونث قرائت شود. لکن در اغلبموارد، این امر در قرائت متن تاثیر نمیگذارد، زیرا مجموعه متن، معنی اصلی و وضع واقعی کلمه را روشن میکند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله