کسب رضایت الهی، در انجام وظیفه
ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم. کسی که برای رضای خدا انشاءالله مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است، هیچ امری مورد قبول همه نیست. کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده است، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود نکردند، گرچه مردم اکثراً گوش ندادند به حرف انبیا، ما هم آن چیزی که وظیفهمان هست عمل میکنیم و باید بکنیم، گرچه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند (1).ما باید رضای خداوند را بدست بیاوریم
ان شاءالله هواهای نفسانی را کنار بگذاریم و آن چیزی را که به حسب حدیث پیغمبر اکرم است که: إنّ اخوف ما اخاف علیکم اثنان (2) یکی اتباع هواست، یکی هم طول امل است. هواها از بین برود، طول املها از بین برود. این طور نیست که ما همیشه باشیم، دیر و زود دارد، زود و دیر دارد، چند روز این، چند روز آن، چند روز آن، هر کسی پنج روز نوبت اوست و بعدش وارد میشود به یک دنیایی که دنیای همیشگی است، ابدی است، یا ابدی در نعمت، انشاءالله شماها باشید یا خدای نخواسته طور دیگر. بنابراین، ما باید رضای خدا را به دست بیاوریم و دنبال این باشیم که رضای او به دست بیاید. حالا او روشنفکری که یک خیال دیگر میکند، هرچه میخواهد بگوید. آن دولت دیگری هم که یک چیزی میگوید، نقی میزند، آن هم هرچه میخواهد بگوید. آن منافقی هم که یک چیزی میگوید، آن هم هرچه میخواهد بگوید. ما رضای خدا را به دست بیاوریم، چیزهای دیگر سهل است (3).اخلاص داشتن در خدمت به بندگان خدا
توجه به اینکه مردم درباره شما چه میگویند، مخالفین درباره شما چه میگویند، نداشته باشید. شما اخلاص داشته باشید و برای خدا به بندگان خدا خدمت کنید و ثنا و اجر را از او طلب کنید که او جزای شما را و اجرا شما را عطا میفرماید. (4)ریزهکاریهای شیطان
ما هم باید به مسائل؛ یعنی، به آن شیطنتهایی که نفس اماره انسان میکند، توجه کنیم؛ آن ریزهکاریها که در انسان ایجاد میکند. چه بسا یک نفر آدم زاهد متقی در طول عمرش به زهد و تقوا و اینها معروف باشد و شیطان یک گوشهای از دل او را ربوده باشد که همه این اعمال و این زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند. و چه بسا باشد که شما آقایانی که در مجلس تشریف دارید و امیدوارم که موفق باشید با همه کوششی که میکنید برای اسلام، لکن آن حظ شیطانی از پیش شما نرفته باشد. (5)تشخیص چگونگی اعمال
میتواند انسان خودش را تشخیص بدهد که از اولیای شیطان است یا از اولیای خداست ما خودمان میتوانیم اعمال خودمان را تشخیص بدهیم. قبل از اینکه این نامه اعمال ما برای پیشگاه خدا و قبل از آن برای پیشگاه امام زمان سلام الله علیه برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه اعمالمان، یعنی صفحه قلبمان، که همه چیز درش نقش میشود همان صورت نامه اعمال است. خودمان بفهمیم چه کاره هستیم. آیا ما در این کاری که به ما محول است، با صداقت، صمیمیت، برای صلاح ملت و برای اصلاح اسلام کار میکنیم؟ (6)عمل الهی، در گرو مقصد الهی
این یک واقعیتی است که در آیه است: (الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ) (7). این آیه محک است برای اینکه ما خودمان را بشناسیم. هر کسی میداند که خودش چه میکند؛ میداند که چه مقصدی دارد؛ و کارهایی که انجام میدهد روی چه مقصدی انجام میدهد. اگر چنانچه مقصد، مقصد طاغوتی است، عمل، عمل طاغوتی میشود. و اگر مقصد، مقصد الهی است، عمل، عمل الهی میشود، و راه فهم هم خود آدم است. خود ما هم میدانیم، میفهمیم که کارهایی که انجام میدهیم چه قتال باشد و چه کارهای دیگر آیا کارهای ما روی مقاصد طاغوتی انجام میگیرد؛ بر ضد مصالح مملکت، بر ضد مصالح اسلام؛ یا بر مسیر اسلام، بر مسیر ملت، است. اگر بر مسیر اسلام، بر مسیر ملت اسلامی شد، این کسی که عمل میکند عملش الهی است و فی سبیل الله است. و اگر خدای نخواسته برخلاف مسیر ملت و ملت اسلامی و برخلاف مسیر اسلام شد، باید بفهمد که این مسیر، مسیر طاغوت است و عمل، عمل طاغوتی، حالا چه قتال باشد و چه کارهای دیگر فرقی نمیکند. (8)اخلاص، منشأ نتیجه بخشی تمام امور
شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، برای شکم نباشد برای شرف باشد کارهایتان، برای انسانیت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست. قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمیگذارم اینها چیزی بشوند؛ (إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ) (9) شما با یک همچو دشمن قسم خوردهای مواجه هستید، به جنگ او بروید، در شهرهایتان که میروید به جنگ او بروید. مردم را آگاه کنید به این که یک همچو دشمنی در باطن است که موجب شده است این دشمن باطنی که دشمنهای جبار ظاهری هم به ما غلبه کنند. اگر آن دشمن را شما از بین ببرید، یک انسجام بینتان حاصل میشود، یک وحدت بینتان حاصل میشود، یک اخوت و برادری بینتان حاصل میشود، قلب شما از خوف خالی میشود، قلاب شما از حب دنیا خالی میشود، میتوانید همه کاری را بکنید، آن وقت یک همچه اعجازی میشود. (10)اخلاص مسئولان، منشأ وحدت
افراد اگر کارهایشان به وجهه واحد باشد؛ یعنی مقصد خدا باشد و توجه به او انسان را وادار به کار بکند، هیچ اختلافی متصور نیست. تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام میگیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد میشود، چه بسا این همه زلزلهها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین تودهها، اینهایی که مردم نظر میکنند ببینند اینها چه میکنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردماند و مردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت میکنید برای خدا باشد، آن هم که میشنود برای خدا باشد، او که مینویسد هم همین طور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد. اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل میشود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکز «خود» است. همه مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، میتواند دیگران را اصلاح بکند. (11)عبادت بودن خدمت خالصانه به انقلاب
شما قصدهای خودتان را برای خدا خالص کنید. برای خدای تبارک و تعالی عمل کنید، این عبادت است، خالص باشید در این عبادت. این نهضت تمامش عبادت بود، این انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشید در این عبادت. خداوند همراه شماست. (12)حفظ امدادهای غیبی با اخلاص در عمل
عمده این است که یک کشوری است که شما از دهن چند تا اژدها بیرونش آوردید اینها، طرفین، همهشان اژدها هستند، یکیشان بدتر یکیشان از او بدتر، و الا همه در بدی مثل هم هستند. و شما الان کشور خودتان را، این ملت نجات داده و حالا هر گوشهایش دست یک دستهای افتاده است که باید درش کار کند. و مطمئن باشید شمایی که میخواهید، مایی که میخواهیم آن مسائل الهی و آن مقاصد الهی و مقاصد حق در ایران جایگزین آن باطلها بشود، خداوند با ما همراهی میکند. وقتی که ما یک همچو پشتوانهای داریم [پیروزیم] و ملت ما را الان میبینید، شما خیال میکنید مسئله عادی است که یک ملت سرتاسرش یک مطلب را بگوید، این مسئله عادی نیست، یک مسئله غیبی است؛ این که سرتاسر کشور یک وقت آدم ببیند که هر جا هر صدایی بلند میشود، آن چیزی که در بندرعباس واقع میشود، در آخر آذربایجان هم واقع میشود همان مطلب، کی میتواند همچو کاری را انجام بدهد؟ چه دستگاهی میتواند؟ این دستگاههای بزرگ خارجی وقتی بخواهند یک چیزی را راه بیندازند، یک میتینگی میخواهند راه بیندازند، هزار جور زحمت دارد، باز هم نمیتوانند آن طوری که دلشان میخواهد. شما یک کلمه میگویید، یک وقت میبینید سرتاسر کشور همه با هم همصدا هستند. این یک دست غیبی است همراه ما و این را حفظش بکنید. حفظ به این است که خدمت را خالص کنید برای خدای تبارک و تعالی. (13)جاودانگی کارهایی که برای خداست
چیزهایی که برای خداست، اینها دائم است؛ همیشگی است. چیزهایی که برای طبیعت و ماده است، خود ماده و طبیعت از بین میرود. آنهایی که برای اوست، آنها هم از بین میروند... . توجه کنید که اغراضتان یک اغراض مادی نباشد؛ اغراض الهی باشد. اغراض الهی داشتید، مادی هم دنبالش هست، اما این مادی دیگر الهی شده است که دنبالش هست. [اگر دارای] اغراض مادی شدید، هرچه هم بگویید برای خدا، درست نخواهد شد. عمده این است که اغراضی را همه قشرهای ملت، دولت، مجلس همه غرضهاشان را غرض الهی کنند تا همه مسائل، مسائل الهی بشود. آن وقت ما راه یافتیم به یک گوشهای از آن چیزی که انبیا میخواستند (14).پیروزی نهایی در اخلاص است
تمام این پیروزیها و عدم پیروزیها و سلطنتها و ابرقدرتیها و همه، گذراست. ما این جا نشستیم، بلااشکال در صد سال دیگر از ما خبری نیست، گذشته است، رفته است، پیروز بشویم رفته است، شکست بخوریم رفته است، قدرت داشته باشیم رفته است، نداشته باشیم گذشته است. آن، که باقی است، آن است که در پیش خودمان است. آنچه باقی میماند، ما و چیزهایی که حمل میکنیم به عالم دیگر است. ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم؛ خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان. زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بعد معنویاش نباشد، همهاش شکست است، بلکه آنهایی که بیشتر در نظر مردم پیروزند، شکستهترند. این قدرتهای بزرگی که در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بعدی که آنها را به سعادت میرساند نداشته باشند، تمامش شکست است. چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و بعدش تمام، این جا بسته میشود و در آن عالم باز میشود، صحیفه ما باز میشود. همه این عالم شهادت میدهند برای ما، همه حاضرند. ما باید که فکری بکنیم که نصرت کنیم خدا را؛ (إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ). جنگ نیست، انزوا هم نیست پیشرفت نیست، شکست هم نیست. نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق بشود. اما اگر چنانچه در همه جبههها پیروز بشویم، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، برای نصرت خودمان باشد، بخواهیم که خودمان یک جایی را بگیریم، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن وعدهای را که دادهاند، عمل نمیکنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصی است، ربطی به ما ندارد. آنی که وعده کرده است که (إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ) (15)، آن این است که شما جبهه نصرت را باز کنید، خدا هم باز میکند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست برای خدا باید جبهه باشد. آن که پشت جبهه است برای نصرت خدا باشد. این کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا متصدی باشد. آن که متصدی امور کشور است برای نصرت خدا باشد. آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای نصرت خدا باشد. و بالاخره اگر همه در نصرت خدا باشیم، خدا به وعده خودش بی اشکال عمل میکند. اگر نقصی باشد در ماست. اگر ما به خیال خودمان پیروزی داریم پیدا میکنیم، لکن نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد الهی نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان، برای مستمندان، برای پیشرفت احکام اسلام، برای دفع ظلم از مظلومان، برای قطع ید ستمگران، همه اینها برای خدا، خدا فرموده است، اما عمل میکنیم. اگر فرموده بود که بروید در منزلتان بنشینید، آن وقت ما برای خدا میرفتیم منزل مینشستیم. (16)بقای نتیجه اعمال
برادرهای ما! این چند روز عمر را برای خدا صرف کنید. عزیزان من! این چند روزی که ما هستیم برای خدا صرف کنید. این را، این حیات از دست ما میرود؛ این دنیا برای هیچ کس باقی نمیماند. آن چیزی که برای همه باقی میماند نتیجه آن اعمالی است که از ما صادر میشود. هر عملی که از ما صادر میشود یک صورتی در آن عالم دارد و ما آن را میبینیم: (فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره) (17) خود او را میبینیم.هر ذره خیراتی که از شما صادر میشود، هر عمل انسانی که از شما صادر میشود، هر عمل اسلامی که از شما صادر میشود، یک صورتی در آن عالم دارد؛ و شما آن را میبینید. و چنانچه خدای نخواسته یک امر غیر انسانی، یک امری برخلاف مسیر اسلام، برخلاف مصالح کشور اسلامی از ما صادر بشود، صورتش در آن عالم با مناسبت هست و ما میبینیم. کاری بکنید که وقتی از اینجا بار را بستید، در حضور خدای تبارک و تعالی با روسفیدی باشید. کاری نکنید که خدای نخواسته در آنجا غیر از این صورتی که اینجا دارید داشته باشید. کار شما مهم است، این کار مهم را خوب انجام بدهید. همه کارهایمان مهم است، همه باید کارهایمان را خوب انجام بدهیم. (18)
پینوشتها:
1- همان، ج 19، ص 246-247.
2- عوالی اللئالی، ج 4، ص 76، ح63. «آنچه بیش از همه چیز از آن میترسم بر شما، دو چیز است».
3- صحیفه امام، ج17، ص 254-255.
4- همان، ص 443.
5- همان، ج 16، ص 462.
6- همان، ج 9، ص 441.
7- سوره نسا، آیه 76: «اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد میکنند.»
8- صحیفه امام، ج 9، ص 440.
9- سوره حجر، آیه 40: «مگر آنانکه بندگان با اخلاص تو باشند».
10- صحیفه امام، ج19، ص 484 و 485.
11- همان، ج 14، ص 204-205.
12- همان، ج 12، ص 311.
13- همان، ج16، ص123.
14- همان، ج 20، ص 241.
15- سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیه 7: «اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری کرده و قدمهایتان را استوار میکند».
16- صحیفه امام، ج19، ص 201-202.
17- زلزال، آیه 7: «هرکس به قدر ذرهای که کار نیک کرده، آن را خواهد دید».
18- صحیفه امام، ج 9، ص 441-442.
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: اخلاص و تقوا، قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول