امام زمان (علیه السلام) خدایش را آن چنان که بایسته و شایسته است، پرستش و بندگی کند و نام «عبدالله» به راستی زیور آرای آن امام همام است.
فروتنی، افتادگی و بندگی در برابر پروردگار یکتا از با شکوهترین حالات و سترگترین افتخارها و امتیازهای گزیدهی بندگان معبود یکتاست.
قرآن، کتاب بی همتا، دفتر دانش پروردگار، آیینهی نمای حقیقت و سرشت اهل بیت (علیهم السلام) بر شایسته بندهای نازل گشت، تا نمادی کامل برای بندگان و پرواپیشگان باشد؛ قرآن سراسر یکتاپرستی و بندگی بیاموزد و از شرک و سر فرو آوردن در مقابل هوای نفس و دیگران، پروا و پرهیز دهد:
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا) (1) و (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحَى إِلَی أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ یرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) (2).
انبیا پی در پی برانگیخته شدند تا به مردمان بندگی آموزند و بر راه و روش یکتاپرستی استوارشان گردانند و این نخستین و آخرین پیام هر پیامبری است. خاتم الانبیاء، گرامیترین پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم)، رسالت خویش را با بانگ «قولو لا اله الا الله» آغاز کرد. (3) آیا توحید که اساس و بنیان کتابهای آسمانی و فراخوانی هر پیامبری است، جز بندگی و پرستش خدا به یگانگی است؟!
حضرت هود (علیه السلام) به قومش گفت:
(قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ) (4).
عمل و دانش، شالودهی بندگی است و بندگی سراپردهی رحمت و بخشایش هر لطف خداوند بخشاینده است؛ صعود بر فراز قله برافراشتهی پرستش یکتای خداوندی و پای بدان جا نهادن، بیم و اندوه را بزداید و آرامش و آسایش را به ارمغان آرد؛ فرزانگی را جایگزین نادانی و فرومایگی کند، ذلت و فقر را به عزت و توانگری دگرگون سازد.
امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام):
دانش برای کسی که بدان رفتار کند، هدایتگر است. (5) حضرت موسی (علیه السلام) در جست و جوی بندهای از بندگان خدای برآمد که رحمت ایزدی بر او سایه افکنده بود و علم خدایی زینت آرای او بود و به پیرویاش همت گمارد، تا علمهایی بیاموزد و بدان رفتار کند و مایهی رشد و رستگاری و رهایی از خویش گردد: (فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا، قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا). (6)
سجده بر خاک بندگی حضرت حق زدن انسان را به تخت و سریر پادشاهی اوج دهد. شیطان و طاغوتیان بزرگی و خودبینی کردند و از خاک ساری معبود یگانه سر برتابیدند و در هر دو جهان خاک سار ذلت و خاری گشتند: (قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِینَ). (7)
پیش از آن که رسولی به مقام نبوت نایل آید و امامی به پیشوایی منصوب گردد، بایست که خویشتن را به لباس بندگی آراسته و از آلودگی پیراسته باشد؛ نباید لحظهای از معبود خود، روگردانده و در خود فرورفته باشد: (لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ) (8).
آنان حتی برای لحظهای نباید از پرستش و بندگی خدا روبتابند. خداوند متعال در این باره با فرستادگانش، چه بی پرده سخن را گشوده است!: (وَلَقَدْ أُوحِی إِلَیكَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِینَ) (9). رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از گرامیترین پیامبران، در ساحت قدس باری تعالی که هیچ آفریدهای بدان جا گام ننهاده بود و ننهد، با بندگی و بردگی ایزد متعال، یار انس و الفت انداخت: (سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ) (10). و پیش از آن که به مقام بلند نبوت نایل آید، بنده بود و سراپای خویش را از آن مولایش دانست و در میان مردمان به امین و امانت داری و پارسایی شهرت داشت؛ بدین سان در نشستگاه نماز، پیش از آن که به رسالتش گواهی دهیم به بندگانی وی گواهی میدهیم:
(و أشهد أنّ محمدًا عبده و رسوله).
باری، نمایندگان و سفیران الهی نخست باید خود ره بندگی بپیمایند، به جز او ننگرند و جز از او کمکی نگیرند و سر تسلیم و فرمانبرداری تنها بر آستان او گذارند، سپس به هدایت و رهنمایی دیگر مردمان بپردازند: (وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ) (11). و (قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِینَ) (12).
من مأمورم که بر پروردگار جهانیان اسلام آورم و تسلیم او باشم.
(فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ) (13): آن گونه که من خواستم پایدار باش، نه کاستی کن و نه زیادتی و این شیوه و سیرت، خوی خاندان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. هر که در زندگانی آنان بارها و بارها نظر افکند و در گفتار و کردارشان به ژرفی اندیشه نماید، جز خدا و افتادگی در برابر خدایشان نیابد. دعای کمیل امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) نمادی کامل از بندگانی آن انسان والی مرتبه را میشناساند و مناجاتش در مسجد کوفه شناسامهی عبودیت و ارادت به مولایش، خداوندگار متعال است.
یا سیدی فکیف لی و أنا عَبدُک الضَّعیفُ، الذَّلیلُ الحقیرُ، المِسکینُ، المُستکینُ، یا الهی و ربی و سیدی و مولای؛
ای آقایم به من چه رسد، در حالی که من بندهای ناتوان و خوار، ناچیز، تهی دست و بیچارهام، ای معبودم، ای پروردگارم، ای آقایم،ای مولایم! (14)
مولای، مولای أنتَ المَولی و أنا العبدُ و هل یَرحَمُ العبدَ الا المولی؛
مولایم، مولایم! تو مولا هستی و من بنده. آیا به عبد و بنده جز مولایش ترحمی کند؟! (15)
و نیایش امام سجاد (علیه السلام) در دعای والای ابوحمزه گویای فروتنی و خاک ساری آن حضرت در پیشگاه پروردگار است:
تبارکتَ و تَعالَیتَ یا ربَّ العالَمین، سیدی عَبدُکَ ببابک اقامته الخصاصَة بینَ یدیک، یَقرَعُ بابَ إحسانِک بدعائِه: تو مبارک و برتری ای پروردگار جهانیان! آقایم! بندهات به درگاهت پا نهاده، فقر و سختی او را به پیشگاهت آورده، با دعایش درب احسان و بخشش تو را میکوبد، [از او رو مگردان]. (16)
امام رضا (علیه السلام):
برای امام و پیشوا شرایطی است، از جمله امام باید عابدترین و بندهترین مردمان روزگار باشد. (17)
حضرت در روایت دیگر فرمود:
امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میداند [و از پیش خود حکمی نسازد] امام از گناه و سرپیچی بخشنده خدای، پیراسته است و از عیبها و زشتیها پیراهیده. (18)
امام صادق (علیه السلام) از پدرش و او از امام سجاد (علیه السلام) نقل کند که:
[امام] حسن (علیه السلام) عابدترین، زاهدترین و برترین مردمان روزگارش بود، حج را پیاده و چه بسا پا برهنه میگزارد و چون نماز به جا میآورد، لرزه بر اندام مبارکش میافتاد. (19)
همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گوید:
گاهی با حضرت در صحبت و گفتار مینشستیم که ناگاه هنگامهی نماز فرا میرسید [حال آن حضرت چنان دگرگون میشد که] گویا نه ما آن حضرت را میشناختیم و نه او ما را. (20)
یگانه دخت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از هراس حضرت حق در نماز، نفس نفس میزد [و نفسش به شماره میافتاد]. (21)
آری، آن خاندان پیراسته (علیه السلام) به راستی به (مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیَعبُدُونَ) جامهی عمل پوشاندند و به آن رنگ حقیقت دادند.
عبدالله و ابوعبدالله را از القاب حضرت مهدی صاحب الزمان (علیه السلام) شمردهاند (22) که نشانی است از بندگی و فروتنی آن آقا.
حذیفه:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد مهدی کرد و فرمود: بیعت میکنند با او میان رکن و مقام. احمد و عبدالله و مهدی از نامهای اوست. (23) سیرتش نبوی است و سرشتش علوی، بندگیاش فاطمی است و خُویش حسنی، رضایش حسینی است و عبادتش سجادی و ... .
او بندهای شایسته برای خداوند است، در همهی حالات و همهی لحظهها به او روکند و خویش را در محضر بلندش بداند، به خود نیندیشد و در خود فرو نرود، قلب نازنینش از حضور و مهر خدای مهربان آکنده است، پرستش را به شایستگی به سرانجام رساند، هرگز به گناهی دامان نیالاید و از پاکی و پیراستگی بیرون نشود.
ژرفای وجود مهدی آکنده از عطر توحید و بندگی است. بندگی اوست که به یکتاپرستان، درس بندگی آموخت؛ بدین جهت خداپرستان، توحید خویش را وامدار و مدیون مهدی (علیه السلام) میدانند، مهدی (علیه السلام) نه به غیر تکیه زند و نه از توجه خدای، روی تابد. کردار مولا رنگ خدایی دارد، افکار بلندش به خدامحوری و یکتاپرستی آراسته باشد، نه حلال خدا را حرام و نه حرام خدا را حلال کند و براستی میتوان گفت او علی دیگری است.
امام کاظم (علیه السلام) در پارهای از گفتارش حضرت مهدی (علیه السلام) را چنین توصیف میکند:
در اثر شب زندهداری و بیداری شب، رنگ رخسارش به زردی متمایل گشته. پدرم فدای کسی باد که در سراسر شب در رکوع و سجود، تماشاگر طلوع و غروب ستارگان است! (24)
امام رضا (علیه السلام) شیعیان را به دعا برای حضرت حجت، امام زمان (علیه السلام) فرمان میداد و در نیایش خویش برای حضرت، خدا را گواه میگرفت:
بار الها! ما برای آن حضرت در رستاخیز و روز پیش آمد بزرگ در محشر، شهادت میدهیم که او گناهی و خطایی مرتکب نشده و هرگز خدایش را نافرمانی نکرده و در پیروی از خدا کوتاهی ننموده و حرمتی را نشکسته است... . (25)
در زیارت جامعهی کبیره برای آن حضرت و نیاکان پاکش چنین گواهی میدهیم:
خداوند شما را از لغزش نگاه داشت و از فتنهها در امان. شما در راه خشنودی خداوندگار از جانتان دست شستید و در برابر هر مصیبتی که به شما وارد گشت، پایداری کردید و قضای خدا را بر خود پذیرفتید. (26)
درود بر تو ای مهدی، وقتی که مینشینی و بر میخیزی! درود بر تو زمانی که میخوانی و تفسیر میکنی! سلام بر تو آن زمان که نماز میگزاری، قنوت میگیری و رکوع و سجود میکنی! درود بر تو هنگامی که ندای توحید و یکتاپرستی و تکبیر در میدهی! درود بر تو وقتی که خدایت را ستایش و استغفار میکنی! درود بر تو در صبحگاهان و شامگاهان! (27)
استاد فرهیخته جناب حجةالاسلام حاج آقا ناصری از نیک پدر والهاش آیت الله ناصری (28) چنین گزارش کند: در روزهای آغازین انقلاب که شهر دولت آباد هنوز رنگ آرامش و سکوت به خود نگرفته بود به قطب عالم امکان، حضرت بقیةالله (علیه السلام) توسل جستم. در پگاهی، پس از توسل خویش به آن حضرت، سر به بالین نهادم. هنوز خواب، سنگینی خود را بر من چیره نساخته بود، میان خواب و بیداری، به خدمت آن امام همام شرف حضور یافتم، چشمم به سیمای آفتاب افروزش افتاد و چشمان پرفروغش مرا متوجه خود ساخت؛ دانستم که حضرت میخواهد حقیقتی را به من بفهماند و بدان اشارتی دارد که من از آن اشارت در سینهام کتابی نوشتم: من هم که امام زمان توام، در پلک چشم به هم زدن رضا و رضایت خدایم را در نظر دارم و در کمترین لحظهای خشنودی او را جویایم، من بندهام و با تمام وجود در اختیار و سر در فرمان اویم.
پینوشتها:
1- کهف، آیهی 1: «حمد مخصوص خدایی است که این کتاب [آسمان] را بر بنده [برگزیده] اش نازل کرد، و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد... .»
2- همان، آیهی 110: «بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ [امتیازم این است که] به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»
3- بحارالأنوار، ج18، ص 202، تاریخ نبینا (صلی الله علیه و آله و سلم)، باب1، المبعث و اظهاره الدعوة، ذیل ح32.
4- اعراف، آیهی 65: «گفت: ای قوم من! [تنها] خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟!.»
5- غرر الحکم، ص 1277.
6- کهف، آیهی 65 و 66: «[در آنجا] بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت [و موهبت عظیمی] از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم، موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آن چه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟»
7- اعراف، آیهی 13: «گفت از آن [مقام و مرتبهات] فرود آی! تو حق نداری در آن [مقام و مرتبه] تکبر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی!»
8- بقره، آیهی 124: «پیمان من به ستم کاران نمیرسد!»
9- زمر، آیهی 65 و 66: «به تو و همهی پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود! بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش!»
10- اسراء، آیهی 1: «پاتک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختهایم، برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.»
11- غافر، آیهی 66: «و مأمورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم.»
12- انعام، آیهی 14: «بگو من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و [خداوند به من دستور داده که] از مشرکان نباش!»
13- هود، آیهی 112.
14- مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
15- همان، مناجات حضرت علی (علیه السلام) در مسجد کوفه، ص 656.
16- همان، دعای ابوحمزه، ص 321.
17- بحارالأنوار، ج25، ص 116، کتاب الامامه، باب6، جامع فی صفات الامام، ح1.
18- کافی، ج1، ص 198، کتاب الحجة، باب نادر، جامع فی فضل الامام و صفاته، ح1.
19- بحارالأنوار، ج43، ص 331، تاریخ الامام الزکی الحسن المجتبی (علیه السلام)، باب 16، مکارم اخلاقه و علمه و فضله (علیه السلام)، ح1.
20- عوالی اللئالی، ج1، ص 324.
21- عوالم العلوم، ج11، فاطمه الزهراء (علیها السلام)، ص 224، باب2، عباداتها (علیهاالسلام) (استدراک)
22- نجم ثاقب، باب2، ص59، لقب شمارهی 8 و ص 107، لقب شماره 40؛ العبقری الحسان، ج1، باب بیان اسامی و القاب، ص 41.
23- نجم ثاقب، باب2، ص 55.
24- بحارالأنوار، ج83، ص80، کتاب الصلاة، باب40، تعقیب العصر المختص بها، ح8.
25- مفاتیح الجنان، دعای برای امام زمان در روز جمعه، ص96.
26- همان.
27- مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.
28- حضرت آیت الله ناصری دولت آبادی از شیفتگان حضرت بقیةالله (علیه السلام) و از اساتید اخلاق و علمای نامی اصفهان میباشد.
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم