نهضت جنگل و كودتاي 1299
نويسنده:سيد مصطفي تقوي
در مسير پر پيچ و خم تحولات ايران از نهضت مشروطيت تا کودتاي 1299، نهضت جنگل از جمله پديدههايي است که نميتوان آن را ناديده گرفت. انگيزهها و اهداف نهضت، ترکيب رهبران نهضت و رفتارشناسي آنان، فرايند تحولات نهضت، سرنوشت و سرانجام آن، هر کدام مسائل مهمي هستند که مطالعه و آسيبشناسي آنها ميتواند تجربههاي ارزشمندي را در اختيار خواننده قرار دهد. پرداختن به اين مقولهها بيرون از هدف اين نوشته است. در اين مقال تنها به تأثير يا عدم تأثير نهضت جنگل در وقوع کودتاي 1299 اشاره کوتاهي ميشود.
در جنگ رواني که انگليسيها به منظور بسترسازي براي وقوع کودتا در ايران به راه انداخته بودند، بزرگنمايي خطر بلشويسم و به تبع آن خطر نهضت جنگل، نقش مهمي داشت. انگليسيها به خوبي ميدانستند و اذعان داشتند که « خلق و خوي ايراني مستعد ويروس بلشويسم نيست»، اما آنچنان بر خطر بلشويسم تأکيد ميکردند که بسياري از ايرانيان باورشان شده بود. گفته ميشود هنگامي که نيروهاي قزاق به رهبري رضاخان و سيد ضياءالدين طباطبايي، سحرگاه سوم اسفند 1299 وارد تهران شدند، در جريان بگير و ببندهاي آنها، برخي از بازداشتشدگان قبل از کودتا که در زندان به سر ميبردند، هنگامي که توانستند از زندان فرار کرده و به خيابان بيايند، چنين پنداشتند که اشغالکنندگان تهران، حتماً همان بلشويکهايي هستند که مدتها خبر ورود قريبالوقوع آنها به تهران بر سر زبانها افتاده بود! از اين رو، براي اينکه از شرّ اشغالگران رها شوند، براي خوشايند آنها فرياد « زنده باد بلشويسم» سر ميدادند!
به هر حال کودتاي 1299 به وقوع پيوست، اما اين پرسش مهم باقي ميماند که آيا واقعاً نهضت جنگل و به ويژه شاخه بلشويکي آن ميتوانست تهران را تصرف کند؟ براي پاسخ به اين پرسش دو نکته را بايد مورد توجه قرار داد. يکي سياست روسيه شوروي در قبال ايران، و ديگري، ميزان توانايي و امکانات نهضت جنگل. درباره سياست روسيه شوروي نبايد از ديده به دور داشت که اگرچه در ميان برخي از سياستمداران و نظاميان آن دولت، تمايل به سلطه بر ايران و ايجاد يک دولت دستنشانده در ايران وجود داشت، اما اسناد و منابع تاريخي موجود روشن ميسازند که در آن برهه، ديدگاه رسمي و رويکرد مسلط در سياستگزاريهاي شوروي بر عدم مداخله در امور ايران استوار بود. حضور نيروهاي شوروي در نواحي شمالي ايران نيز معلول ترس آنها از دسيسههاي انگليسيها بوده و بيشتر جنبه دفاعي داشت. اما درباره ميزان توانايي نهضت جنگل بايد به سير تحولات آن توجه داشت. به نظر ميرسد آن نهضت سه مرحله مهم را پشت سر گذاشت. مرحله اول از آغاز نهضت در هنگامه جنگ جهاني اول تا تأسيس جمهوري، مرحله دوم دوره جمهوري، مرحله سوم دوره پس از شکست جمهوري.
در هر کدام از مراحل سه گانه يادشده، نهضت موقعيت ويژهاي داشت. در مرحله اول، قدرت نهضت در استانهاي گيلان و مازندران به گونهاي بود که دانسترويل، فرمانده نظاميان انگليس، در زمستان 1296ش براي عبور نيروهاي خود از قزوين به شمال کشور، ناگزير بود که با ميرزا کوچک خان قرارداد منعقد کرده و امتيازاتي به او بدهد. مرحله دوم نهضت با تأسيس حکومت جمهوري با شرکت بلشويکها در خرداد 1299 آغاز ميشود و در اوايل مرداد همان سال با کودتاي بلشويکها بر ضد ميرزا کوچک خان عملاً اين مرحله به پايان ميرسد. تأسيس حکومت جمهوري اگرچه به ظاهر اوج اقتدار نهضت را نشان ميداد، اما به واقع، آغاز مرگ نهضت نيز بود، زيرا با حذف ميرزا کوچک خان از نهضت و سلطه انحصاري بلشويکها بر آن، نهضت پايگاه مردمي و مشروعيت خود را که پيش از اين نيز به علت عملکردهاي هنجارشکنانه برخي از رهبران نهضت آسيب ديده بود، به تمام از دست داد. بدين ترتيب، مرحله سوم نهضت از مرداد ماه 1299 در چنين فضايي شروع شد. زمام امور به دست افرادي همچون احسانالله خان و خالو قربان افتاد و آنها در اطلاعيهاي برنامه خود را چنين اعلام کردند: 1. تشکيلات ارتش سرخ ايران مطابق ارتش روسيه و حمله به تهران 2. لغو اختيارات مالکين و امحاي اصول ملوکالطوايفي 3. رفع احتياجات اصلي کارگران شهر و دهات. در چنين شرايطي که ميرزا کوچک ناگزير رشت را ترک کرده و به جنگل پناه برده بود، بلشويکها يکه تاز ميدان شده بودند. رفتار آنان با مردم به اندازهاي نامناسب بود که تودههاي مردم هر لحظه آرزو ميکردند که قواي دولت مرکزي به ياري آنان بشتابند و در اين راه حاضر به هرگونه کمک و همکاري با قواي قزاق بودند. در چنين شرايطي نيروهاي دولت مرکزي که تا چندي پيش از اين از پيشرفت در مازندران و گيلان نااميد شده بودند، حمله به بلشويکها را آغاز کردند و مردم نيز به آنان کمک ميکردند. بلشويکها فرار را بر قرار ترجيح دادند. مسيو يقيکيان در روزنامه ايران کنوني در اين باره نوشت: « صبح زود من از منزل بيرون آمدم اولين اشخاصي را که ديدم بلومکين و دکتر بلينکي بودند که اتومبيل خود را پر از کالا و اجناس کرده و از رشت به طرف انزلي پيش ميرفتند و طوري عجله داشتند که حتي جواب سلام مرا هم ندادند».
همين وضعيت تا پايان سال 1299 و پس از آن نيز تا پايان رسمي عمر نهضت يعني نيمه دوم سال 1300 ادامه داشت. حال با وجود چنين وضعيتي آيا ميتوان گفت که نهضت جنگل در نيمه دوم سال 1299 قادر به تهديد تهران بوده است؟
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
در جنگ رواني که انگليسيها به منظور بسترسازي براي وقوع کودتا در ايران به راه انداخته بودند، بزرگنمايي خطر بلشويسم و به تبع آن خطر نهضت جنگل، نقش مهمي داشت. انگليسيها به خوبي ميدانستند و اذعان داشتند که « خلق و خوي ايراني مستعد ويروس بلشويسم نيست»، اما آنچنان بر خطر بلشويسم تأکيد ميکردند که بسياري از ايرانيان باورشان شده بود. گفته ميشود هنگامي که نيروهاي قزاق به رهبري رضاخان و سيد ضياءالدين طباطبايي، سحرگاه سوم اسفند 1299 وارد تهران شدند، در جريان بگير و ببندهاي آنها، برخي از بازداشتشدگان قبل از کودتا که در زندان به سر ميبردند، هنگامي که توانستند از زندان فرار کرده و به خيابان بيايند، چنين پنداشتند که اشغالکنندگان تهران، حتماً همان بلشويکهايي هستند که مدتها خبر ورود قريبالوقوع آنها به تهران بر سر زبانها افتاده بود! از اين رو، براي اينکه از شرّ اشغالگران رها شوند، براي خوشايند آنها فرياد « زنده باد بلشويسم» سر ميدادند!
به هر حال کودتاي 1299 به وقوع پيوست، اما اين پرسش مهم باقي ميماند که آيا واقعاً نهضت جنگل و به ويژه شاخه بلشويکي آن ميتوانست تهران را تصرف کند؟ براي پاسخ به اين پرسش دو نکته را بايد مورد توجه قرار داد. يکي سياست روسيه شوروي در قبال ايران، و ديگري، ميزان توانايي و امکانات نهضت جنگل. درباره سياست روسيه شوروي نبايد از ديده به دور داشت که اگرچه در ميان برخي از سياستمداران و نظاميان آن دولت، تمايل به سلطه بر ايران و ايجاد يک دولت دستنشانده در ايران وجود داشت، اما اسناد و منابع تاريخي موجود روشن ميسازند که در آن برهه، ديدگاه رسمي و رويکرد مسلط در سياستگزاريهاي شوروي بر عدم مداخله در امور ايران استوار بود. حضور نيروهاي شوروي در نواحي شمالي ايران نيز معلول ترس آنها از دسيسههاي انگليسيها بوده و بيشتر جنبه دفاعي داشت. اما درباره ميزان توانايي نهضت جنگل بايد به سير تحولات آن توجه داشت. به نظر ميرسد آن نهضت سه مرحله مهم را پشت سر گذاشت. مرحله اول از آغاز نهضت در هنگامه جنگ جهاني اول تا تأسيس جمهوري، مرحله دوم دوره جمهوري، مرحله سوم دوره پس از شکست جمهوري.
در هر کدام از مراحل سه گانه يادشده، نهضت موقعيت ويژهاي داشت. در مرحله اول، قدرت نهضت در استانهاي گيلان و مازندران به گونهاي بود که دانسترويل، فرمانده نظاميان انگليس، در زمستان 1296ش براي عبور نيروهاي خود از قزوين به شمال کشور، ناگزير بود که با ميرزا کوچک خان قرارداد منعقد کرده و امتيازاتي به او بدهد. مرحله دوم نهضت با تأسيس حکومت جمهوري با شرکت بلشويکها در خرداد 1299 آغاز ميشود و در اوايل مرداد همان سال با کودتاي بلشويکها بر ضد ميرزا کوچک خان عملاً اين مرحله به پايان ميرسد. تأسيس حکومت جمهوري اگرچه به ظاهر اوج اقتدار نهضت را نشان ميداد، اما به واقع، آغاز مرگ نهضت نيز بود، زيرا با حذف ميرزا کوچک خان از نهضت و سلطه انحصاري بلشويکها بر آن، نهضت پايگاه مردمي و مشروعيت خود را که پيش از اين نيز به علت عملکردهاي هنجارشکنانه برخي از رهبران نهضت آسيب ديده بود، به تمام از دست داد. بدين ترتيب، مرحله سوم نهضت از مرداد ماه 1299 در چنين فضايي شروع شد. زمام امور به دست افرادي همچون احسانالله خان و خالو قربان افتاد و آنها در اطلاعيهاي برنامه خود را چنين اعلام کردند: 1. تشکيلات ارتش سرخ ايران مطابق ارتش روسيه و حمله به تهران 2. لغو اختيارات مالکين و امحاي اصول ملوکالطوايفي 3. رفع احتياجات اصلي کارگران شهر و دهات. در چنين شرايطي که ميرزا کوچک ناگزير رشت را ترک کرده و به جنگل پناه برده بود، بلشويکها يکه تاز ميدان شده بودند. رفتار آنان با مردم به اندازهاي نامناسب بود که تودههاي مردم هر لحظه آرزو ميکردند که قواي دولت مرکزي به ياري آنان بشتابند و در اين راه حاضر به هرگونه کمک و همکاري با قواي قزاق بودند. در چنين شرايطي نيروهاي دولت مرکزي که تا چندي پيش از اين از پيشرفت در مازندران و گيلان نااميد شده بودند، حمله به بلشويکها را آغاز کردند و مردم نيز به آنان کمک ميکردند. بلشويکها فرار را بر قرار ترجيح دادند. مسيو يقيکيان در روزنامه ايران کنوني در اين باره نوشت: « صبح زود من از منزل بيرون آمدم اولين اشخاصي را که ديدم بلومکين و دکتر بلينکي بودند که اتومبيل خود را پر از کالا و اجناس کرده و از رشت به طرف انزلي پيش ميرفتند و طوري عجله داشتند که حتي جواب سلام مرا هم ندادند».
همين وضعيت تا پايان سال 1299 و پس از آن نيز تا پايان رسمي عمر نهضت يعني نيمه دوم سال 1300 ادامه داشت. حال با وجود چنين وضعيتي آيا ميتوان گفت که نهضت جنگل در نيمه دوم سال 1299 قادر به تهديد تهران بوده است؟
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله