مفهوم سیاست خارجی

جوامع از زمان های کهن با یکدیگر روابط سیاسی داشته اند و در چارچوب یک سلسله اصول مشخص و از پیش تعیین شده، برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی با کشورهای دور و نزدیک رابطه برقرار می کردند؛ توسل به «جنگ » به عنوان ابزاری کلاسیک و شناخته شده مورد توجه کشورها بوده و «دیپلماسی» نیز در تحصیل اهداف و رفع اختلافات نقش چشمگیری داشته است.
چهارشنبه، 6 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مفهوم سیاست خارجی
مفهوم سیاست خارجی
مفهوم سیاست خارجی

جوامع از زمان های کهن با یکدیگر روابط سیاسی داشته اند و در چارچوب یک سلسله اصول مشخص و از پیش تعیین شده، برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی با کشورهای دور و نزدیک رابطه برقرار می کردند؛ توسل به «جنگ » به عنوان ابزاری کلاسیک و شناخته شده مورد توجه کشورها بوده و «دیپلماسی» نیز در تحصیل اهداف و رفع اختلافات نقش چشمگیری داشته است.
امروزه جوامع به وسیله مرزهای جغرافیایی از یکدیگر جدا می شوند،امّا در عین حال با جامعه ی بزرگتری به نام «جامعه بین الملل»مرتبط هستند. این جامعه بزرگتر،شبیه خانه ای است که حدود 180 اتاق دارد و هر یک از آن ها، تحت نام «کشور» روابط بین المللی را شکل می دهند و در ادبیات علوم سیاسی به «واحدهای سیاسی» معروف هستند. هر یک از این واحدها تنظیم روابط سیاسی خود را در مقوله ای به نام «سیاست خارجی» سازماندهی کرده و این امر را به تشکیلاتی به نام وزارت امور خارجه سپرده اند.

اهمیت و ضرورت بحث

در خصوص اهمیت و ضرورت مطالعه ی سیر تاریخی سیاست خارجی کشورمان ،دلایل فراوانی وجود دارد: نخست این که،این مبحث از مقولات مهم و سرنوشت ساز هر کشور محسوب
می گردد؛دیگر این که کسب شناخت و آگاهی در زمینه تاریخ دیپلماسی کشور موجبات شناخت وضع حکومت های پیشین و چگونگی عمل کرد آن ها را فراهم می آورد. برآیند این کوشش ها، افزایش سطح آگاهی های ملی است که بی تردید با میزان مشارکت و توجه مردم به پدیده ها و رویدادهای سیاسی به ویژه سیاست خارجی و آگاهی های ملی رابطه ای مستقیم دارد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعدّد و نیز در فصل دهم از اصل 152 تا 155 به مقوله سیاست خارجی پرداخته است. زیرا مبحث سیاست خارجی ما،دربرگیرنده موضوعات بسیار مهمی هم چون کوشش در حفظ منافع ملی و میهنی،دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفین جهان، برقراری روابط صلح آمیز و حسنه با ملل جهان،صدور انقلاب اسلامی،کمک به نهضت های آزادیبخش و... می باشد که البته همه ی این ها بیانگر اهمیت سیاست خارجی است.

تعریف سیاست خارجی

سیاست دولت ها اصولاً یا به امور داخلی مربوط می شود یا به امور بین المللی؛اصطلاح سیاست خارجی در مقابل امور داخلی به کار می رود. در خصوص سیاست خارجی به تعریف های زیادی بر می خوریم، بدون این که این تعریف ها تفاوت ماهوی و مفهومی داشته باشند و تقریباً همه ی آن ها به یک مفهوم اشاره دارند. امّا از میان آن ها تعریف زیر کاملتر و روشن تر به نظر می رسد:
« سیاست خارجی » عبارت است از : خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسایل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل] منافع خود اتّخاذ می کند.

تفاوت سیاست داخلی و خارجی

اوّلین گام در مطالعه سیاست خارجی، شناخت تفاوت های اساسی سیاست داخلی و خارجی کشورهاست. عده ای معتقدند سیاست خارجی، پلی است که سیاست داخلی را به محیط
بین الملل ارتباط می دهد. این سخن کوتاه،به نوعی بیانگر تمایز محیط داخلی از محیط بین المللی است و در مطالعه سیاست خارجی ، درک هر دو محیط ضروری است. کسی که خواهان شناخت درست سیاست خارجی است،در قدم نخست باید مرزهای بین دو حوزه سیاست داخلی و خارجی را تشخیص بدهد برخی از تفاوت های سیاست داخلی و خارجی به قرار زیر است:
1- عنصر حاکمیت: برجسته ترین عاملی که سیاست داخلی را از سیاست خارجی متمایز
می کند،عنصر «حاکمیت» است. در واقع سایر معیارهایی که برای نشان دادن تفاوت سیاست داخلی و خارجی کشورها مطرح می شوند،نشأت گرفته از مقوله حاکمیت است. درحوزه ی سیاست داخلی،حاکمیت،فرصت و امکان فرمانروایی را فراهم و اجرای سیاست را تسهیل می کند. امّا در عرصه ی سیاست خارجی،حاکمیت کشور به وسیله حاکمیت و قدرت دیگر کشورها محدودمی شود؛چرا که از دید حقوق بین الملل،کشورها در سطح مساوی قرار داشته و برابرند.
2- موضوع سیاست داخلی و خارجی : موضوع سیاست خارجی،واحدهای سیاسی مستقلّی هستند که هر کدام از آن ها از حاکمیت های مطلق و قدرت سیاسی جداگانه ای برخوردارند؛در حالی که موضوع سیاست داخلی،شهروندان داخل کشور است.
3-عرصه ی سیاست داخلی و خارجی: سیاست خارجی کشورها در عرصه ی گسترده ای به نام محیط بین الملل به مرحلۀ اجرا گذاشته می شود . در حالی که حوزه ی سیاست داخلی، داخل سرزمین هر کشور است. این عرصه،یک جامعه متشکّل و متمرکز است و تبعیّت افراد نسبت به دولت موجب وحدت و یگانگی می شود و به تبع آن اجرای سیاست آسان می شود. امّا در جامعه ی جهانی،مرکزی برای وفاداری کشورها – به جز منافع ملی خودشان – وجود ندارد. اصل حق حاکمیت و تعقیب منافع ملّی به کشورها اجازه می دهد که هر یک راهی را در پشی بگیرند که مقتضی و متناسب با احتیاجات مردم خود می دانند. به این ترتیب،در سیاست خارجی با نظرهای مختلفی روبه رو هستیم
4- ابزارهای اعمال سیباست داخلی و خارجی: در عرصه ی سیاست داخلی قوانین،با برخورداری از ضمانت اجرایی و قدرت حکومت،سیاست ها و تصمیمات اتخاذ شده را پیش می برد. امّا در عرصه ی سیاست خارجی،این «قوانین» از پشتیبانی محکمی برخوردار نیستند و حقوق
بین الملل جانشین قوانین موضوعه است . حقوق بین الملل از ضمانت اجرایی نظیر «نزاکت
بین المللی» است. بنابراین تمایز بین سیاست داخلی و خارجی با عنایت به تفاوت های موجود بین قوانین در سیاست داخلی و حقوق بین الملل در سیاست خارجی آشکار می شود.

ابزارها و تکنیک های اجرای سیاست خارجی

سیاست خارجی یک کشور پس از تصمیم گیری به وسیله افراد یا نهادهای رسمی و با استفاده از ابزارها و تکنیک های مختلف به مرحله اجرا گذاشته می شود. استفاده ی صحیح از این ابزارها در تحقّق هدف های سیاست خارجی و در میزان موّفقیّت یک کشور نقش تعیین کننده دارد. مهمترین این ابزارها عبارتند از : دیپلماسی (ابزار سیاسی) ،اقتصادی ،نظامی ،تبلیغاتی – فرهنگی . برای آشنایی با هر کی از این موارد به بررسی آن ها می پردازیم:
1- دیپلماسی: این واژه دارای ریشه ی یونانی بوده و از کلمه ی «دیپلم» گرفته شده که به معنای «تا کردن» است. کلمه ی «دیپلما» نیز از واژه «دیپلم» مشتق شده که به نوشته ی تاشده یا طومار مانندی اطلاق می گردید که به افراد خاصی اعطا می شد و دارنده ی آن از امتیازات ویژه ای برخوردارمی گردید.
با گذشت زمان، این واژه به سندی اطلاق شد که به فرستادگان دولت ها داده می شد. و امروزه واژه «دیپلمات» به افراد مجرّب و با مهارتی اطلاق می شود که حرفه ی آن ها «دیپلماسی» است. دیپلماسی از دوران قدیم میان دولت ها رایج بوده و امروزه نیز حکومت ها در تلاش برای تحصیل هدف ها و دفاع از منافع شان ،از این ابزار استفاده می کنند. یکی از محقّقین روابط بین الملل ،بیش از 46 تعریف برای دیپلماسی جمع آوری کرده،که هر یک از آن ها جنبه ای از دیپلماسی را نمایان می سازد. اگر بخواهیم تعریفی کوتاه ،در عین حال گویا از دیپلماسی ارایه دهیم،چنین باید بگوییم:
« دیپلماسی ، عبارت است از فن اداره ی سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین المللی و نیز حل و فصل اختلافات بین المللی از طرق مسالمت آمیز».
گر چه دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای اجرای سیاست خارجی محسوب می شود ،ولی در فرایند استفاده از حربه های اقتصادی،فرهنگی و نظامی نیز کاربرد مؤثری دارد.
2- اقتصادی : یکی دیگر از تکنیک های مؤثر و رایج در اجرای سیاست خارجی،استفاده از ابزارهای اقتصادی،مالی ،تجاری و تکنولوژیک است. استفاده از این ابزارها منحصر به عصر کنونی روابط بین الملل نیست،بلکه در اعصار گذشته نیز دولت ها تلاش کرده اند تا از این ابزار استفاده کنند. البته امروزه اقتصاد به صورت یکی از هدف های دیپلماسی درآمده و اهمیت بیشتری یافته است.
در عصر کنونی،دولت ها به اشکال گوناگونی از جمله: اعطا یا عدم اعطای کمک های مالی،اعزام کارشناسان مسایل اقتصادی به کشورها یا فراخوانی آن ها،صدور تکنولوژی و یا تحریم صدور آن ، تحریم تجاری و بازرگانی،محاصره ی اقتصادی،مسدود کردن دارایی ها،افزایش یاکاهش تعرفه- های گمرکی از این شیوه استفاده می کنند.
3- نظامی: ابزار نظامی به طور معمول آخرین ابزاری است که دولت ها از آن استفاده می کنند. در بعضی مواقع نیز،دولت ها به طور هم زمان از تمامی حربه های فرهنگی،تبلیغاتی،اقتصادی و نظامی بهره می گیرند. گاهی تصوّر می شود که جنگ، پایان دیپلماسی است ولی ممکن است در خلال جنگ،دیپلماسی فعّال شده و به طور هم زمان از سیاست تنبیه و تشویق استفاده شود. استفاده از این حربه،تابع امکانات و توانایی های موجود در یک کشور است. توسّل به تهدید و یا اشاره به آن،اعطای کمک های نظامی و تسلیحاتی در انواع مختلف از مصادیق ابزار نظامی در سیاست خارجی است.
4- تبلیغاتی – فرهنگی: این ابزار نیز یکی از اهرم های مؤثر در اجرای سیاست خارجی کشورهاست. مخاطبان حربه تبلیغاتی،به طور معمول ملّت ها هستند. دولت ها در استفاده از این حربه سعی می کنند به تدریج رفتار ملّت ها را تحت تأثیر قرار دهند. حربه های تبلیغاتی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با استفاده از شیوه های پیچیده،توسط افراد حرفه ای و کارآزموده،از طریق خبرگزاری ها،روزنامه ها،مجلّات بین المللی و شبکه های رادیو و تلویزیون اجرا می شود. اعطای بورسیه های تحصیلی،حمایت از روابط مؤسسات فرهنگی و اجتماعی بین کشورها،تبادل کتاب،نشریات،فیلم،تشویق جهانگردی و تقویت توریسم،تأسیس نمایندگی های فرهنگی در کشورها و نیز ملاقات های دوجانبه از جمله ی ابزارهای فرهنگی – تبلیغی متداول می باشند.

عوامل مؤثر بر سیاست خارجی

کشورها در تدوین و اجرای سیاست خارجی شان ناگزیرند برخی عوامل و شرایط را در نظر بگیرند و آنگاه به تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی بپردازند. بعضی از عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها عبارتند از : عوامل جغرافیایی و استراتژیک،جمعیت،عامل اقتصادی و عامل ایدئولوژیک . اکنون به بررسی مختصر هر یک از این عوامل می پردازیم:
1- عامل جغرافیایی و استراتژیک: کشورهایی که دارای وسعت سرزمینی،آب و هوای متعادل و منابع کافی هستند، در سیاست خارجی از میدان عمل وسیعتری برخورداند. البته باید به این نکته توجه داشت که در برخی از موارد وسعت سرزمین ومنابع ارزشمند آن سبب بروز مشکلاتی شده،و به صورت عامل محدودکننده درآمده اند. به هر حال،در نظر گرفتن عواملی از قبیل تعداد جمعیت،منابع طبیعی و غیره دولت ها را وادار می کند تا در سیاست خارجی خود را با توجه به عوامل محیطی تعدیل کنند. از نظر موقعیت استراتژیک،دسترسی یا عدم دسترسی به دریای آزاد،سواحل مناسب،نیروی دریایی قدرتمند و غیره در سیاست خارجی تأثیر دارد.
2- جمعیت: از دیگر عوامل مؤثر بر سیاست خارجی ،تعداد و کیفیت جمعیت کشورهاست. هم چنین چگونگی توزیع جغرافیایی جمعیت،میزان سواد،مهارت تکنولوژیک ،آهنگ رشد جمعیت و تناسب آن با رشد اقتصادی و توان بالقوه و بالفعل اقتصادی،ذخیره ی کافی موادغذایی کشورها نیز نقش مؤثر در سیاست خارجی کشورها دارد.
3- اقتصاد : وضع اقتصادی کشورها یکی از عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها به شمار
می رود. وابستگی اقتصادی کشورها به یکدیگر از اصول حاکم و مبنای سیاست خارجی کشورهاست. دسترسی کشورهای صنعتی به موادخام که جنبه ی حیاتی برای آن ها دارد، بر مناسبات سیاسی آن ها در برقراری رابطه با کشورهای غیرصنعتی تأثیر می گذارد و به طور متقابل، کشورهایی که دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی هستند،به محصولات صنعتی و ماشین آلات کشورهایی که دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی هستند،به محصولات صنعتی و ماشین آلات کشورهای صنعتی نیازمندند. در مجموع این عوامل بر سیاست خارجی کشورها تأثیر می گذارد.
4- عامل ایدئولوژیک : یک جنبه از سیاست خارجی کشورها،نشان دهنده ی اهداف و طرز تفکّر آنهاست. این عامل،کشورها را از نظر برقراری روابط دیپلماتیک محدود می کند. به این معنا که کشورها بنا به الزامات ایدئولوژیک مجبور به قطع روابط دیپلماتیک با برخی از کشورها و راغب به برقراری رابطه با برخی دیگر از کشورها هستند. عامل ایدئولوژیک در برخی موارد،آتش جنگ را بین کشورها هستند. عامل ایدئولوژیک در برخی موارد،آتش جنگ را بین کشورها شعله ور کرده است. مانند ایدئولوژی فاشیسم که به علّت تضاد با ایدئولوژیهای کمونیسم و لیبرالیسم ،یکی از عوامل آغازکننده ی جنگ جهانی دوّم درسال 1939 م / 1318 هـ .ش محسوب می شود.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.