دگرگونی‌های جغرافیایی شهری تبریز

شکل تبریز در اواخر قرن سیزدهم در نقشه‌ی دارالسلطنه‌ی تبریز نشان داده شده است، محمدرضا مهندس و سرهنگ قراچه داغی و شاگردان مدرسه‌ی نظام تبریز، در دوازدهم شعبان 1297، از این شهر نقشه برداری کردند و در 1305 نقشه را
پنجشنبه، 25 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دگرگونی‌های جغرافیایی شهری تبریز
 دگرگونی‌های جغرافیایی شهری تبریز

 

نویسنده: مصطفی مؤمنی




 

شکل تبریز در اواخر قرن سیزدهم در نقشه‌ی دارالسلطنه‌ی تبریز نشان داده شده است، محمدرضا مهندس و سرهنگ قراچه داغی و شاگردان مدرسه‌ی نظام تبریز، در دوازدهم شعبان 1297، از این شهر نقشه برداری کردند و در 1305 نقشه را چاپ نمودند. این نقشه نشان می دهد که تبریز در آن زمان کلیه‌ی کارکردها و ساختارهای شهرهای ماقبل صنعتی ایران یا شهرهای شرقی- اسلامی را داشته است. در متن و حاشیه‌ی این نقشه، محله‌های بیست گانه (سرخاب، شتربان/ دَوَچی، چهارمنار، نوبر، باغمیشه، ویجویه/ ورجی/ ورجویه، مهادمین، خیابان، امیرخیز، چوست دوزان، سنجران، دروازه‌ی گجیل، قراآغاج، عموزین الدین، حکم آباد، کوچه باغ، آخونی، خطیب، چهار بخش، بیلان کوه) با دروازه‌ها و مکان‌های موجود آمده است. (1) علاوه بر این نقشه، دونقشه‌ی دیگر نیز از پیکره‌ی شهر را در اواخر دوره‌ی قاجار نشان می دهد؛ یکی «خریطه‌ی شهر تبریز در حال انقلاب غرّه‌ی شهر رمضان سنه‌ی 1326» که هدف از ترسیم آن نشان دادن موقعیت خاص تبریز به هنگام نبردهای مشروطه خواهان و نیروهای دولتی در 1326 بوده است، اما عناصر طبیعی و عناصر شهری تبریز را نیز نشان می‌دهد و دیگری نقشه‌ی «دارالسلطنه‌ی تبریز 1327 قمری اسدالله خان مراغه» است که نقشه‌ی بازار تبریز در شمال شرقی این نقشه ترسیم شده و به احتمال زیاد اولین نقشه از این بازار است و بر روی آن نام بیشتر نقاط بازار، از قبیل تیمچه‌ها و کاروان سراها، آمده است. (2)
هسته‌ی مرکزی شهر، محدوده ای نزدیک به چهارصد هکتار، درونی ترین قسمت شهر است که پیرامون مجموعه‌ی بازار تبریز قرار دارد. آخرین باروی شهر، تمام گستره‌ی آن را در میان می گرفته است. (3) بازار تبریز درهمخوانی با طرح نمادین کلاوس دتمان (4) از شهرهای اسلامی- شرقی در هسته‌ی مرکزی شهر قرار دارد. (5) محدوده‌ی بازار کاملاً مشخص است. در غرب آن مسجد جامع و در طرف شرق آن، بخشی از قصر سابق ولیعهد (عالی قاپو) واقع است. بازار در شمال تا آن سوی بستر مهران رود، که اغلب خشک است، امتداد دارد. دو سوی مهران رود با پل‌های چوبی به یکدیگر مرتبط می‌شود. این پل‌ها درست در ادامه‌ی راسته بازار قرار دارند.
محله بندی شهر، از دوره‌ی زندیه به بعد، در اواخر دوره‌ی قاجار کم و بیش مانند امروز است. در این چارچوب، در بافت شهری تبریز، نُه محله‌ی اصلی وجود دارد. محله‌های همجوار اگرچه با مرزبندی مشخصی از هم جدا نمی شوند، ساختار کالبدی آنها هنوز هم در گذرهای اصلی و فضاهای عمده‌ی شهری و کوی‌های داخلی هر محله پابرجاست. (6)
در دوره‌ی قاجار، محله‌های تبریز عبارت بود از: باغمیشه (بغ مشه)، خیابان، نوبر، مهادمین، قره آغاج، ویجویه، امیرخیز، شتربان، سرخاب، ششگلان، لیلاوا/ نیل آبه. (7) در این دوره، عمارت شاهگُلی (اکنون: ایل گلی) شامل استخری بزرگ و بنایی زیبا در وسط آن، ساخته شد. قهرمان میرزا، پسر هشتم عباس میرزا، در زمان حکمرانی بر تبریز (250- 257) مزرعه ای را که در جنوب شرقی شهر، واقع بود و شاهگلی نام داشت، از مالکان آن خرید و به نوشته‌ی نادرمیرزا (8) «آن آبگیر از خاک و سنگ بپرداخت... و به وسط آن بنیانی بزرگ برآورد». این مکان، امروزه از نزهتگاه‌های تبریز است.
موقعیت تجاری و سیاسی- نظامی و بن المللی تبریز در عهد قاجار سبب شد اقلیت نشین «ارمنستان» درمحله‌ی مهادمین به وجود آید. ارمنستان به سبب سکونت ارمنیان و آسوری‌ها در آن، با دیگر محله‌های تبریز تفاوت داشت؛ اگرچه عناصر شهری موجود در آن، مانند محله‌ها دیگر بود، نمودهای خاصی داشت که در محله‌های دیگر دیده نمی شد و به صورت محلی مطلوب برای استقرار اتباع بیگانه و سازمان‌های وابسته به کشورهای دیگر درآمده بود. اگر زلزله‌ی ویرانگر تبریز را در 1193، مبدأ تاریخ بازسازی تبریز و شکل گیری نهایی بافت هسته‌ی مرکزی آن بشماریم، بازسازی فضاها و عناصر شهری مهم واقع در محله‌ی ارمنستان را بر حسب قدمت آنها می‌توان به دو دوره تقسیم کرد: از 1193 تا انقلاب مشروطه و پس از انقلاب مشروطه. مسجد صمصام خان در ضلع جنوبی تقاطع کوچه‌های «پاساژ» و آرامیان، و مسجد قلعه بیگی در ضلع جنوبی تقاطع کوچه‌های پاساژ و زرگرباشی، قدیم ترین عناصر شهری این محله اند. موقعیت این دو مسجد را بر روی نقشه‌ی دارالسلطنه‌ی تبریز، به خوبی می توان دید. از دیگر عناصر شهری و قدیمی این محله مکان‌های مذهبی و اقلیت‌های دینی است. قدیم ترین آنها، کلیسای مریم مقدّس (کلیسای ارمنیان گریگوری) است که در شمالی ترین نقطه‌ی محله‌ی ارمنستان، در ضلع جنوبی میدان دیک باشی قرار گرفته است. این کلیسا که قدیم ترین و بزرگ ترین کلیسای تبریز است، در فاصله‌ی سال‌های 1196 تا 1199 ساخته شده است. بخش دیگری از عناصر شهری ارمنستان، بر اثر حضور اتباع خارجی و نمایندگی‌های سیاسی برخی دولت‌ها به وجود آمده است. نادرمیرزا، (9) به وجود کنسول گری‌های انگلیس و روسیه و عثمانی و فرانسه اشاره کرده و در نقشه‌ی دارالسلطنه‌ی تبریز نیزموقعیت این کنسولگری‌ها مشخص شده است. کنسول گری انگلیس قدیم ترین نمایندگی سیاسی دولتی خارجی در تبریز بود که در محدوده‌ی بلوک امروزی پاساژ (کوچه‌ی پستخانه‌ی قدیم) درکوچه‌ی زرگرباشی قرار داشت و فعالیت آن از 1252- 1253/ 1837 آغاز شد. کنسول گری روسیه نیز، که کمی پس از این تاریخ فعالیت خود را آغاز کرد، در شمال بلوک امروزی پاساژ در کوچه‌ی کنسول گری قرار داشت. کنسول گری فرانسه نیز در همین کوچه تأسیس شد و کوچه‌ی مذکور به سبب وجود این دو کنسول گری، به نام کوچه‌ی کنسول گری معروف شد. (10)
از 1274 تا 1300/ 1858- 1883، نمایندگی‌های گوناگون امریکایی در ایران تأسیس شد و مذهب پروتستان ازهمین طریق در حدود 1863، نخست درمیان مسیحیان ارومیه و سپس در میان مسیحیان تبریز رواج یافت و چند سال پیش از انقلاب مشروطه، کلیسای پروتستانی به نام «انجیلی» درکوچه‌ی میارمیار (در محل امروزی هتل و سینما آسیا) ساخته شد و تا اوایل دهه‌ی 1330 ش پابرجا بود. (11)
پیامدهای طبیعی رونق اقتصادی و فرهنگی تبریز، توسعه‌ی طبقه بندی اجتماعی و پیدایی فعالیت‌های گوناگون مدنی و فرهنگی بود. تبریز، به ویژه ازنیمه‌ی سده‌ی سیزدهم، در زمینه‌ی بازرگانی و فرهنگی، پل ارتباطی ایران با قفقاز و عثمانی و اروپا به شمار می‌رفت؛ از این رو، هر پدیده‌ی جدیدی، چه اندیشه‌های ضداستبدادی و آزادی خواهانه چه نمودهای فرهنگی و اجتماعی، پیش از تهران، در تبریز نضج می گرفت و سپس به جاهای دیگر منتقل می‌شد. نخستین تماشاخانه‌ی تبریز، با نام «هیئت آکتورال آذربایجان» را بیوک خان نخجوانی، با الهام از هنر نمایش در قفقاز، در 1338 تأسیس کرد. (12) نخستین مدرسه‌ی جدید ایران را میرزا حسن رشدیه در 1306 در محله‌ی ششگلان تبریز بنیان نهاد. بر اساس آگهی‌های شماره‌های سال اول روزنامه‌ی انجمن تبریز، در طول یک سال (1324- 1325) حدود شش مدرسه به سبک امروزی در تبریز تأسیس شد. سه واحد آنها در بازار و از سه واحد دیگر، یکی در محله‌ی سرخاب، دیگری در مله‌ی چرنداب و سومی (دبستان نوبر) در کوچه‌ی صدر واقع بوده است. اولین کتابخانه به سبک جدید را محمدعلی تربیت (13) در 1300 ش به نام «کتابخانه‌ی تربیت» بنیان گذاشت. اولین کودکستان را جبار باغچه بان (14) در 1303 ش تأسیس کرد که «باغچه‌ی اطفال» نام داشت. در روزنامه‌ی انجمن تبریز، آگهی‌هایی نیز در خصوص باز شدن مطبّ دکتر آتاناس در مهمانخانه‌ی محمدیه (در خیابان مجدیه) و دو داروخانه دیده می‌شود؛ یکی داروخانه‌ی مرکزی و دیگری داروخانه‌ی «شائیه» درمقابل بانگ استقراضی روس در خیابان فردوسی شمالی (پیش از احداث خیابان. (15)
نخستین مدرسه‌ی متوسطه‌ی دولتی، مدرسه‌ی دولتی تبریز بود که در 1275، تأسیس شد و به مناسبت حمایتی که ولیعهد آن دوره، مظفرالدین میرزا، از آن می‌کرد، مدرسه‌ی «مظفری» نامیده شد و به «دارالفنون تبریز» یا «دارالفنون دوم» نیز شهرت یافت. این مدرسه، اولین مدرسه‌ی جدید متوسطه‌ی تبریز و پس از دارالفنون تهران، دومین مدرسه‌ی عالی در سراسر ایران بود و در حدود بیست سالی دایر بود، افراد فراوانی تربیت کرد. اغلب طبیبانی که در دهه‌های پایانی سده‌ی سیزدهم و اوایل سده‌ی چهاردهم در تبریز بودند، ازجمله سیف الاطباء، ناصرالحکما، ارفع الحکما، نجم الاطباء، در آنجا تحصیل کرده بودند. (16) دومین مدرسه‌ی متوسطه‌ی تبریز، لقمانیه بود که به همت دکتر میرزا زین العابدین لقمان الملک- که تحصیل کرده‌ی دارالفنون تهران و دانشگاه پاریس بود- با همکاری روشنفکرانی چون سید حسن تقی زاده و محمدعلی تربیت و سیدحسن شریف زاده و فخرالاطباء وعده ای دیگر از دانش پژوهان وقت وچند فرانسوی در 1317 تأسیس شد. این مدرسه درمدتی کوتاه به یکی از بهترین مدارس شرق نزدیک تبدیل شد؛ چنان که دولت فرانسه مدرک آن را معادل با تحصیلات متوسطه‌ی کامل دانست. (17) در 1301/ 1884 مبلّغان مذهبی امریکایی، مدرسه‌ی مموریال را تشکیل دادند که شامل دوره‌های ابتدایی و متوسطه بود. به نوشته‌ی کسروی، که خود معلم و در عین حال محصل آن مدرسه بود، «شاگردان آنجا حدود چند صد تن بودند». (18) گروهی از شاگردان مدرسه‌ی مموریال، ازجمله رضازاده شفق به همراه معلم خود باسکرویل (19)، در جنبش مشروطه شرکت فعال و مسلحانه داشتند. (20)
پس از انقلاب مشروطه، مدارس جدید فراوانی در تبریز به وجود آمد و نهضتی فرهنگی در آنجا آغاز گردید (21) به طوری که در طول پنج سال (1324- 1329) حدود بیست مدرسه در تبریز تأسیس شد که تا 1330/ 1911 (سال مداخله‌ی مستقیم روسهای تزاری) دایر بود. (22) به نوشته‌ی قاسمی پویا، زمینه‌ی تأسیس مدرسه‌ی متوسطه‌ی دولتی در تبریز، پس از افتتاح اداره‌ی معارف در 1293 ش، فراهم شد. وی آورده است که اولین مدرسه‌ی دولتی به افتخار محمدحسن میرزا، ولیعهد، که به تبریز آمده بود، «محمدیه» نامیده شد و همانند دیگر مدارس تبریز در تحولات سیاسی و فرهنگی شهر و حتی کشور، در سال‌های بعد نقش مهمی ایفا کرد. (23) این دبیرستان در 1313 ش، هم زمان با برگزاری مراسم هزارل فردوسی، «فردوسی» نامیده شد و هنوز هم پابرجاست. (24)
انتشار روزنامه در تبریز در 1275 آغاز شد و اولین روزنامه‌ی این شهر اخباردارالسلطنه‌ی آذربایجان نام داشت. تا 1362 بالغ بر صد عنوان روزنامه در تبریز چاپ شد. (25)
تبریز از 1322 بسیار اشفته شد، مردم این شهر در انقلاب مشروطه نقش مهمی داشتند و در 23 جمادی الاولی 1326، روز به توپ بستن مجلس شورای ملی، مردم شهر شورش کردند. در این واقعه، به رغم شکست اولیه مجاهدان از قوای دولتی و سست شدن آنها، ستارخان با مجاهدان خود در محله‌ی امیرخیز تا جایی مقاومت کرد که مبارزان محلات دیگر نیز به جنبش آمدند و جنگ وسعت یافت و در 16 جمادی الآخره‌ی 1326 به سود مجاهدان به پایان رسید. (26) قشون دولتی به فرمان عین الدوله شهر را محاصره کرد. در اواسط محرّم 1327 محاصره‌ی شهر شدت یافت و در 28 ربیع الاول 1327/ 20 آوریل 1909، دولت‌ها لندن و سن پترزبورگ، به بهانه‌ی حفظ کنسول گری‌ها و رساندن خواربار به شهر، با ورود نیروهای روس به تبریز موافقت کردند. در 9 ربیع الاخر 1327/ 30 آوریل 1909 سپاهیان روس به فرماندهی ژنرال سنارسکی، (27) با هم پیمانی بریتانیا، وارد آذربایجان و تبریز شدند تا از اقلیت‌های خارجی مقیم تبریز حفاظت کنند. (28) مذاکره درباره‌ی عقب نشینی روس‌ها تا 1329/ 1911 ادامه یافت و اتمام حجتی که روس‌ها در هفتم ذیحجّه‌ی 1329/ 29 نوامبر 1911 با تهران کردند، اضطراب و هیجان تازه ای درکشور به وجود آورد. (29)
از حوادث همین روزها، به دار آویخته شدن میرزاعلی آقا ثقه الاسلام تبریزی، (30) از علمای معتبر تبریز، در روز عاشورا به دست سالدات‌های روس بود. (31)
در محرّم 1330 دسته‌های غیرمنظم کسرد به فرماندهی افسران عثمانی از ساوجبلاغ عازم مراغه و تبریز شدند. مقارن با این احوال، پیشروی انورپاشای عثمانی به ساری قمیش واقع در جنوب قارص، قشون روسیِ قفقاز را تهدید کرد. فرمان تخلیه‌ی آذربایجان صادر گردید و قشون روسیه و به دنبال آنان مسیحیان، تبریز را ترک کردند. دو روز بعد احمد مختاربیگ شمخال در رأس کردها وارد تبریز شد، و چند روز بعد ناگهان وضع تغییر یافت و روس‌ها دوباره تبریز را اشغال نمودند. (32)
در نهم ربیع الاول 1331 امتیاز خط راه آهن جلفا- تبریز- که یک شاخه‌ی آن از صوفیان تا شرفخانه (گاوچشمه) کشیده شد- به بانک استقراضی روس واگذار گشت. ساخت این خط در 1334 به پایان رسید و در سوم رجب 1334 در حضور محمدحسن میرزا (ولیعهد) و نماینده‌ی قشون روس و کنسول‌های خارجی مقیم تبریز از آن بهره برداری شد. طول این خط از جلفا تا تبریز 147 کیلومتر و از صوفیان تا شرفخانه 53 کیلومتر، و از جهت سایر مشخصات فنی شبیه راه آهن‌های روسیه بود و به قصد آن ساخته شده بود که به راه آهن قفقاز متصل شود. این خط علاوه بر استفاده‌ی تجاری از نظر نظامی اهمیت داشت. (33)
در آغاز انقلاب 1917/ 1336 روسیه، در میان سربازان روس مقیم ایران نیز هرج ومرج افتاد و آنان در 1337/ 1918 آذربایجان را ترک کردند. نمایندگان دولت مرکزی ایران و حتی ولیعهد تا این مدت در تبریز بودند. پس از رفتن روس‌ها، قدرت عملاً به دست انجمن محلی دموکرات به ریاست اسماعیل نوبری افتاد. در این موقع، ترکان با شتاب مناطقی را که روس‌ها تخلیه کرده بودند اشغال نمودند. در 8 رمضان 1338 پیشقراولان عثمانی وارد تبریز شدند. در 27 رمضان، ژنرال علی احسان پاشا به تبریز رسید و در 16 ذیقعده فرمانده کل قشون، کاظم بکیر قره پاشا وارد تبریز شد. عثمانی‌ها نوبری، حاکم آذربایجان، را تبعید کردند و مجدالسلطنه را به حکومت آذربایجان گماردند. این وضع آشفته بیش از یک سال ادامه یافت، اما در شوال 1338 با ورود سپهسالار، حاکم جدید، اوضاع عادی شد. (34)
دولت شوروی به موجب پیمان 16 جمادی الآخره‌ی 1339/ 26 فوریه‌ی 1921 از تمام امتیازات سابق خود در ایران صرف نظر کرد و بدین ترتیب، راه آهن جلفا- تبریز، که به خرج روسیه ساخته شده بود، به مالکیت ایران درآمد. (35)
شیخ محمد خیابانی (36) و دموکرات‌های او در 16 رجب 1338 در تبریز قیام کردند و دو روز بعد، تبریز بدون شلیک گلوله ای به دست آنان افتاد و به پیشنهاد یکی از آزادی خواهان، حاج اسماعیل آقا امیرخیزی، نام استان آذربایجان را به «آزادیستان» تغییر دادند. (37) انگیزه‌ها و برنامه‌های قیام عمدتاً تا پایان کار مبهم ماند، اما هدف اولیه و اساسی قیام، برقراری نظم و انضباط در آذربایجان و نوسازی آنجا مطابق الگوی اروپایی بود. (38) خیابانی در 22 شهریور 1299 در زمان والیگری مخبرالسلطنه‌ی هدایت کشته شد (39) و قیام او بی فرجام ماند.
در دوره‌ی پهلوی، اقداماتی صورت گرفت که شهر تبریز را از ظاهر سنّتی به صورت امروزی درآورد. نخستین اقدام، احداث خیابان‌های عریض و مستقیم و اتومبیل رو بود. نخستین خیابان تبریز، خیابان پهلوی (خیابان امام خمینی کنونی) بود که به دستور عبدالله خان طهماسبی، فرمانده لشکر آذربایجان، احداث شد و ساخت آن از 1300 تا 1305 ش طول کشید. هم زمان با آن، محوطه‌ی پیرامون ارگ علیشاه به باغ ملی و گردشگاه عمومی تبدیل شد و سال‌های بعد، در مجاورت آن و در بخشی از زمین‌های محوطه‌ی ارگ، مراکزی مانند بیمارستان شیر و خورشید و تالار نمایش و دبیرستان و کتابخانه ساخته شد. (40)
در سال‌های بعد، خیابان پهلوی از دو سو امتداد یافت، از شرق به دروازه‌ی تهران و از غرب به جاده‌ی مرند (در شمال غرب) و مراغه (در جنوب غرب) پیوست. توسعه‌ی بخش غربی آن با استفاده از مسیر حرکت «گونگا» (یا واگن اسبی که از شهر به «واغزال» یا ایستگاه راه آهن غرب بیرون از شهر تبریز می‌رفت)، در حد فاصل میدان گونگاباشی و ایستگاه راه آهن، انجام شد. از 1306 تا 1310 ش اقدامات وسیعی برای بازگشایی خیابان‌های متعدد منشعب از خیابان پهلوی انجام گرفت. (41) در همین سال‌ها گورستان نیمه متروک گجیل تبدیل به «باغ گلستان» شد. در سال پایانی این دوره، احداث خیابان شاه بختی (اکنون جمهوری)، حد فاصل خیابان خاقانی و فردوسی در دستور کار شهرداری قرار گرفت. (42) در 1311 و 1312 ش چهار میدان در چهار گوشه‌ی باغ گلستان ایجاد شد که در هر کدام مجسمه‌ی یکی از پادشاهان نامدار ایرانی را برپا کردند. ساختمان «ساعت» به عنوان شهرداری تبریز در محل دیگر گورستان متروک، در فاصله‌ی سال‌های 1314 تا 1320 ش احداث شد. نقشه‌ی آن را مهندسان آلمانی تهیه کرده بودند. (43) در همین تاریخ خیابان دانشسرا، از میدان دانشسرا تا خیابان منصور، کشیده شد. (44) و مقدمات احداث خیابان عباسی در محله‌ی ششگلان فراهم آمد. (45)
در سوم شهریور 1320 ارتش شوروی، تبریز را اشغال کرد و بدین ترتیب در فعالیت‌های عمرانی تبریز وقفه پیش آمد. فرقه‌ی دموکرات، حکومت خودمختار تشکیل داد و تبریز را پایتخت آن کرد و اهداف و برنامه‌های آن در بیانیه‌ی دوازدهم شهریور 1324 روشن شد. (46) از عملکردهای شش ماهه‌ی اول «حکومت ملی آذربایجان» مصوبه‌ی تأسیس دارالفنون دولتی آذربایجان (دانشگاه) بود. هر چند آن حکومت نتوانست دانشگاه تأسیس کند، همین مصوبه سبب شد دانشگاه تبریز پس از شکست «حکومت ملی» تأسیس شود. متن این مصوبه چنین بود:
«با در نظر گرفتن آرزوهای ملّتمان و جهت تأمین ترقی ملی و مدنی و با توجه به قرارهای کنگره‌ی ملی آذربایجان، حکومت ملی آذربایجان در سال تحصیلی آینده تشکیل دارالفنون (دانشگاه) را در مرکز وطنمان در شهر تبریز، ضروری دانسته و تصمیمات زیر را اتخاذ می‌کند:
1. وزارت فرهنگ آذربایجان، برای تشکیل دارالفنون، بودجه‌ی لازم را تنظیم کرده و در عرض یک ماه به هیئت دولت تقدیم کند.
2. دارالفنون دولتی آذربایجان فعلاً باید از سه دانشکده تشکیل شود: دانشکده‌ی پزشکی؛ دانشکده‌ی کشاورزی؛ دانشکده‌ی علوم (تعلیم و تربیت) که این دانشکده از شعبات تاریخ، زبان و ادبیات، فلسفه، حقوق، ریاضیات و علوم طبیعی متشکل می‌گردد. وزارت فرهنگ، در عرض ده روز باید ساختمان مورد لزوم دارالفنون را انتخاب کرده و به هیئت دولت اطلاع بدهد.
3. وزارت فرهنگ، از هم اکنون باید برای انتخاب هیئت استادان، آماده کردن وسایل علمی به زبان آذربایجانی جهت دارالفنون، شروع به کار نماید». (47)
درباره‌ی تأمین هزینه‌ی تأسیس این دانشگاه در تبصره‌ی 3 بند 5 این مصوبه چنین آمده است: «متن قرارداد توافق شده مابین نمایندگان آذربایجان (پیشه وری) و دولت (ایران) به نمایندگی مظفّر پیروز به تاریخ 23/3/1325 پیش بینی شده است: دولت ایران برای قدردانی از خدمات برجسته‌ی آذربایجان که به مشروطیت ایران و به منظور حق شناسی از فداکاری‌هایی که مردم آذربایجان در راه استقرار دموکراسی و آزادی نموده اند قبول نمود که 25 درصد از عواید گمرکی آذربایجان جهت تأمین مصارف دانشگاه آذربایجان اختصاص داده شود». (48)
روس‌ها در اردیبهشت 1325، آذربایجان را تخلیه کردند و ارتش ایران در 21 آذر 1325 تشکیلات فرقه‌ی دموکرات را برانداخت و حاکمیت دولت مرکزی بر آذربایجان استقرار یافت. (49) با برقراری آرامش در آذربایجان، بار دیگر تبریز از لحاظ اقتصادی و جمعیت رشد یافت و کالبد شهر نیز گسترش پیدا کرد.
عغمارت شمس العماره (عالی قاپوی دوره‌ی زندیه) در 1312 ش سوخته بود و در 1326ش ساختمان استانداری بر روی ویرانه‌های آن ساخته شد. در مجاورت آن، در محل جبه خانه‌ی سابق، ساختمان‌های بانک ملی و اداره‌ی دارایی احداث شد. ساختمان شهربانی نیز در قطعه زمین باقی مانده از جبه خانه که در جنوب خیابان شاه بختی قرار گرفته بود، احداث گشت. (50)
پس از رویدادهای مرداد 1332، خیابان‌های دیگری در محدوده‌ی مرکزی شهر کشیده شد. خیابان منصور از شمال امتداد یافت. خیابان خاقانی در شمال مهران رود، با نام ثقه الاسلام تا بخش‌های مرکزی محله سرخاب احداث گشت. در 1337ش، خیابان شمس تبریزی با عبور از محله‌های شتربان و امیرخیز، خیابان ثقه الاسلام را به پل و میدان منجم متصل کرد. دروازه‌ی گجیل بر اثر بی توجهی مسئولان وقت شهرداری از میان رفت. با ایجاد خیابان‌ها، محدوده‌ی مرکزی و هسته‌ی تاریخی شهر در درون یک چهارضلعی قرار گرفت که مجموعه‌ی بازار، دقیقاً در بخش مرکزی آن جای دارد. عمارت حرمخانه نیز در 1348 ش تخریب و به جای آن ساختمان فرمانداری ساخته شد. (51)
پیامد این خیابان کشی‌ها، تغییر ساختار ارتباطی شهر، از یک ساختار مبتنی بر حرکت پیاده رو و دارای هندسه‌ی ارگانیک، به یک ساختار دارای هندسه‌ی خطی منظم و مستقیم و مناسب برای حرکت سواره است. اقدامات شهرسازی دوره‌ی پهلوی اول با اقدامات مشابه در دهه‌های بعدی تفاوت کیفی دارد. ایجاد خیابان‌های شهری در دوره‌ی پهلوی اول، از الگویی ساده ولی هدفمند پیروی می‌کرده است، مثلاً خیابان شاهپور سابق، پادگان شهر را به مرکز اداری- سیاسی وصل می کند، خیابان فردوسی مجموعه‌ی بازار و ارگ علیشاه و فضاهای خدماتی پیرامون آن را به یکدیگر مرتبط می‌کند و خیابان شاه بختی با عبور ازمقابل مرکز اداری- سیاسی و تأمین دسترسی به آن، ورودی بازار را به میدان دانشسرا و مراکز خدماتی پیرامون آن متصل می‌کند. خیابان تربیت نیز محور ارتباطی داخلی شهر است و دو نقطه‌ی بسیار مهم، یعنی ساختمان ساعت و دیک باشی را به هم پیوند می‌دهد. اقدامات شهرسازی و به ویژه احداث خیابان در دهه‌های بعدی، در اغلب موارد فاقد این ویژگی است. مسیر خیابان بدون توجه به بافت و عناصر موجود آن تعیین می‌شود و گذرهای موجود، در برخورد با خیابان پیوستگی خود را از دست می‌دهند. چنان که در خیابان‌های ثقه الاسلام و شمس تبریزی و ملل متحد و شهناز شمالیِ سابق (امروزه: شریعتی) چنین است. (52)
در حوادث پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران، تبریز همواره سهمی مهم داشت که یادآور نقش این شهر در انقلاب مشروطه است. درنوزدهم دی 1356 در پی نشر مقاله ای موهن در روزنامه‌ی اطلاعات به امام خمینی که در آن زمان در نجف تبعید بود، جمعی از روحانیان و مردم شهر قم در اعتراض به این اقدام حکومت، به خانه‌ی علما و مراجع تقلید رفتند. در این واقعه بر اثر تیراندازی پلیس و افراد شهربانی عده ای کشته و مجروح شدند و خشم مردم برانگیخته شد. علما و مراجع تقلید به مناسبت چهلمین روز حادثه با صدور اعلامیه‌های متعدد، مردم متدین را به برگزاری مراسم چهلم برای شهدای آن روز و عزاداری و همدردی- که نمادی از اعتراض به حکومت بود- فرا خواندند. در تبریز از حضور مردم در مسجد محل برگزاری این مراسم جلوگیری شد که اعتراض مردم و مقابله‌ی قوای دولتی و ضرب و شتم عده ای از مردم و شورش عمومی را به دنبال داشت. (53)
در سال‌های نخست انقلاب اسلامی به تحریک حزب جمهوری خلق مسلمان ایران، برخی ناآرامی‌ها در این شهر پدید آمد که با دخالت دولت و تعطیل حزب مذکور این ناآرامی‌ها خاتمه یافت. تبریز در سال‌های جنگ عراق با ایران در دفاع مقدّس نقشی بارز داشت و حضور نیروهای داوطلب مردمی تبریز در آن دوران در خور توجه است. بنابر آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی تبریز، شمار شهدای این شهر بیش از 4200 تن بوده است.
تغییرات ساختاری شهر، به دلیل گسترش آن و افزایش جمعیت شهری، پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافته و چند خیابان روگذر و زیرگذر، از جمله ستارخان و باقر خان و منجم، به مجموعه راه‌های ارتباطی شهر افزوده شده است. راه اندازی دانشگاه سهند در 1368ش و تأسیس موزه‌ی مشروطیت در 1376ش در خانه ای که با عنوان «خانه‌ی مشروطیت» شناخته شده است و نیز تأسیس موزه‌ی قرآن و کتابت در 1380ش و همچنین ارتقای کیفی و کمی پالایشگاه تبریز (تأسیس اولین واحد در 1356ش) از اقداماتی است که در سال‌های پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است.

پی‌نوشت‌ها

1- مشکور، 1352ش، ص 101- 108.
2- صفامنش، ص 172- 180.
3- صفامنش و دیگران، 1376 ش الف، ص 36.
4- Klaus Dettmann.
5- ر.ک. دانشنامه‌ی ایران و اسلام، ذیل «بازار»، بخش 2.
6- صفامنش و دیگران، 1376 ش الف، ص 41- 42.
7- همان، ص 42- 44.
8- نادرمیرزا، ص 165.
9- همان، ص 64.
10- صفامنش و دیگران،، 1376 ش ب، ص 77- 78.
11- همان، ص 78.
12- جوادی، ص 209.
13- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تربیت، محمدعلی».
14- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «باغچه بان، جبار».
15- صفامنش و دیگران، 1376 ش الف، ص 52.
16- رئیس نیا، 1374 ش، ج1، ص 38- 41؛ نیز ر.ک. قاسمی پویا، ص 333.
17- طبیب زاده امید، ج1، ص 242.
18- کسروی، 1348ش، ص 80، 83.
19- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «باسکرویل».
20- رئیس نیا، 1376ش، ص 8.
21- همان، ص7- 8.
22- همان، ص 353.
23- قاسمی پویا، ص 242- 243.
24- رئیس نیا، 1376ش، ص21.
25- قاسمی، ج2، ص 1252- 1256؛ جوادی، ص 169- 172.
26- مینورسکی، ص 72؛ کسروی، 1355ش، ص 21؛ مجتهدی، ص 155.
27- Snarski
28- مینورسکی، ص 74.
29- همان جا.
30- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «ثقه الاسلام تبریزی، میرزاعلی آقا».
31- مجتهدی، ص111.
32- همان، ص76.
33- محبوبی اردکانی، ج2، ص333- 334.
34- مینورسکی، ص 77- 80.
35- همان، ص80.
36- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «خیابانی، شیخ محمد».
37- کسروی، 1355ش، ص 865- 866، 873؛ کاتوزیان، ص 33- 34، 37.
38- کاتوزیان، ص 24، 35.
39- کسروی، 1355ش، ص 892- 893.
40- اطلاعات، سال 3، ش478، 10 اردیبهشت 1307، ص3.
41- اطلاعات، سال 3، ش 623، 15 ابان 1307ف ص2.
42- اطلاعات، سال 5، ش 1275، 17 اسفند 1309، ص 2؛ همان، سال 6، ش 1386، 21 مرداد 1310، ص 2.
43- اطلاعات، سال 16، ش 4613، 11 مرداد 1320، ص1.
44- اطلاعات، سال16، ش4613، 11 مرداد 1320، ص1.
45- ر.ک. صفامنش و دیگران، 1376 ش الفف ص 46- 47.
46- آذربایجان دموقرات فرقه سی، ص 9- 16.
47- همان، ص60- 61.
48- همان، ص 141- 142.
49- ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «پیشه وری، سیدجعفر جوادزاده».
50- صفامنش و دیگران، 1376 شالف، ص 47- 48.
51- همان، ص48.
52- همان، ص49- 50.
53- برای تفصیل بیشتر ر.ک. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب سوم، ص 11- 42؛ برای اعلامیه‌ی همدردی امام خمینی با مردم تبریز در این واقعه ر.ک. صحیفه‌ی نور، ج1، ص 483- 485.

منبع مقاله :
مؤمنی، مصطفی؛ (1389)، تبریز‌جغرافیا، تاریخ، تهران: کتاب مرجع، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما