اصفهان در عهد افشاریه و قاجاریه
به دنبال انقراض دولت صفوی و از میان رفتن حکومت قدرتمند مرکزی،در اثر تهاجم افغانها،ملوک الطوایفی،از نو در ایران پا گرفت و کشمکش های ایلی و عشیره ای مجددا آغاز گردید.قرن دوازدهم در ایران،قرن هرج و مرج و حکومت قبایل،زوال شهر نشینی و تقلیل جایگاه،ارزش و اهمیت آن در نظام سیاسی،اجتماعی و اقتصادی کشور است.این وضع تا به قدرت رسیدن حکومت قاجار عملا شدت یافت و تا اواسط قرن سیزدهم نیز ادامه پیدا کرد.نادر بر افغانها پیرزو شد و چون نواحی مرکزی و بخصوص اصفهان و نواحی آن را نیمه ویران یافت،بدین جهت در نواحی شرقی که آسیب کمتری دیده بودند،اقامت گزید و پایتخت خود را به مشهد منتقل کرد و در زمان او علی رغم پیدایش یک قدرت مقتدر،شهرنشینی نتوانست احیاء شود یا از رکود بیرون آید (نظریان،ص45).
آن چه مسلم است،ویژگی دلیری و کشورگشایی نادر،او را از اداره ی مملکت و ساخت و ساز باز می داشت.
نادر،هنگامی که در جنگ بود،کلیه ی امور کشور را به دست زیر دستان می سپرد و هربار که صلح و آرامش حکم فرما بود،چنان سرگرم تهیه ی مقدمات جنگهای دیگر می شد که امور کشور را فراموش می کرد.نادر حتی المقدور می کوشید راه و رسم صفویان را براندازد.او اتخاذ تصمیم های انقلابی نوین را برای خود فخر می دانست؛چنان که مذهب سنت را به جای تشیع برقرار ساخت (لکهارت،2537،صص336-338).البته،برخی مورخان معتقدند نادر برای الحاق دو مذهب تشیع و سنت کوشش فراوان کرده است. (همان،ص350)نادر،در ساختن شهرها و ایجاد بناهای نو فعالیت فراوان ابراز داشته است،اما در اصفهان اثر مهمی از او باقی نمانده است.(همان،ص348).وی تنها به پاره ای تعمیرات همت گماشته است،مانند مرمت مسجد شاه در میدان نقش جهان،پس از یورش افغانها (کرزن،1362،ص35).
اصفهان در عصر قاجار،از گزند قشون کشی های داخلی در امان نبود،و زمان بسیاری به جای پرداختن به مسایل داخلی و بهبود بخشیدن به اوضاع مملکت صرف تثبیت حکومت اقوام مختلف گردید که در این راستا به هیچ کس و هیچ کجا رحم نکردند؛چنان که در سلطنت ناصرالدین شاه،هزار قریه و مزرعه ی مخروبه و معدوده و غیر مزروعه از اربابی و وقفی و خالصه در ثبت اصفهان نوشته اند.شاهان قاجار مالیات های سنگینی برای مردم،درنظر می گرفتند که حتی یک دینار مالیات اخذ شده را هم صرف آبادانی نمی کردند. همه را سرب و باروت می خریدند و یاغیگیری می کردند و باقی مزارع و دهات آباد اصفهان را نیز مخروبه و لم یزرع کردند (همان،صص32و33).شواهد،حاکی از آن است که قاجارها،در حفظ ابنیه هیچ کوشش جدی ننموده اند.حتی چند مرتبه در زمان فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه به اصفهان اردو کشیدند و همه جور خرابی به اصفهان رسانیدند.در اواخر،تیشه دست گرفتند و عمارت عالی اصفهان را ریشه کن کردند؛به طوری که بی شرمانه،وقتی عمارت هفت دست را خواستند خراب کنند،تمام مصالح بنای آن را به مبلغ چهار هزار تومان فروختند.(حاج محمد ابراهیم) ملک التجار وقت،شش هزار تومان در ازای آن مصالح داد که فقط خراب نشود و متعلق به دولت باشد،قبول نشد و خراب شد(میرسید علی جناب،1371،ص245).
(ظل السلطان) حاکم اصفهان،اغلب شاهکارهای معماری عصر صفوی را در قسمتهای مختلف شهر از بین برد.چهارباغ که سابقا راه ورودی باشکوهی برای پایتخت صفویه به حساب می آمد،در زمان قاجار به وضع رقت بارتر از تمام مناظر اصفهان و مدرسه ی چهارباغ که در زمان صفوی یکی از بارزترین نقاط فرهنگی شهر بود،به مجلل ترین عمارت نیمه مخروبه،تبدیل شده بود.سربازان ظل السلطان درختان چهارباغ را برای گرم کردن خود بریدند و راسته بازاری که در قسمت بالای چهار باغ بود و تا میدان امتداد پیدا می کرد،متروک بود(کرزن،1362،ج2،صص47و49). روزنامه ی فرهنگ 1 اصفهان (1303) از نگاهی دیگر به این قضیه نگاه کرده است و می نویسد:مدرسه ی چهارباغ و بازارچه بلند و کاروانسرای عباسی 2 که با حمله ی افغان به خرابه های هولناک تبدیل شده بود،به امر (ظل السلطان) تغییر کاربری داد و کاروانسرا،جهت آرامگاه افراد و صاحب منصبان سواره،و بازارچه ی مذبور هم اصطبل اسبهای آنها شد و به این ترتیب خیابان چهارباغ که از رونق افتاده بود،کسب آبادی و شرف نموده و از جاهای بسیار معتبر اصفهان گردید.(رجایی،1383،ص127).
اما با وجود منابعی که گاه مجبور به سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها بوده اند،باید اذغان کرد که شهر اصفهان که در اثر حمله ی افغانان جمعیت خود را از دست داده و به ویرانی افتاده بود در دوره ی نادرشاه و قاجاریه هیچ گاه به وضع سابق خود بازنگشت.
حکومت قاجاریان،سرآغاز وابستگی اقتصادی ایران،به کشورهای بیگانه،و آغاز تغییرات بنیادی در فرهنگ جامعه ی ایران بود.این دوره همزمان با انقلاب صنعتی اروپایی در بازارهای ایرانی است (نظریان،1374،ص48).تشریفات و شکوه و جلال دربار قاجار بسیار زیاد بود و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه (سال 1843 م) به بعد،تلاشهای متعددی برای مدرنیزه کردن حکومت صورت گرفت.(میرزا تقی خان امیرنظام) به صدارت ناصر الدین شاه،منصوب شد و تلاشهای بی نتیجه ای را برای اصلاحات مالی انجام داد.ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه،برای تأمین سرمایه ی لازم جهت هزینه های سفر،ولخرجی های دربار و هزینه های عمومی به اخذ قروض خارجی و اعطای انحصارات و امتیازات،به بنگاههای خارجی پرداختند. (لمبتون،1375،ص51)
همه ی این معاهدات و قراردادها پای بیگانگان را در امور داخلی مملکت ایران باز کرد و با وجود مخالفتهایی که از طرف مردم به رهبری علما صورت گرفت،باز از تأثیرات نفوذی نیروی بیگانه نکاست.بازارهای سرپوشیده و تیمچه ها و چارسوها نمایشگاه اجناس و محصولات گوناگونی بود که در ایران مصرف می شد و بسیاری از اقلام آن از خارجه – مخصوصأ روسیه،هند،قفقاز و عثمانی – وارد می شد (زرین کوب،1380،ص843).ارتباط حکومت قاجار در سطح گسترده با کشورهای خارجی منشا تحولات سیمای بافت شهری بود. در این دوره،نخستین خودرو برای احمدشاه خریداری شد و تهران به نام (اتوموبیل شاهی) نام گرفت (حامی،1372،ص67).معماری و سیمای ظاهری بناها نیز،تحت تاثیر هنر معماری اروپایی قرار گرفت؛به طوری که می توان گفت:در معماری،اواخر قاجار به وضوح،عاریتی بودن آن،به چشم می خورد.این در حالی است که ما در حدود سه هزار سال در معماری جهان سهم داشتیم و پیش از همه ی جهان،بنایی مانند چغازنبیل را طراحی کردیم،اما پیوسته نبودن سنت و مدرنیسم در معماری ایران،باعث شده معماری ما از اواخر قاجار به بعد روح و رنگ محلی نداشته باشد (میرمیران،1383).در عین حال،عوامل اجتماعی و سیاسی متعددی باعث می شد که متمولین دوره ی قاجار به ساخت و سازهای با ارزش تمایل نشان ندهند.به عنوان مثال،در دوران قاجار،اموال خانواده های متمکن در معرض مصادره و ضبط،از طرف دولت بود و این از بلایای رایجی بود که هر صاحب مکنتی انتظار آن را می کشید (صارمی،1368،ص91) و به همین دلیل،از ابراز اموال خود در قالب ساخت و ساز،خوددداری می نمود.
آن چه مسلم است،ویژگی دلیری و کشورگشایی نادر،او را از اداره ی مملکت و ساخت و ساز باز می داشت.
نادر،هنگامی که در جنگ بود،کلیه ی امور کشور را به دست زیر دستان می سپرد و هربار که صلح و آرامش حکم فرما بود،چنان سرگرم تهیه ی مقدمات جنگهای دیگر می شد که امور کشور را فراموش می کرد.نادر حتی المقدور می کوشید راه و رسم صفویان را براندازد.او اتخاذ تصمیم های انقلابی نوین را برای خود فخر می دانست؛چنان که مذهب سنت را به جای تشیع برقرار ساخت (لکهارت،2537،صص336-338).البته،برخی مورخان معتقدند نادر برای الحاق دو مذهب تشیع و سنت کوشش فراوان کرده است. (همان،ص350)نادر،در ساختن شهرها و ایجاد بناهای نو فعالیت فراوان ابراز داشته است،اما در اصفهان اثر مهمی از او باقی نمانده است.(همان،ص348).وی تنها به پاره ای تعمیرات همت گماشته است،مانند مرمت مسجد شاه در میدان نقش جهان،پس از یورش افغانها (کرزن،1362،ص35).
اصفهان در زمان قاجار
آقا محمدخان قاجار در سال 1200ه ق/1789م. تهران را پایتخت خویش کرد.از قشون کشی های زند و قاجار،همه ی مردم در رنج و عذاب بودند.مردم اصفهان از گذشته های دور تا آن زمان پریشان حال بودند و بسیاری از املاک ایشان حتی در حوالی زاینده رود لم یزرع باقی مانده بود؛چه رسد به کویرهای برخوار و قهاب.کمتر کسی قوه ی زراعت داشت (جابری انصاری،1378،ص30).با مرگ آقا محمدخان،فتحعلی شاه،محمدشاه،ناصرالدین شاه،مظفرالدین شاه،محمدعلی شاه و احمدشاه به حکومت رسیدند و البته در این دوره بر خلاف عهد صفویه به دلیل تغییر پایتخت از اصفهان به تهران،اصفهان هیچ گاه رونق سابق خود را باز نیافت و در کانون توجه حکام قرار نگرفت.ضعف شاهزادگان قاجار،در برابر معارضان داخلی و خارجی نیز منجر به از دست دادن ولایات و متزلزل ساختن تسلط شاه و در نهایت،ضعف اقدامات آبادانی شده بود.اصفهان در عصر قاجار،از گزند قشون کشی های داخلی در امان نبود،و زمان بسیاری به جای پرداختن به مسایل داخلی و بهبود بخشیدن به اوضاع مملکت صرف تثبیت حکومت اقوام مختلف گردید که در این راستا به هیچ کس و هیچ کجا رحم نکردند؛چنان که در سلطنت ناصرالدین شاه،هزار قریه و مزرعه ی مخروبه و معدوده و غیر مزروعه از اربابی و وقفی و خالصه در ثبت اصفهان نوشته اند.شاهان قاجار مالیات های سنگینی برای مردم،درنظر می گرفتند که حتی یک دینار مالیات اخذ شده را هم صرف آبادانی نمی کردند. همه را سرب و باروت می خریدند و یاغیگیری می کردند و باقی مزارع و دهات آباد اصفهان را نیز مخروبه و لم یزرع کردند (همان،صص32و33).شواهد،حاکی از آن است که قاجارها،در حفظ ابنیه هیچ کوشش جدی ننموده اند.حتی چند مرتبه در زمان فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه به اصفهان اردو کشیدند و همه جور خرابی به اصفهان رسانیدند.در اواخر،تیشه دست گرفتند و عمارت عالی اصفهان را ریشه کن کردند؛به طوری که بی شرمانه،وقتی عمارت هفت دست را خواستند خراب کنند،تمام مصالح بنای آن را به مبلغ چهار هزار تومان فروختند.(حاج محمد ابراهیم) ملک التجار وقت،شش هزار تومان در ازای آن مصالح داد که فقط خراب نشود و متعلق به دولت باشد،قبول نشد و خراب شد(میرسید علی جناب،1371،ص245).
(ظل السلطان) حاکم اصفهان،اغلب شاهکارهای معماری عصر صفوی را در قسمتهای مختلف شهر از بین برد.چهارباغ که سابقا راه ورودی باشکوهی برای پایتخت صفویه به حساب می آمد،در زمان قاجار به وضع رقت بارتر از تمام مناظر اصفهان و مدرسه ی چهارباغ که در زمان صفوی یکی از بارزترین نقاط فرهنگی شهر بود،به مجلل ترین عمارت نیمه مخروبه،تبدیل شده بود.سربازان ظل السلطان درختان چهارباغ را برای گرم کردن خود بریدند و راسته بازاری که در قسمت بالای چهار باغ بود و تا میدان امتداد پیدا می کرد،متروک بود(کرزن،1362،ج2،صص47و49). روزنامه ی فرهنگ 1 اصفهان (1303) از نگاهی دیگر به این قضیه نگاه کرده است و می نویسد:مدرسه ی چهارباغ و بازارچه بلند و کاروانسرای عباسی 2 که با حمله ی افغان به خرابه های هولناک تبدیل شده بود،به امر (ظل السلطان) تغییر کاربری داد و کاروانسرا،جهت آرامگاه افراد و صاحب منصبان سواره،و بازارچه ی مذبور هم اصطبل اسبهای آنها شد و به این ترتیب خیابان چهارباغ که از رونق افتاده بود،کسب آبادی و شرف نموده و از جاهای بسیار معتبر اصفهان گردید.(رجایی،1383،ص127).
اما با وجود منابعی که گاه مجبور به سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها بوده اند،باید اذغان کرد که شهر اصفهان که در اثر حمله ی افغانان جمعیت خود را از دست داده و به ویرانی افتاده بود در دوره ی نادرشاه و قاجاریه هیچ گاه به وضع سابق خود بازنگشت.
حکومت قاجاریان،سرآغاز وابستگی اقتصادی ایران،به کشورهای بیگانه،و آغاز تغییرات بنیادی در فرهنگ جامعه ی ایران بود.این دوره همزمان با انقلاب صنعتی اروپایی در بازارهای ایرانی است (نظریان،1374،ص48).تشریفات و شکوه و جلال دربار قاجار بسیار زیاد بود و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه (سال 1843 م) به بعد،تلاشهای متعددی برای مدرنیزه کردن حکومت صورت گرفت.(میرزا تقی خان امیرنظام) به صدارت ناصر الدین شاه،منصوب شد و تلاشهای بی نتیجه ای را برای اصلاحات مالی انجام داد.ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه،برای تأمین سرمایه ی لازم جهت هزینه های سفر،ولخرجی های دربار و هزینه های عمومی به اخذ قروض خارجی و اعطای انحصارات و امتیازات،به بنگاههای خارجی پرداختند. (لمبتون،1375،ص51)
همه ی این معاهدات و قراردادها پای بیگانگان را در امور داخلی مملکت ایران باز کرد و با وجود مخالفتهایی که از طرف مردم به رهبری علما صورت گرفت،باز از تأثیرات نفوذی نیروی بیگانه نکاست.بازارهای سرپوشیده و تیمچه ها و چارسوها نمایشگاه اجناس و محصولات گوناگونی بود که در ایران مصرف می شد و بسیاری از اقلام آن از خارجه – مخصوصأ روسیه،هند،قفقاز و عثمانی – وارد می شد (زرین کوب،1380،ص843).ارتباط حکومت قاجار در سطح گسترده با کشورهای خارجی منشا تحولات سیمای بافت شهری بود. در این دوره،نخستین خودرو برای احمدشاه خریداری شد و تهران به نام (اتوموبیل شاهی) نام گرفت (حامی،1372،ص67).معماری و سیمای ظاهری بناها نیز،تحت تاثیر هنر معماری اروپایی قرار گرفت؛به طوری که می توان گفت:در معماری،اواخر قاجار به وضوح،عاریتی بودن آن،به چشم می خورد.این در حالی است که ما در حدود سه هزار سال در معماری جهان سهم داشتیم و پیش از همه ی جهان،بنایی مانند چغازنبیل را طراحی کردیم،اما پیوسته نبودن سنت و مدرنیسم در معماری ایران،باعث شده معماری ما از اواخر قاجار به بعد روح و رنگ محلی نداشته باشد (میرمیران،1383).در عین حال،عوامل اجتماعی و سیاسی متعددی باعث می شد که متمولین دوره ی قاجار به ساخت و سازهای با ارزش تمایل نشان ندهند.به عنوان مثال،در دوران قاجار،اموال خانواده های متمکن در معرض مصادره و ضبط،از طرف دولت بود و این از بلایای رایجی بود که هر صاحب مکنتی انتظار آن را می کشید (صارمی،1368،ص91) و به همین دلیل،از ابراز اموال خود در قالب ساخت و ساز،خوددداری می نمود.
اصفهان عهد پهلوی
استقرار سلطنت پهلوی،سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ ایران است.این دوره،منشأ کلیه تحولات اقتصادی- اجتماعی ایران قرن حاضر تلقی می شود و پیدایش غالب نهادهای نوین و تحولات شهرسازی و شهرنشینی به مفهوم جدید آن نیز،تا حد زیادی مربوط به این روزگار است 3 (نظریان،1374،ص62).دوره ی پهلوی،حلقه ی اتصال و تکامل شهر در ایران گذشته و حال به شمار می آید به طوری که می توان آن را استقرار نهادهای زیربنایی و روبنایی در ایران دانست،رضاشاه،شرایط سرمایه داری و وابستگی جهانی را پی ریزی کرد و با تقلید از کشورهای پیشرفته و واردات کالای صنعتی از آن کشورها به ایران،موجبات نوسازی در شهرها را فراهم نمود و فرهنگ شهرنشینی غربی را در ایران رواج داد و به این ترتیب شهرهای بزرگ،کالبد تاریخی و فرهنگی خود را از دست داده و دگرگون شدند.اصفهان نیز از جمله ی این شهرها بود.پی نوشت ها:
1. این روزنامه در سال 1296 ه.ق به دست (ظل السلطان) انتشار یافت.جهت اطلاع بیشتر ر.ک.رجایی،(تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السلطان)،مقدمه.
2. محل فعلی هتل عباسی (نگارنده)
3. تشکیل (بلدیه ی) تهران،ایجاد اداره ی (طرق و شوارع)،ایجاد میدان و چهارراه،توسعه ی شبکه شطرنجی در شهرها،رواج اصلاحاتی چون مدرنیسم و تغییر فرهنگ معماری و شهرسازی مانند تعویض در مغازه ها و جایگزینی آن با درهای شیشه دار و...
منبع:
کتاب،بافت قدیم نصف جهان- فاطمه دهقان نژاد،سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،چاپ اول،1386،صص87 تا 93