عوامل سعادت خانواده
«احترام متقابل زن و شوهر»، «محبّت به یکدیگر»، «گذشت و بخشش»، «مسؤولیت پذیری»، «تفاهم با یکدیگر» از جمله ی این عوامل است که به توضیح هر یک می پردازیم.
احترام متقابل
مرد باید به همسر خود احترام گذاشته، از اهانت، ناسزاگویی، سبک کردن و خُرد کردن شخصیت او بپرهیزد و هرگونه انتقادی را با رعایت احترام و ادب مطرح کرده، از فریاد زدن، ابراز خشونت و تحقیر او در نهان و آشکار خودداری کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
برادرم جبرئیل به من خبر می داد و همواره سفارش زنان را به من می کرد، تا آنجا ه گمان کردم جایز نیست شوهر به زنش «اُف» بگوید، ای محمد (ص)! در مورد زنان تقوای الهی پیشه کنید... با آنان مهربان باشید و رضایت خاطر آنها را فراهم کنید، تا درکنار شما باشند، آنان را بر کاری مجبور نکنید، برایشان خشم نگیرید و اموالی که به آنان داده اید- جز با رضایت و اجازه ی آنها- پس نگیرید. (1)
زنی که از همسر خود بی احترامی دیده و همواره مورد اهانت او قرار می گیرد، شخصیتش لطمه دیده و نشاط و شکوفایی خود را از دست می دهد و بتدریج باور می کند که نزد همسرش ارزشی ندارد و با چنین روحیه ی درهم شکسته ای نمی تواند فرزندان با شخصیت پرورش دهد.
امام صادق علیه السلام در مورد احترام به زن توصیه کرده، می فرماید:
«من اتخذ امرأه فلیکرمها، فانما امرأه احدکم لعبه، فمن اتخذها فلا یضیعها» (2)
هر کس زن بگیرد باید به او احترام بگذارد. همانا زن هر کدام از شماها دلبر و معشوق شماست، بنابراین هر کس زن می گیرد نباید او را ضایع سازد.
این مسأله ا زطرف زن نیز باید رعایت شود و نسبت به همسرش احترام کند؛ همان حضرت در این باره می فرماید:
«...سعیده سعیده امرأه تکرم زوجها و لا تؤذیه و تطیعه فی جمیع احواله» (3)
بسیار سعادتمند است زنی که به شوهرش احترام گذارد، او را آزار ندهد و همواره از او اطاعت کند.
علل بی احترامی به زن
1- اندیشه ی برتری مرد بر زن
2- خوی استبداد
«شر الناس یوم القیامه الذین یکرمون اتقاء شرهم» (4)
بدترین مردم در روز قیامت کسانی هستند که به جهت در امان بودن از شرشان مورد احترام قرار می گیرند.
3- توقّع کار زیاد
محبّت
از آنجا که زن موجودی عاطفی است و عواطف و احساسات او بر جنبه های دیگرش غلبه دارد، نیاز او به محبّت، بیش از مرد است و شاید به همین سبب، خداوند نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«ان الله تبارک و تعالی علی النساء أرأف منه علی الذکور» (5)
خداوند تعالی نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است.
بنابراین، بهتر است شوهر، آغاز گر ابراز محبّت و تداوم بخش آن باشد. در این صورت، علاقه ی زن نسبت به او شدّت یافته، او نیزدرصدد ابراز محبّت بر می آید.
ساختار وجودی و خصوصیات فطری زن، او را بشدّت، نیازمند محبّت همسر قرار داده است. زنی که از این موهبت بی بهره باشد، همواره با حسرت تمام در صدد جبران این کمبود روحی خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان المرأه خلقت من الرجل، و انما همتها فی الرجال، فاحبوا نساءکم» (6)
همانا زن از مرد آفریده شده و توجّه او به مردان معطوف است، پس زنانتان را دوست بدارید.
ابراز محبّت نسبت به زن به دو صورت «عملی» و «زبانی» انجام می گیرد؛ ابراز محبّت عملی، در برخورد ملایم و محبّت آمیز مرد نسبت به همسرش نمایان می شود و بدین گونه زن، علاقه ی مرد نسبت به خود را از رفتار او در می یابد. ابراز محبّت زبانی نیز نقش ویژه ای در تحکیم پیوند خانوادگی دارد.
زن به ابراز محبّت زبانی شوهر نیاز دارد و به وسیله ی آن از محبّت قلبی شوهر نسبت به خود اطمینان یافته، آرامش خاطر پیدا می کند و هرگز شیرینی آن را فراموش نمی کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «قول الرجل للمرأه انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا» (7)
سخن مرد به همسرش که «من دوستت دارم» هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت.
محبّت به همسر هر اندازه بیشتر باشد، مطلوبتر است، زیرا محبت از عواطف انسانی او سرچشمه می گیرد و نباید آن را با شهوت که امری غریزی است، یکی دانست.
انبیای الهی که مظهر والای عواطف انسانی هستند، همگی از این خصلت برخوردار بوده اند. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
«من اخلاق الانبیاء حب النساء» (8)
محبّت به زنان از اخلاق پیامبران است.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز که منبع عطوفت و محبّت بود، نسبت به زنان محبّت ویژه ای داشت و آنان را همواره مورد لطف و مهربانی خود قرار می داد. درباره ی آن حضرت چنین گفته شده است:
«کان رسول الله صلی الله علیه و آله ارحم الناس بالنساء و الصبیان» (9)
رسول خدا صلی الله علیه وآله مهربانترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.
گذشت و بخشش
بهترین راه به دست آوردن آرامش و سلامت روان و رهایی از اضطراب و ناراحتی و دوری از بدبینی و بی اعتمادی، گذشت از بدیها، ظلمها و اشتباهات همسر است. خداوند تعالی کسانی را که از لغزشهای دیگران می گذرند با تعبیر «محسنین» ستوده و در وصف آنها می فرماید:
«... و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» (10)
[آنان] خشم خود را فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند. خدا نیکوکاران را دوست دارد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله از این صفت پسندیده به عنوان بهترین اخلاق دنیا و آخرت یاد کرده، می فرماید:
«الا اخبرکم بخیر خلائق الدنیا و الاخره؟ العفو عمن ظلمک، و تصل من قطعک، و الاحسان الی من اساء الیک، و اعطاء من حرمک» (11)
می خواهید شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر دهم؟ آن اخلاق این است: از کسی که به تو ستم کرده، درگذری، با خویشاوندی که تو بریده، پیوند بر قرار کنی، به کسی که نسبت به توبدی کرده ، نیکی کنی و به کسی که تو را محروم کرده، بخشش کنی.
امیر مؤمنان صلوات الله علیه می فرماید:
«العفو تاج المکارم» (12)
عفو تاج مکرمتها (ی اخلاقی) است.
کسی که در محیط خانه از خوی نیکوی گذشت بهره ای ندارد و با وقوع کوچکترین خطا و لغزشی از طرف همسر، در صدد انتقام بر می آید، خوشبختی خود را تباه کرده و زندگی را تیره و تار می سازد. امام علی علیه السلام می فرماید:
«قله العفو اقبح العیوب و التسرع الی الانتقام اعظم الذنوب» (13)
کمی عفو و گذشت، زشت ترین عیبها و شتاب در انتقام، از بزرگترین گناهان است.
همان حضرت از کسانی که در زندگی گذشت ندارند، به عنوان بدترین مردم یاد کرده، می فرماید:
«شر الناس من لا یعفو عن الزله و لا یستر العوره» (14)
بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران نمی گذرد و عیبهای آنان را نمی پوشاند.
آثار گذشت
1- ایجاد آرامش روحی
2- زدودن کینه
«تعافوا تسقط الضغائن بینکم» (15)
نسبت به یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هایتان برطرف شود.
3- فزونی عزّت
«العفو لا یزید العبد عزا فاعفوا یعزکم الله» (16)
عفو و گذشت موجب عزّت بنده است. بنابراین، گذشت کنید تا خدا به شما عزّت دهد.
4- طول عمر
«من کثر عفوه مد فی عمره» (17)
کسی که بسیار گذشت می کند، به عمرش افزوده می شود.
5- سپر عذاب الهی
«العفو مع القدره جنه من عذاب الله سبحانه» (18)
عفو وگذشت در حال توانایی [بر انتقام گیری ]سپر عذاب خدای سبحان است .
زیباترین گذشت
«... فاصفح الصفح الجمیل» (19)
از آنها به طرز شایسته ای صرف نظر کن ( و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود:
«الصفح الجمیل ان لا تغاقب علی الذنب» (20)
گذشت زیبا این است که کسی را به خاطر گناهش مجازات نکنی.
امام رضا علیه السلام نیز در این باره فرمود:
«العفو من غیر عتاب» (21)
[گذشت زیبا] بخشش بدون سرزنش است.
نتیجه ی مداومت بر چنین گذشتی در زندگی خانوادگی، ایجاد روابط سالم، انسانی و قابل ستایش است که زن و شوهر در پرتو آن از سعادت خانوادگی بیشتری برخوردار می شوند.
عوامل پیدایش گذشت
1- یاد آوری آثار گذشت
باید همواره به یاد داشت، کسی که نسبت به همسر خود گذشت ندارد و همواره درصدد اثبات نادرست جلوه دادن رفتار او و بر حق شمردن رفتار خویش است، جز به موضع گیری خصمانه ی همسر خویش کمک نمی کند، زیرا در این صورت، او در صدد دفاع از خود بر آمده و برای حفظ شخصیت خود در برابر دیگری به توجیه رفتار خویش پرداخته و یک درگیری مستمر و فزاینده در زندگی آنها به وجود می آید و در نتیجه، هیچ یک به اصلاح رفتار نادرست همسر خویش موفق نخواهد شد، در حالی که با گذشت و اغماض نسبت به بدیهای همسر، می تواند با ملایمت او را متوجه اشتباهات خود کند و او را در اصلاح رفتار خود یاری دهد.
2- یاد آوری عیوب خود
کسی که به اشتباهات خود توجه ندارد و در محیط خانواده، تنها به عیوب همسر می پردازد، با بی انصافی تمام، ناهمواریهای زندگی خانوادگی را معلول رفتار نادرست همسر می پندارد و بدین گونه با توجه افراطی به خطاهای همسر، به جای اصلاح او به تیره تر شدن اوضاع کمک می کند.
بنابراین، لازم است ما به عیوب خود نیز توجه کنیم. زیرا چه بسا رفتارهای نادرست همسر از رفتار غلط ما ناشی شده باشد. با توجه به این نکته و اینکه انسان عاری از اشتباه نیست، می توانیم صفت پسندیده ی گذشت را دستور العمل زندگی خویش قرار دهیم.
3- بزرگواری اخلاقی
امام صادق علیه السلام فرمود:
«ثلاث من مکارم الدنیا و الآخره، تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جهل علیک» (22)
سه چیز از بزرگواریهای دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده، درگذری و با کسی که از تو بریده بپیوندی و نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده، خویشتنداری کنی.
وجود صفات نیک اخلاقی در انسان موجب می شود که او از اشتباهات و بدیهای دیگران، بویژه همسرو اعضای خانواده ی خود، چشم پوشی کند و همواره نسبت به آنان گذشت داشته باشد. برعکس، افراد پست که از ویژگیهای اخلاقی بی بهره هستند، با کوچکترین بهانه ای به حیثیت دیگران تاخته و کمترین گذشتی از خود نشان نمی دهند.
مسؤولیت پذیری
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«الرجل راع علی اهل بیته و کل راع مسئول عن رعیته ، و المرأَه راعیه علی مال زوجها و مسئووله عنه» (23)
مرد نگهبان اهل بیت خود است، و هر نگهبانی در مورد آنچه که باید از آن نگهبانی کند، مسؤول است. و زن نگهبان مال همسرش است و نسبت به آن مسئوول می باشد.
و نیز می فرماید:
«الا کلکم راع و مسئول عن رعیته … و الرجل راع علی اهل بیته و هو مسئول عنهم؛ فالمرأه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده و هی مسئوله عنهم» (24)
همه ی شما نگهبان و مسؤول هستید، … مرد بر خانواده اش نگهبان است و نسبت به آنان مسؤول می باشد و زن بر خاندان همسر و فرزندان او مسؤول است.
این مسئولیت در جانب مرد از اهمیّت خاصّی برخوردار است، زیرا وی عهده دار سرپرستی خانواده است و در نتیجه در قبال تمام مسائل و مشکلات فکری، روحی، اخلاقی و اقتصادی همسر و فرزندان خود مسؤول است و طفره رفتن شانه خالی کردن از زیر بار این مسؤولیتها و بی تفاوتی نسبت به آنها آفت بزرگی برای زندگی خانوادگی محسوب می شود.
غفلت از شناخت مسؤولیتهای گوناگون خانوادگی، آثار زیانبار بسیاری به همراه داشته، در نهایت موجب پشیمانی و حسرت انسان خواهد شد. بدین جهت، ضرورت دارد که هر انسانی پیوسته درباره ی مسؤولیتهای خانوادگی خود بیندیشد و با شناخت کامل به انجام دقیق آناه همّت گمارد. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
«کل امری ء مسؤول عما ملکت یمینه و عیاله» (25)
هر مردی نسبت به زیر دست و خانوده ی خود مسؤول است.
جلوه های مسؤولیت پذیری
1- تأمین هزینه ی زندگی
کسی پیش خدا خشنودتر و رفتارش پسندیده تر است که برای خانه و خانوده اش نعمت و آسایش بیشتری- دور از اسراف و تبذیر- فراهم کند. (26)
2- مدیریّت خانواده
او طوری زندگی را رهبری می کند و به خانواده نشاط، خرّمی، نظم و انضباط می بخشد که همسر و فرزندانش او را به عنوان سرپرست واقعی می شناسد و اطاعت او را بر خود لازم می شمارند.
زن وظیفه شناس نیز قدر زحمتهای شوهرش را می داند، به رهنمودها و دستورهای او احترام می گذارد، مدیریّت او را در امور زندگی می پذیرد و مطابق دستوراتش عمل می کند و از این طریق ادامه ی زندگی مشترک را میسّر می سازد.
3- همسر داری
4- تربیت اولاد
اهمیّت این مسؤولیت به اندازه ای است که امام سجّاد علیه السلام از خداوند سبحان برای ادای این تکلیف استمداد طلبیده، عرض می کند:
«... و اعنی علی تربیتهم و تأدیبهم و برهم» (27)
بار خدایا مرا در تربیت، تأدیب و نیکی به فرزندانم یاری فرما.
و نیز آن حضرت در بیان حق فرزند نسبت به پدر و مادر می فرماید:
«و اما حق ولدک فان تعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب» (28)
حقّ فرزند بر تو، این است که بدانی وجود او از تواست و نیک و بدهای او در این دنیا به تو وابسته است، و بدانی که تو در تربیت او از [قبیل] حسن ادب و ... مسؤول هستی.
آثار مسؤولیت پذیری
1- استحکام پیوند خانوادگی
بسیاری از عقب ماندگیها در زندگی خانوادگی، معلول نشناختن مسؤولیتها و گریز از انجام وظایف خانوادگی است. اگر هر یک از زن و شوهر وظایفی را که بر عهده ی آنان است، تشخیص داده، به آن عمل کنند، چرخ زندگی آنها در مسیر مطلوب خویش قرار گرفته، امور زندگی شان رونق خواهد یافت، و هر گونه سرپیچی از آن به استحکام این کانون، ضربه خواهد زد.
مردی که در قبال مسؤولیتهای خانوادگی سهل انگاری کرده و از زیر بار اداره ی زندگی، شانه خالی می کند و با تن آسایی خود، خانواده اش را در معرض فقر اقتصادی قرار می دهد و آنان را در برآوردن نیازهای اوّلیه ی خود یاری نمی رساند، در حقیقت بزرگترین ضربه را به سعادت خانوادگی خود زده است.
2- آسایش روحی
عوامل پیدایش روحیه ی مسؤولیت پذیری
1- اعتماد به نفس
برای اصلاح چنین افرادی باید روحیه ی اعتماد به نفس و مسؤولیت پذیری را در آنان تقویت کرد. چنین افرادی با انجام کارهایی که در توان آنهاست و کسب موفقیّت د رآن،بتدریج اعتماد به نفس پیدا می کنند، زیرا ایفای مسؤولیت منجر به استحکام شخصیّت و موفقیّت آنها در زندگی می شود و زندگی را در کام آنها شیرین می کند. در نتیجه، برای قبول مسؤولیت شتاب بیشتری ازخود نشان می دهند.
برای پرورش این روحیّه در همسر نیز، می توان از طریق تشویق وی به انجام مسؤولیتها و ایجاد حسّ اعتماد به نفس به این هدف دست یافت.
2- تأثیر پذیری از همسر
بنابراین، لازمه ی ایجاد روحیه ی مسؤولیت پذیری در محیط خانواده این است که مرد خانواده، بیش از هر کس این روحیه را در خود تقویت کند تا با گذشت زمان در همسر و فرزندان خود تأثیر گذارد.
پی نوشت ها:
1- مستدرک الوسائل، حاجی نوری (ره)، ج 14، ص 252، آل البیت.
2- بحارالانوار، ج 103، ص 224.
3- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 247.
4- بحارالانوار، ج 75، ص 283.
5- محجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانی، ج 3، ص 119، بیروت.
6- بحارالانوار، ج 103، ص 226.
7- وسائل الشیعه، ج 14، ص 10.
8- سنن النبی، ص 147.
9- محجه البیضا، ج 3، ص 98.
10- آل عمران (3)، آیه ی 134.
11- بحارالانوار، ج 69، ص 397.
12- شرح غرر الحکم و درالکلم، امدی، ج 1، ص 140، انتشارات دانشگاه تهران.
13- شرح غررالحکم، ج 4، ص 505.
14- همان، ص 175.
15- کنز العمّال، ج 3، ص 373.
16- کنز العمال، ج 3، ص 110.
17- بحارالانوار، ج 75، ص 359.
18- شرح غرر الحکم، ج 1، ص 398.
19- حجر (15)، آیه ی 85.
20- بحارالانوار، ج 78، ص 253.
21- همان، ج 71، ص 421.
22- بحارالانوار، ج 71، ص 400.
23- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 248.
24- مجموعه ی ورّام، ج 1، ص 6.
25- شرح غرر الحکم، ج 4، ص 633.
26- بحارالانوار، ج 78، ص 136.
27- صحیفه سجادیه، دعای 25.
28- مکارم الاخلاق، ص 421.