چپ گرایی در افغانستان

نخستین گروه‌های سیاسی چپ گرا در دهه‌ی 1340ش/ 1960، در دوران نخست وزیری سردار محمدداوود (1332-1342ش/ 1953-1963)، وارد فعالیت‌های اجتماعی- سیاسی شدند و در همان زمان، تلاش برای پایه گذاری احزاب با
پنجشنبه، 22 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
چپ گرایی در افغانستان
 چپ گرایی در افغانستان

 

نویسنده: فاروق انصاری




 

نخستین گروه‌های سیاسی چپ گرا در دهه‌ی 1340ش/ 1960، در دوران نخست وزیری سردار محمدداوود (1332-1342ش/ 1953-1963)، وارد فعالیت‌های اجتماعی- سیاسی شدند و در همان زمان، تلاش برای پایه گذاری احزاب با گرایش‌های ماركسیستی- لنینیستی افزایش یافت. (1) آزادی‌های سیاسی پیش از این دهه و در دوره‌ی نخست وزیری شاه محمود خان (1325-1332ش/ 1946-1953) ملقب به پدر دموكراسی در افغانستان، شرایط را برای گسترش تفكرات چپ فراهم آورد. (2) در همین دوره، حزب وطن به رهبری میرغلام محمد غبار، حزب خلق به دبیركلی عبدالرحمان محمودی و جریان ویش زلمیان (جوانان بیدار)- كه متشكل از نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعه‌ی پشتون (3) مانند عبدالرئوف بینوا، گل پاچا الفت، نورمحمد تره كی (4) (از پایه گذاران حزب دموكراتیك خلق افغانستان) و گروهی دیگر از نویسندگان بود- شكل گرفتند. (5) هم زمان، سه جریده‌ی غیردولتی منتشر می‌شد: وطن وابسته به حزب وطن، انگار (آذرخش) وابسته به ویش زلمیان، و ندای خلق متعلق به حزب خلق عبدالرحمان محمودی. عبدالرحمان محمودی چپ رادیكال بود كه افزون بر انتقاد از عملكرد دولت، در ایجاد اتحادیه‌ی محصلان (انجمن دانشجویان) در فروردین 1329/ آوریل 1950 نیز نقش داشت. در هیئت رهبری این اتحادیه كسانی مانند ببرك كارمل (6) (با گرایش چپ رادیكال)، حسن شرق (بعدها از عناصر و كارگزاران مهم چپ)، میرعلی احمد شامل و اسحاق عثمان نیز حضور داشتند. (7)
در اواخر دوره‌ی شاه محمود، آزادی فعالیت احزاب و جریان‌های سیاسی محدود شد. نخست وزیر بعدی، محمد داوود، مناسبات نزدیكی با شوروی سابق برقرار كرد و آمدن اتباع آن كشور به افغانستان موجب شد آثار ماركسیستی فراوانی وارد این كشور گردد. در این هنگام، با حمایت حسن شرق، به ویژه سه تن از رهبران چپ در افغانستان (تره‌كی، كارمل و خیبر) دامنه‌ی فعالیتشان را گستردند و كمیته‌ای تشكیل دادند كه بعداً «كمیته‌ی اول» نامیده شد. (8) از سوی دیگر، آثار و نوشته‌های سیاسی چپ ایران نیز در افغانستان با استقبال روبه رو شد؛ به ویژه نشریات حزب توده‌ی ایران، مانند مجلات دنیا، مسایل بین المللی و ماهنامه‌ی مردم. دیگر آثار ترجمه‌ شده‌ی فارسی نیز در میان جوانان و تحصیل كردگان طرفداران زیادی داشت. (9) محمدداوودخان نیز با انتشار نشریات و كتاب‌های چپ گرا مخالفت نمی‌كرد. (10)
چپ گرایان به ویژه در دوره‌ی موسوم به قانون اساسی یا دموكراسی (1342-1352ش/ 1963-1973) از حمایت ضمنی دولتمردان افغان برخوردار شده بودند. (11) در 1342ش/ 1963، اندیشه‌ی ایجاد جبهه‌ی چپ جامه‌ی عمل پوشید و چپ گرایان افغان، زمینه‌ی مساعدی برای آشكار ساختن اندیشه‌هایشان یافتند. سازمان‌های چپ گرای ایجاد شده در این دوره، به طور كلی به دو گروه تقسیم می‌شوند: طرفداران الگوی كمونیسم شوروی و طرفداران الگوی كمونیسم چین. (12)
نخستین حزب چپ سیاسی، به نام «حزب دموكراتیك خلق افغانستان»، در 11 دی 1343/ اول ژانویه‌ی 1965 به وجود آمد. اهمیت تأسیس این حزب، علاوه بر جنبه‌های سیاسی آن، گسترش تفكرات ماركسیستی در جامعه‌ی مذهبی و بیشتر روستایی (نه كارگری) افغانستان بود. (13) حزب دموكراتیك خلق افغانستان، به ویژه نورمحمد تره‌كی، رهبر پشتون غَلْجی آن، با حزب كمونیست شوروی ارتباط داشت. (14) گروه چپ گرای دیگری به نام «حزب دموكراتیك نوین افغانستان» نیز، كه از الگوی كمونیسم چین پیروی می كرد، تشكیل شد. (15) این حزب، كه «سازمان جوانان مترقی» (س. ج. م) نیز خوانده می‌شد، بعد از شورش دانش آموزان مدارس كابل در 3 آبان 1344/ 25 اكتبر 1965، با مشاركت گروهی از روشنفكران چپ به ویژه برادران عبدالرحمان محمودی (رحیم و هادی محمودی)، بنیان گذاشته شد. هفته نامه‌ی شعله‌ی جاوید، كه بعداً حزب مذكور نیز بدان اسم شهرت یافت، ترجمان (ارگان) این حزب بود. (16)
حزب دموكراتیك خلق به دلیل رقابت شخصی میان كارمل و تره‌كی (از رهبران این حزب) و نیز خاستگاه متفاوت طبقاتی پیروان این دو، در پاییز 1345ش/ 1966 به دو جناح تقسیم گشت و چون یكی از آن دو هفته نامه‌ی خلق و دیگری هفته نامه‌ی پرچم را انتشار داد، به نام‌های «خلق» و «پرچم» شهرت یافتند. (17) یك سال پس از انشعاب این حزب، محمدطاهر بدخشی (از شیعیان تاجیك تبار اهل بدخشان و از اعضای مؤسس حزب دموكراتیك خلق)‌ نیز همراه با هوادارانش شاخه‌ی «محفل انتظار» را با گرایش‌های مائوئیستی به وجود آورد. دولت به سبب مواضع تند این حزب، به آن اجازه‌ی چاپ نشریه نداد. این گروه، كه به «ستم ملی» نیز مشهور شد، معتقد به دفاع از اقلیت‌ها از طریق اتحاد و قیام مسلحانه بود. (18) محفل انتظار بعدها به دو شاخه‌ی سازمان انقلابی زحمت كشان افغانستان (سازا) و سازمان فداییان زحمت كش افغانستان (سفزا) تقسیم شد كه هر دو تا ایام پیروزی مجاهدین فعالیت داشتند. (19) احزاب و جریان‌های چپ مذكور، كه بیشتر دنباله رو سازمان ها و احزاب چپ خارجی بودند، به طور عمده در دانشگاه كابل برخی ادارات دولتی و شماری از دبیرستان‌ها فعالیت داشتند. (20) آنها به ویژه با برانگیختن نوجوانان در دبیرستان ها، راهپیمایی‌ها و تظاهرات زیادی، خصوصاً در سالهای 1344 تا 1351ش/ 1965-1972 به راه می‌انداختند. به علاوه، در دور اول شورای قانون اساسی نیز یكی از سه دسته‌ی موجود در مجلس شورا بودند. (21)
شوروی پس از 1344ش/ 1965 فعالانه در پرورش افراد كمونیست در افغانستان سهیم گردید و به ویژه سازمان اطلاعاتی آن كشور (ك. گ. ب) با رهبران چپ افغانستان، از جمله نورمحمد تره‌كی، حفیظ الله امین و ببرك كارمل، مناسبات تنگاتنگی برقرار كرد. دكتر نجیب (بعداً رئیس جمهوری افغانستان) از سوی سازمان مذكور به رهبری سازمان مخوف امنیتی و اطلاعاتی رژیم كابل (خاد) گماشته شد. (22) هر دو جناح چپ (خلق و پرچم) ‌به حكومت شوروی و انقلاب اكتبر روسیه وفادارتر بودند تا به افغانستان، و در آن میان جناح پرچم و شخص ببرك كارمل نزد ك. گ. ب مقبول‌تر و معتمدتر بودند. (23) روس‌ها بین چپ گرایان افغانیِ معتمد خویش، حزب توده‌ی ایران، كمونیست‌های هندوستان و چپ گرایانِ پاكستان ارتباط برقرار ساختند و از طریق نمایندگان جریان‌های چپ كشورهای مزبور، میان چپ گرایان رقیب خلقی و پرچمی افغانستان آشتی برقرار نمودند. (24) در نتیجه، اجلاس آشتی و وحدت میان دو جناح خلق و پرچم برگزار شد و سند همكاری و اتحاد میان دو جناح مذكور، به رغم مخالفت كارمل، در تیر 1356/ ژوئیه 1977 به امضا رسید. (25)
شوروی‌ها افزون بر نظارت بر چپ گرایان خلقی و پرچمی، در ارتش افغانستان نیز تشكیلات ویژه‌ی نظامیان را در 1343ش/ 1964 به وجود آوردند و به جذب افسران جوان پرداختند. برخی از آنها، كه مستقیماً ك. گ. ب به استخدامشان كرده بود و از سیاست شوروی پیروی می‌كردند، عبارت بودند از: پاچاگل وفادار و فیض محمد و عبدالحمید محتاط، كه پس از كودتای 1352ش/ 1973 به رهبری محمدداوود، به وزارت رسیدند؛ و رفیع، سروری، عبدالقادر، اسلم وطن جار (فدای وطن)، سیدمحمد گلاب زوی و شیرجان مزدوریار، كه در 1352ش/ 1973 در كودتای محمدداوودخان بر ضد محمدظاهر شاه (متوفی 1386ش) و در 1357ش/ 1978 در كودتای كمونیست‌ها علیه رئیس جمهور، محمد داوود، شركت داشتند. (26) غیر از روس‌ها، خلقی‌ها و پرچمی‌ها و مائوئیست‌ها (شعله‌ایها)ی افغانستان نیز سازمان‌های نظامی ویژه‌ی خود داشتند، اما هواداران شوروی موفق‌تر بودند، زیرا رهبران آنها مستقیماً زیرنظر افراد ك. گ. ب در سفارت شوروی در كابل كار می‌كردند. (27) به علاوه، بیشتر نظامیان جوان تحصیلاتشان را براساس توافق 1334ش/ 1956 میان دولت افغانستان و شوروی، در شوروی به پایان رسانده و سال‌ها در آنجا زندگی كرده بودند. (28) در پی همین فعالیت‌های چپ گرایان در ارتش بود كه «جبهه‌ی متحد كمونیست‌های افغانستان» در ارتش، با ششصد عضو فعال، شكل گرفت و سرهنگ عبدالقادر، از عوامل اصلی كودتای اردیبهشت 1357/ آوریل 1978، خواستار عضویت آنان در حزب دموكراتیك خلق افغانستان شد، اما فقط پانزده تن از آنان به عضویت این حزب درآمدند. (29)
در نتیجه، گرایش‌های چپ ماركسیستی در افغانستان ریشه دوانید و گروه‌هایی از جوانان و نوجوانان و به ویژه آن‌هایی كه در پی راه حلی برای مشكلات متعدد جامعه‌ی افغان بودند، مجذوب آن شدند. (30)‌سفارت امریكا در كابل، در 1350ش/ 1971 هشدار داد كه چپ گرایان پیشرفت‌های مهمی در میان دانش آموزان و كارمندان رده پایین كرده‌اند؛ اما، شمار آنان در حدی نبود كه نگرانی مقامات حكومت وقت افغانستان را برانگیزد. وزارت امور خارجه‌ی امریكا در گزارشی دیگر در 1351ش/ 1972، تعداد چپ گرایان افغانستان را میان سیصد تا پانصد تن تخمین زد كه در پنج دسته‌ی جداگانه و به صورت غیرقانونی فعالیت می كردند. این رقم بعداً به چهارهزار تن رسید. (31) در آستانه‌ی وقوع كودتای اردیبهشت 1357/ آوریل 1978، شمار آنان كمتر از شش هزار تن تخمین زده شد كه ششصد تن از آنان عضو «جبهه‌ی متحد كمونیستی افغانستان» بودند كه كودتای كمونیستی كردند. (32) چپ گرایان غیرروس افغانستان (شعله‌ای‌ها)، به مخالفت با حكومت محمدداوود برخاستند و پرچمی‌های متحد محمدداوود، شعله‌ایها را تحت فشار گذاشتند و درنهایت، بسیاری از اعضای آن را اعدام یا تبعید كردند. (33) همراهی محمدداوود با چپ گرایان در دوره‌ی ریاست جمهوری‌اش دیری نپایید و زمانی كه خواست در سیاست خارجی، چرخشی از شوروی به جانب غرب به وجود آورد، تصمیم گرفت در سیاست داخلی از چپ گرایان متحدش فاصله بگیرد، لذا شش وزیر چپ گرای كابینه را بركنار نمود و به مخالفت با كمونیسم پرداخت. (34) اما همان نظامیان چپ كه او را به ریاست جمهوری رسانده بودند، با كودتایی در اردیبهشت 1357/ آوریل 1978، وی را سرنگون كردند و قدرت را به جناح چپ روسی افغانستان (حزب دموكراتیك خلق افغانستان) منتقل ساختند. (35) تقریباً دو ماه پس از پیروزی كودتاچیان، دو جناح پرچم و خلق دچار اختلاف شدند كه به حذف پرچمی‌ها از صحنه‌ی قدرت انجامید. كمی بعد خلقی‌ها به دو شعبه، هواداران تره‌كی و طرفداران امین، تقسیم گردیدند و در رقابتی خونین، امین و دسته‌اش موفق شدند تره‌كی و هواخواهانش را در شهریور 1358/ سپتامبر 1979 از سر راه خویش بردارند. اما امین نیز بیش از یكصد روز بر اریكه‌ی قدرت نماند و این بار ببرك كارمل پرچمی، با حمایت شوروی وارد افغانستان شد و بر جای امین نشست. (36) از این پس هرچند جناح پرچم در سایه‌ی حمایت شوروی تا سقوط به دست مجاهدین، باقی ماند، لیكن از اختلاف‌ها و رقابت‌های داخلی مصون نبود، كما اینكه در اردیبهشت 1365/ مه 1986 ببرك كارمل بركنار شد و نجیب الله بر جایش تكیه زد و او نیز با كودتایی نافرجام در فروردین 1369/ مارس 1990، مواجه شد و جان به سلامت برد، اما در اردیبهشت 1371/ آوریل 1992 مجاهدین او را بركنار كردند. (37)

پس از كودتای 1357ش/ 1978

به غیر از دو جریان چپی خلقی و پرچمی، كه با حمایت شوروی به حكومت رسیده بودند، سایر سازمان ها و جریان‌های چپ ماركسیستی زیر شدیدترین فشار دولت كمونیستی و در پاره‌ای موارد احزاب و گروه های مقاومت مجاهدین قرار گرفتند. (38)محفل انتظار (ستم ملی) آماج حملات ماركسیست‌های كابل واقع شد و رهبر آن گروه، محمدطاهر بدخشی، كه در دهه‌ی 1350ش/ 1970 با حفیظ الله امین دشمنی داشت، دستگیر و همراه شمار دیگری از مخالفان حكومت، در زمستان 1358ش/ 1979 كشته شد. (39) چپ گرایان مائوئیست (شعله‌ای ها) پس از كودتای اردیبهشت 1357/ آوریل 1978، سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما) را ایجاد كردند كه مقر اصلی آن در نواحی كوه صافی و كوهدامن در شمال كابل بود و رهبری آن را عبدالمجید كلكانی برعهده داشت. (40) آنها در دو سال اول حاكمیت حكومت جدید، در استان های نورستان، نیمروز، فراه و هزاره‌جات، جبهه‌های مستقلی با نام «آزاد» ایجاد كردند و كوشیدند در نهضت مقاومت مردم افغانستان جایگاهی بیابند. اما مقابله‌ی آنان با مجاهدان مسلمان از یك سو و رخنه‌ی سازمان اطلاعاتی رژیم (خاد) در میان آنان، به ویژه پس از دستگیری و اعدام عبدالمجید كلكانی در خرداد 1359/ ژوئن 1980، از شدت فعالیت آنان در شهرها كاست و شماری از جبهه‌های «آزاد» برچیده شدند. (41) اما آنان با تغییر شیوه‌ی مبارزه‌ی خود در داخل افغانستان، در جبهه‌های مقاومت رسوخ نمودند و به احزاب اسلامی مجاهدین، مانند حركت انقلاب اسلامی مولوی محمدی، جبهه‌ی نجات ملی مجددی، جمعیت اسلامی ربانی، حزب اسلامی مولوی خالص، حزب اسلامی حكمتیار و شورای اتفاق اسلامی بهشتی، ‌راه یافتند. (42) در همین دوران، سازمان‌های جدیدی نیز به وجود آورند، كه بعضاً با یكدیگر در رقابت بودند، از جمله سازمان «رهایی» به رهبری فیض احمد. وی بر فعالیت‌های زیرزمینی تأكید داشت و معتقد بود كه به سبب حساسیت مردم به دین اسلام، با مسائل اسلامی باید به صورت استراتژیك برخورد شود. (43) سازمان دیگر، تنظیم نسل نوهزاره بود كه با گرایش‌های مائوئیستی از دهه‌ی 1340ش/ 1960 در میان هزاره های كویته‌ی پاكستان و در واكنش به حمایت حاكمان وقت كابل، از پشتون‌ها و بلوچان ناراضی پاكستان ایجاد شده بود. گروه دیگر، حزب مغول بود كه هزاره های ماركسیست و ملی گرا را در خود جای داده بود. (44) جمعیت انقلابی زنان افغانستان در كویته و چند سازمان و انجمن دیگر در اروپا، از جمله سازمان فازا و انجمن محصلان افغانی در خارج، نیز فعالیت‌های چپی می‌كردند و نشریات متعددی داشتند، از جمله نشریه‌ی استقلال، افغانستان آزاد، از هر چمن سمنی، اوربل (آتش افروخته)، پیام زن، دانش، دریا، رستاخیز، رهایی، سپدغی (شراره‌ی آتش)، سوم عقرب، مشعل رهایی و ندای آزادی. (45)
در اواخر زمامداری نجیب الله و پس از آنكه شورای انقلابی جمهوری دموكراتیك افغانستان در 12 خرداد 1366/ 2 ژوئن 1987 قانون احزاب را به تصویب رساند، چند حزب چپی دیگر- كه عمدتاً از حزب دموكراتیك خلق افغانستان در یكی دو دهه‌ی گذشته انشعاب یافته بودند و به صورت مخفی یا نیمه مخفی فعالیت می‌كردند- زیر نظر دولت اجازه‌ی فعالیت یافتند. این احزاب عبارت بودند از: جمعیت انقلابی زحمت كشان افغانستان (جازا)، سازمان پیشاهنگ كارگران جوانان افغانستان (سپكجا)، سازمان انقلابی زحمت كشان افغانستان (سازا)، سازمان پیشاهنگ زحمت كشان افغانستان (سپزا)، سازمان زحمت كشان افغانستان (سزا)، حزب اسلامی خلق افغانستان، و حزب عدالت دهقانان افغانستان. (46) این احزاب و جمعیت‌ها ظاهراً با سقوط رژیم كابل از بین رفتند، اما اعضای آن‌ها در هیئت دیگر و با عناوین جدید به حیات سیاسی و اجتماعی خویش در افغانستان ادامه دادند، به ویژه دگرگونی‌های ناشی از حادثه‌ی 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 به آنان فرصت داد تا به تجدید سازمان و فعالیت در قالب‌های جدید بپردازند.

پی‌نوشت‌ها

1. جنگ در افغانستان، ص 52.
2. عطائی، ص240-245.
3. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل.
4. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل.
5. افغانستان: مسایل جنگ و صلح، ص114-121.
6. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل.
7. همان، ص 118-124.
8. فرهنگ، ج1، قسمت2، ص 731-732.
9. كشتمند، ج1، ص 83-84؛ ودان،‌ص4؛ آرین، مصاحبه‌ی مورخ مرداد 1384.
10. كشتمند، ج1، ص 84.
11. كشككی، ص73، 165.
12. همان، ص 178؛ آرنی (George Arney)، ص57.
13. كشتمند، ج1، ص 98؛ آرنی، ص 57-58؛ شرعی جوزجانی، مصاحبه‌ی مورخ دی 1383؛ جنگ در افغانستان، ص52-53.
14. پلاستون و اندریانف، ج2، ص 36-37.
15. كشككی، ص177.
16. طنین، ص133؛ هایمن (Hyman)، ص58-59.
17. جنگ در افغانستان، ص53؛ قس همند (Hammond)، ص32.
18. عظیمی، ج1، ص71؛ هایمن، ص59.
19. عظیمی، ج1، ص72.
20. فایق، ص22-23؛ تاریخ شفاهی افغانستان، ص110-111؛ برادشر (Bradsher)، ص45-46؛ روآ (Roy)، 1988، ص49.
21. كشككی، ص104، 120؛ كشتمند، ج1، ص199-201.
22. آلن (Pierre Allen)، و كلی (Dieter Klay)، ص51-52؛ كشككی، ص102-103؛ پلاستون و اندریانف، ج2، ص 45.
23. ماگنوس (Magnus)، و نبی (Naby)، ص108-109؛ كوردووز (Diego Cordovez) و هریسون (Selig S. Harison)، ص17.
24. غوث (Ghaus)، ص193؛ ماگنوس و نبی، ص105؛ برادشر، ص70-71.
25. كشتمند، ج1، ص 280؛ پنجشیری، بخش1، ص 182؛ شرعی جوزجانی، همان مصاحبه.
26. طنین، ص172؛ روآ، 1988، ص48.
27. كشتمند، ج2، ص 318-319؛ عظیمی، ج1، ص 70؛ كشككی، ص168.
28. روآ، 1988، ص47-48.
29. جنگ در افغانستان، ص95.
30. كشتمند، ج1، ص 161؛ طنین، ص159؛ آرین، همان مصاحبه؛ عظیمی، ج1،‌ص 118.
31. برادشر، ص46، 50؛ مولتمان (Gerhard Moltmann)، ص22.
32. آلن و كلی، ص54-55.
33. طنین، ص176-177؛ ماگنوس و نبی، ص112-113.
34. فراهی، ج3، ص265؛ مولتمان، ص17؛ غوث، ص190.
35. روآ، 1988، ص48-49.
36. همند، ص68-69، 84-85؛ پلاستون و اندریانف، ج2، ص 41-43.
37. كشتمند، ج3، ص726، 1005-1044.
38. رك. تنویر، ص319.
39. كشتمند، ج1، ص177، ج2، ص572.
40. تنویر، ص318-319.
41. روآ، 1985، ص191-193، 218-219، 257.
42. تنویر، ص320-322.
43. همان، ص320.
44. روآ، 1985، ص194-196.
45. تنویر، ص322-327.
46. لیاخوفسكی (Aleksandr Liakhovski)، ج2، ص 41-42.

منابع :
جورج آرنی، افغانستان: گذرگاه كشورگشایان، ترجمه‌ی سیدمحمد یوسف علمی و حبیب الرحمان هاله، پیشاور 1376ش.
عبدالرشید آرین، [مصاحبه با عبدالرشید آرین، از مؤسسان حزب دموكراتیك خلق افغانستان، عضو كمیته‌ی مركزی حزب و وزیر در كابینه‌ی دولت ماركسیستی]، كابل، مرداد 1384.
پی‌یر و آلن و دیتر كلی، قپقان افغان: حقیقت تجاوز شوروی بر افغانستان، ترجمه‌ی عبدالرحیم احمد پروانی، كابل 1383ش.
افغانستان، مسایل جنگ و صلح، نویسندگان: گروهی از دانشمندان و پژوهشگران روسی و افغانی زیرنظر آ. د. داویدف، ترجمه‌ی عزیز آریانفر، پیشاور: مركز نشراتی میوند، [بی‌تا].
و. پلاستون و و. اندریانف، افغانستان در منگنه‌ی ژئوپلتیك: از داوود تا نجیب، ج2، ترجمه‌ی عزیز آریانفر، پیشاور 2001.
دستگیر پنجشیری، ظهور و زوال حزب دموكراتیك خلق افغانستان، پیشاور 1377ش.
تاریخ شفاهی افغانستان: 1992-1900 میلادی، به اهتمام صفا اخوان، تهران: وزارت امور خارجه، مركز تاریخ شفاهی افغانستان: 1992-1900 میلادی، به اهتمام صفا اخوان، تهران: وزارت امور خارجه، مركز اسناد و خدمات پژوهشی، 1383ش.
محمدحلیم تنویر، تاریخ و روزنامه نگاری افغانستان، پیشاور 1378ش.
جنگ در افغانستان، نوشته‌ی پیكف و دیگران، ترجمه‌ی عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه انتشارات میوند، 2003.
عبدالحكیم شرعی جوزجانی، [مصاحبه با عبدالكریم شرعی جوزجانی، عضو كمیته مركزی حزب دموكراتیك خلق افغانستان و وزیر در كابینه‌های دولت ماركسیستی]، تهران، دی 1383.
دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375ش.
ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیستم: 1996-1900، تهران، 1384ش.
محمدابراهیم عطائی، افغانستان پرمعاصر تاریخ پره لنده كتنه، پیشاور، 1382ش.
محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه‌ی اخیر افغانستان، پیشاور 1378ش.
غوث الدین فایق، رازی كه نمی‌خواستم افشا گردد، پیشاور 1379ش.
عبدالغفار فراهی، افغانستان دیموكراسی او جمهوریت به كلونوكی، ج3، پیشاور 2003؛ میرمحمد صدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم 1374ش.
سلطان علی كشتمند، یادداشت‌های سیاسی و رویدادهای تاریخی: خاطرات شخصی یا برهه‌هایی از تاریخ سیاسی معاصر افغانستان، [بی‌جا]، نجیب كبیر، 2002.
صباح الدین كشككی، دهه‌ی قانون اساسی: غفلت زده گی افغانها و فرصت طلبی روسها، پیشاور، 1377ش.
دیه گو كوردووز و سیلگاس. هریسون، پشت پرده‌ی افغانستان، ترجمه‌ی اسدالله شفایی، تهران، 1379ش.
آلكساندر لیاخوفسكی، توفان در افغانستان، ج2، ترجمه‌ی عزیز آریانفر، [بی‌جا]، بنیاد مسعود شهید، 1382ش.
گرهارد مولتمان، «افغانستان راهی بس طولانی به دنیای نوین؛ گزارشی از روند سیاسی پانزده سال اخیر كشور»، در افغانستان: مروری بر نشست مانهایم، گردآورنده: كارل رات جنز، ترجمه‌ی محسن محسنیان، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1371ش.
فقیر محمد ودان، دشنه‌های سرخ، به اهتمام امین الدین سعیدی، [بی‌جا]، 1999.
Henry S. Bradsher,Afghanistan and the Soviet Union,Durham 1988.
Abdul Samad Ghaus,The fall of Afghanistan:an insider`s account,Washington 1988
Thomas T. Hammond,Red flag over Afghanistan:the communist coup,the Soviet invasion,and the consequences,Boulder,Col. 1984
Anthony Hyman,Afghanistan under Soviet domination:1964-83,New York,1984
Ralph H. Magnus and Eden Naby,Afghanistan:Mullah,Marx , and Mujahid,Boulder,col. 2002
Oliver Roy,L`Afghanistan:islam et modernite politique,paris 1985
__,The origins of the Afghan Communist Party,Central Asian survey,vol. 7,No. 2/3(1988)

منبع مقاله :
رحیم رئیس نیا و. . . [دیگران]؛ (1389)، چپ و چپ‌گرایی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط