زینب (س)؛ جلوه ای از صبوری

ای زمین می‏دانم با کسی از مصائب روزگار شکوه نکرده‏ای و به مشیت‏حق راضی بوده‏ای و بر سختی‏ها و مصیبت‏ها دندان به جگر گرفته‏ای، می‏دانم به کسی نگفته‏ای وقتی مردان و زنان باایمان در درونت آسایش می‏گرفتند چنان می‏گریستی که فرشتگان مقرب سنگ صبور تو می‏شدند و شکیبایی‏ات می‏دادند، می‏دانم به فرمان خداوند، آن هستی بخش یگانه، هر داغی را به جان خریدی و شکوه‏ای نکردی و همه دشواری‏ها را ناچیز انگاشتی اما می‏دانم بر مرگ خاندان نبوت (علیه السلام) چنان بی‏طاقت‏شدی
پنجشنبه، 5 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زینب (س)؛ جلوه ای از صبوری
زینب (سلام الله علیها); جلوه ای از صبوری
زینب (س)؛ جلوه ای از صبوری

نويسنده:عباس جباری مقدم
ای زمین می‏دانم با کسی از مصائب روزگار شکوه نکرده‏ای و به مشیت‏حق راضی بوده‏ای و بر سختی‏ها و مصیبت‏ها دندان به جگر گرفته‏ای، می‏دانم به کسی نگفته‏ای وقتی مردان و زنان باایمان در درونت آسایش می‏گرفتند چنان می‏گریستی که فرشتگان مقرب سنگ صبور تو می‏شدند و شکیبایی‏ات می‏دادند، می‏دانم به فرمان خداوند، آن هستی بخش یگانه، هر داغی را به جان خریدی و شکوه‏ای نکردی و همه دشواری‏ها را ناچیز انگاشتی اما می‏دانم بر مرگ خاندان نبوت (علیه السلام) چنان بی‏طاقت‏شدی که اگر حول و قوه الهی نبود از هم می‏پاشیدی . یادت هست زمانی که خاتم انبیا را در درونت جای می‏دادند چنان فریاد می‏کردی که پرندگان آسمان بر احوالت گریستند . یادت هست زمانی که مولا (علیه السلام) می‏خواست در آن دل شب فاطمه‏اش را در تو آرامش دهد نالیدی و التماس کردی که توان نداری این همه بار امانت را بپذیری اما خواست‏خداوند این بود و به ناچار زبان به کام گرفتی . یادت هست زمانی که می‏خواستند فرق شکافته اولین امام عالم علی (علیه السلام) را به خاک تو بپوشانند چنان متحیر و مضطرب گردیدی که نزدیک بود با ستارگان دیگر برخورد کنی وبرای همیشه نابود شوی . به یاد داری زمانی را که مردان بنی‏هاشم، محزون و غمگین، آماده می‏شدند امام مجتبی را در دست‏های تو بگذارند، تو چنان آشفته و پریشان خاطر شدی که لرزیدی که اگر کوه‏ها به فرمان خداوند به یاری‏ات نمی‏شتافتند همزانو و همقدم نیستی می‏شد .
ولی می‏خواهم بگویم دردناک‏ترین و غم‏انگیزترین حادثه‏ای که تو دیدی حماسه عاشورا بود، حماسه‏ای که بهترین و پاک‏ترین بندگان خدا برای صیقل دادن آینه دین از زنگار بدعت‏ها و به اهتزار درآوردن پرچم اسلام ناب محمدی با پست‏ترین انسان‏ها جنگیدند و شهادت را بر ذلت ترجیح دادند . تو یک یک آنان را بوسیدی و چون گنجینه‏ای نهان کردی . تو همه این سختی‏ها و نامرادی‏ها را به دوش کشیدی اما اگر تاب بیاوری و صبور باشی باید یادآور شوم برای تو تلخ‏تر از شهادت حسین احوال زینب بود، چون می‏دیدی این خواهر داغدیده را با دشنام‏ها و هتک حرمت‏ها آزرده و رنجور می‏سازند و زخم دلش را نمک می‏پاشند . تو می‏دیدی آن عزیز در برابر شلاق آن نامردان عالم ایستادگی می‏کرد تا مبادا یتیمان برادر درد بی‏پدری را احساس کنند . تو چنان خشمگین شدی که اگر فرمان الهی نبود همه آن گرگ صفتان را می‏بلعیدی .
در آخر می‏خواهم برای این که در غمت‏شریک باشم و آرام بگیری زندگی زینب (سلام الله علیها) را چکیده‏وار در گوشت زمزمه کنم .

ولادت

حضرت زینب (سلام الله علیها) در خانواده‏ای به دنیا آمد که به طهارت و پاکی شهرت داشت، در خانواده‏ای دیده به جهان بردوخت که آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (1) بر عصمتش صحه می‏گذارد، خانواده‏ای که ملائکه غبار در و دیوارش را به تبرک بر دیدگان می‏مالند و به آن مباهات می‏کنند . گفتنی است که مورخان، زمان دقیق این تولد را علی‏رغم اهمیتی که دارد ضبط نکرده‏اند و آراء و اقوال چنان متشتت و گونه‏گون است که جز با قراین و حوادث تاریخی نمی‏توان آن را حدس زد، با این حال، عالمانی چون علامه مجلسی این ولادت را در سال پنجم هجری دانسته‏اند . (2)
اما این که چرا او را زینب نامیدند باید گفت هنگامی که عقیله بنی‏هاشم متولد شد . پیامبر در سفر بود، از این رو مادرش فاطمه (سلام الله علیها) از علی (علیه السلام) خواست نامی برای این نوزاد معین کند . اما علی (علیه السلام) امتناع نمود و این امر را به بازگشت پیامبر واگذار کرد . وقتی پیامبر از سفر برگشت ضمن ابراز خشنودی و خرسندی فرمود: «فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند درباره آن تصمیم می‏گیرد» . (3) بعد جبرائیل نازل شد، ضمن ابلاغ سلام خداوند گفت‏باری تعالی می‏فرماید: «نام این دختر را زینب بگذار که این نام را در لوح محفوظ نوشته‏ام‏» (4) آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: «توصیه می‏کنم همه این دختر را احترام کنند که او مانند خدیجه است‏» . (5) یعنی حضرت زینب بسان خدیجه کبری در راه اعتلا و سرافرازی اسلام همه مصائب و بلایا را تحمل خواهد کرد و با صبر و استقامت و ایثار موجب رشد و تعالی این دین مقدس خواهد شد .

زینب در مکتب پیامبر

زینب (سلام الله علیها) شش ساله بود که پیامبر وفات یافت . طبعا پیامبر در این مدت کوتاه نمی‏توانست همه معارف و حقایق الهی را به او بیاموزد با این وجود این، از هر فرصتی برای تعلیم و پرورش او بهره می‏جست و نکته‏ها به او می‏آموخت . پیامبر علاوه بر آشنا کردن او با مباحث اعتقادی و خداشناسی و عبادت و تقوا به او تعلیم می‏داد که چگونه باید در برابر مصیبت‏ها و بلاها ایستادگی کند و اگر فرصتی دست می‏داد او را از حوادث ناگواری که برای او اتفاق می‏افتاد آگاه می‏کرد; برای مثال، وقتی که زینب با زبان شیرین کودکانه خوابی را که دیده بود برای پیامبر تعریف کرد آن را به گونه‏ای تعبیر نمود که جلوه‏ای از آینده مصیبت‏بار او می‏باشد، این رؤیا را در تاریخ چنین می‏خوانیم:
«ای رسول خدا دیشب در خواب دیدم که باد سختی وزید که بر اثر آن دنیا در ظلمت فرو رفت و من از شدت باد به این سو و آن سو افتادم، تا این که به درخت‏بزرگی پناه بردم، ولی باد آن را ریشه کن کرد و من به زمین افتادم . دوباره به شاخه دیگری از آن درخت پناه بردم که آن هم دوام نیاورد . برای سومین مرتبه به شاخه دیگری روی آوردم، آن شاخه نیز از شدت باد درهم شکست . در آن هنگام به دو شاخه به هم پیوسته دیگر پناه بردم که ناگاه آن دو شاخه نیز شکست و من از خواب بیدار شدم‏» .
پیامبر با شنیدن خواب زینب بسیار گریست و فرمود: درختی که اولین بار به آن پناه بردی جد تو است که به زودی از دنیا می‏رود و دو شاخه بعد پدر و مادر تو هستند که آن ها هم از دنیا می‏روند و آن دو شاخه به هم پیوسته دو برادرت حسن و حسین هستند که در مصیبت آنان دنیا تاریک می‏گردد .» (6)

زینب (سلام الله علیها) در مکتب مادر

حضرت زهرا (سلام الله علیها) مدتی پس از رحلت‏حضرت رسول (صلی الله علیه واله) از دنیا رفت . بانوی بزرگ اسلام، هرچند نتوانست دختر شش ساله‏اش را به همه نکته‏ها و دقایق دینی آشنا سازد، اما درس‏هایی به او یاد داد که در آینده رهنمون او در بسیاری از وقایع و حوادث شد، به او آموخت در هیچ حالی نباید خدا را از یاد برد و اگر ضرورت اقتضا کرد برای حفظ دین از تندباد بدعت‏ها و تحریف ها باید امر به معروف و نهی از منکر را پیشه سازد و با زبانی فصیح و غرا گمراهان را به اصل دین فراخواند و دشمنان حق و حقیقت را رسوا نماید و اگر بایست همه نامرادی‏ها و دشواری‏های روزگار را به دوش کشد . با رفتارش به او تفهیم کرد که باید به همسرش احترام بگذارد و فرزندانش را با خدا و آیین اسلام الفت دهد و اسباب آسایش خانواده را فراهم آورد .

زینب در مکتب علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)

زینب در جوار علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) بهره‏های معنوی فکری بسیار یافت و آن چه را از مادر و جدش فرا گرفته بود فراتر و گسترده‏تر از این دو بزرگوار به ویژه علی (علیه السلام) آموخت . حال برای این که به تاثیر این آموزش‏ها و تعلیم در شکل‏گیری خصیت‏حضرت زینب پی ببریم به چند مورد از فضائل و خصائل ایشان اشاره می‏کنیم:
1 - علم و آگاهی: زینب (سلام الله علیها) در خانه‏ای رشد و تربیت‏یافت که اهل آن همگی از علم و دانش الهی بهره داشتند و به ذره ذره هستی آگاه بودند . مسلما پرورش یافتن در چنین خانواده‏ای - که همگی اولوالعلم و راسخان در علمند - ابواب دانش را به رویش گشوده و او را جرعه نوش چشمه علم خدایی کرده است . او از لحاظ علمی به درجه‏ای رسید که امام زین العابدین علیه‏السلام درباره‏اش می‏فرماید: «انت‏بحمدالله عالمة بلا معلمه فهمة غیر مفهمه; (7) عمه جان تو بحمدالله زن دانشمندی هستی که رنج معلم و مدرسه را نچشیده‏ای و فهمیده‏ای می‏باشی که به تو علم و درایت نیاموختند .»
2 - صبر و پایداری: زینب (سلام الله علیها) در پرتو عنایت و توجه آل‏عبا بر دشواری‏ها و سختی‏ها صبر کرد، رنج‏ها و مصیبت‏هایی را تحمل نمود که «اگر بر کوه‏های استوار و راسخ نازل می‏شد از هم فرو می‏پاشید» . (8)
صبر زینب از نوع صبری نبود که هر فرد زبون و ناتوانی به آن تن می‏دهد بلکه صبری خداپسندانه و هدفدار و اندیشیده بود . وی می‏دانست این نوع صبر با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد و مؤمنی که صابر نباشد پیوسته ایمان و تقوایش متزلزل خواهد بود و انسان تا صبور نباشد نمی‏تواند در بندگی خدا، ایستادگی کند و در برابر شیطان و هواهای نفسانی و گریز از گناه و استواری در برابر تنگی‏ها ثابت قدم باشد . او از پدرش علی (علیه السلام) این سخن را شنیده بود که: «انسان حقیقت ایمان را درک نمی‏کند مگر این که سه ویژگی در او باشد: آگاهی به دین، صبر بر دشواری‏ها و تدبیری نیکو در امور زندگی .» (9)
3 - ایثار: خاندان صدیقه صغرا (سلام الله علیها) همگی به از خود گذشتگی و مقدم داشتن دیگران بر خود زبانزد عام و خاص بودند، پدرش علی (علیه السلام) برای حفظ جان پیامبر بی‏هیچ ترس و واهمه‏ای بر بستر پیامبر می‏خوابید و زندگی پیامبر را بر زندگی خویش ترجیح می‏داد، مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بی‏هیچ تشویش و اضطرابی گردن بندش را در اه خدا هدیه می‏کرد و افطار سه روزه‏شان را به درماندگان و نیازمندان می‏بخشید .
آری، او در چنین خانه‏ای بزرگ شده بود که هر آن چه داشت‏بر طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود . از آسایش و رفاه چشم پوشید و فرزندانش را در راه خدا فدا کرد و همه سختی‏ها و اسیری‏ها و هتک حرمت‏ها را به جان خرید .
4 - عبادت: حقیقت‏بندگی و عبادت خداوند که در رشد و کمال آدمی تاثیر بسزایی دارد آن است که با همه وجود به خدا نظر کنیم و جز به او نیندیشیم و جز فرمان او را مطیع نباشیم و جز برای او به کاری نپردازیم . حضرت زینب که به این امر آگاهی کامل داشت، و فلسفه خلقت را در عبادت می‏دید حتی در شدیدترین لحظه‏های زندگی عبادت و ستایش خداوند را از یاد نمی‏برد . فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) در این باره می‏گوید: «عمه‏ام زینب در شب عاشورا همواره در محراب عبادتش ایستاده بود و با خدای خویش مناجات می‏کرد» (10) یا امام سجاد می‏فرماید: «این مخدره حتی در شب یازدهم عاشورا نماز شبش ترک نشد و نشسته نماز خواند» . (11)
زینب (سلام الله علیها) در عبادت و طاعت‏خداوند به مقامی دست‏یافته و به آن درجه از شناخت و معرفت‏حق رسیده بود که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به هنگام وداع این گونه او را خطاب کرد:
«یااختاه لاتنسینی فی نافلة اللیل; (12) خواهرم در نماز شب مرا فراموش مکن .»
5 - فصاحت و بلاغت: شاید بارزترین ویژگی زینب (سلام الله علیها) که دوست و دشمن او را به آن می‏ستایند درست‏گویی و شیوا سخنی است . زیبا سخن گفتن و روانی عبارت‏ها و الفاظ چنان در زینب (سلام الله علیها) ملکه شده بود که در سخت‏ترین و بحرانی‏ترین لحظه با موازین ادبی سخن می‏گفت . نیشابوری در این باره می‏گوید: «زینب در فصاحت و بلاغت در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی (علیه السلام) و همانند مادرش زهرا بود .» (13)
همچنین علامه مامقانی با استناد به خطبه‏های زینب (سلام الله علیها) می‏نویسد: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی در کام داشت .» (14)
زینب در مجلس ابن زیاد سخنانی ایراد کرد که نه فقط اندوه و تاثر شدید حضرت را بیان می‏کند بلکه پایه و مقام سخن آن بزرگوار را نشان می‏دهد، مثلا در همین چند عبارتی که نقل خواهد شد گذشته از استواری و جزالت کلام، سجع و جناس اشتقاق و استعاره مکنیه به چشم می‏آید: «لقد قتلت کهلی و ابرت اهلی و قطعت فرعی واجتثثت اصلی فان یشفیک هذا فقد اشفیت; (15) سرور مرا کشتی و خاندان مرا برانداختی و شاخه و ریشه مرا کندی . اگر شفای تو در این است پس شفا یافتی .»

رسالت‏حضرت زینب (سلام الله علیها)

نوشتن درباره رسالت‏حضرت زینب کاری بس مشکل و طاقت فرساست، اما بر حسب ضرورت و تکمیل بحث، اشاره‏ای کوتاه و مختصر به آن می‏کنیم: چون زینب تربیت‏شده خاندان وحی و امامت‏بود و به حقیقت دین آشنایی کامل داشت، وقتی دین را در دست عده‏ای ستم‏گر دید و مردم زمانه را از ظلم و جور حکام خود غافل یافت‏به صرافت دریافت اگر مردم را به گونه‏ای از بدعت‏ها و ظلم و ستم‏ها و ناحق بودن حاکمان زمانه آگاه نسازند از دین چیزی جز ظاهر آن باقی نمی‏ماند، از این رو با امام حسین (علیه السلام) همراه شد به امید آن که نادرستی‏ها و ناشایستگی‏ها را از دین بزدایند . البته تا زمانی که امام حسین (علیه السلام) در قید حیات بودند ایشان در همه امور از امام (علیه السلام) اطاعت می‏کرد، اما وقتی متوجه شد از مردان بنی‏هاشم کسی جز امام زین العابدین (علیه السلام) باقی نمانده و او هم چنان رنجور است که تا مدت‏ها توان ندارد به وظایف امامت‏خویش قیام کند تصمیم گرفت در کنار امام سجاد (علیه السلام) به رسالتی که برای خویش احساس می‏کرد عمل نماید . زینب (سلام الله علیها) موارد زیر را از وظایف اصلی رسالت‏خویش می‏دانست:
1 . سعی داشت در هر فرصتی با خطبه و سخنرانی عمال و حکومتیان را رسوا سازد و مردم را از جنایتی که آنان مرتکب شده بودند آگاه نماید، تا با مفتضح ساختن دستگاه حکومتی خون عزیزانش هدر نرود و انقلاب کربلا بی‏ثمر نماند، انقلابی که ثمره‏اش معیاری برای تمیز حق از ناحق بود .
2 . آرامش دادن به زنان و کودکان داغدیده تا مبادا با ناله و شیون دشمن کام گردند و دشمن از حال رقت‏بار آنان شاد شود .
3 . سومین وظیفه‏ای که زینب (سلام الله علیها) خویش را به آن ملزم می‏دید مراقبت از امام سجاد (علیه السلام) بود، به همین علت‏خود را در جلو شمشیرهایی می‏انداخت که قصد داشتند امام را به شهادت برسانند .

وفات زینب (سلام الله علیها)

محققان درباره تاریخ وفات حضرت زینب و محل دفن آن بزرگوار به یک رای و نظر نیستند، اما بیشترین آنان بر این عقیده تاکید دارند که زینب (سلام الله علیها) بعد از واقعه عاشورا یک سال و نیم بیشتر زنده نبود (16) و قبر آن حضرت در شام است . (17)

پي نوشت :

1) احزاب (33) آیه‏33 .
2) نقدی، زینب الکبری ، علی قائمی، زندگانی حضرت زینب، ص‏23، (نتشارات امیری، چاپ دوم) .
3) ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏38 (دارالکتب الاسلامیه)
4) همان، ص‏38 .
5) همان، ص‏38 .
6) همان، ص‏50 .
7) ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، احتجاج، ج‏2، ص‏31 (منشورات النعمان، نجف اشرف، 1386 قمری) .
8) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص‏111 .
9) بحارالانوار، ج‏66، ص‏405، باب جوامع المکارم و آفاتها (مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم) .
10) ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏62 .
11) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص‏90 .
12) ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏62 .
13) علی قائمی، زندگانی حضرت زینب، ص‏138 .
14) تاریخ طبری، ج‏3، ص‏337 (دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، بیروت) .
15) علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج‏3، ص‏79 (فصل‏النساء) .
16) علی قائمی زندگانی حضرت زینب، ص‏385 (انتشارات امیری، چاپ دوم) .
17) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص‏270 (مؤسسه فرهنگی آفرینه، چاپ اول، 1375) .

منبع: پاسدار اسلام




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.