عبدالله بن جعفر طیار همسر زینب (س)
شماری اندک از انسانها در طول زندگی،افتخار جامعه خود بودهاند، زیرا لحظهای ازتلاش برای سربلندی و اعتلای دین و ملتخود باز نایستادند. نام آنها و افتخاراتشان درذهن آیندگان نقش بست و جاویدان ماند.
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب از چهرههایدرخشانی است که یاد و نامش در تاریخ ثبتگردیده است. عبدالله از دوران طفولیت، باشهادت پدر پا در صحنههای گوناگوناجتماعی و سیاسی گذاشت و با درک صحیح،بینش سیاسی و هوش و استعدادی کهداشت، از جایگاه بسیارخوبی برخوردار شد.جود و بخشش، رابطه صمیمی با اهلبیتعلیهم السلام، اطاعت از رهبری، همراهی باعلیعلیه السلام در صحنههای مختلف زندگی و دههانقطه مثبت دیگر، نشانگر روح بلند اوست.این نوشتار کوتاه به گوشهای از افتخارات اومیپردازد.
پدر و مادر
ولایت و زادگاه
از سال تولد عبدالله تاریخ دقیقی در دستنیست. عبدالله در روز رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله دهساله بود. بنابراین میتوان حدس زد که ویدر سالهای نخستین هجرت پیامبرصلی الله علیه وآله بهدنیا آمده است.
در دائرةالمعارف آمده است: عبدالله سهسال بعد از بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله در حبشه متولدشد. (4) این نظر صحیح نیست; زیرا دعوتپیامبرصلی الله علیه وآله در سه سال اول بعد از بعثت، علنینبود تا مقابلهای از طرف کفار قریش صورتگرفته و در نتیجه، هجرتی به حبشه رخ دادهباشد. شاید مراد مرحوم اعلمی سه سال پساز هجرت پیامبرصلی الله علیه وآله است، نه پس از بعثت. دراین صورت، نظر فوق تقریبا با سن عبدالله درموقع رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله همخوانی دارد. درغیر این صورت، نظر مرحوم اعلمی باسنعبدالله در موقع رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله تناسبندارد، علاوه برآن که جعفر بن ابیطالب درماه رجب سال پنجم بعثت (5) ، به دستورپیامبرصلی الله علیه وآله به حبشه هجرت کرد. بنابراین اگرنظر مرحوم اعلمی را بپذیریم، باید عبدالله دوسال پیش از هجرت به حبشه به دنیا آمدهباشد، که کسی چنین سخنی را نگفته است.
ویژگیها
عبدالله بن جعفر از آغاز جوانی به داشتناخلاق نیک و ایمان شهرت یافته بود، بهگونهای که در بین مسلمانان از احترام خاصیبرخوردار بود. مسلمانان به پاس خدماتشایستهای که پدر اوتقدیم داشته بود(هجرت به حبشه که چشیدن طعم سختیهاو تلخیهای غربت و دوری از وطن را به همراهداشت، دفاع از اسلام و پیامبرصلی الله علیه وآله و شهادتدر راه خدا)، وی را مورد اکرام قرار میدادند.عبدالله بن عمر هر وقت عبدالله را میدید،وی را مخاطب قرار میداد و میگفت: السلامعلیک یابن ذی الجناحین. (6)
در کتاب معجم رجال الحدیث، دربارهجایگاه عبدالله بن جعفر آمده است: جلالتقدر و شان و منزلت عبدالله بن جعفر طیار بهقدری روشن است که هرگز نیازی به توضیحندارد; زیرا از جمله مواردی که دلالتبرشان وعلو مقام وی دارد، این است کهامیرمؤمنانعلیه السلام همیشه تلاش میکرد تا ازکشته شدن عبدالله جلوگیری کند، همانگونه که از حسنینعلیهما السلام و محمدبن حنفیهمحافظت مینمود. (7)
2 - چهره محبوب
از زمانی که پدر عبدالله در جنگ موته بهشهادت رسید، عبدالله پیوسته مورد تفقد ودلجویی پیامبر خداصلی الله علیه وآله قرار گرفت. اسماءمیگوید: من در روز کشته شدن جعفر و یاراناو، حدود چهل کیلو آرد خمیر کردم و خورشیدرست کردم، پسرانم را شستشو دادم و روغنو بوی خوشی به آنها زدم. ناگاه رسولخداصلی الله علیه وآله به خانهام آمد و فرمود: ای اسماء!پسران جعفر کجایند؟ من پسرها را حضوررسول خداصلی الله علیه وآله آوردم. پیامبرصلی الله علیه وآله آنها رابهسینه خود چسبانید و بوئید. سپسپیامبرصلی الله علیه وآله گریست. گفتم: ای رسول خدا! مثلاین که خبری از جعفر به شما رسیده است.پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آری، امروز کشته شد. (8)
عبدالله بن جعفر میگوید: به خاطر دارم کهرسول خداصلی الله علیه وآله نزد من آمد و خبر مرگ پدرمرا آورد. من به آن حضرت نگاه میکردم وایشان برسرمن و برادرم دست میکشید و ازچشمانش اشک سرازیر میشد و از محاسنمبارکش میچکید. سپس عرضه داشت:پروردگارا! جعفر برای رسیدن به بهترینثوابها پیشگام شد. پروردگارا! خودتبهترین جانشین برای فرزندان او باش; بهبهترین نحوی که در مورد یکی از بندگان خوداعمال میفرمایی.
سپس به مادرم فرمود: ای اسماء! به تومژدهای بدهم؟ گفت: آری، پدر و مادرم فدایتوباد! فرمود: خداوند - عزوجل - برای جعفردوبال قرار داده است که در بهشت پروازمیکند. مادرم گفت: پدر و مادرم فدای تو باد!این مطالب را به مردم بگو. پیامبرصلی الله علیه وآلهبرخاست و دست مرا گرفت و درحالی کهدستبه سرم میکشید و نوازش میفرمود، بهمنبر رفت و مرا بر پله پایین، جلوی خود نشاندو با چهرهای اندوهگین فرمود: مرد باداشتنبرادر و پسرعمو احساس افزونی و قدرتمیکند. همانا جعفر کشته شد و خداوند برایاو دو بال قرار داده است که در بهشت پروازمیکند. رسول خداصلی الله علیه وآله از منبر فرود آمد و بهخانه خود رفت و مرا همراه خود برد و دستورفرمود غذایی برای خانواده ما درست کنند. آنحضرت برادرم را نیز نزد ما آورد و ما با رسولخداصلی الله علیه وآله غذا خوردیم. غذایی بسیار خوب وفرخنده... سه روز با آن حضرت بودیم. آنحضرت به هریک از حجرههای خود کهمیرفت، ما همراه او بودیم. سپس به خانهخود برگشتیم. (9)
همچنین عبدالله میگوید: پیامبرصلی الله علیه وآله پساز گذشتسه روز از شهادت پدرم، به خانه ماآمد و فرمود: فرزندان برادرم را نزد منبیاورید. ما را که کودکانی بودیم، نزد او آوردند.در همان وقت فرمان داد تا سلمانی مویسرهای ما را بتراشد. آن گاه فرمود: محمدشبیه عموی ما، ابوطالب است و عبداللهشبیه خلق و خوی من است. سپس دست مراگرفت و بلند کرد و گفت: خدایا! جانشین جعفردر اهل و عیالش باش و خرید و فروش عبداللهرا نیز مبارک گردان. دراین هنگام مادرمانآمد و از یتیمی ما شکوه کرد. آن حضرتفرمود: از چه میترسی؟ آیا از سرپرستی آنهاوحشت داری، در حالی که من در دنیا و آخرتولی و سرپرست آنها میباشم؟ (10)
3 - دعای خیر پیامبرصلی الله علیه وآله
عبدالله بن جعفر از دوران کودکی سرشار ازاستعداد و خلاقیتبود. او در کودکی ازگل،برای کودکان اسباب بازی میساخت و آنها رامیفروخت. همچنین به خرید و فروشگوسفند میپرداخت.
روزی عبدالله مشغول ساختن وسائل بازیکودکان بود که پیامبرصلی الله علیه وآله به وی فرمود: چرااینها را میسازی؟
او پاسخ داد: آنها را میفروشم.
آن حضرت فرمود: با پولش چه میکنی؟
عبدالله گفت: رطب میخرم و میخورم.
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: بارخدایا! به کاری کهعبدالله انجام میدهد، برکت ده!
براثر دعای پیامبرصلی الله علیه وآله، عبدالله چیزیخرید و فروش نمیکرد مگر آن که سودمیبرد. (11)
عبدالله میگوید: روزی پیامبرصلی الله علیه وآله نزد ماآمد، درحالی که من مشغول فروش گوسفندبرادرم بودم. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: خدایا! بهخرید و فروش عبدالله برکت ده.
عبدالله میگوید: پس از دعای خیرپیامبرصلی الله علیه وآله، هرچه را که خریدم یا فروختم،خداوند آن را برایم مبارک گردانید. (12)
4 - بیعتبا پیامبرصلی الله علیه وآله در دوران کودکی
چند نفر انگشتشمار در کودکی با پیامبراسلامصلی الله علیه وآله بیعت کردند، اولین کودکی که باپیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کرد حضرت علیعلیه السلام بود.سپس امام حسن و امام حسینعلیهما السلام با پیامبرخدا بیعت کردند. چهارمین کودکی که باپیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کرد، عبدالله بن جعفر طیاراست. در همه موارد فوق بیعتها از طرفپیامبرصلی الله علیه وآله مورد قبول قرار میگرفت. این چندنمونه فقط در خاندان آل ابیطالب بود.
امام صادقعلیه السلام به نقل از پدرش فرمود: امامحسن و امام حسینعلیهما السلام و عبدالله بن جعفردر کودکی با پیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کردند. هیچکودکی جز آنها، با پیامبر بیعت نکرد. (13)
عبدالله 10 سال بیش نداشت کهپیامبرصلی الله علیه وآله فوت کرد. (14) بنابراین، بیعت او باپیامبرصلی الله علیه وآله در دوران کودکی محرز است.
5 - یار پیامبر و پنج امامعلیهم السلام
یکی از امتیازات عبدالله بن جعفر این استکه او را جزو صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله شمردهاند. ابناثیر جزری پس از این که نامش را در شمارصحابه میآورد، میگوید:«له صحبته... وروی عن النبیصلی الله علیه وآله احادیث»; او از اصحاببود... و روایاتی از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل کردهاست. (15)
شیخ طوسی علاوه بر این که عبدالله را جزویاران پیامبرصلی الله علیه وآله (16) شمرده، او را در ردیفیاران حضرت علیعلیه السلام (17) و امام حسنعلیه السلام نیزشمرده است. (18) جای تعجب است که شیخطوسی نام او را در شمار یاران امامحسینعلیه السلام، امام سجادعلیه السلام و امام باقرعلیه السلامنیاورده است.
علامه مامقانی دراین باره مینویسد: هنوزپینبردهام که چرا شیخ طوسی از آوردن نامعبدالله جزو یاران امام حسین، خودداریکرده است; زیرا شکی نیست که او از یارانامام حسینعلیه السلام به شمار میرود. وی بافرستادن فرزندانش، عون و محمد - که درکربلا به شهادت رسیدند.- باامام حسینعلیه السلاممواسات کرد، زیرا به خاطر عذری که داشت،خود نتوانست در کربلا شرکت کند. (19)
عبدالله تا سال 80 ه .ق زنده بود. (20) بنابرنقلهای متفاوت سال او در 84 یا 85 یا 90 ه.ق از دنیا رفته است. (21) بنابراین عبداللهدرعصر امام باقرعلیه السلام زنده بود. جای تعجباست که در کتب رجال نام وی جزو یاران امامحسین، امام سجاد و امام باقرعلیهم السلام نیامدهاست.
6 - راوی نور
عبدالله با این که ده سال بیشتر نداشت،احادیثی را، اگرچه اندک از پیامبرصلی الله علیه وآله نقلکرده، که نشانگر هوش و استعداد اوست. احمد، ازرؤسای مذاهب چهارگانه اهلسنت در مسند خودعلاوه برنقل ماجرای برخورد پیامبر با عبدالله پساز کشته شدن جعفر، 13 حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله رااز وی نقل کرده است. (22)
محب طبری نیز درباره او مینویسد: وحفظ عن النبیصلی الله علیه وآله و روی عنه (23) ; سخنانپیامبرصلی الله علیه وآله را به خاطر سپرد و نقل کرد.
ابن حجر عسقلانی علاوه براین که عبداللهرا جزو راویان حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله و علیعلیه السلام وبرخی از صحابه میشمارد، نام کسانی که از اوروایت کردهاند، برشمرده و چنین مینویسد:وی از پیامبر و از مادرش، اسماء و عمویشعلیبن ابیطالب، عثمان و عمار بن یاسرروایت کرده است.
همچنین افراد زیر از او روایت کردهاند:
فرزندانش; معاویه، اسحاق، اسماعیلامابیها(دختر عبدالله) و پسرخالهاش،عبدالله بن شداد و برادر زادهاش از مادرش،قاسم بن محمدبن ابیبکر وحسن بن حسنبن علیعلیه السلام و فرزند وی، عبدالله بن حسن وعبدالله بن محمدبن عقیل و محمدبن علیبن الحسینعلیه السلام و حسن سعد و خالد بن سارهمخزومی و سعدبن ابراهیم زهری و عبداللهبن ملیکه و عروة بن زیبر و عمر بن عبدالعزیز ومورق عجلی و... (24)
7 - ازخاندان شهیدان
عبدالله این افتخار را دارد که در بینبنیهاشم ازچند جهتبه خانواده محترمشهدا نسبت دارد.
وی فرزند شهید است. پدرش جعفر بنابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید.
برادرش در کربلا به شهادت رسید. (25) ویپدر شهید است که سه نفر از آنها، به نامهایعون، محمد (26) و عبدالله (27) در کربلا بهشهادت رسیدند و دو نفر دیگر، به نامهای:ابوبکر و عون و اصغر در واقعه «حره»، در مدینهشهید شدند. (28)
به گفته مورخان مادر عون بن عبدالله،حضرت، زینبعلیها السلام است. (29) مادر محمد بنعبدالله خوصاء - دختر حفصه بن ثقیف - است. (30)
8 - همسر حضرت زینبعلیها السلام
عبدالله داماد عموی خود، حضرت علیعلیه السلاماست. عبدالله از جمله خواستگارانی بود که بهخانه علیعلیه السلام رفت و آمد میکرد. و آرزو داشتبا حضرت زینبعلیها السلام دختر عموی خود ازدواجکند. اما شرم و حیا میکرد که خواسته خود راباعمویش مطرح کند. طولی نکشید کهعبدالله قاصد چنین را به قصد خواستگاریبه خانه علیعلیه السلام فرستاد. قاصد به عرضرسانید: علی جان! شما خوب میدانید کهپیامبر اسلامصلی الله علیه وآله به فرزندان جعفر علاقه فراوانیداشت، حتی یک روز خطاب به آنان فرمود:
«بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا»; دختران ما،متعلق به پسران ما و پسران ما، متعلق بهدختران ما میباشند.
پیشنهاد میکنم و شایسته خواهد بود کهدختر گرامی خود، زینبعلیها السلام را به ازدواجعبدالله، فرزند برادر خویش در آوری و مهریه را هممانند مهریه مادرش، فاطمهعلیها السلام قرار دهی.
حضرت علیعلیه السلام هم که غیر ازجهتخویشاوندی واصالتخانوادگی، در وجودعبدالله اخلاق و فضیلت و ارزشهای انسانیو معنوی زیادی سراغ داشت، خواستگاری راپذیرفت. و حضرت زینبعلیها السلام، دختروالاگهرخویش را در حالی که سن او ده سال ازعبدالله کمتر بود، به ازدواج وی در آورد. (31) ثمره این ازدواج، سه پسر و یک دختر بود. (32)
9 - همراه با علیعلیه السلام
عبدالله بن جعفر نه فقط برادرزاده و دامادحضرت علیعلیه السلام بود، بلکه عاشقی دلداده و بااخلاص، کارگزاری فعال، نیرویی مجرب وکارآزموده میدانهای نبرد و پشتیبانی محکمو قوی برای آن حضرت به شمار میآمد.حضرت امیرمؤمنانعلیه السلام نیز به او عنایتویژهای داشت.
الف - کارگزار کاردان
عبدالله بن جعفر در ایام خلافتحضرتعلیعلیه السلام یکی از کارگزاران آن حضرت بود. و ازطرف وی پست کتابت را پذیرفته بود. (33) ،همان گونه که حضرت علیعلیه السلام در زمان رسولخداصلی الله علیه وآله پست کتابت را عهده دار بود. (34)
شغل کتابتبسیاری از موارد را شاملمیشد، از جمله کتابت وحی که حضرتعلیعلیه السلام متصدی آن بود و پس از رحلترسول اکرمصلی الله علیه وآله این پستحذف گردید. امابقیه موارد، که شامل نامه نگاریهایحکومتی، نامه به شخصیتهای داخلی وخارجی و... بود، وجود داشت.
ب - فرماندهی در جنگ جمل
عبدالله بن جعفر بنا به وظیفهای کهاحساس میکرد، همراه دیگر یاران رسولخداصلی الله علیه وآله به حمایت و پشتیبانی از امیرمؤمنانعلیعلیه السلام، برای خاموش ساختن فتنه و آشوب،در رکاب آن حضرت به بصره شتافت و بهفرماندهی لشگر ده هزار نفری در جنگ جملمنصوب گردید. (35)
ج - فرماندهی در جنگ صفین
عشق و ایمانی که عبدالله به نظام اسلامی وحاکم مقتدر آن، حضرت علیعلیه السلام داشت، او راوادار ساخت تا به دعوت رهبر لبیک گفته، درجبهه نبرد حق علیه باطل شرکت جسته، بهدفاع از آرمانهای اسلام بپردازد. حضورعبدالله در جنگ صفین بسیار چشمگیر بود.وی از فرماندهان سپاه حضرت علیعلیه السلام درجنگ صفین بود. (36) عبدالله فرماندهطایفههای قریش، اسد و کنانه بود. (37) عبداللهدر جنگ صفین رشادتهای فراوانی از خودنشان داد. (38)
د - امضاکننده پیمان حکمین
با خیانت آشکار معاویه و فریب خوردنسپاهیان حضرت علیعلیه السلام و فروکش کردنجنگ صفین، رای تحمیلی براین شد که یکنفر به نمایندگی از مردم عراق و یک نفر بهنمایندگی از مردم شام براساس کتاب خدا وسنت رسول اللهصلی الله علیه وآله به ختم غائله بپردازند.
پیمانی مشروح و مفصل نوشته شد و 27نفر از یاران حضرت علیعلیه السلام، از جمله عبداللهآن را امضاء کردند. (39)
ه - موضعگیری در برابر خیانتحکمین
پس از پایان گرفتن سرنوشتحکمیت وخیانتحکمین به اسلام و مسلمانان، یارانحضرت علیعلیه السلام لب به اعتراض گشودند.آنها از این که حضرت علیعلیه السلام فردی سادهلوح را برای گفت و گو با عمروبن عاصفرستاده بود، ناراحتبودند.
روزی امام علیعلیه السلام بر فراز منبر از امامحسینعلیه السلام خواست تا درباره حکمین سخنگوید. سپس از عبدالله بن عباس چنیندرخواستی کرد. باردیگر، به عبدالله بن جعفردستور داد تا درباره حکمین سخن بگوید.عبدالله بن جعفر پس ازحمد و ثنای الهی، گفت: ایمردم! این امر چیزی بود که نظر خواهیاش با علی وپذیرفتنش ازدیگری بود، اما شما آمدید و عبداللهبن قیس (ابوموسی اشعری کلاهی) را پیشنهادداده، گفتید: به غیر از او رضایت نمیدهیم.
به خدا سوگند نه علمی از او آموختیم و نه امیدیبه او داشته و نه از پیش یار خود میدانستیم. اینکار نه تباهی مردم عراق را در پیداشت و نه کارشامیان را سروسامان داد و نه حق علیعلیه السلام را به پاداشتند و نه باطل معاویه را سرنگون ساختند.
چنین نیست که حق به وسیله طلسمجادوگران و یا به دمیدن شیطان از بین برود.ما امروز بر همان نظری هستیم که دیروز از آندفاع میکردیم. (40)
منظور عبدالله از این سخن، این بود که بهاعتراض کنندگان بفهماند که ایراد شاننابجاست، زیرا این خیانت آشکار نتیجه کارنادرستخودشان بود.
پي نوشت :
1 - مغازی، واقدی، ج 2، ص 576.
2 - تهذیب التهذیب، ج 5، ص 149.
3 - الاصابه، ج 2، ص 289; سیره ابن اسحاق، ص226; تذکرةالخواص، ص 172.
4 - دائرةالمعارف، اعلمی، ج 12، ص 282.
5 - فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 129.
6 - تذکرةالخواص، ص 174.
7 - معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 143.
8 - مغازی، ج 2، ص 584; کامل، ج 2، ص 115.
9 - مغازی، ج 2، ص 584; تذکرةالخواص، ص 173.
10 - سیراعلام النبلاء، ج 3، ص 458.
11 - سفینةالبحار، ج 2، ص 126.
12 - همان.
13 - العقد الفرید، ج 5، ص 133.
14 - تهذیب التهذیب، ج 5، ص 150.
15 - اسدالغابه، ج 3، ص 135.
16 - رجال شیخ طوسی، ص 23; معجم رجالالحدیث، ج 10، ص 142.
17 - رجال شیخ طوسی، ص 46.
18 - همان، ص 69.
19 - تنقیح المقال، ج 2، ص 173.
20 - تهذیب التهذیب، ج 5، ص 149.
21 - همان.
22 - مسنداحمد، ج 1، ص 205.
23 - ذخائرالعقبی، ص219; عقدالفرید، ج2،ص212.
24 - تهذیب التهذیب، ج 5، ص 149.
25 - پیامبر و یاران، ج 4، ص 137. عون بن جعفر ازکسانی بود که باحضرت از مدینه خارج شد و درکربلا شهیدگشت. (ر.ک: ذخیرةالدارین، ص 168)
26 - ابصارالعین، ص 75.
27 - تنقیح المقال، ج 2، ص 173.
28 - قاموس الرجال، ج 5، ص 412.
29 - ابصارالعین، ص 75.
30 - همان، ص 77.
31 - زینب قهرمان دختر علی(ع)، ص 34.
32 - الکوکب الدری، ج 2، ص 213.
33 - عقدالفرید، ج 4، ص 246.
34 - همان، ص 243.
35 - دائرةالمعارف،اعلمی، ج 12، ص 282.
36 - الاصابه، ج2، ص289; لغت نامه دهخدا، ج76،ص70.
37 - سیراعلام النبلاء، ج 3، ص 460; تهذیبالتهذیب، ج 5، ص 150.
38 - ر. ک: وقعةالصفین،، ص 373.
39 - ر.ک: همان، ص 506.
40 - عقدالفرید، ج 5، ص 98.