مقدمه
جهان کنونی، جهانی است پر از تغییرات محیطی و علمی شتابان. دگرگونیهای بسیاری در ارکان اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن صورت گرفته و «پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی» (2) انسان را با چالشهای محیطی فراوانی رو به رو ساخته است. یکی از مباحثی که میتواند انسان و سازمانها را در مواجهه با این تغییرات موفق نماید و او را در مسیر هماهنگی با این تغییرات قرار دهد، علم ارتباطات است. صاحب نظران، دولت ها، و انجمنهای بینالمللی فناوری اطلاعات و ارتباطات، مسئله اقدام برای بهبود و گسترش ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی را برای حداکثر استفاده از منابع موجود و بدست آوردن بیشترین و بهترین نتایج از آنها، لازم و ضروری میدانند تا مؤسسات و سازمانها بتوانند در برابر تحولات و دگرگونیهای پرشتاب دنیایی که به سرعت در حال توسعه و رشد است. جوابگو باشند. «هربرت سایمون» اظهار میدارد: «سازمان نمی تواند بدون ارتباط وجود داشته باشد» و «چستر بارنارد» «تهیه یک سیستم ارتباطی را از جمله وظایف اساسی یک مدیر میداند» علاوه بر این، اغلب متفکران، معتقدند: بسیاری از مسائل و مشکلات حاکم بر سازمانها از بافت نادرست ارتباطی و عدم توجه به ظرایف ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی ناشی شده و اگر مدیران بر این امور واقف باشند، چه بسا با اثربخشی بهتر و بیشتر، کارهای مربوط به خود را انجام میدهند و رسالت خود و سازمان تحت مدیریت خود را با کارائی هر چه بیشتر به تحقق میرسانند.ضرورت توجه به «رابطه دانشگاه و صنعت» (3) از نیاز به وجود دانشگاه ها و مؤسساتی مایه میگیرد که باید در کشورهای در حال توسعه و برای مواجهه با شرایط به سرعت در حال تغییر محیط، کارکردهای خود را به بهترین شکل به تحقق برسانند.
دانشگاه و جامعه دو نهاد کلیدی هر جامعهای محسوب میشوند و از آنجایی که توسعه همت جانبه جوامع و کشورها تا حد زیادی ناشی از کاربست توانمندیهای هر کدام از این دو نهاد در جهت رفع نیازهای همدیگر میباشد، نظر سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان به سوی این دو نهاد جلب شده و مقوله ارتباط مستمر و بهینه دانشگاه و صنعت مورد توجه قرار گرفته است.
همکاری دانشگاه و صنعت از مصادیق توافقهای قراردادی است که در خصوص فعالیتهای عملی و پژوهشی دانشگاه و شرکتهای تجاری صورت میگیرد. این همکاری معمولاً با هدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میگیرد. در این ارتباط دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را بطور مشترک و هماهنگ انجام دهند. به هر حال، همکاریهای هر کدام از این دو نهاد، فعالیتهایی را در بر میگیرد که هر یک از آنها به تنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند (صدقی، 1386: 1).
برای درک بهتر ارتباط دانشگاه و صنعت، پنج نقش مهم دانشگاهها در نظام توسعه دانش را که مرتبط با صنعت نیز میباشد، مورد اشاره قرار می دهیم:
1) دانشگاهها عهدهدار فرآیند عمومی تولید دانش علمی هستند و بنابراین در بلند مدت مرزهای تکنولوژیک صنعت را تحت تأثیر قرار می دهند.
2) آنها دانشی را تولید میکنند که بطور مستقیم قابل کاربرد در تولیدات صنعتی است.
3) دانشگاهها، نهادههای لازم برای فرآیند نوآوری صنعتی در اقلامی از سرمایه انسانی و دانش موجود در صنعت را مورد بهرهبرداری قرار می دهند.
4) آنها بنگاه مبتنی بر دانش را برای تجاری سازی دانش تکنولوژیک تولید شده در درون دانشگاه ایجاد میکنند و پرورش میدهند.
5) آنها بنگاه دانش را برای سهولت مبادله دانش با بنگاههای اقتصادی نوین و مبتنی بر دانش موجود در صنعت به وجود میآورند (انتظاری، 1382: 20).
1- پیشینه رابطه دانشگاه و صنعت
پیشینه رابطه دانشگاه و صنعت در اروپا به زمان انقلاب صنعتی در این قاره بر میگردد. اما مطرح شدن آن بعنوان یک چالش، موضوع جدیدی است که طی چند دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است.همزمان با انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم میلادی، موضوع ارتباط و همکاری دانشگاه و صنعت برای اولین بار در کشور انگلستان مورد توجه قرار گرفت و دلیل آن نیز این بود که انقلاب صنعتی از این کشور آغاز شد. پس از انقلاب صنعتی و با پیدایش دانشگاههای بزرگ و صنایع مادر، دانشگاهها موظف شدند ضمن تربیت نیروی کار ماهر برای صنایع، زمینه را برای توسعه صنعت و جامعه مهیا نمایند و صنایع نیز موظف شدند فناوری مورد نیاز دانشگاهها را تولید و ارائه نمایند.
در انگلستان روند رو به رشد رابطه دانشگاه و صنعت در دهه 80 میلادی، سرعت فزونتری گرفت. در طول این دهه به سبب اعمال سیاستهای خصوصی سازی و کاهش حمایتهای دولت از دانشگاهها، بر ظرفیتسازی دانشگاهها برای حرکت بسوی خودگردانی و استقلال تأکید شد که این امر، دانشگاهها را به سمت یافتن منابع مالی جدید واداشت و ساز و کار رابطه دانشگاه با صنعت و بخش خصوصی را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.
در آمریکا تأثیر انقلاب صنعتی به تأسیس «پلی تکنیکها» و یا دانشکدههای فنی منجر شد و امروزه نیز با تأسیس انواع پارکهای فناوری و پارکهای علم و همچنین دانشگاههای شرکتی و پژوهشی، موضوع رابطه دانشگاه و صنعت مورد توجه فراوانی قرار گرفته است.
بر اساس شواهد تاریخی، در کشور ما علم نزدیک به عمل از پیشینه طولانی برخوردار است. قراین حاکی از آن است که در ادوار باستانی تنها به علومی توجه میشود که کارائی آنها برای جامعه محرز بوده است. با ظهور اسلام و احترام شایانی که اسلام برای علم و عالم قائل بود، مراکز علمی در قالبهای گستردهتر و تخصصیتری در ایران رشد کرد و تحت عناوینی چون دارالشفاءها، بیت الادویهها، دارالعلمها، نظامیهها و غیره از سهم برجستهای در تولید دانش برخوردار شدند.
شکل نوین آموزش عالی در کشور ما در پاسخ به نیازهای رو به رشد جامعه، با تأسیس دارالفنون در سال 1228 هجری شمسی برابر با 1851 میلادی، 20 سال پیش از دارالفنون شهر توکیو و 3 سال قبل از دارالفنون استانبول در زمینه پاسخگویی به نیازهای نظامی، پزشکی و مهندسی در ایران موجودیت یافت و جالب آنکه در همان آغاز فعالیت با ایجاد کارخانجات شمعسازی، بلورسازی، کاغذسازی، نخریسی و غیره، اداره امور آن کارخانجات بعنوان کارخانه وابسته به دارالفنون در اختیار دانش آموختگان مدرسه قرار داده شد (رشمه و همکاران، 1386: 2).
«انتظاری» رابطه دانشگاه و صنعت در سبک جدید آن در ایران را به چهار دوره تقسیم میکند و تأکید مینماید که در ایران تعامل این دو نهاد عمدتاً توسط دولت صورت میگیرد.
1- دوره اول از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313 تا 1340: در این دوره تعامل دانشگاه و صنعت مبتنی بر آموزش بود و دولت در راستای هماهنگسازی دانشگاهها با صنایع جدید وارداتی و ایجاد رشتههای دانشگاهی که مورد نیاز صنایع تازه تأسیس بودند، تلاش میکرد. (انتظاری، پیشین: ؟؟؟)
2- دوره دوم از سال 1340 تا سال 1360: در این دوره نیز تعامل مبتنی بر آموزش بود و همچنان برای هماهنگسازی دانشگاهها با صنایع تلاش میشد. با این تفاوت که در این دوره کارآموزانی از دانشگاه برای آشنایی با فناوریهای وارداتی جدید و آشنایی با بعضی از مسائل مرتبط با رشته تحصیلی خود، به شرکتهای صنعتی دولتی فرستاده میشدند. (همان: ؟؟؟).
3- دوره سوم از سال 1361 تا سال 1373: در این دوره دولت تلاش میکرد مبنای تعامل دانشگاه و صنعت را علاوه بر آموزش به پژوهش نیز گسترش دهد. بر این اساس، دفترهایی برای بهبود تعامل دانشگاه و صنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت، وزارتخانههای صنعتی و دانشگاهها تأسیس شدند که دفترهای ارتباط با صنعت نامیده میشدند.
از دیگر اقدامات دولت در این دوره، ایجاد «شورای عالی ارتباط دانشگاه و صنعت» با عضویت وزارت صنایع سنگین و رؤسای دانشگاههای فنی بود. (همان: ؟؟؟)
4- دوره چهارم از سال 1374 تا 1381: در این دوره تلاش دولت بر این بود که علاوه بر مبانی آموزشی و پژوهشی، مبانی توسعه فناوری را نیز مورد تأکید قرار دهد. در این راستا، از سال 1379 اقدام به تأسیس شهرکهای علمی و تحقیقاتی، پارکهای علمی و فناوری و مراکز رشد نمود (همان: 28).
اما طی سالهای اخیر، دولت و مجلس شورای اسلامی با تدوین برنامه های متعدد (4)، تعامل دانشگاه و صنعت را مورد توجه خاصی قرار داده است. بر اساس این برنامهها دولت موظف است با تغییر جهت آموزش عالی به سمت پژوهش و تولید علم و دانش نو، به ایجاد نوآوری در عرصه فناوریهای نوین علمی و صنعتی اقدام نماید.
2- رابطه دانشگاه و صنعت، چالشی برای جامعه هزاره سوم در ارتباط با آموزش عالی
بدیهی است همه جوامع و سازمانها در جهت تحقق اهداف توسعه و پیشرفت خود با چالشهایی روبرو میباشند. مسئله مهم در اینجا این است که نباید با این چالشها با دیدی بدبینانه به مقابله پرداخت، بلکه باید آنها را شناخت و برایشان راهبردهایی منطقی و واقعبینانه اتخاذ کرد. در صورتی که جامعه و سازمان، چالشهای فراروی خود را از نظر فرصت مورد بررسی قرار دهند و ضمن اتخاذ تدابیر و راهبردهای منطقی و واقع بینانه در مقابل آنها، به مدیریت و هدایت آنها بپردازند، یقیناً موجب پویایی و توسعه خود خواهند شد.برای جامعه هزاره سوم به عنوان جامعهای که در ابعاد مختلف خود به پیشرفت و توسعه دست یافته است، چالشهای متفاوتی بیان میشود، که بخشی از قابل توجهترین این چالشها مربوط به آموزش عالی میباشد.
شکل 1 چالشهای جامعه در ارتباط با آموزش عالی را عرضه میدارد. همانطور که ملاحظه میشود، یکی از عمدهترین چالشهای فراروی آموزش عالی، چالش رابطه دانشگاه و صنعت میباشد.
توضیح شکل 1: چالشهای جامعه در ارتباط با آموزش عالی
دنیای امروز، دنیای آموزش و پژوهش و ارتباط آنها با صنعت و جامعه است. بدین معنی که آموزش و پژوهش جایگاه و نقش اساسی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع دارند. تأثیر ارتباط صنعت و دانشگاه در توسعه آموزش عالی و تبیین اهمیت این موضوع در توسعه ملی اهمیت زیادی دارد. رابطه صنعت و دانشگاه در کشورهای صنعتی و توسعه یافته بسیار مهم میباشد. اما این موضوع در اغلب کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته یکی از موارد و مسایل پیچیده به شمار میرود. دلیل آن هم عمدتاً در اختلاف سلیقهها بین گردانندگان این نهادها میباشد. اختلاف از آنجا سرچشمه میگیرد که دانشگاه یک نهاد و سازمان علمی / پژوهشی است، اما صنعت یک نهاد تجاری و اقتصادی و تا زمانی که طرز تفکر این دو نهاد به رشد و تکامل برای همکاری متقابل نرود، پیشرفت و توسعه حاصل نمیشود (هاشمی داران و همکاران، 1386: 2). از این رو جوامع و کشورها، کوششهای فراوانی در راستای ایجاد ارتباط متقابل بین دانشگاه و صنعت به عمل میآورند و در این مسیر، راهبردهای متعددی را به اجرا در میآورند. این تلاشها بخصوص از آنجا مهم واساسی جلوه میکند که اقتصاددانان، مهمترین عامل صنعتی شدن کشورهای توسعه یافته را ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت تلقی می کنند که در وهله اول با استخدام و بکارگیری نیروهای توانمند و تحصیل کرده تحقق میپذیرد و در مرحله بعد با ایجاد تعامل بین دانشگاه و صنعت (Denison, 2005).
امروزه نقش رابطه بین دانشگاه و صنعت به صورتهای گوناگون توجه بسیاری از صاحبنظران مسائل رشد و توسعه اقتصادی را به خود جلب کرده است. بدین خاطر، بسیاری از کشورهای جهان بویژه کشورهای صنعتی و پیشرفته تا اندازه زیادی به این مهم پرداختهاند، به گونهای که در برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت آنان، نظام و سیستم آموزش عالی و نیز رابطه بین این دو پدیده (دانشگاه و صنعت)، جایگاه چشمگیری را به خود اختصاص داده است (شجاعی، 1382: 20).
لازم به ذکر است که ره آورد تعامل و رابطه بین دانشگاه و صنعت، علاوه بر اینکه حصول توسعه و پیشرفت جامعه را تضمین مینماید، دیگر چالشها و مسائل آموزش عالی را نیز تا حدودی مرتفع مینماید. نظیر اینکه 1) از فرار مغزها میکاهد؛ 2) منابع مالی آموزش عالی را افزایش میدهد؛ 3) توان جذب دانشجو را افزایش میدهد و لذا نیازهای آموزش عالی را رفع مینماید؛ 4) اشتغال دانش آموختگان را تسهیل میکند و 5) توسعه دانش و کارآفرینی (مدیریت دانش) را شکل میدهد.
3- سازوکارهای تعامل دانشگاه و صنعت
تعامل دانشگاه و صنعت در جهت توسعه دانش و فناوری میتواند به روشهای مختلفی صورت بگیرد. ما در اینجا با الهام از روشهای انتقال دانش یا فناوری، سه روش یا سازو کار را معرفی مینماییم.3-1- روش غیر رسمی
در این روش هیچ نوع همکاری مستقیمی بین دانشگاه و صنعت وجود ندارد. از یک طرف، دانشگاه بدون توجه به بخش صنعت، فعالیتهای عادی خود را انجام میدهد؛ فعالیتهایی نظیر آموزش دانشجویان، تحقیق از نوع مسئلهیابی در داخل دانشگاه، انتشار نتایج تحقیق از طریق کتابها، مجلات، همایشها، سخنرانیهای علمی و از سوی دیگر، صنعت نیز به فعالیت عادی خود که تولید محصول یا خدمات میباشد، میپردازد و آن را در بازار آزاد عرضه میکند.در طرف دیگر مسئله، از یک سو، صنعت با مراجعه به فارغالتحصیلان جویای کار، کتب و مجلات و یا حضور در همایشها و سخنرانیها و غیره، نیروی انسانی و یا دانش و اطلاعات، نیازهای انسانی و علمی (اطلاعاتی) خود را رفع مینماید و دانشگاه نیز با مراجعه به بازار آزاد، احتیاجات خود را برطرف مینماید.
3-2- روش رسمی
در این روش، رسماً تعاملاتی متقابل بین دانشگاه و صنعت شکل میگیرد و هر کدام از طرفین تعامل، به تولید، توزیع، اشاعه و تبدیل دانش یا فناوری برای همدیگر میپردازند. این روش میتواند به سه صورت باشد.الف) خرید محصولات: در این روش دانشگاه و صنعت برای خرید و تهیه محصولات مورد نیاز خود، با همدیگر وارد معامله میشوند و از این طریق مسائل خاص خود را حل مینمایند. به عبارت دیگر در این روش نوعی عرضه و تقاضا بین بخش صنعت و دانشگاه پیش میآید.
ب) حمایت از محصولات: در این روش، صنعت با تأمین مالی، ارائه امکانات و تجهیزات، اعطای مجوز کارآموزی و غیره از برنامههای آموزشی و طرحهای تحقیقاتی دانشگاه حمایت میکند و دانشگاه نیز با تأمین نیروی انسانی متخصص و ارائه دانش و اطلاعات لازم، از صنعت حمایت میکند.
ج) مشارکت در تولید و ارائه محصول: در این روش هر دو بخش در توسعه برنامهها و فعالیتهای همدیگر مشارکت مینمایند؛ بطوری که هر دو طرف در داراییهای بدست آمده شریک میباشند و منافع حاصل از آن را نیز تقسیم مینمایند.
3-3- روش خود «کارآفرینی»
در این روش از یک سو دانشگاهها با تکیه بر توان اعضای هیئت علمی و دانشجویی خود اقدام به تأسیس شرکتها و یا پردیسهای مبتنی بر دانش و فناوری میکنند و از این طریق، بخش صنعت را در داخل دانشگاه ایجاد مینمایند. از سوی دیگر، صنعت نیز با روشهای مختلف و با تکیه بر توان خود، به تأسیس پردیسهای آموزشی و تحقیقاتی برای خود اقدام مینماید. ایجاد پارکهای علمی، تحقیقاتی و فناوری از طرف دانشگاهها و همچنین ایجاد دانشگاههای شرکتی و واحدهای تحقیق و نوآوری از طرف صنعت، از این روش نشأت میگیرند. در این روش، هر کدام از دو بخش صنعت و دانشگاه بعنوان یک کارآفرین عمل میکنند و از این طریق، علم را به فناوری و فناوری را به محصول تبدیل میکنند.این روش، مهمترین عامل پیوند دهنده علم و صنعت میباشد؛ چرا که در این روش هیچ شکافی بین دانشگاه و صنعت وجود ندارد و دانشگاه و صنعت در هم عجین شدهاند.
4- الگوهای تعامل دانشگاه و صنعت
در موضوع تعامل دانشگاه و صنعت، میتوان با نشأت از الگوهای نوآوری و رشد فناوری، چند الگو را مورد توجه قرار داد (تاشمن، 1378: 25).4-1- الگوی خطی فشار علم (5)
در الگوی فشار علم، علم، مبانی لازم برای توسعه بخش صنعت را فراهم آورده و موجب رشد فناوری میشود. در این الگو، دانشگاه در ارتباط با موضوع خاصی که معمولاً از یک سئوال تحقیقاتی یا مسئله در دانشگاه آغاز میشود، تحقیق و بررسی علمی و تحقیقاتی میپردازد و سپس بخش صنعت به عنوان ظرفی برای ریختن نتایج تحقیق و توسعه عمل کرده و با دریافت نتایج این تحقیقات، به توسعه آن به عنوان یک محصول مبادرت مینماید. به عبارت دیگر، یک کشف جدید در دانشگاه باعث توسعه بخش صنعت میشود.4-2- الگوی خطی کشش صنعت (6) (کشش بازار (7) یا تقاضا)
در الگوی کشش صنعت، صنعت به عنوان منبعی از ایدهها یا موضوعات تحقیقاتی نو برای دانشگاه در نظر گرفته میشود. در این الگو، رابطه دانشگاه و صنعت برای پاسخ دادن به نیاز یا تقاضای بخش صنعت شکل میگیرد و مناسبات دانشگاه و صنعت از یک سئوال یا مسئله در بخش صنعت آغاز میشود و سپس این مسئله برای کشف راه حل و یا توسعه جدید و معمولاً در قالب یک طرح تحقیقاتی، در دانشگاه مورد بررسی قرار میگیرد.4-3- الگوی فشار علم - کشش صنعت (کشش بازار یا تقاضا)
الگوی دوگانه فشار علم - کشش صنعت، در واقع ترکیبی ازدو الگوی قبلی میباشد. از این الگو، تعامل دانشگاه و صنعت بصورت غیر خطی و به صورت ترکیبهای «کششی - فشاری» و «فشاری - کششی» به وجود میآید. نکته قوت این مدل به وجود حلقه بازخورد در آن است. تأکید این مدل بر یکپارچگی تحقیقات دانشگاهی با نیازهای بخش صنعت میباشد.4-4- الگوی یکپارچه
در مدل یکپارچه، ارتباط و تعامل بین دانشگاه و مشتریان بیش از پیش مطرح میشود و دانشگاه و صنعت بصورت یکپارچه و با استفاده از تمام امکانات خود، در جهت رفع نیازهای همدیگر فعالیت میکنند. در این الگو، تعامل دانشگاه و صنعت بر اساس منابع بسیار متنوعی شکل میگیرد و جریان مییابد. نکته مهم در این تعامل، وجود بازخورد بین عوامل و منابع این تعامل است.4-5- الگوی یکپارچه و شبکهای
این الگو با چشمانداز کاملی به موضوع مینگرد و علاوه بر این که ترکیبی کامل از الگوهای قبلی را در خود دارد، سیستمهای خبره دیگری را نیز وارد این تعامل میکند و از توانمندی آنها نیز برای برقراری هر چه بیشتر رابطه بین دانشگاه و صنعت استفاده میکند. پیچش سه جانبه دانشگاه، صنعت و دولت، شکلی از این الگو است که در آن دولت نقش حلقه اتصال بین دانشگاه و صنعت را بر عهده دارد. در بهترین حالت از این تعامل سه جانبه، «قلمرو نهادی دانشگاه، صنعت و دولت با هم هم پوشانی دارد و نقشهایشان با هم تداخل پیدا میکند. در این الگو دانشگاه علاوه بر فعالیتهای سابق، دست به کارآفرینی میزند و به فعالیتهای اقتصادی نوآورانه میپردازد. در مقابل، صنعت به فعالیتهای تولید و توزیع دانش مبادرت میورزد. همچنین دولت به سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز در زمینههای تولید دانش، نوآوری و تولید کالا و خدمات دست میزند. در این تعامل، نظام نوآوری پویاتر میشود و مرزهای ملی را کنار زده، منطقهای و جهانی میشود» (انتظاری، پیشین: 7).5- مروری بر طرحهای تعامل دانشگاه و صنعت
در سیر تکامل طبیعی جوامع، دانشگاهها و صنایع از رشد قابل توجهی برخوردار شدهاند؛ به نحوی که امروزه بخش اعظمی از تلاشهای جوامع بر این دو بخش متمرکز شدهاند. با پیشرفت علوم و صنایع، حفظ تعامل بین این دو نهاد پایهای جوامع نیز روز به روز ضروری تر و اجتنابناپذیرتر میشود. افزایش و حفظ تعامل بین دانشگاه و صنعت، جوامع بشری را بسوی استفاده از روشها، طرحها و راهکارهای متعددی سوق داده است که در این قسمت به برخی از آنها اشاره میشود.5-1- پارکهای علمی و فناوری (8)
پارکهای علم و فناوری بعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مؤثر در امر توسعه فناوری و به تبع آن، توسعه اقتصاد دانش محور و اشتغالزایی تخصصی، مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان واقع شده است. پارکهای علمی و فناوری، محیطهای مناسب برای استقرار و حضور حرفهای شرکتهای فناوری کوچک و متوسط، واحدهای تحقیق و توسعه صنایع و مؤسسات پژوهشی است که در تعامل سازنده با یکدیگر و با دانشگاهها، به فعالیتهای فناوری اشتغال دارند (آییننامه تأسیس پارکهای علمی و فناوری، 1381).پارک فناوری، سازمانی است که بوسیله متخصصین حرفهای اداره میشود. این پارکها «نه مؤسسات آموزشی محض هستند و نه مؤسسات محض صنعتی، بلکه موسسات دانشگاهی هستند که هنوز به مؤسسات اقتصادی مبدل نشدهاند. به عبارت دیگر، مؤسسات آموزشی در حوزه صنعتی و اقتصادی میباشند» (Jhon S, 2005: 740).
هدف اصلی پارکهای علمی و فناوری عبارت از افزایش ثروت در جامعه از طریق تشویق و ارتقاء فرهنگ نوآوری و افزایش قدرت رقابت میان شرکتها و مؤسساتی است که در محیط پارک فعالیت میکنند. برای دستیابی به این هدف، یک پارک فناوری با ایجاد انگیزه و مدیریت جریان دانش و فناوری در میان دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، شرکتهای صنعتی و غیره، ایجاد شرکتهای متکی بر نوآوری را از طریق مراکز رشد یا انکوباتورها (9) و «فرایندهای زایشی» (10)، تسهیل مینماید.
وظایف اصلی پارکهای علمی و فناوری پیوند بین واحدهای دانشگاهی و مراکز علمی با مؤسسات صنعتی میباشد. بر همین اساس، نزدیکی به واحدهای دانشگاهی و صنعتی، از ویژگیهای اساسی آنها می باشد و اصولاً نیز توسط دانشگاهها و با مشارکت بخش صنعت، راه اندازی میشوند.
5-2- کانونهای تفکر (11)
بطور کلی، کانونهای تفکر، مراکز سیاست پژوهی و استراتژیپردازی هستند که در دهههای اخیر شکل گرفتهاند و هدف اصلی آنها ارائه مشاوره در حوزه سیاست و فناوری است. کانونهای تفکر در واقع نوعی سازمان ویژه برای تفکر و پژوهش در زمینه سیاستسازی و تصمیمسازی محسوب میشوند که بر اصل جمعاندیشی و ایدهپردازی استوار هستند. این مراکز در حقیقت پلی میان ایدهپردازان و سیاستگذاران جامعه میباشند که با ایفای نقش یک مرجع مستقل، سیاستها و برنامههای مجریان سیاستگذار را نقد و آنها را در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری همراهی مینمایند.امروزه در اغلب دانشگاهها، کانونهای تفکر در حوزههای تخصصی شکل گرفتهاند که با هدف ایدهپردازی وارائه مشاوره به بخش صنعت، به فعالیت میپردازند و در واقع، به تقویت و گسترش نقش دانشگاهها در توسعه فناوری یاری میرسانند. به عبارت دیگر، کانون های تفکر در دانشگاهها با دعوت از مدیران و سیاست گذاران بخش صنعت و از طریق همفکری با آنها و همچنین با استفاده از مطالعات و پژوهشهای علمی، ایدههای خلاقانهای را برای حل مسائل آنها پیشنهاد مینمایند.
5-3- برنامه Coonect
نمونهای از این برنامه یا طرح در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیوگو به اجرا درآمده است. این برنامه 1) با جمعآوری و نشر اطلاعات تجاری درباره شرکتهای موجود در منطقه و توزیع گسترده آنها؛ 2) نظارت بر کنفرانسها، همایشها و برنامههای درسی که طی آن اطلاعات جدید درباره تکنولوژی پیشرفته ارائه میشود؛ 3) کمک به شرکت های تازه تأسیس برای کسب سرمایه؛ 4) کمک به ساخت شبکههای مؤثر و کارا برای اعضای صنایع با تکنولوژیک پیشرفته و 5) آموزش به جامعه و مقامات آن در مورد نیاز شرکتها؛ ضمن توفیق در ایجاد توسعه در منطقه، خود نیز به رشد اقتصادی قابل توجهی دست یافته است. این دانشگاه در حال حاضر به پشتوانه این برنامه بیش از 600 شرکت را تحت پوشش خود قرار داده است.راهکار اصلی این برنامه، ایجاد موقعیتهایی است که مشارکت مردمی قدرتمندی داشته باشد. این برنامه، سالانه بیش از 60 فعالیت جداگانه را سازماندهی میکند و در این فعالیتها با دعوت از سرمایهگذاران محلی، بهترین شرکت برای سرمایهگذاری مناسب برای آنها را شناسایی و معرفی میکند (با تلخیص از زد هریش و وبر، لوک ای، 1381: 154).
5-4- طرح اسکترن شیپ (12)
این طرح از طرحهای ویژه دانشگاه «امای تی» (13) و «ویرجینیای» (13) آمریکا است. انجمن فارغالتحصیلان امای تی، نقش ستاد اجرایی طرح را بر عهده دارد. این انجمن بانک اطلاعاتی کاملی از فارغالتحصیلان شاغل در بخشهای مختلف صنایع آمریکا را جمعآوری و با اکثر آنها رابطه نزدیک دارد. فارغالتحصیلان از طریق وب سایت انجمن، پیشنهاد کار را در اختیار عموم دانشجویان میگذارند (رشمه و همکاران، پیشین: 10).5-5- طرح Co-Op
این طرح در راستای توجه به توسعه منابع انسانی، تربیت دانش آموختگان کار آشنا و ارتباط مفید و مؤثر دانشگاه با صنایع، بیشتر در دانشگاههای آمریکا و کانادا روج دارد. این طرح به گونهای برنامهریزی شده است که در آن، دانشجویان طی دورههای دوگانه آموزش، همزمان با تحصیل به کار دانشجویی نیز مشغول هستند. در این طرح دانشجویان باید چند ترم از تحصیلات خود را بصورت تمام وقت در صنعت به کار و کسب تجربه بپردازد. در این طرحها عموماً هدف اصلی، آموزش عملی دانشجویان و آشنایی آنان با شرایط و مسائل صنعتی میباشد، که مجریان در کنار هدف فوق با استفاده از نیروی خلاق، علاقهمند و آماده دانشجوئی با هزینه کم اقدام به حل مشکلات صنعتی مینمایند. مراحل جذب دانشجویان در طرح بدین صورت است که ابتدا مرکز صنعتی و شرکتهای درگیر طرح، شرح مشاغلی را که مورد نیازشان است بهمراه جزئیات سطح مهارتهای مورد نیاز، وظایف، مسئولیتها و حقوق و مزایا به دانشگاه - معمولاً از طریق وب سایت یا ایمیل - اعلام مینمایند. سپس ستاد Co-Op مستقر در دانشگاه، مشاغل تعریف شده را به اطلاع دانشجویان میرساند و آنان را در انتخاب مشاغل مورد علاقهشان راهنمایی میکند.این طرح در دانشگاههای ایران نیز با مشارکت شرکت ساپکو و با اندکی تفاوت ساختاری نسبت به کشورهای آمریکا و کانادا از سال 1378 ابتدا در دانشگاه صنعتی شریف و سپس در تعدادی دیگر از دانشگاهها راهاندازی شده است. در این طرح، پروژههای کوتاه مدتی توسط واحدهای صنعتی اعلام و پس از بازدید اساتید دانشگاه، مراحل امکانسنجی و تعریف و تدوین شناسنامه آنها به پایان میرسد که پس از تأیید آن توسط بخش مقابل، به اجرا گذارده میشود. در حال حاضر این طرح در دانشگاههای اصفهان و شیراز نیز راهاندازی شده است.
5-6- دانشگاههای شرکتی (15)
امروزه در ا غلب کشورهای دنیا، شرکتها و سازمانهای بزرگ که در رشتههای تخصصی خاصی فعالیت میکنند، با هدف تربیت نیروی انسانی مورد نیاز خود اقدام به تأسیس دانشگاه میکنند. در کشور ما دانشگاه صنعت نفت، دانشکده صدا و سیما، دانشگاه صنایع و معادن، دانشکده صنعت هواپیمایی و دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه نمونهای از این نوع دانشکدهها هستند.دانشجویان این نوع دانشگاهها از آنجایی که در رشتههای خاصی تحصیل میکنند، به راحتی جذب و استخدام صنعت مربوطه میشوند و در طول تحصیل نیز بصورت مستمر با صنعت مرتبط با رشته خود، آشنا میشوند.
6- نفع متقابل دانشگاه و صنعت از برقراری رابطه متقابل
در عصر حاضر، نقش دانشگاهها نسبت به گذشته - که صرفاً محدود به فعالیتهای آموزشی بود - فراتر رفته و تحولات اجتماعی، رسالتها و مأموریتهای جدید را برای آنها به ارمغان آورده است. سازمان جهانی یونسکو در کنفرانسهای متعدد خود از سال 1998 میلادی به این طرف، رسالت و مأموریت دانشگاهها را پاسخگویی به نیازهای در حال رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع خود، تعریف میکند. رسالت مذکور، لزوم توجه به رابطه متقابل دانشگاه و صنعت را ضروری کرده است؛ چرا که دانشگاهها بدون همکاری صنعت، نمی توانند این رسالت را به تحقق برسانند و علاوه بر این، موظف هستند پاسخگوی نیازهای صنعتی جوامع خود نیز باشند.از سوی دیگر، تحولات شتابان محیطی، نهاد صنعت را نیز مجبور کرده است که جهت تداوم خود و همگام شدن با این تحولات و همچنین به منظور رشد و توسعه جامعه بویژه در بخش اقتصادی، به بهرهگیری از تجارب و علوم دانشگاهی روی آورد.
بنابراین، رابطه دو سویه دانشگاه و صنعت، منافع متقابلی را برای هر دو بخش به بار میآورد. از یک سو، دانشگاه ضمن کسب توانمندی در حل چالشهای فراروی خود، توان پاسخگویی به نیازهای جامعه را بدست میآورد و از سوی دیگر، صنعت نیز میتواند نیازهای تخصصی خود به نیروی انسانی، اطلاعات علمی و غیره را برطرف مینماید.
گوگتب (16) و ادکویست (17)، منافع رابطه دانشگاه و صنعت برای این دو نهاد را این چنین بیان میکنند: منافع دانشگاهها عموماً عبارتند از: 1) تأمین منابع مالی بخش تحقیقات؛ 2) ایجاد فرصتهای استخدام برای فارغالتحصیلان، و 3) پیدایش موضوعات و رویکردهای تحقیقاتی جدید.
منافع بخش صنعت نیز اساساً شامل دستیابی سریع و آسان این بخش به: 1) فارغالتحصیلان دانشگاهی و اعضای هیئت علمی؛ 2) نتایج تحقیقات دانشگاهی، و 3) ارتقاء (آموزش) منابع فکری خود میباشد (Gokitepe, etal, 2004: 7).
در جای دیگر، خسرویان (خسرویان، 1385: 14) منافع دانشگاه و صنعت از تعامل با همدیگر را چنین بیان میکند:
6-1- منافع دانشگاه
1) یافتن موقعیتهایی برای تحقیقات جدید و کاربردی؛2) افزایش درآمد برای اعضای هیئت علمی، فارغالتحصیلان، دانشجویان و بطور کلی برای دانشگاه؛
3) درک و فهم بهتر توانمندیها و نیازهای صنعت؛
4) کسب اطلاعات مفید و ارزشمند از صنعت برای برنامههای آموزشی؛
5) دریافت و جذب راحتتر کمکهای دولت؛
6) تقویت اعتماد صنعت به دانشگاه.
6-2- منافع صنعت
1) هیئت علمی دانشگاهها با توجه به نیاز صنایع میتوانند با سهولت بیشتری در فعالیتهای مختلف، نظیر آموزش، تحقیق و مشاوره، نقش ایفا نمایند؛2) استفاده از تجربیات و دانش علمی اعضای هیئت علمی دانشگاهها؛
3) اقتصادی بودن مشاوره با دانشگاهها در مقایسه با مشاورههای خصوصی؛
4) تأثیرگذاری بر روی برنامههای علمی و پژوهشی دانشگاهها؛
5) افزایش کارائی صنایع به دنبال استفاده از نتایج تحقیقات دانشگاهی؛
6) شکسته شدن موانع ارتباط در اثر ارتباطات مستمر و برقراری ارتباط آسان با دانشگاه؛
7) ارتقاء سطح آموزشی کارشناسان؛
8) کمک دانشگاه به جنبههای رقابتی صنعت.
بطور کلی با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که دانشگاه و صنعت متقابلاً دادهها و ستاندههایی با همدیگر دارند (شکل 2). از یک سو، دانشگاه با تأمین نیروی انسانی متخصص، ایجاد و انتقال دانش و اطلاعات نو و مفید، ارائه مشاورتهای فنی و علمی، ارائه توانمندی یا علم مدیریت و غیره، صنعت را در تحقق اهداف توسعه خود یاری میرساند و از سوی دیگر، صنعت نیز با تأمین منابع مالی (بودجه)، ارائه خدمات فنی و عملی، تهیه امکانات و تجهیزات، ارائه نیازها و تقاضای نیروی انسانی و همچنین نیازهای علمی و فنی و غیره، دانشگاه را به همکاری میطلبد.
توضیح شکل 2: تعامل متقابل دانشگاه و صنعت
7- نقش تعامل دانشگاه و صنعت در توسعه ملی
امروزه تأثیر متقابل دانشگاه و صنعت بر توسعه و پیشرفت همدیگر از یک سو و بر توسعه و پیشرفت علم و فناوری و اجتماع در ابعاد مختلف آن از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست. تأثیر ارتباط صنعت و دانشگاه در توسعه آموزش عالی و تبیین اهمیت این موضوع در توسعه ملی اهمیت فوقالعادهای دارد. بر اساس تعامل فزاینده دانشگاه و صنعت با ایجاد رشد در سطح دانش و فناوری، و با دامن زدن به توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح گسترده، توسعه ملی را به بار میآورد. هماهنگ کردن دانش دانشگاهی با نیازهای بخش صنعت و برخورداری و بهرهگیری صنعت از نیروی انسانی متخصص و از نتایج تحقیقات دانشگاهی از یک سو و تأمین منابع مالی، خدمات فنی و علمی و امکانات و تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی دانشگاه توسط بخش صنعت از سوی دیگر، رشد دانش و فناوری را سبب میشود و از این طریق با تأثیرگذاری مثبت بر پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، توسعه ملی را باعث میشود (شکل 3).توضیح شکل 3: فرایند توسعه ملی با محوریت رابطه دانشگاه و صنعت
8- اصول اساسی رابطه دانشگاه و صنعت
برقراری یک رابطه مناسب و بهینه بین دو بخش دانشگاه و صنعت از یکسری اصول کلی یا عام و یکسری اصول جزئی یا خاص تبعیت میکند. این اصول در واقع به وظایف این دو بخش در برقراری تعامل و رابطه اشاره میکنند.8-1- اصول کلی یا عام
1) نباید فراموش کرد که هدف از رابطه دانشگاه و صنعت، رشد علم و فناوری و به تبع آن توسعه ملی است.2) رابطه دانشگاه و صنعت، یک طرفه نیست، بلکه یک رابطه دو سویه است. لذا اقدام برای برقراری رابطه و تلاش در جهت حفظ و گسترش آن باید از سوی هر دو بخش صورت بگیرد.
3) در یک همکاری موفق بین دانشگاه و صنعت، هر د و بخش باید از رسالت (18) همدیگر پشتیبانی کنند. هر کوششی در جهت خلاف رسالت هر دو بخش، همکاری بین آنان را با شکست مواجه میکند.
4) در یک همکاری موفق بین دانشگاه و صنعت، باید به بهرهمندی و سود هر دو بخش توجه شود.
5) رابطهای که بین دانشگاه و صنعت ایجاد میشود، باید بنیادی و بلندمدت باشد.
6) رابطه دانشگاه و صنعت، ناشی از الزامات فنی و تکنولوژیکی، اقتصادی، انسانی، علمی، و گاه الزامات قانونی است، پس باید در این تعامل، نیازهای فنی و تکنولوژیکی، اقتصادی، انسانی، علمی و موانع قانونی هر دو طرف، مدنظر قرار بگیرد.
7) در یک تعامل خوب، باید آزادی عمل، استقلال و عقلانیت، هر دو طرف حفظ شود.
8) در یک تعامل خوب، ظرفیتها، زمینهها، و امکانات هر دو بخش باید مورد توجه قرار بگیرد.
9) در یک تعامل خوب، هر دو بخش باید در جهت رفع کمبودهای همدیگر در جهت برقراری این رابطه، تلاش نمایند.
10) در یک تعامل خوب، رقابت بین دو بخش باید به مشارکت تبدیل شود و دو بخش مکمل همدیگر باشند.
11) تعامل دانشگاه و صنعت باید تمامی سازمانها و ارگانهای درگیر در این امر را در بر بگیرد.
8-2- اصول جزئی یا خاص
1) گسترش فعالیتهای کارآفرینی در دانشگاهها.2) بسترسازی برای شکلگیری بازار دانش و فناوری.
3) کاربردی کردن دانش و فناوری.
4) توجه به فرایند نیازسنجی در تدوین برنامههای آموزشی و تحقیقاتی.
5) تجاریسازی نتایج تحقیقات دانشگاهی.
6) توجه به نقش دولت بعنوان حلق اتصال بین این دو بخش.
7) گسترش و اهمیت دادن به دانشگاههای پژوهشی و دانشگاههای شرکتی.
8) گسترش و اهمیت دادن به پارکهای علمی و تحقیقاتی، کانون های تفکر و غیره.
9) تدوین برنامههای آموزشی متناسب با فناوریهای روز. (Guiding Principles for university endeavors, 2006: 5-8).
9- جمعبندی و نتیجهگیری
بهرهگیری از نتایج آموزشها و تحقیقات دانشگاهی برای ایجاد رشد و نوآوری در بخش صنعت و استفاده از تجربیات بخش صنعت در به روز کردن برنامههای آموزشی و تحقیقاتی دانشگاهها، نقش اساسی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و علمی جوامع در معنای خاص و توسعه ملی در مفهوم عام آن دارد. چنین فرایندی از طریق ارتباط و تعامل مناسب دانشگاه و صنعت امکانپذیر است. آنچه که مسلم است برقراری این رابطه نمیتواند دستوری باشد، بلکه باید از طریق بکارگیری سازوکارها، الگوها و طرحهای مناسب و سنجیده شده ایجاد شود. در این مقاله، سازو کارها، الگوها و طرحهای مختلفی که میتوانند در برقراری هر چه بهتر این رابطه بکار گرفته شوند، با هدف آشنا شدن با مناسبترین و بهترین آنها، مطرح شده است امید است با توجه به اهمیت رابطه موضوع در رشد و پویایی دانشگاه و صنعت و همچنین نقش آن در توسعه ملی، ساز و کارها، الگوها و طرحهای مناسب برای هر چه بیشتر علمی کردن آن، بکار گرفته شود.پینوشتها:
1. کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی از دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس ارشد خدمات آموزشی دانشگاه علم و صنعت ایران.
2. گفته میشود در دنیای امروزی، علم در هر پنج سال دو برابر میشود.
3. Univeresity - Industry Relation
4. برنامه سوم و چهارم توسعه و نیز سند چشمانداز 20 ساله توسعه نظام.
5. Science Push
6. Industry Push
7. Market Pull
8. Science and Technology Parks
9. Incubators
10. Spin - Off
11. Think Tank
12. ExternShip
13. M. I. T
14. Virginia
15. Corporate University
16. Goktepe
17. Edqusit
18. Mission
الف) منابع فارسی:
1. تاشمن، مایکل، چارلز اوریلی سوم، نوآوری بستر پیروزی، برداشت و نگارش عبدالرضا رضایی نژاد، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1378.
2. زد هریش، ورنر، وبر، لوک ای، چالشهای فراروی آموزش عالی در هزاره سوم، ترجمه: گروه مترجمین، تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول، 1381.
3. انتظاری، یعقوب، تعامل علم و صنعت در چارچوب نظام ملی توسعه دانش، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ویژهنامه آموزش عالی، سال دهم، شماره چهل و یکم، زمستان 1382.
4. خسرویان، غلامرضا، بررسی انتزاع متقابل از ارتباط سه جانبه صنعت، دولت و دانشگاه، سومین کنگره بینالمللی همکاری دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، دانشگاه تبریز، 1385.
5. رشمه، جواد، بدرقه، علی، میراسماعیلی، مجید، تعامل دانشگاه و صنعت: ضرورتی اجتنابناپذیر، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان - دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، اسفند 1386.
6. شجاعی، محمدرضا، تعامل دانشگاه و صنعت و نقش آن در توسعه اقتصادی، نشریه مجلس و پژوهش، نشر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ویژهنامه آموزش عالی، سال دهم، شماره چهل و یکم زمستان 1382.
7. صدفی بوکانی، ناصر، نقش دانشگاه و پژوهش در ارتقاء سطح صنعت در فرایند توسعه ملی، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، اسفند 1386.
8. هاشمی داران، حسن، قائد محمدی، محمد جواد، اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه برای توسعه آموزش عالی در هزاره سوم، همایش آموزش عالی در هزاره سوم، باشگاه پژوهشگران جوان - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، اسفند 1386.
9. آیین نامه تأسیس پارکهای علمی و فناوری، معاونت فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مصوب سال 81 شورای گسترش آموزش عالی.
ب) منابع لاتین:
1. Denison, EF; Why Growth Rates Diffe: , Washingtin D, C: The Brookings lnstituation, 2005.
2. Goktepe, Devrim and Charles Edquist, Understanding of University - hndustry Relations: A Comparative Stady of Organizatinal and lnstitutional Practices of Lund University , Sweeden, Draft Work for phe Proposal, 2004.
3. Guiding Principles for University- lndustry Endeavors: Report of a Joint Project of the National Council of University Research Administrator and the industrial Research institute, April 2006.
4. Jhon S, Park, Opportunity Recognition and Product lnnovation in Enterpreneurial hig-tich Start-ups: a New Perspective and Supporting Case Stady, Journal of Technovation, July 2005, Pages 739-752.
منبع مقاله :
صالحیامیری، رضا، (1388)، مجموعه مقالات دانشگاه؛ کارآفرینی و توسعه، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، چاپ اول.