اخلاق دانشجویی در اسلام

سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظیفه»، «استعداد» و «علاقه» توجه کند. اگر این سه در یک رشته گرد آیند، بسی مایه سعادت است. چنانکه دانشجویی به علت نیاز جامعه، پرداختن به دانش پزشکی وظیفه شرعی او باشد که این رشته را در پیش بگیرد و این رشته قابل دسترسی و مورد علاقه‏اش نیز باشد. گاهی شخصی به رشته‏ای علاقه ندارد ولی موظف به کسب آن است. پیداست وظیفه، تنها هنگامی معنا پیدا می‏کند که شخص قادر به انجام آن باشد. به قول دانشمندان علم
چهارشنبه، 9 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق دانشجویی در اسلام
اخلاق دانشجویی در اسلام
اخلاق دانشجویی در اسلام

سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظیفه» ، «استعداد» و «علاقه» توجه کند.

انتخاب رشته، نقطه آغاز

سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظیفه»، «استعداد» و «علاقه» توجه کند. اگر این سه در یک رشته گرد آیند، بسی مایه سعادت است. چنانکه دانشجویی به علت نیاز جامعه، پرداختن به دانش پزشکی وظیفه شرعی او باشد که این رشته را در پیش بگیرد و این رشته قابل دسترسی و مورد علاقه‏اش نیز باشد.
گاهی شخصی به رشته‏ای علاقه ندارد ولی موظف به کسب آن است. پیداست وظیفه، تنها هنگامی معنا پیدا می‏کند که شخص قادر به انجام آن باشد. به قول دانشمندان علم کلام: اَلامرُ بما لایُطاق محال؛ خداوند هیچگاه به امر نا شدنی فرمان نمی‏دهد.
باری وظیفه شرعی بر علاقه، چیرگی دارد. چه خوب است که وظیفه را علاقه همراهی نماید، امّا اگر دانشجو صرفا به خاطر علاقه، وظیفه خویش را رها کند و در پی علاقه و خواست خود برود، بی‏تردید راه کژی را در پیش گرفته است. بدقت در این آیه بنگرید:
«ای بسا چیزی را بد می‏شمارید و حال آنکه به سود شماست و ای بسا چیزی را خوب و پسندیده می‏دانید ولی به زیان شماست.»۱
با توجه به محتوای زیبای آیه، درمی‏یابیم که ملاک سنجش، خواست و علاقه شخصی نیست بلکه معیار ارزش، وظیفه است. یکی از عوامل تشکیل دهنده علاقه یا عدم علاقه معرفت و شناخت است. اگر دانشجویی بدون آنکه بدرستی نسبت به یک دانش، شناخت پیدا کند علاقه و یا عدم علاقه خود را واقعی بشمارد، ای بسا پندارش صحیح نباشد و این علاقه و عدم علاقه هم ممکن است کاذب باشد. مهم‏ترین دلیل ما افرادی هستند که بر اثر عدم توانایی در گزینش‏رشته‏های دلخواه و یا به هر دلیل دیگر، رشته‏ای را انتخاب کرده‏اند که مورد علاقه آنان نبوده است. بسیاری از این افراد هنگامی که با دلگرمی تمام به کسب دانش در آن رشته پرداخته‏اند، علاقه واقعی خود را یافته‏اند. بنابراین دانشجویان برای تشخیص علاقه واقعی خود باید به تحقیق و بررسی درست بپردازند.
دانشجو باید بدون اجبار و پس از بررسی درست و کسب شناخت واقعی نسبت به مسائل هر رشته، رشته مورد علاقه و توان خود را انتخاب کند.
امروزه بسیار سخن از «انقلاب فرهنگی» می‏شنویم، ولی چنانکه شایسته است، جوانان پرشور ما به این بخش روی نیاورده‏اند. هرگاه سخن از علوم انسانی و اسلامی است، ذهن جوانان به سوی شاگردان نامستعد و تنبل می‏رود. حال آنکه این دانشها متکفل پرورش روح انسانها و معرفی شناخت صحیح اسلامی به دیگران است، امّا علوم دیگر تنها ضامن رفع احتیاجات مادی انسان است. علوم فرهنگی باید پا به پای علوم تجربی به پیش رود. در اینجا به ذکر چندین پیشنهاد برای اصلاح موقعیت علوم انسانی می‏پردازیم:
۱) باید سطح درآمدها با مقدار ارزش کار، تلاش شخص و دیگر ملاکها سنجیده شود نه آنکه معیار اصلی تعیین درآمد، نیاز جامعه باشد. امروزه می‏بینیم که حقوق دکترای پزشکی با دکترای غیر پزشکی تفاوت فراوان دارد. پس باید چنان برنامه ریزی شود که جاذبه در آمد اقتصادی باعث جذب جوانان به رشته‏ای خاص و رویگردانی آنان از علوم با اهمیت دیگر نشود. امروزه هر کس تلاش می‏کند با هر وسیله ممکن در رشته پزشکی قبول شود و چه بسا به خاطر سوء انگیزه، تنها به امور مالی می‏اندیشد و غالبا از درمان آکادمیک و علمی بیماران عاجز است و یا در اندیشه آن نیست.
۲) تلاش در جذب افراد مستعد و توانا در رشته‏های انسانی و فرهنگی و جذب اساتید توانا در این رشته و نیز افزایش امکانات و لوازم پیشرفت مراکز علوم اسلامی، انسانی و فرهنگی ـ این امر از طریق اختصاص بودجه بیشتر در برنامه‏های اقتصادی و بودجه سالانه ممکن است.
۳) بهره جویی از کتب علمی، مطبوعات و رسانه‏های گروهی در شناساندن علوم انسانی به مردم.
۴) امور رفاهی این قشر همسان و یا بیشتر از دیگر اقشار باشد تا هم کمبودهای اقتصادی، آنان را از صحنه بیرون نکند و هم عامل جذب دیگران به سوی این بخش نشود.
کوتاه سخن اینکه دانشجو در انتخاب رشته نباید تنها به مسائل مادی چشم بدوزد، بلکه باید وظیفه و نیاز اجتماعی، توان و استعداد، علاقه، امکانات، شرایط خانوادگی و اجتماعی و دیگر عناصر را هم مد نظر قرار دهد.

وقت شناسی

وقت، گوهری گرانبهاست که در گرانی و ارزش، هیچ چیز به پای آن نمی‏رسد. اگر چه مدت عمر انسان در این دنیا محدود و در مقایسه با ابدیت اندک است، امّا اگر انسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کند، تردیدی نیست که می‏تواند توشه‏ای ابدی را از آن برگیرد.
این بیان اهمیت و ارزشمندی وقت برای همه است، امّا برای دانشجو بسی ارزشمندتر. امام صادق« علیه‏السلام » فرمود: «از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که: فرزند دلبندم! برخی از روزها، سالها و لحظه‏های روزت را به کسب دانش بپرداز، زیرا هیچ ضایع کردنی چون تضییع این امر نیست.»۲
علی « علیه‏السلام » فرمود: «مغبون (زیان کار) کسی است که عمر گرانش را به چیزی بخس و بی‏ارزش بفروشد و مغبوط و نیک فرجام کسی است که عمرش را در فرمانبری از خداوندش سپری کند.»۳
امام حسین« علیه‏السلام » نیز فرمود:
«مغبون کسی است که به دنیا سرگرم شود و سودهای اخروی از کف او بیرون گردد.»۴
دانشجو باید پیش از آنکه حایز مقام و منصبی والا گردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور شود، از فرصتهای دوران جوانی برای تحصیل علم، به خوبی بهره جوید زیرا به محض آنکه انسان دارای مقام و منزلتی در جامعه شود و به علم و دانش نامور گردد، نه تنها این امر، میان این شخص و درک کمالات معنوی و علمی او، بزرگ‏ترین مانع و فاصله را ایجاد می‏کند، بلکه چنین وضعی، عاملی پرتوان و انگیزه‏ای نیرومند و کامل خواهد بود که نقصان و رکود علمی و اختلال را در چنین فردی به بار می‏آورد.»۵
ناگفته نماند، کسب دانش وقت خاصی ندارد و حتّی در پیری هم نباید از طلب علم باز ماند، امیر مؤمنان علی« علیه‏السلام » می‏فرماید: «طلب دانش از کوچکی، چون نقش بر سنگ است.»۶
از این رو، جوانان به خاطر آمادگی پذیرش و شور و استعداد شگفت خود، باید بیش از هر کس دیگر قدر وقت را بدانند و از این دوران عزیز به خوبی بهره ببرند. رسول اکرم « صلی‏الله‏علیه‏و‏آله » می‏فرماید: هر شب فرشته‏ای از ساحت قدس الهی فرو می‏آید و ندا سر می‏دهد که: ای جوانان بیست ساله، تلاش و کوشش کنید.»۷
ناگفته پیداست که مقصود حدیث، تنها افراد بیست ساله نیست، بلکه منظور، تمام جوانان است. گمان نمی‏رود حسرتی جانکاه تر از حسرت یک پیر بر عمر از دست رفته‏اش باشد. علی« علیه‏السلام »می‏فرماید: سخت‏ترین غصه‏ها از دست رفتن فرصتهاست.۸
و نیز فرموده است: «فرصتها چون ابر می‏گذرند، بکوش که در راه خیر از آنها بهره‏گیری وگرنه، پشیمان می‏شود»۹
در جای دیگر، انسان، فرزند زمان دانسته شده است.۱۰ دانشجوی عزیز! هر نفسی که می‏کشی دمی از عمر تو می‏گذرد و یا به عبارت بهتر قدمی به جانب مرگ نزدیک می‏شوی.۱۱
از پیامبر « صلی‏الله‏علیه‏و‏آله » درباره عمر پرسیدند، فرمود:
در روز قیامت، بنده قدم از قدم بر نمی‏دارد مگر آنکه از وی می‏پرسند عمرش را در چه اموری صرف کرده، جوانی را در چه چیز به پیری رسانده، مالش را در کجا صرف نموده و امام و رهبرش چه کسی بوده است؟»۱۲
برخی از علل هدر دادن و تباه کردن وقت، عبارت است از:

۱) غفلت از مرگ

کسی که از مرگ غافل است و خبر ندارد که ضمانتی در زنده ماندن او نیست، همیشه فردا فردا می‏کند و همه کارها را به آینده موکول می‏نماید. این امر باعث می‏شود که قدر و قیمت وقت را نشناسد و در آینده ـ اگر زنده باشد ـ حسرت جانکاه تضییع آن را بچشد. البته ممکن است که مرگ چنین شخصی زود برسد و میان او و خواسته‏ها و آرزوهایش برای همیشه فاصله بیندازد.
رسول خدا« صلی‏الله‏علیه‏و‏آله » فرمود: چه بسیارند کسانی که روز خود را به پایان نمی‏برند و چه بسیارند کسانی که منتظر فردایی هستند که هیچگاه بدان نمی‏رسند.»۱۳
و علی« علیه‏السلام » فرموده است:
«آنکه مراقب اَجَل خود باشد، فرصتها را غنیمت شمارد.»۱۴

۲) بازی و سرگرمی

در اسلام یکی از عوامل ضایع کردن وقت، لهو و لعب و پرداختن به امور بی‏فایده است.
حضرت علی« علیه‏السلام » فرمود: «بازی بدترین چیزی است که عمر را ضایع می‏کند.»۱۵ و «عمر خود را در لهویات و بازیها مگذران تا در آخرت امیدت قطع نگردد.»۱۶

۳) اشتغال به کارهای غیر مهم

انسان و بویژه دانشجو باید در انجام کارها اولویت را رعایت کند. از طرفی در این دنیا آنقدر کار مهم و اساسی هست که انسان به کارهای کم فایده نپردازد. مثلا" در زمان تحصیل کتابهای مهم،بسیار است و دانشجو نباید وقت خود را صرف کتابهای کم محتوا کند. علی« علیه‏السلام »فرموده است: «هر که به کار غیر مهم بپردازد، از کار مهمتر باز می‏ماند.»۱۷

۴) بی‏نظمی و عدم توجه به استعداد

دانشجو باید برای تمام کارهای علمی و غیرعلمی خود، برنامه ریزی کند. گاه کسی از استعداد و توانایی و علاقه و... برخوردار است امّا به خاطر نداشتن برنامه در زندگی، هیچگاه موفق نمی‏شود.
«استعداد» نیز امر مهمی است. دانشجو باید با توجه به استعداد و توانایی خود کاری را انجام دهد. گاه دانشجویی وقت گران خود را بر روی یک رشته، یک کتاب و... صرف می‏کند امّا به خاطر ناهمگونی استعداد، از عهده آن بر نمی‏آید و عمرش را ضایع می‏گرداند.

۵) مراقبت از جسم و جان

اگر دانشجویی در خوردن و خوابیدن، بر خورد با دیگران و هر رفتار شخصی دیگر، موازین درست و متعادل را رعایت نکند، دچار نارسایی روحی یا جسمی می‏گردد. مثلا" اگر پرخوری کند یا غذای ناسالم بخورد، بیمار می‏شود و باید وقت زیادی را صرف دارو و درمان کند و ای بسا از درس خود باز می‏ماند. اگر به روان خود نیز اهمیت ندهد، همین گونه در سختی می‏افتد.
دانشجو باید بداند چه وقت درس بخواند و مطالعه کند؟ چه وقت استراحت کند و یا بخوابد؟ چه وقت غذا بخورد؟ چه وقت از استاد بپرسد؟ چه وقت تشکیل خانواده بدهد؟ و چه وقت.... این امور و دهها امور دیگر را باید به موقع انجام دهد تا هیچ فرصتی از دست نرود.۱۸

رفتارهای شخصی دانشجو:

رابطه تقابلی رفتارهای انسان، انکارناپذیر است. تنها هنگامی یک فرد و بویژه یک دانشجو در کار خود موفق می‏شود که هر بخشی از زندگی او با بخشهای دیگر هماهنگ باشد. مثلاً اگر طالب علم، در خوردن، نکته‏های بهداشتی تغذیه را از نظر دور دارد، این امر در خواب و سلامتی و در نتیجه در درس و بحثش اثر می‏گذارد. پس او باید رفتارهای شخصی خود را دقیقا برنامه ریزی کرده، در همه حال عواقب وخیم ضربه به تحصیل را در اثر بی‏برنامگی و رفتارهای ناهنجار در نظر بیاورد.
چکیده سخن ما در دو بخش است.
▪ بهداشت روح و روان
▪ بهداشت جسم
دانشجو باید بداند اگر به بهداشت روحی و روانی و نیز بهداشت جسمی او اندک لطمه‏ای وارد آید خیلی زود اثر و انعکاس آن به درس می‏رسد و از ادامه تحصیل باز می‏ماند. در اینجا ابتدا درباره، بهداشت روانی و سپس درباره بهداشت جسمی، قدری سخن می‏گوییم.
روح و روان انسان، همانند بدن به چیزهایی نیاز دارد. دانشجو تنها با روانی سالم، آسوده و آرام و با طراوت قادر به تحصیل است. از این رو باید از هر گونه عملی که سلامت روانی او را تهدید می‏کند، بپرهیزد. رفتارهای ناهنجار روانی غالبا بر اثر عدم رعایت احکام اسلامی پدید می‏آید. اگر عواطف انسانی مهار نشوند، بهداشت روانی به خطر می‏افتد. در دعای هشتم صحیفه سجادیه می‏خوانیم:
«پروردگارا! پناه می‏برم به تو از هیجان حرص و شدت خشم و تسلط غضب و کمی صبر و پیروی از هوای نفس یا تمایلات.»
این صفتها و دیگر عواطف، در روان انسان اثر بسزا دارند. البته به عقیده نگارنده، مهم‏ترین عامل بهداشت روان، تصحیح اعتقاد و انگیزه تحصیل است. اگر دانشجو انگیزه مادی نداشته باشد و هدف او از کسب دانش، تنها جلب خشنودی خداوند و نیز خدمت به خلق او باشد، همیشه آرام است و این آرامش، زاییده اعتقاد صحیح و ذکر خداست.
دانشجویی که به نیازهای روحی خود و فضایل اخلاقی مطابق با فطرت آدمی پاسخ ندهد و در مسیر خودسازی نباشد به خاطر بی‏ایمانی و بی‏اعتقادی همواره در هیجان و اضطراب و تشویش است. در مقابل، توکل بر خدا و ایمان به او از مهم‏ترین عناصر آرام بخش روان به شمار می‏روند.
اعتقاد به خدا باعث می‏شود دانشجو از صفات رذیله چون: حسد، حرص و طمع، غیبت، سخن‏چینی، بدگویی، شهوت مداری، پرخوری، پرخوابی، پر گویی و... که مهم‏ترین عوامل عدم تعادل روانی شمرده می‏شوند، بپرهیزد.
افرادی که به احکام اسلام پایبند هستند، غالبا دچار بیماریهای عصبی و روانی نمی‏شوند چرا که «با یاد خدا دلها آرام می‏گیرد.»۱۹
در چند جای قرآن کریم، سخن از شرح صدر رفته است. کسی که بر اثر ایمان به خدا، فراخ سینه شود، همه چیز را زیبا می‏بیند، به همه چیز مهر می‏ورزد، همه را دوست دارد، زیرا آنها را آفریدگان خدا می‏بیند.
بهداشت جسمی نیز اگر چه به درجه اهمیت سلامت روان نمی‏رسد، لیکن خود، عامل اساسی و یکی از عوامل بهداشت روانی است. گفته‏اند: عقل سالم در بدن سالم است.
این عبارت که مضمون یک روایت است، سخن بجا و استواری است، زیرا کسی که تنی سالم نداشته باشد، نمی‏تواند از حقوق خود و دیگران دفاع کند و حقوق الهی را ادا کند. چنین شخصی قادر به تحصیل دانش و پرورش عقلی نیز نخواهد بود.
اسلام بیش از هر مکتب دیگر به مسأله بهداشت اهمیت می‏دهد، با این تفاوت که در دین اسلام همه چیز بر پایه پیشگیری بنیان نهاده شده ولی در مکاتب جدید همه چیز بر پایه درمان است. اسلام معتقد است که شخص باید از خوردن شراب، گوشت خوک و... پرهیز کند. ولی دیگران خود را در این مهلکه می‏اندازند آنگاه در اندیشه درمان می‏افتند.
دانشجو باید برای آنکه تنی سالم داشته باشد و بیماری، میان او و درس فاصله نشود، احکام شخصی اسلام را به دقت فراگیرد و عملی سازد. ما از میان رفتارهای شخصی دانشجو که در بهداشت تن او نقش اساسی دارد، به خواب و خوراک اشاره می‏کنیم:
۱) دانشجو باید در غذای خود به دقت بنگرد، بکوشد که در بهداشت تغذیه چند امر را رعایت کند:
ـ از پرخوری بپرهیزد. امام محمد باقر« علیه‏السلام » می‏فرماید: نزد خداوند هیچ چیز مبغوض‏تر از شکم پُر نیست.۲۰
مهم‏ترین نتیجه پرخوری، تهدید سلامت جسمی و روانی است. این امر باعث می‏شود قوه درک شخص بخوبی فعالیت نکند. لقمان حکیم درباره تأثیر پرخوری بر عقل و هوش به فرزندش چنین سفارش می‏کند: «فرزندم اگر شکم انسان پر شود، اندیشه‏اش می‏خوابد.»۲۱
پس اگر دانشجو بخواهد درس را نیک بفهمد باید از پرخوری بشدت پرهیز کند.
ـ دانشجو باید زمان خوردن را به درستی بشناسد و برای لذت، غذا نخورد بلکه برای تقویت جسم بخورد و بیاشامد. به تعبیر قرآن کریم:
«کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»۲۲؛ از غذاهای حلال بخورید و عمل صالح انجام دهید!
هنگامی که به آیات و روایات می‏نگریم، در می‏یابیم که بهترین زمان غذا خوردن، صبح و شام است. گویا سه وعده غذا خوردن، خیلی سودمند نیست، زیرا هنگام صبح، بدن بر اثر خواب، غذای مصرفی را هضم کرده و اینک که آغاز روز است، نیاز به تجدید قوا دارد تا به فعالیت بپردازد. از این لحاظ صبحانه در سلامت جسم نقش مهمی دارد و هنگام عصر هم، بدن بر اثر کار زیاد و تلاش روزانه و مصرف انرژی، غذای خود را مصرف کرده و اینک نیاز به غذا و مواد غذایی دارد.
شخصی از دردها و نارساییهای شکمی به امام صادق« علیه‏السلام » شکایت نمود. امام به او فرمود: «تنها صبح و شام غذا بخور و بین آن دو وعده، چیز دیگری نخور که باعث بیماری می‏شود. نشنیده‏ای که خداوند می‏فرماید: روزی آنان در آنجا، صبح و شام عرضه می‏شود»۲۳
ـ آداب غذا خوردن را رعایت کند. پیش از غذا، دست خود را بشوید و اگر می‏تواند وضو بگیرد، در آغاز غذا ذکر خدا بگوید، بر زمین بنشیند و با دست راست بخورد، لقمه‏های کوچک بردارد، تا گرسنه نشده غذا نخورد و پیش از آنکه سیر شود، دست از غذا خوردن بکشد.
ـ بکوشد به کیفیت غذا بیندیشد نه کمیت آن، از این رو سعی کند از غذاهای سنگین، پرچربی و گوشتهای قرمز کمتر مصرف کند، زیرا غذای سنگین مانع درک صحیح دانش می‏گردد و قدرت حافظه را بشدت ضعیف می‏گرداند.۲۴
۲) طالب دانش باید خواب خود را متعادل گرداند و آداب اسلامی خواب را به درستی انجام دهد. البته نباید بدون ممارست، آنقدر از خواب خود بکاهد که قوای بدن او تعادل خود را از دست دهند و این امر مانع کسب دانش و درک صحیح او گردد. ولی بکوشد که به حد نیاز اکتفا کند. پیش از خوابیدن، مسواک بزند، وضو بگیرد، با ذکر خدا به بستر برود و از شب زنده داری غفلت نورزد. دانشجو باید بداند که کثرت خواب، باعث سنگدلی، کند هوشی و بیماری جسم می‏شود.
ادامه از صفحه ۱۱
به وسیله غیبت از خطر قتل نجات می‏یابد.۲۵
زراره گوید: حضرت صادق« علیه‏السلام » فرمود: قائم باید غایب شود. عرض کردم: چرا ؟ فرمود: از کشته شدن می‏ترسد.۲۶
چرا امام زمان (عج) ظهور نمی‏کنند با اینکه ظلم و فساد عالم را فرا گرفته است ؟
برای تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهانی، تنها وجود یک رهبر شایسته کافی نیست بلکه آمادگی عمومی لازم است و متأسفانه هنوز دنیا آماده پذیرش چنان حکومتی نشده است. به علاوه مردم باید به قدر کافی تلخیها و بی عدالتیها و ضعف قوانین را لمس کنند. مردم باید احساس کنند که بحرانهای کنونی، زاییده نظامهای کنونی است و این نظامها از حل بحرانها سرانجام عاجزند. مردم باید تشنه شوند چرا که تا تشنه نشوند، سراغ چشمه آب نمی‏روند. از سوی دیگر گرد آوردن تمام مردم جهان در زیر یک پرچم گسترده، به تعلیم و تربیت و رشد فرهنگی بالا و نیز به تکامل صنعتی نیاز دارد.
امام منتظر «عج» نیز همچون منتظران خود در انتظار است. ما در انتظار مقدم اوییم و او در انتظار صدور حکم ظهور از جانب حق تعالی.
«اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه»

پی نوشتها:

۱) بقره، آیه ۲۱۶
۲) امالی طوسی، ص ۶۶
۳) غررالحکم، ج۲، ص ۵۲۵
۴) امالی مفید، ص ۱۱۷، مجلس ۲۳
۵) آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص ۳۳۴؛ منیه‏المرید، ص ۲۲۵
۶) بحارالانوار، ج۱، ص ۲۲۴
۷) مستدرک الوسائل، ج ۱۲ ص ۱۵۷
۸) غررالحکم، ج ۲، ص ۴۱
۹) همان منبع، ص ۵۷۳
۱۰) همان منبع، ج ۱، ص ۱۲۲
۱۱) همان منبع، ج ۶، ص ۱۷۰
۱۲) تحف العقول، ص ۵۶
۱۳) امالی طوسی، ج ۲، ص ۱۳۹
۱۴) غررالحکم، ج ۵، ص ۲۹۵
۱۵) همان منبع، ج ۴، ص ۱۷۴
۱۶) همان منبع، ج ۶، ص ۳۱۴
۱۷) همان منبع، ج ۴، ص۱۷۴
۱۸) ر. ک : مطلبی ـ سید حسین:گوهر وقت، مرکز چاپ و انتشارات سازمان تبلیغات، چاپ اول
۱۹) رعد، آیه ۲۸
۲۰) الکافی، ج ۶، ص ۲۶۹
۲۱) المحجة البیضاء، ج ۵، ص ۱۵۱
۲۲) مؤمنون، آیه۵۱
۲۳) الکافی، ج ۶، ص ۲۸۸؛ (سوره مریم، آیه ۶۲ برای توضیحات بیشتر درباره آداب غذا خوردن
۲۴) در این باره احادیث فراوانی به ما رسیده‏است برای اطلاع بیشتر به منابع پیشین مراجعه کنید.
۲۵) اثبات الهداة، ج ۶، ص ۴۳۱
۲۶) علت ترس آن حضرت این است که کشته شدن ایشان به صلاح جامعه و دین نیست زیرا هر یک از امامان« علیهم‏السلام » پس از شهدت جانشینی داشتند اما امام زمان (عج) جانشینی ندارند و در این صورت زمین خالی از حجت می‏ماند.
و نیز ر ک : فروع کافی، ج ۶ و کتاب «الاطعمه و المحجة البیضاء» ج ۳ و کتاب الاکل، ج ۵، باب شکستن شهوت فرج و شکم.

منابع:
۱) لباف ـ علی: الفبای محبت امام عصر، تهران، بدر، ۱۳۷۴، چاپ اول
۲) حکیمی ـ محمدرضا: خورشید مغرب، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۰
۳) سعید ـ حسن: خدا و مهدی، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۴، چاپ چهارم
۴) امینی ـ ابراهیم: دادگستر جهان، قم، شفق، ۱۳۶۷، چاپ دهم
۵) جمعی از نویسندگان: معارف اسلامی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها
۶) مکارم شیرازی ـ ناصر: مهدی انقلابی بزرگ: قم، هدف، ۱۳۶۷، چاپ دهم
۷) دوانی ـ علی: مهدی موعود، ( جلد سیزدهم، بحارالانوار، مجلسی )
طوبی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط