برگردان: حمید احمدی
اهمیت تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی محدود به استفادهی مکرر از «ایران» و واژههای مربوط به آن و حتی تأکید دوباره بر واژهی ایرانزمین و بازیابی آن نیست. اهمیت این دوره به دلیل بازسازی دورهبندی چهار مرحلهای «تاریخ ملّی پیشامدرن» ایران برحسب تداوم تاریخهای دودمانی از عصر اسطورهای بسیار کهن تا دوران مغول است. این شیوه از دورهبندی تاریخ ایران، تاریخ سنتی ایران را که در اواخر عهد ساسانیان بازسازی شده بود، به اوایل دورهی صفویه ربط میدهد؛ یعنی پدیدهای جدید در شیوهی تدوین تاریخ دودمانی ایرانزمین که برای نخستین بار به دست قاضی ناصرالدین عمر بیضاوی (متوفی 692ق./ 1286م.) در کتاب کوچک (95 صفحهای) اما بسیار مهم و پرنفوذ در تاریخ ایران با عنوان نظامالتواریخ بازسازی شد. بیضاوی از چهرههای برجستهی علمای دین بود که به عنوان قاضیالقضات استان فارس در اوایل دوران ایلخانی خدمت میکرد و آثار مشهوری به زبان عربی در زمینهی فقه اسلامی، فلسفهی اسلامی، و دستور زبان عربی نوشته و صاحب تفسیر معروف بیضاوی بود. تنها اثر او به فارسی ترتیب دادن تاریخ ملّی پیشامدرن ایران بود؛ او خود در اینباره میگوید:
این کتاب را از تواریخ معتبر فراهم آوردم و نظامالتواریخ نام کردم چه در آن سلسلهی حکام و ملوک ایران که طول آن از فراتست تا جیحون بلکه از دیار عرب تا حدود خجند چنانکه یاد کرده میآید من لدن آدم (علیهالسلام) الی یومنا هذا ... که سال 674 ق. میباشد بر سبیل اتصال آوردم و آن را بر چهار قسم نهادم و به زبان فارسی ساختم تا فواید آن عامتر بود. (1)
دورهبندی چهارمرحلهای تاریخ ایران با فصل کوتاهی در باب ده تن از پیامبران آغاز میشود؛ از اول دور آدم تا آخر نوح که فقط پنج درصد صفحات را دربرمیگیرد. فصل دوم، با 38 درصد صفحات کتاب، تاریخ سنتی ایران را تا فرود ساسانیان دربرمیگیرد. فصل سوم، با هجده درصد مطالب کتاب، اختصاص دارد به خلفای راشدین، بنیامیه و بنیعباس. باب چهارم میپردازد به «اخبار سلاطین عظام و ملوک کرام که در ممالک ایران به استقلال پادشاهی کردند در خلافت بنیعباس نُه طایفهاند: صفاریه، سامانیه، غزنویه، غوریه، دیالمه، سلجوقیه، ملاحده، سلغریه، خوارزمیه، مغول». این فصل 39 درصد مطالب کتاب را به خود اختصاص داده است. بدین ترتیب، چهار پنجم کتاب دربارهی پادشاهان ایران است و حدود یک پنجم کتاب به پیامبران و خلفا اختصاص یافته است. بنابراین، هدف اصلی بیضاوی تدوین و تنظیم و بازسازی یک دورهی کامل از تاریخ سنتی ایران است از زمان آفرینش تا عهد مغول.
روایت بیضاوی از عهد اساطیری و عهد تاریخی از ابتدای آفرینش تا فرود ساسانیان تکرار همان مطالبی است که در شاهنامهها آمده است. روایت پادشاهان ایران که در عهد خلفای عباسی به درازای نیمهزاره در «ممالک ایران به استقلال پادشاهی کردند» نیز همان است که در تاریخنگاری هر دوره به تفاریق آمده است و حالا به گونهای پشت سر هم و برحسب تاریخ پادشاهی هر سلسله به طور کامل تدوین و تنظیم و مرتب و منظم شده تا احساس تداوم تاریخ سنتی ایران را به دست دهد.
بنابراین، هدف اساسی بیضاوی، که از نام کتاب و از مطالب مقدمهی آن و از شیوهی دورهبندی تاریخی و حجم هر یک از دورهها و از نحوهی بیان مطالب و تعریف هر دوره آشکارا دیده میشود این است که تاریخ دودمانهای پادشاهی ایران را، هم در عرصهی تاریخ و هم در پهنهی جغرافیا، به طور کامل تدوین و تنظیم و تبویب کند تا تداوم آن را از آفرینش نخستین انسان (حضرت آدم- کیومرث) تا ظهور مغول و ایلخانان به شکلی بیوقفه نشان دهد. بنابراین، بیضاوی چهار پنجم مطالب کتاب را به پادشاهان ایران اختصاص میدهد و برای آن که از یک سو عهد اساطیری تاریخ سنتی ایران را به عهد اساطیری در ادیان ابراهیمی پیوند دهد، در فصل اول به اختصار به بیان تاریخ انبیا و اوصیا و حکما میپردازد، و نیز برای آنکه تداوم تاریخ دودمانهای پادشاهی ایران را حفظ کند و دورهی فترت دو قرن اول را بپوشاند، فصل سوم را به تفصیل بیشتر به شرح حال خلفا اختصاص میدهد. آنگاه به تفصیل هرچه بیشتر در دو پنجم کتاب، تاریخ دودمانهای پادشاهی ایران در دوران اسلامی را به دست میدهد. در این جا باید به چند نکته اشاره کرد:
اول این که بیضاوی موضوع کتاب را «تاریخ سلسلهی حکام و ملوک ایران» اعلام میکند. دوم این که در میان پهنهی جغرافیایی کشور ایران میگوید: «طول آن از فرات است تا جیحون بلکه از دیار عرب تا حدود خنجد». (2) سوم این که عرصهی تاریخی آن را «از آدم علیهالسلام» تا زمان تألیف کتاب میگستراند. چهارم این که رسماً اعلام میکند هدف کتاب آن است که تداوم تاریخ ایران را «بر سبیل اتصال» به دست دهد و سرانجام این که میگوید کتاب را «به زبان فارسی ساختم تا فواید آن عام باشد». (3) چرا که هدف قاضیالقضات بیضاوی بر آن است که آگاهی تاریخی یا هویت تاریخی یاران را به زبانی بنگارد که نه تنها در دسترس اهل قلم قرار گیرد بلکه میان عامهی مردم هم اگر سواد خواندن داشته باشند اشاعه پیدا کند و سودمند افتد. (4)
با این که برخی از مورخان بعدی، از جمله رشیدالدین فضلالله و بناکتی بارها از نظامالتواریخ یاد کرده و تبویب تاریخ ایران را از آن اقتباس کردهاند، اما تنظیم و ترتیب تازهی تاریخ ایران از سوی بیضاوی به تفصیل بیشتر از سوی حمدالله مستوفی (680- 750ق./ 1281- 1349م.) در اثر پرتأثیرش تاریخ گزیده دنبال شد. مستوفی نیز به روال بیضاوی میگوید از مجموعه تاریخهای عمدهای که در دست است: «گزین گردانید و این کتاب را گزیده نام کرده، مبنی گردانید بر ذکر انبیا و اولیا و پادشاهان و وزرای ایران زمین و آثاری که از ایشان بازمانده از عهد آدم (علیهالسلام) تا زمان تألیف این مختصر که سنهی [730] هجری مصطفوی است». (5)
البته باید توجه داشت که تاریخ گزیده افزون بر چهار دورهی عمدهی نظامالتواریخ، باب دیگری دارد در شرح حال ائمهی سنت و مشایخ و علمای دین و شعرا. تاریخ گزیده مبحث پیامبران را تفصیل بیشتر داده و آن را از پنج درصد کل مطالب در نظامالتواریخ به نُه درصد افزایش داده است. در مقابل تاریخ پادشاهان پیش از اسلام را به شدت کاهش داده و به نُه درصد، که برابر با حجم تاریخ پیامبران است، رسانده است. به پیامبران و خلفای اسلام بیش از دو برابر سهمشان در کتاب بیضاوی اختصاص داده شده است. در مقابل، به پادشاهان ایران در دورهی اسلامی هم سهم بیشتری داده شده و به بیش از دو برابر سهمی که در کتاب بیضاوی دارد افزایش یافته است. بدینتریب، سهم تاریخ سنتی ایران از عهد اساطیری تا عهد تاریخی به جای حدود چهار پنجم مطالب بیضاوی، به نیمی از مطالب کاهش یافته است. اما مطلب جالب توجه این است که مستوفی به وضوح مفهوم ایران زمین را به منزلهی مجموعهی کامل زیر عنوان تمامی ایران زمین یا بخشی از آن یا بیشتر آن به کار میبرد، چنان که میگوید «در ذکر پادشاهان بنی لیث صفار، در بعضی از ایران»، یا این که «در ذکر پادشاه سامانیان و مدت مُلکشان به ایران»، یا «در ذکر پادشاهان غزنویان سبکتگینی صد و پنجاه سال، از این جمله سی سال در اکثر ایران و بعضی در غزنه»، یا «در ذکر پادشاهان سلجوقی ... بعضی در تمامت ایران» و «در ذکر پادشاهان مغول آنچه بر ایرانزمین حکم کردند».
میزان صفحات اختصاص یافته به هر دوره از تاریخ در روایت بیضاوی و مستوفی
دورههای اصلی |
بیضاوی |
مستوفی |
پیامبران |
%5 |
%9 |
پادشاهان ایران پیش از اسلام |
%38 |
%9 |
پیامبران و خلفا |
%18 |
%40 |
پادشاهان ایران دورهی اسلامی |
%39 |
%42 |
کل درصد |
%100 |
%100 |
کل صفحات |
95 |
606 |
به این نکتهی مهم نیز باید توجه کرد که اگرچه مستوفی بخش بیشتری از تاریخ خود را به خلفای بنیامیه و بنیعباس اختصاص میدهد، اما آگاهانه آنها را برحسب «مدت ملکشان بر ایران» (6)، نه برحسب حکومت بر جهان اسلام به طور عام، تحت پوشش قرار میدهد. یک ویژگی منحصر به فرد نوشتههای بیضاوی و مستوفی، تمرکز آنها بر تاریخ ایران از خلقت انسان و جامعه در ایران تا دوران مغول است، و این نکته کارشان را از تاریخ جهانگشای جوینی، که منحصراً تاریخ مغولهاست یا جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله، که تاریخ جامع جهان از آغاز تا دوران مغول است متمایز میکند.
نفوذ و محبوبیت آثار بیضاوی و مستوفی در فصلبندی تاریخ ایران، از آنجا آشکار میشود که از قرن سیزدهم تا نوزدهم میلادی تعداد زیادی از نسخههای دستنویس آثارشان (58 نسخه از بیضاوی و 95 نسخه از مستوفی) باقی مانده است. اهمیت این تعداد هنگامی آشکار میشود که آن را در مقایسه با آثار مشهور دیگری چون تاریخ بناکتی با 31 نسخهی دستنویس، تاریخ جوزجانی با 23 نسخه، مجمعالانساب شبانکارهای را با 13 نسخه در نظر میآوریم. از اثر بیضاوی هم 27 نسخه در دورهی صفویان و 14 نسخه در دوران قاجار رونویسی شده است. بنابراین، چنین به نظر میرسد که بخش بزرگی از نسخههای کتاب مستوفی نیز محتملاً در زمان صفویه و قاجاریه نوشته شده باشد. در واقع، به نظر میآید که میزان نفوذ مستوفی از نفوذ بیضاوی فراتر بوده است، چرا که نام او در آثار تاریخی بعدی همواره به فراوانی میآید. برای نمونه، میرخواند در کتاب تاریخ روضةالصفا شانزده بار به مستوفی و تنها هشت بار به بیضاوی، و در کتاب حبیبالسیر 56 بار به مستوفی و فقط یک بار به بیضاوی اشاره میکند. به دلیل محبوبیت این آثار بود که دورهبندی چهارگانهی تاریخ ایران، که بیشتر بیانگر یک روحیهی ملّی اولیه بود، از موفقیتی پایدار در تاریخنگاری ایران در قرنهای بعدی برخوردار شد. ویژگی مهم دیگر این شیوه از بازسازی تاریخ دودمانی ایرانی، بازسازی تصور جغرافیایی از ایران و ایرانزمین بود که تا به این دوران پرداخته شده بود.
به اینترتیب، شیوهی تاریخنگاری و تبویب تاریخ سنتی ایران که به دست بیضاوی و مستوفی بر اساس تاریخ ایران زمین از آفرینش انسان تا دورهی معاصر خودشان به انجام رسیده بود، همچنان پابرجا ماند و تا قرن حاضر تداوم پیدا کرده و در هر دوره، تاریخ همان دوره نیز به آن افزوده شد. بنابراین، قرنها پیش از این که دانشمندان غربی و «شرقشناسان و استعمارگران» تداوم تاریخی ایران از عهد اساطیری تا قرن حاضر را عنوان کنند. (7) بیضاوی و مستوفی به این کار پرداخته بودند. آنها دورهی کامل تاریخ ایران، از آفرینش انسان تا عصر خود، را تدوین کردند و این میراث تاریخنگاری را تا قرن نوزدهم برای تاریخنگاران سنتی ایران بر جای نهادند.
پینوشتها
1. قاضی ناصرالدین عبدالله بن بیضاوی، نظامالتواریخ، به اهتمام بهمن میرزاکریمی (تهران: کتابخانهی علمی، 1313).
2. قاضی ناصرالدین بیضاوی، نظامالتواریخ، به کوشش میرهاشم محدث (تهران: بنیاد موقوفات دکترمحمد افشار، 1382)، ص 3.
3. همان.
4. برای تحلیل ارزندهای از کار بیضاوی، بنگرید به:
Charles Melville, "From Adam to Abaqa: Qadi Baida WI"s Rearrangement of History", in Iran, p. 30.
5. حمدالله مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی (تهران: امیرکبیر، 1339)، ص 7.
6. همان، ص 10.
7. منظور احمد اشرف، در دعاوی برخی از طرفداران مدرن بودن یا ساختگی بودن هویت ایرانی، از جمله پستمدرنها و قومگرایان است.- م.
اشرف، احمد؛ (1395)، هویت ایرانی، از دوران باستان تا پایان پهلوی، احمدی، حمید، نشر نی، چاپ اول