نویسنده: محمدحسن قدردان قراملکی
اگر به صفات فرابشری امامان نظیر علم غیب به همه امور و جزئیات گذشته و آینده قائل شویم، برخی از افعال و اعمال ائمه را در ظاهر نمیتوان توجیه و تبیین کرد. مثل حرکت امام علی (علیه السلام) به سوی مسجد کوفه با آنکه از طریق علم غیب میدانست توسط ابن ملجم زخمی و به شهادت خواهد رسید.
همچنین فرستادن امام حسین (علیه السلام) سفیر خود مسلمبن عقیل به سوی کوفه و نیز خروج خود به سوی کوفه با آنکه میدانست هم مُسلم و هم خودش به شهادت خواهند رسید.
از سنخ همین شبهه است زهر خوردن امامان که میدانستند خلفای وقت غذای خاص را به زهر آلوده کردهاند.
تحلیل و بررسی
بحث علم غیب امام خود مجال مستقلی میطلبد که اینکه در جهت رفع شبهه فوق نکاتی به اختصار بیان میشود:الف. دیدگاههای مختلف در علم غیب امام
شیعه اصل علم غیب امام فیالجمله و نه بالجمله را شرط امامت میداند، اما اینکه آیا ائمه افزون بر احکام و آموزههای دینی بر امور جهان اعم از گذشته و آینده نیز آن هم به صورت مطلق و عام و کمال و کلی و جزئی و بالفعل علم غیب دارند، اولاً: شرط آن امامیت نیست و ثانیاً: برخی از عالمان امامیه آن را نپذیرفته و بر آن قیودی اضافه کردند که حاصل آن تعدد و پیدایش و اقوال ذیل میباشد:1. علم غیب مطلق و فعلی به لوح محو و اثبات و لوح محفوظ؛
2. علم غیب مطلق و فعلی به لوح محو و اثبات فقط؛
3. علم امام منوط به درخواست از خداوند؛
4. نظریه توقف و واگذاری جزئیات علم امام به خود ائمه. (1)
اصل شبهه بنابر دیدگاه اول و دوم میتواند مطرح شود. اما بنابر دیدگاه سوم، امام بالفعل از حوادث گذشته و آینده خبری ندارد، تنها با درخواست علم آن از خدا این دریچه گشوده میشود و لذا محتمل است امور و شبهات یاد شده جزء اموری است که علم آنها برای امام با عدم درخواستشان معلوم نشده و اصل اشکال نیز مرتفع میشود.
ب. معذورات عمل به علم غیب
با وجود علم غیب امامان بر حوادث و اعمال انسان، آن بزرگواران تنها موظف و مکلف بر عمل به علم ظاهری و عادی خودشان بودند وگرنه اختلال امور لازم میآمد، که به برخی اشاره میشود:1. در صورت لزوم ترتیب اثر به علم غیب بر امامان مثل امام علی (علیه السلام) که در رأس حکومت قرار دارد، لازم میآید اشخاصی که امروز یا در آینده مرتکب جرمی مثل سرقت، زنا، قتل و غیره خواهند شد آنها را حداقل برای پیشگیری از وقوع جرم زندانی کند. در این صورت امام علی (علیه السلام) مثلاً باید هر روز افراد بیشماری را به دلیل جرم مرتکب نشده زندانی کند و این امر هر روز اتفاق خواهد افتاد. این امر به مصلحت حکومت دینی نیست.
درباره این نوع ترتیب اثر دادن بر علم غیب سؤال و ابهام جدیدی طرح میشود که امام کدامیک از انسانهایی را که مرتکب گناه و خطا خواهند شد، بازداشت کند؟ آیا آن به مرتکبان روز بعد اختصاص داشته باشد و هر روز مرتکبان روز بعد را زندانی کند؟ یا اینکه چون علم غیب امام مطلق و تا پایان عمر انسانها گسترش دارد، کل مرتکبان حتی بعد از ده و پنجاه سال را نیز بازداشت کند؟ آیا هر دو فرض یعنی بازداشت هر روز و بازداشت به صورت کلی ممکن است؟
2. این نوع مواجهه با متخلف با اصل اختیار انسان منافات دارد. چرا که نیل انسان به مقام خلافة الله از راه دوری از محرمات و گناه با اختیار آزاد انسان محقق میشود، اما بنابر فرض اشخاص به خاطر علم غیب امام و مجازات از این طریق از ارتکاب گناه و جرم دوری خواهند کرد و چنین عملی ارزش مقام خلیفةاللهی را نخواهد داشت.
3. چنین برخوردی با اعتراض متخلفان مواجه خواهد شد، آنان ممکن است استدلال کنند که ما شاید در آینده از ارتکاب خطا و گناه خود پشیمان میشدیم و استناد امام به غیب خود آنان را قانع نمیکند.
4. تنبیه و مجازات متخلفان شامل مردم عادی و یاران نزدیک و حتی حاکمان و دولتمردان نیز میشود، در این صورت با آشکار شدن تخلف و زندانی شدن آنان جبهه امام و متولیان و مدیران حکومت دینی رو به ضعف میرود.
5. مسئله و مشکل دیگر در رابطه با متخلفانی میشود که در گذشته مرتکب انواع جرم و گناه شدند که لازم میآید امام جمعیت زیادی را حبس و مجازات کند.
6. بر مشکلات و معذورات پیشین اضافه کنید متخلفانی را که در شهرهای دورافتادهای هستند، امام و حاکم دینی آنها را چگونه جمع و زندانی کند؟ مثلاً امام لیست افراد خاطی فردا یا لیست کلی متخلفان آینده را به فرمانداران هر منطقه ارسال کند؟ آیا به همراه لیست باید آدرس دقیق آنان نیز نوشته شود؟ در این صورت کار امام نوشتن لیست متخلفان و آدرس آنان خواهد بود. آیا چنین کاری شدنی است؟ آیا امام شأن و منزلتی جز آن ندارد؟
7. اما اگر گفته شود امامان فقط در اعمال خود به علم غیب ترتیب اثر دهند، مثل اقدام امام علی (علیه السلام) برای دستگیری قاتل خود ابن ملجم، در اینباره باید گفت:
الف. ممکن است ابن ملجم منکر چنین نیّت و عملی شود.
ب. آیا با استناد به علم غیب امام میتوان به دستگیری شخصی اقدام کرد. در صورت مثبت مدت زندانی او چقدر خواهد بود؟ در محاکم عادی چون از نیت قلبی مرتکب اطلاعاتی ندارند، مدتی برای او تعیین میشود، اما اگر امام از نیت فاسد و عدم پشیمانی امثال ابن ملجم آگاه باشد، باید چند نفر را دستگیر و برای آنان حبس ابد تعیین کند؟ افزون بر خود شخص، آیا نباید افرادی که به هر نحوی به او کمک کردهاند، دستگیر شوند؟
ج. دستگیر شده یا دستگیرشدگان میتوانند ادعای امکان پشیمانی و انصراف از اقدام مذموم خود بنمایند. در این صورت آیا استناد به علم غیب برای متخلفان و جامعه و رویّه قضایی کارساز است و میتوان با آن قصاص یا حبس ابدی یا موقت تعیین و وضع کرد؟
د. افزون بر قاتل، آیا امام (علیه السلام) درباره کسانی که درصدد هستند به انواع مختلف مثل جراحت در جنگ، تهمت و اتهام و انواع ضرر و زیانها به امام آسیب وارد کنند، آیا آنها را نیز دستگیر کند؟ در این فرض تعداد دستگیرشدگان رقم بالایی را تشکیل خواهد داد.
هـ اگر امام تنها بر علم غیب خود در دستگیری خاطئان درباره شخص خود اقدام کند، در این صورت جامعه این سؤال را مطرح میکند که چرا امام تبعیض قائل میشود، خاطئان شخص خود را دستگیر اما درباره سایر متخلفان و خاطئان نسبت به حقوق شخصی یا بیتالمال چشمپوشی میکند؟
شبهه علم امام حسین و مسلمبن عقیل
درباره فرستادن مسلمبن عقیل و خروج شخص امام حسین (علیه السلام) به سوی کوفه نیز میتوان گفت امام (علیه السلام) مکلف به عمل به علم ظاهری بود، و نمیتوانست به صرف استناد به علم غیب از فرستادن مسلم و خروج خود صرفنظر کند، برای اینکه در این صورت خود مردم کوفه بلکه تاریخ این سؤال را مطرح میکردند که چرا حضرت با وجود آمادگی مردم کوفه برای تشکیل حکومت دینی به رهبری حضرت، به درخواست کتبی و شفاهی هزاران نفر آنان پاسخ مثبت نداد، آیا حضرت- العیاذبالله- از جان خود و خانوادهاش ترسید؟در صورت ترتیب اثر به علم غیب، تاریخنویسان اهل سنت و غیرمسلمانان که مخالف علم غیب امامان بوده و هستند، یک تصویر منفی و منفعل از حضرت ارائه میدادند، و این همه آثار و نتایج نهضت کربلا از بین میرفت. پس مصلحت امام حسین (علیه السلام) و جامعه در عدم ترتب اثر به علم غیب خود بوده است.
خوردن زهر توسط امامان
اما شبههای که درباره خوردن طعام آلوده به زهر از قبیل شیر یا میوه برای امامان مطرح شده است، باید گفت بر طبق دیدگاه علم غیب امام (علیه السلام)، امام هرچند عالم به زهر بود، لکن چون مجبور و ملزم به خوردن آن شده بود، چارهای از آن نداشت.افزون بر آن در صورت عدم خوردن زهر، خلیفه وقت امام (علیه السلام) را به طرق دیگر به شهادت میرساند، اما امام (علیه السلام) صلاحدید که شهادتش با خوردن زهر اتفاق بیفتد. راز قطعی آن بر ما معلوم نیست، مثلاً میتوان گفت با خوردن زهر شهادت امام توسط خلیفه در ظاهر معلوم نمیشد و این موجب میشد که خلیفه برای حفظ ظاهر هم که شده از پیروان و خانواده حضرت، از جمله فرزند امام (علیه السلام)- که خود امام بعدی است- حمایت کند و لااقل به صورت علنی و با شدت تمام به سرکوب شیعه و اهلالبیت نپردازد. این موجب استمرار حیات شیعه در میان مخالفانش میشد.
حمل اعترافات و اعمال خلاف علم غیب بر علم ظاهری
از مطالب و مبانی پیشگفته استفاده و نیز تأکید شد که ائمه تنها بر مقتضای علم عادی و ظاهری خود عمل میکردند. بر این اساس اگر در بعضی روایات خود ائمه بر عدم علم به اموری مانند محل خفای دشمن (2) یا کنیز (3) یا اعتماد بر ظاهر صلاح بودن (4) اعتراف کردند، همه اینها را میتوان بر قاعده پیشین تفسیر کرد که ائمه درصدد رفتار با علم ظاهری خودشان بودند، بر اساس علم عادی ائمه از جایگاه قوم یا محل اختفای کنیز با چهره واقعی اشخاص اطلاع نداشتند، هرچند از منظر علم غیب به آن آگاهی داشتند.در تأیید این مدعا میتوان به جریان فرستادن ابوموسی اشعری به عنوان حَکَم و نمایندهی امام علی (علیه السلام) در جنگ جمل برای مذاکره با عمروعاص اشاره کرد که حضرت فریب وی را از عمروعاص پیشبینی کرد. «وکأنّی به وقد خُدِع». در این هنگام یکی از یاران حضرت به نام عبدالله ارفع که توجیه و هضم آن (عدم ترتب اثر بر علم غیب) بر وی مشکل بوده از حضرت علت فرستادن ابوموسی اشعری با وجود چنین علمی را پرسید. حضرت در جواب به فرستادن پیامبران و سفیران الهی به سوی مردم اشاره میکند که خداوند با علم ازلی خود میدانست که مثلاً قوم یونس یا اقوام دیگر ایمان نیاورده و مشمول عذاب دنیوی خواهند شد. با این وجود به علم خود اکتفا ننمود و پیامبری را گسیل کرد تا حجت تمام شود. (5)
مؤید دیگر در حدیث اظهار عدم علم امام صادق (علیه السلام) از محل اختفای کنیز خود است. سدیر در ادامه حدیث گزارش میکند که من و ابوبصیر و مُیَسّر بعد از این فرمایش امام (علیه السلام) داخل بیت خصوصی حضرت شده و سؤال کردیم که ما دربارهی شما به علم کثیر اعتقاد داریم.
حضرت به آیه شریفه: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْكَ طَرْفُكَ» (6) اشاره و فرمود که نزد آورنده تخت بلقیس از علم کتاب قطره از دریاری بود، اما نزد من کل علم کتاب پیش ماست. از ادامه حدیث برمیآید که انکار علم غیب توسط حضرت به مقتضای مخاطبان بوده است. وگرنه پاسخ خصوصی حضرت با صدر حدیث تهافت خواهد داشت. (7)
پینوشتها:
1. برای آشنایی با قائلان این دیدگاهها ر. ک: صافی گلپایگانی، شهید آگاه؛ نگارنده، کلام فلسفی، مقاله علم امام حسین (علیه السلام) به شهادت خویشتن.
2. ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج3، ص 132.
3. کافی، ج1، ص 257.
4. نهجالبلاغه، نامه 72.
5. «یا بُنی لو عمل الله فی خلقه بعلمه ما احتج علیهم بالرسل»، (بحار، ج41، ص 310؛ المناقب، ج2، ص 261).
6. نمل: 40.
7. کافی، ج1، ص 257؛ بحار، ج26، ص 230.
منبع مقاله : زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل