نوشتة: آیزاک آسیموف
مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
دراوایل 1988 یک زن جوان ایتالیایی، به نام استفانیا فولینی، به مدت چهارماه داوطلبانه در اعماق زمین به سر برد. وی در یک محفظة شیشه ای به ارتفاع 6 متر وپهنای 6/3 متر ، به اندازه یک اتاق نشیمن راحت، در عمق 6 متر زیر زمین در ایالت نیو مکزیکوی آمریکا، اقامت کرد. درآن جا، آفتاب، ساعت و وسایل دیگری که فهم زمان را ممکن می کند وجود نداشت. او این کار را در وضعیتی راحت وبا آسایش، اما بی خبر از زمان، انجام داد.
مسئله این بود که این وضع، بر"ساعت زیست شناختی"، یعنی بر فهم ذاتی خانم فولینی از زمان، چه تأثیری خواهد داشت؟ پاسخ این شد که: ساعت زیست شناختی، بدون هیچ اشاره و راهنمایی از خارج ، به تحلیل رفت.
همة ما دارای ساعت زیست شناختی هستیم: ساعتی که بدن ما را در مجموعه ای از نظم (ریتم) های مختلف در حال کار نگه می دارد. در یک کلام، همه ما در زندگی نظم طبیعی داریم. وقت غذا، احساس گرسنگی می کنیم. با نزدیکی وقت خواب، خواب آلود می شویم. برای خوردن و خوابیدن مجبور نیستیم که به ساعت نگاه کنیم.
ما هر بامداد، کمابیش، در وقت معینی از خواب برمی خیزیم، حتی اگر هم روشنایی روز به ما نتابد. (نکته ای درباره خود بگویم: من سحر خیز هستم، در ساعت 5 صبح بیدار می شوم. چه در زمستان و تابستان، چه در هوای آفتابی، ابری یا تاریک، هرگز دیر تر از آن - مگر چند دقیقه ای- بر نمی خیزم و حتی ساعت زنگ دار ندارم.)
واضح است که نظم مربوط به خوابیدن و برخاستن، انسان را کمابیش با وقت آفتاب سازگار نگه می دارد. بسیاری از شناخته ترین نظم های ما، با افت و خیزهایی مربوط است که هر روز تکرار می شود. این ها را "نظم های روزمره" می گویند.
هم چنین نظم های ماهانه برای شکل های گوناگون زندگی در ساحل وجود دارد، زیرا جزر و مدها مطابق با موقعیت نسبی ماه و خورشید رخ می دهد. نظم های سالانه هم هست که بر اموری چون مهاجرت حیوانات و پرندگان در تغییرات فصلی حکم فرماست. بی تردید، انسان ها دارای نظم های ظریفی از نوع دراز مدت نیز هستند، اما نظم روزمره، چشم گیرترین نظم است.
فقط نظم خوردن و خوابیدن نیست که بر اساسی روزانه نوسان می کند. حالات و گرایش ها نیز چنین هستند. اگر شما در ساعت 3 صبح از خواب برخیزید و به مسئله ای بیاندیشید، این طور به نظرتان خواهد رسید که مشکلات شما قابل حل نیستند. همان مسئله اگر در ساعت 11 صبح در نظر گرفته شود، مسئله ای جزئی تلقی خواهد شد. مسئله تغییری نیافته، بلکه حالت روحی شما تغییر کرده است.
از لحاظ پزشکی، نظم های روزمره بسیار مهم و ضروری است. واکنش شخص به داروها، یا کیفیت حساسیت او (=آلرژی) مطابق نظم روزمره تفاوت پیدا می کند. برخی از پزشکان می کوشند تا این نکته را در تجویز دارو مد نظر داشته باشند. افزون بر این، نظم روزمره الزامأ برای همه یکسان نیست. " افراد صبحگاهی" داریم و " افراد شبانگاهی".
هر چیزی که نظم روزمره را بر هم زند کارایی ما را به شدت پایین می آورد. مثلأ کسانی که در نوبت (شیفت) های شب به کار گمارده می شوند، در مقابل مسائل اضطراری که با آن ها رو به رو می شوند، نمی توانند واکنش مناسب نشان دهند. زیرا آنان با بدن 3 صبح، مواجه با مسائل و مشکلات ساعت 11 صبح هستند.
در مسافرت های سریع و طولانی، به شرق یا غرب، شما در زمان محلی بسیار متفاوت از زمان عزیمت واقع می شوید و نظم خود را از دست می دهید. این را "اختلاف زمان" می گویند، و به مسافران توصیه می شود که اندکی بیاسایند و به نظم جدید عادت کنند، پیش از آنکه تصمیماتی مهم بگیرند.
حال ببینیم که در آن مدت چها ماهی که خانم فولینی بدون دسترسی به زمان و هیچ راهنمایی از خارج بر ای تنظیم نظم های روزمره اش به سر برد، بر ساعت زیست شناختی او چه اتفاق افتاد. احساس او از زمان کاملأ بیراهه رفت، وی به نظمی رسید که افت و خیزهای آن فقط کمی از روال عادی را داشت. گاهی 20 ساعت کار می کرد. گاهی 22 تا 24 ساعت به خواب می رفت. میان غذاهایش وقفه های طولانی تری وجود داشت و 5/7 کیلوگرم وزن کم کرد. عادت ماهانة وی (که کمابیش نظمی ماهیانه است) کاملأ متوقف شد. دست آخر وی می پنداشت که نه به مدت چهار ماه، بلکه دو ماه در زیر زمین به سر برده است، و هنگامی که در ماه اردیبهشت از اعماق زمین بیرون آمد، تصور می کرد اواخر اسفند است.
همة این بررسی های ساعت زیست شناختی، هم از لحاظ نظری و هم از جنبه های عملی، مهم است. تا زمانی که در سطح زمین هستیم، می توانیم بر محرکه های خارجی اتکا کنیم تا حسمان از زمان صحیح باشد. اما روزی خواهد آمد که در فضا به سر خواهیم برد. در کرة ماه، یک "روز"، دو هفته است و "شب" نیز به همان اندازه طولانی است. در یک مسکن فضایی در حال چرخش، روز و شب هر کدام شاید دو دقیقه طول بکشد. در یک مسکن زیرزمینی یا مسکن بی پنجره در فضا، روز و شب ابدا وجود ندارد. پس لازم است که در همة این اوضاع، راه هایی برای شب و روز مصنوعی به مدت 24 ساعت تنظیم کنیم. در هر حال، بدن ما در طی زمان هایی دیرین با این نظم روزمره سازگار گشته است و باید به بدنمان احترام بگذاریم.