معنا و علل غیبت صغرای امام مهدی(علیه السلام)
نويسنده: حجت الاسلام خدامراد سلیمیان
در احادیث بسیاری از پيامبر اكرمصلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومين علیهم السلام، غيبت حضرت مهدي عجل الله فرجه به دو بخش كوتاه مدت (غيبت صغرا) و دراز مدت (غيبت كبرا) تقسیم شده است.
امام صادق علیه السلام در اين باره فرمودند: «همانا براي قائم دو غيبت است كه در يكي از آن دو به خانوادهاش برميگردد و در ديگري معلوم نيست كجاست؛ هرسال در مناسك حج حاضر ميگردد و مردم را ميبيند در حالي كه مردم او را نميبينند».[1]
افزون بر دوگونه بودن، در رواياتی به كوتاه بودن يکي و بلند بودن ديگري نيز اشاره شده است.
همان حضرت در سخنی ديگر فرمودند: «برای قائم دو غيبت است: يكی از آنها كوتاه مدت و ديگری دراز مدت...».[2]
غيبت صغرا: اگر چه اين تعبير در روايات معصومين علیهم السلام به اين صورت نيامده است، رفته رفته به خاطر کوتاه بودن دوران نخست غيبت, به اين عنوان مشهور شده است. البته بهتر بود به جای «غيبت صغرا»، آن را «غيبت ناقصه» می نامیدند،چرا که با پايان يافتن اين دوران، غيبت تامّه آغاز شده است، و مهمترين تفاوت اين دوره ها در تامّ بودن و ناقص بودن آنها است؛ وگرنه با توجه به پيوستگی هر دو غيبت به يک ديگر تفکيک آن دو به کوتاه و بلند، معنای قابل قبولی نخواهد داشت. بر اساس ديدگاه مشهور، غيبت صغرا در اصطلاح مهدويّت عبارت است از: پنهان زيستي كوتاه مدت حضرت مهدي علیه السلام با ويژگیهای خاص، پس از شهادت امام عسکری علیه السلام تا آغاز «غيبت کبرا».
اگرچه برخي آغاز اين دوران را از همان ابتداي ولادت دانسته،[3] مدت آن را 74 سال ذکر کردهاند، مشهور آن است که آغاز آن از شهادت امام حسن عسكري علیه السلام و مدت آن حدود 69سال است.[4] به دليل اين که اگرچه حضرت مهدی علیه السلام در زمان حيات پدر بزرگوار خود گاهی به صورت پنهانی زندگی میکردند، فراوانیِ کسانی که در اين دوره به دیدن حضرت نایل شدهاند، گويای آن است که آشکار بودن حضرت برای عدهای فراوان بيش از پنهانی بودن ايشان بوده است. علاوه آن، پنهانی اندک در دوران امام حسن عسکری علیه السلام میتوانسته مقدمه ای برای دوران غيبت صغرا باشد، زیرا همانگونه که غيبت کبرا بدون مقدمه ممکن بود مشکلاتی را برای جامعة شيعی پديد آورد، غيبت صغرا بدون مقدمه نيز مشکلاتی ايجاد میکرد.
با اين بيان، پارهای از ويژگيهاي غيبت صغرا که آن را از دورة بعد متمایز کرد عبارت است از:
1. غيبت صغرا از نظر زمان محدود بوده، ولی غيبت كبرا بسيار طولانی است و غير از خداوند كسي از مدت آن آگاهی ندارد.
2. در دوران غيبت صغرا، پنهان زيستي امام همه جانبه و عمومي نبود؛ امام اگرچه از نگاهها پنهان بود، كساني مانند نواب خاص، برخي از وكلاي آن حضرت و نيز افرادی با ويژگیهای ممتاز، ميتوانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسشها و نامههاي مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند، و يا به ديدار آن حضرت نایل شوند. اما در غيبت تامه (كبرا) امام به طور كلي از نگاهها پنهان است و باب مكاتبه و نامهنگاري بسته است؛ يعني، بناي غيبت كبرا و اقتضاي آن اين است كه حضرت ديده نشود. البته اين بدان معنا نيست كه امكان ندارد ديده شود، زیرا ممكن است بعضی افراد، حضرت را ببينند.
3. در غيبت صغرا، حضرت مهدی علیه السلام چهار نماينده داشت كه آنها را به صورت معيّن برگزيده بودند.مهمترين وظيفه آنها برقراری ارتباط بين امام و مردم بود؛ ايشان اقامتگاه و مكان حضرت را نيز ميدانستند، ولي در غيبت كبرا چنين نيست.
4. درغيبت صغرا ـ افزون بر سفيران چهارگانه ـ ممكن بود اشخاصی آن حضرت را ببينند و بشناسند؛ ولي درغيبت كبرا كسي او را نميبيند واگر ببيند نميشناسد.
اما چرا از همان ابتدا غيبت کبرا صورت نگرفت؟ زیرا در مشيت الهي از ابتدا چنين مقدر بوده كه آن حضرت پس از رسيدن به امامت، میبايست بیدرنگ از ديد عمومي پنهان شود و در ظاهر از آن چه در جامعه رخ ميدهد، فاصله بگيرد؛ هر چند در واقع او از نزديك، همه وقايع را احساس و ادراك میكند. بايد توجّه داشت كه اگر آن حضرت، يك باره رخ در نقاب غيبت کامل ميبرد، ضربه سنگینی به پايگاههاي مردمي و طرف داران امامت وارد ميشد، زيرا مردم پيش از آن سالها با امام خود ارتباطی تنگاتنگی داشتند، در مشكلات و نيازهای خود به ايشان رجوع ميكردند، و اگر ناگهان امام پنهان ميشد و مردم احساس ميكردند كه ديگر دست رسي به رهبر فكري و معنوي خود ندارند، ممكن بود مشکلاتی جدّی برای جامعه پديد آيد.
بنابراين لازم بود كه براي «غيبت تامه» زمينهسازي شود تا مردم به تدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغرا در واقع اين زمينهسازي صورت گرفت. در اين زمان حضرت مهدي عجل الله فرجه ازديدهها پنهان بود، ولي ايشان از راه نمايندگان، وكيلان و ياران مورد اطمینان، با شيعيان خود ارتباط داشتند.[5] رفته رفته با پديدآمدن آمادگي (پس از گذشت مدت شصت و نه سال) به دستور خداوند، آن حضرت در پرده پنهان زيستيِ تمام و كامل قرار گرفتند.
امام صادق علیه السلام در اين باره فرمودند: «همانا براي قائم دو غيبت است كه در يكي از آن دو به خانوادهاش برميگردد و در ديگري معلوم نيست كجاست؛ هرسال در مناسك حج حاضر ميگردد و مردم را ميبيند در حالي كه مردم او را نميبينند».[1]
افزون بر دوگونه بودن، در رواياتی به كوتاه بودن يکي و بلند بودن ديگري نيز اشاره شده است.
همان حضرت در سخنی ديگر فرمودند: «برای قائم دو غيبت است: يكی از آنها كوتاه مدت و ديگری دراز مدت...».[2]
غيبت صغرا: اگر چه اين تعبير در روايات معصومين علیهم السلام به اين صورت نيامده است، رفته رفته به خاطر کوتاه بودن دوران نخست غيبت, به اين عنوان مشهور شده است. البته بهتر بود به جای «غيبت صغرا»، آن را «غيبت ناقصه» می نامیدند،چرا که با پايان يافتن اين دوران، غيبت تامّه آغاز شده است، و مهمترين تفاوت اين دوره ها در تامّ بودن و ناقص بودن آنها است؛ وگرنه با توجه به پيوستگی هر دو غيبت به يک ديگر تفکيک آن دو به کوتاه و بلند، معنای قابل قبولی نخواهد داشت. بر اساس ديدگاه مشهور، غيبت صغرا در اصطلاح مهدويّت عبارت است از: پنهان زيستي كوتاه مدت حضرت مهدي علیه السلام با ويژگیهای خاص، پس از شهادت امام عسکری علیه السلام تا آغاز «غيبت کبرا».
اگرچه برخي آغاز اين دوران را از همان ابتداي ولادت دانسته،[3] مدت آن را 74 سال ذکر کردهاند، مشهور آن است که آغاز آن از شهادت امام حسن عسكري علیه السلام و مدت آن حدود 69سال است.[4] به دليل اين که اگرچه حضرت مهدی علیه السلام در زمان حيات پدر بزرگوار خود گاهی به صورت پنهانی زندگی میکردند، فراوانیِ کسانی که در اين دوره به دیدن حضرت نایل شدهاند، گويای آن است که آشکار بودن حضرت برای عدهای فراوان بيش از پنهانی بودن ايشان بوده است. علاوه آن، پنهانی اندک در دوران امام حسن عسکری علیه السلام میتوانسته مقدمه ای برای دوران غيبت صغرا باشد، زیرا همانگونه که غيبت کبرا بدون مقدمه ممکن بود مشکلاتی را برای جامعة شيعی پديد آورد، غيبت صغرا بدون مقدمه نيز مشکلاتی ايجاد میکرد.
با اين بيان، پارهای از ويژگيهاي غيبت صغرا که آن را از دورة بعد متمایز کرد عبارت است از:
1. غيبت صغرا از نظر زمان محدود بوده، ولی غيبت كبرا بسيار طولانی است و غير از خداوند كسي از مدت آن آگاهی ندارد.
2. در دوران غيبت صغرا، پنهان زيستي امام همه جانبه و عمومي نبود؛ امام اگرچه از نگاهها پنهان بود، كساني مانند نواب خاص، برخي از وكلاي آن حضرت و نيز افرادی با ويژگیهای ممتاز، ميتوانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسشها و نامههاي مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند، و يا به ديدار آن حضرت نایل شوند. اما در غيبت تامه (كبرا) امام به طور كلي از نگاهها پنهان است و باب مكاتبه و نامهنگاري بسته است؛ يعني، بناي غيبت كبرا و اقتضاي آن اين است كه حضرت ديده نشود. البته اين بدان معنا نيست كه امكان ندارد ديده شود، زیرا ممكن است بعضی افراد، حضرت را ببينند.
3. در غيبت صغرا، حضرت مهدی علیه السلام چهار نماينده داشت كه آنها را به صورت معيّن برگزيده بودند.مهمترين وظيفه آنها برقراری ارتباط بين امام و مردم بود؛ ايشان اقامتگاه و مكان حضرت را نيز ميدانستند، ولي در غيبت كبرا چنين نيست.
4. درغيبت صغرا ـ افزون بر سفيران چهارگانه ـ ممكن بود اشخاصی آن حضرت را ببينند و بشناسند؛ ولي درغيبت كبرا كسي او را نميبيند واگر ببيند نميشناسد.
اما چرا از همان ابتدا غيبت کبرا صورت نگرفت؟ زیرا در مشيت الهي از ابتدا چنين مقدر بوده كه آن حضرت پس از رسيدن به امامت، میبايست بیدرنگ از ديد عمومي پنهان شود و در ظاهر از آن چه در جامعه رخ ميدهد، فاصله بگيرد؛ هر چند در واقع او از نزديك، همه وقايع را احساس و ادراك میكند. بايد توجّه داشت كه اگر آن حضرت، يك باره رخ در نقاب غيبت کامل ميبرد، ضربه سنگینی به پايگاههاي مردمي و طرف داران امامت وارد ميشد، زيرا مردم پيش از آن سالها با امام خود ارتباطی تنگاتنگی داشتند، در مشكلات و نيازهای خود به ايشان رجوع ميكردند، و اگر ناگهان امام پنهان ميشد و مردم احساس ميكردند كه ديگر دست رسي به رهبر فكري و معنوي خود ندارند، ممكن بود مشکلاتی جدّی برای جامعه پديد آيد.
بنابراين لازم بود كه براي «غيبت تامه» زمينهسازي شود تا مردم به تدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغرا در واقع اين زمينهسازي صورت گرفت. در اين زمان حضرت مهدي عجل الله فرجه ازديدهها پنهان بود، ولي ايشان از راه نمايندگان، وكيلان و ياران مورد اطمینان، با شيعيان خود ارتباط داشتند.[5] رفته رفته با پديدآمدن آمادگي (پس از گذشت مدت شصت و نه سال) به دستور خداوند، آن حضرت در پرده پنهان زيستيِ تمام و كامل قرار گرفتند.
پي نوشت :
[1] . «اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَتَينِ يَرْجِعُ فِى اِحداهُما وَفِى الاُخْری لايُدری اَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ المَواسِمَ يَری الناسَ وَلايَرْونَهُ»؛ نعماني، الغيبة، ص 175، ح 15.
[2] . «لِلْقائِمِ غَيْبَتانِ اِحْداهُما قَصِيرَةٌ وَالاُخْری طَوِيلَةٌ ...»؛ شيخ کليني، كافي، ج 1، ص 340.
[3] . شيخ مفيد, ارشاد، ج 2، ص 340.
[4] . شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 159؛ شيخ کلينی, كافي، ج 1، ص 341؛ نعمانی, الغيبة، ص 149.
[5] . ر.ک: رهبري بر فراز قرون، ص 101.