منطق سهروردی

حكایت است روزی طلبه‌ای‌‌ از استاد خود پرسید: «منطق به چه كار ما می‌آید كه‌ این‌‌ همه وقت خود را برای آموختن آن تلف می‌كنیم؟»
دوشنبه، 28 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
منطق سهروردی
 منطق سهروردی

نویسنده: محسن هجری

 

حكایت است روزی طلبه‌ای‌‌ از استاد خود پرسید: «منطق به چه كار ما می‌آید كه‌ این‌‌ همه وقت خود را برای آموختن آن تلف می‌كنیم؟»
استاد پاسخ داد: «اگر منطق نبود، ترازوی بقالی به کار نمی‌آمد!»
طلبه با حیرت پرسید: «چگونه؟»
استاد پاسخ داد: «خیلی ساده! بقال با گذاشتن ماست در یك كفه‌ی ترازو و گذاشتن سنگ كیلو در كفه‌ی دیگر، از قیاس منطقی استفاده می‌كند و اگر‌ این‌‌ قیاس در كار نبود، یا بقال كالای اضافه می‌فروخت، یا سر مشتری كلاه می‌رفت. البته‌ این‌‌ را هم بدان كه همه‌ی دانش منطق در‌ این‌‌ خلاصه نمی‌شود و برای فهم آن باید زحمت بسیاری را به جان خرید.»
حكایت بالا به ما می‌گوید كه مردم به طور ناخودآگاه در زندگی روزمره‌ی خود از منطق استفاده می‌كنند، بدون آن كه در كلاس درس آن را آموخته باشند. بنابراین‌ این‌‌ حرف خطاست كه بگوییم یونانیان و به ویژه ارسطو منطق را اختراع كرده‌اند‌، بلكه درست‌تر آن است كه كشف منطق و جمع آوری قواعد آن را به ارسطو نسبت دهیم. اما تلاشی كه متفكران‌ ایرانی برای شناخت قوانین منطق كردند، موجب شد كه بعد از ترجمه‌ی آثار یونانی، آموزش مطق در‌ ایران شكل منظم تری به خود بگیرد و در‌ این‌‌ میان ‌اند‌یشمندان ایرانی حتی بحث‌های جدیدی را به منطق افزودند كه نشان از دقت نظر و هوشمندی شان داشت. متفكران‌ ایرانی از دوران مغول تا ابتدای حاكمیت صفویه از‌ این‌‌ میراث به خوبی‌‌ سود می‌برند و بنایی را كه فارابی، ابن سینا و سهروردی پی ریزی كرده‌اند‌، استحكام می‌بخشند.

یادی از سهروردی

جا دارد در‌ این‌‌ بخش از داستان فكر ایرانی، یادی كنیم از نگاه جدید سهروردی به دانش منطق و همین طور متأسف باشیم از بی‌‌توجهی به دستاوردهای او كه تا شرایط كنونی هم ادامه داشته است. البته در‌ این‌‌ میان نباید از معدود كسانی چون قطب الدین شیرازی غافل شویم كه تلاش كردند حق سهروردی را به جا آورند. شیرازی كه با شرح و تفسیر حكمت الاشراق تلاش می‌كند سهروردی را به هم‌عصران خود معرفی كند، با فارسی شیرین آن روزگار می‌گوید: «نفس مرا خوش نیامد كه‌ این‌‌ سخنان گُهربار و مطالب تازه و بدیع و درخشان كه مغز و لُب دانش و خلاصه و زبده‌ی سیر و سلوك است هم چنان در حجاب ابهام بماند و از فهم و درك آدمیان پنهان بماند... پس لازم است كه آن را شرح دهم.»
كسانی كه آثار سهروردی را خوانده‌اند‌، خوب می‌دانند كه زبان او سرشار از واژه‌ها و عبارت‌های پررمزوراز است و قطب الدین شیرازی هم به همین خاطر به شرح و توضیح دیدگاه‌های سهروردی می‌پردازد.

چند لحظه در كلاس درس منطق شیرازی

از استاد قطب الدین اجازه می‌گیریم كه چند لحظه در كلاس درس منطق او بنشینیم تا با تفاوت نگاه سهروردی و ابن سینا آشنا شویم. استاد می‌گوید ارسطو، ابن سینا و مشاییان می‌گویند در منطق دو دسته قضیه وجود دارد:
1- قضایای‌ ایجابی‌‌ 2- قضایای سَلْبی
به زبان ساده، قضیه‌ی‌‌ ایجابی‌ ‌به عبارتی گفته می‌شود كه ویژگی یا صفتی را به‌ یك موضوع نسبت می‌دهد یا اثبات می‌كند. مثلاً "گل سرخ خوشبوست"، قضیه‌ای‌‌ ‌ایجابی ‌‌است كه خوشبویی را به گل سرخ نسبت می‌دهد. اما همین عبارت می‌تواند شكل سلبی‌‌ هم پیدا كند. به‌ این‌‌ ترتیب كه بگوییم "گل سرخ خوشبو نیست" و ویژگی و صفت خوشبویی را از گل سرخ سلب كنیم یا بگیریم. تمام دعواهای منطقی هم دعوا بین قضایای سلبی‌‌ و ‌ایجابی ‌‌است. مثلاً بچه‌های كتابخوان در قضیه‌ای ‌‌‌ایجابی ‌‌می‌گویند داستان فكر ‌ایرانی جذاب است و در مقابل بچه‌های بازیگوش در قضیه‌ای‌‌ سلبی ‌‌می‌گویند داستان فكر ‌ایرانی جذاب نیست. و البته هر دو طرف هم برای خود دلایلی دارند و بر همان اساس با هم گفت و گو می‌كنند. اما نظر سهروردی چه بود؟ شیخ اشراق می‌گفت: «در حقیقت ما فقط با قضایای ایجابی‌‌ سروكار داریم و حتی در پس قضایای سلبی‌ ‌هم یك قضیه‌ی ‌ایجابی ‌‌پنهان شده است.»
بحث مشكل شد؟ نه! اما چنین نیست، حرف سهروردی‌ این‌‌ بود كه اگر مثلاً می‌گوید داستان فكر ایرانی جذاب نیست و ویژگی جذابیت را از آن سلب می‌كند، به خاطر آن است كه چیز دیگری را جذاب می‌داند.
مثلاً خواندن یك داستان جنایی و عاشقانه ‌یا تماشای كارتون و فیلم سینمایی را ترجیح می‌دهد و با همین معیار است كه در مورد داستان فكر‌ ایرانی به قضاوت می‌نشیند چرا كه او انتظار دارد در هر كاری هیجان، سرگرمی ‌و تفریح باشد و چون در داستان فكر ‌ایرانی خبری از آن هیجان‌های پلیسی نیست، پس با عبارتی سلبی‌‌ می‌گوید: «داستان فكر ایرانی جذاب نیست!»
از كلاس منطق استاد قطب الدین شیرازی بیرون می‌آییم و به تفسیر سهروردی از قضایای‌ ایجابی‌ ‌در منطق می‌رسیم. حقیقت آن است كه سهروردی نگاه آدم را به دعواهای منطقی عوض می‌كند و باعث می‌شود با شنیدن هرگونه عبارت سلبی، به دنبال دلیل ‌ایجابی ‌‌آن بگردیم. یك مثال شیرین ‌ایرانی به همین موضوع اشاره می‌كند كه وقتی كسی با چیزی مخالفت می‌كند، آدم دنیا دیده و با تجربه به او می‌گوید: «حرف دلت را بزن، اگر‌ این‌‌ نه، پس چی آره!»
منبع مقاله :
هجری، محسن؛ (1386)، مغول‌ها از حمله‌ی مغول تا آغاز صفویه، تهران: افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط