علم رجال شیعه

رجال در اصطلاح علم الحدیث به راویان احادیث و کسانی که در سلسله‌ی سند روایات قرار دارند اطلاق می‌شود و دانشی که عهده‌دار بیان حالات، اوصاف، جرح و تعدیل آنان است را معرفة الرجال و یا علم الرجال می‌نامند.
دوشنبه، 1 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علم رجال شیعه
معرفة الرجال یا علم الرجال
 
چکیده
رجال در اصطلاح علم الحدیث به راویان احادیث و کسانی که در سلسله‌ی سند روایات قرار دارند اطلاق می‌شود و دانشی که عهده‌دار بیان حالات، اوصاف، جرح و تعدیل آنان است را معرفة الرجال و یا علم الرجال می‌نامند.

تعداد کلمات 3046/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
علم رجال شیعه
نویسنده: علی رفیعی


پیدایش علم رجال در تشیع

عوامل و اسبابی که موجب پیدایش علم رجال در اسلام و بویژه در تشیع گردیده است، به طور عمده عبارتند از: الف) منع تدوین حدیث که بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز گردید و تا پایان خلافت خلیفه‌ی سوم به شدت ادامه یافت و موجب خسارات فراوانی گردید و از این رهگذر روایات بسیاری که صحیح و معتبر بودند از میان رفت و به جای آنها احادیث جعلی و دروغین انتشار یافت و جامعه‌ی اسلامی را گرفتار تشتّت آراء نمود و مذاهب گوناگونی ظهور کردند. جعل احادیث و نشر اکاذیب چنان گسترده و ماهرانه انجام گرفت که بازشناسی احادیث صحیح از سقیم و شناخت راویان راستین از دروغین بسیار مشکل و گاه محال بود. ب) امتثال احکام شرعی عمدتاً منحصر به بیان امامان و معصومین (علیهم‌السلام) است که مفسران قرآن و بیان کنندگان احکام شریعتند. بازشناسی بیانات معصومین (علیهم‌السلام) در میان آنهمه روایات جعلی و دروغین احتیاج به تفحص و تحقیق و دانشی ویژه دارد که برای انسان علم و اطمینان پدید آورد. این خود معصومین (علیهم‌السلام) هستند که در شناخت رجال حدیث تأکید بسیار کرده‌اند. از جمله امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است که: اِعرِفوُا منازِلَ الرّجالِ مِنّا عَلی قدر رَوایاتِهِم عَنّا (رجال، کشی، 9). و در روایت مشهور حوادث واقعه، رجوع به رواة احادیث واجب شده است زیرا آنان حجت معصوم بر شیعیان هستند (اکمال‌الدین، 189؛ الغیبة، طوسی، 163). بنابراین تحقیق و تفحص در احوال و اوصاف راویان برای شیعیان لازم و بلکه از واجبات اولیه است، تا آنجا که گفته شده: هَلِ الدّین اِلّا مَعرفَةُ الرِّجال (امل الامل / مقدمه، 6). از این قرار در امتثال احکام الهی عمل به ظن (گمان) جایز نیست و دلایل بسیاری بر حرمت آن اقامه شده است از جمله‌ی آیه‌ی: وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (یونس، 36) که پیروی از گمان، آدمی را به حقیقت نمی‌رساند. و در آیه‌ی 59 از همین سوره انجام هر عملی بدون اینکه اذن خداوند در آن احراز شود، نوعی افترا و دروغ بستن بر خداوند تلقی شده و در آیه‌ی 36، اسراء، پیروی از مجهولات و از آنچه بر آن دانشی نیست ممنوع شده است. روایات بسیاری در ممنوعیت عمل به ظنّ از جانب امامان (علیهم‌السلام) رسیده است. از طرف دیگر عقل را جز در موارد خاص در استنباط احکام شرعی راهی نیست، قرآن نیز متکفل بیان جمیع احکام نشده و اجماع کاشف از قول معصوم (علیهم‌السلام) هم نادر الوجود است بنابراین بازشناسی روایات صحیح و رجال حدیث بسیار ضروری است بویژه که استنباط احکام شرعی غالباً از طریق روایات مأثوره از اهل بیت (علیهم‌السلام) حاصل می‌گردد. و استدلال به آن روایات برای اثبات حکم شرعی متوقف بر دانش رجال و شناخت راویان است (معجم رجال الحدیث، 19/1-21). بر این اساس شیعیان و با استناد به آیه‌ی: إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا (حجرات، 6) به تدوین علم رجال پرداختند. بویژه که شیعه اجتهاد را محور اساسی فقه اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌داند و اجتهاد تا حدودی متوقف بر علم رجال است (قاموس الرجال، 1 / مقدمه، 3-4).
 

تعریف علم رجال

در منابع رجالی تعاریف گوناگونی درباره‌ی این علم ارائه شده که جامعترین آنها عبارت است از: علم رجال، دانشی است که در آن احوال و اوصاف راویان حدیث و رجال سند، از حیث وثاقت و ضعف، مدح و قدح و جرح و تعدیل بررسی می‌شود. به عبارت دیگر علم رجال متکفل بیان حال راویان سند است در حالیکه در علم الدرایه و علم الحدیث مجموعه‌ی یک سند و متن خبر بررسی می‌گردد (طرائف المقال، 35/1-38؛ الفوائد الرجالیه، مظفر، 33؛ المعجم الموحد، 22/1). به این ترتیب موضوع علم رجال نیز مشخص می‌گردد، زیرا چنانکه گفته شد محور اساسی این دانش رجال حدیث هستند.
 

بیشتر بخوانید: علم رجال، علم راوی شناسی

 

مراحل تدوین علم رجال در تشیع

در مذهب تشیع تدوین علم رجال دارای مراحل مختلف و تطورات گوناگونی به این شرح است:
الف) نخسین مصنف در علم رجال براساس شواهد و قراین تاریخی، عبیدالله بن ابی‌رافع مولی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و کاتب امام علی (علیه‌السلام) است. وی پیش از سال 40 ق به تدوین اسامی کسانی پرداخت که از صحابه‌ی رسول الله بودند و در رکاب علی (علیه‌السلام) در جنگهای صفین و نهروان و جمل شمشیر زدند. نام کتاب وی: تَسمیةُ مَنْ شَهَّدَ مَع امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فی الجمل و الصفین و النهروان من الصحابه است شیخ طوسی از این کتاب نام رده است (الفهرست، 137). علم رجال، دانشی است که در آن احوال و اوصاف راویان حدیث و رجال سند، از حیث وثاقت و ضعف، مدح و قدح و جرح و تعدیل بررسی می‌شود. به عبارت دیگر علم رجال متکفل بیان حال راویان سند است در حالیکه در علم الدرایه و علم الحدیث مجموعه‌ی یک سند و متن خبر بررسی می‌گردد.و آقابزرگ تهرانی ذیل شرح حال عبدالله بن جبله‌ی کنانی عنوان کرده است که برخی از متأخرین مانند سید حسن صدر (در تأسیس الشیعة، 233) عبدالله بن جبله‌ی کنانی (م 219 ق) را اولین مصنف علم رجال در اسلام معرفی کرده است و سپس حرف سیوطی را که گفته است شعبه (م 260 ق) اولین مصنف علم رجال در اسلام است مردود شمرده است. اما این ادعا مقرون به حقیقت نیست زیرا عبیدالله بن ابی‌رافع نخستین فردی است که در این رشته تصنیف کرده و در حقیقت واضع علم رجال است (مصفی المقال، 249-250؛ الذریعة، 80/10؛ رجال، نجاشی، 1، مقدمه‌ی محقق، 6). ابن حجر در تقریب خود عبیدالله را کاتب علی (علیه‌السلام) دانسته و او را توثیق کرده و از طبقه‌ی سوم رواة حدیث به شمار آورده که پس از سده‌ی اول درگذشته است و در تهذیب التهذیب (10/7) نیز از او نام برده است. در اوایل قرن سوم هجری عبدالله بن جبلّه کنانی کتابی در علم رجال نوشت. عبدالله، واقفی مذهب بود (رجال، طوسی، 356). برخی از مشاهیر علمای شیعه که اصولی در رشته‌ی علم رجال تدوین کرده‌اند عبارتند از: ابو عبدالله محمد بن خالد برقی قمی از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد (علیهم‌السلام) یکی از مشاهیر علمای حدیث و ائمه‌ی اخبار کوفی الاصل که به قم مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید و به قمی معروف شد او تا 183 ق زنده بوده است. کتابی در علم رجال نوشت که در آن ذکر کسانی که از امام علی (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند آمده است (الفهرست، ابن ندیم، 276؛ تأسیس الشیعة، 259)؛ ابن فضال حسن بن علی فطحی مذهب (م 224 ق)؛ ابوعلی حسن بن محبوب زرّاد (م 224 ق) صاحب کتابهای: المشیخه و معرفة رواة الاخبار (الفهرست، ابن ندیم، 276)؛ احمد بن علی بن محمد عقیقی (م 280 ق) از ائمه‌ی رجال و تاریخ شیعه که جرح و تعدیلها و اقوال وی مورد استناد علمای شیعه بوده است و کتاب وی تاریخ الرجال نام داشته (الفهرست، طوسی، 24)؛ ابوالحسن علی بن احمد عقیقی (زنده در 298 ق) که کتاب وی در رجال بسیار معروف است و شهرت عقیقی در هنگام اطلاق منصرف به همین شخص است (الفهرست، طوسی، 97؛ خلاصة الاقوال، 233)؛ سعد بن عبدالله اشعری (م 299 یا 301 ق) صاحب طبقات الشیعة، که از مصادر کتاب رجال نجاشی است؛ ابوالقاسم حمید بن زیاد بن حماد دهقان (م 310 ق) صاحب کتاب الفهرست؛ محمد بن علی بن حسین بن بابویه ملقب به صدوق یا شیخ صدوق (م 381 ق) صاحب المعرفة برجال البرقی (المعجم الموحد، 21/1). اما مهمترین اصول و کتبی که در رشته‌ی علم رجال تا اوایل قرن پنجم هجری نوشته شده و مورد اعتماد علمای شیعه قرار داشته‌اند به این شرح است: رجال برقی، تألیف ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی (م 274 یا 280 ق) که در فهرست شیخ از آن به عنوان طبقات الرجال یاد شده است (الفهرست، ابن ندیم، 277؛ الفهرست، طوسی، 21). علامه‌ی حلی به این کتاب اعتماد بسیار داشته و در خلاصة الاقوال از آن استفاده کرده است (معجم رجال الحدیث، 101/1)؛ رجال، ابن عقده، تألیف ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید همدانی معروف به ابن عقده (م 333 ق) که در کتاب خود چهارهزار نفر از شاگردان امام صادق (علیه‌السلام) را ذکر کرده و از هر یک از آنان یک حدیث و روایت آورده است، شیخ طوسی از این کتاب زیاد بهره برده (رجال، طوسی، 2) این کتاب اکنون موجود نیست؛ رجال، ابن غضائری، تألیف ابوالحسین احمد بن حسین بن عبیدالله غضائری (م 411 ق) که از او به عنوان شیخ طائفه هم نام برده شده است. وی استاد شیخ طوسی است. اقوال وی در جرح و تعدیل رواة مورد استناد علمای شیعه بوده است. و کسانی چون شیخ طوسی، علامه‌ی حلی، ابن داوود پیش از آنان جمال‌الدین سید ابن طاووس از او در کتابهای خویش نقل بسیار کرده‌اند. ابن غضائری گویا چند کتاب در علم رجال داشته که برخی از آنها از میان رفته و تنها کتابی از او که تا زمان سید ابن طاووس باقی مانده کتاب الضعفاء او بوده که ابن طاووس آن را در کتاب حل الاشکال فی معرفة الرجال خویش درج کرده است (تأسیس الشیعة، 269؛ الفوائد الرجالیه، مظفر، 36)؛ معرفة الرجال یا معرفة الناقلین عن الائمة الصادقین (علیه‌السلام)، تألیف ابو عمرو محمد کشی معاصر شیخ کلینی و ابن قولویه که گویا در اواخر نیمه‌ی دوم قرن چهارم هجری درگذشته است. اصل کتاب وی اکنون در دست نیست و آنچه از آن باقی مانده همان تهذیب و انتخاب شیخ طوسی به نام: اختیار معرفة الرجال است که درباره‌ی آن سخن خواهیم گفت (رجال طوسی، 61-62).

ب) اصول اربعه‌ی رجالی شیعه: نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری را می‌توان از مهمترین مراحل تدوین علم رجالی در مذهب تشیع به شمار آورد، زیرا در این دوره مصادر اصلی و مراجع مهم علم رجال که پایه و اساس دیگر کتب این فن قرار گرفتند تدوین شدند و به عنوان اصول اربعه و ارکان چهارگانه‌ی علم رجال شناخته شدند. این اصول چهارگانه گرچه مبتنی بر کتب و اصول اولیه‌ی رجالی تدوین و استوار شدند اما پر واضح است که به دلیل سیاق، ترتیب، تنظیم و سبک و موضوع و هدف با یکدیگر تفاوت دارند چنانکه کتب تدوین شده در فقه مانند نهایه، خلاف، مبسوط شیخ طوسی هر یک در فنی خاص از فنون فقه نوشته شده‌اند، اصول اربعه‌ی رجال نیز هر یک به فنی و رشته‌ای از این علم پرداخته‌اند چنانکه به این مطلب، ذیل هر یک از آنها اشاره خواهد شد: 1- الفهرست، تألیف شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی (م 460 ق). این کتاب را شیخ طوسی در 408 ق تألیف کرده است (المعجم الموحد، 23/1). در این کتاب شیخ برای اسامی مشترک و یا مختلف، بابی خاص به صورت الفبایی ترتیب داده و با اینکه خود در مقدمه‌ی کتاب وعده داده که تنها به ذکر مصنفات و اصول که موضوع اصلی این فهرست است و امامی بودن و مدح و جرح آنها اکتفا نکند و در موارد لازم به مطالب دیگر نیز بپردازد و راویان و صاحبان اصول از مذاهب فاسده‌ی دیگر را روشن نماید اما حین عمل در این موارد سکوت کرده است (قاموس الرجال، 28/1). نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری را می‌توان از مهمترین مراحل تدوین علم رجالی در مذهب تشیع به شمار آورد، زیرا در این دوره مصادر اصلی و مراجع مهم علم رجال که پایه و اساس دیگر کتب این فن قرار گرفتند تدوین شدند و به عنوان اصول اربعه و ارکان چهارگانه‌ی علم رجال شناخته شدند. این اصول چهارگانه گرچه مبتنی بر کتب و اصول اولیه‌ی رجالی تدوین و استوار شدند اما پر واضح است که به دلیل سیاق، ترتیب، تنظیم و سبک و موضوع و هدف با یکدیگر تفاوت دارند چنانکه کتب تدوین شده در فقه مانند نهایه، خلاف، مبسوط شیخ طوسی هر یک در فنی خاص از فنون فقه نوشته شده‌اند، اصول اربعه‌ی رجال نیز هر یک به فنی و رشته‌ای از این علم پرداخته‌اند.در این کتاب حدود 900 ترجمه از کسانی که دارای تصانیف و یا روایاتی بوده‌اند همراه با قائمه‌هایی از تصانیف آنان ارائه شده است (المعجم الموحد، همانجا). هدف اصلی در تنظیم این فهرست شرح ترجمه‌ی مؤلفان و مصنفان شیعه و ذکر آثار آنها است و اگر توفیق یا جرح و تعدیلی درباره‌ی راویان و مصنفان آمده نتیجه‌ی تبعی به شمار می‌رود (اختیار معرفة الرجال، مقدمه، 8). گرچه شیخ در فهرست به این هدف زیاد ملتزم نشده و اسامی مصنفین و ارباب اصول دیگر فرق را نیز آورده است (معجم رجال الحدیث، 103/1). 2- اختیار معرفة الرجال، تألیف شیخ الطائفه طوسی، او خود در کتاب الفهرست ذیل ترجمه‌ای که از خود ارائه داده است ضمن آثار خود این کتاب را «اختیار معرفة الناقلین عن الائمة الصادقین (علیه‌السلام)» نامیده است (الفهرست، 194). ابن شهر آشوب نیز در معالم العلماء، 102، همین نام را عنوان کرده است. این کتاب را شیخ از کتاب معرفة الناقلین ابو عمرو کشّی انتخاب و برگزیده است و آن را تهذیب و مرتب ساخته و در حقیقت می‌توان آن را از مؤلفات خود شیخ طوسی به شمار آورد. اینکه برخی نوشته‌اند که رجال کشی در اصل شامل رجال عامه و خاصه بوده و شیخ فقط رجال خاصه را از آن اختیار کرده است صحت آن معلوم نیست (قاموس الرجال، مقدمه، 3، 4، 26). در این کتاب ذکر روایات و اخبار مربوط به راویان رجال است و نام اشخاص به حسب طبقات باب‌بندی نشده و حتی ترتیب الفبایی نیز در آن رعایت نشده است. اما با یک سیر اجمالی در آن روشن می‌شود که معرفی طبقات و تقدم و تأخر تاریخی زندگی رجال تا حدودی مورد نظر بوده است. این کتاب از معتبرترین و قدیمیترین اسناد تاریخ تشیع در عصر اول و در دوران حیات ائمه (علیهم‌السلام) است که به بیان روابط شیعیان با امامان خود، تشکیلات شیعه، فرقه‌ها و دسته‌بندیهای داخلی، رقابتها و ادعاهای بی‌جای برخی از مدعیان تشیع، شناخت طبقات غلاة، تندروان و بدعت‌گذاران و جرح و تعدیل راویان پرداخته است (مقدمه‌ی اختیار معرفة الجال، 7-9). 3- رجال، طوسی، سومین کتاب شیخ طوسی و سومین کتاب از اصول اربعه‌ی رجالی شیعه. در این کتاب شیخ طوسی به ضبط و احصاء صحابه‌ی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) پرداخته و در بسیاری موارد جز ذکر نام توضیح دیگری ارائه نشده و ذکر آثار آنان مطلقاً ملحوظ نبوده است (مقدمه‌ی اختیار معرفة الرجال، 8). در این کتاب صحابه‌ی هر یک از معصومین در بابی جداگانه و به صورت الفبایی تدوین شده است و سپس افراد من لم یروعنهم جداگانه و به ترتیب الفبایی آمده است. این کتاب متضمن بیش از 8900 نام رجالی است و غرض از تألیف آن شمارش اسماء و جمع آنها و تمییز طبقات آنها است و اگر توثیق و جرح و تعدیلی در خلال ترجمه‌ای انجام گرفته از باب استطراد و دفع شبهه است. تألیف این کتاب پس از کتاب الفهرست است چنانکه شیخ بارها در این کتاب به الفهرست ارجاع داده است (رجال، 441 به بعد) و این منافاتی با ذکر کتاب رجال او در الفهرست ذیل ترجمه‌ی خود طوسی ندارد. شیخ در این کتاب تمامی کسانی که از معصومین روایت کرده‌اند آورده است و به ایمان و اعتقاد آنها کاری نداشته است (قاموس الرجال، 29/1؛ معجم رجال الحدیث، 103/1). 4- رجال نجاشی، تألیف ابوالعباس احمد بن حسین نجاشی (م 450 ق) معاصر شیخ طوسی. نجاشی خود در اول جزء دوم کتابش (رجال، نجاشی، 5/2) آن را فهرست مصنفات شیعه نامیده است و به همین استناد علامه شوشتری نوشته است که علامه‌ی حلی و ابن داوود که آن را رجال نامیده‌اند غلط است چون رجال مبتنی بر طبقات است نه ذکر اصول و مصنفات (قاموس الرجال، 24/1). فهرست نجاشی اختصاصاً به رجال شیعه پرداخته مگر مواردی که به عامی بودن فردی تصریح کرده باشد، از این رو هر کسی را که در کتاب نجاشی باشد حکم به امامی بودن وی می‌توان کرد مگر تصریح بخلاف آن کرده باشد (قاموس الرجال، 25/1-26؛ رجال، نجاشی، 1 / مقدمه، 57). در این فهرست 1269 نفر ذکر شده‌اند (المعجم الموحد، 29/1). شیخ طوسی سه کتاب از کتب اصول اربعه‌ی رجالی را خود نوشته است و در رجال و فهرست نجاشی نیز سهیم است زیرا نجاشی از کتابهای شیخ بسیار استفاده کرده است (اختیار معرفة الرجال، مقدمه، 4-5).

ج) پس از این چهار کتاب علمای شیعه کتب بسیاری در علم رجال تدوین و تألیف کرده‌اند که یا به عنوان ذیل فهرست شیخ و نجاشی و یا شرح رجال شیخ به شمار می‌روند و تعداد آنها زیاد است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: فهرست منتجب‌الدین، تألیف علی بن عبدالله بابویه قمی (م 585 ق)؛ معالم العلماء، ابوعبدالله محمد بن شهر آشوب (م 588 ق)؛ رجال ابن داوود، تألیف تقی‌الدین حسن ابن داوود حلی (م 647 ق)؛ حل الاشکال فی احوال الرجال، تألیف سید بن طاووس (م 673 ق) که شامل اصول اربعه‌ی رجالی و رجال ابن غضائری و برخی از کتب رجالی دیگر مانند رجال برقی و معالم العلماء بوده است. این کتاب را حسن بن زین‌الدین صاحب معالم استخراج کرده و آن را تحریر الطاووسی نامیده است (تأسیس الشیعة، 281؛ مقدمه‌ی تحریر الطاووسی، 4-12)؛ خلاصة الاقوال و یا رجال، تألیف علامه‌ی حلی (م 726 ق)، شامل دو بخش که در بخش اول راویان مورد اعتماد به تعداد 1300نفر و بخش دوم بیش از 500 نفر از ضعفاء را آورده است. علامه حلی دو کتاب دیگر در رجال دارد به نامهای ایضاح الاشتباه و کشف المقال (بهجة الآمال، 37/1؛ قاموس الرجال، 37/1؛ المعجم الموحد، 30/1)؛ امل الآمل و تذکرة المتبحرین، تألیف شیخ حر عاملی (م 1104 ق) که در قسم اول بیش از 200 ترجمه و در قسم دوم نزدیک به 1000 ترجمه را آورده است (مقدمه‌ی امل الآمل، 55/1)؛ الوجیزه، تألیف علامه‌ی مجلسی (م 1110 ق)؛ نقدالرجال، تألیف سید مصطفی تفرشی، در سال 1015 ق؛ منهج المقال، تألیف محمد بن علی استرآبادی (م 1028 ق)؛ مجمع الرجال، مولی عنایت الله قهپائی (م 1016 ق)؛ جامع الرواة محمد بن علی معروف به محقق اردبیلی؛ منتهی المقال ابوعلی محمد بن اسماعیل بن عبدالجبار (م 1215 یا 1216 ق)؛ تنقیح المقال، عبدالله مامقانی (م 1351 ق)؛ قاموس الجال، محمدتقی شوشتری.

د) برخی از متأخرین روشهای جدید و مبتکرانه‌ای در تدوین علم رجال ارائه کرده‌اند و آن به این شرح است که برای شناخت راویان حدیث تنها به اقوال رجالیون اکتفا نمی‌شود بلکه به اسناد روایات مکرری که مشتمل بر اسم راوی و رجال سند است مراجعه می‌گردد و با این روش امکان آشنایی نسبت به میزان علم راوی، فقه، مضبوط بودن وی، وثاقت و دیگر اموری که در شناخت راوی دخیل است بیشتر حاصل می‌گردد. نخستین کسی که به این روش توجه کرده است محقق اردبیلی صاحب جامع‌الرواة است بعد از او صاحب طرائف المقال، و بعد آیت‌الله بروجردی است. مرحوم بروجردی دو کار عمده و سترگ در این رشته انجام داد: یکی ترتیب اسانید کتب اربعه‌ی حدیثی و رجالی و دیگری کتب حدیثی بود که با استیفاء کامل اسانید و ترتیب الفبایی آنها امکان قیاس آنها را میسر ساخت و با این روش تمامی شیوخ و شاگردان راوی حدیث و طبقه‌ی وی و برخی مسائل دیگر مشخص می‌شود. دیگری تألیف کتاب طبقات الرجال و سلسله‌ی رواة از عصر پیامبر (علیه‌السلام) تا زمان شیخ طوسی است که آنها را به 12 طبقه تقسیم کرده است. او صحابه‌ی رسول الله (علیه‌السلام) را در طبقه‌ی اول، و کسانی را که از صحابه اخذ حدیث کرده‌اند در طبقه‌ی دوم قرار داده است. عمل طبقه‌ی دوم منتزع از طبقه‌ی اول است که اصطلاحاً تجرید اسانید می‌نامند؛ پس از آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله ابوالقاسم خویی با تألیف معجم رجال الحدیث، روشی جدید و طرحی نو ارائه کرد. در این روش جدید مرحوم خویی ذیل ترجمه‌ی هر شخصی جمیع رواة وی و کسانی که از آنها روایت کرده‌اند و در کتب اربعه و دیگر کتب به ویژه رجال کشی بوده‌اند را آورده است.


منبع: دائرة‌المعارف‌تشیع، جلد 4، (1391)، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط