نویسنده: غلامرضا معصومی
بهاگاواتا Bhagavata)) شاخهای از آئین ودانتا (Vedanta) در هند میباشد که بنیان گزار آن کریشنا (Krishna)، فرزند واسودوا (Vasudeva) از طبقهی کشاتریا (Kshatriya) بوده و چون نام دیگر وی بهاگاوات (Bhagavat) بوده، این آئین نیز بهاگاواتا خوانده میشود. آئین بهاگاواتا را مذهب پانچاراترا (Pancharatra) نیز میگویند که شامل 200 رساله در باب یکتاپرستی بوده و طریق محبت و عشقی که در دورهی حماسی ظاهر شد، این آئین به بار آورد. بهاگاواتا از سنت واسودوا - کریشنا (Vasudeva-Krishna) سرچشمه گرفته و مبانی آن در رسالهی بهاگاوات گیتا (Bhagavad Gita) منعکس شده که مذهب ویشنویی بدون شک از همین آئین کهن جدا شده است. تاریخ تکامل این آئین را گارب (R.Garbe) به چهار دورهی مشخص تقسیم کرده که عبارتند از: دورهی اول که ظهور این گونه تفکر بوده و گویا در حاشیهی نظام برهمنی پدید آمده است. آئین بهاگاواتا که به عبادت کریشنا، شاهزادهی قبیلهی یاداوا (Yadava) اتکا داشت، احتمالاً از میان کشاتریاها برخاسته و این دوره گویا در سدهی دوم قبل از میلاد وجود داشته است. دورهی دوم، دورهی امتزاج و تلفیق آن با آئین برهمنی بوده، به طوری که ویشنو و کریشنا در هم آمیخته، یکی شدند.
همچنین کریشنا یکی از مظاهر بزرگ وشنو به شمار آمده است. در دورهی سوم، تبدیل آئین بهاگاواتا به آئین ویشنویی پدید آمد که تا امروز نیز باقی مانده است. در این دوره، مبانی مکتبهای ودانتا، سانکهیا (Sankhya) و یوگا (Yuga) با دین ویشنویی درهم آمیخته و به صورتی متشکل به یک کیش فلسفی جلوهگر شد. این تغییر و تحولات به نظر گارب در سال 1200 میلادی تحقق پذیرفته است. دورهی چهارم، تکامل آئین بهاگاواتا و نظام یافتن آن در مکتب مفسّر بزرگ آئین ودانتا، یعنی رامانوجا (Ramanuja) میباشد. کلمهی بهاگاوات به معنای ستودنی بوده و پیروان این آئین را بهاگاواتا، یعنی عبادت کنندگان آنکه ستودنی است، میخوانند. در کیش بهاگاواتا، روح جزئی از خداست، اما عین آن نیست. از مبانی این آئین شش مبحث را میتوان نام برد که عبارتند از: مبحث آواتار (Avatar) که از مظاهر گوناگون ویشنو میباشد. مبحث هویت و فیض ایزدی که در مورد یگانگی، فناناپذیری، ظهور و دیده شدن خداوند به صورتی که عینیت پیدا کرده، میباشد. کاملترین مظاهر خدا در شخص کریشنا تحقق یافته، خدایی که برهمن (Barhman)، شیوا و خدایان دیگر را آفریده تا احکام او را به آدمیان بیاموزند. مبحث دیگر، مظاهر چهارگانهای است که گویا تحت نفوذ عقاید زرتشتی قرار گرفته و آن بدین معنی میباشد که واسودوا - کریشنا که عین ویشنو است، منشأ کل تجلیات آفرینش بوده و از ویشنو نخست سامکارسانا (Samkarsana) که نام برادر وی میباشد، به وجود آمد. این تجلی اول را با جوهر اولیه و هیولای اولی در فلسفهی سانکهیا، یعنی پراکریتی (Prakriti) یکی میدانند. سپس کریشنا و سامکارسانا، پرادیومنا (Pradyumna)، پسر کریشنا را پدید آورده و وی را با عقل و ذهن جهانی، یکی میپندارند. بعد از آن آنیرودها (Aniruddha)، نوهی کریشنا به وجود آمد که او را نیز با خودآگاهی تطبیق دادند. سه صفت یا سه جوهر از آنان تشکیل شد و پس از آن برهمن، پروردگار کاینات پا به عرصهی هستی نهاد. از مبانی دیگر آئین بهاگاواتا طریق محبت و عشق میباشد که راهی جدید برای رستگاری است و این طریق در اوپانیشادها وجود ندارد. این آئین توجه محض به ذات ستودنی، یعنی کریشنا را بهترین و امنترین راهها میداند که توکلی کامل را در دل عابد پدید میآورد. بنابراین یکتاپرستی را سرلوحهی آئین قرار داده، وصال به خدای یگانه را از همه چیز مقدمتر دانسته و تسلیم به حق را به پیروان خویش توصیه کرده است. از مبانی دیگر این آئین، طریق کردار و عمل میباشد، زیرا هر عملی نسبت به خود، جزا یا پاداشی دارد و باید با انجام اعمال خیر و نیکو راه رستگاری را پیدا کرد. از مبانی دیگر نیز میتوان به معاد و بقای روح اشاره کرد که بحثهای مهمی راجع به آن در بهاگاوات گیتا آمده است.
منبع مقاله :
منبع مقاله: معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.
همچنین کریشنا یکی از مظاهر بزرگ وشنو به شمار آمده است. در دورهی سوم، تبدیل آئین بهاگاواتا به آئین ویشنویی پدید آمد که تا امروز نیز باقی مانده است. در این دوره، مبانی مکتبهای ودانتا، سانکهیا (Sankhya) و یوگا (Yuga) با دین ویشنویی درهم آمیخته و به صورتی متشکل به یک کیش فلسفی جلوهگر شد. این تغییر و تحولات به نظر گارب در سال 1200 میلادی تحقق پذیرفته است. دورهی چهارم، تکامل آئین بهاگاواتا و نظام یافتن آن در مکتب مفسّر بزرگ آئین ودانتا، یعنی رامانوجا (Ramanuja) میباشد. کلمهی بهاگاوات به معنای ستودنی بوده و پیروان این آئین را بهاگاواتا، یعنی عبادت کنندگان آنکه ستودنی است، میخوانند. در کیش بهاگاواتا، روح جزئی از خداست، اما عین آن نیست. از مبانی این آئین شش مبحث را میتوان نام برد که عبارتند از: مبحث آواتار (Avatar) که از مظاهر گوناگون ویشنو میباشد. مبحث هویت و فیض ایزدی که در مورد یگانگی، فناناپذیری، ظهور و دیده شدن خداوند به صورتی که عینیت پیدا کرده، میباشد. کاملترین مظاهر خدا در شخص کریشنا تحقق یافته، خدایی که برهمن (Barhman)، شیوا و خدایان دیگر را آفریده تا احکام او را به آدمیان بیاموزند. مبحث دیگر، مظاهر چهارگانهای است که گویا تحت نفوذ عقاید زرتشتی قرار گرفته و آن بدین معنی میباشد که واسودوا - کریشنا که عین ویشنو است، منشأ کل تجلیات آفرینش بوده و از ویشنو نخست سامکارسانا (Samkarsana) که نام برادر وی میباشد، به وجود آمد. این تجلی اول را با جوهر اولیه و هیولای اولی در فلسفهی سانکهیا، یعنی پراکریتی (Prakriti) یکی میدانند. سپس کریشنا و سامکارسانا، پرادیومنا (Pradyumna)، پسر کریشنا را پدید آورده و وی را با عقل و ذهن جهانی، یکی میپندارند. بعد از آن آنیرودها (Aniruddha)، نوهی کریشنا به وجود آمد که او را نیز با خودآگاهی تطبیق دادند. سه صفت یا سه جوهر از آنان تشکیل شد و پس از آن برهمن، پروردگار کاینات پا به عرصهی هستی نهاد. از مبانی دیگر آئین بهاگاواتا طریق محبت و عشق میباشد که راهی جدید برای رستگاری است و این طریق در اوپانیشادها وجود ندارد. این آئین توجه محض به ذات ستودنی، یعنی کریشنا را بهترین و امنترین راهها میداند که توکلی کامل را در دل عابد پدید میآورد. بنابراین یکتاپرستی را سرلوحهی آئین قرار داده، وصال به خدای یگانه را از همه چیز مقدمتر دانسته و تسلیم به حق را به پیروان خویش توصیه کرده است. از مبانی دیگر این آئین، طریق کردار و عمل میباشد، زیرا هر عملی نسبت به خود، جزا یا پاداشی دارد و باید با انجام اعمال خیر و نیکو راه رستگاری را پیدا کرد. از مبانی دیگر نیز میتوان به معاد و بقای روح اشاره کرد که بحثهای مهمی راجع به آن در بهاگاوات گیتا آمده است.
منبع مقاله :
منبع مقاله: معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.