مهريه يا صداق، مالي است كه زن با ازدواج مالك آن و مرد به دادن آن ملزم ميشود. (1) اين رسم در بسياري از ملل آسيايي و آفريقايي رايج بوده است. (2) در شريعت اسلامي، مهريه ميتواند پول يا عين يك شيء (مثل قطعهاي زمين، تختهاي فرش يا مقداري طلا ) يا منفعت (مانند آموختن بخشي از قرآن) باشد. (3) مهريه از نظر كميت نيز مقدار معيني ندارد؛ چه از نظر كمي و چه از نظر فراواني. در قرآن آمده است: اگر پوستين پر از طلا نيز مهريهي زنان كرديد، حق پس گرفتن ديناري از آن را نداريد. مگر آنكه خودشان چيزي از آن را به شما ببخشند. (4) بنابراين تصميمگيري دربارهي مقدار مهريه بر دوش طرفين عقد نهاده شده است. روايتهاي اسلامي به مهريههاي سبك بسيار سفارش كردهاند. (5)
در هر حال، مهريه مالي است كه زن از همان آغاز به طور قطعي مالك آن ميشود و طلاق رجعي يا مرگ شوهر موجب استرداد آن نميگردد.
1- 6. ماهيت مهريه
مهر يك هديه است: (6) وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً (7).«و مهريهي زنان را كه هديهاي است، بدهيد. پس اگر چيزي از آن را با رضايت خاطر به شما بخشيدند آن را گوارا بخوريد.»
حفظ اين ماهيت دربارهي مهريه لازم است. بنابراين مهريه ضمانتي براي حفظ زندگي مشترك نيست، بلكه نشان محبت و صداقت است. اگر صداق به منزلهي ضمانت دانسته شود، مهريهها افزايش مييابد. در فرهنگ عامه، همين نگاه ضمانتي موجب افزايش غيرمعمول مهريهها شده است. حال آنكه در روايتها بر مهريهي كم تأكيد شده است.
مهريه چه حالّ باشد، چه مدتدار، ديني بر دوش شوهر است. چنانچه مهريه پرداخت نشود و شوهر بميرد، مانند هر قرض ديگر مقدم بر ميراث ارثبران محاسبه ميشود. اگر شوهر مفلس باشد و نتواند بدهيهايش را به طور كامل بپردازد، باز هم زن يكي از طلبكاران خواهد بود و بنابر قانون، مهريه نيز در مطالبات مالي از شوهر قرار ميگيرد.
مهريه به خودي خود ديني حالّ است؛ يعني پرداخت آن هنگام درخواست زن، واجب فوري است؛ مگر آنكه هنگام عقد براي پرداخت آن زمان تعيين كرده باشند يا با قيدي درخواست آن را به تأخير بيندازند. البته قيدهايي كه براي مهريه و زمان پرداختنش تعيين ميشود، نبايد آن را مجمل و مبهم كند.
2- 6. اقسام مهريه
مهر المثل (8)
اين مهريه به موجب قرارداد تعيين نميشود، بلكه بنابر عرف و عادت و با توجه به وضع زن مشخص ميگردد. پايگاه اجتماعي، موقعيت مالي، موقعيت خانوادگي، سن و زيبايي از امورياند كه براي هر زن شأني را ايجاد ميكنند و مهر المثل با توجه به آنها تعيين ميشود. در مواردي كه به هر دليل مهريهي دختري تعيين نشود (در عقد دائم تعيين نكردن مهريه به درستي عقد آسيب نميزند) خود به خود براي وي مهر المثل قرار داده ميشود. مادهي 1091 قانون مدني در اين باره است.مهر السنة (9)
مهريهاي كه رسول مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) براي زنان و دختران خود قرار ميدادند مهر السنة نام دارد. اين مقدار كه برابر پانصد درهم يا پنجاه دينار است، به سنت تبديل شده و مستحب است.مهر المسمي (10)
هرگاه در عقد نكاح مهر تعيين شده باشد، آن را مهر المسمي ميگويند.در روايتهاي اسلامي بر مهر السنة تأكيد شده است. ائمه (عليهم السلام) نيز همين مقدار را براي همسران و دختران خود قرار ميدادند و اگر تصميم داشتند مال بيشتري را به همسر خود بدهند، آن را با عنوان نحله (بخشش) تقديم ميكردند. (11)
پينوشتها:
1. حسين صفايي و اسدالله امامي، حقوق خانواده، ج1، ص166.
2. حسين بستان، اسلام و جامعهشناسي خانواده، ص51.
3. محمد حسن النجفي، جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام، ج31، ص4-3. روايات بسياري نيز با همين مضمون وجود دارد. رك. محمد بن حسن الحر العاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، ج15، ص3-2.
4. نساء (4): 20. همچنين در روايتها آمده، مهريه آن است كه طرفين بر آن توافق كرده باشند؛ كم يا زياد (محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، ج15، ص2).
5. همان، ص10، 11.
6. سيد محمدحسين الطباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص169.
7. نساء(4): 4.
8. حسين صفايي و اسدالله امامي، حقوق خانواده، ج1، ص 183.
9. همان، ص167.
10. محمد بن حسن الحر العاملي، وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، ج15، ص5-8.
11. همان، ص5-8.
علاسوند، فريبا، (1390)، زن در اسلام (جلد دوم) حقوق و تکاليف، قم: مركز نشر هاجر (وابسته به مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران)، چاپ اول.