وقف ایجاد امنیت: مال اندوزی ضد امنیت
به خاطر پیامدهای ضد الهی و ناانسانی مال اندوزی است که در ادیان و بویژه در اسلام، با خصلتهای سرمایه دارانه مبارزه شده است؛ زیرا که این روحیه تعالی طلبی و سلطه جویی، با ماهیت تفکر الاهی اسلام ناسازگار است و به نوعی می تواند ضدامنیت تلقی شود.
تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین(قصص 83)این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته ایم که در این جهان نه خودشان دنبال برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
و بی تردید این روحیه در رابطه با انسانها، از داشتنهای افراطی و قدرت اقتصادی ریشه گرفته است. الذی جمع مالا و عدده. یحسب ان ماله اخلده (همزه 3-2)آنکه مالی گردآورد و به شمارش آن پرداخت، می پندارد که دارایی اش جاویدانش گرداند.
امام علی (ع): اما الاغنیاء من مترفه الامم، فتعصبوا الاثار مواقع النعم، فقالوا: نحن اکره اموالا و اولادا... (نهج البلاغه، 799)توانگران شادخوار هر امت (و جامعه)، نسبت به موقعیت خود در برخورداری از نعمتهای الهی، تعصب ورزیدند (و آن را از خویشتن دانستند و بس مهم شمردند)، و گفتند: ما اموال و فرزندان بیشتری داریم، و ما عذاب نخواهیم شد.
این تکاثر اموال و ثروت اندوزی باعث مخرور این افراد و طبقات اقتصادی اجتماعی می شود و بدیهی است که غالبا امنیت برای عده ای به معنای ناامنی برای دیگران است. آنان به استثمار افراد مستمند و نیازمند می پردازند و با احساس غروری که تجمیع مال دارند ریسک بالایی برای ایجاد ناامنی در جامعه وجود خواهد داشت
حتی رویارویی سرمایه داران با آیینهای الهی و با هر اندیشه و هدایتی، برای همین حس خودبرتر بینی است این حس خود برتربینی در مراحل گوناگون و مقاطع مختلف باعث بوجود آمدن ناامنی های گوناگون در جامعه خواهد شد.
و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال متروفوها: انا بما ارسلتم به کافرون و قالوا: نحن اکره اموالا و اولادا، و ما نحن بمعذبین(سبا، 35-34)
در هیچ شهری بیم دهنده ای (پیامبری) را به رسالت نفرستادیم مگر اینکه شادخواران آن گفتند: ما به این دین که برای ابلاغ آن آمده اید اعتقاد نداریم و گفتند: ما اموال و فرزندان بیشتری داریم و ما عذاب نخواهیم شد. البته جالب که توجه داشته باشیم این مال اندوزی در آنان احساس امنیت کاذبی را بوجود می آورد.
مترفوها در این آیه به معنای جباران و توانگران و مرفهان است. (مجمع البیان، 8/392)اسکتبار و طغیان سرمایه داری بدانجا می رسد که همه ارزشها را در ثروت می داند و به همه فضیلتها و نیکیها به دیده کاستی می نگرد:
لقد سمع الله قول الذین قالوا: ان الله فقیر و نحن اغنیاء... (آل عمران، 181)خداوند گفته کسانی را شنید که گفتند: خدا فقیر است و ما سرمایه دار و ثروتمندیم... و این اوج استکبار و خود بزرگ بینی است که نسبت به خالق کاینات چنین بیندیشند و چنین سخنی بر زبان آورند. بدیهی است چنین افرادی تنها امنیت خود را می طلبند و از ایجاد ناامنی در دیگران باکی ندارند
پیامبران الهی را نیز چون از طبقات محروم بودند، به هیچ می گرفتند و اندیشه ها و گفتار آنان را بی ارزش می پنداشتند:و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریین عظیم (زخرف، 31)
گفتند چرا این قرآن بر مردی از بزرگ مردان آن دو قریه نازل نشده است.
و قال لهم نبیهم: ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا قالوا: انی له الملک علینا؟ و نحن احق بالملک منه ولم یوت سعه من المال...(بقره 247)پیامبر ایشان (بنی اسرائیل) به آنان گفت: خداوند طالوت را پادشاه شما قرار داد، گفتند: چگونه می تواند به پادشاهی برسد، در صورتی که ما برای پادشاهی از او شایسته تریم، او که مال فراوانی ندارد...
در اندیشه سرمایه داری، معیار و محور برای هر کار و هر چیز، مال است حتی پستها و مسئولیتهای دشوار اجتماعی با این معیار داده یا گرفته می شود و بدینسان تعالی طلبی سرمایه داران بدانجا می رسد که دینشان و خدایشان را اموالشان می دانند:
پیامبر(ص): فواعجیا لقوم الهتم اموالهم.(سجاد 53/264) شگفتا از مردمی که معبودهای ایشان مالهایشان است.از این رو می نگریم که در تعالیم اسلامی، غنای کفافی، زندگی آرمانی و اسلامی شمرده شده است،
یعنی زیستن که از حد فقر و کمبود داری بگذرد و به حد بسندگی و کفاف برسد، و به مرز تکاثر و زیاده داری نزدیک نگردد و گرفتار عوارض و معایب سرمایه داری نشود، و این بهترین زندگی شناخته شده است و اگر این طور نباشد باید دقت داشته باشیم که ناامنی در جامعه رواج پیدا خواهد کرد.
اگر معیار همه چیز مال و ثروت باشد بسیاری از مولفه های ناامنی در جامعه شکل خواهند گرفت. طبقه ای ثروتمند، دارا و متحول و متکبر که در اقلیت قرار دارند و اکثریت جامعه که در فقر و نداری به سر می برند .
این شکاف عمیق طبقاتی و بی عدالتی اجتماعی مسبب بسیاری از ناامنی های اجتماعی و سیاسی خواهد شد که برای مردم در جامعه بسیار پر هزینه خواهد بود.
امام سجاد (ع): می فرمایند اللهم انی اسئلک خیر المعیشه، معیشه اقوی بها علی جمیع حاجاتی، و اتوصل بها الیک فی حیاه الدنیا و فی آخرتی، من غیران تترفنی فیها فاطغی، او تقترها علی فاشی... (سجاد90/12)
خدایا از تو معیشتی نیک خواهانم: معیشتی که با آن همه نیازمندیهایم را برآورم، و در زندگی این دنیا و در آخرتم با آن به قرب تو برسم، بی آنکه هر اغرق در نعمت سازی تا سر به طغیان بردارم، یا به اندازه ای آن را اندک بدهی (فقر و کمبود) که گرفتار بدبختی شوم....
اموال از نظر راهنمایان الهی ابزار و وسیله ای برای تامین زندگی مقتصدانه همه انسانهاست، و وسیله اثبات هیچ ارزشی از آن دست ارزشهایی کاذب و منفی در تفکر سرمایه داران نیست.
سرمایه داری، تنها قانون سرمایه داری را می پذیرد، یعنی قانونی که منافع سرمایه داری را تضمین کند. امنیت قانونی از نظر سرمایه داری، امنیت انسانی نیست؛ بلکه امنیت اشکال سرمایه داری است،
امنیت انواع انحصارگرایی و تشکیل سازمانهای اقتصادی چون کارتل و تراست، امنیت نرخ گذاری انحصاری و سودجویانه و خودسرانه است که تنها منافع سرمایه گذاران را تامین کند یا امنیت انواع تولید است
حتی تولید کالاهایی که زیانبار است چون تولید سلاحهای شیمیایی میکربی یا تولید کالاهای غیرمفید و یا زیان آور نظام لیبرال سرمایه داری، هر چه را سودآور است باید با امنیت خاطر و خیال راحت بتواند تولید کند، گر چه برای انسانها زیانبار باشد یا محیط زیست را بیالاید و یا منابع را آلوده کند و یا بپایان برساند.
سرمایه داری می گوید:
آنچه قابل استفاده است باید ساخت، آنچه را به فروش می رسد، باید تولید کرد، آنچه را که قدرت نظامی ما را افزایش می دهد باید به دست آورد. (تافلر، 114-113)در این گردش اقتصادی آزاد، هیچگاه منافع توده ها منظور نمی گردد امن و خاطر آنها متغیر مهمی محسوب نمی شود.
از دید سرمایه داری، منافع و امنیت انسانها و نسلها باید فدای امنیت این نظام اقتصادی شود. بنابر این قانونی که در پرتو آن باید انسانها طبیعت گونه های حیوانی و گیاهی و مجموعه پدیده های حیاتی زیست محیطی، سلامت خویش را بیابند، .
با کارشکنی ها و مانع تراشی های زربدستان، به امنیت برای رشد سود و سرمایه، تبدیل می شود و قانون، جای خود را به قانون دلخواه سرمایه داری می دهد. این حقیقت تلخ در عملکردهای سرمایه داری در تعالیم اسلامی نیک تبیین شده است:
امام صادق (ع).... فان مع کثره المال تکثر الذنوب الواجب الحقوق (کافی 2/135)زیادی مال سبب افزایش گناهان در برابر حقوقی است که بر توانگران واجب می شود (و کمتر توانگری آن حقوق را ادا می کند.)
...اینان در مقابل گسترش قسط و عدل... و حذف انحصار طلبی و ویژه خواهیهای بی دلیل در زندگی و معیشت، سر فرود نمی آورند، بلکه پیوسته خود دنبال اختصاص دادن همه چیز به خود و برتری جویی بر دیگرانند..
بنابر این باید توجه داشت که مال اندوزی دقیقا به مسایل مربوط به امنیت مرتبط می گردد. زراندوز و سرمایه دار تنها امنیت خود را می طلبد و دیگران فدای تامین امنیت او می گردند. بدین گونه است که اسلام راهکارهای متفاوتی را برای رویارویی با این روش ها اتخاذ می کند.
تلاش اسلام این است که امنیت خاطر، امنیت سرمایه و امنیت حقوق برای همه تامین شود و اینطور نباشد که تامین امنیت برای عده ای برای نقض حق امنیت دیگران شود.وقف در آیین ما پدیده و مقوله ای است که نگاه به ابدیت انسان را به بهترین وجه ممکن تبیین کرده است.
همین گرایش به ابدیت اگر قرار بود یک صورت بسیار معقول و روشنی پیدا بکند کدام سنت، کدام آیین و کدام رسم بهتر از این می توانست راهی را پیدا بکند که انسان ماندگاری خودش را به این زیبایی ترسیم کند.
ضمن اینکه این ماندگاری وقتی است که در جهت خدمت به مردم شکل می گیرد آن هم با مجموعه ظرافتها و دقتهایی که در وقف هست در تلاش است تا تامین کننده ی امنیت باشد.
در جلد بیست و هتم جواهر – که در فقه ما تقریبا دقیق ترین مباحث راجع به وقف در همین کتاب است- موضوع وقف برای کفار نیز مطرح شده است. آیا می شود برای کسانی که کافر هستند موقوفه ای را ایجاد کرد یا نه؟
آیا برای مرتد و مرتد ملی می شود موقوفه ای را در نظر گرفت یا نمی شود؟ اصلا نفس طرح این مساله که برای کفار حتی کفار حربی که با اسلام مخالف و دشمنند هم می توان برای آنها موقوفه ای داشت یا نه نشان می دهد وقف یک حکمتی را به همراه داشته که این حکمت برای جذبه و جذابیت بیشتر بوده است.
وقف برای اهل ذمه تقریبا جزء مباحثی است که صحت آن کمتر مورد تردید قرار گرفته است. مثل اینکه مسلمان برای مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان موقوفه ای را در نظر می گیرد برای فقرای آنها و گذران امور آنها به نظر می رسد اینها جزء مهمترین نکاتی است که در فقه ما و معارف ما بر جای مانده، در اوج تمدن اسلامی به نکاتی برمی خوریم که انصافا حیرت انگیز است.
افرادی می خواستند از والی شکایت بکنند. شکایت از والی یک کار جدی است الان هم اگر قرار باشد کسی از وکیل، وزیر، استاندار و یا از رئیس دادگستری شکایت بکنند اگر انسان فقیری باشد نمی تواند کار خودش را رها بکند و دنبال شکایت برود.
ما موقوفه هایی داشتیم برای تامین مخارج و زندگی کسانی که از حکام شکایت می کردند. موقوفه هایی برای کسانی که عقب ماده ذهنی بودند. در گذشته که مراکز درمانی یا بهزیستی نبود، موقوفه هایی برای جمع کردن همین افراد و برای رسیدگی به شرایط آنها بوده است.
انواع و اقسام موقوفه ها در حوزه تمدن فرهنگ اسلامی و دقتهایی که در فقه و معارف ما نسبت به این مساله شده است نشان دهنده جامعیت یک دین و آیین است و اینکه چگونه این دین جامع نگر و شامل است .
و چگونه درصدد است که امنیت را برای همه مردم، به عنوان یک دین انسانی جدای از تبعیضات دینی، جنسی، نژادی. مالی و غیره فراهم آورد و با ایجاد فرصتهای برابر راه تکامل و پیشرفت را برای انسانها شکل دهد و آن را در مجموعه حقوق انسانی می بیند چرا که حق امنیت از اولین حقوق بشری محسوب می شود. /س
تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین(قصص 83)این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته ایم که در این جهان نه خودشان دنبال برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
و بی تردید این روحیه در رابطه با انسانها، از داشتنهای افراطی و قدرت اقتصادی ریشه گرفته است. الذی جمع مالا و عدده. یحسب ان ماله اخلده (همزه 3-2)آنکه مالی گردآورد و به شمارش آن پرداخت، می پندارد که دارایی اش جاویدانش گرداند.
امام علی (ع): اما الاغنیاء من مترفه الامم، فتعصبوا الاثار مواقع النعم، فقالوا: نحن اکره اموالا و اولادا... (نهج البلاغه، 799)توانگران شادخوار هر امت (و جامعه)، نسبت به موقعیت خود در برخورداری از نعمتهای الهی، تعصب ورزیدند (و آن را از خویشتن دانستند و بس مهم شمردند)، و گفتند: ما اموال و فرزندان بیشتری داریم، و ما عذاب نخواهیم شد.
این تکاثر اموال و ثروت اندوزی باعث مخرور این افراد و طبقات اقتصادی اجتماعی می شود و بدیهی است که غالبا امنیت برای عده ای به معنای ناامنی برای دیگران است. آنان به استثمار افراد مستمند و نیازمند می پردازند و با احساس غروری که تجمیع مال دارند ریسک بالایی برای ایجاد ناامنی در جامعه وجود خواهد داشت
حتی رویارویی سرمایه داران با آیینهای الهی و با هر اندیشه و هدایتی، برای همین حس خودبرتر بینی است این حس خود برتربینی در مراحل گوناگون و مقاطع مختلف باعث بوجود آمدن ناامنی های گوناگون در جامعه خواهد شد.
و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال متروفوها: انا بما ارسلتم به کافرون و قالوا: نحن اکره اموالا و اولادا، و ما نحن بمعذبین(سبا، 35-34)
در هیچ شهری بیم دهنده ای (پیامبری) را به رسالت نفرستادیم مگر اینکه شادخواران آن گفتند: ما به این دین که برای ابلاغ آن آمده اید اعتقاد نداریم و گفتند: ما اموال و فرزندان بیشتری داریم و ما عذاب نخواهیم شد. البته جالب که توجه داشته باشیم این مال اندوزی در آنان احساس امنیت کاذبی را بوجود می آورد.
مترفوها در این آیه به معنای جباران و توانگران و مرفهان است. (مجمع البیان، 8/392)اسکتبار و طغیان سرمایه داری بدانجا می رسد که همه ارزشها را در ثروت می داند و به همه فضیلتها و نیکیها به دیده کاستی می نگرد:
لقد سمع الله قول الذین قالوا: ان الله فقیر و نحن اغنیاء... (آل عمران، 181)خداوند گفته کسانی را شنید که گفتند: خدا فقیر است و ما سرمایه دار و ثروتمندیم... و این اوج استکبار و خود بزرگ بینی است که نسبت به خالق کاینات چنین بیندیشند و چنین سخنی بر زبان آورند. بدیهی است چنین افرادی تنها امنیت خود را می طلبند و از ایجاد ناامنی در دیگران باکی ندارند
پیامبران الهی را نیز چون از طبقات محروم بودند، به هیچ می گرفتند و اندیشه ها و گفتار آنان را بی ارزش می پنداشتند:و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریین عظیم (زخرف، 31)
گفتند چرا این قرآن بر مردی از بزرگ مردان آن دو قریه نازل نشده است.
و قال لهم نبیهم: ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا قالوا: انی له الملک علینا؟ و نحن احق بالملک منه ولم یوت سعه من المال...(بقره 247)پیامبر ایشان (بنی اسرائیل) به آنان گفت: خداوند طالوت را پادشاه شما قرار داد، گفتند: چگونه می تواند به پادشاهی برسد، در صورتی که ما برای پادشاهی از او شایسته تریم، او که مال فراوانی ندارد...
در اندیشه سرمایه داری، معیار و محور برای هر کار و هر چیز، مال است حتی پستها و مسئولیتهای دشوار اجتماعی با این معیار داده یا گرفته می شود و بدینسان تعالی طلبی سرمایه داران بدانجا می رسد که دینشان و خدایشان را اموالشان می دانند:
پیامبر(ص): فواعجیا لقوم الهتم اموالهم.(سجاد 53/264) شگفتا از مردمی که معبودهای ایشان مالهایشان است.از این رو می نگریم که در تعالیم اسلامی، غنای کفافی، زندگی آرمانی و اسلامی شمرده شده است،
یعنی زیستن که از حد فقر و کمبود داری بگذرد و به حد بسندگی و کفاف برسد، و به مرز تکاثر و زیاده داری نزدیک نگردد و گرفتار عوارض و معایب سرمایه داری نشود، و این بهترین زندگی شناخته شده است و اگر این طور نباشد باید دقت داشته باشیم که ناامنی در جامعه رواج پیدا خواهد کرد.
اگر معیار همه چیز مال و ثروت باشد بسیاری از مولفه های ناامنی در جامعه شکل خواهند گرفت. طبقه ای ثروتمند، دارا و متحول و متکبر که در اقلیت قرار دارند و اکثریت جامعه که در فقر و نداری به سر می برند .
این شکاف عمیق طبقاتی و بی عدالتی اجتماعی مسبب بسیاری از ناامنی های اجتماعی و سیاسی خواهد شد که برای مردم در جامعه بسیار پر هزینه خواهد بود.
امام سجاد (ع): می فرمایند اللهم انی اسئلک خیر المعیشه، معیشه اقوی بها علی جمیع حاجاتی، و اتوصل بها الیک فی حیاه الدنیا و فی آخرتی، من غیران تترفنی فیها فاطغی، او تقترها علی فاشی... (سجاد90/12)
خدایا از تو معیشتی نیک خواهانم: معیشتی که با آن همه نیازمندیهایم را برآورم، و در زندگی این دنیا و در آخرتم با آن به قرب تو برسم، بی آنکه هر اغرق در نعمت سازی تا سر به طغیان بردارم، یا به اندازه ای آن را اندک بدهی (فقر و کمبود) که گرفتار بدبختی شوم....
اموال از نظر راهنمایان الهی ابزار و وسیله ای برای تامین زندگی مقتصدانه همه انسانهاست، و وسیله اثبات هیچ ارزشی از آن دست ارزشهایی کاذب و منفی در تفکر سرمایه داران نیست.
سرمایه داری، تنها قانون سرمایه داری را می پذیرد، یعنی قانونی که منافع سرمایه داری را تضمین کند. امنیت قانونی از نظر سرمایه داری، امنیت انسانی نیست؛ بلکه امنیت اشکال سرمایه داری است،
امنیت انواع انحصارگرایی و تشکیل سازمانهای اقتصادی چون کارتل و تراست، امنیت نرخ گذاری انحصاری و سودجویانه و خودسرانه است که تنها منافع سرمایه گذاران را تامین کند یا امنیت انواع تولید است
حتی تولید کالاهایی که زیانبار است چون تولید سلاحهای شیمیایی میکربی یا تولید کالاهای غیرمفید و یا زیان آور نظام لیبرال سرمایه داری، هر چه را سودآور است باید با امنیت خاطر و خیال راحت بتواند تولید کند، گر چه برای انسانها زیانبار باشد یا محیط زیست را بیالاید و یا منابع را آلوده کند و یا بپایان برساند.
سرمایه داری می گوید:
آنچه قابل استفاده است باید ساخت، آنچه را به فروش می رسد، باید تولید کرد، آنچه را که قدرت نظامی ما را افزایش می دهد باید به دست آورد. (تافلر، 114-113)در این گردش اقتصادی آزاد، هیچگاه منافع توده ها منظور نمی گردد امن و خاطر آنها متغیر مهمی محسوب نمی شود.
از دید سرمایه داری، منافع و امنیت انسانها و نسلها باید فدای امنیت این نظام اقتصادی شود. بنابر این قانونی که در پرتو آن باید انسانها طبیعت گونه های حیوانی و گیاهی و مجموعه پدیده های حیاتی زیست محیطی، سلامت خویش را بیابند، .
با کارشکنی ها و مانع تراشی های زربدستان، به امنیت برای رشد سود و سرمایه، تبدیل می شود و قانون، جای خود را به قانون دلخواه سرمایه داری می دهد. این حقیقت تلخ در عملکردهای سرمایه داری در تعالیم اسلامی نیک تبیین شده است:
امام صادق (ع).... فان مع کثره المال تکثر الذنوب الواجب الحقوق (کافی 2/135)زیادی مال سبب افزایش گناهان در برابر حقوقی است که بر توانگران واجب می شود (و کمتر توانگری آن حقوق را ادا می کند.)
...اینان در مقابل گسترش قسط و عدل... و حذف انحصار طلبی و ویژه خواهیهای بی دلیل در زندگی و معیشت، سر فرود نمی آورند، بلکه پیوسته خود دنبال اختصاص دادن همه چیز به خود و برتری جویی بر دیگرانند..
بنابر این باید توجه داشت که مال اندوزی دقیقا به مسایل مربوط به امنیت مرتبط می گردد. زراندوز و سرمایه دار تنها امنیت خود را می طلبد و دیگران فدای تامین امنیت او می گردند. بدین گونه است که اسلام راهکارهای متفاوتی را برای رویارویی با این روش ها اتخاذ می کند.
تلاش اسلام این است که امنیت خاطر، امنیت سرمایه و امنیت حقوق برای همه تامین شود و اینطور نباشد که تامین امنیت برای عده ای برای نقض حق امنیت دیگران شود.وقف در آیین ما پدیده و مقوله ای است که نگاه به ابدیت انسان را به بهترین وجه ممکن تبیین کرده است.
همین گرایش به ابدیت اگر قرار بود یک صورت بسیار معقول و روشنی پیدا بکند کدام سنت، کدام آیین و کدام رسم بهتر از این می توانست راهی را پیدا بکند که انسان ماندگاری خودش را به این زیبایی ترسیم کند.
ضمن اینکه این ماندگاری وقتی است که در جهت خدمت به مردم شکل می گیرد آن هم با مجموعه ظرافتها و دقتهایی که در وقف هست در تلاش است تا تامین کننده ی امنیت باشد.
در جلد بیست و هتم جواهر – که در فقه ما تقریبا دقیق ترین مباحث راجع به وقف در همین کتاب است- موضوع وقف برای کفار نیز مطرح شده است. آیا می شود برای کسانی که کافر هستند موقوفه ای را ایجاد کرد یا نه؟
آیا برای مرتد و مرتد ملی می شود موقوفه ای را در نظر گرفت یا نمی شود؟ اصلا نفس طرح این مساله که برای کفار حتی کفار حربی که با اسلام مخالف و دشمنند هم می توان برای آنها موقوفه ای داشت یا نه نشان می دهد وقف یک حکمتی را به همراه داشته که این حکمت برای جذبه و جذابیت بیشتر بوده است.
وقف برای اهل ذمه تقریبا جزء مباحثی است که صحت آن کمتر مورد تردید قرار گرفته است. مثل اینکه مسلمان برای مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان موقوفه ای را در نظر می گیرد برای فقرای آنها و گذران امور آنها به نظر می رسد اینها جزء مهمترین نکاتی است که در فقه ما و معارف ما بر جای مانده، در اوج تمدن اسلامی به نکاتی برمی خوریم که انصافا حیرت انگیز است.
افرادی می خواستند از والی شکایت بکنند. شکایت از والی یک کار جدی است الان هم اگر قرار باشد کسی از وکیل، وزیر، استاندار و یا از رئیس دادگستری شکایت بکنند اگر انسان فقیری باشد نمی تواند کار خودش را رها بکند و دنبال شکایت برود.
ما موقوفه هایی داشتیم برای تامین مخارج و زندگی کسانی که از حکام شکایت می کردند. موقوفه هایی برای کسانی که عقب ماده ذهنی بودند. در گذشته که مراکز درمانی یا بهزیستی نبود، موقوفه هایی برای جمع کردن همین افراد و برای رسیدگی به شرایط آنها بوده است.
انواع و اقسام موقوفه ها در حوزه تمدن فرهنگ اسلامی و دقتهایی که در فقه و معارف ما نسبت به این مساله شده است نشان دهنده جامعیت یک دین و آیین است و اینکه چگونه این دین جامع نگر و شامل است .
و چگونه درصدد است که امنیت را برای همه مردم، به عنوان یک دین انسانی جدای از تبعیضات دینی، جنسی، نژادی. مالی و غیره فراهم آورد و با ایجاد فرصتهای برابر راه تکامل و پیشرفت را برای انسانها شکل دهد و آن را در مجموعه حقوق انسانی می بیند چرا که حق امنیت از اولین حقوق بشری محسوب می شود. /س
این مقاله در تاریخ 1403/3/13 بروز رسانی شده است