نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
شيري عاشق دختر برزگري شد و از او خواستگاري کرد. برزگر نه دلش ميآمد دخترش را به جانوري وحشي بدهد و نه جرئت مخالفت داشت. بنابراين چارهاي انديشيد و به شير گفت که با ازدواج او و دخترش کاملاً موافق است؛ امّا چون دخترش از دندانها و چنگالهايش ميترسد تا او دندانها و چنگالهايش را نکِشد، دخترش را به او نخواهد داد.
شير چنان شيفتهي دختر شده بود که شرط را پذيرفت و به آن عمل کرد. امّا وقتي شير بدون دندان و چنگال، نزد برزگر بازگشت، برزگر او را دست انداخت و با چوب و چماق از خانه بيرونش کرد.
هيچ پيشنهادي را بهسرعت نپذير. اگر در مقايسه با ديگران، طبيعت برتري ويژهاي به تو داده است، خود را از آن محروم نکن. در غير اين صورت به آساني طعمهي کساني خواهي شد که از تو حساب ميبردند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
شير چنان شيفتهي دختر شده بود که شرط را پذيرفت و به آن عمل کرد. امّا وقتي شير بدون دندان و چنگال، نزد برزگر بازگشت، برزگر او را دست انداخت و با چوب و چماق از خانه بيرونش کرد.
هيچ پيشنهادي را بهسرعت نپذير. اگر در مقايسه با ديگران، طبيعت برتري ويژهاي به تو داده است، خود را از آن محروم نکن. در غير اين صورت به آساني طعمهي کساني خواهي شد که از تو حساب ميبردند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم