چاه مکَن بهر کسي

جز روباه، تمام جانوران به ديدار شير پيري رفتند که در غاري به بستر بيماري افتاده بود. گرگ از فرصت استفاده کرد و مشغول بدگويي از روباه شد. او به شير مي‌گفت که روباه هيچ احترامي براي سرور و آقاي خود قائل...
شنبه، 24 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
چاه مکَن بهر کسي
 چاه مکَن بهر کسي

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
جز روباه، تمام جانوران به ديدار شير پيري رفتند که در غاري به بستر بيماري افتاده بود. گرگ از فرصت استفاده کرد و مشغول بدگويي از روباه شد. او به شير مي‌گفت که روباه هيچ احترامي براي سرور و آقاي خود قائل نيست و به همين دليل به ديدار او نيامده است.
در اين هنگام تصادفي روباه از راه رسيد و آخرين جمله‌هاي گرگ را شنيد. شير با ديدن روباه غرّش تهديدآميزي کرد؛ امّا روباه از شير خواست تا به او اجازه‌ي دفاع بدهد. بعد از شير پرسيد:‌ «از شما مي‌پرسم، کدام يک از جانوراني که اين‌جا هستند به اندازه‌ي من به شما خدمت کرده‌اند؟ من براي يافتن دواي درد شما تمام جهان را زير پا گذاشته و با تمام پزشکان عالم مشورت کرده‌ام.»
شير گفت که هر چه زودتر دواي درد او را بگويد. روباه گفت: «بايد گرگي را زنده زنده پوست بکني و تا پوستش گرم است آن را دور خود بپيچي.»
شير در يک چشم بر هم زدن کار گرگ را تمام کرد. روباه تبسمي کرد و گفت: «او به‌جاي برانگيختن احساس ناخوشايند در سَروَر و آقاي خود بايد احساسات خوشايند او را تقويت مي‌کرد.»
کسي که عليه ديگران نقشه مي‌کشد، مقدمات نابودي خود را فراهم مي‌کند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط