دوبار ناتوان

موش کوري به مادر خود گفت که او چيزهايي را مي‌تواند ببيند که موش کورهاي ديگر نمي‌توانند ببينند. مادر موش کور تکّه‌اي کُندُر به او داد و از او پرسيد: «اين چيه؟»
دوشنبه، 26 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دوبار ناتوان
 دوبار ناتوان

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
موش کوري به مادر خود گفت که او چيزهايي را مي‌تواند ببيند که موش کورهاي ديگر نمي‌توانند ببينند. مادر موش کور تکّه‌اي کُندُر به او داد و از او پرسيد: «اين چيه؟»
موش کور گفت: «يک ريگِ گرد.»
مادرش گفت: «فرزندم، تو نه‌تنها نمي‌تواني ببيني؛ بلکه حسّ بويايي خوبي هم نداري.»
وقتي کسي ادعايي ناممکن مي‌کند، ساده‌ترين آزمايش‌ها هم نادرستي و دغل کاري او را ثابت مي‌کنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.