مرگ خائن

ميهماني، کم و بيش ديروقت، به خانه‌ي شکارچي‌اي رفت. شکارچي که در آن هنگام چيزي در خانه نداشت، کبک دست‌آموز خود را از قفس بيرون آورد تا با گوشت آن از ميهمان خود پذيرايي کند. کبک به شکارچي گفت
شنبه، 31 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مرگ خائن
 مرگ خائن

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
ميهماني، کم و بيش ديروقت، به خانه‌ي شکارچي‌اي رفت. شکارچي که در آن هنگام چيزي در خانه نداشت، کبک دست‌آموز خود را از قفس بيرون آورد تا با گوشت آن از ميهمان خود پذيرايي کند. کبک به شکارچي گفت که پيش از کشتن او بيش‌تر فکر کند چرا که او با فريب دوستان خود آن‌ها را به داخل تور شکارچي مي‌کشانده است.
شکارچي به او گفت: «همين اعتراف تو، که حتّي به هم‌نوعان خود هم رحم نمي‌کردي، دليل ديگري براي کشتن توست.»
همه از خائن نفرت دارند، چه کساني که خائن به آن‌ها خدمت کرده و چه کساني که به آن‌ها خيانت کرده است.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط