ابوالقاسم يا ابوالحسن محمدبن هاني (326-362ق) از اعقاب مهلب بن ابي صفره (م83ق، فاتح خراسان و هند) و شاعر بزرگ شيعي مغرب. او را ابن هاني اندلسي گويند تا ابن هاني حکمي (ابونراس) اشتباه نشود. پدرش اهل يکي از دهات مهديه در تونس و مردي شاعر و اهل علم بود. او به اندلس منتقل شد و در شهر البيره يا قرطبه ساکن گشت. ابن هاني در يکي از اين دو شهر يا در اشبيليه به سال 326 و به قولي 320ق متولد شد و کودکي و سنين تحصيل را در قرطبه گذراند. آنگاه از قرطبه به اشبيليه رفت و نزد حاکم آن شهر تقرب و محبوبيت بسيار يافت. ليکن در زندگي بي بندوبار بود و سخنان بيپروا ميگفت که مردم او را ملحد خواندند و حاکم ناگزير به صورتي دوستانه او را بيرون کرد. وي از آنجا نزد جوهر صقلي فرماندهي ارتش فاطميان رفت و او را مدح گفت ولي غير از 200 دينار چيزي بدست نياورد. سپس در الجزاير به شهر مسيله که دو برادر همشهري او جعفر و يحيي بن علي در آن حکمراني داشتند سفر کرد و آنان را مدح گفت و صلات فراوان به دست آورد. المعزالدين الله (319-365ق) خليفهي فاطمي که شهرت ابن هاني را شنيد او را به دربار خود (منصوريه نزديک قيروان) دعوت نمود و او رهسپار آن شهر گرديد. خليفهي فاطمي که مدايح عالي او را شنيد بسيار پسنديد و تصميم به تشويق و تربيت او گرفت و به او صلات فراوان داد. المعز در سال 361ق بعد از اينکه بناي قاهره پايان يافت به آن شهر رفت و ابن هاني را همراه خود برد. در آنجا شاعر از خليفه اجازه خواست به اشبيليه رود و زن و فرزندان را به قاهره بياورد که مورد موافقت قرار گرفت. ليکن در راه بازگشت از اشبيليه در شهر برقه به علت نامعلومي او را در عمر سي و شش سالگي به قتل رساندند (24 رجب 362ق). گويند در يک مجلس انس و طرب کشته شد و ابن خلکان آورده است که مست از خانه بيرون رفت و صبح روز بعد جنازهاش را در کوچه پيدا کردند. بعضي فقهاي اسلام ابن هاني را به سبب اشعار غلوآميزي که در مدح المعزلدين الله سروده بود تکفير کردند. معذالک همانطور که قاضي نعمان (م363ق) و ابن کلس (م380ق) فقه و اصول و کلام اسماعيلي را در عهد المعز در تأليفات خود پيريزي کردند. ابن هاني نيز با قصايد مدحي خود سرمشق مناقب سرايان شيعي عرب و عجم شد. او با شعر خود در مصر و شمال و مغرب آفريقا شهرتي بدست آورد که هيچ شاعر ديگر بدو نرسيد. او در اشعار خود يک شيعي اسماعيلي تبرائي متعصب است که المغز را ولي عصر و امام مفترض الطاعه و صاحب معجزه و شفيع روز جزا دانسته و مخالفانش را کافر و واجب القتل شمرده است. رواني و بلاغت و نظم منطقي و فلسفي او شعرش را چنين زود در جهان اسلام منتشر کرد و در محافل مذهبي اسماعيليه براي تبرک خوانده ميشد (امروز هم در محافل بهره داوودي خوانده ميشود). المعز آرزو داشت او را در برابر شاعران دربار عباسي علم کند و سخنگوي خود و شيعهي اسماعيلي سازد. ازينرو وقتي خبر کشته شدن او را شنيد گفت: «ميخواستيم با ابن هاني بر شاعران مشرق افتخار کنيم. افسوس که مقدر نشد». ديوان ابن هاني به ترتيب حروف تهجي مرتب شده و نخستين بار در بولاق به سال 1274ق و بعد در بيروت به سال 1326ق انتشار يافته است. اين ديوان که داراي 246 صفحه است شامل قصايد مدح المعزالدين الله و جمعي ديگر از رجال زمان و يک قصيدهي هجائي و دو مرثيه است، که آنرا شرح کرده و به زبان انگليسي نيز برگرداندهاند.
کتابنامه:
وفيات الاعيان، 4/2؛ النجوم الزاهرة في ملوک مصر و القاهره، 67/4؛ ارشاد الاديب في معرفه الاديب (معجم الادباء) 126/7؛ بقية الملتمس في تاريخ رجال اهل اندليس، 30-31، «مجريط (مادريد)»؛ نفخ الطيب من غصن الاندلس الرطيب، 364/2؛ دائرة المعارف الاسلاميه، 405/1؛ المعزالدين الله، دکتر حسن ابراهيم و طه احمد شرف، مصر1367ق.
منبع مقاله: گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
کتابنامه:
وفيات الاعيان، 4/2؛ النجوم الزاهرة في ملوک مصر و القاهره، 67/4؛ ارشاد الاديب في معرفه الاديب (معجم الادباء) 126/7؛ بقية الملتمس في تاريخ رجال اهل اندليس، 30-31، «مجريط (مادريد)»؛ نفخ الطيب من غصن الاندلس الرطيب، 364/2؛ دائرة المعارف الاسلاميه، 405/1؛ المعزالدين الله، دکتر حسن ابراهيم و طه احمد شرف، مصر1367ق.
منبع مقاله: گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول