فرصت طلب

آهنگري سگي داشت که هنگام کارِ او مي‌خوابيد و هنگام خوردنِ او بيدار مي‌شد. آهنگر هم‌چنان که استخواني به‌سوي او پرتاب مي‌کرد، به او گفت: لعنتي خوابالو! همين که دست‌هايم به کار مي‌افتند و به سندان مي‌کوبم
دوشنبه، 16 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فرصت طلب
فرصت طلب

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
آهنگري سگي داشت که هنگام کارِ او مي‌خوابيد و هنگام خوردنِ او بيدار مي‌شد. آهنگر هم‌چنان که استخواني به‌سوي او پرتاب مي‌کرد، به او گفت: لعنتي خوابالو! همين که دست‌هايم به کار مي‌افتند و به سندان مي‌کوبم مي‌گيري مي‌خوابي امّا همين‌که دندان‌هايم به کار مي‌افتند، از خواب بيدار مي‌شوي؟»
تنبل‌هاي خواب‌آلودي که زندگي‌شان متّکي به زحمت ديگران است، رسوا هستند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط