حريف شير

پشه‌اي به شيري گفت: «من از تو نمي‌ترسم. از تو کاري برنمي‌آيد که از من برنيايد. اگر جز اين است بگو. شايد فکر کني مي‌تواني چنگال‌هايت را به کار بيندازي يا با دندان‌هايت گاز بگيري؟ ولي اين‌که کار مهمي نيست
سه‌شنبه، 17 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
حريف شير
حريف شير

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
پشه‌اي به شيري گفت: «من از تو نمي‌ترسم. از تو کاري برنمي‌آيد که از من برنيايد. اگر جز اين است بگو. شايد فکر کني مي‌تواني چنگال‌هايت را به کار بيندازي يا با دندان‌هايت گاز بگيري؟ ولي اين‌که کار مهمي نيست هر زني که با شوهرش دعوايش مي‌شود اين کار را مي‌کند. من از تو بسيار قوي‌ترم و اگر مايل باشي حاضرم با تو بجنگم.»
سپس هم‌چنان که رجزخواني مي‌کرد به شير حمله‌ور شد و مشغول نيش زدن جاهاي بي موي صورت او، از جمله اطراف بيني‌اش شد. شير براي مقابله با پشه آن‌قدر صورت خود را چنگ کشيد تا سرانجام خونين و مالين تسليم شد. پشه کمي ديگر هم رجزخواني کرد و بعد پريد و از پيش شير رفت، امّا طولي نکشيد که به درون تارهاي عنکبوتي گرفتار شد. هنگامي که عنکبوت آرام‌آرام پشه را مي‌بلعيد، پشه به بازي سرنوشت که او را در نبرد با قوي‌ترينِ جانوران پيروز و در نبرد با موجود بي‌ارزشي چون عنکبوت مغلوب کرده بود، مي‌گريست.
منبع مقاله:
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط