مفت و مجّاني

هِرمِس که دلش مي‌خواهد از ارزش خود نزد انسان‌ها باخبر شود، لباس مبدّل مي‌پوشد و به کارگاهِ مجسمه‌سازي مي‌رود. در کارگاه، مجسمه‌ي زئوس را مي‌بيند و قيمت آن را از مجسمه‌ساز مي‌پرسد.
چهارشنبه، 18 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مفت و مجّاني
 مفت و مجّاني

نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
هِرمِس که دلش مي‌خواهد از ارزش خود نزد انسان‌ها باخبر شود، لباس مبدّل مي‌پوشد و به کارگاهِ مجسمه‌سازي مي‌رود. در کارگاه، مجسمه‌ي زئوس را مي‌بيند و قيمت آن را از مجسمه‌ساز مي‌پرسد.
مجسمه‌ساز پاسخ مي‌دهد: «يک دراخما.» (1)
هِرمِس تبسمي مي‌کند و قيمت مجسمه‌ي هِرا (2) را مي‌پرسد.
مجسمه‌ساز به او مي‌گويد که مجسمه‌ي هِرا از مجسمه‌ي زئوس هم گران‌تر است. آن‌گاه چشمان او به مجسمه‌ي خودش مي‌افتد. هِرمِس به‌دليل ويژگي دوگانه‌اش که هم پيک زئوس است و هم خداي تجارت، تصوّر مي‌کند انسان‌ها ارزش بسياري برايش قائل هستند. از اين‌رو از مجسمه‌ساز مي‌پرسد: «مجسمه‌ي هِرمِس چه‌قدر است؟»
مجسمه‌ساز پاسخ مي‌دهد:‌ «اوه، اگر آن دو مجسمه را بخري، اين يکي را مفت و مجاني به شما مي‌دهم.»
اين حکايت، از خودراضي‌هايي را که ديگران توجّهي به‌ آن‌ها ندارند، به ريشخند مي‌گيرد.

پي‌نوشت‌ها:

1. Drachma
2. Hera؛ در اساطير يونان باستان، همسر زئوس- م.

منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.