نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
مردي که سفري طولاني در پيش داشت نذر کرد هر چه در راه يافت با هِرمِس نصف کند. در يکي از روزهاي سفر، مرد کيفي يافت که يقين داشت پر از پول است، امّا هنگامي که آن را تکان داد متوجّه شد در آن جز خرما و بادام چيزي نيست. او پس از آنکه خرماها و بادامها را خورد، هسته و پوست آنها را در محراب پرستشگاهي گذاشت و گفت: «هِرمِس، من نذرم را ادا کردم و از درون و برون آنچه يافته بودم، براي تو هم گذاشتم.»
اين حکايت زبان حال مالاندوزان حريص و آزمند است که حتّي سر خدايان نيز کلاه ميگذارند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
اين حکايت زبان حال مالاندوزان حريص و آزمند است که حتّي سر خدايان نيز کلاه ميگذارند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.