شيخ بهايي تربيت يافته مكتب پيامبران

علم و معرفت در فرهنگ اسلامي از جايگاه رفيعي برخوردار است؛ علم و فرهنگ موتور حركت هر جامعه و هر ملت است علم چراغ راهنما براي انسانهاست علم و دانش موتور حركت و جانمايه حيات انسانها و ملاك برتري انسان بر...
يکشنبه، 30 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيخ بهايي تربيت يافته مكتب پيامبران
شيخ بهايي تربيت يافته مكتب پيامبران
شيخ بهايي تربيت يافته مكتب پيامبران

نويسنده : قربانعلي دري نجف آبادي

نگاهي به سير علم و فن آوري در سيره پيامبران

علم و معرفت در فرهنگ اسلامي از جايگاه رفيعي برخوردار است؛ علم و فرهنگ موتور حركت هر جامعه و هر ملت است علم چراغ راهنما براي انسانهاست علم و دانش موتور حركت و جانمايه حيات انسانها و ملاك برتري انسان بر ديگر موجودات است.
هر نوع تحولي منوط به علم و دانش و فن آوري است فن آوري در سايه توليد علم ميسر خواهد شد و برخاسته و نشات گرفته از دانائي است. علوم و معارف خود كليد مهارت و تخصص و تعهد و فن آوري است. اگر بسترها مساعد باشد تحول ايجاد و فرهنگ و تمدن پديد مي آيد. بر گستره انديشه و حيات انسانها افزوده و گنجها فتح مي شود.
«فن» به معني تدبير حيله چاره انديشي مهارت تخصص صنعت راه و روش دانش هنر عمل» طراز طريقه اسلوب شيوه و تكنيك و مفاهيم مشابه آن آمده است. فن آوري به معني خلق و ايجاد يك هنر و يك شيوه تحصيل علم و معرفت بكار بردن علم و دانش بيشتر در جهت امور صنعتي و هنري و ابتكارات و خلاقيت ها كاربرد دارد.
ايجاد و خلق فن آوري تكنولوژي و ابزار و ادوات و مكانيزم لازم و روشها و متدهاي متناسب براي وصول به اهداف مورد نظر و خلق امكانات و ساخت ماشين آلات و وسايل و تجهيزات مناسب براي وصول به اهداف و استفاده بهينه از منابع طبيعي و امكانات خدادادي و ايجاد زمينه اي بهتر براي رشد و توسعه و فرهنگ پردازي و تمدن سازي و مانند آن همه و همه در حوزه فن آوري تعريف مي شود؛ البته ممكن است اين مفهوم در غير علوم طبيعي و فيزيك و رياضيات نيز بكار برود و در عوالم انساني نيز ولو بصورت استعاره و كنايه كاربرد داشته باشد (و يا اطلاق گردد) وليكن عمده خاستگاه اين عنوان علوم طبيعي است.
ولي آنچه جوهره آنرا تشكيل مي دهد و هسته اصلي و كانوني آن را پديد مي آورد علم و دانش و معرفت و تحول در فكر و انديشه و آگاهي و بصيرت و احساس نياز و تقاضا و ضرورتهاي زندگي انسانهاست كه به آنها الهام نموده و با سعي و تلاش و تحقيق و فكر و تدبر و تدبير بتواند راه جديد فرا راه خود و جامعه بگشايند و امكانات جديدي خلق كنند و نوآوري نمايند و سازوكار و ابزار مناسبي براي استفاده مطلوب از طبيعت و امكان سازي مقتضي را فراهم آورند.
و با متد فكر و انديشه و چراغ بصيرت و معرفت به اعمال زمين و آسمان و افق هاي دور تاريخ و ماده و انرژي و اقيانوسها و دريا و كوهها و تخمك ها و ژنها و نانو و كهكشان بينديشد و در آفاق و انفس و آيات خداوند به سير و ساحت و سلوك علمي و تجربي و فني بپردازند و در تركيب و تجزيه و تحليل ذرات همت گمارند و با پاي اراده و عزيمت دل ذرات عالم و الكترون و پروتون و نوترون و افقهاي دور عالم را به تماشا بنشينند و كران تا كران را ميدان مطالعه و كاوش و تحقيق و پژوهش قرار دهند. و ابزار و ادوات لازم و تجهيزات مناسب را براي كشف حقايق عالم بكار گيرند و كتابخانه بزرگ خلقت را به رمزگشائي و سير و تجربه نظاره كنند و به كشف آيات آفاقي با استفاده از آيات انفسي و به اكتشاف راز هستي در همه جا و همه چيز و همه ميدانهاي آن بپردازند و تسبيح و تحميد و تقديس موجودات را با عينك عقل و خرد و ايمان و بصيرت و شهود و حضور دريابند.
آري! «ان في خلق السموات الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولي الالباب؛ الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطل سبحانك فقنا عذاب النار» اسلام عزيز در هر دو عرصه يعني عرصه علم و معرفت و فرهنگ و توسعه دانائي محور از يك سو و در عرصه فن آوري مهارت تخصص ساخت ابزار و ادوات مناسب و كارساز در جهت كشف بيشتر حقايق عالم و اكتشاف رموز آفرينش و سير در آفاق و انفس و زمين و زمان و دريا و صحرا و عرش و فرش و خاك تا افلاك همواره مشوق انسانها و خردمندان بوده است و كتاب بزرگ آفرينش و تكوين را مانند كتاب باعظمت قرآن و تشريع براي مطالعه و تدبر و تفكر و تعقل در اختيار ما قرار داده تا با مطالعه حكيمانه و خردمندانه اين دو كتاب بزرگ كتاب خلقت و كتاب هدايت كتاب هستي و وجود و كتاب معرفت و بصيرت و سجود به كمك پيامبر(ص) و اهل البيت (ع) كه عقول منفصل و راهنمايان بيرون از وجود انسان هستند و با همراهي كتاب فطرت و عقل و قلب كه كتاب درون انسان هستند بتواند راه را بسوي معرفت آن حقيقت بزرگ و با عظمت ـ كه بي نهايت است باز كند و بگشايد و به معدن عظمت برسد.
آري! كتاب تكوين بعلاوه كتاب تشريع و با راهنمائي حجت ها و ادله بيروني و با كمك حجت ها و عقول دروني خواهد توانست بار سنگين معرفت الله را برداشته و در مراحل معرفت سير كرد و چراغ معرفت را روشن ساخت و تجلي نور خداوند متعال را در عالم ديده و به مضمون آيات الهي لباس عينيت و تحقق پوشيد كه: «سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق».
«ان الله علي الناس حجتي جي ظاهره و حجه باطنه اما الحجه الظاهره فالانبيا و اما الحجه الباطنه فالعقول».
مطالعه قرآن كريم در اين رابطه بسيار آموزنده و راهگشاست.
از يك سو قرآن كريم دعوت به مطالعه و سير و سياحت و تدبر و تفكر و تعقل و نظم و انضباط و انجسام و آيت بودن عالم و نور بودن كتاب بزرگ آفرينش مي فرمايد و همه را كلام الله و كتاب الله و كلمات الله و كلمه ميداند و مي خواند و مي شناسد و سخن از ابعاد وسيع كتاب آفرينش و به صورت تامل و تدبر و تفكر در بارگاه خلقت تاكيد مي نمايد.
و باز همه را تسبيح ذات اقدس احديت مي داند:
«تسبيح گوي او نه نبي آدم است و بس
هر بلبلي كه زمزمه در شاخسار كرد»
و باز:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفتري است معرفت كردگار»
و باز:
«دل هر ذره را كه بشكافي
آفتابيش در ميان بيني»
و يا:
هر دانه كه از زمين برويد «وحده لا شريك له گويد»
از سوي ديگر قرآن كريم خود ابواب و ابعاد گسترده اي از علوم و معارف كتاب آفرينش را براي قلوب ارباب معرفت باز نموده و فتوحات فراواني را وعده مي فرمايد و قلب را كانون معارف الهي و ملائكه آسماني و تفضلات و عنايات حضرت حق تعالي معرفي مي فرمايد.
و شاخه هائي از شجره زيتونه معارف محمدي صلوات الله و سلام عليه و آل البيت رل بر دلهاي مشتاقان و قلوب تشنگان وادي سلوك و سالكان و مجذوبين طريق هدايت روشن مي نمايد و قلب ها را با اتصال به معدن ولايت و عترت كانون نور محمدي (ص) و ولايت علوي (ع) نوراني و درخشان مي سازد و برقهاي عنايت الهي در قلوب اوليا و سلاك طريق عبوديت مي درخشاند و مي تاباند تا در سايه تنزلات الهي و تفضل حضرت رب الارباب نوري در انديشه انسانها بتابد و برقي بزند و چراغهاي وجود آدمي با اين نور با رقه انوار الهي روشن گردد و زمينه براي كشفي جديد و الهامي نو و ابتكاري زيبا و خلاقيتي تاثيرگذار فراهم گردد و علم خود چراغ راه باشد براي ابتكار و خلاقيت و كشف شهود.
اين همان حقيقت ارزشمند علم حضوري است كه در وادي علم حصولي و اكتسابي موجود نبوده اگرچه ادراك علمي خود مرحله اي از حضور در مبادي شهودي عالم و تنزل حقايق بر قلب انسان و يافتن و وجود است.
در هر صورت براي هر نوع فن آوري و ابتكار نخست بايد درون انسان سيراب گردد. و بر قلب افاضه شود و از آنجا كه به ابزار و ادوات فرمان داده شود و به تركيب و تجهيز و تجزيه همت گماشته شود و مكانيسمي جديد براي بهره وري و استفاده بهينه و مناسب از كتاب تكوين فراهم گردد.
تاريخ بزرگ پيامبران عظيم الشان الهي (ع) خود بهترين دليل بر پيشقدم بودن آن بزرگان در كشف اين حقايق و تعليم اين معالم و تربيت نفوس و تهذيب جانها و دلها براي اهداف ياد شده است.
نمونه هاي فراواني را قرآن كريم مستقيم و يا غيرمستقيم گوشزد مي فرمايد كه از آغاز زندگي انسان و حضرت آدم ابوالبشر(ع) گرفته تا عصر حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله ادامه داشته و چراغهاي فراواني فرا راه انسانها گشوده شده و هر يك بر سير مراحل تطورات و تحولات و تكامل علوم و فنون و معارف و گسترش علم و ادب و فرهنگ افزوده اند.

نمونه هايي از زندگي حضرت آدم (ع)

در هنگام خروج از بهشت و ورود به عرصه اين عالم خاكي مي بينيم كه چون بدنهاي آنها عريان شد فاكلا منها فبدت لهما سو تهما وطفقها يخصفان عليهما من ورق الجنه و عصي ادم ربه فغوي احساس نياز به لباس و پوشش در آنها بوجود آمد و بلافاصله شروع كردند با برگهاي بهشتي خود را بپوشانند و براي خود پوشش و لباس تدارك ببينند و حيا و عفاف و حجاب و پوشش عورت و تفاوت انسانها با ديگر موجودات را وجهه همت قرار دهند؛
موضوع اول پوشش و لباس و آثار و بركات آن از روز آغاز حضور ايشان و آدم در اين عالم يك موضوع فطري و ريشه دار در مكتب پيامبران (ع) و آدم صفوه الله عليه السلام است.
لباس و پوشش خود يكي از عناصر و مولفه هاي اصلي فرهنگي است كه با اصل خلقت انسان گره خورده و ريشه در اساس آفرينش دارد و فن آوري و مراحل فن آوري و ادوات و تجهيزات مربوط و سير تحولات اين موضوع خود با تاريخ خلقت انسان برابري مي كند.
البته اين مسئله در طول تاريخ همواره تكامل يافته و احيانا مورد سواستفاده و غفلت يا جهات ديگر نيز قرار گرفته است.
فرهنگ و فن آوري و ارتباط اين دو با يكديگر و تاثير اين موضوع در ايجاد تمدنها و توسعه فن آوري و كشاورزي و صنعت و توليد و دوخت و توزيع و مصرف و تقاضا و بازاريابي و صدها مسئله خرد و كلان ديگر كه در اين رابطه قابل توجه است و چه بسا بخش عظيمي از اقتصاد جهاني را به خود اختصاص داده و مي دهد؛ البته آنچه از داستان آدم ابوالبشر(ع) استفاده مي شود بيشتر پوششي عورت و باس حيا و حجاب و عفاف و صيانت و خود پوشش در برابر نامحرمان و زن و مرد نسبت به يكديگر است ولي اين حقيقت را بصورت كاملتر در تاريخ حضرت ادريس (ع) مي بينيم كه «و علمناه الي حنفه لبوس كه توضيح آن در فصل خود خواهد آمد.
موضوع ديگر دفن مردگان است كه در داستان حضرت آدم (ع) مورد اشاره قرار گرفته.
براستي مردگان را چه بايد كرد و بدنهاي مرده پس از مرگ چه سرنوشتي بايد داشته باشند آيا بايد آنها را آتش زد به دريا ريخت نزد درندگان گذاشت و يا موميائي كرد و يا در سردخانه نگاهداشت و يا و يا!!
اكنون براي مسلمانان و مسيحيان و بسياري ديگر از فرق و ملل و نحل حل شده است؛ بعضي نيز با شيوه مخصوص آنها را مي سوزانند و...
ليكن آنچه از داستان آدم (ع) استفاده مي شود و در اسلام نيز با دستورات بسيار حكيمانه اي مورد عنايت قرار گرفته دفن مردگان است!
طبعا بحث سومي را نيز بايد به اين موضوع اضافه كرد كه موضوع غذاي انسانها اعم از ماكولات و مشروبات باشد كه سهم عظيمي در حيات همه جانبه بشري دارد و اگر موضوع غذا و لباس و حيات و مرگ نبود اينهمه تلاش و كار براي چه بود!
اصلا حيات و زندگي انسانها بي معنا مي شد و تلاش و مجاهدتهاي مادي بي مفهوم مي ماند.
موضوع چهارم نيز مسئله امنيت حقوق متقابل افراد جامعه عدالت پرهيز از كينه توزي و خشم و غضب و فساد در زمين و طغيان بر بندگان خداست؛ كه مباني شرايع آسماني است.
در اينجا موضوع حقوق حكومت امنيت عدالت قوانين قضائي جزائي مجازات و كيفر مبارزه با فساد و افساد و طغيان مبارزه با محاربان ـ آدم كشي و قتل و تجاوز و ده ها و صدها مسئله ديگر مورد توجه عنايت و تاكيد قرار مي گيرد و پرده از نياز بشر به ابعاد اين مسائل و راهكارها و روشها و شيوه هاي مناسب در اين موضوع برمي گيرد و البته اين امور همه ريشه در فطرت الهي انسانها دارد و شرايع الهي نيز احياگر و تربيت كننده فطرت پاك انساني هستند.
قوانين خانواده و ازدواج و آئين همسرداري و حقوق خانواده و فرزندان و فطري بودن آن نيز بخش مهم ديگري از اين سناريوي خلقت و آفرينش آدم (ع) و حوا(ع) و فرزندان ايشان است كه هر يك خود كتاب بزرگ زندگي را تشكيل ميدهد و نياز به علم و مهارت و فن آوري و تخصص دارد.
در تاريخ حضرت نوح شيخ الانبيا(ع) شاهد يكي از عظيم ترين تحولات علمي و فني و فن آوري و ابتكارات پربركتي هستيم كه چندين هزار سال است فرهنگ و تمدن بشري را متحول ساخته و هر روز بر نقش كليدي و با عظمت آن افزوده مي شود.
و آن ساخت كشتي و استفاده از دريا و تهيه مقدمات لازم براي اين كاربزرگ و با عظمت و نوآوري به الهام الهي و «بدايع السموات و لارض» بودن حضرت حق و عنايت به حضرت نوح (ع) است.
نوح (ع) بايد درخت گردو بنشاند تا درختان گردو بزرگ شوند و قابليت براي توليد چوب مناسب براي اين كار را داشته باشند و طراحي كشتي و قطع درختان و توليد تخته و ساخت و پرداخت كشتي و اتصال تخته ها به يكديگر و استفاده از ابزار و ادوات مقتضي و ميخ مناسب براي اتصال تخته ها و شيوه هاي كاربردي ديگر (كه الحق و الانصاف خارج از ذهن بشر امروزي است) و پيامبر عظيم الشان الهي در چندين هزار سال قبل و شايد حداقل هفت هزار سال قبل انجام داده است.
چگونه و با چه كيفيتي و با چه طرح و برنامه اي! و براستي نوح (ع) در كدام مكتبي اين درسها را آموخته بود و اين تكنولوژي را فراگرفته بود.
آيا اين جز درس مكتب پيامبران (ع) است!
اينهم بخش ديگر از فرهنگ و تمدن و فن آوري كه توسط پيامبران (ع) پايه گذاري شده است.
«فتبارك الله احسن الخالقين».
در سيره داوود(ع) لباس رزم و ساخت زره هاي آهنين و آموزش و فنون نظامي و تجهيزات و تسليحات دفاعي و پدافندي را شاهد هستيم كه به بركت آن بزرگوار تحولي در اين قبيل امور و تجهيزات دفاعي و پدافندي و رزمي بوجود آمده بود؛ در تواريخ و روايات نيز آمده او اول كسي است كه در راه خدا جهاد را باب كرده و پايه گذاري نموده و ساخت تجهيزات و تامين نيازهاي لازم براي اقدامات آفندي و پدافندي و دفاعي از كارها و ابتكارات اوست.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «و علمنا صنعه لبوس لكن لتحصنكم من باسكم»
گرچه ساخت كشتي توسط حضرت نوح (ع) خود نيز نوعي وسيله دفاعي و پدافندي و براي صيانت در برابر غرق و عذاب و طوفان بود ليكن به عنوان لباس و يا وسيله صيانت در برابر طغيان آب و طوفان كمتر توجه مي شود اما در تولد لباس و زره بويژه با عنايت به جمله «لتحصنكم من باسكم» كه عنوان حصن و دژ و سپر در برابر ياس و جنگ و ستيز مطرح شده بيشتر گوياي حقيقت توليد ابزار و ادوات پدافندي و ساخت زره و لباسهاي مشابه و كلاه خود و سپر و مانند آن را تداعي مي كند.
در هر صورت اين خود گامي بزرگ و تحول عظيمي در فنون نظامي و دفاعي و ساخت ادوات و ابزار جنگي به حساب مي آيد و تحول در علوم و فنون نظامي همواره منشا تحول در ساير رشته ها و پيشرفت در ابعاد گوناگون جوامع بشري بوده و خواهد بود.
حضرت سليمان نبي (ع) نيز در ساختن معابد و مساجد و مسجدالاقصي نقش محوري ايفا نموده اند.
استفاده از تكنولوژي هاي پيشرفته در ابعاد گوناگون جغرافيايي معماري و استفاده از عناصر غيرطبيعي در ايجاد تمدن و طراحي و معماري و اقدامات وسيع حكومتي و بكارگيري ابزار و تكنولوژي هاي پيشرفته و امواج و ارتباطات مناسب با محيط و استفاده از عناصر غيرانساني و قدرت ماورائي و اعمال ولايت بر جنيان و پرندگان و مورچگان و فرمانروائي بر باد و زمين و تصرف در عالم طبيعت و ماوراي عالم طبيعت براي ايجاد تمدني متعالي و غيرقابل دسترسي براي ابناي بشر و خلق كارهاي بديع و غيرقابل تقليد براي ديگران. «واتبعوا مالله»
خود نياز به بررسي همه جانبه و عميق تري دارد تا ابعاد با عظمت ملك سليمان كه «لا ينبغي لا حد بعدي» تا حدودي شناخته و مكشوف گردد و حوزه هاي ملك سليمان (ع) شناخته شود و چگونگي تسخير جن و پري و باد و هدهد و پرندگان و جابجائي تخت بالقيس و حركت باد و تنظيم برنامه هاي سير و سفر و سياحت توسط حركت باد كه در صبحگاهان به اندازه يك ماه و در شب هنگام نيز معادل يك ماه مسافرت متعارف آن عصر سرعت داشته و كاروان سليمان (ع) را جابجا كرده؛ اگر فرض كنيم هر روز معادل يك منزل بوده و مفاد اين مسافرت در يك روز معادل 30 منزل (240 =8 * 30) كه قريب 1300 كيلومتر مي شود؛ (هر فرسخ تقريبا 5 5 كيلومتر است 1320 =5 5 * 8 * 30. km بعبارتي
اگر صبح و عصر را معادل يك روز بگيريم عدد فوق در يك روز حاصل مي شود و اگر معادل دو روز فرض كنيم عدد فوق دو برابر خواهد شد؛ بايد ارزيابي شود چند ساعت حركت بطور متوسط انجام مي شود تا سرعت باد نيز تا حدودي معلوم شود.
چه بسا اصل اين موضوع و تنظيم سرعت نيز براساس شرائط زمان خود آنحضرت صورت مي پذيرفته كه متاسفانه اين جهات در تاريخ و تفسير مورد توجه لازم واقع نشده است.
ابراهيم (ع) و بناي كعبه و ايجاد تمدن عظيم توحيدي و ساخت پايگاه بزرگ هدايت براي بشريت نيز ازجمله اين موارد است «و اذ يرفع ابراهيم القواعد منا لبيت و اسماعيل».
ساخت كعبه و كانون بزرگ توحيد و ايجاد پايگاه عظيم معرفتي براي بشريت و مركزي براي عبادت و معنويت و اسكان زن و فرزند در آن سرزمين مقدس شاهكار بزرگ ابراهيم (ع) است كه به امر حضرت حق متعال تحقق يافته است.
بناي شهر مكه و برقراري ارتباط و هجرت و زيارت و سياحت و تجارت و سكونت در آن سرزمين بدست تواناي ابراهيم (ع) عينيت يافته و اين مشعل بزرگ هدايت به دست او سامان پذيرفته و تاسيس شده است.
«رب اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع».
يوسف صديق (ع) و برنامه ريزي براي توليد و مقابله با قحطي و خشكسالي و آينده نگري و نوع و كيفيت بسته بندي ذخيره سازي و انباركردن كالاها و برنامه ريزي براي توليد و مصرف و نگهداري و ذخيره و انباركردن كالاهاي مازاد و نوع كشت براي پانزده سال آينده ازجمله موارد قابل توجه است الحق اقدامات و تدابير آن بزرگوار در هفت سال فراواني براي هفت سال خشكسالي و سال پانزدهم كه مجددا شرائط جغرافيايي و زيستي دگرگون مي شود كار عظيمي بود كه توسط آن بزرگوار انجام پذيرفت و آن حضرت با تدابير حكيمانه خود توانست در هفت سال اول تدابيري اتخاذ نمايد كه در هفت و هشت سال بعد نيز بتواند كشور مصر را از چنگال قحطي و خشكسالي برهاند و معيشت آن ها را تامين كند.
مجموعه اقدامات آنحضرت خود كتاب بزرگ برنامه ريزي و تقدير و تدبير و سياستگزاري و مردم داري و انسجام و آينده نگري و تدابير حكيمانه را نشان مي دهد.

اسلام عزيز و تاكيد بر علم و مهارت و فن آوري و تخصص

قرآن كريم از يك سو دعوت به علم و دانش و معرفت و تفكر و تدبر مي نمايد و بشريت را به تفكر هدفمند و خردورزي سوق مي دهد كه: «ان في خلق السموات و الارض... لايات لاولي الالباب» و تاكيد دارد كه «و لاتقف ما ليس لك به علم».
واز سوي ديگر به بهره برداري از نعمتهاي خداوند توصيه مي نمايد.
و از سوي ديگر به سير و شرح زندگي پيامبران عظيم الشان الهي و ملل و اقوام گذشته مي پردازد. تا راه را براي كسب تجارب و استفاده از تاريخ پيشينيان و تجارب اسلاف هموار نمايد.
و مانند چراغي روشن در زواياي تاريخ و گذشته ما را به كالبدشكافي و ارزيابي فرامي خواند تا با سير در گذشته راه آينده را هموار نموده و آنرا بسازيم و از لغزشها و انحرافات گذشتگان پرهيز نمائيم و با تكيه بر علم و ايمان و اخلاق و معرفت تمدني بزرگ و جاودانه ايجاد كنيم.
طبيعي است كه بسترهاي يادشده و تشويقات قرآن كريم و رسول اعظم (ص) و ائمه هدي (ع) بسيار راهگشا و كارگشا بوده و موجب پديدآمدن بزرگ ترين تحولات در تاريخ بشريت گرديده و هنوز نيز آثار و بركات آن تحول و بيداري و تحرك در دل انسانها و در جان و روح تاريخ نهفته است و مسلمانان منتظر فرصت اند تا در زمان مناسب مجددا مجد و عظمت غارت شده خود را بدست آورند.
و چراغ عظمت اسلام را از نو روشن سازند و دست تطاول بيگانگان و عمالشان را از مسلمانان كوتاه نمايند.
اسلام در محيط جاهليت و در ميان منش هاي خشن جاهلي تحول عظيمي در همه ابعاد حيات بشري ايجاد كرد و عصر جاهليت را به نور اسلام و قرآن و هدايت مبدل ساخت و خورشيد جهان افروز پيامبر(ص) انسانها را از پرتگاه سقوط و ذلت جاهلي به دوران عزت و سربلندي و معرفت اسلامي رهنمون نمود اسلام آمد تا «ويضع عنهم اصدهم و الاغلال التي كانت عليهم» زنجيرهاي غفلت را بگشايد و بفرموده مولي علي گنجينه هاي خرد را بيرون آرد و لكه ننگ حميه الجاهليه الاولي را به آب خرد ناب شستشو دهد.
بررسي تاثير اسلام در جهان بشريت و در تاريخ صدر اسلام و ارزيابي كارنامه درخشان اسلام خود نياز به تحقيق ديگري دارد ولي در اينجا از باب نمونه به بخشي از تحولات علمي و فني و فن آوري و اقدامات عملي و اجرائي و سياستهاي اسلامي و حمايت ها و تشويق ها و برنامه هاي پيامبر اكرم (ص) و اهل البيت (ع) براي اصلاح ساختارها و روشها و خلق تمدن عظيم اسلامي گذري مي نماييم.
انديشه مترقي اسلام با وسعت نظر و ژرف اديش بي بديل خود پس از تثبيت در شبه جزيره عربستان به صدور آموزه هاي قوه يم و غني خويش پرداخته و در تعامل با ديگر تمدنها مبادرت به ساختن تمدني عظيم و مبتني بر جهان بيني مبدا و معادباورانه نمود.
نهضت ترجمه كه از قرن 2 شروع شد با مناعت طبع و انديشه ژرف اسلام ممزوج گرديد و كانون بشريت با قدرت و صلابت و هيمنه تمدن اسلامي مسير صعود و فلاح خود را طي نمود و جهان اسلام در حوزه فقه و فلسفه و نجوم و هندسه و رياضيات و طبيعيات و فيزيك و شيمي و معماري و شهرسازي و جغرافيا و اجتماعيات و سياسيات طرحي نو در انداخت و از عساكرجرار تا علماي اعلام. همه و همه در اين پروسه تمدن سازي دخيل و سهيم بودند.

مسلمانان و خلق فرهنگ و تمدن اسلامي

مباني عميق اسلامي و معارف غني قرآني خود بهترين و كليدي ترين سرمايه براي تاسيس تمدني عظيم انسانساز عدالتخواه عزت مدار و در جهت رشد و توسعه و رفاه و خدمات همه جانبه به بشريت بوده و هست. هر تمدني نياز به فرهنگ سازي ساختارسازي و سازوكارهاي لازم حقوقي اخلاقي تربيتي اداري اقتصادي سياسي و اجتماعي دارد و اينهمه در فرهنگ عميق اسلامي و در اقيانوس مواج معارف ديني ما موج مي زند.
اصول و مباني براي تجسم و تبلور ارزشهاي الهي و رشد و شكوفايي جامعه بشري و تاسيس نهادها و بنيادهاي جاودانه ماندگار و تربيت انسانهاي كم نظير و يا بي نظير و تاريخ ساز همه سرمايه و بستر براي ايجاد تمدن عظيم اسلامي هستند طبيعي است كه در جوهره آن استفاده از تجارب بشري تعاليم پيامبران عظيم الشان الهي توجه به حيات طيبه انساني ابتكار و خلاقيت مسلمانان و ارزشهاي متعالي اسلام و آزادي كرامت انسانها نهفته است.
البته نوع اين تمدن و سير مراحل و تحولات و تطورات آن و يا تمدنهاي دروني آن و نوع تركيب و امتزاج و انعطاف و تساهل آن با اقوام و ملل ديگر و استفاده از تجارب آنها و هدايت افكار و انديشه ها و عقلها و افكار و انديشه ها و مديريت منابع و ظرفيتها و امكانات در راه آرمانهاي جديد و اهداف اسلامي و عزت و شرافت و سربلندي جوامع اسلامي كاري بزرگ و ماندگار خواهد بود كه اسلام عزيز اين افتخار را آفريد و اين راه را گشوده و اين سازوكار را فراهم آورد.
پيامبر اكرم (ص) خود بنيانگذار مدينه النبي (ص) و ده ها اقدام كليدي و پايه گذاري تمدن عظيم اسلامي است توسعه علمي و تربيتي تاكيد بر كتابت و علم و دانش تاكيد بر خواندن و نوشتن و خط تاكيد بر قرائت و تلاوت قرآن كريم و احاديث و سنت نبي اكرم (ص) و توصيه به تعليم و توليد و توزيع و عمل به علم و انديشه ازجمله اين موارد است.
ايجاد كانون بزرگ و با بركت مسجد تاسيس مسجد قبا و مسجدالنبي در آغاز هجرت.
اقامه نمازجمعه و دستور به اقامه آن قبل از هجرت به مدينه منوره توسط اسعد بن زراره.
كادرسازي و تربيت نفوس اخذ بيعت قبل از هجرت و پس از آن و در هر شرائط حساس و خطيري و يا براي هر امر مهم و سرنوشت سازي تشكيل حكومت عادلانه اسلامي و ايجاد عقد اخوت و برادري بين مسلمانان و مهاجر و انصار و اوس و خزرج و تاليف قلوب تدوين منشور مدينه النبي و وضع قانون و ترسيم حقوق شهروندي عمران و آباداني و توسعه موقوفات و خدمات اجتماعي ايجاد دارالايتام و صفه رعايت حقوق اقليتها و حمايت از حقوق زنان بانوان و خانواده و تحكيم بنيادهاي خانوادگي تاسيس دستگاه قضائي عادلانه و وضع قواعد حقوقي بين المللي ـ حقوق بشردوستانه ـ ارتباط با ملتهاي ديگر و پيروان ساير فوق و اديان و ايجاد نظام مالياتي و حقوقي و مالكين كارآمد حفر چاه ها قنوات تقسيم آب و نزولات جوي و ده اقدام سازنده و موثر ديگر از يك سو و مبارزه با خرافات و جاهليت و شرك و كفر و اصلاح روشها و شيوه هاي خشن و غيرانساني جاهلي از سوي ديگر ازجمله كارهاي عظيم و بزرگ آن بزرگوار در سايه اسلام عزيز و به بركت قرآن كريم بود كه بي ترديد تحول عظيمي در جهان بشريت ايجاد نمود و مسير را براي تحصيل حيات طيبه الهي در جامعه بشري هموار ساخت؛ اين مكتب ظرفيت لازم را براي تحول آفريني و هدايت افكار بشريت و بيداري انسانها و فرهنگ سازي و انسان سازي داراست و مي توان در اقيانوس مواج عالم هستي كشتي پرتلاطم بشريت را به ساحل امن مقصود و مقصد مطلوب سوق دهد.
پيامبر اكرم (ص) در توليد علم ـ دانش و فن آوري و توسعه همه جانبه علمي و فرهنگي و معرفتي و بسيج ظرفيتها و استعدادها و تشويق انگيزه ها و تقويت عزمها و اراده ها و تربيت انسانها و سياستگزاري در زمينه كارهاي تحقيقي و پژوهشي و رشد و ارتقاي علمي و جهاد همه جانبه علمي و پرورشي متخصصان و كارشناسان و تجربه اندوزي و رشد و مهارت ها و رفع موانع و ايجاد بسترهاي لازم و سازوكارهاي مناسب و سازماندهي نيروها و اراده ها و احياي عشق و ايمان و انگيزه و روحيه جهاد علمي و تخصصي و تامين نيازها و ضرورتها و مانند آن تدبير سياستگزاري و هدايت و چاره انديشي نموده و راه را براي تعالي و تكامل و عزت و سربلندي امت اسلامي همواره ساخته و چراغهاي فاخر خود اتكالي و استقلال عملي و علمي را روشن نموده و مشعل فروزان دانش را برافروخته و جانها را به نور حقايق عالم ملك و ملكوت منور ساخته تا همه جا جلوه گاه نور و تجليگاه ظهور حضرت حق متعال و صفات و اسماي علياي او و پايگاه توحيد و معرفت و كانون خدمت و عبادت و جانمايه حيات و سعادت و پيشرفت و عظمت باشد و اين موضوعي بس مهم و افتخارآميز است كه بايد بيشتر نسبت به آن توجه و در راه آن مجاهدت شود. انشاالله.

عصر صفوي و نقش شيخ بهايي

از آنجا كه انديشه اسلامي براي عقل معاش انديش و خرد ابزاري غايت گذاري و هدف گزاري نمود معارف احكام و اخلاق اسلامي در پروسه فرهنگ سازي تمدن سازي علم و فن آوري و... همواره مشوق و مقوم و مويد بوده اند ارائه كرد. تاكيد اسلام بر اهتمام در عرصه علم و فن آوري و توسعه و دانش و بينش و تربيت انسانهاي فرهيخته و دانشمندان بزرگ خود بهترين دليل و شاهد بر اين رسالت است.
دوره هاي فرهنگي و تمدني اسلام و تحولات از شرق دور تا جبل الصارق و قلمرو جغرافيايي گسترده در سطح سه قاره آسيا آفريقا و اروپا و تاثيرات عميق فرهنگي و معرفتي و نقش خلاق اسلام در اين رابطه خود نياز به بررسي و مداقه فزونتري دارد. ليكن آنچه در اين مقاله براي ما مورد توجه است تحولات عصر صفويه و نقش شيخ بهايي در اين عرصه است.
گرچه اين موضوع نياز به بررسي همه جانبه و تحقيقات ميداني و كتابخانه اي و تتبع و بررسي تاريخ چهار تا پنج قرن گذشته كشور عزيزمان منطقه جهان اسلام و جهان بشريت دارد و خود داراي ابعاد فراوان علمي فقهي كلامي فلسفي تاريخي ادبي سياسي اجتماعي عرفاني تربيتي علوم طبيعي نجوم و رياضيات و ده ها رشته وابسته ديگر است ليكن به هر صورت بررسي آن بويژه در سطح حوزه ها و دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي و پژوهشي چراغ راهنمايي است براي ارتباط هرچه بيشتر سير تحولات تاريخي و فرهنگي و تمدني در سرزمين مقدس كشورمان و نيز چراغ روشنگري است براي آينده و آينده سازان و تاريخ سازان دلسوز و علاقمندان به سرنوشت امت اسلامي و بلكه جوامع بشري و بويژه نسل فرهيخته ميهن اسلامي.
تا با الهام از بزرگان اين مرزوبوم و مفاخر سترگ و تاريخ ساز راه آينده را هموار كنند و قله هاي جديدي را فتح كنند و پيشاهنگ كاروان توسعه مادي و تعالي معنوي گردند.
الحق اقدامات اين دوره و آثار و بركات و ماثر و مفاخر و منابع و ظرفيتهاي ايجاد شده بسيار فراوان ارزشمند و قابل تقدير است.
بدون ترديد براي ايجاد چنين تحولي و ساخت چنين سنگ بنائي جز با فكر و برنامه ريزي و سرمايه گذاري انساني و غيرانساني و مديريت و آينده نگري و تدبير جامع و حكيمانه امكان اين همه عوفيق و خدمت فراهن نمي شد.
و اگر ما امروز بيش از چهار قرن است كه شاهد آثار درخشان و افتخارآميز در اين عرصه ها هستيم به بركت فداكاريهاي آن دوره است.
از نمونه اين اقدامات ارزشمند مجموعه اقدامات و كارهاي ماندگاري است كه در منطقه مركزي و فلات مركزي ايران اسلامي بوجود آمده و همينطور در مناطق ديگر ازجمله در اردبيل و مجموعه قبر شيخ صفي الدين اردبيلي و...
مجموعه كارهاي ماندگار در تبريز قزوين.
مجموعه گنجعلي خان در كرمان
در مشهد رضوي (ع) در كربلاي معلي و نجف و عتبات عاليات
در حيدرآباد هند و...
تاثير روي ملل ديگر اعم از شرقي و غربي و...
تاثير در ادبيات معماري علوم پايه. علوم انساني در جهان اسلام و در ساير نقاط جهان و كارهاي منحصر به فردي كه در حوزه مركزي ايران انجام گرفته و...
ضرورت بازشناسي خدمات گذشته و برنامه ريزي براي آينده
همواره گفته اند تاريخ گذشته چراغ راه آينده است؛ اكنون شرائط جهاني بطور كلي در حال دگرگوني و تحول است؛ تحولات بسيار سريع و بلكه لحظه به لحظه است؛ غفلت از سرعت تحولات و يا اصل تحولات موجب خسارات جبران ناپذير مادي و معنوي خواهد شد ما بايد عالم به زمان خود باشيم كه «العالم بزمانه لا تهجم عليه للوابس»
نه تنها بايد حوادث زمان و روزگار خود را بشناسيم و بطور دقيق ارزيابي كنيم و فرزند زمان خويشتن باشيم بلكه بايد آينده را نيز رصد كنيم كه: «اعلموا اولادكم لغير زمانكم»
بسياري از آن بزرگواران از فرصت خوب استفاده كردند و توانستند كارهاي بزرگ و ماندگاري را انجام دهند و در كليه ابعاد هر يك مشعل فروزاني شدند كه همچنين درخشان و مايه بركت اند. شاگردان شيخ بهائي (ره) و ميرداماد و ملاصدراي شيرازي بناي تمدني تاريخ را از نو ساختند و مجد و عظمت اسلام و مسلمانان را زنده كردند.
مرحوم مجلس اول شاگرد مرحوم شيخ بهائي (رض) است و حتي نوشته اند كه او بر جنازه شيخ (ره) نماز گزارده و هفته قبل از رحلت شيخ بعنوان اصحاب و ملازمين ركاب او و يا ياران مصاحب و اصحاب حال همراه او به مقبره بابا ركن الدين شيرازي كه از تكاياي معروف تخت فولاد است رفته و در آنجا به شيخ حالتي نظير مكاشفه دست داده و او متوجه مرگ خود ظرف يك هفته آينده شده لذا در مدت باقيمانده انزواي كامل اختيار كرده و به دعا و قرآن و نماز و توسل مشغول شده تا وفات او فرارسيده است. خدمت ايشان به عالم علم و عمل و تربيت نفوس و تاليف كتب و جمع ماثر و مفاخر اسلام و تشيع و نقد و تصحيح و تاليف مجامع بزرگ حديثي و روائي و كتابهاي غني و قوي در عرصه هاي مختلف و حوزه هاي گوناگون از آن دوران است.
فهرست بلند بالاي اين خدمات خود به اندازه چهار قرن گذشته ورق و سرفصل دارد. و هر يك از خدمات ارائه شده در حوزه هاي علوم و فرهنگ و معارف اسلامي تا تاسيس بناها و زيربناها و ساخت تاسيسات و مدارس و مساجد و حمامات و پل ها و حوزه هاي علميه و دانشگاههاي امروزي و ايجاد موقوفات و خدمات عمومي و كاروانسراها و حفر قنوات و نهرها و احداث مزارع و راهها و شوارع و طرق و مراكز تجاري و بازارها و خطوط مواصلاتي و بنادر و ارتباطات مواصلات دريائي و خطوط كشتيراني و... همه و همه به بركت آن دوره فاخر و آن عصر پرحاصل است كه امروز نيز افتخارآميز و مايه سربلندي و عظمت اسلام و مسلمانان و ملت ايران است.
اكنون بر ما لازم است تا ضمن شناخت اينهم خدمت و همت و بهره برداري همه جانبه از آن و حفظ و احياي آن و معرفي آن به نسل جوان و نوجوان و مسلمانان و جهانيان و بازآفرينها و بازسازي آن و به روزكردن و روزآمدكردن و صيانت لازم از اين همه آثار گرانسنگ و افتخارآميز و تاريخي در راه معرفي به نسل جديد و نسلهاي آينده و انتقال بين نسلي به نسل هاي آينده با عزم و اراده اي راسخ و همه جانبه اهتمام ورزيده و با برنامه ريزي و ايجاد سازوكارهاي لازم اين دائره المعارف سترگ و چندجانبه علمي و فكري و فقهي و حديثي و تاريخي و... و نيز تمدن و كارگاه عظيم تاريخي و كارآفرينان و كارگزاران آنرا به دنياي معاصر و جهان آينده معرفي كنيم.

ضرورت استفاده از فرصت انقلاب اسلامي

اكنون با عنايت به فرصت انقلاب اسلامي و نيز سابقه درخشان تاريخ و تجربيات گذشته بر ما لازم است كه بار ديگر با عزم و اراده و همت براي احياي مجد و عظمت اسلام و مسلمانان و ايران اسلامي بپاخيزيم و چراغ علم و دانش و معرفت و هدايت را برافروزيم.
و مدنيت اسلامي را احيا كنيم و وحدت و تقريب مذاهب اسلامي را دنبال نموده و مراكز تحقيقاتي و پژوهشي را آباد سازيم و نفوس مستعد را تربيت نمائيم و چراغ علم و حكمت و عزت و سربلندي اسلامي را روشن سازيم و همه ظرفيتها و استعدادها و توانائيهاي مادي و معنوي و فكري و روحي و اخلاقي و انساني را بكار گيريم و با استعانت از خداوند منان بار ديگر اراده الهي را در پيروزي و سربلندي مستضعفان بر مستكبران ثابت كنيم كه: «كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره».
بدون ترديد اين امر قابل تحقق و امكان پذير است.
ليكن بدون مردان مرد و رجالي كه «لا تلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكرالله» باشند اين امر ميسر نخواهد شد. به عزم و اراده و مردان مصمم و فولادهاي آبديده نياز دارد؛ به فرهنگ سازي و ساز و كارهاي عملي نياز دارد.
به تلاش و مجاهدت در راه خدا و براي خدا نياز دارد.
به رهبري هدايتگر و بيدار و شجاع نياز دارد.
به مديران عاشق و عاشقان مدير و كارپردازان و كارگزاران با انگيزه و با ايمان و دين باور نياز دارد.
به كارشناسان زبده و تيزهوش و خبير و بصير نياز دارد.
براستي دين يك پروژه وسيع و بزرگ براي قرن حاضر و قرن هاي آينده تاريخ كشور منطقه و جهان است؛ براي تحول در تاريخ انسانيت و براي اصلاح رفتارها و بينش ها و كنش ها و نگرش ها و تغيير حكيمانه مسير تاريخ بسمت معارف اسلام و اهل البيت (ع) و كانون قرآن و مسجد و ولايت و خدمت و عادت و عدالت و عزت و آزادگي و كرامت انسانها و جوامع اسلامي برنامه دارد كه جز با بيداري علما و مسئولين و تلاش مجاهدانه و خالصانه بندگان خدا تحقق نخواهد يافت.
تصويب چشم انداز بيست ساله و نيز مباحث مربوط به ضرورت توليد علم و فن آوري و سياستهاي كلان مربوط به مسائل علم و فن آوري و توليد ثروت و توسعه دانائي محور و شرائط داخلي و منطقه اي و بين المللي ايجاب مي كند تا ما بيش از گذشته بسترهاي لازم را براي توسعه علمي و فن آوري و تلاش همه جانبه براي رشد و پيشرفت و رفاه عمومي و عزت و اقتدار اسلامي برداشته و با اعتماد به نفس و اتكال علي الله جبران مافات نموده و فاصله و عقب ماندگي صدها سال گذشته را با اهتمام به امور و برنامه ريزي صحيح و مديريت زمان و بهره ور حكيمانه از امكانات و منابع جبران نموده و ساز و كارهاي لازم و نهادها و روشهاي علمي و تجربه شده و عزم و اراده خود را براي آرمانهاي بلند نظام اسلامي سازماندهي نماييم و بصورت مستمر و هماهنگ و سريع و روشن بينانه و هدفمند حركت نموده تا بار ديگر شاهد مجد و عظمت ميهن اسلامي و اسلام عزيز و ملتهاي مسلمان باشيم و همانطور كه در گذشته قافله سالار فرهنگ و تمدن بوده ايم امروز نيز به قطب بزرگ عمل و فن آوري و فرهنگ سازي و تمدن و عزت و اقتدار اسلامي بدل شويم.
از موضوعات بسيار اعجاب انگيز ديگر قرآن كريم در اين رابطه زندگي حضرت داوود و حضرت سليمان عليهم السلام است. بويژه اقدامات و تصرفات و گستره كار حضرت سليمان كه طبق دعاي خود آن حضرت براي ديگران هرگز اتفاق نخواهد افتاد. در آن برهه امكانات وسيعي در اختيار حضرتش قرار گرفته و قدرت تصرف غيرقابل تقليدي به او تفويض شده و جن و انس و زمين و باد و حيوانات و ديگر جنود الهي در اختيار او قرار گرفته كه نمونه از مشيت خداوند است كه: «ولله جنود السموات و الارض»
اين همه عنايت به آن حضرت اعطا شده تا او بر همه فرمانروائي كند و به اذن الله در جهت و مسير الهي بشريت را سوق دهد.
البته بصورت اعجازي نمونه هاي فراوان ديگري در اختيار حضرت موسي كليم الله (ع) و حضرت عيسي روح الله (ع) واگذار شده كه بايد به اقدامات اعجازي و معجزات عظيم اين دو پيامبر اولوالعزم نيز عنايت شود.
گرچه اين امور بصورت معجزه اتفاق افتاده مثلا درمان پيسي و رجن و شفا دادن كور مادرزاد وليكن به يك معنا راه گشودن براي درمان و علاج و تدبير است كه مي توان با عنايت به كشف اسرار و حل معضلات و تسبيب اسباب ديگر نيز اقدام كرد و راه بسوي عنايات خداوند متعال برد. در داستان حضرت طالوت و عناوين قرآن كريم كه فرموده: «ان الله اصطفاه بسطه في العلم و الجسم» خود نكات و اسرار فراواني نهفته است.
مفهوم «بسطه» بويژه با اضافه و قيد «في العلم و الجسم» نوعي تسبيب اسباب و ايجاد امكانات و شرائط و قدرت و قوت بر خلق اساب و تدارك ابزار و ادوات و قدرت بر فنون نظامي و رزمي و مبارزه با جالوتيان و فتح فلسطين و نجات مظلومين و مبارزه با ظالمان را القا مي كند.
نظير اين موضوع با بيان وسيعتر در داستان ذوالقرنين آمده است.
و اينكه خداوند متعال براي تمكين اسباب فرمود: «ان مكنا هم في الارض»
و قدرت تسخير كره زمين و شرق و غرب را عنايت فرموده: «سخر لكم ما في الارض جميعا»
و از اسباب و ابزار و ادوات و جنود امكانات فيزيكي و متالوژي و شيمي ـ فنون سدسازي و ذوب فلزات و اسرار فراوان ديگر در اختيار بشر قرار داد تا دنياي خويش را آباد و به تبع آخرت خويش را نيز آباد سازند
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط