جامعه موعود، الگوي جامعه مطلوب

حکومت جهاني موعود را از دو منظر مي توان مورد مطالعه قرار داد: در منظر اول به اين حکومت تنها به عنوان آرماني دوردست که بايد در انتظار تحقق آن بود نگريسته مي شود، آرماني که با وضع موجود ما نسبتي نداشته و هيچ تاثيري هم در واقعيتهاي جاري جامعه ندارد. اما در منظر دوم، اين حکومت - با همه ويژگيهاي آرماني آن - نه تنها به عنوان غايت آمال بشر و نهايت آرزوي عدالت خواهان بلکه به عنوان الگوي واقعي براي سامان
سه‌شنبه، 1 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه موعود، الگوي جامعه مطلوب
جامعه موعود، الگوي جامعه مطلوب
جامعه موعود، الگوي جامعه مطلوب

نويسنده:ابراهيم شفيعي سروستاني



حکومت جهاني موعود را از دو منظر مي توان مورد مطالعه قرار داد: در منظر اول به اين حکومت تنها به عنوان آرماني دوردست که بايد در انتظار تحقق آن بود نگريسته مي شود، آرماني که با وضع موجود ما نسبتي نداشته و هيچ تاثيري هم در واقعيتهاي جاري جامعه ندارد.
اما در منظر دوم، اين حکومت - با همه ويژگيهاي آرماني آن - نه تنها به عنوان غايت آمال بشر و نهايت آرزوي عدالت خواهان بلکه به عنوان الگوي واقعي براي سامان بخشيدن به وضع موجودو هدفي عيني که مي تواند حرکتهاي اجتماعي ما را جهت بخشد؛ قابل مطالعه است. اگر چه تحقق کامل اين آرمان جز به دست با کفايت بنده برگزيده خدا حضرت ولي اللاة لاعظم، ارواحناله الفداء، ميسر نيست.
حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در يکي از بيانات خود، ضمن اشاره به ضرورت «اهتمام به مساله عدالت اجتماعي در کشور» و لزوم مقابله با «طبقه بهره مندان از پولهاي حرام» و «مرفهان بي درد» به نکته مهمي اشاره کردند که توجه به آن مي تواند ما را در ارايه تصويري روشن از منظر دوم ياري دهد.
ايشان در سخنان خود موضوع «عدالت گستري» و «قسط آفريني» را که در روايات اسلامي، به عنوان يکي از شاخصه هاي مهم انقلاب مهدوي بدان اشاره شده، بررسي کرده و توجه به اين موضوع را در همه برنامه هاي نظام اسلامي ضروري دانسته اند:
نظام اسلامي، نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشيد مهدويت در آخرالزمان هستيد و الان حدود هزار و دويست سال است که ملت اسلام و شيعه در انتظار ظهور مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف و جعلناالله فداه است، چه خصوصيتي براي آن بزرگوار ذکر مي کنيد؟ «الذي يملاء الله به الارض قسطا و عدلا» نمي گوييد که «يملاء الله به الارض دينا». اين نکته خيلي مهمي است. چرا به اين نکته توجه نمي کنيم؟ اگرچه قسط و عدل متعلق به دين است اما هزار سال است که امت اسلامي براي قسط و عدل دعا مي کند و اين نظام اسلامي که به وجود آمده است؛ اولين کارش اجراي قسط و عدل است.
قسط و عدل، واجب ترين کارهاست. ما رفاه را هم براي قسط و عدل مي خواهيم. کارهاي گوناگون، مبارزه، جنگ، سازندگي و توسعه را براي قسط و عدل مي خواهيم. براي اين که در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خيرات جامعه استفاده بکنند و عده اي محروم و مظلوم واقع نشوند. در محيط قسط و عدل است که انسانها مي توانند رشد کنند. به مقامات عالي بشري برسند و کمال انساني خود را به دست بياورند. قسط و عدل، يک مقدمه واجب براي کمال نهايي انسان است. چطور مي شود به اين قضيه بي اعتنايي کرد!؟ (1).
جان کلام رهبر انقلاب در سخنان ياد شده اين است که ما نبايد به فرهنگ مهدويت و انتظار، با همه مشخصه هايي که در روايات ما براي آن برشمرده شده است، به عنوان مجموعه معارفي که فقط ترسيم کننده وضعيت آينده جهان هستند و هيچ نسبتي با وضعيت کنوني مسلمانان ندارند، نگاه کنيم، بلکه بايد اين فرهنگ را در تمام عرصه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي جامعه خود جاري و ساري بدانيم و در پي آن باشيم که ويژگيهاي ذکر شده براي جامعه موعود را، تا آن جا که در توان داريم، در جامعه خود پياده کنيم و اگر فعلا توفيق دستيابي به جامعه موعود را نداريم، لااقل با الگو قرار دادن آن، جامعه مطلوب را بنيان نهيم. چناکه امام راحل است، قدس سره، نيز به اين موضوع اشاره کرده و مي فرمايد:
حالا البته اين پر کردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمي توانيم بکنيم، اگر مي توانستيم مي کرديم، اما چون نمي توانيم بکنيم، ايشان بايد بيايند، الان عالم پر از ظلم است، شما يک نقطه هستيد در عالم، عالم پر ازظلم است، ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تکليفمان است. (2).
اگر الگوپذيري از قيام عدالت گستر مهدي موعود، عليه السلام، در جامعه اسلامي ما، به صورت يک فرهنگ درآيد و همه دست اندرکاران نظام اسلامي خود را موظف به شناخت ويژگيهاي دولت کريمه آخرين ذخيره الهي بدانند و سعي کنند که زندگي فردي و فعاليت اجتماعي خود را بر آن ويژگيها منطبق سازند آن وقت است که معناي واقعي انتظار فرج تحقق مي يابد، زيرا ما وقتي مي توانيم خود را منتظر واقعي بدانيم که در عمل به آرمانهايي که تحقق آنها را انتظار مي کشيم پايبند باشيم.
بنابراين بايد رواياتي را که به بيان خصايص يگانه مصلح موعود و ويژگيهاي حکومت جهاني آن حضرت پرداخته اند مورد بررسي قرار دهيم تا درنهايت بتوانيم به الگوي مناسبي از جامعه موعود دست يابيم، الگويي که بتواند حيات اجتماعي ما را در عصر حاضر سامان دهد.
در اين جا براي روشن تر شدن موضوع بحث به برخي از ويژگيهايي که در روايات برخي حکومت جهاني آن امام غايب برشمرده شده است، اشاره مي کنيم:

ساده زيستي کارگزاران حکومت

دراين زمينه روايتي از امام صادق، عليه السلام، نقل شده که توجه به مفاد آن در ارائه تصويري از شيوه زندگي کسي که درعصر ظهور، حکمران سراسر عالم خواهد بود، بسيار مفيد است. آن حضرت بنا بر اين روايت خطاب به يارانش مي فرمايند:
ما تستعجلون بخروج القائم!فوالله مالباسه الا الغليظ و لاطعامه الا الجشب... (3).
به چه ملاک درباره خروج قائم، تعجيل مي طلبيد؟ به خدا سوگند، او جامه درشت مي پوشدو خوراک خشک و ناگوار مي خورد...
در روايت ديگري امام صادق، عليه السلام، تصويري جامع از شيوه زندگي حاکمان در عصر حکومت اهل بيت، عليهم السلام، ارايه مي دهند:
قال (المفضل): کنت عند ابي عبدالله، عليه السلام، بالطواف، فنظر الي و قال لي يا مفضل! مالي اراک مهموما متغير اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فدا؟ نظري الي بني العباس و ما في ايديهم من هذا الملک و السلطان و الجبروت، فلوکان ذلک لکم لکنا فيه معکم، فقال: يا مفضل اما لوکان ذلک لم يکن الا سياسة الليل و سياحة النهار، اکل الجشب و لبس الخشن، شبه اميرالمؤمنين، عليه السلام، و الا فالنار. (4).
مفضل (راوي معروف) مي گويد: سالي در حج، به هنگام طواف، خدمت امام جعفر صادق، عليه السلام، بودم. در اثناي طواف، امام نگاهي به من کرد و فرمود: چرا اين گونه اندوهگيني و چرا رنگت تغيير کرده است؟ گفتم: فدايت شوم!بني عباس و حکومتشان را مي بينم و اين مال و اين تسلط و اين قدرت و جبروت را، اگر همه در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم. امام، عليه السلام، فرمود: اي مفضل! بدان، اگر حکومت در دست ما بود جز سياست شب (عبادت، اقامه حدود و حقوق الهي و حراست مردم)و سياحت روز (سير کردن و رسيدگي به مشکلات مردم و جهاد و رفع ظلم و...) و خوردن خوراکهاي خشن و نامطبوع و پوشيدن جامه هاي درشت، يعني همان روش اميرالمؤمنين، عليه السلام، چيزي در کار نبود که اگر (در کار حکومت ديني)، جز اين عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود.
نکته قابل توجه در اين روايت اين است که با وجود اين که حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام، خود در زمان امامتشان، بنابر بعضي روايات، از لباسهاي لطيف نيز استفاده مي کردند و به همين خاطر مورد طعن و انتقاد بعضي از مقدس مآبها واقع مي شدند، (5) در اين جا مي فرمايند اگر ما به حکومت برسيم سهمي جز خوردن خوراکهاي ناگوار و پوشيدن جامه هاي تن آزار نداريم؛ که اين بيانگر اهميت ويژه زمامداري و حکومت بر مسلمين و وظيفه خطير کارگزاران حکومت اسلامي است و نشان مي دهد که پذيرفتن مسووليت حکومت مردم، تعهد مضاعفي را بر عهده پذيرنده اين مسووليت مي آورد و او را ناچار مي سازد که زندگاني خويش را با ضعيفترين طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا درد آنها را با تمام وجود احساس و همت خويش را صرف بهبود آلام آنها کند.
حکايت زير، رسالت سنگين پيشوايان و کارگزاران جامعه عدل اسلامي را به خوبي بيان مي کند:
روزي يکي از ياران اميرالمؤمنين، عليه السلام، عرض کرد: اي اميرمؤمنان! از برادرم عاصم بن زياد به تو شکايت مي کنم. فرمود: چرا؟ گفت: جامه هاي پشمين به تن کرده و از دنيا روي برگردانده. امام، عليه السلام، فرمودند: او رانزد من آريد. چون نزد ايشان آمد بدو گفت: اي دشمنک خويش! شيطان سرگشته ات کرده و از راهت بدر برده. بر زن و فرزندانت رحمت نمي آري و چنين مي پنداري که خدا آن چه را پاکيزه است و بر تو روا فرموده، اما ناخشنود است که از آن برداري؟ تو نزد خدا خوارمايه تر از آني که مي پنداري؟
گفت: اي اميرمؤمنان!و تو در اين پوشاک زبر تن آزار باشي و خوراک دشوار خوار؟ فرمود:
و يحک اني لست کانت، ان الله فرض علي ائمة العدل ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس کيلا يتبيغ بالفقير فقره«. (6).
واي بر تو! من نه چون توام. که خدا بر پيشوايان دادگر واجب فرموده، خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندي، (شخص)، تنگدست را به هيجان نيارد و به طغيان واندازد.

قاطعيت با کارگزاران و ملاطفت با زيردستان

يکي از ويژگيهاي مهم حکومت جهاني امام مهدي، عليه السلام، که در روايات بدان اشاره شده، سختگيري و قاطعيت نسبت به کارگزاران حکومت و مجريان امور و برخورد شديد با متخلفان است، چنان که در روايتي که در اين زمينه ازامام علي، عليه السلام، نقل شده، آمده است:
«لينزعن عنکم قضاة السوء، و ليقبضن عنکم المراضين، و ليعزلن عنکم امراالجور، و ليطهرن الارض من کل غاش... (7).
... امام مهدي، عليه السلام، قاضيان زشتکار را کنار مي گذارد و دست سازشکاران (8) را از سرتان کوتاه مي کند، و حکمرانان ستم پيشه را عزل مي نمايد، و زمين را از هر نادرست و خائني پاک مي سازد.
در روايت ديگري قاطعيت و سازش ناپذيري حضرت ولي عصر، عليه السلام، در مقابل کارگزاران ناشايست و ملاطفت و مهرباني آن حضرت با بيچارگان و مستمندان چنين توصيف شده است:
المهدي سمح بالمال، شديد علي العمال، رحيم بالمساکين. (9).
مهدي، (عليه السلام،) بخشنده است، او درباره عمال و کارگزاران و ماموران دولت خويش بسيار سختگير است، و با ناتوانان و مستمندان بسيار دلرحم و مهربان.
شدت و قاطعيت در مقابل کارگزاران حکومت و رافت و ملاطفت نسبت به ناتوانان و زيردستان ازويژگيهاي مهمي هستند که حاکم اسلامي مي بايست بدانها آراسته باشد، تا بدانجا که امام صادق، عليه السلام، در نامه اي که خطاب به «نجاشي»، يکي از ياران خود - که به سمت استانداري اهواز منصوب شده بود - رستگاري و نجات او را در گرو داشتن اين ويژگيها دانسته و مي فرمايند:
و اعلم ان خلاصک و نجاتک في حقن الدماء و کف الاذي عن اولياء الله و الرفق بالرعية و التاني و حسن المعاشرة مع لين في غير ضعف و شدة في غير عنف. (10).
بدان که نجات و رستگاري تو در گرو چند چيز است: جلوگيري از ريختن خون (بي گناهان) خودداري از آزار دوستان خدا، مدارا و ملاطفت با زيردستان و حسن سلوک همراه با رافت و مهربانيي که برخاسته از ضعف و ناتواني و شدت و قاطعيتي که برخاسته از زورگويي نباشد.
امام علي، عليه السلام، نيزيکي از فرمانداران خود را چنين سفارش ‍ مي کنند:
و اخلط الشدة بضغث من اللين، و ارفق ما کان الرفق ارفق و اعتزم بالشدة حين لايغني عنک الا الشدة... (11).
شدت و قاطعيت را با قدري نرمي و ملاطفت بياميز، و هر زمان که مهرباني و مدارا کردن شايسته تر است، مدارا کن و آن جا که چاره اي جز شدت و قاطعيت نداري شدت و قاطعيت پيشه کن.

تامين رفاه اقتصادي مردم

درزمان حکومت امام مهدي، عليه السلام، رفاه اقتصادي و آسايش معيشتي بر تمام بخشها و زواياي زندگي بشر پرتو مي افکند و انسانها آسوده خاطر از مشکلات روزمره تامين معاش مي توانند به سازندگي معنوي خود بپردازند.
در اين زمينه روايتهاي بسياري نقل شده که در اينجا به ذکر روايتي از امام علي، عليه السلام، اکتفا مي کنيم:
... و اعلموا انکم ان اتبعتم طالع المشرق سلک بکم منهاج الرسول... و کفيتم موونة الطلب و التعسف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق... (12).
... بدانيد اگر شما از قيامگر مشرق (امام مهدي، عليه السلام) پيروي کنيد، شما را به آيين پيامبر درآورد... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستيابي به امور زندگي) آسوده شويد و بار سنگين (زندگي) را از شانه هاتان بر زمين نهيد...
چنان که ملاحظه مي شود در اين روايت پيروي از امام عادل و درآمدن به آيين پيامبر، صلي الله عليه و آله، مقدمه اي براي رسيدن به وضع مطلوب اقتصادي، آسودگي از رنج طلب و رهايي ازبار سنگين زندگي ذکر شده است. نکته ظريفي که ازاين موضوع به دست مي آيد اين است که تامين رفاه اقتصادي و سامان بخشيدن به وضعيت معيشتي مردم يک جامعه، نه تنها با اهداف الهي و ارزشهاي معنوي آن جامعه منافات ندارد. بلکه تحقق اين اهداف زمينه و بستر مناسبي براي رسيدن به رشد و توسعه اقتصادي و تامين رفاه و آسايش عمومي مردم جامعه است.
نکته ياد شده را در کلام ديگري از اميرالمؤمنين، عليه السلام، مي توان مشاهده کرد، آن جا که مي فرمايد:
اما والذي فلق الحبة و براالنسمة، لو اقتبستم العلم من معدنه، و ادخرتم الخير من موضعه، و اخذتم الطريق من وضحه، و سلکتم من الحق نهجه، لنهجت بکم السبل، وبدت لکم الاعلام، و اضاء لکم الاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فيکم عائل و ظلم منکم مسلم و لامعاهد. (13).
سوگند به خدايي که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدميان را آفريد، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بوديد و خبر را از جايگاه آن خواستار شده بوديد و ازميان راه به رفتن پرداخته بوديد و راه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راههاي شما هموار مي گشت و نشانه هاي هدايتگر پديد مي آمد و فروغ اسلام شما را فرا مي گرفت و به فراواني غذا مي خورديد و ديگر هيچ عائله مندي بي هزينه نمي ماند و بر هيچ مسلمان و غيرمسلماني ستم نمي رفت.

گسترش عدالت و مساوات

يکي از مهمترين ويژگيهاي حکومت مهدي گسترش عدالت در همه شؤ ون زندگي بشر است، مطابق حديث مشهوري که به حد تواتر از شيعه و اهل سنت نقل شده آن حضرت «...زمين را از عدل و داد لبريز مي کند پس از آن که از ستم و بيداد لبريز شده باشد.» (14).
عدالت مهدوي آن چنان فراگير و گسترده است که حتي به درون خانه ها نيز نفوذ کرده و روابط خصوصي افراد خانواده را تحت تاثير قرار ميدهد، کاري که از عهده هيچ نظام حقوقي برخاسته نيست، چنان که امام صادق، عليه السلام، دراين باره مي فرمايند:
...و اما و الله ليدخلن (القائم) عليهم عدله جوف بيوتهم کما يدخل الحر و القر. (15).
به خدا سوگند مهدي، عليه السلام، عدالتش را تا آخرين زواياي خانه هاي مردم وارد مي کند، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها مي شود.
در روايت ديگري از امام باقر، عليه السلام، شمول دامنه عدالت آن حضرت چنين بيان شده است:....فانه (القائم) يقسم بالسوية، و يعدل في خلق الرحمن، البر منهم و الفاجر... (16).
... امام قائم (اموال را) برابر تقسيم مي کند و ميان (همه) مردم، نيکوکار و بدکار، به عدالت رفتار مي نمايد...
امام راحل، قدس سره، در بيان مفهوم واقعي عدالتي، که به دست تواناي امام مهدي، عليه السلام، تحقق مي يابد و سراسر زمين را فرامي گيرد، مي فرمايند:
قضيه غيبت حضرت صاحب، قضيه مهمي است که به ما مسائلي مي فهماند، من جمله اينکه براي يک همچو کار بزرگي که در تمام دنيا عدالت به معناي واقعي اجرا بشود، درتمام بشر نبوده کسي الا مهدي موعود، عليه السلام، که خداي تبارک و تعالي او را ذخيره کرده است براي بشر. هريک از انبيا که آمدند، براي اجراي عدالت آمدند و مقصدشان هم اين بود که اجراي عدالت را در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند. حتي رسول ختمي مرتبت، صلي الله عليه و آله، که براي اصلاح بشر آمده بود و براي اجراي عدالت آمده بود و براي تربيت بشر آمده بود، باز درزمان خودشان موفق نشدند به اين معنا... وقتي که ايشان ظهور کنند، ان شاء الله خداوند تعجيل کند در ظهور او، تمام بشر را از انحطاط بيرون مي آورد، تمام کجي ها را راست مي کند، «يملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا» همچو نيست که اين عدالت همان که ماها از آن مي فهميم، که نه يک حکومت عادلي باشد که ديگر جور نکند آن، اين هست اما خير، بالاتر از اين معناست. معني «يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الان زمين، و بعد از اين، از اين هم بدتر شايد بشود، پر از جور است، تمام نفوسي که هستند انحرافات در آنها هست، حتي نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتي هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست، در عقايد انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهايي هم که بشر مي کند. انحرافاتي معلوم است و ايشان مامورند براي اين که تمام اين کجي ها را مستقيم کنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند: «يملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا. (17).

پی نوشتها:

(1). روزنامه جمهوري اسلامي، پنجشنبه 26 تيرماه 1376.
(2). صحيفه نور )مجموعه رهنمودهاي امام خميني(، ج 20، ص 198.
(3). المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 354، به نقل از: حکيمي، محمد، در فجر ساحل، ص 69.
(4). همان، ص 359، به نقل از ماخذ پيشين.
(5). ر.ک: امين، سيد محسن، سيره معصومان، ترجمه علي حجتي کرماني، ج 6، ص 51.
(6). نهج البلاغه، کلام 209، ترجمه سيد جعفر شهيدي صص 242 - 241.
(7). المجلسي، محمد باقر، همان، ج 51، ص 120، به نقل از: حکيمي، محمد، عصر زندگي (چگونگي آينده انسان و اسلام)، ص 51.
(8). رشوه بگيران، تباه کنندگان و ساخت و پاخت کنان. ر.ک: حکيمي، محمد، همان.
(9). العسکري، نجم الدين جعفر بن محمد، المهدي الموعود المنتظر عند علماء السنة و الامامية، ج 1، ص 277، به نقل از حکيمي، محمد، همان.
(10). المجلسي، محمد باقر، همان، ج 77، ص 192.
(11). نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص 320، نامه 46.
(12). المجلسي، محمد باقر، همان، ج 51، ص 123، به نقل از: حکيمي، محمد، همان، ص 113.
(13). الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 8، ص 32، به نقل از: حکيمي، محمد، همان، ص 112.
(14). ر.ک: الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 257.
(15). المجلسي، محمد باقر، همان، ج 52، ص 362، به نقل از حکيمي، محمد، همان، ص 42.
(16). همان، ج 51، ص 29، به نقل از حکيمي، محمد، همان، ص 159.
(17). صحيفه نور )مجموعه رهنمودهاي امام خميني(، ج 12، ص 209 - 207.

منبع: شناخت زندگي بخش (گفتارهايي در شناخت آخرين حجت حق)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط