اسلام، اروپاي فردا را در برخواهد گرفت
ترجمه: مرجان مصطفي پور
ديگران در مورد اسلام و محمد(ص) چه مي گويند؟
پژوهشگران معتقدند اين دين با پنج تا شش ميليون پيرو، دومين مذهب بزرگ در آمريكا به شمار مي رود كه نيمي از آنان را مهاجران و نيمي ديگر را تازه مسلمانان تشكيل مي دهند. دلايل زيادي مبني بر اينكه چرا انسانها در سراسر دنيا از گذشته تا به امروز به اسلام روي آورده اند، وجود دارد.
دانشمنداني كه نظرهايشان در ادامه بيان شده است، اغلب «غير مسلماناني» هستند كه پس از سالها تحقيق و مطالعه، موفق به كشف حقايقي گشته اند كه فردي در چهارده قرن پيش آنها را به درستي مي دانسته است.
«پروفسور كيت مور»، يكي از دانشمندان برجسته كالبد شناسي و رويان شناسي دانشگاه تورنتو، در اين رابطه مي گويد: «با درك و روشن سازي آيات قرآن، بر همگان آشكار مي گردد كه اين عبارتها از طرف خداوند بر محمد(ص) فرستاده شده است، زيرا تقريباً تمامي اين دانش تا قرنها پيش كشف نشده و نامعلوم بوده است.
اسلام خدمات بيشتري به بشريت كرده است
اسلام قدرت آشتي دادن عناصر مخالف نژادها و فرهنگها را نيز كاملاً داراست. بدين ترتيب، كاربرد اصول اسلامي جهت جايگزين كردن حس همكاري به جاي تضاد بين جوامع بزرگ آسيا و غرب، اجتناب ناپذير است. در دستان اسلام، كليد حل مشكلي كه امروز اروپا در روابطش با آسيا با آن مواجه است، وجود دارد.»(1)
«كنون تايلور» در كتاب «خطابه هاي اسلام» مي نويسد: «اسلام انسانيت را جايگزين حيوانيت كرد. بردگي را در هر نوع از بين برد، به بشريت برادري آموخت و به انسانها در شناخت حقايق بنيادي طبيعت كمك كرد.»(2)
«لامارتين در كتاب «تاريخ ترك» اين گونه بيان مي دارد: «محمد(ص) بنيانگذار هم حكومت اين جهاني و هم حكومت معنوي است. با در نظر گرفتن تمامي معيارهاي بزرگي يك انسان، آيا بشري بزرگتر از او وجود دارد؟(3)
«ليدر» در كتاب «اسرار پنهان مصر» اين گونه اظهارنظر مي كند: «زماني كه محمد(ص) خطاب به يك كافر مي گويد شما همگي با يكديگر برابر و برادر هستيد؟ و در اسلام برتري يك نژاد بر نژاد ديگر وجود ندارد، بالاترين جاذبه را براي يك مسلمان ايجاد مي كند.»(4)
«پروفسور ويليام هي» يكي از نامي ترين دانشمندان علوم دريايي و فنون عكاسي ماهواره اي در آمريكا نيز مي گويد: براي من بسيار جالب است زماني كه اين نوع اطلاعات را در كتاب بسيار قديمي قرآن مي يابم؛ نمي دانم اين اطلاعات از كجا آمده است. اما بي نهايت عجيب است، زيرا ما اكنون با مطالعات فراوان و به تازگي موفق به كشف آنها شده ايم. به طور قطع، بايد موجود الهي در ميان باشد.»
«پروفسور يوشادي كوسان»، مدير مركز مطالعات توكيو، نيز مي نويسد: «زماني كه حقايق نجومي را در قرآن يافتيم، بسيار متحول گشتم.»
«پروفسور آلفرد كرونر»، يكي از زمين شناسان بزرگ جهان، هم مي گويد: «محمد(ص) قبل از همه يك عرب باديه نشين بوده است. كاملاً غير ممكن است كه او در مورد همه اين امور مانند خاستگاه اصلي جهان چيزي بداند، چون دانشمندان تنها در طول چند سال اخير با روشهاي بسيار پيچيده و ابزار پيشرفته به فهم آن نايل شده اند.»
«دكتر پرسود»، پروفسور رويان شناسي و رئيس مؤسسه تشريح و پروفسور امراض كودكان دانشگاه مانيتوباي كانادا (او نويسنده موفق 25 كتاب و 181 مقاله علمي مي باشد و در سال 1991موفق به دريافت ممتازترين جايزه در زمينه علم كالبدشكافي كشور كانادا شد) چنين اظهار مي دارد: «به نظر من، محمد(ص) يك انسان عادي بوده كه حتي قادر به نوشتن و خواندن نيز نبوده است. حقيقت اين است كه ما اكنون از 1400 سال پيش سخن مي گوييم. از انساني كه عقايد و بيانهاي عميقش، به طرز شگفت آوري با طبيعت علمي امور، همخوان است. من خود به شخصه نمي توانم باور كنم كه اين امر تنها يك شانس است. موارد بي شمار ديگري وجود دارد كه من نيز مانند دكتر كيت مور آنها را الهام يا وحي الهي مي دانم. اين وحي، محمد(ص) را هدايت و رهبري مي كرده است.»
«جولي سيمپسون»، پروفسور زنان و زايمان دانشگاه شيكاگو هم مي گويد: «نه تنها هيچ تضادي بين مذهب و علم ژنتيك وجود ندارد، بلكه در حقيقت مذهب مي تواند علم را هدايت كند. دانشمندان با الهام گرفتن از مذهب، رويكردهاي علمي خود را غنا بخشيده، رهبري مي كنند. ضمن اينكه رشد علم، اعتبار و صحت بيانات قرآن را آشكار و وجود خداوند را ثابت مي كند.»
«پروفسور پالمر»، دانشمند آمريكايي معتقد است: «ما به تحقيقاتي در زمينه علم و عقايد مردم آسياي مركزي قديم نياز داريم تا بدانيم آيا چنين رشدي از طريق علم در تاريخ آن زمان گزارش شده است يا خير. اگر چنين گزارشي وجود نداشته باشد، اين ايده قوت مي گيرد كه خداوند دانش خود را به حضرت محمد(ص) منتقل كرده است، دانشي كه اخيراً ما آنها را از طريق مطالعات گسترده به دست آورده ايم.»
«پروفسور تاگاتا تاگاسون»، رئيس سابق مؤسسه رويان شناسي دانشگاه شيانگماي تايلند، (او اكنون رئيس دانشكده پزشكي اين دانشگاه مي باشد) هم اظهار مي دارد: «از مطالعات خود و هر چه از طبيعت تاكنون آموخته ام، دريافتم هر آنچه قرآن در 1400 سال پيش بيان كرده، عين حقيقت مي باشد، حقايقي كه اكنون مي توان آنها را به وسيله ابزار علمي اثبات كرد.»
خداوند پيامبري را براي آشكار ساختن حقيقت وجود خود به عنوان خالق واجد تمام شرايط برگزيد. اين خالق «ا...» است. بنابراين، وقت آن رسيده كه بگوييم «لا اله الا ا...» يعني خدايي نيست براي پرستش جز ا... و محمد رسول ا... يعني محمد پيامبر خداست.»
«پروفسور آرمسترانگ»، يكي از دانشمندان ناسا، نيز چنين مي گويد: «بسيار جالب توجه است كه نوشته هاي قديمي با علم ستاره شناسي نوين همخواني دارد. بايد چيزي فراتر از آنچه ما از طريق تجربه و به عنوان يك انسان عادي درك مي كنيم، وجود داشته باشد.»
«پروفسور درجا رائو» هم مي نويسد: «نمي توان تصور كرد چنين شناختي در آن زمان يعني حدود 1400 سال پيش وجود داشته باشد. ممكن است در مورد برخي از آنها، ما نيز تفكرات ساده اي داشته باشيم؛ اما توضيح در مورد اموري با آن جزئيات دقيق و پيچيده، بسيار مشكل است. بنابراين، مسلماً چيزي فراتر از شناخت ساده انساني وجود دارد.»
«ميكاييل هارت» در كتاب «فهرست اشخاص پرنفوذ تاريخ» مي نويسد: «انتخاب محمد(ص) به عنوان پرنفوذترين شخصيت در جهان، ممكن است برخي از خوانندگان را متعجب سازد و حتي برخي آن را زير سؤال ببرند. اما او تنها مرد در تاريخ بود كه به عالي ترين شكل خود، هم در جامعه مذهبي و هم در جامعه بي دين (هم در سطح معنوي و هم در سطح مادي) موفقيت به دست آورد.»(5)
«راجيو سئال» و «كريستوفر مورگان» در Sunday Times، چنين مي گويند: «انگليس كه خود را يك كشور مسيحي مي داند، مبارزات خود را عليه اسلام آغاز كرده است. تعداد مسلمانان در حال غلبه بر مسيحيان انگليكن مي باشد. همين طور، تعداد تازه مسلمانان برجسته و مشهور، كساني كه از مسيحيت به اسلام روي آورده اند نيز رو به افزايش است، مانند مايك تايسون؛ قهرمان سابق بوكس جهان، كريس اوبانك؛ قهرمان انگليسي بوكس، كت استيون؛ ستاره موسيقي پاپ و پرنس چارلز؛ وكيل مشهور دادگاه.»
چارلز اظهار داشته است: «زماني كه در دادگاه به وكالت مي پردازد، هيچ وقت تمايل ندارد مدافع مذهب مسيح باشد.»(6)
«جورج برنارد شاو» در كتاب «اسلام حقيقي» مي نويسد: «من مذهب محمد(ص) را به دليل خاصيت حيات بخشي شگفت آورش در بالاترين حد تخمين مي زنم. اسلام تنها مذهبي است كه ظرفيت تطابق با تمامي عصرها را داراست. من در مورد محمد(ص) مطالعه كردم و او را ناجي بشريت مي دانم و بر اين باورم كه چنانچه بشري مانند او حاكم جهان امروزي مي شد، در حل پيچيده ترين مشكلات موفق مي گشت، به شكلي كه صلح و رضايت مورد نياز همگان فراهم مي شد.
من پيش بيني مي كنم دين محمد(ص) اروپاي فردا را در بر خواهد گرفت؛ همان طور كه در اروپاي امروزي شروع به گسترش كرده است.»(7)
«جيمز ميشنر» در كتاب «اسلام، مذهبي كه به درستي شناخته نشده است» مي گويد: «محمد، انساني كه اسلام را يافت، حدود 570 سال پس از مسيح در قبيله اي عرب به دنيا آمد.
در سن 20 سالگي تاجري موفق شد و به زودي مسؤوليت كاروان شتران زن بيوه و ثروتمندي را پذيرفت. اين زن اخلاقيات محمد را شناخت و به او پيشنهاد ازدواج كرد. اگرچه او پانزده سال بزرگتر از محمد(ص) بود، با اين حال محمد پيشنهادش را پذيرفت و تا زماني كه در قيد حيات بود، همسر وفادار او باقي ماند. محمد(ص) سواد خواندن و نوشتن نداشت.
فرشته خداوند به او دستور داد «بخوان» و او شروع به خواندن كلماتي كرد كه به سرعت بخش عظيمي از كره زمين را متحول ساخت. محمد(ص) همواره مرد عمل بود. زماني كه فرزند محبوبش ابراهيم از دنيا رفت، كسوفي رخ داد و شايعه همدردي خداوند با محمد بلافاصله بالا گرفت، در نتيجه محمد(ص) به مردم اعلام كرد: «اين كسوف پديده اي طبيعي است، لذا ابلهانه است چنين اموري را به مرگ يا تولد انساني نسبت دهيم.»
«جان اوستين» دركتاب «محمد رسول خدا» در اين رابطه مي نويسد: «در كمتر از يك سال، او حقيقتاً حاكم دنيوي، روحاني و مشهور مدينه شد؛ با دستاني كه مانند اهرمي، جهان را به لرزه درآورد.»(8)
«كت استيون» ستاره سابق پاپ انگليس هم معتقد است: «اين كه خداوند از شما مي خواهد فكر و استدلال كنيد، زيبايي قرآن است. وقتي قرآن را بيشتر مي خوانم، مي بينم حتي از دعا، مهرباني و صدقه نيز سخن به ميان مي آورد. من تاكنون مسلمان نبوده ام؛ اما حال دريافتم قرآن پاسخ نيازهاي من است و خداوند مرا به اين مسير هدايت كرده است.»
«جان ويليام دراپر» در كتاب «تاريخ پيشرفت فكري اروپا» اين گونه نوشته است: «محمد(ص) عميق ترين نفوذ را بر نژادهاي انساني داشته است.»(9)
«احمد ورسي»، ويراستار هفته نامه اخبار مسلمانان، مي گويد: «رشد اسلام پايدار است؛ نسل جوان مسلمان كه من با آنها در ارتباط مستمر مي باشم، از هويت اسلامي خود روز به روز بيشتر آگاه مي شوند و در نتيجه با توان بيشتري به مذهب خود مي پردازند.»
«توين بي» در كتاب «محاكمه تمدن» اين گونه اظهارنظر مي كند: «از بين رفتن برتريهاي نژادي آن گونه كه قبلاً در ميان مسلمانان رايج بوده، يكي از موفقيتهاي برجسته اسلام است كه در جهان معاصر نياز مبرم براي ترويج اين ارزش اسلامي وجود دارد.»
«ساروجيني نايدو» در كتاب «آرمانهاي اسلام» مي نويسد: «عدالت يكي از جالب ترين آرمانهاي دين اسلام مي باشد، زيرا در مطالعه قرآن، اصول كاربردي آن را يافتم؛ يعني اخلاقيات عملي براي رفتارهاي روزانه زندگي، مناسب براي انسانهاي سراسر جهان.»(10)
دكتر «پيتر بريرسي»، مدير اجرايي مؤسسه تحقيقات مسيحي، معتقد است: «جامعه مسلمان از مذهب خود بسيار آگاه بوده، بر كاربرد، اثرها و تبعاتي كه داراست، كاملاً واقف است.»
«اي.ام استو دارد» در كتاب «مذهب همه پيامبران» نوشته است: «ظهور اسلام متحير كننده ترين حادثه در تاريخ بشريت است.»
در سرزميني بياباني با مردمي جاهل ظاهر شد و در طي يك قرن بيش از نيمي از كره زمين را در برگرفت. امپراتوريهاي بزرگ را در هم شكست، مذاهب برپا شده در طي اعصار را سرنگون ساخت، روح نژادگرايي را برانداخت و يك جهان جديد سالم- جهان اسلام- ايجاد كرد.»
«هرچه اين توسعه را از نزديك تر و دقيق تر بررسي مي كنيم، خارق العاده بودنش بيشتر آشكار مي گردد. مذاهب بزرگ ديگر به آهستگي و كندي در مسير خود به موفقيت رسيدند، در حالي كه مبارزاتي رنج آور داشتند و براي رسيدن به پيروزي، از پادشاهان قدرتمندي كه به دين جديد روي مي آوردند، كمك مي گرفتند. پس هر كدام با همكاري نيروي دنيوي حاكمان قدرتمند، به هدفهاي موردنظر خود مي رسيدند.
اسلام چنين نبود، بلكه اين مذهب در سرزمين صحرايي، توسط نژاد باديه نشيني كه قبل از آن حتي جايگاه مشخصي در تاريخ انسانها نداشتند، به جلو حركت كرد. بدين ترتيب، پيشرفت عظيمي توسط ضعيف ترين پشتيباني انساني و بر ضد سنگين ترين هدفهاي مادي صورت گرفت.»(11)
«مونتگومري وات» در كتاب «اسلام و مسيحيت امروز» مي نويسد: «من به تعبير متداول مسلمان نيستم، اگرچه خود را مسلمان مي دانم، چرا كه در برابر خداوند تسليم هستم. اما معتقدم وحي قرآن، اندوخته هاي وسيع حقيقت الهي است كه من و ديگر غربيان براي آموختن آن هنوز راه بسيار طولاني در پيش داريم و اسلام مسلماً فراهم آورنده چارچوب اساسي مذهب آينده است»(12)
«باسورت اسميت» در كتاب «محمد و مكتب او» اظهار مي دارد: اگر تنها يك بشر وجود داشته باشد كه بتواند بگويد من به وسيله قدرت الهي حكومت مي كنم، تنها محمد(ص) است، چرا كه او اين قدرت را بدون اسباب و پشتيبان داراست.»(13)
همين نويسنده در كتاب ديگر خود با عنوان «محمد در مكه» نوشته است: «آمادگي و ظرفيت او براي تحمل آزاري كه به خاطر عقايدش بر او وارد مي كردند، ويژگي و اخلاقيات متعالي پيروانش و كساني كه او را رهبر خود مي دانستند و بزرگي پيروزي نهايي اش، همه و همه از كمالات واقعي او سخن مي گويند.»(14)
«آر.ال مليما»، محقق، نويسنده و انسان شناس هلندي در اين رابطه مي گويد: «دكترين برادري در اسلام در سطح تمامي جوامع گسترده شده است. اسلام تنها مذهبي است كه توانسته اين دكترين را درك كند. مسلمانان در هر جاي جهان يكديگر را به عنوان برادر مي پذيرند.»
«آني بسانت» در كتاب «زندگي و تعاليم محمد» مي نويسد: «غيرممكن است كسي زندگي و خصوصيات پيامبر بزرگ عرب را مطالعه كند، بداند او چگونه آموخت و چگونه زندگي كرد، اما احترامي برايش قايل نباشد. من خود از آنچه درباره اش مي خوانم حيرت كرده، اين معلم عرب را تكريم مي كنم.»(15)
«علي سلمون بنويست»، دكتر طب فرانسوي: «عنصر اصلي و عامل قطعي تمايل من به اسلام، قرآن است. چرا كه با روح نقادانه تفكر غربي شروع به مطالعه كردم و نكات شگفت آوري در اين كتاب يافتم كه دقيقاً همان نكات به عنوان آخرين دستاوردهاي علمي جديد مطرح است. اين مسأله مرا به اسلام كشاند.»
«سيف الدين ديرك والتر»، نويسنده آمريكايي مي نويسد: «من كتاب مقدس هر مذهبي را مطالعه كردم. در هيچ كجا آنچه را در اسلام با آن روبه رو شدم، نيافتم. اسلام يعني نهايت كمال.
«قرآن در مقايسه با ساير كتابهاي ديني، مانند خورشيد است در مقايسه با هر منبع نوري كه با آن رقابت كند. من معتقدم هر كه كلمات «ا...» را با ذهني آماده و باز بخواند، به طور قطع يك مسلمان خواهد شد.»
«دونالد راكفلد»، شاعر، منتقد و نويسنده آمريكايي هم مي گويد: «برادري جهاني يعني ناديده گرفتن اختلافات در نژاد، سياست، رنگ و كشور، آن گونه كه در اسلام مطرح است، بارها و بارها در زندگي من وارد شده، اين امر ويژگي ديگري است كه مرا به سوي اين مذهب كشانده است.»
«جارد دايموند»، جامعه شناس و فيزيولوژيست نامدار و برنده جايزه پوليتزر، به خاطر كتابش «تفنگها، ميكروبها و فلزها» مي نويسد: «اسلام قرون وسطي از نظر اصول فني بسيار توسعه يافته و در برابر اختراعات، باز بود. آمار سوادآموزي نسبت به اروپاي معاصر بسيار سريع تر افزايش مي يافت. آنها آسيابهاي بادي، مثلثات، كشتي بادباني، فنون ذوب فلزات، مهندسي شيمي، مهندسي مكانيك و روشهاي آبياري را اختراع كردند. در قرون وسطي، طغيان تكنولوژي از اسلام به اروپا بسيار شديد و عميق بود. تنها پس از دهه 1500 جهت طغيان معكوس شد.
و در آخر دايرة المعارف بريتانيا محمد(ص) را موفق ترين پيامبر و شخصيت مذهبي مي داند.
منبع: Islam Herald. Com
