نويسنده: اسماعيل حاج حيدري
از ابتداي پيدايش انسان تا به حال شيطان پرستي به شکلها و گونههاي مختلف وجود داشته است. به همين خاطر محققان براي تفکيک خصوصيات و ويژگيهاي آنها انواع مختلفي از آن را با نامهاي شيطان پرستي ديني، شيطان پرستي گوتيک، شيطان پرستي فلسفي و ... برشمردهاند. شيطان پرستي رايج در دنيا در حال حاضر منسوب به تفکرات شخصي به نام آنتوان
زندورلاوي است که کليساي شيطان را در سال 1966 بنيان نهاده است. در حال حاضر شيطان پرستي در دنيا توسط 3 دروازه يا بهتر بگوييم 3 عامل يا حامل وارد کشورها ميشود:
1- کليساهاي شيطاني
2- جادوگري
3- موسيقي بلک متال
ما در ادامه به توضيح يک يک آنها ميپردازيم و خواهيم گفت که شيطان پرستي توسط کدام يک از آنها به کشور ما وارد شده است و چه خصوصياتي دارد.
2- عدم پرستش شيطان (ابليس)، زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
3- ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
4- اعتقاد به لذت بردن در حد اعلاي آن زيرا تمام لذات در خوشي دنيايي است و اين خوشيها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي کارهاي روزانه آماده ميکنند.
او قواعد 11 گانه و نيز گناههاي 9 گانه اي را براي شيطان پرستان تنظيم کرده است ولي آنچه مردم بعدها از شيطان پرستان در جهان ميبينند به هيچ وجه با اين قوانين و گناهها سازگار نبوده بلکه بر ضد آنها است.
مثلاً در مورد قتل، تجاوز، قرباني کردن، حيوان آزاري، کودک آزاري و...، آنتوان لاوي آن را قبول نداشته و در فرامين خود آنها را رد کرده است. ولي در حال حاضر مراسم شيطان پرستي چيزي به جز انجام اين اعمال نيست.
همه اينها نشان از تناقض گوييهاي آنتوان لاوي و پيروانش دارد. (در شيطان پرستي افکار و عقايد و نظرات در حال تغيير و از نسبيت برخوردار هستند.) البته همه آنها اين خصوصيت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند که چون ما خودمان خدا هستيم پس هر کاري بخواهيم انجام ميدهيم و اين مسخره است که يک شيطان پرست به قانون يا مقرراتي پايبند باشد.
ولي جاي تعجب دارد که اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چيز ميدانند پس چرا قوانين و مقررات و گناهاني براي پيروان خود ايجاد ايجاد کردهاند. تيم برتون جمله جالبي درباره شيطان پرستان دارد: شيطان پرستي آنارشي احمقهاست.
اين اختلافات و تناقضات زمينه ساز بروز مشکلات زيادي در بين رهبران و پيروان شيطان گرايي شده است به شکلي که در سال 1975 شخصي به نام مايکل آکينو از کليساي شيطان جدا شد و معبدي را با نام معبد ست بنيان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوي به خدايي با نام شيطان اعتقاد داشت.
در حال حاضر علت اصلي ورود عده اي از جوانان به گروههاي شيطان پرست يادگيري بلک مجيک (جادوي سياه) است. جادوي سياه از مراسم آييني آفريقاييان به آمريکا آمده و در حال حاضر بيش از همه جا در کليساهاي شيطاني تعليم و تحصيل ميشود. بيشتر وردها و ابزار و مراسمات اين نوع جادو داراي علائم و نشانههاي شيطاني هستند.
در دهههاي بعد از جنگ جهاني اول فضاي اجتماعي اروپا و آمريکا به انواع تبليغات و ابزار و حتي بازيهاي جادوگري مانند ويجي برد آلوده است.
ويجي برد که يک وسيله پيشگويي است در مراسم احضار ارواح استفاده ميشد تا سال 1967 فروش ويجي برد از مناپلي که پرفروش ترين اسباب بازي بود بيشتر شد. اين خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگري است که در سالهاي اخير مصداق آن را در کتاب و فيلمهاي مرتبط با جادوگري مانند هري پاتر ديده ايم.
خوشبختانه جادوگري غربي که ما آن را بلک مجيک و انواع وسايل ديگر مانند ويجي برد و... ميشناسيم هنوز وارد ايران نشده و شايد تنها جوانان ما نام آن را از کتابها يا فيلمهاي هري پاتر شنيده باشند.
دو دروازه جادوگري و کليساهاي شيطان جهت تبليغات خود در سطح جهان داراي محدوديتهاي فراواني هستند. براي مثال کليساهاي شيطان تنها در چند کشور جهان موجود هستند. يا در مورد جادوگري که تنها کشورهاي غربي از آن استقبال کردهاند و کشورهاي شرقي به خاطر عدم همخواني زبان آن با فرهنگ شرق اصلاً از ان استقبالي نکردهاند.
همين مسائل باعث شده که اين دو دروازه در قياس با موسيقي کمترين مشتريان را براي گرايش به شيطان پرستي داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسيقي بلک متال در همه کشورهاي دنيا مخاطب و علاقه مند دارد و اين به خاطر آن است که موسيقي، زباني بين المللي دارد و داراي ظرافتهاي هنري فريبنده و اغوا کننده است که ميتواند به راحتي بر احساسات مردم تاثيرگذار باشد.
علت ديگر هم راحتي دسترسي به آن است به شکلي که به راحتي ميتوان آن را توسط همه رسانهها و همه ابزارهاي رسانهها در همه جا در اختيار مخاطب قرار داد.
لازم به ذکر است که اين 3 دروازه در دنيا داراي مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلاً شيطان پرستاني که از طريق کليساي شيطان به شيطان پرستي گرايش پيدا کردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنسي، نژاد و اهداف، خواستهها و... با شيطان پرستاني که از طريق جادوگري و يا از طريق موسيقي جذب شيطان پرستي شدهاند تفاوت دارند.
البته از نظر تعاليم و اعتقادات نيز کليساي شيطان و موسيقي بلک متال اختلافات زيادي دارند:
مثلاً در مورد کليساي شيطان، آنتوان لاوي در قوانين 11گانه و آيات 9 گانه خود قرباني کردن انسان، قتل، تجاوز، حيوان آزاري و کودک آزاري را رد کرده است.
در صورتي که در موسيقي بلک متال همه جور جرم و جنايتي انجام ميپذيرد و هيچ استثنا و مورد نهي شدهاي وجود ندارد.
مورد اختلاف ديگر مواد مخدر است. مثلاً آنتوان لاوي شيطان پرستان را از مصرف آن برحذر ميدارد و معتقد است مصرف آن براي انسانهاي ضعيف ميباشد نه انسان قدرتمندي چون يک شيطان پرست، در صورتي که در موسيقي متال اصلاً اين گونه نيست و الان بزرگترين پايگاه تبليغاتي مواد مخدر در جهان موسيقي متال است.
لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوي در تئوريهاي خود مسائلي مانند قرباني کردن را رد کرده ولي عملاً چه خود او و چه پيروانش پايبنديها را به قوانين و مقررات بيان شده نقض کرده و به آن معتقد نيستند.
اصولا در شيطان پرستي هيچ حکم و قانون ثابتي نمي توان يافت و همه احکام و عقايد نسبي هستند و اختلاف و تناقض در عقايد و رفتار در بين آنها امري منطقي و طبيعي است.
اگر تناقضها و اختلافات را در کليساي شيطان بتوان تحمل کرد تناقض و اختلافات در موسيقي بلاک متال بسيار گسترده تر است. چرا که در آن با توجه به گستردگي مخاطب و تعداد بسيار زياد گروهها در همه کشورهاي جهان، هر کسي ساز خودش را ميزند.
در اين نوع موسيقي جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و به تبع آن ميزان فروش کاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاري ميزنند و هر کليپي که بخواهند و بتوانند بسازند ميسازند و به هيچ کس و هيچ چيز مقيد نيستند.
موسيقي بلک متال، متال مخلوطي از موسيقي و نمايش است براي همين معمولاً گروهها علاوه بر ارائه موسيقي خود، اعمال و رفتار نمايشي نيز ارائه ميدهند.
براي همين صحنه موسيقي اين گروهها محل اجراي همه نوع نمايشي شده است مثلاً يک گروه بر روي صحنه خودزني ميکند، گروه ديگر خونخواري ميکند، گروه ديگر مرده خواري و همين طور اعمالي مانند: منفجر کردن حيوان با ديناميت، نصف کردن يک زن با اره (حقههاي نمايشي)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجيل، انجام اعمال جنسي منحرفانه و ... البته عجيب و غريب بودن اين گروهها فقط در دکور و مسائل نمايشي نيست بلکه در محتوا نيز به همين صورت ميباشد.
مثلاً خواننده اي خود را ضد خدا معرفي ميکند، خواننده اي ديگر خود را ضد دين، ديگري ضد انسان و همين طور ضدهايي مانند: ضد دنيا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و ...
مثلاً خواننده اي که خود را ضد بشر معرفي ميکند سعي ميکند در اشعار يا کليپهاي خود اين تفکر را تبليغ کند که مثلاً ما بايد خودکشي کنيم، يا اين که بايد نسل بشر را از بين برد يا اين که پدران و مادران نبايد ما را به وجود ميآوردند و ...
البته عموماً اين افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمي آيند و بيشتر توسط مخاطبان آنها عملي ميشوند. خواننده يا نوازنده بعد از اجرا سوار ليموزين خود شده و به ويلاي خود ميروند اما اين مخاطب کم سن و سال آنهاست که تحت تاثير افکار يا کليپها قرار گرفته و آسيبهايي را براي خود و جامعه پديد ميآورد البته پاره اي از اين تفکرات عملي شدهاند. مثلاً ضد زنها اقدام به دزديدن يا کشتن دخترها و زنها کردهاند يا ضد بشرها اقدام به خودکشي دسته جمعي کردهاند، يا ضد مسيحيها اقدام به آتش زدن کليساها يا کشتن کشيشها کردهاند. مثلاً در مورد اخير خواننده اي به نام ورکا ويکرنس که از شهرت جهاني برخوردار است و همه او را با نام بارزام ميشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کليسا از جمله کليساي فانتوف کرد. او بعد از اين اتفاق دستگير و روانه زندان شد و در حال حاضر نيز دوران محکوميت خود را سپري ميکند.
البته لازم به توضيح است که همه گروههاي موسيقي متال، شيطاني نيستند بلکه حتي تعداد انگشت شماري گروههاي معتقد به خدا نيز در آنها پيدا ميشود. يا اين که بعضي از گروهها مانند متاليکا نيز وجود دارند که در اشعار خود مسائل و مشکلات اجتماعي و سياسي روز را مطرح ميکنند، مثلاً در اين مورد آلبوم «و عدالت براي همه» متاليکا قابل توجه است. حتي تعدادي از گروههاي متال نيز وجود دارند که در اشعار خود عليه ظلم و فساد دولتهاي مستکبري مانند آمريکا و اسرائيلي سخن راندهاند.
مثلاً گروه سپولترا، کليپي با نام «سرزمين» ساخته که در آن از ظلم اسرائيل عليه ملت فلسطين سخن گفته است. البته بخش قابل توجهي از اين موسيقي را کليپها و آهنگهاي ضد جنگ تشکيل ميدهند.
موسيقي متال در ابتداي شکل گيري آن، برخلاف زمان حال نوعي موسيقي ضد جنگ بوده که تم اصلي آن مبارزه با دولت آمريکا و جنگ طلبيهاي آن بوده است. اين موسيقي در ابتدا پيام آور صلح و دوستي بوده است.
موسيقي متال خود داراي زيرسبکهاي مهمي مانند هوي متال، دث متال، تراش متال، بلک متال و انواع زيرشاخههاي ديگر است. موسيقي هوي متال نسبتا از نظر محتوايي نسبت به سبکهاي ديگر ملايم تر است ولي از جنبه کفر و شرکا هيچ سبکي به پاي بلک متال نمي رسد.
موسيقي بلک متال در دنيا بزرگ ترين پايگاه تبليغاتي شيطان پرستي است به حدي که حتي جادوگري و کليساي شيطان نيز به پاي آن نمي رسند.
اين نوع شيطان پرستي از طرف شيطان پرستان حقيقي با نام شيطان پرستي تفنني شناخته ميشود؛ چرا که بعضي از خصوصيات و اصول شيطان پرستي کليسايي را دارا نبوده و بيشتر محصول صنعت موسيقي و جذابيتهاي نمايشي همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ايران تعداد کمي شيطان پرست واقعي يا کليسايي نيز وجود دارد که عموماً از نظر سني بالاي 30 سال دارند و عمدتاً با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شيطان پرستان موسيقيايي، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ايران و خارج از آن گروههايي هستند که بهاشتباه از طرف مردم به عنوان شيطان پرست شناخته ميشوند. اين دسته گروههايي هستند که رويکرد خاصي به خدا و اديان دارند و اصلاً گرايشات شيطاني ندارند. مثلاً گروههاي ضد مسيحي که عده اي از آنها منکر وجود حضرت مسيح نيستند و با مسيحيت رواج يافته در عصر حاضر مشکل دارند. اين گرايشها در مورد اديان ديگر هم صادق است. در مورد خدا نيز عده اي هستند که اصلاً گرايشات شيطاني نداشته بلکه ديدگاههاي خاصي درباره وجود خدا دارند. مثلاً گروهي که طبيعت پرست هستند و...
بهتر است علاقه مندان موسيقي متال را به 2 گروه عمده تقسيم کنيم:
1- گروهي که علاقه مند به موسيقي متال هستند ولي شيطان گرا نيستند. اين گروه ممکن است هرگز وارد جريانهاي شيطان گرا نشده باشند يا اين که زماني در گذشته آن هم در سنين جواني وارد گروههاي شيطان گرا شدهاند، ولي در حال حاضر گرايشات شيطاني ندارند.
اين گروه عموماً از نظر سني، تحصيلات و وجهه اجتماعي در سطح بالاتري از گروه دوم قرار دارند.
اين گروه بيشتر از آن که شيطان گرا باشند، افراد فاقد گرايشات مذهبي و عده زيادي از آنها لائيک هستند.
اين گروه در کشور بيشتر در بين نويسندگان، نوازندگان يا خوانندگان حرفه اي اين موسيقي ديده ميشوند و بيشتر فعاليتهاي تبليغي يا فرهنگي موسيقي متال توسط اين گروه انجام ميپذيرد.
اين افراد کمتر در پارتي يا پارکها يا فعاليتهاي گروهي شرکت ميجويند و رفتارهاي ضد اجتماعي و ضد اخلاقي در بين آنها کمتر ديده ميشود. اين افراد بيشتر در حد لباس و مد و تيپ با گروه دوم شباهت دارند و سعي دارند از برخوردهاي جلف و نمايشي پرهيز داشته باشند.
2- گروهي که علاقه مند به موسيقي متال و شيطان گرا هستند. اين گروه به قول افراد گروه اول، غيرحرفه اي هستند چرا که با اين موسيقي برخورد محتوايي دارند و بيشتر جذب نمايشها و شوهاي همراه با اين موسيقي شدهاند.
به طور جدي اين موسيقي از سالهاي 1370 به بعد در داخل (بيشتر تهران) جايگاه ويژه اي را بين مخاطبان باز ميکند.
فيلم سراب محصول روايت فتح، شاهد خوبي براي اين ادعاست. در اين فيلم نشان داده ميشود که حتي خودزني، يا بي ديني يا حتي موسيقي رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فيلم با دختري مصاحبه شده که او ميگويد: خدا را قبول ندارد و براي جرايمي که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمي است. حتي در ادامه تصاويري از خودزني او که قبلاً نام گروه شيطاني Slayer را بر روي دستش حک کرده بوده، نشان داده ميشود.
به طور يقين در آن زمان کليپ گروههاي شيطاني همچون Slayer و آيرن ميدن به صورت قاچاقي يا بعدها از طريق ماهواره بين جوانان پخش ميشده است، البته اگرچه در حدود سالهاي 1370 اين موسيقي در کشور رواج داشته ولي شيطان گرايي به شکل امروزين آن رواج نداشته است.
منظور اين است که شايد در آن زمان بي ديني و دين گريزي همراه با مسائل ديگري مثل خودزني، خونخواري و... به صورت محدود در کشور وجود داشته ولي شيطان گرايي به صورت امروزين آن، به شکلي که مثلاً جوانان علاقه مند اقدام به راهاندازي گروه يا تشکيل ميتينگ و پارتي کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان اين موسيقي بيشتر از آن که با سبکهاي پرخطري مثل بلک متال در کشور رايج باشد، با سبک هوي متال و آن هم گروههايي مثل متاليکا طرفداراني داشته است.
مي توان گفت که جرقههاي شيطان پرستي از زماني در کشور زده ميشود که جوانان در مورد اين موسيقيها به وسيله کتاب يا نشريات، تغذيه فرهنگي ميشوند. از حدود سالهاي 1373 به بعد کم کم کتابها و نشريات از موسيقي متال سخن ميگويند تا اين که از سالهاي 1375 به بعد موج گسترده اي از کتابهاي اشعار اين گروهها وارد بازار ميشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ ميدهد:
1- اطلاعات علاقه مندان نسبت به موسيقي بالا رفته و به صورت سازمان يافته تر عمل ميکنند.
2- تمايل جوانان براي تشکيل گروههاي موسيقي و غيرموسيقي بيشتر ميشود و به عبارتي، علاقه مندان در گرايش به اين موسيقي همگراتر ميشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و يادگيري اين موسيقي و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نيز شروع ميشود. در کنار انتشار کتابها و اجراي کنسرتهاست که ميتينگهاي گفتگو يا افرادي مانند ليدر يا سرگروه خود را نشان ميدهند.
ليدر در گروه کسي است که از نظر اطلاعات موسيقيايي و اعتقادي يا از نظر داشتن آرشيو صوتي تصويري گروههاي مختلف موسيقي از بقيه قوي تر است. البته در خود علاقه مندان اصلاً چنين اصطلاحي يا معادل آن وجود ندارد. ولي معمولاً در اين گروهها علاقه مندان تحت نظر فردي به فعاليت ميپردازند که واجد يکي از دو خصيصه بالاست. ميتينگها هم جايي هستند براي تبادل نظر يا بحث و گفتگو يا به قول خود علاقه مندان محلي «کل کل کردن» .
در ميتينگها علاقه مندان به اطلاعات فروشي اقدام ميکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضاي گروههاي ديگر به رقابت ميپردازند.
محل ميتينگها عموماً فضاهاي سر باز مانند پارک و ... ميباشد. اين محلها در هر شهر يا منطقه جاهاي شناخته شده و مشخص هستند. محل ميتينگها که از آنها به عنوان پاتوق هم ياد ميشود، عموماً از طريق نيروهاي امنيتي شناخته شده، هستند ولي عملاً در اين مناطق امکان از بين بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نيروهاي انتظامي يا امنيتي موقتي و موضعي است و اين برخوردها نيازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموماً علاقه مندان از طريق اينترنت از زمان و مکان ميتينگ با خبر ميشوند و به صورت آفلاين يکديگر را مطلع ميسازند. بعضي از مواقع تعداد افراد حاضر در ميتينگ به 50 تا 150 نفر هم ميرسد. البته بعضي از ميتينگها در خانههاي علاقه مندان نيز برقرار ميشود.
سن شايع علاقه مندان 24 16 ميباشد و نسبت حضور دختران به پسران در اين موسيقي حدودا يک به 10 ميباشد و اين به خاطر سبک و شکل اين موسيقي و يا حتي ضد زن در اين موسيقي است. دختران کمتر به موسيقي متال و بيشتر به موسيقي رپ علاقه مندند.
عده زيادي از دختران علاقه مند به اين موسيقيها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب اين موسيقيها ميشوند و عموماً اطلاعات غلطي از اصل و ريشه اين موسيقيها دارند.
بعضي از دختران علاقه مند به اين موسيقيها جهت حفظ سلامت جنسي خود سعي ميکنند به صورت فردي و بدون ارتباط با پسران با اين موسيقيها در ارتباط باشند.
بيشتر علاقه مندان از نظر روحي و شخصيتي داراي ويژگيهاي خاصي هستند. آنها دوست دارند متفاوت از ديگران به نظر برسند. آنها عموماً از نظر رواني سالم نيستند يا به طور کلي از معيارهاي عمومي سلامت روحي رواني در جامعه سطح پايين تري دارند. آنها از نظر خانوادگي نيز داراي مشکلات خاصي هستند و عموماً از طرف خانواده دچار فشارها يا تنشهايي هستند. غالباً روابط جوانان علاقه مند به اين موسيقيها با پدر و مادر يا افراد خانواده تيره است و حتي عده اي خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقه مندان موسيقي متال عموماً از طرف دوستان، يا افراد فاميل يا افراد نزديک خانواده مانند برادر يا خواهر به اين موسيقيها وارد ميشوند. چرا که علاقه مندي به اين موسيقيها نيازمند گذشت زمان و مجاورت با آن ميباشد. جوانان علاقه مند به اين موسيقيها از همه نوع خانوادههايي هستند ولي بيشتر آنها از رفاه نسبي در خانواده برخوردارند.
گرايش مذهبي در خانواده نقش مهمي را در علاقه مندي جوانان به اين موسيقيها بازي ميکند. طرفداران اين موسيقي بيشتر از خانوادههايي هستند که از نظر گرايشات و تعصبات مذهبي در خانواده و يا ميزان آزادي عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفريط شدهاند.
در بين اين گروهها عموماً خانوادهها از گرايشات اعتقادي فرزندان خود اطلاعي ندارند و فقط ممکن است آشنايي بسيار ضعيفي با موسيقي مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسياري از خانوادهها يا در مورد علائم يا نشانههاي مورد استفاده فرزندان اطلاعي ندارند و عده بسيار کمي هم اگر اطلاع دارند اين مسائل را فانتزي گونه و زودگذر ميدانند و نسبت به آن بي توجه هستند.
در بعضي از خانوادهها وقتي خانواده به فرزندان خود در مورد اين موسيقيها اخطار ميدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهاي مختلف اغفال ميکنند و موضوع را به شکلي ديگر به آنها وانمود ميکنند مثلاً تعدادي از کليپهاي کم خطر را به خانواده نمايش ميدهند و وانمود ميکنند که آنها علاقه اي به گروههاي شيطاني ندارند.
حتي عده اي از طرفداران اين موسيقي واقعا علاقه اي به اين موسيقي ندارند ولي براي جلب توجه به زور هم که شده سعي دارند خود را به آن علاقه مند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتي براي ايجاد کردن علاقه در خود به تمرين و خود آزاري هم ميپردازند. علت اصلي ورود به اين موسيقيها از طرف جوانان خود نمايي و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابيتهاي رسانه اي اين نوع موسيقيهاست. (خشونت، سکس و...) در مرحله بعدي فضاهاي جنسي اين موسيقيهاست که علاقه مندان از طريق آن ميتوانند وارد محيطهاي پر خطر شوند و در مرحله بعدي، روحيه اعتراض، عصيان، گريز، انکار و ... نهفته در اين موسيقيهاست.
در کنار آنها دهها نشريه نيز غافل از گرايشات اعتقادي و خصوصيات اخلاقي اين گروهها اقدام به چاپ شعر يا مصاحبه از اين گروهها کردهاند. البته کتابهايي نيز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهاي اين نوع موسيقيها در کشور مجوز گرفته و چاپ شده است.
در متن اين کتابها، اشعاري با موضوعات ضد دين، خشونت، سکس و ... موج ميزند. در اين کتابها، نويسندگان با چاپ بيوگرافي و تصاويري از اعضاي گروه يا مصاحبه با آنها اقدام به تبليغ گروههاي موسيقي کردهاند.
حتي در يکي از اين کتابها، نويسنده پاي خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص کليساي شيطان روي جلد کتاب خود کرده است.
در صفحات مقدمه عموم اين کتابها سعي شده اين نکته بيان شود که گروهي که کتاب درباره آن نوشته شده، گرايشات ضد آمريکايي و مخالف با صهيونيسم داشته است و اين در حالي است که عموم اين گروهها آنارشيست و اصلاً با هر حکومت و دولتي مخالف هستند.
تنها تعداد کمي از اين کتابها و نشريات بعد از چاپ توقيف شدهاند يا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.
جهت درک بهتر جريان چاپ اين کتابها در کشور، به معرفي و نقد يکي از اين کتابها با نام «در انتظار آفتاب» ميپردازيم که در سال 1380 به چاپ رسيده است. اين کتاب درباره زندگي و اشعار خواننده گروه The Doo« » جيم موريسون ميباشد.
روي جلد کتاب عکس خواننده و در پشت آن عکسي از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم ميخورد.
البته در کتاب عکسهاي زيادي از خواننده ديده ميشود، همچون عکسهايي از دوران کودکي و جواني خواننده، عکسهايي از خواننده همراه با گروه موسيقي اش، عکسي از دستگيري خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهين به مقدسات، عکس چند ستاره راک و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصيت خواننده، جهت بررسي شخصيت جيم موريسون و کتاب چاپ شده از او در ايران زندگي او را از روي فيلمي از اليور استون با نام «The Door» که در مورد زندگي او ساخته شده است، مورد بررسي قرار ميدهيم.
در سکانسي از فيلم جيم مورسيون در يک بار، مشغول به خواندن ميشود. او به يکباره در اشعار خود رو به پدرش ميگويد: پدر، ميخواهم تو را بکشم» و بعد از آن جملات منحرفانه اي در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بيان ميکند. همه کساني که در بار حاضر هستند به يکباره ساکت شده و به او نگاه ميکنند. رئيس بار به او فحاشي کرده و از او ميخواهد که اجرا را متوقف و بار را ترک کند. موريسون بعد از پايان اجرا به شدت از رئيس بار به خاطر بيان جملات وقيحانهاش کتک ميخورد و مورد فحاشي قرار ميگيرد.
در فيلم اليور استون پلانهاي مختلفي درباره فساد اخلاقي او وجود دارد که بسياري از آنها قابل بيان در اين مقاله نيستند.
در جايي از فيلم او در يک بار در حضور همگان ادرار ميکند، يا در اجراهاي زنده لخت ميشود، يا جملات رکيک و زننده به کار ميبرد، به شکلي که پليس در هنگام اجرا بارها به او هشدار ميدهد.
در فيلم، او دائم الخمر نشان داده ميشود و مصرف مواد مخدر کار هميشگي اوست، او حتي مصرف مواد يا مشروبات الکلي را روي سن هم رها نمي کند، او چنان شيفته مواد مخدر است که تماشاگران براي ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر براي او روي سن پرتاب ميکنند. او در چند جا به مقدسات توهين کرده و جملات کفرآميز بر زبان ميآورد. مثلاً در يک جا رو به همه ميگويد: «من ابليسم و هر کاري بخواهم ميکنم».
او در فيلم با زني که به نظر ميرسد از فرقه پگانها يا شيطان پرستهاست، دوست شده و با او به شيوه شيطان پرستها هم قسم ميشود (بريدن دستها و آميختن خون دستها به هم).
او در سکانس معروف فيلم بعد از روابط نامشروع با زن شيطان پرست اقدام به خودزني و خونخواري ميکند.
خواننده در فيلم در چند جا اعلام ميکند که جسم او توسط روح يک سرخپوست تسخير شده است. کارگردان در تمام فيلم اين مساله را به طور واضح به کرات تاکيده کرده است.
حضور روح سرخپوست بيشتر در جاهايي به چشم ميخورد که خواننده از خود بي خود شده و اقدام به انجام اعمال غيراخلاقي ميکند.
کارگردان در بيشتر بخشهاي فيلم سعي کرده جيم موريسون را منحرف نشان دهد. مثلاً در ارتباط او با معشوقهاش نشان ميدهد که او خيانتکار است و با دختران و زنان زيادي رابطه دارد.
در چند جاي فيلم، پليسي به خاطر حرکات ناشايست خواننده روي سن به او اخطار ميدهد تا اين که بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشايست در ملا عام و انجام رفتارهاي منحرفانه جنسي و وضع بد متهم در اماکن عمومي محكوم به پرداخت 50 هزار دلار جريمه نقدي و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محکوم ميکنند.
اين در حالي است که در کتابي که درباره خواننده در ايران چاپ شده است، نويسنده سعي کرده جيم موريسون را مردي صلح طلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.
مثلاً او در کتاب بيان کرده است که اخطارهاي پليس به او به خاطر افکار انتقادي و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در کتاب خود در آلبوم «The End» جملات منحرفانه جيم موريسون درباره مادرش را سانسور کرده و اين در حالي است که نويسنده در کتاب خود بيان ميکند که فيلم اليور استون را ديده است.
کارگردان فيلم که با خواننده هموطن ميباشد در فيلمش سعي کرده او را انساني عياش و شهوت پرست معرفي کند، مثلاً در سکانسي از فيلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافه وزن او هشدار ميدهند و از او ميخواهند که سکس، مشروب و مواد مخدر را کنار بگذارد.
نويسنده در کتاب عکسهايي از اجراهاي خواننده و مراسم سي امين سالگرد او براي علاقه مندان چاپ کرده است. همچنين در پايان کتاب خود 8 سايت مطرح اينترنتي حاوي مطالب خواندني و عکسهاي خاطره انگيز در مورد خواننده و اعضاي گروه او را معرفي کرده است.
همچنين به ستارگان ديگر راک ايميل زده و از آنها خواسته که در مدح جيم موريسون جمله اي بگويند و جملات تحسين برانگيز آنها در مورد خواننده را همراه با عکس آنها به چاپ رسانده است. نويسنده در ابتداي کتاب خود علت نگارش اين کتاب را اشعار زيبا و شخصيت خواننده معرفي کرده است.
در مورد تعداد کتابهاي چاپ شده با اين مضامين در ايران ميتوان بيش از 50 جلد کتاب را تخمين زد. البته بعضي از گروههاي تحقيقاتي تعداد کتابهاي چاپ شده در اين زمينه را تا 200 عنوان نيز بيان کردهاند.
در کشور معمولاً انتشارات خاصي اقدام به چاپ اين گونه کتابها ميکنند، به شکلي که در مورد چاپ آنها ميتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.
اگر بخواهيم بيشتر در مورد گذشته چاپ اين کتابها صحبت کنيم جالب است بگوييم اين کتابها هر ساله از طريق انتشارات مربوط در نمايشگاه بين المللي کتاب به فروش ميرفتند و موجي از مخاطبان خود را به نمايشگاه ميکشاندند.
جالب تر آن که دکوراسيون غرفهها نيز مانند محتوا و جلد کتابها با رنگهاي سياه و سرخ طراحي ميشدند.
در غرفهها پوستر خواننده و گروهي که کتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هديه به خريداران کتاب اهدا ميشد.
جوانان علاقه مند بعد از خريد اين کتابها، کتاب را براي بارها ميخوانند (حتي اقدام به حفظ اشعار انگليسي آن ميکنند) و همراه با کتاب کليپهاي غيرمجاز گروه مربوطه را از طريق سي ديهاي قاچاقي يا ماهواره تماشا ميکنند.
بعد از خواندن اين کتابها، علاقه مندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در ميتينگهاي گفتگو، يا در پارکها و يا چت رومهاي اينترنتي رد و بدل ميکنند.
عموم جواناني که به صورت خصوصي زير نظر اساتيد يا به صورت عمومي در آموزشگاهها آموزش ديدهاند، علاقه مند به برگزاري کنسرت هستند.
تا به حال در بعضي از استانهاي کشور گروههاي مختلف متال موفق به برگزاري کنسرت شدهاند. از جمله اجراهاي مهم ميتوان به اجراي سال 1384، در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنين اجراي ديگري در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهاي متعدد ديگري در تهران، اصفهان، شيراز، مشهد و... اشاره کرد.
براساس ترفندهاي گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولاً در دانشگاهها و در تعطيلات اعياد مذهبي مانند عيد مبعث، عيد قربان و... برگزار ميشوند.
عموماً مجوز دهندگان به اين اجراها از محتواي اين موسيقيها و شکل و شيوه اجراي آن مطلع نيستند و گروهها براي گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست ميزنند.
دانشگاههاي مختلفي از کشور تا به حال اجراي موسيقي متال يا راک را به خود ديدهاند. برگزاري تعدادي از اين اجراها از طرف دانشجويان و تعدادي از آنها از طرف غيردانشجويان صورت گرفته است.
بعضي از اين کنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هيجانات شديد تماشاگران تعطيل شدهاند.
اجراها معمولاً با نورپردازيها و دکوراسيونها يا آرايشها و تيپهاي جالب توجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شکلي که حراست دانشگاه بعد از برگزاري اجرا و در ايام تحصيلي اجازه ورود نوازندگان يا تماشاگران را به دانشگاهها با اين تيپها و آرايشها نمي دهد.
حتي ممکن است تماشاگران در روز اجرا در مسير حرکت به دانشگاه توسط نيروي انتظامي دستگير شوند. اين اتفاق چند سال پيش در شيراز رخ داد و اجراي زيرزميني يک گروه به خاطر دستگيري تماشاگران که با ميني بوس قصد حرکت به محل اجرا را داشتند، لغو شد. نکته ديگري که قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجي قبل و بعد از اجرا و تهيه گزارشهاي مستند خبري توسط آنها ميباشد. تا به حال گزارشها يا برنامههاي مستند زيادي توسط گروههاي غربي و اروپايي در مورد موسيقي غربي در ايران ساخته شده است. حتي ديده شده است که يک محقق خارجي از طرف فلان دانشگاه غربي براي دريافت مدرک دکتري يا انجام پروژه تحقيقاتي به ايران آمده و به تحقيق درباره گروههاي موسيقي يا گروههاي شيطاني پرداخته است.
در اين اجراها تماشاگران و علاقه مندان به رقصي متال به جنباندن شديد سر مانند دراويش اهل تصوف ميپردازند.
اين رقص انرژي زيادي از تماشاگر ميگيرد و بعضي از تماشاگران با مصرف قرص، انرژي خود را براي انجام چند ساعته آن تقويت ميکنند. گاه انجام اين رقص براي مدت زياد باعث بروز اختلالات جسمي در بين علاقه مندان شده و کار آنها به بيمارستان کشيده ميشود.
البته بعضي از سريالها يا فيلمهاي داخلي که محتواي ترسناک يا موضوعات مربوط به شيطان دارند نيز از اين موسيقيها استفاده ميکنند که در اين صورت موزيک آنها توسط آهنگسازان داخلي ساخته ميشود.
بعضي از موسيقيهايي که در برنامههاي غيرداستاني تلويزيون مورد استفاده قرار ميگيرند، توسط بعضي از گروههاي شيطاني با گرايشات منحرفانه کار شدهاند. استفاده برنامه سازان از اين موسيقيها به دلايل زير است:
1- ساختار اين موسيقيها با محتواي برنامهها متناسب است و در صورت استفاده نکردن از اين موسيقيها، پيدا کردن موسيقي جايگزين کار مشکلي است.
2- برنامه سازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد اين موسيقيها بهره ميگيرند از محتواي اين گروهها يا گرايشات سازندگان آن آگاه نيستند. به غير از تلويزيون، اين موسيقي در برنامههاي راديويي نيز به کرات مورد استفاده قرار ميگيرد که براي نمونه ميتوان به راديو جوان اشاره کرد که بيش از همه از اين موسيقيها استفاده کرده است.
البته به غير از موسيقيها، تلويزيون تا به حال چندين بار از نشانهها يا مفاهيم شيطاني در برنامههاي خود استفاده کرده که همه به صورت ناآگاهانه بوده است.
براي مثال پخش تيزر تبليغاتي از موسسه اي که جايزه آن داراي عدد 666 بود يا همچنين شعري که بارها در يکي از سريالهاي شبکه 3 توسط هنرپيشگان خوانده ميشد و اين عدد در آن به کار رفته بود.
يا همچنين دکور و لوگوي يکي از برنامههاي شبانه شبکه 3 که متناسب با يک نشانه شيطاني بود. اين علائم در برنامههاي خارجي کودک و نوجوان نيز مورد استفاده قرار گرفتهاند مانند علامت «کرانادو» يا دست شيطان در کارتون مرد عنکبوتي، البته پيش از برنامههاي داخلي، فيلمهاي خارجي پخش شده داراي مشکل بودهاند که از آن جمله ميتوان به فيلم ارباب حلقهها و هري پاتر و برنامه سينما ماوراء با فيلمهايي مانند کنستانتين و کودک را دعا کن و... اشاره کرد.
گروههاي شيطان پرست در داخل کشور، وبلاگها و سايتهاي مختلفي راهاندازي کردهاند که از طريق آن به تبادل اطلاعات ميپردازند.
عموم گروههاي بلک متال از طريق اينترنت به تبليغ گروه خود ميپردازند، يا موسيقي خود را از اين طريق در اختيار علاقه مندان قرار ميدهند. همچنين همه برنامهها يا ميتينگها از طريق اينترنت تنظيم ميشوند.
ارتباط با کليساهاي شيطاني يا شيطان پرستان خارجي يا ساير گروههاي متال ديگر نيز از همين طريق صورت ميپذيرد.
اين لباسها از خارج از کشور، مثلاً از دبي يا ترکيه وارد ايران شده و توسط تعداد خاصي فروشنده لباس که کار اصلي آنها فروش اين لباسها ميباشد، به فروش ميرسد.
فروش اين لباسها با توجه به اين که محدوديتهاي زيادي براي دسترسي به آنها در داخل وجود دارد، براي فروشندگان سودآور ميباشد. لباس گروههاي شيطاني معمولاً به رنگ سياه بوده و به صورت تي شرت و شلوار تنگ و چسبان ميباشد.
کفش پسران به صورت پوتين و دختران به صورت چکمههاي چرمي با ساقهاي بلند است. کفشهاي غير پوتين نيز به صورت يک لنگه قفل و يک لنگه کليد نيز است.
در بين آرايشها معمولاً آرايش و ميکاپ به شکل تيپ جنس مخالف ديده ميشود، مثلاً در مورد مو، پسران مانند دختران و دختران مانند پسران آرايش ميکنند.
اين انگشترها معمولاً داراي جنسي نقره و به شکل علائم شيطاني يا علائم و لوگوي گروههاي شيطاني و يا علائم اسکلتي و وحشتناک ميباشد که معمولاً به شکل الهههاي شيطاني هستند.
اين زيورآلات عمدتاً توسط فروشندگان اجناس نقره در کشور به فروش ميرسند و معمولاً مغازههاي خاصي اقدام به فروش آنها ميکنند.
لازم به ذکر است که بيشتر فروشندگان با آگاهي قبلي اقدام به فروش اين لباسها يا علائم ميکنند و تنها عده کمي از آن آگاهي ندارند، چرا که به مرور زمان فروشندگان در تماس با خريداران، آنها و گرايشاتشان را خواهند شناخت.
عده اي از اين فروشندگان گاه حتي از مشتريان خود سفارش ساخت علائم خاصي يا خريد لباس با فرمهاي خاصي را نيز دريافت ميکنند. البته تعدادي مغازه خياطي نيز وجود دارند که با دستگاههاي کامپيوتري خود علائم و نشانهها يا کلمات و لوگوهاي خاص را روي لباس مشتريان ميدوزند.
در ايران در حال حاضر تعدادي آرايشگاههاي زيرزميني در اين زمينه فعال هستند. مدل موي شيطاني در ايران فعلاً به صورت موي خيلي بلند يا بدون مو (طاس) است. عده اي از جوانان علائم شيطاني را روي سر خود به صورت منفي و مثبت درمي آورند. در تيپهاي شيطاني مدل مو، لباس، کفش و زيورآلات حتما بايد با هم هماهنگ باشند، مثلاً در مورد لباس، اگر لباس به جاي تنگ بودن گشاد باشد از تيپ متال وارد تيپ رپ ميشويم.
در حال حاضر عده قابل توجهي از جوانان از مدلهاي شيطاني مانند موهاک، قارچي، طاووسي و... استفاده ميکنند ولي چنانچه آنها از نظر لباس نيز تيپهاي شيطاني نداشته باشند، نمي شود به آنها شيطان پرست اطلاق کرد، چرا که در حال حاضر عده اي از جوانان که ممکن است اصلاً گرايشات شيطاني نداشته باشند از اين مدل موها جهت جلب توجه و... استفاده ميکنند.
تعدادي از اين سي ديها به صورت آزاد در فروشگاههاي سطح کشور به فروش ميرسند و تعدادي از آنها که داراي جنبههاي منفي تري هستند، به صورت دست به دست يا از طريق فروشندگان خانگي به فروش ميرسند.
در بين اين محصولات معمولاً سي ديهايي از تصاوير مستند جنايات ديکتاتورهاي بزرگي مانند هيتلر يا صدام حسين نيز به چشم ميخورد يا در اين فيلمها تصاوير چندش آور قربانيان حوادث و سانحههاي مرگباري که خشونت در آنها موج
مي زند مانند صحنههايي از کشتار و شکنجهها يا اعدامهاي جنگي، يا تجاوزهاي خشن، آزار حيوانات و... به وفور يافت ميشود.
در حال حاضر درهاليوود فيلمهاي شيطاني متعددي ساخته ميشوند که موضوع عمده آنها سکس و خشونت است. در اين فيلم، شکنجه، تجاوز، سنگدلي و بي رحمي موج ميزند. در کنار آن فيلمهايي با موضوع مرده خواري، خونخواري و... ساخته ميشوند که مخاطب اصلي آنها علاقه مندان به موسيقي متال و گروههاي شيطاني هستند.
براي مثال ميتوان به فيلم هشت ميليمتري فيلمهاي ارهاشاره کرد که موضوع اصلي آنها خشونت و تجاوز است. ادامه ساخت اين فيلمها گاه به شمارههاي 4 و 5 ميرسند. براي مثال به طالع نحس 3 يا اره 5 ميتوان اشاره کرد.
آنتوان لاوي قبلاً در فيلم بچه رزماري بازي کرده بوده و در دهه اخير نيز فيلم مستندي با عنوان شيطان سخن ميگويد از او ساخته شده است.
در حال حاضر بسياري از گروههاي شيطاني درباره گروه خود فيلم سينمايي ساختهاند و بسياري از کارگردانان با امکانات زياد در خدمت آنها براي ساخت کليپهاي پرخرج شيطاني هستند. گاه ساخت يک کليپ چند دقيقه اي با قيمت ساخت يک فيلم سينمايي تمام ميشود.
براي مثال ميتوان به کليپهاي مرلين منسون اشاره کرد که در نهايت ظرافتهاي برنامه سازي و کارگرداني ساخته شدهاند. در حال حاضر بسياري از گروههاي شيطاني، آهنگساز فيلمهاي مطرح جهاني هستند. براي نمونه ميتوان به فيلم ماتريکس يا بزرگراه گمشده اشاره کرد که آهنگسازي آن توسط مرلين منسون کار شده است.
در حال حاضر موسيقي سکانسها يا فيلمهاي ترسناک و دلهره آور عموم فيلمها توسط شيطان پرستان ساخته ميشود. در داخل کشور خودمان ايران هم موسيقي سريالهايي با موضوعات شيطاني توسط آهنگسازان موسيقي متال کار ميشود و در داخل سريالهايي کار شدهاند که مانند برنامهها و فيلمهاي غربي در ترويج شيطان گرايي موثر بودهاند.
در اروپا نوعي تفکر از طريق اين فيلمها به مردم تزريق شده است که ترويج شيطان گرايي پرخطر است. آن تفکر به اين صورت است که شيطان در جهت دخالت در امور روحي و مادي داراي قدرتهاي زيادي است. مثلاً قادر است در جسمي حلول يا تناسخ داشته باشد يا اين که ميتواند اجسام را به حرکت در آورده و در زندگي عادي مردم دخالت کند. طبق احکام اسلامي شيطان فقط توانايي وسوسه کردن انسان را دارد و بس.
اما در برخي فيلمها که در چند سال گذشته پخش شدهاند به نوعي اين تفکر غلط را به مخاطب القاء کردهاند که شيطان قادر به دخالت يا تغيير در امور مادي است.
در فيلمهاي غربي اين نگرش که تا حدودي با تفکر مسيحي نيز همخواني دارد به تماشاگر القاء ميشود و اين خود زمينه ساز گرايش به شيطان جهت در امان بودن از او يا کسب قدرت از او است.
از نمونه فيلمهاي غربي در اين زمينه ميتوان به فيلم «کنستانتين» يا فيلم «جن گير» اشاره کرد که هر دو از تلويزيون يا آنونسهاي متعدد پخش شدهاند.
اين گروهها در بين ارامنه و مسيحيان در قياس با اديان ديگر در ايران از جمعيت قابل توجهي برخوردار هستند.
در اين مناطق گروههاي ضد مسيحي که خود را با نام آنتي کريست معرفي ميکنند، ديده ميشوند. اين گروهها در مناطقي که سکونت دارند بر جوانان ديگر تاثير گذار هستند. به شکلي که در مجاورت آنها عده اي از جوانان اديان ديگر نيز خود را آنتي کريست يا ضد مسيح معرفي کرده و با آنها همفکر ميشوند.
در داخل کشور و حتي در دنيا ميتوان گفت که گروههاي ضد زرتشتي يا ضد يهودي وجود ندارند. البته در دنيا گروههاي ضد اسلامي نيز وجود دارند که نسبت به گروههاي ضد مسيحي بسيار کم تعداد هستند.
هدف از بيان اين مطلب اين است که شيطان پرستان و کلا ساير گروههاي منحرف در کشور داراي پاتوقهاي خاص و ويژه اي هستند که اين نکته خود بيانگر انتقالي بودن گرايش به اين جريانات است، به شکلي که جوانان آن را با همنشيني و مجاورت با دوستان و همسالان خود به يکديگر انتقال ميدهند و معمولاً در بين اين جوانان گرايش ذاتي يا استعدادي براي جذب به اين گروهها وجود ندارد.
عموم رفتارها در ابتدا از جديتي برخوردار نبوده و به خاطر جلب توجه صورت ميگيرند ولي در ادامه با استمرار و تکرار، حالتي جدي به خود ميگيرند و خطرناک ميشوند.
بعضي از رفتارها در علاقه مندان در حالت باور و اعتقاد وجود داشته و کمتر عملي ميشوند و معمولاً در حالت شايعه قرار دارند و حتي ما نمي دانيم که آيا اين رفتار توسط آنها به انجام رسيده يا نه و اگر انجام شده چند بار بوده و چقدر شيوع داشته است.
چيزي که مسلم است اين است که اين رفتارها در بيشتر اين جوانان مشترک است و همه از اين رفتارها صحبت به ميان ميآورند. معمولاً شايعات مشترک هستند و عده زيادي ادعا دارند که اين رفتارها را از خود بروز دادهاند يا از ديگران ديدهاند.
به طور کلي اقدامات و رفتارهاي زير در بين شيطان گرايان عموميت دارد:
1- بي اعتقادي به خدا، دين، آخرت، پيامبران و ...
2- اهانت به کتاب مقدس و مخصوصا کتاب انجيل که معمولاً آن را يا پاره ميکنند يا ميسوزانند و ...
3- اهانت به علامتها يا اشياء يا اماکن مقدسه، مثلاً برعکس کردن صليب حضرت مسيح يا اهانت به قبله گاه مسلمين يا نوشتن جملاتي روي کليساها و...
4- اغفال دختران با اقدام به آزار و و اذيت و رابطه جنسي همراه با خشونت با آنها به خاطر عقايد ضد زني و ابرمردي.
عده زيادي از اين گروهها با خشم زياد اعلام ميکنند که از زنها متنفرند و هيچ رابطه اي با آنها بجز خشونت يا تجاوز نمي توانند داشته باشند. عده اي از آنها معتقد هستند که زنان موجوداتي پست و ضعيف هستند که فقط جهت ارضاي غرايز مردان آفريده شدهاند و نبايد بيش از اين به آنها بها داد.
در موسيقي بلک متال گروههاي زيادي وجود دارند که بر ضد زنان شعر ميسرايند يا آهنگ يا کليپ ميسازند. در اين کليپها به وحشيانه ترين شکل ممکن به زنان توهين شده و آنان را مورد آزار و اذيت قرار ميدهند.
به خاطر همين تفکرات در اين موسيقي است که در غرب هرجا دختر يا زني مفقود ميشود يا مورد تجاوز يا قتل قرار ميگيرد ابتدا شيطان پرستان و متال بازها را مقصر ميدانند.
در غرب شايع است که شيطان پرستان جهت انجام مراسم خود بايد دختران باکره يا زنان را قرباني کرده يا در راه شيطان به آنها تجاوز کرده، آنها را باردار سازند.
جالب آنجاست که بعضي از خوانندگاني که در کليپهاي خود به آزار و اذيت زنان ميپردازند خود در انگشتشان حلقه ازدواج دارند يا در پشت صحنه کارهايشان ميبينيم که نامزد يا همسر دارند.
عده اي از شيطان پرستان از اين که مردم مسائلي مانند قتل و جنايتهاي خشن و وحشتناک را به آنها نسبت ميدهند ناراحت هستند و آنها را شايعه ميدانند ولي عده اي از آنها، آن را پذيرفته و اعتراف و اقرار به انجام چنين کارهايي ميکنند.
بعضي از اين قتلها و جنايات فقط متوجه زنان و کودکان نيستند. بلکه در بين اقشار ديگر جامعه نيز ديده ميشوند. براي مثال به نمونههايي از آنها که توسط يک مستند به نام «زنگهاي دوزخ» گزارش شدهاند، توجه کنيد.
تامي سالي وان در سال 1988 در نيوجرسي در حالي که فقط 16 سال داشت به طرز وحشتناکي مادر خود را با چاقوي پيش آهنگي اش ميکشد. او دو دست مادرش را قطع و صورتش را از جمجمه جدا کرده، پس از اين کار به طرز وحشيانه اي رگ و دست خودش را ميبرد، به شکلي که دستش از بدن جدا ميشوند.
طبق گزارشهاي پليس او به موسيقي متال و جادوگري علاقه مند بوده است.
در 12 آوريل 1985 يک پسر 14 ساله طرفدار گروه آيرن ميدن سه نفر را کشت. او علامت 666 را بر سينه خود خالکوبي کرده بود.
يا مثلاً شخصي به نام ريچارد رامسيس جنايتکار بدنام کاليفرنيايي که عده زيادي را با کارد به قتل رسانده و تحت تاثير گروهي به نام AC/DC بوده است. او علامت پنتاگرام را که يک نشانه شيطاني است روي بدن قربانيان يا ديوار خانه آنها ميکشيده است.
نمونه ديگر، موردي است که در فيلم مستند مايکل مور «بولينگ براي کلمباين» شاهد تصاويري از آن بوده ايم. در اين فيلم دو جوان دبيرستاني که 16 و 17 ساله به نظر ميرسند از کمپانيهاي اسلحه سازي آمريکا چند عدد اسلحه سنگين مسلسل، نارنجک و ... خريداري ميکنند و روز بعد در مدرسه با اين سلاحها 12 تن از همکلاسيهاي خود را به قتل رسانده و عده زيادي را نيز مجروح ميسازند. بعد از اين جنايت، اقدام به خودکشي ميکنند.
کن ود خبرنگار، محقق و گزارشگر برنامه تلويزيوني در مستند زنگهاي دوزخ چنين ميگويد:
«چرا ما ميلياردها دلار صرف تبليغات ميکنيم، چون مردم به تبليغات پاسخ ميدهند. اين موسيقي هم نوعي تبليغاته و من بچههايي را ديدم که به اين تبليغات پاسخ دادند، من آنها را روي سکوي سردخانه ديده ام.»
در ايران ما نمي دانيم که چه تعدادي از قتلهاي وحشيانه و مرموز که به صورت کشف نشده باقي ماندهاند به دست شيطان پرستان صورت گرفته يا ميگيرند. البته عموماً تصور ميشود که آنها فقط ادعاي انجام چنين کارهايي را دارند و هرگز توانايي انجام آن را ندارند.
5- کشتن و آزار حيواناتي مانند سگ، گوسفند و گربه به صورت دار زدن، سر بريدن، سوزاندن و ...
اين مساله به کرات در بين جوانان شيطان گرا اتفاق افتاده و خود به آن اقرار کردهاند. اين اتفاق در بسياري از کليپها و حتي لايوهاي زنده متال رخ داده است مانند منفجر کردن يک حيوان با ديناميت يا له کردن جوجهها با کفشهاي آهنين و...
6- برگزاري مراسم خودزني و بعد از آن خوردن خون خود يا ديگري خودزني بين جوانان علاقه مند به موسيقي متال از رواج بالايي برخوردار است. اين خودزنيها به شکلهاي مختلف در بين پسران و دختران ديده ميشود. خودزني در گذشته يکي از مراسم خاص شيطان پرستي بوده است که با آن شيطان پرستان سعي کردهاند توجه شيطان را به خود جلب کنند.
خوانندگان و گروههاي زيادي در موسيقي وجود دارند که اقدام به خودزني ميکنند. ستارگان موسيقي متال مانند «سيد و شيز» يا و «آليس کوپر» ستاره هوي متال راک مرتکب آن شدهاند يا حتي ايگي پاپ يکي از خوانندگان پانک که شيشه شکسته آبجو را روي صحنه روي پوست سينهاش ميکشد. اين خودزنيها گاه به حالت خودکشي نيز نزديک ميشود. حتي شايعاتي در مورد بعضي از گروههايي که اقدام به قطع اندام بدن خود کردهاند شنيده ميشود و حتي عکسهايي در اينترنت درباره آنها وجود دارد.
خونخواري نيز در بين علاقه مندان رواج دارد ولي به نسبت کمتر از خودزنيهاست. خونخواري در بين علاقه مندان شيطانپرستي در ايران يا در بين خوانندگان در خارج اصلاً شايعه نبوده و واقعيت دارد.
خونخواري يکي از مراسم خاص شيطان پرستان است که در آن خود خون يا خون را همراه با شراب مينوشند. اين مراسم را شيطان پرستان به خاطر تمسخر مراسم شام آخر حضرت مسيح انجام ميدهند که ايشان (مسيح) به قول مسيحيان در آن مراسم فرمودهاند: از اين شراب بنوشيد که همانا خون مناست. البته لازم به ذکر است که خودزني در بين بعضي جوانان در غير از گروههاي شيطان پرست نيز رواج دارد. خودزني در بين بيماران رواني، زندانيان يا جواناني که ميخواهند شجاعت و جسارت خود را به بقيه نشان دهند هم ديده ميشود.
گاهي اوقات خودزني در بين علاقه مندان متال بعد از مصرف مشروبات الکلي يا مصرف مواد مخدر يا مواد روانگردان اتفاق ميافتد که عده اي از آنها اين عمل را بعد از مصرف، مرسوم قلمداد ميکنند. عده اي از جوانان علاقه مند به موسيقي متال علت خودزني را جداي از جلب توجه، به افسردگي و مشکلات روحي نيز نسبت ميدهند.
مصرف مواد در بين علاقه مندان از همان ابتداي ورود موسيقي شروع ميشود و عده کمي از جوانان هستند که علي رغم ورود به اين موسيقي درگير اعتياد نشدهاند.
بسياري از ستارگان راک، جان خود را بر سر مصرف مواد از دست دادهاند، عده اي از آنها که از بزرگترين خوانندگان يا نوازندگان موسيقي راک هستند بر اثر مصرف زياد فوت کردهاند. افرادي همچون جيميه ندرميکس، جيمي شاپلينف، کيت مون، جام بانا، باب مارلي و ...
کارشناسان معتقد هستند که يکي از دلايل شيوع مصرف مواد مخدر در بين خوانندگان راک و متال اين است که چون پخش کنندگان مواد مخدر در دنيا هيچ رسانه اي براي تبليغ مواد خود ندارند اين مواد را به صورت رايگان و به مقدار بسيار در اختيار خوانندگان و نوازندگان متال قرار ميدهند تا آنها با مصرف آن، آن را بين جوانان رواج دهند.
عموماً تماشاگران براي نشان دادن محبت خود به خواننده در هنگام اجرا يا بعد از آن به او مواد مخدر هديه ميدهند تا به اين صورت علاقه خود را به او نشان دهند. در حال حاضر جوانان در ايران در کنار مصرف مواد مخدر گياهي، از داروها و مواد مخدر شيميايي خاصي مصرف ميکنند.
براي نمونه آنها داروهاي خواب آور يا آرام بخشي مانند ترامادول، ديازپام، کلرازپام، اگزوزپام، بي پري ميدين يا... را به تعداد بالا گاه به اندازه يک برگ قرص مصرف ميکنند و به نشئگيهاي 24 ساعته يا چند روزه ميروند. داروخانهها عموماً بايد با نسخه پزشک اين داروها را در اختيار آنها قرار بدهند ولي متاسفانه اين طور نبوده و آنها به صورت آزاد اين داروها را به مشتريان ميفروشند. مصرف اين داروها آن هم با تعداد بالا در حد يک برگ يا 2 برگ آثار ويران کننده اي برتن يا جسم آدمي دارند.
قدرتهاي مستکبر دنياي زر و زور در طول تاريخ بشريت راههاي بسياري را براي از بين بردن قدرت معنويت و دين امتحان کردند تا بتوانند دنياي مطلوب خود را بسازند، دنيايي بدون دين و تهي از اعتقادات تا اهداف سياسي و اقتصادي آنها بيش از پيش تامين شود. آنجا که انواع بمبهاي شيميايي و تحريمهاي اقتصادي و ترورهاي فردي و جمعي نمي تواند وحدت ملي و اسلامي جوانان ايراني را درهم شکند، شايد ايجاد گروههاي تخديري بتواند آنها را پراکنده کند و جامعه اسلامي را به ورطه فنا و نابودي بکشاند. بدون شک حفاظت و حراست مسوولان از مرزهاي فرهنگي باز هم مثل گذشته خواب شيرين سلطه مستکبرين را آشفته خواهد کرد.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.
زندورلاوي است که کليساي شيطان را در سال 1966 بنيان نهاده است. در حال حاضر شيطان پرستي در دنيا توسط 3 دروازه يا بهتر بگوييم 3 عامل يا حامل وارد کشورها ميشود:
1- کليساهاي شيطاني
2- جادوگري
3- موسيقي بلک متال
ما در ادامه به توضيح يک يک آنها ميپردازيم و خواهيم گفت که شيطان پرستي توسط کدام يک از آنها به کشور ما وارد شده است و چه خصوصياتي دارد.
کليساي شيطان
اولين کليساي شيطاني را آنتوان زندورلاوي تاسيس کرد. در افکار و عقايد او انسان محور و مرکز عالم هستي است و اين انسان است که خدا را ميسازد. او به ولايت کسي يا چيزي با نام شيطان اعتقاد نداشته و انسان را حاکم بر خدا و شيطان ميداند.اصول شيطان پرستي آنتوان لاوي
1- در شيطان پرستي خدايي وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.2- عدم پرستش شيطان (ابليس)، زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
3- ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
4- اعتقاد به لذت بردن در حد اعلاي آن زيرا تمام لذات در خوشي دنيايي است و اين خوشيها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي کارهاي روزانه آماده ميکنند.
او قواعد 11 گانه و نيز گناههاي 9 گانه اي را براي شيطان پرستان تنظيم کرده است ولي آنچه مردم بعدها از شيطان پرستان در جهان ميبينند به هيچ وجه با اين قوانين و گناهها سازگار نبوده بلکه بر ضد آنها است.
مثلاً در مورد قتل، تجاوز، قرباني کردن، حيوان آزاري، کودک آزاري و...، آنتوان لاوي آن را قبول نداشته و در فرامين خود آنها را رد کرده است. ولي در حال حاضر مراسم شيطان پرستي چيزي به جز انجام اين اعمال نيست.
همه اينها نشان از تناقض گوييهاي آنتوان لاوي و پيروانش دارد. (در شيطان پرستي افکار و عقايد و نظرات در حال تغيير و از نسبيت برخوردار هستند.) البته همه آنها اين خصوصيت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند که چون ما خودمان خدا هستيم پس هر کاري بخواهيم انجام ميدهيم و اين مسخره است که يک شيطان پرست به قانون يا مقرراتي پايبند باشد.
ولي جاي تعجب دارد که اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چيز ميدانند پس چرا قوانين و مقررات و گناهاني براي پيروان خود ايجاد ايجاد کردهاند. تيم برتون جمله جالبي درباره شيطان پرستان دارد: شيطان پرستي آنارشي احمقهاست.
اين اختلافات و تناقضات زمينه ساز بروز مشکلات زيادي در بين رهبران و پيروان شيطان گرايي شده است به شکلي که در سال 1975 شخصي به نام مايکل آکينو از کليساي شيطان جدا شد و معبدي را با نام معبد ست بنيان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوي به خدايي با نام شيطان اعتقاد داشت.
جادوگري
جادوگري قرنهاست که در غرب (اروپا و آمريکا) طرفداران زيادي داشته است. جادوگران غربي که تنها عده کمي از آنها اصلاً گرايشات شيطاني ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه يا شياطين، به قدرتهاي ماورايي شيطاني دسترسي يابند. در قرون وسطي عده بسيار زيادي از جادوگران توسط کليسا سوزانده شدند چرا که کليسا معتقد بود آنها در پي ارتباط با شياطين قادر به دخالت در امور مادي و دنيوي هستند و نيروهاي غيرمادي خود را از منابع پليد به دست ميآورند. در عصر حاضر جادوي سياه يا همان بلک مجيک يکي از ارکان و مراسم اصلي شيطان پرستان است و در کشورهايي چون انگلستان و آمريکا علاقه مندان بسياري دارد. جادي سياه به غير از کليساي شيطان توسط اساتيد خبره در دورههاي آموزشي و کلاسهايي به علاقه مندان آموزش داده ميشود.در حال حاضر علت اصلي ورود عده اي از جوانان به گروههاي شيطان پرست يادگيري بلک مجيک (جادوي سياه) است. جادوي سياه از مراسم آييني آفريقاييان به آمريکا آمده و در حال حاضر بيش از همه جا در کليساهاي شيطاني تعليم و تحصيل ميشود. بيشتر وردها و ابزار و مراسمات اين نوع جادو داراي علائم و نشانههاي شيطاني هستند.
در دهههاي بعد از جنگ جهاني اول فضاي اجتماعي اروپا و آمريکا به انواع تبليغات و ابزار و حتي بازيهاي جادوگري مانند ويجي برد آلوده است.
ويجي برد که يک وسيله پيشگويي است در مراسم احضار ارواح استفاده ميشد تا سال 1967 فروش ويجي برد از مناپلي که پرفروش ترين اسباب بازي بود بيشتر شد. اين خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگري است که در سالهاي اخير مصداق آن را در کتاب و فيلمهاي مرتبط با جادوگري مانند هري پاتر ديده ايم.
خوشبختانه جادوگري غربي که ما آن را بلک مجيک و انواع وسايل ديگر مانند ويجي برد و... ميشناسيم هنوز وارد ايران نشده و شايد تنها جوانان ما نام آن را از کتابها يا فيلمهاي هري پاتر شنيده باشند.
موسيقي پلک متال
شيطان وقتي کليساهاي شيطان و جادوگري را ناتوان در تبليغات ديد دروازه اي ديگر ساخت و آن موسيقي است.دو دروازه جادوگري و کليساهاي شيطان جهت تبليغات خود در سطح جهان داراي محدوديتهاي فراواني هستند. براي مثال کليساهاي شيطان تنها در چند کشور جهان موجود هستند. يا در مورد جادوگري که تنها کشورهاي غربي از آن استقبال کردهاند و کشورهاي شرقي به خاطر عدم همخواني زبان آن با فرهنگ شرق اصلاً از ان استقبالي نکردهاند.
همين مسائل باعث شده که اين دو دروازه در قياس با موسيقي کمترين مشتريان را براي گرايش به شيطان پرستي داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسيقي بلک متال در همه کشورهاي دنيا مخاطب و علاقه مند دارد و اين به خاطر آن است که موسيقي، زباني بين المللي دارد و داراي ظرافتهاي هنري فريبنده و اغوا کننده است که ميتواند به راحتي بر احساسات مردم تاثيرگذار باشد.
علت ديگر هم راحتي دسترسي به آن است به شکلي که به راحتي ميتوان آن را توسط همه رسانهها و همه ابزارهاي رسانهها در همه جا در اختيار مخاطب قرار داد.
لازم به ذکر است که اين 3 دروازه در دنيا داراي مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلاً شيطان پرستاني که از طريق کليساي شيطان به شيطان پرستي گرايش پيدا کردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنسي، نژاد و اهداف، خواستهها و... با شيطان پرستاني که از طريق جادوگري و يا از طريق موسيقي جذب شيطان پرستي شدهاند تفاوت دارند.
البته از نظر تعاليم و اعتقادات نيز کليساي شيطان و موسيقي بلک متال اختلافات زيادي دارند:
مثلاً در مورد کليساي شيطان، آنتوان لاوي در قوانين 11گانه و آيات 9 گانه خود قرباني کردن انسان، قتل، تجاوز، حيوان آزاري و کودک آزاري را رد کرده است.
در صورتي که در موسيقي بلک متال همه جور جرم و جنايتي انجام ميپذيرد و هيچ استثنا و مورد نهي شدهاي وجود ندارد.
مورد اختلاف ديگر مواد مخدر است. مثلاً آنتوان لاوي شيطان پرستان را از مصرف آن برحذر ميدارد و معتقد است مصرف آن براي انسانهاي ضعيف ميباشد نه انسان قدرتمندي چون يک شيطان پرست، در صورتي که در موسيقي متال اصلاً اين گونه نيست و الان بزرگترين پايگاه تبليغاتي مواد مخدر در جهان موسيقي متال است.
لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوي در تئوريهاي خود مسائلي مانند قرباني کردن را رد کرده ولي عملاً چه خود او و چه پيروانش پايبنديها را به قوانين و مقررات بيان شده نقض کرده و به آن معتقد نيستند.
اصولا در شيطان پرستي هيچ حکم و قانون ثابتي نمي توان يافت و همه احکام و عقايد نسبي هستند و اختلاف و تناقض در عقايد و رفتار در بين آنها امري منطقي و طبيعي است.
اگر تناقضها و اختلافات را در کليساي شيطان بتوان تحمل کرد تناقض و اختلافات در موسيقي بلاک متال بسيار گسترده تر است. چرا که در آن با توجه به گستردگي مخاطب و تعداد بسيار زياد گروهها در همه کشورهاي جهان، هر کسي ساز خودش را ميزند.
در اين نوع موسيقي جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و به تبع آن ميزان فروش کاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاري ميزنند و هر کليپي که بخواهند و بتوانند بسازند ميسازند و به هيچ کس و هيچ چيز مقيد نيستند.
موسيقي بلک متال، متال مخلوطي از موسيقي و نمايش است براي همين معمولاً گروهها علاوه بر ارائه موسيقي خود، اعمال و رفتار نمايشي نيز ارائه ميدهند.
براي همين صحنه موسيقي اين گروهها محل اجراي همه نوع نمايشي شده است مثلاً يک گروه بر روي صحنه خودزني ميکند، گروه ديگر خونخواري ميکند، گروه ديگر مرده خواري و همين طور اعمالي مانند: منفجر کردن حيوان با ديناميت، نصف کردن يک زن با اره (حقههاي نمايشي)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجيل، انجام اعمال جنسي منحرفانه و ... البته عجيب و غريب بودن اين گروهها فقط در دکور و مسائل نمايشي نيست بلکه در محتوا نيز به همين صورت ميباشد.
مثلاً خواننده اي خود را ضد خدا معرفي ميکند، خواننده اي ديگر خود را ضد دين، ديگري ضد انسان و همين طور ضدهايي مانند: ضد دنيا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و ...
مثلاً خواننده اي که خود را ضد بشر معرفي ميکند سعي ميکند در اشعار يا کليپهاي خود اين تفکر را تبليغ کند که مثلاً ما بايد خودکشي کنيم، يا اين که بايد نسل بشر را از بين برد يا اين که پدران و مادران نبايد ما را به وجود ميآوردند و ...
البته عموماً اين افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمي آيند و بيشتر توسط مخاطبان آنها عملي ميشوند. خواننده يا نوازنده بعد از اجرا سوار ليموزين خود شده و به ويلاي خود ميروند اما اين مخاطب کم سن و سال آنهاست که تحت تاثير افکار يا کليپها قرار گرفته و آسيبهايي را براي خود و جامعه پديد ميآورد البته پاره اي از اين تفکرات عملي شدهاند. مثلاً ضد زنها اقدام به دزديدن يا کشتن دخترها و زنها کردهاند يا ضد بشرها اقدام به خودکشي دسته جمعي کردهاند، يا ضد مسيحيها اقدام به آتش زدن کليساها يا کشتن کشيشها کردهاند. مثلاً در مورد اخير خواننده اي به نام ورکا ويکرنس که از شهرت جهاني برخوردار است و همه او را با نام بارزام ميشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کليسا از جمله کليساي فانتوف کرد. او بعد از اين اتفاق دستگير و روانه زندان شد و در حال حاضر نيز دوران محکوميت خود را سپري ميکند.
البته لازم به توضيح است که همه گروههاي موسيقي متال، شيطاني نيستند بلکه حتي تعداد انگشت شماري گروههاي معتقد به خدا نيز در آنها پيدا ميشود. يا اين که بعضي از گروهها مانند متاليکا نيز وجود دارند که در اشعار خود مسائل و مشکلات اجتماعي و سياسي روز را مطرح ميکنند، مثلاً در اين مورد آلبوم «و عدالت براي همه» متاليکا قابل توجه است. حتي تعدادي از گروههاي متال نيز وجود دارند که در اشعار خود عليه ظلم و فساد دولتهاي مستکبري مانند آمريکا و اسرائيلي سخن راندهاند.
مثلاً گروه سپولترا، کليپي با نام «سرزمين» ساخته که در آن از ظلم اسرائيل عليه ملت فلسطين سخن گفته است. البته بخش قابل توجهي از اين موسيقي را کليپها و آهنگهاي ضد جنگ تشکيل ميدهند.
موسيقي متال در ابتداي شکل گيري آن، برخلاف زمان حال نوعي موسيقي ضد جنگ بوده که تم اصلي آن مبارزه با دولت آمريکا و جنگ طلبيهاي آن بوده است. اين موسيقي در ابتدا پيام آور صلح و دوستي بوده است.
موسيقي متال خود داراي زيرسبکهاي مهمي مانند هوي متال، دث متال، تراش متال، بلک متال و انواع زيرشاخههاي ديگر است. موسيقي هوي متال نسبتا از نظر محتوايي نسبت به سبکهاي ديگر ملايم تر است ولي از جنبه کفر و شرکا هيچ سبکي به پاي بلک متال نمي رسد.
موسيقي بلک متال در دنيا بزرگ ترين پايگاه تبليغاتي شيطان پرستي است به حدي که حتي جادوگري و کليساي شيطان نيز به پاي آن نمي رسند.
شيطان پرستي در ايران
شيطان پرستي در ايران تنها از طريق موسيقي بلک متال طرفداراني را جذب خود کرده است و دليل گرايش برخي جوانان به آن نيز نفوذ اين موسيقي به داخل کشور است.اين نوع شيطان پرستي از طرف شيطان پرستان حقيقي با نام شيطان پرستي تفنني شناخته ميشود؛ چرا که بعضي از خصوصيات و اصول شيطان پرستي کليسايي را دارا نبوده و بيشتر محصول صنعت موسيقي و جذابيتهاي نمايشي همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ايران تعداد کمي شيطان پرست واقعي يا کليسايي نيز وجود دارد که عموماً از نظر سني بالاي 30 سال دارند و عمدتاً با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شيطان پرستان موسيقيايي، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ايران و خارج از آن گروههايي هستند که بهاشتباه از طرف مردم به عنوان شيطان پرست شناخته ميشوند. اين دسته گروههايي هستند که رويکرد خاصي به خدا و اديان دارند و اصلاً گرايشات شيطاني ندارند. مثلاً گروههاي ضد مسيحي که عده اي از آنها منکر وجود حضرت مسيح نيستند و با مسيحيت رواج يافته در عصر حاضر مشکل دارند. اين گرايشها در مورد اديان ديگر هم صادق است. در مورد خدا نيز عده اي هستند که اصلاً گرايشات شيطاني نداشته بلکه ديدگاههاي خاصي درباره وجود خدا دارند. مثلاً گروهي که طبيعت پرست هستند و...
بهتر است علاقه مندان موسيقي متال را به 2 گروه عمده تقسيم کنيم:
1- گروهي که علاقه مند به موسيقي متال هستند ولي شيطان گرا نيستند. اين گروه ممکن است هرگز وارد جريانهاي شيطان گرا نشده باشند يا اين که زماني در گذشته آن هم در سنين جواني وارد گروههاي شيطان گرا شدهاند، ولي در حال حاضر گرايشات شيطاني ندارند.
اين گروه عموماً از نظر سني، تحصيلات و وجهه اجتماعي در سطح بالاتري از گروه دوم قرار دارند.
اين گروه بيشتر از آن که شيطان گرا باشند، افراد فاقد گرايشات مذهبي و عده زيادي از آنها لائيک هستند.
اين گروه در کشور بيشتر در بين نويسندگان، نوازندگان يا خوانندگان حرفه اي اين موسيقي ديده ميشوند و بيشتر فعاليتهاي تبليغي يا فرهنگي موسيقي متال توسط اين گروه انجام ميپذيرد.
اين افراد کمتر در پارتي يا پارکها يا فعاليتهاي گروهي شرکت ميجويند و رفتارهاي ضد اجتماعي و ضد اخلاقي در بين آنها کمتر ديده ميشود. اين افراد بيشتر در حد لباس و مد و تيپ با گروه دوم شباهت دارند و سعي دارند از برخوردهاي جلف و نمايشي پرهيز داشته باشند.
2- گروهي که علاقه مند به موسيقي متال و شيطان گرا هستند. اين گروه به قول افراد گروه اول، غيرحرفه اي هستند چرا که با اين موسيقي برخورد محتوايي دارند و بيشتر جذب نمايشها و شوهاي همراه با اين موسيقي شدهاند.
موسيقي متال در ايران
موسيقي متال از سالها پيش همزمان با شيوع اين موسيقي در ديگر کشورهاي جهان در داخل وجود داشته است. براي مثال فيلم پرسپوليس ساخته مرجان ساتراپي نشان ميدهد که بعد از انقلاب در تهران در سالهاي حدود 1363 کليپهاي شيطاني گروه آيرن ميدن به فروش ميرفته است.به طور جدي اين موسيقي از سالهاي 1370 به بعد در داخل (بيشتر تهران) جايگاه ويژه اي را بين مخاطبان باز ميکند.
فيلم سراب محصول روايت فتح، شاهد خوبي براي اين ادعاست. در اين فيلم نشان داده ميشود که حتي خودزني، يا بي ديني يا حتي موسيقي رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فيلم با دختري مصاحبه شده که او ميگويد: خدا را قبول ندارد و براي جرايمي که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمي است. حتي در ادامه تصاويري از خودزني او که قبلاً نام گروه شيطاني Slayer را بر روي دستش حک کرده بوده، نشان داده ميشود.
به طور يقين در آن زمان کليپ گروههاي شيطاني همچون Slayer و آيرن ميدن به صورت قاچاقي يا بعدها از طريق ماهواره بين جوانان پخش ميشده است، البته اگرچه در حدود سالهاي 1370 اين موسيقي در کشور رواج داشته ولي شيطان گرايي به شکل امروزين آن رواج نداشته است.
منظور اين است که شايد در آن زمان بي ديني و دين گريزي همراه با مسائل ديگري مثل خودزني، خونخواري و... به صورت محدود در کشور وجود داشته ولي شيطان گرايي به صورت امروزين آن، به شکلي که مثلاً جوانان علاقه مند اقدام به راهاندازي گروه يا تشکيل ميتينگ و پارتي کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان اين موسيقي بيشتر از آن که با سبکهاي پرخطري مثل بلک متال در کشور رايج باشد، با سبک هوي متال و آن هم گروههايي مثل متاليکا طرفداراني داشته است.
مي توان گفت که جرقههاي شيطان پرستي از زماني در کشور زده ميشود که جوانان در مورد اين موسيقيها به وسيله کتاب يا نشريات، تغذيه فرهنگي ميشوند. از حدود سالهاي 1373 به بعد کم کم کتابها و نشريات از موسيقي متال سخن ميگويند تا اين که از سالهاي 1375 به بعد موج گسترده اي از کتابهاي اشعار اين گروهها وارد بازار ميشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ ميدهد:
1- اطلاعات علاقه مندان نسبت به موسيقي بالا رفته و به صورت سازمان يافته تر عمل ميکنند.
2- تمايل جوانان براي تشکيل گروههاي موسيقي و غيرموسيقي بيشتر ميشود و به عبارتي، علاقه مندان در گرايش به اين موسيقي همگراتر ميشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و يادگيري اين موسيقي و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نيز شروع ميشود. در کنار انتشار کتابها و اجراي کنسرتهاست که ميتينگهاي گفتگو يا افرادي مانند ليدر يا سرگروه خود را نشان ميدهند.
ليدر در گروه کسي است که از نظر اطلاعات موسيقيايي و اعتقادي يا از نظر داشتن آرشيو صوتي تصويري گروههاي مختلف موسيقي از بقيه قوي تر است. البته در خود علاقه مندان اصلاً چنين اصطلاحي يا معادل آن وجود ندارد. ولي معمولاً در اين گروهها علاقه مندان تحت نظر فردي به فعاليت ميپردازند که واجد يکي از دو خصيصه بالاست. ميتينگها هم جايي هستند براي تبادل نظر يا بحث و گفتگو يا به قول خود علاقه مندان محلي «کل کل کردن» .
در ميتينگها علاقه مندان به اطلاعات فروشي اقدام ميکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضاي گروههاي ديگر به رقابت ميپردازند.
محل ميتينگها عموماً فضاهاي سر باز مانند پارک و ... ميباشد. اين محلها در هر شهر يا منطقه جاهاي شناخته شده و مشخص هستند. محل ميتينگها که از آنها به عنوان پاتوق هم ياد ميشود، عموماً از طريق نيروهاي امنيتي شناخته شده، هستند ولي عملاً در اين مناطق امکان از بين بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نيروهاي انتظامي يا امنيتي موقتي و موضعي است و اين برخوردها نيازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموماً علاقه مندان از طريق اينترنت از زمان و مکان ميتينگ با خبر ميشوند و به صورت آفلاين يکديگر را مطلع ميسازند. بعضي از مواقع تعداد افراد حاضر در ميتينگ به 50 تا 150 نفر هم ميرسد. البته بعضي از ميتينگها در خانههاي علاقه مندان نيز برقرار ميشود.
مخاطبان موسيقي متال
علاقه مندان موسيقي متال داراي گروه سني مشخصي هستند. اين رنج سني از حدود 14 12 سالگي شروع و عموماً به 30 28 ختم ميشوند. بندرت اتفاق ميافتد که اين جوانان بعد از سن 30 سالگي يا ازدواج، به علاقه مندي خود به اين موسيقيها ادامه دهند.سن شايع علاقه مندان 24 16 ميباشد و نسبت حضور دختران به پسران در اين موسيقي حدودا يک به 10 ميباشد و اين به خاطر سبک و شکل اين موسيقي و يا حتي ضد زن در اين موسيقي است. دختران کمتر به موسيقي متال و بيشتر به موسيقي رپ علاقه مندند.
عده زيادي از دختران علاقه مند به اين موسيقيها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب اين موسيقيها ميشوند و عموماً اطلاعات غلطي از اصل و ريشه اين موسيقيها دارند.
بعضي از دختران علاقه مند به اين موسيقيها جهت حفظ سلامت جنسي خود سعي ميکنند به صورت فردي و بدون ارتباط با پسران با اين موسيقيها در ارتباط باشند.
بيشتر علاقه مندان از نظر روحي و شخصيتي داراي ويژگيهاي خاصي هستند. آنها دوست دارند متفاوت از ديگران به نظر برسند. آنها عموماً از نظر رواني سالم نيستند يا به طور کلي از معيارهاي عمومي سلامت روحي رواني در جامعه سطح پايين تري دارند. آنها از نظر خانوادگي نيز داراي مشکلات خاصي هستند و عموماً از طرف خانواده دچار فشارها يا تنشهايي هستند. غالباً روابط جوانان علاقه مند به اين موسيقيها با پدر و مادر يا افراد خانواده تيره است و حتي عده اي خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقه مندان موسيقي متال عموماً از طرف دوستان، يا افراد فاميل يا افراد نزديک خانواده مانند برادر يا خواهر به اين موسيقيها وارد ميشوند. چرا که علاقه مندي به اين موسيقيها نيازمند گذشت زمان و مجاورت با آن ميباشد. جوانان علاقه مند به اين موسيقيها از همه نوع خانوادههايي هستند ولي بيشتر آنها از رفاه نسبي در خانواده برخوردارند.
گرايش مذهبي در خانواده نقش مهمي را در علاقه مندي جوانان به اين موسيقيها بازي ميکند. طرفداران اين موسيقي بيشتر از خانوادههايي هستند که از نظر گرايشات و تعصبات مذهبي در خانواده و يا ميزان آزادي عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفريط شدهاند.
در بين اين گروهها عموماً خانوادهها از گرايشات اعتقادي فرزندان خود اطلاعي ندارند و فقط ممکن است آشنايي بسيار ضعيفي با موسيقي مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسياري از خانوادهها يا در مورد علائم يا نشانههاي مورد استفاده فرزندان اطلاعي ندارند و عده بسيار کمي هم اگر اطلاع دارند اين مسائل را فانتزي گونه و زودگذر ميدانند و نسبت به آن بي توجه هستند.
در بعضي از خانوادهها وقتي خانواده به فرزندان خود در مورد اين موسيقيها اخطار ميدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهاي مختلف اغفال ميکنند و موضوع را به شکلي ديگر به آنها وانمود ميکنند مثلاً تعدادي از کليپهاي کم خطر را به خانواده نمايش ميدهند و وانمود ميکنند که آنها علاقه اي به گروههاي شيطاني ندارند.
علت علاقه مندي جوانان به اين موسيقيها
عموماً جوانان به علت مجاورت با اين موسيقيها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب ميشوند و کمتر ميتوان گفت که در آنها علاقه يا استعدادي ذاتي به اين موسيقيها وجود دارد چرا که اين موسيقيها با فطرت انساني همخواني ندارند و با آن در تعارض هستند.حتي عده اي از طرفداران اين موسيقي واقعا علاقه اي به اين موسيقي ندارند ولي براي جلب توجه به زور هم که شده سعي دارند خود را به آن علاقه مند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتي براي ايجاد کردن علاقه در خود به تمرين و خود آزاري هم ميپردازند. علت اصلي ورود به اين موسيقيها از طرف جوانان خود نمايي و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابيتهاي رسانه اي اين نوع موسيقيهاست. (خشونت، سکس و...) در مرحله بعدي فضاهاي جنسي اين موسيقيهاست که علاقه مندان از طريق آن ميتوانند وارد محيطهاي پر خطر شوند و در مرحله بعدي، روحيه اعتراض، عصيان، گريز، انکار و ... نهفته در اين موسيقيهاست.
چگونگي ورود به اين موسيقيها
بيشتر جوانان از گروههاي ساده و کم خطري مانند متاليکا (هوي متال) که بيشتر داراي اشعار اجتماعي است شروع ميکنند اما کم کم تحت تاثير تحريک و تشويق دوستان به گروههاي پرخطر بلک متال وارد ميشوند.فعاليتهاي فرهنگي مربوط به اين موسيقيها در داخل کشور
کتاب
در داخل کشور از حدود سال 1375 تا به حال دهها کتاب که عموماً به صورت متن اشعار گروههاي معروف همراه با ترجمه آنها ميباشند، به چاپ رسيده است.در کنار آنها دهها نشريه نيز غافل از گرايشات اعتقادي و خصوصيات اخلاقي اين گروهها اقدام به چاپ شعر يا مصاحبه از اين گروهها کردهاند. البته کتابهايي نيز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهاي اين نوع موسيقيها در کشور مجوز گرفته و چاپ شده است.
در متن اين کتابها، اشعاري با موضوعات ضد دين، خشونت، سکس و ... موج ميزند. در اين کتابها، نويسندگان با چاپ بيوگرافي و تصاويري از اعضاي گروه يا مصاحبه با آنها اقدام به تبليغ گروههاي موسيقي کردهاند.
حتي در يکي از اين کتابها، نويسنده پاي خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص کليساي شيطان روي جلد کتاب خود کرده است.
در صفحات مقدمه عموم اين کتابها سعي شده اين نکته بيان شود که گروهي که کتاب درباره آن نوشته شده، گرايشات ضد آمريکايي و مخالف با صهيونيسم داشته است و اين در حالي است که عموم اين گروهها آنارشيست و اصلاً با هر حکومت و دولتي مخالف هستند.
تنها تعداد کمي از اين کتابها و نشريات بعد از چاپ توقيف شدهاند يا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.
جهت درک بهتر جريان چاپ اين کتابها در کشور، به معرفي و نقد يکي از اين کتابها با نام «در انتظار آفتاب» ميپردازيم که در سال 1380 به چاپ رسيده است. اين کتاب درباره زندگي و اشعار خواننده گروه The Doo« » جيم موريسون ميباشد.
روي جلد کتاب عکس خواننده و در پشت آن عکسي از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم ميخورد.
البته در کتاب عکسهاي زيادي از خواننده ديده ميشود، همچون عکسهايي از دوران کودکي و جواني خواننده، عکسهايي از خواننده همراه با گروه موسيقي اش، عکسي از دستگيري خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهين به مقدسات، عکس چند ستاره راک و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصيت خواننده، جهت بررسي شخصيت جيم موريسون و کتاب چاپ شده از او در ايران زندگي او را از روي فيلمي از اليور استون با نام «The Door» که در مورد زندگي او ساخته شده است، مورد بررسي قرار ميدهيم.
در سکانسي از فيلم جيم مورسيون در يک بار، مشغول به خواندن ميشود. او به يکباره در اشعار خود رو به پدرش ميگويد: پدر، ميخواهم تو را بکشم» و بعد از آن جملات منحرفانه اي در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بيان ميکند. همه کساني که در بار حاضر هستند به يکباره ساکت شده و به او نگاه ميکنند. رئيس بار به او فحاشي کرده و از او ميخواهد که اجرا را متوقف و بار را ترک کند. موريسون بعد از پايان اجرا به شدت از رئيس بار به خاطر بيان جملات وقيحانهاش کتک ميخورد و مورد فحاشي قرار ميگيرد.
در فيلم اليور استون پلانهاي مختلفي درباره فساد اخلاقي او وجود دارد که بسياري از آنها قابل بيان در اين مقاله نيستند.
در جايي از فيلم او در يک بار در حضور همگان ادرار ميکند، يا در اجراهاي زنده لخت ميشود، يا جملات رکيک و زننده به کار ميبرد، به شکلي که پليس در هنگام اجرا بارها به او هشدار ميدهد.
در فيلم، او دائم الخمر نشان داده ميشود و مصرف مواد مخدر کار هميشگي اوست، او حتي مصرف مواد يا مشروبات الکلي را روي سن هم رها نمي کند، او چنان شيفته مواد مخدر است که تماشاگران براي ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر براي او روي سن پرتاب ميکنند. او در چند جا به مقدسات توهين کرده و جملات کفرآميز بر زبان ميآورد. مثلاً در يک جا رو به همه ميگويد: «من ابليسم و هر کاري بخواهم ميکنم».
او در فيلم با زني که به نظر ميرسد از فرقه پگانها يا شيطان پرستهاست، دوست شده و با او به شيوه شيطان پرستها هم قسم ميشود (بريدن دستها و آميختن خون دستها به هم).
او در سکانس معروف فيلم بعد از روابط نامشروع با زن شيطان پرست اقدام به خودزني و خونخواري ميکند.
خواننده در فيلم در چند جا اعلام ميکند که جسم او توسط روح يک سرخپوست تسخير شده است. کارگردان در تمام فيلم اين مساله را به طور واضح به کرات تاکيده کرده است.
حضور روح سرخپوست بيشتر در جاهايي به چشم ميخورد که خواننده از خود بي خود شده و اقدام به انجام اعمال غيراخلاقي ميکند.
کارگردان در بيشتر بخشهاي فيلم سعي کرده جيم موريسون را منحرف نشان دهد. مثلاً در ارتباط او با معشوقهاش نشان ميدهد که او خيانتکار است و با دختران و زنان زيادي رابطه دارد.
در چند جاي فيلم، پليسي به خاطر حرکات ناشايست خواننده روي سن به او اخطار ميدهد تا اين که بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشايست در ملا عام و انجام رفتارهاي منحرفانه جنسي و وضع بد متهم در اماکن عمومي محكوم به پرداخت 50 هزار دلار جريمه نقدي و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محکوم ميکنند.
اين در حالي است که در کتابي که درباره خواننده در ايران چاپ شده است، نويسنده سعي کرده جيم موريسون را مردي صلح طلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.
مثلاً او در کتاب بيان کرده است که اخطارهاي پليس به او به خاطر افکار انتقادي و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در کتاب خود در آلبوم «The End» جملات منحرفانه جيم موريسون درباره مادرش را سانسور کرده و اين در حالي است که نويسنده در کتاب خود بيان ميکند که فيلم اليور استون را ديده است.
کارگردان فيلم که با خواننده هموطن ميباشد در فيلمش سعي کرده او را انساني عياش و شهوت پرست معرفي کند، مثلاً در سکانسي از فيلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافه وزن او هشدار ميدهند و از او ميخواهند که سکس، مشروب و مواد مخدر را کنار بگذارد.
نويسنده در کتاب عکسهايي از اجراهاي خواننده و مراسم سي امين سالگرد او براي علاقه مندان چاپ کرده است. همچنين در پايان کتاب خود 8 سايت مطرح اينترنتي حاوي مطالب خواندني و عکسهاي خاطره انگيز در مورد خواننده و اعضاي گروه او را معرفي کرده است.
همچنين به ستارگان ديگر راک ايميل زده و از آنها خواسته که در مدح جيم موريسون جمله اي بگويند و جملات تحسين برانگيز آنها در مورد خواننده را همراه با عکس آنها به چاپ رسانده است. نويسنده در ابتداي کتاب خود علت نگارش اين کتاب را اشعار زيبا و شخصيت خواننده معرفي کرده است.
در مورد تعداد کتابهاي چاپ شده با اين مضامين در ايران ميتوان بيش از 50 جلد کتاب را تخمين زد. البته بعضي از گروههاي تحقيقاتي تعداد کتابهاي چاپ شده در اين زمينه را تا 200 عنوان نيز بيان کردهاند.
در کشور معمولاً انتشارات خاصي اقدام به چاپ اين گونه کتابها ميکنند، به شکلي که در مورد چاپ آنها ميتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.
اگر بخواهيم بيشتر در مورد گذشته چاپ اين کتابها صحبت کنيم جالب است بگوييم اين کتابها هر ساله از طريق انتشارات مربوط در نمايشگاه بين المللي کتاب به فروش ميرفتند و موجي از مخاطبان خود را به نمايشگاه ميکشاندند.
جالب تر آن که دکوراسيون غرفهها نيز مانند محتوا و جلد کتابها با رنگهاي سياه و سرخ طراحي ميشدند.
در غرفهها پوستر خواننده و گروهي که کتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هديه به خريداران کتاب اهدا ميشد.
جوانان علاقه مند بعد از خريد اين کتابها، کتاب را براي بارها ميخوانند (حتي اقدام به حفظ اشعار انگليسي آن ميکنند) و همراه با کتاب کليپهاي غيرمجاز گروه مربوطه را از طريق سي ديهاي قاچاقي يا ماهواره تماشا ميکنند.
بعد از خواندن اين کتابها، علاقه مندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در ميتينگهاي گفتگو، يا در پارکها و يا چت رومهاي اينترنتي رد و بدل ميکنند.
برگزاري کنسرت موسيقي
با وجود ممنوع بودن آموزش يا تحصيل موسيقي متال در آموزشگاههاي موسيقي انواع سازهاي آن در مغازههاي سازفروشي به فروش ميرود و انواع کلاسهاي آموزشي آن در آموزشگاههاي داراي مجوز آموزش داده ميشود. البته انواع کتابهاي آموزشي اين موسيقي در کشور داراي مجوز هستند و حتي به چاپهاي مجدد نيز رسيدهاند.عموم جواناني که به صورت خصوصي زير نظر اساتيد يا به صورت عمومي در آموزشگاهها آموزش ديدهاند، علاقه مند به برگزاري کنسرت هستند.
تا به حال در بعضي از استانهاي کشور گروههاي مختلف متال موفق به برگزاري کنسرت شدهاند. از جمله اجراهاي مهم ميتوان به اجراي سال 1384، در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنين اجراي ديگري در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهاي متعدد ديگري در تهران، اصفهان، شيراز، مشهد و... اشاره کرد.
براساس ترفندهاي گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولاً در دانشگاهها و در تعطيلات اعياد مذهبي مانند عيد مبعث، عيد قربان و... برگزار ميشوند.
عموماً مجوز دهندگان به اين اجراها از محتواي اين موسيقيها و شکل و شيوه اجراي آن مطلع نيستند و گروهها براي گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست ميزنند.
دانشگاههاي مختلفي از کشور تا به حال اجراي موسيقي متال يا راک را به خود ديدهاند. برگزاري تعدادي از اين اجراها از طرف دانشجويان و تعدادي از آنها از طرف غيردانشجويان صورت گرفته است.
بعضي از اين کنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هيجانات شديد تماشاگران تعطيل شدهاند.
اجراها معمولاً با نورپردازيها و دکوراسيونها يا آرايشها و تيپهاي جالب توجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شکلي که حراست دانشگاه بعد از برگزاري اجرا و در ايام تحصيلي اجازه ورود نوازندگان يا تماشاگران را به دانشگاهها با اين تيپها و آرايشها نمي دهد.
حتي ممکن است تماشاگران در روز اجرا در مسير حرکت به دانشگاه توسط نيروي انتظامي دستگير شوند. اين اتفاق چند سال پيش در شيراز رخ داد و اجراي زيرزميني يک گروه به خاطر دستگيري تماشاگران که با ميني بوس قصد حرکت به محل اجرا را داشتند، لغو شد. نکته ديگري که قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجي قبل و بعد از اجرا و تهيه گزارشهاي مستند خبري توسط آنها ميباشد. تا به حال گزارشها يا برنامههاي مستند زيادي توسط گروههاي غربي و اروپايي در مورد موسيقي غربي در ايران ساخته شده است. حتي ديده شده است که يک محقق خارجي از طرف فلان دانشگاه غربي براي دريافت مدرک دکتري يا انجام پروژه تحقيقاتي به ايران آمده و به تحقيق درباره گروههاي موسيقي يا گروههاي شيطاني پرداخته است.
اجراهاي زيرزميني
چون در بيشتر مواقع برگزاري اجرا روي سن و يا در اماکن دولتي و عمومي غير ممکن است، گروهها اقدام به برگزاري اجراهاي زيرزميني ميکنند که معمولاً در محافل خانگي صورت ميگيرد.در اين اجراها تماشاگران و علاقه مندان به رقصي متال به جنباندن شديد سر مانند دراويش اهل تصوف ميپردازند.
اين رقص انرژي زيادي از تماشاگر ميگيرد و بعضي از تماشاگران با مصرف قرص، انرژي خود را براي انجام چند ساعته آن تقويت ميکنند. گاه انجام اين رقص براي مدت زياد باعث بروز اختلالات جسمي در بين علاقه مندان شده و کار آنها به بيمارستان کشيده ميشود.
تلويزيون و راديو
در تلويزيون، برنامههايي که ريتمي تند و نياز به موسيقيهاي پرجنب و جوش دارند مانند برنامههاي ورزشي، خبري يا تبليغات بازرگاني و... از اين موسيقيها در برنامههاي خود استفاده ميکنند.البته بعضي از سريالها يا فيلمهاي داخلي که محتواي ترسناک يا موضوعات مربوط به شيطان دارند نيز از اين موسيقيها استفاده ميکنند که در اين صورت موزيک آنها توسط آهنگسازان داخلي ساخته ميشود.
بعضي از موسيقيهايي که در برنامههاي غيرداستاني تلويزيون مورد استفاده قرار ميگيرند، توسط بعضي از گروههاي شيطاني با گرايشات منحرفانه کار شدهاند. استفاده برنامه سازان از اين موسيقيها به دلايل زير است:
1- ساختار اين موسيقيها با محتواي برنامهها متناسب است و در صورت استفاده نکردن از اين موسيقيها، پيدا کردن موسيقي جايگزين کار مشکلي است.
2- برنامه سازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد اين موسيقيها بهره ميگيرند از محتواي اين گروهها يا گرايشات سازندگان آن آگاه نيستند. به غير از تلويزيون، اين موسيقي در برنامههاي راديويي نيز به کرات مورد استفاده قرار ميگيرد که براي نمونه ميتوان به راديو جوان اشاره کرد که بيش از همه از اين موسيقيها استفاده کرده است.
البته به غير از موسيقيها، تلويزيون تا به حال چندين بار از نشانهها يا مفاهيم شيطاني در برنامههاي خود استفاده کرده که همه به صورت ناآگاهانه بوده است.
براي مثال پخش تيزر تبليغاتي از موسسه اي که جايزه آن داراي عدد 666 بود يا همچنين شعري که بارها در يکي از سريالهاي شبکه 3 توسط هنرپيشگان خوانده ميشد و اين عدد در آن به کار رفته بود.
يا همچنين دکور و لوگوي يکي از برنامههاي شبانه شبکه 3 که متناسب با يک نشانه شيطاني بود. اين علائم در برنامههاي خارجي کودک و نوجوان نيز مورد استفاده قرار گرفتهاند مانند علامت «کرانادو» يا دست شيطان در کارتون مرد عنکبوتي، البته پيش از برنامههاي داخلي، فيلمهاي خارجي پخش شده داراي مشکل بودهاند که از آن جمله ميتوان به فيلم ارباب حلقهها و هري پاتر و برنامه سينما ماوراء با فيلمهايي مانند کنستانتين و کودک را دعا کن و... اشاره کرد.
اينترنت
اينترنت به خاطر آن که رسانه اي با قابليت فعاليتهاي زيرزميني است و رديابي و شناسايي کاربران در آن عملاً غيرممکن است به يکي از رسانههاي اصلي شيطان گرايان تبديل شده و بيشتر گروههاي شيطاني براي تبليغات و بحث و گفتگو از آن استفاده ميکنند.گروههاي شيطان پرست در داخل کشور، وبلاگها و سايتهاي مختلفي راهاندازي کردهاند که از طريق آن به تبادل اطلاعات ميپردازند.
عموم گروههاي بلک متال از طريق اينترنت به تبليغ گروه خود ميپردازند، يا موسيقي خود را از اين طريق در اختيار علاقه مندان قرار ميدهند. همچنين همه برنامهها يا ميتينگها از طريق اينترنت تنظيم ميشوند.
ارتباط با کليساهاي شيطاني يا شيطان پرستان خارجي يا ساير گروههاي متال ديگر نيز از همين طريق صورت ميپذيرد.
لباس
لباسهاي گروههاي متال يا گروههاي شيطاني داراي لوگوي گروههاي موسيقي متال يا نشانههاي معروف فرقههاي شيطاني مانند پنتاگرام، صليب برعکس، 666 و... ميباشد.اين لباسها از خارج از کشور، مثلاً از دبي يا ترکيه وارد ايران شده و توسط تعداد خاصي فروشنده لباس که کار اصلي آنها فروش اين لباسها ميباشد، به فروش ميرسد.
فروش اين لباسها با توجه به اين که محدوديتهاي زيادي براي دسترسي به آنها در داخل وجود دارد، براي فروشندگان سودآور ميباشد. لباس گروههاي شيطاني معمولاً به رنگ سياه بوده و به صورت تي شرت و شلوار تنگ و چسبان ميباشد.
کفش پسران به صورت پوتين و دختران به صورت چکمههاي چرمي با ساقهاي بلند است. کفشهاي غير پوتين نيز به صورت يک لنگه قفل و يک لنگه کليد نيز است.
در بين آرايشها معمولاً آرايش و ميکاپ به شکل تيپ جنس مخالف ديده ميشود، مثلاً در مورد مو، پسران مانند دختران و دختران مانند پسران آرايش ميکنند.
زيورآلات
زيورآلات مورد استفاده جوانان علاقه مند به صورت انگشتر تک بند يا تمام بند، انگشترهاي اسکلتي، گردنبند، لب گير، دستبند يا مچ بندهاي چرمي، دستبندهاي تيغ دار، لنزهاي چشمي شيطاني، گوشواره و... است.اين انگشترها معمولاً داراي جنسي نقره و به شکل علائم شيطاني يا علائم و لوگوي گروههاي شيطاني و يا علائم اسکلتي و وحشتناک ميباشد که معمولاً به شکل الهههاي شيطاني هستند.
اين زيورآلات عمدتاً توسط فروشندگان اجناس نقره در کشور به فروش ميرسند و معمولاً مغازههاي خاصي اقدام به فروش آنها ميکنند.
لازم به ذکر است که بيشتر فروشندگان با آگاهي قبلي اقدام به فروش اين لباسها يا علائم ميکنند و تنها عده کمي از آن آگاهي ندارند، چرا که به مرور زمان فروشندگان در تماس با خريداران، آنها و گرايشاتشان را خواهند شناخت.
عده اي از اين فروشندگان گاه حتي از مشتريان خود سفارش ساخت علائم خاصي يا خريد لباس با فرمهاي خاصي را نيز دريافت ميکنند. البته تعدادي مغازه خياطي نيز وجود دارند که با دستگاههاي کامپيوتري خود علائم و نشانهها يا کلمات و لوگوهاي خاص را روي لباس مشتريان ميدوزند.
آرايشگاهها
در خارج از ايران و در کشورهاي غربي، کلوپهاي خاصي هستند که اقدام به ميکاپ و آرايشهاي شيطاني ميکنند. گاه اين آرايشها ساعتها طول ميکشد. کارشناسان در بررسي اين تيپها و مدلها به آنها زيبايي شناسي شيطاني ميگويند که منظور آرايش به صورت هر چه زشت تر شدن ميباشد.در ايران در حال حاضر تعدادي آرايشگاههاي زيرزميني در اين زمينه فعال هستند. مدل موي شيطاني در ايران فعلاً به صورت موي خيلي بلند يا بدون مو (طاس) است. عده اي از جوانان علائم شيطاني را روي سر خود به صورت منفي و مثبت درمي آورند. در تيپهاي شيطاني مدل مو، لباس، کفش و زيورآلات حتما بايد با هم هماهنگ باشند، مثلاً در مورد لباس، اگر لباس به جاي تنگ بودن گشاد باشد از تيپ متال وارد تيپ رپ ميشويم.
در حال حاضر عده قابل توجهي از جوانان از مدلهاي شيطاني مانند موهاک، قارچي، طاووسي و... استفاده ميکنند ولي چنانچه آنها از نظر لباس نيز تيپهاي شيطاني نداشته باشند، نمي شود به آنها شيطان پرست اطلاق کرد، چرا که در حال حاضر عده اي از جوانان که ممکن است اصلاً گرايشات شيطاني نداشته باشند از اين مدل موها جهت جلب توجه و... استفاده ميکنند.
محصولات صوتي و تصويري شيطاني
همان طور که قبلاً هم به آن اشاره شد آنچه بيش از همه يک شيطان پرست يا متال باز را در بين همگروهان خود قدرتمند ميسازد، ميزان آرشيو سي دها يا دي وي ديهاي صوتي و تصويري اوست. معمولاً متال بازها خساست بسياري در دادن مجموعههاي موسيقيايي يا مستندات شيطاني خود به يکديگر دارند، مخصوصا اگر آن کليپ يا برنامه، کمياب نيز باشد. اين محصولات يا از طريق ماهواره، يا از طريق کشورهاي همسايه، يا از طريق دانلودهاي اينترنتي به دست علاقه مندان ميرسد.تعدادي از اين سي ديها به صورت آزاد در فروشگاههاي سطح کشور به فروش ميرسند و تعدادي از آنها که داراي جنبههاي منفي تري هستند، به صورت دست به دست يا از طريق فروشندگان خانگي به فروش ميرسند.
در بين اين محصولات معمولاً سي ديهايي از تصاوير مستند جنايات ديکتاتورهاي بزرگي مانند هيتلر يا صدام حسين نيز به چشم ميخورد يا در اين فيلمها تصاوير چندش آور قربانيان حوادث و سانحههاي مرگباري که خشونت در آنها موج
مي زند مانند صحنههايي از کشتار و شکنجهها يا اعدامهاي جنگي، يا تجاوزهاي خشن، آزار حيوانات و... به وفور يافت ميشود.
هاليوود و شيطان پرستي
در تاريخ سينما فيلمهاي متعددي در مورد شيطان پرستي، گروههاي ضدزن، خون آشامها، مرده خوارها و... ساخته شده است. براي بعضي هميشه اين معما بوده است که آيا اول چنين گروههاي شيطاني وجود داشتهاند و بعد از روي آنها فيلم ساخته شده است يا اول چنين فيلمهايي ساخته شده است و بعدا چنين گروههايي به وجود آمدهاند. از فيلمهاي مطرح کار شده در گذشته ميتوان به دروازه نهم، بچه رزماري و دراکولاي برام استوکرز يا از مدلهاي قديمي تر آن به نمايشنامههاي فاوست، دکتر فاستوس و... اشاره کرد.در حال حاضر درهاليوود فيلمهاي شيطاني متعددي ساخته ميشوند که موضوع عمده آنها سکس و خشونت است. در اين فيلم، شکنجه، تجاوز، سنگدلي و بي رحمي موج ميزند. در کنار آن فيلمهايي با موضوع مرده خواري، خونخواري و... ساخته ميشوند که مخاطب اصلي آنها علاقه مندان به موسيقي متال و گروههاي شيطاني هستند.
براي مثال ميتوان به فيلم هشت ميليمتري فيلمهاي ارهاشاره کرد که موضوع اصلي آنها خشونت و تجاوز است. ادامه ساخت اين فيلمها گاه به شمارههاي 4 و 5 ميرسند. براي مثال به طالع نحس 3 يا اره 5 ميتوان اشاره کرد.
آنتوان لاوي قبلاً در فيلم بچه رزماري بازي کرده بوده و در دهه اخير نيز فيلم مستندي با عنوان شيطان سخن ميگويد از او ساخته شده است.
در حال حاضر بسياري از گروههاي شيطاني درباره گروه خود فيلم سينمايي ساختهاند و بسياري از کارگردانان با امکانات زياد در خدمت آنها براي ساخت کليپهاي پرخرج شيطاني هستند. گاه ساخت يک کليپ چند دقيقه اي با قيمت ساخت يک فيلم سينمايي تمام ميشود.
براي مثال ميتوان به کليپهاي مرلين منسون اشاره کرد که در نهايت ظرافتهاي برنامه سازي و کارگرداني ساخته شدهاند. در حال حاضر بسياري از گروههاي شيطاني، آهنگساز فيلمهاي مطرح جهاني هستند. براي نمونه ميتوان به فيلم ماتريکس يا بزرگراه گمشده اشاره کرد که آهنگسازي آن توسط مرلين منسون کار شده است.
در حال حاضر موسيقي سکانسها يا فيلمهاي ترسناک و دلهره آور عموم فيلمها توسط شيطان پرستان ساخته ميشود. در داخل کشور خودمان ايران هم موسيقي سريالهايي با موضوعات شيطاني توسط آهنگسازان موسيقي متال کار ميشود و در داخل سريالهايي کار شدهاند که مانند برنامهها و فيلمهاي غربي در ترويج شيطان گرايي موثر بودهاند.
در اروپا نوعي تفکر از طريق اين فيلمها به مردم تزريق شده است که ترويج شيطان گرايي پرخطر است. آن تفکر به اين صورت است که شيطان در جهت دخالت در امور روحي و مادي داراي قدرتهاي زيادي است. مثلاً قادر است در جسمي حلول يا تناسخ داشته باشد يا اين که ميتواند اجسام را به حرکت در آورده و در زندگي عادي مردم دخالت کند. طبق احکام اسلامي شيطان فقط توانايي وسوسه کردن انسان را دارد و بس.
اما در برخي فيلمها که در چند سال گذشته پخش شدهاند به نوعي اين تفکر غلط را به مخاطب القاء کردهاند که شيطان قادر به دخالت يا تغيير در امور مادي است.
در فيلمهاي غربي اين نگرش که تا حدودي با تفکر مسيحي نيز همخواني دارد به تماشاگر القاء ميشود و اين خود زمينه ساز گرايش به شيطان جهت در امان بودن از او يا کسب قدرت از او است.
از نمونه فيلمهاي غربي در اين زمينه ميتوان به فيلم «کنستانتين» يا فيلم «جن گير» اشاره کرد که هر دو از تلويزيون يا آنونسهاي متعدد پخش شدهاند.
پراکندگي جغرافيايي گروههاي شيطاني
علاقه مندان به موسيقي بلک متال يا گروههاي شيطان پرست عموماً در مناطق يا استانهايي از کشور بيشتر از جاهاي ديگر تمرکز جمعيتي دارند، حتي اين مساله درباره پاتوقها نيز صادق است.اين گروهها در بين ارامنه و مسيحيان در قياس با اديان ديگر در ايران از جمعيت قابل توجهي برخوردار هستند.
در اين مناطق گروههاي ضد مسيحي که خود را با نام آنتي کريست معرفي ميکنند، ديده ميشوند. اين گروهها در مناطقي که سکونت دارند بر جوانان ديگر تاثير گذار هستند. به شکلي که در مجاورت آنها عده اي از جوانان اديان ديگر نيز خود را آنتي کريست يا ضد مسيح معرفي کرده و با آنها همفکر ميشوند.
در داخل کشور و حتي در دنيا ميتوان گفت که گروههاي ضد زرتشتي يا ضد يهودي وجود ندارند. البته در دنيا گروههاي ضد اسلامي نيز وجود دارند که نسبت به گروههاي ضد مسيحي بسيار کم تعداد هستند.
هدف از بيان اين مطلب اين است که شيطان پرستان و کلا ساير گروههاي منحرف در کشور داراي پاتوقهاي خاص و ويژه اي هستند که اين نکته خود بيانگر انتقالي بودن گرايش به اين جريانات است، به شکلي که جوانان آن را با همنشيني و مجاورت با دوستان و همسالان خود به يکديگر انتقال ميدهند و معمولاً در بين اين جوانان گرايش ذاتي يا استعدادي براي جذب به اين گروهها وجود ندارد.
اقدامات و مراسم گروههاي شيطان پرست در داخل کشور
در بين اين گروهها رفتارهاي عمومي مختلفي شايع هستند، بعضي از اين رفتارها حالت فردي، بعضي حالت جمعي و بعضي از آنها مشخص نيستند که به صورت فردي يا جمعي انجام ميشوند.عموم رفتارها در ابتدا از جديتي برخوردار نبوده و به خاطر جلب توجه صورت ميگيرند ولي در ادامه با استمرار و تکرار، حالتي جدي به خود ميگيرند و خطرناک ميشوند.
بعضي از رفتارها در علاقه مندان در حالت باور و اعتقاد وجود داشته و کمتر عملي ميشوند و معمولاً در حالت شايعه قرار دارند و حتي ما نمي دانيم که آيا اين رفتار توسط آنها به انجام رسيده يا نه و اگر انجام شده چند بار بوده و چقدر شيوع داشته است.
چيزي که مسلم است اين است که اين رفتارها در بيشتر اين جوانان مشترک است و همه از اين رفتارها صحبت به ميان ميآورند. معمولاً شايعات مشترک هستند و عده زيادي ادعا دارند که اين رفتارها را از خود بروز دادهاند يا از ديگران ديدهاند.
به طور کلي اقدامات و رفتارهاي زير در بين شيطان گرايان عموميت دارد:
1- بي اعتقادي به خدا، دين، آخرت، پيامبران و ...
2- اهانت به کتاب مقدس و مخصوصا کتاب انجيل که معمولاً آن را يا پاره ميکنند يا ميسوزانند و ...
3- اهانت به علامتها يا اشياء يا اماکن مقدسه، مثلاً برعکس کردن صليب حضرت مسيح يا اهانت به قبله گاه مسلمين يا نوشتن جملاتي روي کليساها و...
4- اغفال دختران با اقدام به آزار و و اذيت و رابطه جنسي همراه با خشونت با آنها به خاطر عقايد ضد زني و ابرمردي.
عده زيادي از اين گروهها با خشم زياد اعلام ميکنند که از زنها متنفرند و هيچ رابطه اي با آنها بجز خشونت يا تجاوز نمي توانند داشته باشند. عده اي از آنها معتقد هستند که زنان موجوداتي پست و ضعيف هستند که فقط جهت ارضاي غرايز مردان آفريده شدهاند و نبايد بيش از اين به آنها بها داد.
در موسيقي بلک متال گروههاي زيادي وجود دارند که بر ضد زنان شعر ميسرايند يا آهنگ يا کليپ ميسازند. در اين کليپها به وحشيانه ترين شکل ممکن به زنان توهين شده و آنان را مورد آزار و اذيت قرار ميدهند.
به خاطر همين تفکرات در اين موسيقي است که در غرب هرجا دختر يا زني مفقود ميشود يا مورد تجاوز يا قتل قرار ميگيرد ابتدا شيطان پرستان و متال بازها را مقصر ميدانند.
در غرب شايع است که شيطان پرستان جهت انجام مراسم خود بايد دختران باکره يا زنان را قرباني کرده يا در راه شيطان به آنها تجاوز کرده، آنها را باردار سازند.
جالب آنجاست که بعضي از خوانندگاني که در کليپهاي خود به آزار و اذيت زنان ميپردازند خود در انگشتشان حلقه ازدواج دارند يا در پشت صحنه کارهايشان ميبينيم که نامزد يا همسر دارند.
عده اي از شيطان پرستان از اين که مردم مسائلي مانند قتل و جنايتهاي خشن و وحشتناک را به آنها نسبت ميدهند ناراحت هستند و آنها را شايعه ميدانند ولي عده اي از آنها، آن را پذيرفته و اعتراف و اقرار به انجام چنين کارهايي ميکنند.
بعضي از اين قتلها و جنايات فقط متوجه زنان و کودکان نيستند. بلکه در بين اقشار ديگر جامعه نيز ديده ميشوند. براي مثال به نمونههايي از آنها که توسط يک مستند به نام «زنگهاي دوزخ» گزارش شدهاند، توجه کنيد.
تامي سالي وان در سال 1988 در نيوجرسي در حالي که فقط 16 سال داشت به طرز وحشتناکي مادر خود را با چاقوي پيش آهنگي اش ميکشد. او دو دست مادرش را قطع و صورتش را از جمجمه جدا کرده، پس از اين کار به طرز وحشيانه اي رگ و دست خودش را ميبرد، به شکلي که دستش از بدن جدا ميشوند.
طبق گزارشهاي پليس او به موسيقي متال و جادوگري علاقه مند بوده است.
در 12 آوريل 1985 يک پسر 14 ساله طرفدار گروه آيرن ميدن سه نفر را کشت. او علامت 666 را بر سينه خود خالکوبي کرده بود.
يا مثلاً شخصي به نام ريچارد رامسيس جنايتکار بدنام کاليفرنيايي که عده زيادي را با کارد به قتل رسانده و تحت تاثير گروهي به نام AC/DC بوده است. او علامت پنتاگرام را که يک نشانه شيطاني است روي بدن قربانيان يا ديوار خانه آنها ميکشيده است.
نمونه ديگر، موردي است که در فيلم مستند مايکل مور «بولينگ براي کلمباين» شاهد تصاويري از آن بوده ايم. در اين فيلم دو جوان دبيرستاني که 16 و 17 ساله به نظر ميرسند از کمپانيهاي اسلحه سازي آمريکا چند عدد اسلحه سنگين مسلسل، نارنجک و ... خريداري ميکنند و روز بعد در مدرسه با اين سلاحها 12 تن از همکلاسيهاي خود را به قتل رسانده و عده زيادي را نيز مجروح ميسازند. بعد از اين جنايت، اقدام به خودکشي ميکنند.
کن ود خبرنگار، محقق و گزارشگر برنامه تلويزيوني در مستند زنگهاي دوزخ چنين ميگويد:
«چرا ما ميلياردها دلار صرف تبليغات ميکنيم، چون مردم به تبليغات پاسخ ميدهند. اين موسيقي هم نوعي تبليغاته و من بچههايي را ديدم که به اين تبليغات پاسخ دادند، من آنها را روي سکوي سردخانه ديده ام.»
در ايران ما نمي دانيم که چه تعدادي از قتلهاي وحشيانه و مرموز که به صورت کشف نشده باقي ماندهاند به دست شيطان پرستان صورت گرفته يا ميگيرند. البته عموماً تصور ميشود که آنها فقط ادعاي انجام چنين کارهايي را دارند و هرگز توانايي انجام آن را ندارند.
5- کشتن و آزار حيواناتي مانند سگ، گوسفند و گربه به صورت دار زدن، سر بريدن، سوزاندن و ...
اين مساله به کرات در بين جوانان شيطان گرا اتفاق افتاده و خود به آن اقرار کردهاند. اين اتفاق در بسياري از کليپها و حتي لايوهاي زنده متال رخ داده است مانند منفجر کردن يک حيوان با ديناميت يا له کردن جوجهها با کفشهاي آهنين و...
6- برگزاري مراسم خودزني و بعد از آن خوردن خون خود يا ديگري خودزني بين جوانان علاقه مند به موسيقي متال از رواج بالايي برخوردار است. اين خودزنيها به شکلهاي مختلف در بين پسران و دختران ديده ميشود. خودزني در گذشته يکي از مراسم خاص شيطان پرستي بوده است که با آن شيطان پرستان سعي کردهاند توجه شيطان را به خود جلب کنند.
خوانندگان و گروههاي زيادي در موسيقي وجود دارند که اقدام به خودزني ميکنند. ستارگان موسيقي متال مانند «سيد و شيز» يا و «آليس کوپر» ستاره هوي متال راک مرتکب آن شدهاند يا حتي ايگي پاپ يکي از خوانندگان پانک که شيشه شکسته آبجو را روي صحنه روي پوست سينهاش ميکشد. اين خودزنيها گاه به حالت خودکشي نيز نزديک ميشود. حتي شايعاتي در مورد بعضي از گروههايي که اقدام به قطع اندام بدن خود کردهاند شنيده ميشود و حتي عکسهايي در اينترنت درباره آنها وجود دارد.
خونخواري نيز در بين علاقه مندان رواج دارد ولي به نسبت کمتر از خودزنيهاست. خونخواري در بين علاقه مندان شيطانپرستي در ايران يا در بين خوانندگان در خارج اصلاً شايعه نبوده و واقعيت دارد.
خونخواري يکي از مراسم خاص شيطان پرستان است که در آن خود خون يا خون را همراه با شراب مينوشند. اين مراسم را شيطان پرستان به خاطر تمسخر مراسم شام آخر حضرت مسيح انجام ميدهند که ايشان (مسيح) به قول مسيحيان در آن مراسم فرمودهاند: از اين شراب بنوشيد که همانا خون مناست. البته لازم به ذکر است که خودزني در بين بعضي جوانان در غير از گروههاي شيطان پرست نيز رواج دارد. خودزني در بين بيماران رواني، زندانيان يا جواناني که ميخواهند شجاعت و جسارت خود را به بقيه نشان دهند هم ديده ميشود.
گاهي اوقات خودزني در بين علاقه مندان متال بعد از مصرف مشروبات الکلي يا مصرف مواد مخدر يا مواد روانگردان اتفاق ميافتد که عده اي از آنها اين عمل را بعد از مصرف، مرسوم قلمداد ميکنند. عده اي از جوانان علاقه مند به موسيقي متال علت خودزني را جداي از جلب توجه، به افسردگي و مشکلات روحي نيز نسبت ميدهند.
مصرف مواد مخدر
در موسيقي متال که در آن عموماً به مسائل ماوراءالطبيعه پرداخته ميشود هيچ چيز به اندازه مواد مخدر رواج ندارد. البته يکي از توجيهات آنها براي مصرف مواد، نيرو گرفتن از مواد براي خلق آهنگ يا سرودن اشعار ماورايي است.مصرف مواد در بين علاقه مندان از همان ابتداي ورود موسيقي شروع ميشود و عده کمي از جوانان هستند که علي رغم ورود به اين موسيقي درگير اعتياد نشدهاند.
بسياري از ستارگان راک، جان خود را بر سر مصرف مواد از دست دادهاند، عده اي از آنها که از بزرگترين خوانندگان يا نوازندگان موسيقي راک هستند بر اثر مصرف زياد فوت کردهاند. افرادي همچون جيميه ندرميکس، جيمي شاپلينف، کيت مون، جام بانا، باب مارلي و ...
کارشناسان معتقد هستند که يکي از دلايل شيوع مصرف مواد مخدر در بين خوانندگان راک و متال اين است که چون پخش کنندگان مواد مخدر در دنيا هيچ رسانه اي براي تبليغ مواد خود ندارند اين مواد را به صورت رايگان و به مقدار بسيار در اختيار خوانندگان و نوازندگان متال قرار ميدهند تا آنها با مصرف آن، آن را بين جوانان رواج دهند.
عموماً تماشاگران براي نشان دادن محبت خود به خواننده در هنگام اجرا يا بعد از آن به او مواد مخدر هديه ميدهند تا به اين صورت علاقه خود را به او نشان دهند. در حال حاضر جوانان در ايران در کنار مصرف مواد مخدر گياهي، از داروها و مواد مخدر شيميايي خاصي مصرف ميکنند.
براي نمونه آنها داروهاي خواب آور يا آرام بخشي مانند ترامادول، ديازپام، کلرازپام، اگزوزپام، بي پري ميدين يا... را به تعداد بالا گاه به اندازه يک برگ قرص مصرف ميکنند و به نشئگيهاي 24 ساعته يا چند روزه ميروند. داروخانهها عموماً بايد با نسخه پزشک اين داروها را در اختيار آنها قرار بدهند ولي متاسفانه اين طور نبوده و آنها به صورت آزاد اين داروها را به مشتريان ميفروشند. مصرف اين داروها آن هم با تعداد بالا در حد يک برگ يا 2 برگ آثار ويران کننده اي برتن يا جسم آدمي دارند.
تخريب اموال عمومي
علاقه مندان به اين موسيقيها به خاطر افکار و عقايد آنارشيستي گاه اقدام به تخريب و غارت اموال عمومي از جمله باجههاي تلفن، عابر بانکها و... ميکنند.کلام آخر
حاصل کلام اين که تلاش سپاهيان شيطان در امر تهاجم فرهنگي، تلاش دوباره و چند باره آنها پس از شکستهاي نظامي و اقتصادي است.قدرتهاي مستکبر دنياي زر و زور در طول تاريخ بشريت راههاي بسياري را براي از بين بردن قدرت معنويت و دين امتحان کردند تا بتوانند دنياي مطلوب خود را بسازند، دنيايي بدون دين و تهي از اعتقادات تا اهداف سياسي و اقتصادي آنها بيش از پيش تامين شود. آنجا که انواع بمبهاي شيميايي و تحريمهاي اقتصادي و ترورهاي فردي و جمعي نمي تواند وحدت ملي و اسلامي جوانان ايراني را درهم شکند، شايد ايجاد گروههاي تخديري بتواند آنها را پراکنده کند و جامعه اسلامي را به ورطه فنا و نابودي بکشاند. بدون شک حفاظت و حراست مسوولان از مرزهاي فرهنگي باز هم مثل گذشته خواب شيرين سلطه مستکبرين را آشفته خواهد کرد.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.