خانواده و تربيت دينى

آدمى از دير زمان درصدد بوده معماى حيات و مقصود از زندگى را بداند، از آينده و سرنوشت‏خويش تا حدى باخبر شود، توجيه درستى از رويدادهاى اين عالم به دست آورد و تفسير معقولى نسبت‏به پديده‏ها و دگرگونى‏هاى جهان داشته باشد. پاسخ‏گوى اين‏گونه مسائل، كه همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شك، در هر زمانى «دين‏» بوده است; زيرا حقيقت زندگى را تفسير مى‏نمايد، هدف از آمدن و ماندن در اين عالم را معنا مى‏كند و مسير درست زندگى و راه رسيدن به سعادت دنيا و
شنبه، 19 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده و تربيت دينى
خانواده و تربيت دينى
خانواده و تربيت دينى

نویسنده : محمد احسانى

مقدمه

آدمى از دير زمان درصدد بوده معماى حيات و مقصود از زندگى را بداند، از آينده و سرنوشت‏خويش تا حدى باخبر شود، توجيه درستى از رويدادهاى اين عالم به دست آورد و تفسير معقولى نسبت‏به پديده‏ها و دگرگونى‏هاى جهان داشته باشد. پاسخ‏گوى اين‏گونه مسائل، كه همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شك، در هر زمانى «دين‏» بوده است; زيرا حقيقت زندگى را تفسير مى‏نمايد، هدف از آمدن و ماندن در اين عالم را معنا مى‏كند و مسير درست زندگى و راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت را نشان مى‏دهد (1) . اساسى‏ترين ركن دين - يعنى: ايمان به خداى يكتا - انسان را از نگرانى، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رويدادهاى نامطلوب زندگى ثابت و استوار نگه مى‏دارد، به گونه‏اى كه هيچ حادثه‏اى نمى‏تواند تزلزلى در او ايجاد نمايد.
بر اساس بينش اسلامى، هر انسانى از هنگام تولد با فطرت الهى و گرايش به خداشناسى قدم به عرصه زندگى مى‏گذارد; ساختار وجودى انسان به گونه‏اى است كه او را به سوى خدا هدايت مى‏كند و در اين ميان، تفاوتى بين مسلمان و غير مسلمان وجود ندارد، بلكه همه انسان‏ها در آغاز زندگى، از استعداد خاصى براى حقيقت‏جويى و نيل به كمال بهره‏مندند و به فرموده پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، «كل مولود يولد على الفطرة‏» (2) ; هر نوزادى با فطرت خدايى زاده مى‏شود.
با وجود اين، فطرت و ساختار وجودى انسان در هر شرايطى به صورت يكسان عمل نمى‏كند و ممكن است عوامل نامساعد بيرونى و محيط ناسالم زندگى مانع از شكوفايى و بروز نقش صحيح آن گردد (3) . بر اين اساس، لازم است‏به اين جنبه از وجود آدمى توجه ويژه‏اى مبذول گردد تا حس دينى‏اش شكوفا گردد، به خصوص در مورد كودكان و نوجوانان، توجه به‏اين جنبه وجودى آنان اهميت فراوان دارد; زيرا نسبت‏به بزرگ‏سالان تربيت‏پذيرترند. اين كار تنها در سايه تربيت صحيح امكان‏پذير است.

ابعاد تربيت

«تربيت‏» به مفهوم عام آن، شامل جنبه‏هاى گوناگون جسمانى، روانى، عاطفى، عقلانى، اجتماعى، اخلاقى و دينى است و هر يك از اين ابعاد به لحاظ روان‏شناختى و تربيتى در زندگى انسان اهميت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگى توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودى كودك است; به‏گونه‏اى كه اگر در بعضى آن‏ها، دچار نارسايى گردد و يا احيانا رشد مطلوب نيابد در آينده دچار مشكل خواهد شد. تحقق اين امر، مسؤوليت‏بزرگى است كه بر دوش مربيان كودك و نوجوان، اعم از والدين، آموزگاران و دست‏اندركاران امور تربيتى مدارس، گذاشته شده است (4) .
تربيت داراى دو نقش مهم آموزش و پرورش است كه در يكى اهتمام به آموزش فنون، مهارت‏ها و توانايى‏هاى لازم براى رفع نيازهاى جامعه است و در ديگرى پرورش حس دينى و مذهبى كودك كه به صورت فطرى در نهاد او به وديعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسى همه ابعاد تربيت‏به لحاظ نقش اساسى آن‏ها در زندگى انسان لازم است، ولى در يك مقاله نمى‏گنجد، بدين روى، در اين نوشتار، تنها به بررسى تربيت دينى اكتفا مى‏شود:

تربيت دينى

شناخت مفهوم «تربيت دينى‏» منوط به شناخت معناى دو كلمه «تربيت‏» و «دين‏» است. از اين‏رو، لازم است‏به معانى اين دو واژه اشاره شود:
واژه «تربيت‏» در لغت، به معناى پرورانيدن يا پرورش دادن - يعنى: به فعليت رساندن نيروهاى بالقوه (5) - آمده. اما در اصطلاح، تعاريف متعددى از آن ارائه شده است. اين تعاريف در عين تعدد، همگى در اين جهت توافق دارند كه تربيت فرايندى است كه نتيجه‏اش تغيير رفتار فرد (اعم از ظاهرى و باطنى) و كسب هنجارهاى مورد قبول مى‏باشد.
با توجه به اين مطلب، اولا، حصول چنين چيزى نمى‏تواند دفعى باشد. ثانيا، متربى نيز بايد استعدادهاى لازم را براى تربيت‏پذيرى دارا باشد. اما علاوه بر اين، پرورش واقعى در صورتى محقق مى‏شود كه جريان تربيت‏بر اساس فطرت و سرشت متربى انجام گيرد.
واژه «دين‏» نيز در لغت، به معناى كيش، آيين، طريقت، و شريعت (6) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنيادى و احكام و دستوراتى كه از سوى خدا به انسان داده شده است. به عبارت ديگر، دين شامل گزاره‏هاى توصيفى و تجويزى است و سه عنصر اساسى دارد:
الف. شناخت: نخستين عنصر مؤثر در دين‏دارى و تدين، علم به اصول و قواعد ضرورى دين است. يعنى متدين بايد گزاره‏هاى دينى را از طريق استدلال و برهان عقلى دريافت نمايد; مانند توصيف اين‏كه «الله آفريننده جهان است‏» يا «خدا يكى است‏» از گزاره‏هاى توصيفى مربوط به مسائل اعتقادى است كه يك موحد بايد بداند. آنچه در اين زمينه قابل توجه است اين كه درباب شناخت گزاره‏هاى دينى، نبايد به ظن و گمان قناعت كرد; زيرا خداوند مى‏فرمايد: «لا تقف ما ليس لك به علم (اسراء: 32); از چيزى كه به آن علم ندارى پيروى نكن‏». بلكه به علم و يقين بايد رسيد.
ب. ايمان: عنصر دوم در دين التزام قلبى انسان به باورها و اصول مسلم دينى است. به كسى كه اعتقاد قلبى نسبت‏به خدا نداشته باشد، متدين گفته نمى‏شود. ريشه تمام ارزش‏هاى اخلاقى ايمان به گزاره‏هاى دينى بوده و اين ايمان مبتنى بر معرفت و شناخت است، به گونه‏اى كه هر چه معرفت كامل‏تر باشد، آن ايمان نيز بارورتر خواهد بود. البته علم و ناخت‏شرط كافى براى ايمان نيست، بلكه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرايش باطنى به التزام قلبى نسبت‏به باورهاى دينى جزء اخير ايمان را تشكيل مى‏دهد.
با توجه به اين مطلب، ايمان يك عمل قلبى كاملا اختيارى است كه فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهاى بيرونى يا اصول اسلامى را پذيرا مى‏شود و يا آن را انكار مى‏كند. چه بسا افرادى هستند كه در عين شناخت گزاره‏هاى دينى، در اثر لجاجت و عناد، ايمان نمى‏آورند. در مورد انتخابى بودن ايمان، شواهد فراوانى از آيات قران وجود دارد; از جمله اين‏كه خداوند مى‏فرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» (انسان: 4); ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر و پذيرا باشد يا كفران كننده و ناپذيرا. در جاى ديگرى مى‏فرمايد: «لا اكراه فى الدين‏» (بقره: 256); در قبول دين اكراهى نيست.
ج. عمل: عنصر سوم دين عمل به گزاره‏هاى تجويزى و احكام دينى است; يعنى: آنچه را فرد از باورهاى دينى مى‏داند و به آن ايمان دارد، در مرحله عمل نيز آشكار سازد. عملى از نظر اسلام ارزشمند است كه ناشى از ايمان راسخ به اصول دين و ارزش‏هاى مذهبى باشد. در موارد متعددى از قرآن كريم، ايمان پيش از عمل صالح ذكر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات‏» (يونس: 10) و اين مى‏رساند كه هيچ عملى بدون ايمان نيكو و پذيرفته نيست.
در اين مورد، شواهد فراوانى از قرآن وجود دارد كه عمل صالح را مشروط به ايمان مى‏كند; نظير «من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة‏» (نحل: 129); هر كس از مرد و زن كار نيكى انجام دهد، به شرط اين‏كه ايمان داشته باشد، ما او را زندگى پاك و پاكيزه‏اى مى‏بخشيم.
از آنچه درباره دين و تربيت گفته شد، روشن گرديد كه مفهوم «تربيت دينى‏» در ارتباط با سه محور شناخت، ايمان و عمل قابل تحقق است. اين سه عنصر در تربيت دينى هر كس، نقش اساسى دارد و مربى بر همين اساس بايد عمل تربيت دينى را اجرا كند. بنابراين، مى‏توان گفت: «تربيت دينى‏» فرايندى است كه از طريق اعطاى بينش، التزام قلبى و عملى به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نيل به سعادت دنيوى و اخروى انجام مى‏گيرد.

رابطه تربيت دينى و اخلاقى

بررسى اين مطلب نياز به شناخت مفهوم «دين‏» و «اخلاق‏» ونسبت ميان آن دو دارد. مفهوم دين از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق‏» صفت فعل اختيارى است و به افعالى اخلاقى گفته مى‏شود كه قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بايدها و نبايدها انجام گيرد. ويژگى ديگر فعل اخلاقى آن است كه مطلوبيت‏بالغير دارد و همه ارزش آن به دليل نتيجه‏اى است كه با انجام آن كار عايد انسان مى‏شود; مانند انجام كارهاى شايسته از قبيل خدمت‏به محرومان و فقرا كه براى كسب رضاى خدا صورت مى‏گيرد (7) .
از سوى ديگر، بايدها و نبايدهاى اخلاقى مبتنى بر اصول و قواعد بنيادين دينى است. بايدها و نبايدهاى اخلاقى از نظر اسلام، بر معيار انديشه‏ها و باورهاى مسلم اسلامى قابل تبيين است; يعنى: هر كس نخست‏بايد اصول و عقايد اسلامى را بشناسد و قلبا به آن‏ها ملتزم شود، سپس به ارزش‏هاى اخلاقى ناشى از آن عمل نمايد.
بر اين اساس، نسبت‏بين دين و اخلاق عام و خاص مطلق است; به اين معنا كه حوزه دين اعم از دايره اخلاق است; زيرا بخشى از گزاره‏هاى دينى كه عبارت از انديشه‏هاى بنيادين دين مى‏باشد، خارج از معيارهاى اخلاقى است. اما گزاره‏هاى اخلاقى عموما داخل در قلمرو دين است. در نتيجه، تربيت دين نيز اعم از تربيت اخلاقى است. تربيت دين در تمام جنبه‏ها، اعم از اعتقادى، رفتارى و عاطفى، فراگيرتر از تربيت اخلاقى است (8) .
منظور ما از تربيت دينى چيزى جز تربيت اسلامى نيست و مهم‏ترين وظيفه مربيان كودك و نوجوان، اعم از والدين و معلم، اين است كه متربى را در محيط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ايمان در حوزه دينى و در بعد عمل به بايدها و نبايدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربيت دينى بهتر است از محور شناخت‏باشد تا با اعطاى بينش به متربى نسبت‏به مفاهيم و ارزش‏هاى دينى در وى انگيزه ايجاد كند تا خود با گرايش قلبى به سوى عمل رود. به عنوان مثال، به جاى دستور به خواندن نماز، ارزش، فضيلت و پاداش آن را به متربى تفهيم نمايد. جريان تربيت، به خصوص تربيت دينى، تحميل‏پذير نيست. از اين‏رو، بر مربى لازم است كه به دور از هرگونه فشار بر متربى زمينه رشد و شكوفايى استعدادهايى فطرى و بالقوه او را فراهم سازد.

هدف تربيت دينى

روشن است كه كار اصلى يك مربى دينى توجه ويژه به پرورش بنيادهاى دينى و اخلاقى متربى است. تحقق اين موضوع پيش از همه، بسته به اين است كه مربى از نظر دينى و اسلامى، شرايط لازم را براى تربيت دارا باشد تا بتواند ديگران را درست تربيت نمايد.
بنيادى‏ترين اصول اسلامى اعتقاد به وجود خداى يكتا است كه حقيقتى است‏بى‏نهايت، جامع تمام ارزش‏ها و سرانجام همه چيز به او ختم مى‏شود. اوست كمال مطلق و واجد تمام صفات كمالى كه مى‏تواند محور تمام فعاليت‏هاى انسان قرار گيرد. بر اين اساس، هدف نهايى زندگى از ديدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب‏» قرب وجودى و كمالى است، به گونه‏اى كه انسان در صفات كمالى، مظهر اوصاف الهى گردد. تربيت دينى راه وصول به هدف نهايى زندگى را نشان مى‏دهد (9) . در نتيجه، هدف تربيت دينى در مكتب اسلام، هدايت متربى به سير الى الله و قرب به خداست. راه رسيدن به اين هدف همان چيزى است كه در تبيين مفهوم تربيت دينى گفته شد: پرورش در محورهاى شناخت، ايمان و عمل.

اهميت تربيت دينى

در جهان كنونى، رفتار انسانى در قالب فن‏آورى رفتار و مهندسى ژنتيك شكل مى‏گيرد، زندگى اخلاقى بشر در اثر تزلزل نظام‏هاى ارزشى و انحلال مبانى مقدسات مورد تهديد قرار گرفته، پايدارترين عقايد دينى از وى گرفته شده، انديشه‏هاى مكانيكى و عاريتى جايگزين آن گرديده و انسان با بحران‏هاى گوناگون درونى و بيرونى مواجه شده كه مهم‏تر از همه بحران معرفت دينى و بدتر از آن، بحران تربيت دينى است (10) .
تنها راه فرار از اين بحران‏ها روى آوردن عميق و عاشقانه به خويشتن خويش، فطرت اصيل و احساس درونى حقيقت‏جو است. به عبارت ديگر، راه خروج از بحران‏هاى زندگى كنونى بازگشت‏به اسلام و قرآن است كه سعادت دنيا و آخرت انسان را تامين مى‏كند. اگر به گذشته تاريخ نگاه كنيم، به ا ين نتيجه مى‏رسيم كه هدف انبيا: از دعوت مردم به خدا، توحيد و معاد و نجات آن‏ها از بحران‏هاى زندگى بوده است. مفاهيم متعددى در قرآن كريم وجود دارند كه مستقيم يا غير مستقيم، بر تربيت دينى دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزكيه و امثال آن كه مكرر در قرآن ذكر شده و محتواى اين‏گونه مفاهيم بدون تربيت دينى قابل تحقق نيست. در برخى آيات نيز تزكيه مردم (11) صريحا به عنوان هدف بعثت انبيا: بيان شده و اين مى‏رساند كه مهم‏ترين هدف پيامبران: پرورش انسان‏ها بر اساس دين توحيدى بوده است.
انبياى الهى: هر كدام به نوبه خود، در زمينه تربيت دينى مردم، تلاش‏هاى فراوان كردند و تا حدى نيز در انجام اين مهم، موفق گرديدند، به ويژه رسول اكرم(ص) كه نظام تربيتى اسلام را در مكه و مدينه پايه‏گذارى نمودند و افرادى را تربيت كردند كه با تمام وجود، به دفاع از دين و عقيده خود برمى‏خاستند. تربيت‏يافتگان مكتب پيغمبر(ص) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرك و نفاق با صلابت و استوار بودند كه لحظه‏اى با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، كه نظام تربيتى اسلام رو به سقوط و نابودى كامل بود و مى‏رفت تا بساط ديانت و دين‏دارى از جامعه اسلامى برچيده شود; حضرت امام خمينى; با الهام از قرآن و سيره ائمه معصوم: مكتب تربيتى اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاكيد بر اين نكته، مى‏فرمود: تربيت كامل از اهم مسائل است. اما هرگونه تربيتى را نمى‏توان تربيت مفيد و كامل دانست، بلكه تربيت كامل فقط در پرتو ايمان به خدا و به وسيله تعاليم انبيا: امكان‏پذير است; زيرا غير از انبيا: و پيروان آن‏ها، ديگران اعتقادى به جهان آخرت و صراط مستقيم ندارند (12) .همچنين مى‏فرمود: اگر بچه داريد، تربيت الهى كنيد، تربيت‏شيطانى نكنيد. خودتان را تهذيب كنيد و كودكان خود را اسلامى بار آوريد (13) .

انواع تربيت دينى

تربيت دينى در مقام اجرا، به دو شكل رسمى و غير رسمى در قالب نهادهاى آموزشى رسمى، خانه و جامعه انجام مى‏گيرد و هر كدام نقش اساسى در تدين فرد دارد.
1. رسمى: منظور از «تربيت دينى رسمى‏» اين است كه تربيت دينى با برنامه‏ريزى مدون و از پيش تنظيم شده به وسيله افراد خاصى در نهادهاى آموزشى انجام شود. محيط مدرسه جايى است كه شخصيت دينى و مذهبى فرد پس از خانواده در آن شكل مى‏گيرد. مدرسه ابتدايى بيش از ديگر نهادهاى آموزشى در تربيت دينى متربى مؤثر است; زيرا متربى در اين مرحله از زندگى، گيرنده است و هر چه به او القا شود، مى‏پذيرد. در محيط مدرسه، نه تنها معلم و مربى در تربيت دانش‏آموز مؤثرند، بلكه ساير كارمندان و مسؤولان و فضاى آموزشى نيز بر ابعاد تربيتى او تاثير مى‏گذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه مكمل يكديگرند، بر هم تاثير متقابل دارند و هر يك نقش خاصى در تربيت كودك ايفا مى‏كند; چرا كه رابطه كودك و افراد پيرامون او در ا ين دو محيط متفاوت است; يعنى: روابط در خانواده، فردى‏تر و عاطفى‏تر، ولى در محيط مدرسه، جمعى‏تر و منطقى‏تر است. براى دست‏يابى به تربيت مطلوب، به خصوص در زمينه مذهبى همكارى اين دو نهاد ضرورى است. مدرسه علاوه بر تكميل آموخته‏هاى دينى كودك از محيط خانواده، مى‏تواند آموزش‏هاى تازه‏اى در زمينه‏هاى دينى با شيوه‏هاى جديد به وى ارائه دهد (14) .
اگر اين دو كانون تربيتى (خانه و مدرسه) در محور تربيت دينى از قبيل القاء ارزش‏ها، ارائه الگوهاى مناسب و دستورات لازم به كودكان، به صورت يكسان و هماهنگ عمل كنند، بدون ترديد، نتيجه مطلوبى به دست‏خواهد آمد. از اين‏رو، برقرارى روابط عميق ميان اين دو نهاد تربيتى ضرورى است و در ا ين زمينه، انجمن اوليا و مربيان نقش اساسى دارد. وظيفه مهم اين انجمن فراهم ساختن شرايط مناسب تربيتى و ايجاد هماهنگى لازم ميان خانه و مدرسه است كه در صورت انجام آن، زمينه شكوفايى استعدادهاى مذهبى كودكان فراهم مى‏گردد.
2. غير رسمى: اين نوع از تربيت دينى در قالب دو نهاد خانه و جامعه بدون طرح و برنامه پيشين انجام مى‏گيرد. پس از خانه و مدرسه، جامعه‏اى كه كودك در آن زندگى مى‏كند به عنوان يك عامل مؤثر در تربيت دينى وى ايفاى نقش مى‏كند; زيرا كودك تمامى آداب و رسوم اجتماعى و بيش‏تر نگرش‏هاى دينى و مذهبى را از اجتماع فرا مى‏گيرد. اگرچه در زمينه تربيت دينى كودك در جامعه، طرح و برنامه‏ريزى قبلى پيش‏بينى نمى‏شود، ولى آنچه در جامعه مى‏گذرد، اعم از فرهنگ عمومى مردم، روابط اجتماعى، مسائل سياسى و برداشت‏هاى دينى، بدون شك، بر ابعاد جسمى و روحى متربى تاثير مى‏گذارد. به عنوان مثال، اگر فضاى حاكم بر اجتماع و محل زندگى فضاى دينى و معنوى باشد و هر روز برنامه‏هاى نماز جماعت و ديگر مراسم دينى و مذهبى در آن برقرار شود، كودكى كه در چنين جامعه‏اى پرورش مى‏يابد به احتمال بسيار قوى، متدين خواهد بود. به عكس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بى‏بند و بارى‏هاى فكرى و عملى بعيد است افراد صالح و متعهد به ارزش‏هاى دينى و اسلامى پرورش يابند.
بنابراين، فرهنگ و ارزش‏هاى رايج در اجتماع مستقيم يا غير مستقيم، بر فكر و انديشه كودك تاثير مى‏گذارد و بدين‏روى بايد از وى مراقبت نمود. اما آنچه بيش از همه بر ابعاد رشد كودك مؤثر است و ا هميت فراوانى در تربيت دينى او دارد نهاد خانواده است. از اين‏رو، لازم است‏به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گيرد:

تربيت دينى خانواده

بر اساس آيات و روايات اسلامى، سرپرست‏خانواده، اعم از پدر و مادر و يا افراد ديگر، نسبت‏به تربيت دينى فرزندان و ديگر زير دستان خود، مسؤوليت‏سنگينى دارد. به همين دليل، خداى متعال در اين زمينه، خطاب به مؤمنان از پيامدهاى اخروى آن خبر داده، به آنان هشدار مى‏دهد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسان‏ها و سنگ‏ها است، نگهداريد.» (تحريم: 6) نگه‏دارى خويشتن از طريق ترك معاصى و تسليم نشدن در برابر شهوات سركش ميسور است، نگه‏دارى خانواده نيز به وسيله تعليم و تربيت درست و فراهم ساختن محيط پاك و به دور از هرگونه آلودگى فكرى و عملى حاصل مى‏شود (15) .
حضرت محمد(ص) در پاسخ به سؤالى در اين زمينه، كه چگونه انسان مى‏تواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنيا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آن‏ها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهى كرده باز داريد. اگر از شما پذيرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ كرده‏ايد و اگر قبول نكردند به وظيفه خود عمل نموده‏ايد (16) .
از اين‏گونه آيات و روايات در زمينه تربيت دينى خانواده فراوان است و از آن‏ها به روشنى استفاده مى‏شود كه والدين و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست‏خانواده، وظيفه مهمى در زمينه مسائل دينى فرزندان و ديگر اعضاى خانواده بر عهده دارد. از اين‏رو، انجام اين مهم با استفاده از شيوه‏هاى جديد تربيتى در قالب امر به معروف و نهى از منكر در ميان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقيق و جدى والدين به تربيت دينى فرزندان در محيط خانه و سرمايه‏گذارى لازم در اين زمينه، آثار مهم تربيتى از لحاظ فردى و اجتماعى بر كودك به جاى خواهد گذاشت.

جنبه‏هاى فردى و اجتماعى تربيت دينى

1. جنبه فردى: به لحاظ فردى، مى‏توان با تربيت درست كودك فردى صالح و داراى ايمان و اخلاق اسلامى ساخت; زيرا شخصيت انسان غالبا از همان سال‏هاى اوليه زندگى در محيط خانواده شكل مى‏گيرد. گرايش‏ها، نگرش‏ها، افكار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محيط تكميل و تقويت مى‏شود. آنچه را كودك از آغوش خانواده دريافت مى‏دارد در طول زندگى همراه دارد و در شرايط گوناگون زندگى، تحت تاثير آن قرار مى‏گيرد. افراد صالح و رهبران دينى عموما از خانواده‏هاى پاك و متدين پرورش يافته و ارزش‏هاى دينى را از آن‏جا فرا گرفته‏اند. بر اين اساس، تربيت دينى از نظر فردى، ارتباط انسان را با خدا محكم مى‏كند و زمينه خدمت‏به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم مى‏سازد.
2. جنبه اجتماعى: تربيت دينى خانواده از نظر اجتماعى نيز آثار قابل توجهى دارد; زيرا جامعه از واحدهاى كوچكى به نام «خانواده‏» تشكيل شده و اگر اين واحدها اصلاح گردد مسلما جامعه اصلاح مى‏شود. خانواده‏ها به عنوان هسته اصلى جامعه، در اصلاح و يا افساد آن نقش اساسى دارند; زيرا كودكان امروز، كه در آغوش خانواده پرورش مى‏يابند، مربيان، مجريان و قانون‏گذاران آينده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامه‏هاى درست دينى و اخلاقى تربيت‏يابند، اجتماع آينده به يقين، صالح و تكامل يافته خواهد بود بدين‏روى، پدران و مادران مسؤوليت‏بزرگى در برابر جامعه دارند و بايد در انجام آن سعى و تلاش فراوان نمايند (17) .
اگر پدران و مادران در زمينه تربيت دينى به وظيفه خود عمل نمايند و فرزندان صالحى تحويل جامعه دهند، گذشته از آثار فردى و اجتماعى، به پاداش‏هاى بزرگ الهى نايل مى‏شوند. در زمينه پاداش اخروى اين‏گونه پدران و مادران روايات فروانى دراختيار است; از جمله رسول اكرم(ص) فرمودند: «هر كس دخترى داشته باشد و او را نيكو ادب بياموزد و در تعليم و تربيتش كوشش نمايد و اسباب رفاه و آسايش و زمينه تربيت دينى او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات مى‏دهد.» (18) در روايت ديگرى آمده است: «وجبت له الجنة‏»; (19) بهشت‏برايش واجب مى‏شود.
ضرورت توجه پدران و مادران به تربيت دينى فرزندان از روايات متعددى استفاده مى‏شود كه بايد به آن اهميت داد. بسيارى از مشكلات جوامع كنونى در اثر بى‏توجهى خانواده‏ها به تربيت صحيح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بى‏بندوبارى كه در خيابان‏ها، كوچه‏ها و محله‏ها دست‏به اعمال خلاف مى‏زنند و جامعه را آلوده مى‏سازند از خانواده‏هاى بى‏مسؤوليت وارد جامعه مى‏شوند.

شيوه‏هاى تربيت دينى خانواده

تربيت دينى در محيط خانواده داراى دو شيوه اساسى كلامى و نمادين است كه هر يك در تربيت كودك نقش اساسى دارد. به طور خلاصه، به آن‏ها اشاره مى‏شود:
الف. شيوه كلامى: منظور از شيوه كلامى (دستورى - بيانى) امر و نهى‏هاى والدين و ديگر اعضاى خانواده است كه نسبت‏به بايدها و نبايدهاى دينى كودك صورت مى‏گيرد; يعنى: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احكام و كارهاى دينى به كودك دستور مى‏دهند «شيوه‏» كلامى تربيت گفته مى‏شود. اين نوع تربيت‏به نوبه خود، در رشد و شكوفايى حس دينى كودك تاثير فراوان دارد; زيرا كودك در دوره كودكى وابستگى كامل به والدين دارد و با ديد مثبت‏به آن‏ها مى‏نگرد و هر چه از آنان دريافت كند، مى‏پذيرد. گفتارهاى والدين، اعم از دستورى و غير دستورى، حتى سخنان معمولى آن‏ها در شكل‏گيرى رفتار و افكار كودك مؤثر است و چه بسيار سخنان نامناسب و احيانا دروغ‏ها، سرزنش‏ها و تهديدهايى كه در محيط خانه جريان مى‏يابد در روح كودك اثر منفى مى‏گذارد. بر اين اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به كودك، دقت نمايند تا عامل بدآموزى فرزندانشان نگردد.
ب. شيوه نمادين (عملى): به آنچه كودك از اعمال و رفتار والدين و ديگر افراد خانواده ياد مى‏گيرد بدون اين‏كه دعوتى از او شده باشد، «شيوه نمادين (عملى)» تربيت گفته مى‏شود. اين‏گونه يادگيرى و تربيت‏به صورت پنهان صورت مى‏گيرد و در شكل‏گيرى شخصيت كودك بسيار مؤثر بوده و در عين حال، داراى دامنه گسترده‏اى است.
اساسا يكى از شيوه‏هاى تربيتى انبيا: تربيت از راه عمل بوده و براى تربيت دينى مردم از آن استفاده مى‏كرده‏اند; يعنى: پيش از آن كه به مردم دستورى بدهند، خود به آن عمل مى‏نمودند و براى مردم الگو قرار مى‏گرفتند. بيش‏تر مردم و به ويژه كودكان، از رفتار ظاهرى ديگران تقليد مى‏كنند و يا پس از مشاهده رفتار آن‏ها دست‏كم، زمينه تربيت كلامى برايشان فراهم مى‏شود. بر اين اساس، حضرت ابراهيم(ع) براى هدايت‏بت‏پرستان از شيوه غير كلامى و عملى استفاده مى‏نمود و به جاى موعظه و نصيحت‏با شكستن بت‏ها به آن‏ها نشان داد كه چنان معبودهايى بى‏روح نفع و ضررى به حالشان ندارد و وقتى بت‏پرستان او را مورد بازپرسى و تهديد قرار دادند، براى او زمينه تربيت كلامى فراهم شد و با بيان قوى و استدلال منطقى به سؤالات بت‏پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آن‏ها را بيدار ساخت. در اثر گفتار منطقى و بيان شيواى حضرت ابراهيم(ع)، فطرت توحيدى بسيارى از بت‏پرستان از پشت پرده‏هاى جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهى از آن‏ها به دين توحيدى گرويدند (20) .
پيامبر گرامى(ص) نيز در موارد متعددى، مانند تعليم نماز و حج، از اين شيوه استفاده كردند و فرمودند: «صلوا كما رايتموني اصلي‏» (21) ; نماز بگزاريد، آن‏گونه كه مى‏بينيد من نماز مى‏گزارم.
استفاده از شيوه غير كلامى و عملى در تربيت دينى كودك نيز بسيار مؤثر است و بايد در اين زمينه، از آن بهره گرفت. دوره كودكى دوره وابستگى و اعتماد كامل كودك به والدين است و ميزان تاثيرپذيرى او از پدر و مادر بسيار عميق و پابرجاست. از اين‏رو براى تربيت دينى كودك فرصت مناسبى است. بيش‏ترين ارتباط كودك در اين دوره با والدين است و ارتباط در تمامى ابعاد پنهان و آشكار و كلامى و غير كلامى آن زمينه‏ساز رشد و تحول كودك در جنبه‏هاى روحى و بدنى است. تنها الگوى مورد اعتماد كودك در اين دوره، پدر و مادر است و تا آن‏جا كه بتواند، خود را بر اساس رفتارهاى آنان منطبق مى‏سازد (22) .
چشمان ظريف و تيزبين كودك مانند دوربين حساس از تمام صحنه‏هاى زندگى خانواده و به خصوص حركات و رفتار والدين و ديگر اعضاى آن، فيلم‏بردارى مى‏كند. از لبخندها، زمزمه‏ها و نوازش‏هاى والدين درس خوش‏بينى، اميدوارى، اعتماد و محبت مى‏آموزد و به عكس، از تندى‏ها، بد رفتارى‏ها و عصبانيت‏هاى آن‏ها درس تندى و بداخلاقى مى‏گيرد. معمولا كودك سخن گفتن، آداب معاشرت، رعايت نظم يا بى‏نظمى، امانت‏دارى يا خيانت، راست‏گويى يا دروغ‏گويى، خيرخواهى يا بدخواهى را در محيط خانه فرا مى‏گيرد. اگر پدر و مادر به دستورات دينى اهميت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنويات باشند، بدون شك، بر ابعاد روحى و دينى كودك تاثير مى‏گذارند (23) . به همين دليل، كودك سه يا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدين به نماز ترغيب مى‏شود و مانند آنان به ركوع و سجده مى‏رود. فرزندان كوچكى كه همراه پدر و مادر به مساجد و حسينيه‏ها رفته در مجالس عزادارى امام حسين(ع) شركت مى‏نمايند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گريه در مى‏آورند، همه حاكى از تاثير عملكرد والدين بر رفتار دينى فرزندان است. اظهار اين‏گونه رفتارها از كودك ناشى از تاثير عميق رفتار والدين بر جسم و روح اوست كه غالبا تبديل به ملكه مى‏شود و تا پايان عمر در او باقى مى‏ماند.
از ميان اعضاى خانواده، مادر نقش بيش‏ترى در تربيت كودك دارد; چرا كه او نخستين كسى است كه رابطه‏اى مستقيم با كودك دارد، نيازهاى او را تامين مى‏كند و به خواسته‏هايش پاسخ مى‏گويد. از اين‏رو، كودك از عواطف، احساسات، نگرش‏ها و انديشه‏هاى مادر بيش‏تر متاثر مى‏شود و بر اين اساس، وظيفه مادر در قبال تربيت دينى كودك سنگين‏تر است.

عوامل مؤثر در تربيت دينى خانواده

1. تغذيه: هر چند از ديدگاه اسلامى، حقيقت انسان جنبه روحانى و معنوى اوست و هدف اصلى تربيت نيز پرورش حس دينى و رسيدن آنان به كمالات معنوى مى‏باشد، ولى با وجود اين، جنبه جسمانى او را نمى‏توان ناديده گرفت; زيرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر كدام بر ديگرى تاثير مى‏گذارند. بنابراين، عوامل مؤثر در تربيت نيروى جسمى انسان بر جنبه روحى او نيز مؤثر است و بدين دليل، بايد به آن، توجه كرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذيه، نوع غذا و كيفيت آن است كه به لحاظ تاثيرگذارى بر نگرش، گرايش و عملكرد او بايد مورد بررسى قرار گيرد.
به نظر روان‏شناسان، «سلامت‏بدن بيش از هر چيز، به چگونگى غذاى شخص مربوط است و حالات روانى و روحى نيز همواره از حالات بدنى متاثر مى‏شود و بدين ترتيب، چگونگى تغذيه در رشد ذهنى و بدنى انسان اثر مى‏كند.» (24) امروزه از نظر علمى ثابت‏شده است كه تغذيه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره باردارى، در تكامل جسمانى و روحانى كودك تاثير فراوان دارد. به همين دليل، مادران در اين دوره، از مصرف برخى داروها و مواد الكلى كه ممكن است موجب بروز اختلالات عصبى و روانى كودك گردد، نهى شده‏اند.
در مورد تاثير غذا بر اعمال و رفتار انسان در دوره‏هاى گوناگون زندگى، روايات فراوانى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار: رسيده كه به برخى آن‏ها اشاره مى‏شود:
حضرت محمد(ص) درباره تاثير غذا و كيفيت آن بر اعمال عبادى و دعاهاى انسان فرمودند: «هر كس به اندازه يك لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمى‏شود و دعايش به اجابت نمى‏رسد و هر گوشتى كه از حرام رشد كرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» (25)
در روايت ديگرى از رسول اكرم(ص) در اين زمنيه، آمده است: «بدنى كه از طريق حرام تغذيه كرده باشد داخل بهشت نمى‏شود.» (26)
در زمينه تاثير غذا بر رفتار و تربيت دينى انسان، جاى انكار نيست. از اين‏رو، دين اسلام براى جلوگيرى از پيامدهاى ناگوار آن نسبت‏به تغذيه مادران و فرزندان، توصيه‏هاى فراوانى نموده كه اگر به خوبى اجرا شود، مسلما مشكلات تربيتى پديد نمى‏آيد. امروزه بسيارى از مشكلات فردى و اجتماعى در اثر غذاهايى است كه به نحوى از راه حرام به دست آمده و در خانواده‏ها به مصرف مى‏رسد. كودكانى كه با غذاى حرام تغذيه شوند و دوره حساس كودكى را به همين صورت سپرى نمايند، فطرت دينى خود را از دست مى‏دهند و به هر خلافى دست مى‏زنند. دليل بر اين مطلب كلامى است از امام حسين(ع) كه در روز عاشورا پس از نااميدى از هدايت لشگريان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقيق، شكم‏هاى شما از حرام پر شده است‏» (27) ; يعنى: گوشت و پوست‏شما از حرام پرورش يافته و قابل هدايت و اصلاح نيستيد و حتى كلام امام معصوم(ع) بر شما تاثيرى ندارد.
در اين زمينه، رسول خدا(ص) نسبت‏به زنان باردار مى‏فرمودند: «زنان باردار را در آخرين ماه‏هاى حاملگى خرما بخورانيد تا فرزندان شما بردبار و متقى شوند» (28) طبق اين روايت، خوردن خرما در دوره باردارى توسط مادر، به تربيت دينى كودك كمك مى‏كند و او را متدين و با تقوا بار مى‏آورد.
نخستين غذايى كه پس از تولد، كودك از آن تغذيه مى‏كند شير مادر است. شير مادر از جنبه‏هاى گوناگون بر كودك تاثير مى‏گذارد و آنچه مهم است تاثيرات روحى آن است. نسبت‏به تغذيه از شير مادر و چگونگى آن دستوراتى از ائمه معصوم: رسيده كه قابل توجه است:
حضرت على(ع) فرمودند: «چيزى براى كودك سودمندتر و پربركت‏تر از شير مادر نيست.» (29) در مورد انتخاب دايه نيز فرمودند: در انتخاب دايه چنان تلاش و دقت كنيد كه در ازدواج دقت مى‏نماييد; زيرا شير طبيعت كودك را دگرگون مى‏سازد، (30) و نيز فرمودند: «از شير زن‏هاى زانيه و ديوانه به فرزندانتان ندهيد; زيرا شير در اخلاق كودك سرايت مى‏كند. » (31)
از مجموع روايات، برمى‏آيد كه تغذيه حلال و مطلوب، اعم از شير مادر و غذا، در دوره كودكى بر تربيت دينى كودك تاثير فراوان دارد. از اين‏رو بر پدران و مادران لازم است‏به اين دستورات معصومين: توجه كنند و از غذاهاى حلال استفاده نمايند تا فرزندانى صالح و مفيد، هم براى خودشان و هم براى جامعه تربيت كنند. شخصيت‏هاى بزرگ دينى و اسلامى در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدين پرورش يافته‏اند كه منشا خيرات و بركات قرار گرفته‏اند. درباره شيخ انصارى; نقل شده است كه مادرش هيچ‏گاه بدون طهارت، به ايشان شير نداد. مرحوم شيخ انصارى در اثر اين مراقبت‏ها و تربيت درست‏خانوداگى به مقامى رسيد كه جهان اسلام و حوزه‏هاى علميه شيعه تاكنون مديون خدمات علمى و فرهنگى اوست.
2. دستورات والدين: نهاد خانواده يك نظام كوچك اجتماعى است كه اعضاى آن ارتباط متقابل با يكديگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونى با هم دارند، ولى آنچه بيش از همه مؤثر به نظر مى‏رسد ارتباط كلامى است; زيرا بايدها و نبايدهاى دينى و ديگر معارف اسلامى معمولا در قالب گفت‏وگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا مى‏شود. دستورات والدين نقش اساسى در تربيت دينى كودك دارد و آن‏ها مى‏توانند با ارائه رهنمودهاى درست‏به فرزند خود، پايه‏هاى فكرى او را به شكل كاملا مطلوب بنيان نهند. در اين زمينه، نكات چندى به نظر مى‏رسد كه ذيلا بدان‏ها اشاره مى‏شود:
الف - درست‏بودن دستورات والدين: از عوامل مؤثر در شكل‏گيرى نظام فكرى و دينى كودك، امر و نهى‏هاى پدر و مادر و ديگر كسانى است كه به او آموزش دينى مى‏دهند. كودك تمامى فرمان‏هايى را كه از ناحيه والدين و ديگر مربيان سبت‏به او صادر مى‏شود، درست مى‏پندارد و به آن‏ها عمل مى‏كند. يكى از شروط تربيت درست كودك و به خصوص تربيت دينى او، درست‏بودن فرمان‏هايى است كه به وى داده مى‏شود. اگر دستورات والدين به كودك در زمينه احكام و معارف دينى صحيح و آگاهانه باشد در تمام زندگى مشكل دينى نخواهد داشت; زيرا يادگيرى در دوره كودكى بسيار پايدار و بادوام است و آنچه كودك در اين دوره فرامى‏گيرد تا پايان زندگى از آن متاثر مى‏شود. بنابراين، لازم است‏خود والدين نخست آشنايى كامل با احكام و مسائل دينى پيدا كنند، سپس آن‏ها را به صورت درست‏به فرزندانشان منتقل نمايند. متاسفانه بسيارى از پدران و مادران با مسائل دينى آشنايى كافى ندارند و در اين زمينه، مطالبى را به فرزندان ارائه مى‏دهند كه در واقع، خلاف احكام دينى است. آموزش‏هاى غلط والدين در محيط خانه موجب برداشت‏هاى نادرست كودك از دين مى‏شود كه از پيامدهاى سوء آن انحراف فكرى فرزندان است. گناه و كيفر اين‏گونه آموزش‏هاى نادرست‏بر عهده والدين است كه در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهى از منكر، آيات و روايات متعددى بر اهميت اين دو فرضيه الهى دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت مى‏كند. اما يكى از شروط اجراى اين فرضيه بزرگ شناخت «معروف‏» و «منكر» است كه مجرى امر به معروف و نهى از منكر بايد بداند معروف و منكر يعنى چه، وگرنه ممكن است‏به صورت وارونه (معروف را منكر و منكر را معروف) معرفى كند (32) . از جمله جاهايى كه اين وظيفه عمومى بايد اجرا شود، محيط خانواده است و اين، شناخت پدران و مادران را از معروف‏ها و منكرهاى دينى مى‏طلبد. در نتيجه، درست‏بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسى در تربيت دينى كودك دارد و بر اين اساس، وظيفه والدين بسيار سنگين است و بايد سعى كنند مسائل دينى را با شناخت كافى و به صورت صحيح، به فرزندان ياد دهند.
ب - هماهنگ بودن دستورات والدين: از ديگر عوامل مؤثر در تربيت دينى كودك، هماهنگى مربيان و به خصوص پدر و مادر در تربيت فرزندان، اعم از تربيت كلامى و غير كلامى، است; يعنى: اگر پدر كارى را بد بداند و كودك را از انجام آن باز دارد، مادر نيز آن كار را بد بداند و فرزند را از ارتكاب به آن نهى كند. اگر دستورات والدين به كودك، هماهنگ نباشد و كودك گفتارهاى ضد و نقيض از آن‏ها بشنود، دچار سرگردانى مى‏شود و نمى‏تواند راه درست را انتخاب كند. اين‏گونه كودكان هميشه سعى مى‏كنند تا در برابر ارتكاب خلاف راه فرارى براى خود جستجو نمايد (33) . اما اگر والدين به صورت هماهنگ، بايدها و نبايدهاى دينى را به كودك ارائه دهند و از او رعايت آن‏ها را بخواهند، كودك تحت تاثير فرمان‏هاى آنان، خود را ملزم به رعايت ارزش‏هاى صحيح مى‏داند. به عنوان مثال، اگر پدر در محيط خانه نسبت‏به حجاب دختر اهميت قايل شود و به رعايت آن امر نمايد، مادر نيز رعايت‏حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر اين موضوع تاكيد ورزد، آن دختر مسلما خود را موظف به رعايت آن مى‏داند.
بر اين اساس، مربيان كودك و نوجوان، اعم از والدين و معلمان، بايد به اين مهم توجه كنند و در ارائه ارزش‏ها و معارف دينى به كودكان، هماهنگ عمل نمايند، وگرنه ممكن است كودك در اثر اختلاف عملكرد و بينش مربيان دچار تضاد در يادگيرى گردد و به اضطراب و بى‏اعتمادى گرفتار شود (34) . هرگونه دستور ناهماهنگ در محيط خانه نسبت‏به ارزش‏هاى دينى موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشى كودك مى‏شود و در نتيجه كودك قادر به تصميم‏گيرى و نشان‏دادن واكنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج - قابل فهم بودن دستورات والدين: يكى از شروط لازم براى تاثير امر و نهى والدين در محيط خانه، قابل فهم بودن آن براى كودك است. پدر و مادر بايد با توجه به آمادگى ذهنى و ادراكى كودك به او دستور دهند. اساسا شيوه تعليمات انبيا: در تبليغ دين به مردم اين بوده كه با هر كس به قدر استعداد و سطح درك و فهمش سخن مى‏گفتند. به همين دليل، پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايند: «ما گروه پيامبران مامور شده‏ايم كه با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوييم.» (35) اين روش در سيره ائمه معصوم(ع) نيز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت‏وگوى آنان با توجه به تفاوت سطح فكرى و علمى افراد متفاوت بوده است. بر اين اساس، امام صادق(ع) در زمينه مسائل اعتقادى و اثبات صانع با كسى كه از اهل علم بود، از روش پيچيده فلسفى استفاده كردند، ولى با ديگرى كه سطح فكرى پايين‏ترى داشت، براى اثبات امامت و رهبرى، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند (36) . اين شيوه به لحاظ تربيتى، اهميت فراوان دارد و بهره‏گيرى مربيان از اين روش و توجه پدر و مادر به آن ضرورى است.
اين شيوه تربيتى را از قرآن مجيد نيز مى‏توان استفاده كرد. خداى متعال به پيامبرش(ص) دستور مى‏دهد كه در برخورد با مردم با توجه به خصوصيات آنان، از سه روش استفاده كن: با يك دسته از مردم كه اهل فكرند، با حكمت و استدلال، با گروه ديگر، با موعظه و نصيحت و با عده‏اى كه اهل عناد و لجاجت‏اند با جدال احسن برخورد نما (37) . پيامبر گرامى(ص) نيز بر اساس دستور الهى، متناسب با ميزان عقل و درك مخاطب با او سخن مى‏گفتند و هيچ‏گاه از اين روش عدول نكردند.
امروزه روان‏شناسان و كارشناسان امور تربيتى نيز به اين نتيجه رسيده‏اند و مساله رعايت تفاوت‏هاى فردى را مطرح مى‏كنند; يعنى: هر كس خصوصيات منحصر به فردى دارد كه بايد به آن توجه نمود، به ويژه در دوره كودكى، رعايت اين تفاوت‏ها در تربيت كودك نقش اساسى دارد. تفاوت در استعداد و ميزان درك و فهم مطالب از محورهاى مهم تفاوت فردى است كه بايد در محيط خانه به وسيله والدين رعايت گردد.
3- مطابقت گفتار و رفتار والدين: يكى ديگر از عوامل مؤثر در تربيت دينى كودك، هماهنگ بودن علم و عمل مربى است; يعنى: آنچه مربى از كودك مى‏خواهد و به انجام آن دستور مى‏دهد، پيش از هر چيز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محيط خانه، كه فضاى شكل‏گيرى منش‏ها و باورهاى دينى و اخلاقى كودك است، اهميت فراوان دارد. پدر و مادر، كه نقش اساسى در تربيت و به خصوص تربيت دينى، كودك دارند، موظف‏اند هر گاه كارى را از كودك مى‏خواهند، خود نيز به آن بها داده، عمل نمايند. پدر و مادر به عنوان الگوى تربيتى براى فرزند، خودشان بايد پاك، متدين و عامل به دستورات الهى باشند تا بتوانند فرزندان پاك و صالحى تحويل جامعه دهند، وگرنه چراغى كه خاموش و فاقد نور است، نمى‏تواند به ديگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهميت دادن به عمل، روايات متعددى از معصومان: رسيده است; از جمله، در اين باره، امام صادق(ع) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبى‏ها دعوت نماييد و تنها به زبان اكتفا نكنيد» (38) ; يعنى: آنچه را با زبان خوب يا بد مى‏دانيد در عمل هم مورد توجه قرار دهيد.
گذشته از گفتار، سيره معصومان: نيز نشان مى‏دهد كه آنچه را آنان از ديگران مى‏خواستند، پيش از همه، خود بدان عمل مى‏كردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا(س) ضمن هدايت فرزندان به انجام فرايض دينى، خود ارزش واقعى آن را عملا به آنان نشان مى‏دادند. در همين زمينه، از امام حسن مجتبى(ع) نقل شده است: «در يكى از شب‏هاى جمعه، ديدم مادرم، زهرا(ع)، تا صبح نماز خواند و براى تك تك همسايه‏ها دعا نمود ولى براى خود و اهل خانه دعايى نكرد. پرسيدم: چرا اين همه براى ديگران دعا كردى و براى خودت دعا نكردى؟ فرمود: يا بنى، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسايه، بعد اهل خانه. » (39)
از اين روايت، استفاده مى‏شود كه شيوه حضرت زهرا(س) در تربيت فرزند، تلفيق ميان علم و عمل بوده و فرزندان ايشان نيز با الهام از رفتار مادر، چنان تربيت‏يافتند كه هر كدام به عنوان يك مربى بزرگ، مسلمانان را هدايت كردند و اگر آن‏ها نبودند امروز چيزى به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدين در محيط خانه روشن گرديد. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملكرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسيبى به تربيت دينى كودك برسد.
4. تاييد رفتار نيك فرزند: عامل ديگرى كه در تربيت دينى كودك در محيط خانه بسيار موثر است تاييد رفتارهاى مطلوب او به وسيله والدين است. كارهاى درستى كه از كودك مشاهده مى‏شود - اگرچه غير دينى و معمولى باشد - اگر با تاييد و تحسين والدين مواجه شود، تداوم مى‏يابد. تاييد رفتار كودك از سوى والدين ممكن است‏به شيوه‏هاى زبانى يا عملى صورت گيرد كه هر كدام به نوبه خود، در تكرار آن تاثير فراوان دارد. اگرچه تاييد عملى از كارهاى مثبت در تربيت او تاثير دارد، ولى تاييد كلامى از او مانند گفتن «آفرين، بسيار خوب‏» بيش‏تر مؤثر است; زيرا كودك در دوره كودكى، براى جلب توجه والدين به خود، به دستورات آنان بيش‏تر عمل مى‏كند (40) .
اساسا يكى از شيوه‏هاى تربيتى قرآن مجيد ايجاد انگيزه و رغبت در افراد صالح و برقرارى موازنه ميان عمل و پاداش است. عوامل ايجاد انگيزه در قرآن متعدد است; گاه از طريق وعده پاداش فراوان و چندين برابر عمل، فرد را به انجام كار نيك تحريك مى‏كند. گاه از طريق تعليمات عميق دينى و اسلامى انسان را چنان صالح و متقى بار مى‏آورد كه خود به دنبال كارهاى با ارزش مى‏رود و جز به كسب رضايت‏خدا نمى‏انديشد.
در زمينه پاداش‏هاى اخروى اعمال نيك انسان، لسان آيات متفاوت است. برخى آيات مى‏گويند: «هر كه عمل نيكى انجام دهد، ده برابر پاداش مى‏گيرد» (41) ، برخى ديگر از آيات تعبير «اضعافا كثيرة‏» (رم: 30) دارد; يعنى: چندين برابر، برخى نيز پاداش هفتصد برابر و بى‏حساب را ذكر مى‏كنند. اين تفاوت‏ها در ميزان پاداش الهى بيان‏گر آن است كه اجر و جزاى اعمال بر اساس درجه اخلاص و نيت انسان تعيين مى‏شود; يعنى: هر اندازه كيفيت اعمال بالاتر باشد، پاداش بيش‏تر خواهد بود.
بر اين اساس، تاييد و تشويق كارهاى مطلوب به منظور ايجاد انگيزه در افراد از روش‏هايى است كه از آيات و روايات استفاده مى‏شود و نقش اساسى در تربيت دينى دارد. وظيفه مربيان و والدين است كه در تربيت دينى كودكان و نوجوانان از اين روش بهره گيرند. پدران و مادران به جاى سخت‏گيرى، تحميل كارهاى ناخواسته، تهديد و تنبيه كودك، به جاست از شيوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تاييد و تشويق در تربيت فرزند استفاده كنند.

جمع‏بندى

بر اساس آنچه گفته شد، روشن گرديد كه در نهاد هر انسانى، حس دينى و ميل به خداجويى وجود دارد. در قرآن كريم، از اين گرايش ذاتى به «فطرت الله‏» (بقره: 245) تعبير شده كه از آغاز زندگى، به تدريج نمايان مى‏شود و در رشد و شكوفايى آن، تربيت نقش اساسى دارد. به همين دليل، تربيت درست و هماهنگ در محيط خانه و مدرسه زمينه رشد و شكوفايى سريع آن را فراهم مى‏سازد. استفاده از شيوه‏هاى مناسب تربيتى در محيط خانه و عرضه درست معارف دينى و مذهبى به كودك در تربيت دينى او تاثير فراوان دارد. بنابراين بر پدران و مادران لازم است كه تمام تلاش خود را نسبت‏به تربيت مطلوب دينى فرزندان خويش به كار گيرند; از جمله اقدامات تربيتى در جهت تحقق يافتن عوامل اصلى تربيت دينى خانواده فعاليت‏هاى دينى و فرهنگى والدين است كه به منظور تامين شرايط مساعد تربيتى صورت مى‏گيرد. به طور كلى، از نظر اسلام، تربيت‏يافته كسى است كه در محور شناخت، ايمان و عمل به احكام كاملا فعال باشد.

پي نوشت :

1- رجب على مظلومى، گامى به سوى تربيت، نشر آفاق، 1364، ص 80
2- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، 3/281
3- على‏رضا اعرافى و همكاران، اهداف تربيت از ديدگاه اسلام، قم دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، 1376، ص 119
4- ر. ك. به: على شريعتمدارى، روان‏شناسى تربيتى، امير كبير، 1374، ص 191 - 192
5 و 6- على‏اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربيت‏» و «دين‏»
7- محمدتقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 48 - 49
8- همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، ص 198 - 200
9- دفترهمكارى حوزه و دانشگاه،«اهداف تعليم و تربيت در اسلام‏» (جزوه)
10- عبدالعظيم كريمى، تربيت دينى، انتشارات قديانى، 1374، ص 16 - 17
11- جمعه: 2: «هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة...»
12- محمد شفيعى، مبانى تربيتى حضرت امام;، دفتر تبليغات اسلامى، ص 176
13- ماهنامه تربيت، سال 14، ش. 9، ص 6
14- موريس دبى، مراحل تربيت، ترجمه كاردان، انتشارات دانشگاه، 1374، ص 73
15- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 24، ص 286; ذيل آيه «يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة.»
16- همان، ص 293; عن رسول الله‏9: «تامرهم بما امر الله و تنهاهم عمانها هم الله ان اطاعوك كنت قد وقيتهم و ان عصوك كنت قد قضيت ما عليك‏»
17- ابراهيم امينى، آيين تربيت، قم انتشارات اسلامى، 1368، ص 13 - 12
18- نورالدين هيثمى، مجمع الزوائد، ج 8، ص 158; عن رسول الله‏9: «من كانت له ابنة فادبها و احسن ادبها و علمها و احسن تعليمها و اوسع عليها من نعم التى اوسع عليه كانت له منعة و سترا من النار.»
19- همان، ص 157
20- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 13، ص 435 - 442 / سيد محمد حسين طباطبائى، الميزان، ج 14، ص 422 - 426
21- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 85، ص 279
22- مصطفى عباسى، نقش اسوه‏ها در تعليم و تربيت، سازمان تبليغات اسلامى، 1371، ص 41 به بعد
23- ابراهيم امينى، آيين تربيت، ص 101
24- شعارى نژاد، روان‏شناسى رشد، ص 148
25- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 66، ص 314 / كنزالعمال، ج 4، ح. 9266; عن النبى(ص): «من اكل لقمة من حرام لم تقبل له صلاة اربعين ليلة و لم تستحب له دعوة اربعين صباحا و كل لحم نبت من الحرام فالنار اولى به.»
26- علاءالدين هندى، پيشين، ج 4، ح. 9272; عن النبى(ص): «لايدخل الجنة جسد غذى بحرام.»
27- جواد قيومى، صحيفة الحسين(ع)، قم انتشارات اسلامى، 1374، ص 292; عن الحسين(ع) «فقد ملئت‏بطونكم من الحرام.»
28- مكارم الاخلاق، ج 1، ص 196; عن رسول الله(ص): «اطعموا المراة في شهرها الذي تلد فيه التمر فان ولدها يكون حليما تقيا.»
29- شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 15، ص 175; عن امير المؤمنين(ع): «ما من لبن رضع به الصبى اعظم بركة عليه من لبن امه.»
30- همان، ص 188; عنه(ع): «تخيروا للرضاع كما تخيرون للنكاح فان الرضاع يغير الطباع.»
31- محمد باقر مجلسى، پيشين. ج 103، ص 333; عنه(ع): «توقوا على اولادكم لبن البغى من النساء و المجنونة فان اللبن يعدى.»
32- شيوه‏هاى صحيح امر به معروف و نهى از منكر، سازمان تبليغات اسلامى، 1369، ص 159
33- محمد دشتى، مسئوليت تربيت، ص 112
34- همان، ص 192
35- محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1، ص 18; عن رسول الله(ص): «انا معاشر الانبياء امرنا ان نكلم الناس على قدر عقولهم.»
36- شيوه‏هاى صحيح امر به معروف و نهى از منكر، ص 239
37- نحل: 125: «ادع الى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هى احسن.»
38- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 5، ص 198; عن ابى عبد الله(ع): «كونوا دعاة الناس باعمالكم و لا تكونوا دعاة بالسنتكم.»
39- همان، ج 43، ص 81 - 82
40- محمد پارسا،روان‏شناسى تربيتى،انتشارات سخن،1374،ص‏176 - 41186- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 6، ص 55 - 56; «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى الا مثلها.»

منبع: فصلنامه علمی تخصصی معرفت




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط