خانواده و تربيت دينى
مقدمه
بر اساس بينش اسلامى، هر انسانى از هنگام تولد با فطرت الهى و گرايش به خداشناسى قدم به عرصه زندگى مىگذارد; ساختار وجودى انسان به گونهاى است كه او را به سوى خدا هدايت مىكند و در اين ميان، تفاوتى بين مسلمان و غير مسلمان وجود ندارد، بلكه همه انسانها در آغاز زندگى، از استعداد خاصى براى حقيقتجويى و نيل به كمال بهرهمندند و به فرموده پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، «كل مولود يولد على الفطرة» (2) ; هر نوزادى با فطرت خدايى زاده مىشود.
با وجود اين، فطرت و ساختار وجودى انسان در هر شرايطى به صورت يكسان عمل نمىكند و ممكن است عوامل نامساعد بيرونى و محيط ناسالم زندگى مانع از شكوفايى و بروز نقش صحيح آن گردد (3) . بر اين اساس، لازم استبه اين جنبه از وجود آدمى توجه ويژهاى مبذول گردد تا حس دينىاش شكوفا گردد، به خصوص در مورد كودكان و نوجوانان، توجه بهاين جنبه وجودى آنان اهميت فراوان دارد; زيرا نسبتبه بزرگسالان تربيتپذيرترند. اين كار تنها در سايه تربيت صحيح امكانپذير است.
ابعاد تربيت
تربيت داراى دو نقش مهم آموزش و پرورش است كه در يكى اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و توانايىهاى لازم براى رفع نيازهاى جامعه است و در ديگرى پرورش حس دينى و مذهبى كودك كه به صورت فطرى در نهاد او به وديعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسى همه ابعاد تربيتبه لحاظ نقش اساسى آنها در زندگى انسان لازم است، ولى در يك مقاله نمىگنجد، بدين روى، در اين نوشتار، تنها به بررسى تربيت دينى اكتفا مىشود:
تربيت دينى
واژه «تربيت» در لغت، به معناى پرورانيدن يا پرورش دادن - يعنى: به فعليت رساندن نيروهاى بالقوه (5) - آمده. اما در اصطلاح، تعاريف متعددى از آن ارائه شده است. اين تعاريف در عين تعدد، همگى در اين جهت توافق دارند كه تربيت فرايندى است كه نتيجهاش تغيير رفتار فرد (اعم از ظاهرى و باطنى) و كسب هنجارهاى مورد قبول مىباشد.
با توجه به اين مطلب، اولا، حصول چنين چيزى نمىتواند دفعى باشد. ثانيا، متربى نيز بايد استعدادهاى لازم را براى تربيتپذيرى دارا باشد. اما علاوه بر اين، پرورش واقعى در صورتى محقق مىشود كه جريان تربيتبر اساس فطرت و سرشت متربى انجام گيرد.
واژه «دين» نيز در لغت، به معناى كيش، آيين، طريقت، و شريعت (6) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنيادى و احكام و دستوراتى كه از سوى خدا به انسان داده شده است. به عبارت ديگر، دين شامل گزارههاى توصيفى و تجويزى است و سه عنصر اساسى دارد:
الف. شناخت: نخستين عنصر مؤثر در ديندارى و تدين، علم به اصول و قواعد ضرورى دين است. يعنى متدين بايد گزارههاى دينى را از طريق استدلال و برهان عقلى دريافت نمايد; مانند توصيف اينكه «الله آفريننده جهان است» يا «خدا يكى است» از گزارههاى توصيفى مربوط به مسائل اعتقادى است كه يك موحد بايد بداند. آنچه در اين زمينه قابل توجه است اين كه درباب شناخت گزارههاى دينى، نبايد به ظن و گمان قناعت كرد; زيرا خداوند مىفرمايد: «لا تقف ما ليس لك به علم (اسراء: 32); از چيزى كه به آن علم ندارى پيروى نكن». بلكه به علم و يقين بايد رسيد.
ب. ايمان: عنصر دوم در دين التزام قلبى انسان به باورها و اصول مسلم دينى است. به كسى كه اعتقاد قلبى نسبتبه خدا نداشته باشد، متدين گفته نمىشود. ريشه تمام ارزشهاى اخلاقى ايمان به گزارههاى دينى بوده و اين ايمان مبتنى بر معرفت و شناخت است، به گونهاى كه هر چه معرفت كاملتر باشد، آن ايمان نيز بارورتر خواهد بود. البته علم و ناختشرط كافى براى ايمان نيست، بلكه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرايش باطنى به التزام قلبى نسبتبه باورهاى دينى جزء اخير ايمان را تشكيل مىدهد.
با توجه به اين مطلب، ايمان يك عمل قلبى كاملا اختيارى است كه فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهاى بيرونى يا اصول اسلامى را پذيرا مىشود و يا آن را انكار مىكند. چه بسا افرادى هستند كه در عين شناخت گزارههاى دينى، در اثر لجاجت و عناد، ايمان نمىآورند. در مورد انتخابى بودن ايمان، شواهد فراوانى از آيات قران وجود دارد; از جمله اينكه خداوند مىفرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» (انسان: 4); ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر و پذيرا باشد يا كفران كننده و ناپذيرا. در جاى ديگرى مىفرمايد: «لا اكراه فى الدين» (بقره: 256); در قبول دين اكراهى نيست.
ج. عمل: عنصر سوم دين عمل به گزارههاى تجويزى و احكام دينى است; يعنى: آنچه را فرد از باورهاى دينى مىداند و به آن ايمان دارد، در مرحله عمل نيز آشكار سازد. عملى از نظر اسلام ارزشمند است كه ناشى از ايمان راسخ به اصول دين و ارزشهاى مذهبى باشد. در موارد متعددى از قرآن كريم، ايمان پيش از عمل صالح ذكر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات» (يونس: 10) و اين مىرساند كه هيچ عملى بدون ايمان نيكو و پذيرفته نيست.
در اين مورد، شواهد فراوانى از قرآن وجود دارد كه عمل صالح را مشروط به ايمان مىكند; نظير «من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة» (نحل: 129); هر كس از مرد و زن كار نيكى انجام دهد، به شرط اينكه ايمان داشته باشد، ما او را زندگى پاك و پاكيزهاى مىبخشيم.
از آنچه درباره دين و تربيت گفته شد، روشن گرديد كه مفهوم «تربيت دينى» در ارتباط با سه محور شناخت، ايمان و عمل قابل تحقق است. اين سه عنصر در تربيت دينى هر كس، نقش اساسى دارد و مربى بر همين اساس بايد عمل تربيت دينى را اجرا كند. بنابراين، مىتوان گفت: «تربيت دينى» فرايندى است كه از طريق اعطاى بينش، التزام قلبى و عملى به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نيل به سعادت دنيوى و اخروى انجام مىگيرد.
رابطه تربيت دينى و اخلاقى
از سوى ديگر، بايدها و نبايدهاى اخلاقى مبتنى بر اصول و قواعد بنيادين دينى است. بايدها و نبايدهاى اخلاقى از نظر اسلام، بر معيار انديشهها و باورهاى مسلم اسلامى قابل تبيين است; يعنى: هر كس نخستبايد اصول و عقايد اسلامى را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهاى اخلاقى ناشى از آن عمل نمايد.
بر اين اساس، نسبتبين دين و اخلاق عام و خاص مطلق است; به اين معنا كه حوزه دين اعم از دايره اخلاق است; زيرا بخشى از گزارههاى دينى كه عبارت از انديشههاى بنيادين دين مىباشد، خارج از معيارهاى اخلاقى است. اما گزارههاى اخلاقى عموما داخل در قلمرو دين است. در نتيجه، تربيت دين نيز اعم از تربيت اخلاقى است. تربيت دين در تمام جنبهها، اعم از اعتقادى، رفتارى و عاطفى، فراگيرتر از تربيت اخلاقى است (8) .
منظور ما از تربيت دينى چيزى جز تربيت اسلامى نيست و مهمترين وظيفه مربيان كودك و نوجوان، اعم از والدين و معلم، اين است كه متربى را در محيط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ايمان در حوزه دينى و در بعد عمل به بايدها و نبايدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربيت دينى بهتر است از محور شناختباشد تا با اعطاى بينش به متربى نسبتبه مفاهيم و ارزشهاى دينى در وى انگيزه ايجاد كند تا خود با گرايش قلبى به سوى عمل رود. به عنوان مثال، به جاى دستور به خواندن نماز، ارزش، فضيلت و پاداش آن را به متربى تفهيم نمايد. جريان تربيت، به خصوص تربيت دينى، تحميلپذير نيست. از اينرو، بر مربى لازم است كه به دور از هرگونه فشار بر متربى زمينه رشد و شكوفايى استعدادهايى فطرى و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربيت دينى
بنيادىترين اصول اسلامى اعتقاد به وجود خداى يكتا است كه حقيقتى استبىنهايت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چيز به او ختم مىشود. اوست كمال مطلق و واجد تمام صفات كمالى كه مىتواند محور تمام فعاليتهاى انسان قرار گيرد. بر اين اساس، هدف نهايى زندگى از ديدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودى و كمالى است، به گونهاى كه انسان در صفات كمالى، مظهر اوصاف الهى گردد. تربيت دينى راه وصول به هدف نهايى زندگى را نشان مىدهد (9) . در نتيجه، هدف تربيت دينى در مكتب اسلام، هدايت متربى به سير الى الله و قرب به خداست. راه رسيدن به اين هدف همان چيزى است كه در تبيين مفهوم تربيت دينى گفته شد: پرورش در محورهاى شناخت، ايمان و عمل.
اهميت تربيت دينى
تنها راه فرار از اين بحرانها روى آوردن عميق و عاشقانه به خويشتن خويش، فطرت اصيل و احساس درونى حقيقتجو است. به عبارت ديگر، راه خروج از بحرانهاى زندگى كنونى بازگشتبه اسلام و قرآن است كه سعادت دنيا و آخرت انسان را تامين مىكند. اگر به گذشته تاريخ نگاه كنيم، به ا ين نتيجه مىرسيم كه هدف انبيا: از دعوت مردم به خدا، توحيد و معاد و نجات آنها از بحرانهاى زندگى بوده است. مفاهيم متعددى در قرآن كريم وجود دارند كه مستقيم يا غير مستقيم، بر تربيت دينى دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزكيه و امثال آن كه مكرر در قرآن ذكر شده و محتواى اينگونه مفاهيم بدون تربيت دينى قابل تحقق نيست. در برخى آيات نيز تزكيه مردم (11) صريحا به عنوان هدف بعثت انبيا: بيان شده و اين مىرساند كه مهمترين هدف پيامبران: پرورش انسانها بر اساس دين توحيدى بوده است.
انبياى الهى: هر كدام به نوبه خود، در زمينه تربيت دينى مردم، تلاشهاى فراوان كردند و تا حدى نيز در انجام اين مهم، موفق گرديدند، به ويژه رسول اكرم(ص) كه نظام تربيتى اسلام را در مكه و مدينه پايهگذارى نمودند و افرادى را تربيت كردند كه با تمام وجود، به دفاع از دين و عقيده خود برمىخاستند. تربيتيافتگان مكتب پيغمبر(ص) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرك و نفاق با صلابت و استوار بودند كه لحظهاى با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، كه نظام تربيتى اسلام رو به سقوط و نابودى كامل بود و مىرفت تا بساط ديانت و ديندارى از جامعه اسلامى برچيده شود; حضرت امام خمينى; با الهام از قرآن و سيره ائمه معصوم: مكتب تربيتى اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاكيد بر اين نكته، مىفرمود: تربيت كامل از اهم مسائل است. اما هرگونه تربيتى را نمىتوان تربيت مفيد و كامل دانست، بلكه تربيت كامل فقط در پرتو ايمان به خدا و به وسيله تعاليم انبيا: امكانپذير است; زيرا غير از انبيا: و پيروان آنها، ديگران اعتقادى به جهان آخرت و صراط مستقيم ندارند (12) .همچنين مىفرمود: اگر بچه داريد، تربيت الهى كنيد، تربيتشيطانى نكنيد. خودتان را تهذيب كنيد و كودكان خود را اسلامى بار آوريد (13) .
انواع تربيت دينى
1. رسمى: منظور از «تربيت دينى رسمى» اين است كه تربيت دينى با برنامهريزى مدون و از پيش تنظيم شده به وسيله افراد خاصى در نهادهاى آموزشى انجام شود. محيط مدرسه جايى است كه شخصيت دينى و مذهبى فرد پس از خانواده در آن شكل مىگيرد. مدرسه ابتدايى بيش از ديگر نهادهاى آموزشى در تربيت دينى متربى مؤثر است; زيرا متربى در اين مرحله از زندگى، گيرنده است و هر چه به او القا شود، مىپذيرد. در محيط مدرسه، نه تنها معلم و مربى در تربيت دانشآموز مؤثرند، بلكه ساير كارمندان و مسؤولان و فضاى آموزشى نيز بر ابعاد تربيتى او تاثير مىگذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه مكمل يكديگرند، بر هم تاثير متقابل دارند و هر يك نقش خاصى در تربيت كودك ايفا مىكند; چرا كه رابطه كودك و افراد پيرامون او در ا ين دو محيط متفاوت است; يعنى: روابط در خانواده، فردىتر و عاطفىتر، ولى در محيط مدرسه، جمعىتر و منطقىتر است. براى دستيابى به تربيت مطلوب، به خصوص در زمينه مذهبى همكارى اين دو نهاد ضرورى است. مدرسه علاوه بر تكميل آموختههاى دينى كودك از محيط خانواده، مىتواند آموزشهاى تازهاى در زمينههاى دينى با شيوههاى جديد به وى ارائه دهد (14) .
اگر اين دو كانون تربيتى (خانه و مدرسه) در محور تربيت دينى از قبيل القاء ارزشها، ارائه الگوهاى مناسب و دستورات لازم به كودكان، به صورت يكسان و هماهنگ عمل كنند، بدون ترديد، نتيجه مطلوبى به دستخواهد آمد. از اينرو، برقرارى روابط عميق ميان اين دو نهاد تربيتى ضرورى است و در ا ين زمينه، انجمن اوليا و مربيان نقش اساسى دارد. وظيفه مهم اين انجمن فراهم ساختن شرايط مناسب تربيتى و ايجاد هماهنگى لازم ميان خانه و مدرسه است كه در صورت انجام آن، زمينه شكوفايى استعدادهاى مذهبى كودكان فراهم مىگردد.
2. غير رسمى: اين نوع از تربيت دينى در قالب دو نهاد خانه و جامعه بدون طرح و برنامه پيشين انجام مىگيرد. پس از خانه و مدرسه، جامعهاى كه كودك در آن زندگى مىكند به عنوان يك عامل مؤثر در تربيت دينى وى ايفاى نقش مىكند; زيرا كودك تمامى آداب و رسوم اجتماعى و بيشتر نگرشهاى دينى و مذهبى را از اجتماع فرا مىگيرد. اگرچه در زمينه تربيت دينى كودك در جامعه، طرح و برنامهريزى قبلى پيشبينى نمىشود، ولى آنچه در جامعه مىگذرد، اعم از فرهنگ عمومى مردم، روابط اجتماعى، مسائل سياسى و برداشتهاى دينى، بدون شك، بر ابعاد جسمى و روحى متربى تاثير مىگذارد. به عنوان مثال، اگر فضاى حاكم بر اجتماع و محل زندگى فضاى دينى و معنوى باشد و هر روز برنامههاى نماز جماعت و ديگر مراسم دينى و مذهبى در آن برقرار شود، كودكى كه در چنين جامعهاى پرورش مىيابد به احتمال بسيار قوى، متدين خواهد بود. به عكس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بىبند و بارىهاى فكرى و عملى بعيد است افراد صالح و متعهد به ارزشهاى دينى و اسلامى پرورش يابند.
بنابراين، فرهنگ و ارزشهاى رايج در اجتماع مستقيم يا غير مستقيم، بر فكر و انديشه كودك تاثير مىگذارد و بدينروى بايد از وى مراقبت نمود. اما آنچه بيش از همه بر ابعاد رشد كودك مؤثر است و ا هميت فراوانى در تربيت دينى او دارد نهاد خانواده است. از اينرو، لازم استبه صورت جداگانه مورد بررسى قرار گيرد:
تربيت دينى خانواده
حضرت محمد(ص) در پاسخ به سؤالى در اين زمينه، كه چگونه انسان مىتواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنيا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهى كرده باز داريد. اگر از شما پذيرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ كردهايد و اگر قبول نكردند به وظيفه خود عمل نمودهايد (16) .
از اينگونه آيات و روايات در زمينه تربيت دينى خانواده فراوان است و از آنها به روشنى استفاده مىشود كه والدين و به خصوص پدر، به عنوان سرپرستخانواده، وظيفه مهمى در زمينه مسائل دينى فرزندان و ديگر اعضاى خانواده بر عهده دارد. از اينرو، انجام اين مهم با استفاده از شيوههاى جديد تربيتى در قالب امر به معروف و نهى از منكر در ميان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقيق و جدى والدين به تربيت دينى فرزندان در محيط خانه و سرمايهگذارى لازم در اين زمينه، آثار مهم تربيتى از لحاظ فردى و اجتماعى بر كودك به جاى خواهد گذاشت.
جنبههاى فردى و اجتماعى تربيت دينى
2. جنبه اجتماعى: تربيت دينى خانواده از نظر اجتماعى نيز آثار قابل توجهى دارد; زيرا جامعه از واحدهاى كوچكى به نام «خانواده» تشكيل شده و اگر اين واحدها اصلاح گردد مسلما جامعه اصلاح مىشود. خانوادهها به عنوان هسته اصلى جامعه، در اصلاح و يا افساد آن نقش اساسى دارند; زيرا كودكان امروز، كه در آغوش خانواده پرورش مىيابند، مربيان، مجريان و قانونگذاران آينده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامههاى درست دينى و اخلاقى تربيتيابند، اجتماع آينده به يقين، صالح و تكامل يافته خواهد بود بدينروى، پدران و مادران مسؤوليتبزرگى در برابر جامعه دارند و بايد در انجام آن سعى و تلاش فراوان نمايند (17) .
اگر پدران و مادران در زمينه تربيت دينى به وظيفه خود عمل نمايند و فرزندان صالحى تحويل جامعه دهند، گذشته از آثار فردى و اجتماعى، به پاداشهاى بزرگ الهى نايل مىشوند. در زمينه پاداش اخروى اينگونه پدران و مادران روايات فروانى دراختيار است; از جمله رسول اكرم(ص) فرمودند: «هر كس دخترى داشته باشد و او را نيكو ادب بياموزد و در تعليم و تربيتش كوشش نمايد و اسباب رفاه و آسايش و زمينه تربيت دينى او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات مىدهد.» (18) در روايت ديگرى آمده است: «وجبت له الجنة»; (19) بهشتبرايش واجب مىشود.
ضرورت توجه پدران و مادران به تربيت دينى فرزندان از روايات متعددى استفاده مىشود كه بايد به آن اهميت داد. بسيارى از مشكلات جوامع كنونى در اثر بىتوجهى خانوادهها به تربيت صحيح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بىبندوبارى كه در خيابانها، كوچهها و محلهها دستبه اعمال خلاف مىزنند و جامعه را آلوده مىسازند از خانوادههاى بىمسؤوليت وارد جامعه مىشوند.
شيوههاى تربيت دينى خانواده
الف. شيوه كلامى: منظور از شيوه كلامى (دستورى - بيانى) امر و نهىهاى والدين و ديگر اعضاى خانواده است كه نسبتبه بايدها و نبايدهاى دينى كودك صورت مىگيرد; يعنى: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احكام و كارهاى دينى به كودك دستور مىدهند «شيوه» كلامى تربيت گفته مىشود. اين نوع تربيتبه نوبه خود، در رشد و شكوفايى حس دينى كودك تاثير فراوان دارد; زيرا كودك در دوره كودكى وابستگى كامل به والدين دارد و با ديد مثبتبه آنها مىنگرد و هر چه از آنان دريافت كند، مىپذيرد. گفتارهاى والدين، اعم از دستورى و غير دستورى، حتى سخنان معمولى آنها در شكلگيرى رفتار و افكار كودك مؤثر است و چه بسيار سخنان نامناسب و احيانا دروغها، سرزنشها و تهديدهايى كه در محيط خانه جريان مىيابد در روح كودك اثر منفى مىگذارد. بر اين اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به كودك، دقت نمايند تا عامل بدآموزى فرزندانشان نگردد.
ب. شيوه نمادين (عملى): به آنچه كودك از اعمال و رفتار والدين و ديگر افراد خانواده ياد مىگيرد بدون اينكه دعوتى از او شده باشد، «شيوه نمادين (عملى)» تربيت گفته مىشود. اينگونه يادگيرى و تربيتبه صورت پنهان صورت مىگيرد و در شكلگيرى شخصيت كودك بسيار مؤثر بوده و در عين حال، داراى دامنه گستردهاى است.
اساسا يكى از شيوههاى تربيتى انبيا: تربيت از راه عمل بوده و براى تربيت دينى مردم از آن استفاده مىكردهاند; يعنى: پيش از آن كه به مردم دستورى بدهند، خود به آن عمل مىنمودند و براى مردم الگو قرار مىگرفتند. بيشتر مردم و به ويژه كودكان، از رفتار ظاهرى ديگران تقليد مىكنند و يا پس از مشاهده رفتار آنها دستكم، زمينه تربيت كلامى برايشان فراهم مىشود. بر اين اساس، حضرت ابراهيم(ع) براى هدايتبتپرستان از شيوه غير كلامى و عملى استفاده مىنمود و به جاى موعظه و نصيحتبا شكستن بتها به آنها نشان داد كه چنان معبودهايى بىروح نفع و ضررى به حالشان ندارد و وقتى بتپرستان او را مورد بازپرسى و تهديد قرار دادند، براى او زمينه تربيت كلامى فراهم شد و با بيان قوى و استدلال منطقى به سؤالات بتپرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بيدار ساخت. در اثر گفتار منطقى و بيان شيواى حضرت ابراهيم(ع)، فطرت توحيدى بسيارى از بتپرستان از پشت پردههاى جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهى از آنها به دين توحيدى گرويدند (20) .
پيامبر گرامى(ص) نيز در موارد متعددى، مانند تعليم نماز و حج، از اين شيوه استفاده كردند و فرمودند: «صلوا كما رايتموني اصلي» (21) ; نماز بگزاريد، آنگونه كه مىبينيد من نماز مىگزارم.
استفاده از شيوه غير كلامى و عملى در تربيت دينى كودك نيز بسيار مؤثر است و بايد در اين زمينه، از آن بهره گرفت. دوره كودكى دوره وابستگى و اعتماد كامل كودك به والدين است و ميزان تاثيرپذيرى او از پدر و مادر بسيار عميق و پابرجاست. از اينرو براى تربيت دينى كودك فرصت مناسبى است. بيشترين ارتباط كودك در اين دوره با والدين است و ارتباط در تمامى ابعاد پنهان و آشكار و كلامى و غير كلامى آن زمينهساز رشد و تحول كودك در جنبههاى روحى و بدنى است. تنها الگوى مورد اعتماد كودك در اين دوره، پدر و مادر است و تا آنجا كه بتواند، خود را بر اساس رفتارهاى آنان منطبق مىسازد (22) .
چشمان ظريف و تيزبين كودك مانند دوربين حساس از تمام صحنههاى زندگى خانواده و به خصوص حركات و رفتار والدين و ديگر اعضاى آن، فيلمبردارى مىكند. از لبخندها، زمزمهها و نوازشهاى والدين درس خوشبينى، اميدوارى، اعتماد و محبت مىآموزد و به عكس، از تندىها، بد رفتارىها و عصبانيتهاى آنها درس تندى و بداخلاقى مىگيرد. معمولا كودك سخن گفتن، آداب معاشرت، رعايت نظم يا بىنظمى، امانتدارى يا خيانت، راستگويى يا دروغگويى، خيرخواهى يا بدخواهى را در محيط خانه فرا مىگيرد. اگر پدر و مادر به دستورات دينى اهميت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنويات باشند، بدون شك، بر ابعاد روحى و دينى كودك تاثير مىگذارند (23) . به همين دليل، كودك سه يا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدين به نماز ترغيب مىشود و مانند آنان به ركوع و سجده مىرود. فرزندان كوچكى كه همراه پدر و مادر به مساجد و حسينيهها رفته در مجالس عزادارى امام حسين(ع) شركت مىنمايند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گريه در مىآورند، همه حاكى از تاثير عملكرد والدين بر رفتار دينى فرزندان است. اظهار اينگونه رفتارها از كودك ناشى از تاثير عميق رفتار والدين بر جسم و روح اوست كه غالبا تبديل به ملكه مىشود و تا پايان عمر در او باقى مىماند.
از ميان اعضاى خانواده، مادر نقش بيشترى در تربيت كودك دارد; چرا كه او نخستين كسى است كه رابطهاى مستقيم با كودك دارد، نيازهاى او را تامين مىكند و به خواستههايش پاسخ مىگويد. از اينرو، كودك از عواطف، احساسات، نگرشها و انديشههاى مادر بيشتر متاثر مىشود و بر اين اساس، وظيفه مادر در قبال تربيت دينى كودك سنگينتر است.
عوامل مؤثر در تربيت دينى خانواده
به نظر روانشناسان، «سلامتبدن بيش از هر چيز، به چگونگى غذاى شخص مربوط است و حالات روانى و روحى نيز همواره از حالات بدنى متاثر مىشود و بدين ترتيب، چگونگى تغذيه در رشد ذهنى و بدنى انسان اثر مىكند.» (24) امروزه از نظر علمى ثابتشده است كه تغذيه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره باردارى، در تكامل جسمانى و روحانى كودك تاثير فراوان دارد. به همين دليل، مادران در اين دوره، از مصرف برخى داروها و مواد الكلى كه ممكن است موجب بروز اختلالات عصبى و روانى كودك گردد، نهى شدهاند.
در مورد تاثير غذا بر اعمال و رفتار انسان در دورههاى گوناگون زندگى، روايات فراوانى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار: رسيده كه به برخى آنها اشاره مىشود:
حضرت محمد(ص) درباره تاثير غذا و كيفيت آن بر اعمال عبادى و دعاهاى انسان فرمودند: «هر كس به اندازه يك لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمىشود و دعايش به اجابت نمىرسد و هر گوشتى كه از حرام رشد كرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» (25)
در روايت ديگرى از رسول اكرم(ص) در اين زمنيه، آمده است: «بدنى كه از طريق حرام تغذيه كرده باشد داخل بهشت نمىشود.» (26)
در زمينه تاثير غذا بر رفتار و تربيت دينى انسان، جاى انكار نيست. از اينرو، دين اسلام براى جلوگيرى از پيامدهاى ناگوار آن نسبتبه تغذيه مادران و فرزندان، توصيههاى فراوانى نموده كه اگر به خوبى اجرا شود، مسلما مشكلات تربيتى پديد نمىآيد. امروزه بسيارى از مشكلات فردى و اجتماعى در اثر غذاهايى است كه به نحوى از راه حرام به دست آمده و در خانوادهها به مصرف مىرسد. كودكانى كه با غذاى حرام تغذيه شوند و دوره حساس كودكى را به همين صورت سپرى نمايند، فطرت دينى خود را از دست مىدهند و به هر خلافى دست مىزنند. دليل بر اين مطلب كلامى است از امام حسين(ع) كه در روز عاشورا پس از نااميدى از هدايت لشگريان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقيق، شكمهاى شما از حرام پر شده است» (27) ; يعنى: گوشت و پوستشما از حرام پرورش يافته و قابل هدايت و اصلاح نيستيد و حتى كلام امام معصوم(ع) بر شما تاثيرى ندارد.
در اين زمينه، رسول خدا(ص) نسبتبه زنان باردار مىفرمودند: «زنان باردار را در آخرين ماههاى حاملگى خرما بخورانيد تا فرزندان شما بردبار و متقى شوند» (28) طبق اين روايت، خوردن خرما در دوره باردارى توسط مادر، به تربيت دينى كودك كمك مىكند و او را متدين و با تقوا بار مىآورد.
نخستين غذايى كه پس از تولد، كودك از آن تغذيه مىكند شير مادر است. شير مادر از جنبههاى گوناگون بر كودك تاثير مىگذارد و آنچه مهم است تاثيرات روحى آن است. نسبتبه تغذيه از شير مادر و چگونگى آن دستوراتى از ائمه معصوم: رسيده كه قابل توجه است:
حضرت على(ع) فرمودند: «چيزى براى كودك سودمندتر و پربركتتر از شير مادر نيست.» (29) در مورد انتخاب دايه نيز فرمودند: در انتخاب دايه چنان تلاش و دقت كنيد كه در ازدواج دقت مىنماييد; زيرا شير طبيعت كودك را دگرگون مىسازد، (30) و نيز فرمودند: «از شير زنهاى زانيه و ديوانه به فرزندانتان ندهيد; زيرا شير در اخلاق كودك سرايت مىكند. » (31)
از مجموع روايات، برمىآيد كه تغذيه حلال و مطلوب، اعم از شير مادر و غذا، در دوره كودكى بر تربيت دينى كودك تاثير فراوان دارد. از اينرو بر پدران و مادران لازم استبه اين دستورات معصومين: توجه كنند و از غذاهاى حلال استفاده نمايند تا فرزندانى صالح و مفيد، هم براى خودشان و هم براى جامعه تربيت كنند. شخصيتهاى بزرگ دينى و اسلامى در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدين پرورش يافتهاند كه منشا خيرات و بركات قرار گرفتهاند. درباره شيخ انصارى; نقل شده است كه مادرش هيچگاه بدون طهارت، به ايشان شير نداد. مرحوم شيخ انصارى در اثر اين مراقبتها و تربيت درستخانوداگى به مقامى رسيد كه جهان اسلام و حوزههاى علميه شيعه تاكنون مديون خدمات علمى و فرهنگى اوست.
2. دستورات والدين: نهاد خانواده يك نظام كوچك اجتماعى است كه اعضاى آن ارتباط متقابل با يكديگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونى با هم دارند، ولى آنچه بيش از همه مؤثر به نظر مىرسد ارتباط كلامى است; زيرا بايدها و نبايدهاى دينى و ديگر معارف اسلامى معمولا در قالب گفتوگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا مىشود. دستورات والدين نقش اساسى در تربيت دينى كودك دارد و آنها مىتوانند با ارائه رهنمودهاى درستبه فرزند خود، پايههاى فكرى او را به شكل كاملا مطلوب بنيان نهند. در اين زمينه، نكات چندى به نظر مىرسد كه ذيلا بدانها اشاره مىشود:
الف - درستبودن دستورات والدين: از عوامل مؤثر در شكلگيرى نظام فكرى و دينى كودك، امر و نهىهاى پدر و مادر و ديگر كسانى است كه به او آموزش دينى مىدهند. كودك تمامى فرمانهايى را كه از ناحيه والدين و ديگر مربيان سبتبه او صادر مىشود، درست مىپندارد و به آنها عمل مىكند. يكى از شروط تربيت درست كودك و به خصوص تربيت دينى او، درستبودن فرمانهايى است كه به وى داده مىشود. اگر دستورات والدين به كودك در زمينه احكام و معارف دينى صحيح و آگاهانه باشد در تمام زندگى مشكل دينى نخواهد داشت; زيرا يادگيرى در دوره كودكى بسيار پايدار و بادوام است و آنچه كودك در اين دوره فرامىگيرد تا پايان زندگى از آن متاثر مىشود. بنابراين، لازم استخود والدين نخست آشنايى كامل با احكام و مسائل دينى پيدا كنند، سپس آنها را به صورت درستبه فرزندانشان منتقل نمايند. متاسفانه بسيارى از پدران و مادران با مسائل دينى آشنايى كافى ندارند و در اين زمينه، مطالبى را به فرزندان ارائه مىدهند كه در واقع، خلاف احكام دينى است. آموزشهاى غلط والدين در محيط خانه موجب برداشتهاى نادرست كودك از دين مىشود كه از پيامدهاى سوء آن انحراف فكرى فرزندان است. گناه و كيفر اينگونه آموزشهاى نادرستبر عهده والدين است كه در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهى از منكر، آيات و روايات متعددى بر اهميت اين دو فرضيه الهى دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت مىكند. اما يكى از شروط اجراى اين فرضيه بزرگ شناخت «معروف» و «منكر» است كه مجرى امر به معروف و نهى از منكر بايد بداند معروف و منكر يعنى چه، وگرنه ممكن استبه صورت وارونه (معروف را منكر و منكر را معروف) معرفى كند (32) . از جمله جاهايى كه اين وظيفه عمومى بايد اجرا شود، محيط خانواده است و اين، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منكرهاى دينى مىطلبد. در نتيجه، درستبودن دستورات پدر و مادر نقش اساسى در تربيت دينى كودك دارد و بر اين اساس، وظيفه والدين بسيار سنگين است و بايد سعى كنند مسائل دينى را با شناخت كافى و به صورت صحيح، به فرزندان ياد دهند.
ب - هماهنگ بودن دستورات والدين: از ديگر عوامل مؤثر در تربيت دينى كودك، هماهنگى مربيان و به خصوص پدر و مادر در تربيت فرزندان، اعم از تربيت كلامى و غير كلامى، است; يعنى: اگر پدر كارى را بد بداند و كودك را از انجام آن باز دارد، مادر نيز آن كار را بد بداند و فرزند را از ارتكاب به آن نهى كند. اگر دستورات والدين به كودك، هماهنگ نباشد و كودك گفتارهاى ضد و نقيض از آنها بشنود، دچار سرگردانى مىشود و نمىتواند راه درست را انتخاب كند. اينگونه كودكان هميشه سعى مىكنند تا در برابر ارتكاب خلاف راه فرارى براى خود جستجو نمايد (33) . اما اگر والدين به صورت هماهنگ، بايدها و نبايدهاى دينى را به كودك ارائه دهند و از او رعايت آنها را بخواهند، كودك تحت تاثير فرمانهاى آنان، خود را ملزم به رعايت ارزشهاى صحيح مىداند. به عنوان مثال، اگر پدر در محيط خانه نسبتبه حجاب دختر اهميت قايل شود و به رعايت آن امر نمايد، مادر نيز رعايتحجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر اين موضوع تاكيد ورزد، آن دختر مسلما خود را موظف به رعايت آن مىداند.
بر اين اساس، مربيان كودك و نوجوان، اعم از والدين و معلمان، بايد به اين مهم توجه كنند و در ارائه ارزشها و معارف دينى به كودكان، هماهنگ عمل نمايند، وگرنه ممكن است كودك در اثر اختلاف عملكرد و بينش مربيان دچار تضاد در يادگيرى گردد و به اضطراب و بىاعتمادى گرفتار شود (34) . هرگونه دستور ناهماهنگ در محيط خانه نسبتبه ارزشهاى دينى موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشى كودك مىشود و در نتيجه كودك قادر به تصميمگيرى و نشاندادن واكنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج - قابل فهم بودن دستورات والدين: يكى از شروط لازم براى تاثير امر و نهى والدين در محيط خانه، قابل فهم بودن آن براى كودك است. پدر و مادر بايد با توجه به آمادگى ذهنى و ادراكى كودك به او دستور دهند. اساسا شيوه تعليمات انبيا: در تبليغ دين به مردم اين بوده كه با هر كس به قدر استعداد و سطح درك و فهمش سخن مىگفتند. به همين دليل، پيامبر اكرم(ص) مىفرمايند: «ما گروه پيامبران مامور شدهايم كه با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوييم.» (35) اين روش در سيره ائمه معصوم(ع) نيز وجود داشته و نحوه برخورد و گفتوگوى آنان با توجه به تفاوت سطح فكرى و علمى افراد متفاوت بوده است. بر اين اساس، امام صادق(ع) در زمينه مسائل اعتقادى و اثبات صانع با كسى كه از اهل علم بود، از روش پيچيده فلسفى استفاده كردند، ولى با ديگرى كه سطح فكرى پايينترى داشت، براى اثبات امامت و رهبرى، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند (36) . اين شيوه به لحاظ تربيتى، اهميت فراوان دارد و بهرهگيرى مربيان از اين روش و توجه پدر و مادر به آن ضرورى است.
اين شيوه تربيتى را از قرآن مجيد نيز مىتوان استفاده كرد. خداى متعال به پيامبرش(ص) دستور مىدهد كه در برخورد با مردم با توجه به خصوصيات آنان، از سه روش استفاده كن: با يك دسته از مردم كه اهل فكرند، با حكمت و استدلال، با گروه ديگر، با موعظه و نصيحت و با عدهاى كه اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما (37) . پيامبر گرامى(ص) نيز بر اساس دستور الهى، متناسب با ميزان عقل و درك مخاطب با او سخن مىگفتند و هيچگاه از اين روش عدول نكردند.
امروزه روانشناسان و كارشناسان امور تربيتى نيز به اين نتيجه رسيدهاند و مساله رعايت تفاوتهاى فردى را مطرح مىكنند; يعنى: هر كس خصوصيات منحصر به فردى دارد كه بايد به آن توجه نمود، به ويژه در دوره كودكى، رعايت اين تفاوتها در تربيت كودك نقش اساسى دارد. تفاوت در استعداد و ميزان درك و فهم مطالب از محورهاى مهم تفاوت فردى است كه بايد در محيط خانه به وسيله والدين رعايت گردد.
3- مطابقت گفتار و رفتار والدين: يكى ديگر از عوامل مؤثر در تربيت دينى كودك، هماهنگ بودن علم و عمل مربى است; يعنى: آنچه مربى از كودك مىخواهد و به انجام آن دستور مىدهد، پيش از هر چيز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محيط خانه، كه فضاى شكلگيرى منشها و باورهاى دينى و اخلاقى كودك است، اهميت فراوان دارد. پدر و مادر، كه نقش اساسى در تربيت و به خصوص تربيت دينى، كودك دارند، موظفاند هر گاه كارى را از كودك مىخواهند، خود نيز به آن بها داده، عمل نمايند. پدر و مادر به عنوان الگوى تربيتى براى فرزند، خودشان بايد پاك، متدين و عامل به دستورات الهى باشند تا بتوانند فرزندان پاك و صالحى تحويل جامعه دهند، وگرنه چراغى كه خاموش و فاقد نور است، نمىتواند به ديگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهميت دادن به عمل، روايات متعددى از معصومان: رسيده است; از جمله، در اين باره، امام صادق(ع) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبىها دعوت نماييد و تنها به زبان اكتفا نكنيد» (38) ; يعنى: آنچه را با زبان خوب يا بد مىدانيد در عمل هم مورد توجه قرار دهيد.
گذشته از گفتار، سيره معصومان: نيز نشان مىدهد كه آنچه را آنان از ديگران مىخواستند، پيش از همه، خود بدان عمل مىكردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا(س) ضمن هدايت فرزندان به انجام فرايض دينى، خود ارزش واقعى آن را عملا به آنان نشان مىدادند. در همين زمينه، از امام حسن مجتبى(ع) نقل شده است: «در يكى از شبهاى جمعه، ديدم مادرم، زهرا(ع)، تا صبح نماز خواند و براى تك تك همسايهها دعا نمود ولى براى خود و اهل خانه دعايى نكرد. پرسيدم: چرا اين همه براى ديگران دعا كردى و براى خودت دعا نكردى؟ فرمود: يا بنى، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسايه، بعد اهل خانه. » (39)
از اين روايت، استفاده مىشود كه شيوه حضرت زهرا(س) در تربيت فرزند، تلفيق ميان علم و عمل بوده و فرزندان ايشان نيز با الهام از رفتار مادر، چنان تربيتيافتند كه هر كدام به عنوان يك مربى بزرگ، مسلمانان را هدايت كردند و اگر آنها نبودند امروز چيزى به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدين در محيط خانه روشن گرديد. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملكرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسيبى به تربيت دينى كودك برسد.
4. تاييد رفتار نيك فرزند: عامل ديگرى كه در تربيت دينى كودك در محيط خانه بسيار موثر است تاييد رفتارهاى مطلوب او به وسيله والدين است. كارهاى درستى كه از كودك مشاهده مىشود - اگرچه غير دينى و معمولى باشد - اگر با تاييد و تحسين والدين مواجه شود، تداوم مىيابد. تاييد رفتار كودك از سوى والدين ممكن استبه شيوههاى زبانى يا عملى صورت گيرد كه هر كدام به نوبه خود، در تكرار آن تاثير فراوان دارد. اگرچه تاييد عملى از كارهاى مثبت در تربيت او تاثير دارد، ولى تاييد كلامى از او مانند گفتن «آفرين، بسيار خوب» بيشتر مؤثر است; زيرا كودك در دوره كودكى، براى جلب توجه والدين به خود، به دستورات آنان بيشتر عمل مىكند (40) .
اساسا يكى از شيوههاى تربيتى قرآن مجيد ايجاد انگيزه و رغبت در افراد صالح و برقرارى موازنه ميان عمل و پاداش است. عوامل ايجاد انگيزه در قرآن متعدد است; گاه از طريق وعده پاداش فراوان و چندين برابر عمل، فرد را به انجام كار نيك تحريك مىكند. گاه از طريق تعليمات عميق دينى و اسلامى انسان را چنان صالح و متقى بار مىآورد كه خود به دنبال كارهاى با ارزش مىرود و جز به كسب رضايتخدا نمىانديشد.
در زمينه پاداشهاى اخروى اعمال نيك انسان، لسان آيات متفاوت است. برخى آيات مىگويند: «هر كه عمل نيكى انجام دهد، ده برابر پاداش مىگيرد» (41) ، برخى ديگر از آيات تعبير «اضعافا كثيرة» (رم: 30) دارد; يعنى: چندين برابر، برخى نيز پاداش هفتصد برابر و بىحساب را ذكر مىكنند. اين تفاوتها در ميزان پاداش الهى بيانگر آن است كه اجر و جزاى اعمال بر اساس درجه اخلاص و نيت انسان تعيين مىشود; يعنى: هر اندازه كيفيت اعمال بالاتر باشد، پاداش بيشتر خواهد بود.
بر اين اساس، تاييد و تشويق كارهاى مطلوب به منظور ايجاد انگيزه در افراد از روشهايى است كه از آيات و روايات استفاده مىشود و نقش اساسى در تربيت دينى دارد. وظيفه مربيان و والدين است كه در تربيت دينى كودكان و نوجوانان از اين روش بهره گيرند. پدران و مادران به جاى سختگيرى، تحميل كارهاى ناخواسته، تهديد و تنبيه كودك، به جاست از شيوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تاييد و تشويق در تربيت فرزند استفاده كنند.
جمعبندى
پي نوشت :
1- رجب على مظلومى، گامى به سوى تربيت، نشر آفاق، 1364، ص 80
2- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، 3/281
3- علىرضا اعرافى و همكاران، اهداف تربيت از ديدگاه اسلام، قم دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، 1376، ص 119
4- ر. ك. به: على شريعتمدارى، روانشناسى تربيتى، امير كبير، 1374، ص 191 - 192
5 و 6- علىاكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربيت» و «دين»
7- محمدتقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 48 - 49
8- همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، ص 198 - 200
9- دفترهمكارى حوزه و دانشگاه،«اهداف تعليم و تربيت در اسلام» (جزوه)
10- عبدالعظيم كريمى، تربيت دينى، انتشارات قديانى، 1374، ص 16 - 17
11- جمعه: 2: «هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة...»
12- محمد شفيعى، مبانى تربيتى حضرت امام;، دفتر تبليغات اسلامى، ص 176
13- ماهنامه تربيت، سال 14، ش. 9، ص 6
14- موريس دبى، مراحل تربيت، ترجمه كاردان، انتشارات دانشگاه، 1374، ص 73
15- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 24، ص 286; ذيل آيه «يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة.»
16- همان، ص 293; عن رسول الله9: «تامرهم بما امر الله و تنهاهم عمانها هم الله ان اطاعوك كنت قد وقيتهم و ان عصوك كنت قد قضيت ما عليك»
17- ابراهيم امينى، آيين تربيت، قم انتشارات اسلامى، 1368، ص 13 - 12
18- نورالدين هيثمى، مجمع الزوائد، ج 8، ص 158; عن رسول الله9: «من كانت له ابنة فادبها و احسن ادبها و علمها و احسن تعليمها و اوسع عليها من نعم التى اوسع عليه كانت له منعة و سترا من النار.»
19- همان، ص 157
20- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 13، ص 435 - 442 / سيد محمد حسين طباطبائى، الميزان، ج 14، ص 422 - 426
21- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 85، ص 279
22- مصطفى عباسى، نقش اسوهها در تعليم و تربيت، سازمان تبليغات اسلامى، 1371، ص 41 به بعد
23- ابراهيم امينى، آيين تربيت، ص 101
24- شعارى نژاد، روانشناسى رشد، ص 148
25- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 66، ص 314 / كنزالعمال، ج 4، ح. 9266; عن النبى(ص): «من اكل لقمة من حرام لم تقبل له صلاة اربعين ليلة و لم تستحب له دعوة اربعين صباحا و كل لحم نبت من الحرام فالنار اولى به.»
26- علاءالدين هندى، پيشين، ج 4، ح. 9272; عن النبى(ص): «لايدخل الجنة جسد غذى بحرام.»
27- جواد قيومى، صحيفة الحسين(ع)، قم انتشارات اسلامى، 1374، ص 292; عن الحسين(ع) «فقد ملئتبطونكم من الحرام.»
28- مكارم الاخلاق، ج 1، ص 196; عن رسول الله(ص): «اطعموا المراة في شهرها الذي تلد فيه التمر فان ولدها يكون حليما تقيا.»
29- شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 15، ص 175; عن امير المؤمنين(ع): «ما من لبن رضع به الصبى اعظم بركة عليه من لبن امه.»
30- همان، ص 188; عنه(ع): «تخيروا للرضاع كما تخيرون للنكاح فان الرضاع يغير الطباع.»
31- محمد باقر مجلسى، پيشين. ج 103، ص 333; عنه(ع): «توقوا على اولادكم لبن البغى من النساء و المجنونة فان اللبن يعدى.»
32- شيوههاى صحيح امر به معروف و نهى از منكر، سازمان تبليغات اسلامى، 1369، ص 159
33- محمد دشتى، مسئوليت تربيت، ص 112
34- همان، ص 192
35- محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1، ص 18; عن رسول الله(ص): «انا معاشر الانبياء امرنا ان نكلم الناس على قدر عقولهم.»
36- شيوههاى صحيح امر به معروف و نهى از منكر، ص 239
37- نحل: 125: «ادع الى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هى احسن.»
38- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 5، ص 198; عن ابى عبد الله(ع): «كونوا دعاة الناس باعمالكم و لا تكونوا دعاة بالسنتكم.»
39- همان، ج 43، ص 81 - 82
40- محمد پارسا،روانشناسى تربيتى،انتشارات سخن،1374،ص176 - 41186- ناصر مكارم شيرازى و ديگران، پيشين، ج 6، ص 55 - 56; «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى الا مثلها.»
/س