مرجع نويسي

در خصوص شيوه‏هاي منبع کاوي و چگونگي بررسي منابع، بحث‌هاي طولاني و مفصلي وجود دارد و امروزه يکي از نگراني‏هاي دانشجويان و محققين، وجود منابع گسترده در خصوص يک موضوع از يک طرف و متداول شدن روش‌ها و برنامه‌هاي جديد است. در اين مقاله در صدد هستيم تا ضمن بازکاوي مجدد اين بحث و رويکرد اختصاصي‌تر به آن، مقوله مرجع نويسي را كه از مباحث بسيار مهم تحقيق است، مورد بررسي قرار داده، تقريباً از تمام شيوه‏هاي مرجع‌دهي، مثال‌هاي ملموس
شنبه، 19 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرجع نويسي
مرجع نويسي
مرجع نويسي

نويسنده:دکتر حسين خنيفر

استناد در تحقيق و مرجع نويسي، اساس امانت‌داري علمي است.
در خصوص شيوه‏هاي منبع کاوي و چگونگي بررسي منابع، بحث‌هاي طولاني و مفصلي وجود دارد و امروزه يکي از نگراني‏هاي دانشجويان و محققين، وجود منابع گسترده در خصوص يک موضوع از يک طرف و متداول شدن روش‌ها و برنامه‌هاي جديد است. در اين مقاله در صدد هستيم تا ضمن بازکاوي مجدد اين بحث و رويکرد اختصاصي‌تر به آن، مقوله مرجع نويسي را كه از مباحث بسيار مهم تحقيق است، مورد بررسي قرار داده، تقريباً از تمام شيوه‏هاي مرجع‌دهي، مثال‌هاي ملموس و قابل استفاده بياوريم؛ خواه منبعي با يک يا چند نويسنده، يا منبع ترجمه شده و مرجع نويسي مقاله، رساله، سايت و... . همچنين در اين گفتار به مهم‌ترين و متداول‌ترين اختصارات در پژوهش (کلمات اختصاري رايج) اشاره مي‏کنيم.

چگونگي بررسي منابع

شايد بزرگ‌ترين نگراني دانشجويان در انجام مطالعه منابعي که مورد شناسايي قرار مي‏دهند، اين است که نمي‌دانند کدام يک از اين منابع را بايد مطالعه کنند و کدام را نبايد مورد مطالعه قرار دهند و معمولاً قاعده خاصي جهت انجام اين کار وجود ندارد. اغلب دانشجويان در مطالعه منابعي دچار مشکل مي‏شوند که فقط قسمتي از آنها با موضوع مورد تحقيق آنان ارتباط دارد؛ ولي دست‌يابي به موضوع‌هايي که بارها به طور کامل مورد تحقيق قرار گرفته‏اند و نتايج آنها در منابع دست دومي نظير کتاب‌هاي درسي موجود است، در صورتي امکان‌پذير است که منابع مربوط به موضوع، دقيقاً مورد مطالعه قرار گيرند. در زمينه‏هايي که به طور کامل و ريشه‌اي بررسي شده‌اند، مي‏توان دامنه مطالعه منابع را محدودتر ساخت؛ اما در مورد موضوع‌هايي که نسبتاً جديد هستند و تحقيقات ريشه‏اي و کافي در مورد آنها انجام نشده به دست آوردن بينش کافي، مستلزم مطالعه منابع به صورت گسترده است (خاکي، 1384، ص 170).
پژوهش‌گري که قصد توسعه دانش خاصي را دارد، ابتدا بايد پژوهش‌هايي را که تا کنون در زمينه آن موضوع انجام شده، شناسايي و مطالعه کند. مطالعه منابع مربوط به موضوع مورد تحقيق، مشتمل بر شناسايي، بررسي، ارزش‌يابي تحقيق، مشاهدات علمي گزارش شده و عقايدي است که با موضوع تحقيق، ارتباط دارند. اين مطالعه به جهات مختلف با خواندن که اغلب به صورت مقدماتي براي يافتن و تدوين موضوع تحقيق انجام مي‏شود، متفاوت است. در اين جا مطالعه منابع به صورت جامع و تفصيلي انجام مي‏شود؛ زيرا هدف، کسب اطلاعات کاملي درباره موضوع مورد تحقيق است؛ در حالي که در خواندن، هدف به دست آوردن اطلاعات و بينش عمومي درباره مسئله انتخاب شده است، تفاوت ديگر در ميزان دست اول بودن منابع است و از اين حيث، نوشته‏هاي پژوهشي به دو دسته منابع دست دوم و منابع دست اوّل، تقسيم مي‏شوند (دلاور، 1376، ص 85).
هدف کلي مطالعه منابع، اين است که به محقق کمک کند تا بينشي وسيع‌تر از مطالعه تحقيقات گذشته و روند فعلي پژوهش را در موضوع مورد نظر خود به دست آورد.

سازماندهي خواندن متون

معيارهاي انتخاب

متون خواندني، بايد با دقت تمام انتخاب شوند. نوع تحقيق و وسعت آن هر چه باشد، محقق براي خواندن، وقت محدودي دارد. يکي ممکن است ده‌ها ساعت وقت صرف خواندن کند و ديگري صدها ساعت؛ اما اين مقدار وقت، نسبت به توقعات هر يک از آنها، بسيار کوتاه خواهد بود. هيچ چيز مأيوس کننده‌تر از آن نيست که پس از چند هفته خواندن متون گوناگون، محقق احساس کند هنوز پيشرفتي نکرده است. بنابراين، هدف، تشخيص منابع مکتوبي است که براي پرسش آغازين جالبند و حداکثر بهره‌برداري از هر دقيقه، وقتي است که صرف خواندن مي‏شود.
چگونه بايد اقدام کرد؟ چه معيارهايي را بايد در نظر گرفت؟ بديهي است که در اين جا فقط اصول و معيارهاي کلي پيشنهاد مي‏شود و هر کس خواهد توانست به اقتضاي برنامه کارش، با نرمش، آنها را به کار بندد(آقازاده، 1379، ص 98).

اصل اول

حرکت از پرسش آغازين؛ بهترين «قطب نما» براي جهت‌يابي در انتخاب متون خواندني، پرسش آغازين خوب است. هر تحقيقي بايد يک خط راهنما داشته باشد و تا اطلاع بعدي، اين وظيفه را پرسش آغازين ايفا مي‏کند.

اصل دوم

براي آن که برنامه خواندن متون، سنگين نشود، سعي کنيد گزينش به عمل آوريد؛ چون ممكن نيست كه بتوان همه چيز را دربارۀ موضوعي خواند؛ زيرا مطالب کتاب‌ها و مقاله‏هاي مرجع، تا حدودي مشترک و تكراري است و يک خواننده جدي، خيلي زود متوجه تکراري بودن آنها مي‏شود. بنابراين، در مرحله اول، تا جايي که مقدور است، بايد از خواندن کتاب‌هاي پرحجم و دشوار اجتناب کرد؛ مگر آن که نتوان از آنها گذشت. ابتدا بايد به خواندن آثاري که تفکري ترکيبي عرضه مي‏کنند و به مقاله‏هاي کوتاه ده صفحه‏اي رو آورد. هميشه بايد به خاطر سپرد که خواندن کم، اما عميق چند اثر که با دقت انتخاب شده باشند بر خواندن سطحي هزاران صفحه، ترجيح دارند(کامپنهود، کيوي، 1384، ترجمه نيک گهر، ص 38).

اصل سوم

آثاري را انتخاب کنيد که مؤلفانشان تنها به ذکر داده‏ها قناعت نکرده، بلکه مباني تحليل و تفسير آنها را نيز ارائه داده‌اند. متوني را مي‏گوييم که مايه تفکرند؛ نه متوني که به بهانه عيني ماندن، توصيف سردي از پديده‏هاي مطالعه شده‌اند.

اصل چهارم

سعي کنيد متوني را براي خواندن انتخاب کنيد که نگرش‌هاي گوناگوني را دربارۀ پديدۀ مطالعه شده ارائه مي‏دهند. نه تنها از ده بار خواندن يک مطلب چيزي عايد نمي‌شود، بلکه دقت نظر براي بررسي موضوع مطالعه از زاويه‏اي روشن‌گر، ايجاب مي‏کند که چشم‌اندازهاي متفاوت را با هم مقايسه کنيم. اين امر، تأثير زيادي بر گذر از مفاهيم به شاخص‏هاست .

اصل پنجم

وقت خود را با فاصله منظم ميان تفکر شخصي و تبادل نظر با همکاران و اشخاص صاحب تجربه، تقسيم کنيد. يک ذهن انباشته از اطلاعات نامنظم، هرگز خلاق نيست (کامپنهود، کيوي، 1384، ص39).
منبع: twww.porseman.ne




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط