نویسنده: علی شیرازی
حزبیل، از مؤمنان زمان فرعون، پس از پیروزی حضرت موسی بر جادوگران، تحت تأثیر احساسات خویش قرار گرفت و ایمان خود را آشكار كرد.
به همین علّت، فرعون به اعتقاد عمیق وی به خداوند پی برد و او را به قتل رساند.
همسر حزبیل نیز كه آرایشگر دختر فرعون بود، همواره ایمانش را مخفی كرد تا این كه یك روز كه دختر فرعون را آرایش میكرد و گیسوانش را شانه میزد، شانه از دستش بر زمین افتاد؛ شانه را برداشت و برای ادامهی كار گفت: «بسم الله الرّحمن الرّحیم»!
دختر كه تا آن روز چنین عبارتی به گوشش نخورده بود، پرسید: «این كلمه چیست؟»
همسر حزبیل گفت: «حقیقت این است كه پدر «تو» متقلّب و حقّه بازی است كه ادعای خدایی میكند. خدا حقیقت دیگری دارد. خدا آن است كه موسی علیه السلام میگوید. من كارم را با نام آن خدا شروع میكنم!»
دختر فرعون جریان را به پدرش خبر داد. فرعون، او و بچّههایش را حاضر ساخت و گفت: «دست از عقایدت بردار و گرنه تو را رها نخواهم كرد.»
همسر حزبیل گفت: «خدا، خدای موسی است و تو دروغ میگویی!»
فرعون دستور داد تنوری را كه از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچّههایش را در آتش بیندازند.
همسر حزبیل همچنان «احد، احد» میگفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمیشد. فرزندانش را یكی یكی در آتش افكندند تا نوبت به طفل شیرخوارش رسید. این صحنه برایش ناگوار آمد.
ناگهان كودكش به قدرت خدا، فریاد زد: «مادرجان! شكیبا باش، مبادا از عقیدهی خود بازگردی كه اعتقاد تو بر حق است!»
آن گاه مادر و كودك را با هم در آتش انداختند و مادر همچنان فریاد میكرد: «احد»، «احد»... .
در دم آخر، همسر حزبیل وصیتی كرد و گفت: «خاكستر من و فرزندانم را در یك مكان دفن كنید!» (1)
گویا میخواهد بگوید: «عاطفه دارم، ولی عشق به خدا بالاترین عشقهاست!»
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد وی میفرماید: «شب معراج در آسمان چهارم بوی عطری استشمام كردم كه تمام آسمان را فرا گرفته بود، پرسیدم بوی چیست؟»
جبرئیل گفت: «یا رسول الله! بوی عطر همسر حزبیل و فرزندان اوست كه همه جا را در بر گرفته است.» (2)
پینوشتها:
1. كامل ابن اثیر، ج1، ص 71.
2. بحار الانوار، ج13، ص 163.
شیرازی، علی؛ (1394)؛ زنان نمونه، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی)، چاپ هشتم.