منجی معرفت
نويسنده: محسن غرویان
یکی از مباحثی که در باب مهدویت و ظهور منجی و مصلح موعود میبایست از دیدگاه معرفتشناسی مورد بحث و دقت قرار گیرد، مسئله تکامل و یا تنازل معروف دینی از عصر نزول دین اسلام تا عصر ظهور منجی و مصلح کل است . هرگونه بحث و مداقه در این موضوع مهم، از نوع مباحث و معرفتهای درجه دوم در معرفتشناسی دین است . این بحث از سویی با موضوع مهم «معرفت دینی» مرتبط است و از سوی دیگر با مسئله اعتقاد به «حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه)» ارتباط دارد . و هم از این رواست که جا دارد صاحبنظران و متفکران و نظریهپردازان دینی به آن بپردازند .
البته حرکتهای موقتی و قسری تکاملی ممکن است اتفاق افتاده باشد و یا اتفاق بیفتد، اما سیر نهایی کاروان معرفت دینی، تنازلی است، نه تکاملی! این نظریه میگوید: تا گوهر دین شناخته نشود، نمیتوان در مورد معرفت دین و تکامل یا تنازلی بودن آن سخن گفت و گوهر دین چیزی جز «عبودیت» نیست: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (1) (ای: لیعرفون). و نیز در قرآن آمده است: و لقد بعثنا فی کل امة رسولا اناعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت (2) . بر اساس این نظریه، معرفت دینی در حقیقت معرفتی حضوری و شهودی است، نه معرفتی حصولی و مفهومی و ذهنی . بنابراین انباشت مفاهیم و تصورات و تصدیقات ذهنی، نشانگر تکامل معرفت دینی نمیتواند باشد . این نظریه میگوید افزایش کمی با تکامل کیفی، فرق اساسی دارد . تکامل از مقوله کیف است و افزایش از مقوله کم . انباشت مفاهیم ذهنی با جهل مرکب هم میسازد و حال آنکه معرفتحقیقی به دین و گوهر آن، با جهل مرکب سازگار نیست . نظریه تنازل معرفت دینی میگوید تکامل و یا تنازل معرفت دینی، البته امری قهری نیست، بلکه به اختیار و اراده آدمی بستگی دارد . طبق این نظریه، علوم عصری و برون دینی، ضرورتا موجب تکامل معرفت دینی نمیشوند، بلکه چه بسا همین علوم و دانشها، معرفت دینی عالمان دین را تنزل دهند . اگر محور دانشهای بشری و علوم برون دینی، انسان محوری (امانیسم (Humanism) باشد - که هست - همین علوم هرچه بیشتر شوند، بیشتر آدمی را از گوهر دین دور میکنند و تنازل معرفت دینی، جز این نیست . در نظریه تنازل، جایگاه معرفت دینی در جان آدمی است، نه در ذهن او .
از این رو در باب تکامل و یا تنازل معرفت دینی نباید از منظر کمی نگریست، بلکه باید نگاه کیفی داشت . در حقیقت نزاع نظریه تنازل با تئوری تکامل معرفت دینی، نزاع کم و کیف است . نظریه تنازل، نگاهی کیفی دارد و نظریه تکامل، نگاهی کمی . و حق این است که افزایش کمی، حقیقتا تکامل نیست، بلکه توسعه و فربهی است .
نظریه «تنازل معرفت دینی» میگوید قائل شدن به تکامل معرفت دینی از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحی ارسالی، ملاک استغنا و بینیازی از وحی و منجی و مصلح کل است; اما قائل شدن به تنازل معرفت دینی، ملاک نیازمندی به وحی و اصلاح کلی است و با تئوری خاتمیت نبوت خاصه پیامبر اکرم (ص) سازگارتر و مناسبتر است .
الف . فاصله زمانی از عصر نزول آیات و صدور روایات و عدم دسترسی مستقیم به معصومین (ع) ;
ب . دخالتبیشتر تفسیرهای به رای درگذشت ایام و ازمنه;
ج . گسترش روحیه انانیت و غرور علمی با پیدایش و گسترش دانشهای بشری;
د . جریان قاعده عام افول و نزول ادیان و فرهنگها در طول تاریخ;
ه . اماره بودن ضعف عمل دینی بر ضعف علم دینی;
الف . در دعای عهد آمده است: «واجعله اللهم . . . مجددا لما عطل من احکام کتابک» . از این تعبیر استنباط میشود که جریان معرفت دینی به سمت تعطیل احکام کتاب خدا «قرآن» پیش میرود و آن حضرت پیش از ظهور، احکام را تجدید میکنند .
ب . در دعای ندبه میخوانیم:
1 . «این المنتظر لاقامة الامت و العوج» . با توجه به معنای «امت و عوج» معلوم میشود که در زمان قبل از ظهور، ضعف معرفتی، شک و اعوجاج و انحراف به حداکثر خود میرسد .
2 . «این المدخر لتجدید الفرائض و السنن» . معلوم میشود سیر کلی معرفت دینی روبه فراموشی فرائض و سنن الهی است .
3 . «این المتخیر لاعادة الملة و الشریعة» . با توجه به معنای واژه ملت (دین و مذهب) معلوم میشود که شناخت دین و شریعت توسط حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) اعاده میشود و معرفت دینی جدیدی از سوی ایشان ارائه میگردد .
4 . «این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده» . کتاب قرآن و حدود مشخصات آن در عصر ظهور احیا میشود .
5 . «این محیی معالم الدین و اهله» . مهدی موعود و منجی کل، معالم و نشانههای دین و اهل دین را احیا میکند .
6 . «این حاصد فروع الغی و الشقاق» . از این سخن فهمیده میشود که شاخههای گمراهی و ضلالت و انحراف از معرفت دینی، درستبه قدری زیاد میشود که آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه) همه آنها را درو میکند .
7 . «این طامس آثار الزیغ و الاهواء» . گمراهی و سیاهی قلب و هواپرستی در عصر ظهور به اوج خود میرسد .
8 . «این قاطع حبائل الکذب و الافتراء» . رشتههای دروغ و افترا به دین و خدا به نهایت درجه میرسد .
9 . «این مبید العتاة و المردة» . سرکشی و ارتداد در عصر ظهور مصلح کل، به اوج میرسد .
10 . «این مستاصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد» . عناد، گمراه سازی (توسط عالمان) و الحاد به حداکثر میرسد .
11 . «این جامع الکلمة علی التقوی» . آن حضرت بر محور تقوی که همان علم حضوری و شهود باطنی نسبتبه گوهر دین یعنی عبودیت است، همگان را جمع میکنند و کلمه دعوت خود را بر آن متمرکز مینمایند .
12 . «این صاحب یوم الفتح و ناشر رایة الهدی» . از این عبارت استنباط میشود که پرچمهای دیگر قبل از ایشان، پرچمهای ضلالت و انحراف از معرفت دینی محسوب میشوند .
ج . و نیز در دعای ندبه آمده است:
یابن الهداة المهدیین، یابن البدور المنیرة، یابن السرج المضیئة، یابن الشهب الثاقبه، یابن الانجم الزاهرة، یابن السبل الواضحة، یابن الاعلام اللائحة، یابن العلوم الکاملة یابن السنن المشهورة، یابن المعالم الماثورة، یابن الدلائل المشهودة، یابن الصراط المستقیم، یابن النبا العظیم، یابن من هو فی ام الکتاب لدی الله علی حکیم، یابن الآیات و البینات، یابن الدلائل الظاهرات، یابن البراهین الواضحات الباهرات، یابن الحجج البالغات، یابن طه و المحکمات .
از عبارت فوق در توصیف امام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) برمیآید که تاکید امام صادق (ع) در شناساندن آن حضرت بر عنصر معرفت دینی است و لذا باید بدین نکته توجه کنیم که آن حضرت تنها در محور «عدالت» منجی نیستند، بلکه علاوه بر این در محور «معرفت» نیز منجی و مصلح میباشند، کما اینکه از توجه به خود وصف «مهدی» نیز این نکته به دست میآید .
در این روایت ظهور امام مهدی (ع) تشبیه به بعثت و ظهور حضرت محمد (ص) شده است . در مباحث نبوت و خاتمیت، گفته میشود چون دین و معرفت دینی آیین مسیحیتبه نهایت افول خود رسید، خداوند پیامبر اسلام (ص) را به رسالتبرگزید . معلوم میشود در زمان حضرت مهدی (ع) نیز معرفت دینی به نهایت درجه سقوط میرسد .
ب . در روایت دیگر آمده است: «یهدم (القائم) ما قبله کما صنع رسول الله (ص) و یستانف الاسلام جدیدا .» (بحارالانوار، ج 52، ص 352; غیبت نعمانی ص 231).
ج . در سه روایت آمده است:
- اذا قام القائم (ع) جاء بامر جدید .(بحار، ج 52، ص 338، حدیث 82، باب 27).
- یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید .(بحار، ج 52، ص 354، حدیث 114 باب 27).
- ان قائمنا اذا قام دعا الناس الی امر جدید .(بحار، ج 52، ص 366، حدیث 147، باب 27).
از چهار روایت فوق به خوبی استفاده میشود که معرفت دینی ما آن قدر نازل میشود که دعوت آن حضرت (ع) را کتاب جدید، امر جدید و اسلام جدید میپنداریم; در حالی که کتاب ایشان همان کتاب پیامبر (ص) و اسلام ایشان، همان اسلام پیامبر (ص) است . پس معلوم میشود معرفت دینی ما در آن زمان بسیار نازل و ضعیف است .
پارهای از نتایج و آثار نظریه «تنازل معرفت دینی»
الف . این نظریه هرگز مخدر نیست، بلکه مانع احساس غرور علمی میشود، چه اینکه در باب عدالت اجتماعی، این اعتقاد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پس از پر شدن جهان از ظلم و ستم ظهور میکنند، هرگز مخدر نیست و مانع انجام تکلیفهای شرعی برای ما نمیشود .
ب . این نظریه همواره بشر و عقول بشری را محتاج خاندان وحی میداند .
ج . این نظریه، خاتمیت و جاودانگی دین مبین اسلام و قرآن کریم را به روشنی تبیین میکند .
د . این نظریه، تئوری تکامل معرفت دینی را که از سوی برخی روشنفکران دینی مطرح شده، مآلاابطال میکند .
ه . این نظریه، برخلاف نظریه تکامل، با همه عناصر دستگاه عقیدتی و فکری اسلام، سازگاری دارد .
و . این نظریه، رابطه علم و عمل را به خوبی توجیه و تفسیر میکند و بین صعود و سقوط در محور عدالتبا صعود و سقوط در محور معرفت، تناسبی مستقیم برقرار میکند .
منبع: سایت حوزه
/س
مدعای نظریه تنازل معرفت دینی
البته حرکتهای موقتی و قسری تکاملی ممکن است اتفاق افتاده باشد و یا اتفاق بیفتد، اما سیر نهایی کاروان معرفت دینی، تنازلی است، نه تکاملی! این نظریه میگوید: تا گوهر دین شناخته نشود، نمیتوان در مورد معرفت دین و تکامل یا تنازلی بودن آن سخن گفت و گوهر دین چیزی جز «عبودیت» نیست: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (1) (ای: لیعرفون). و نیز در قرآن آمده است: و لقد بعثنا فی کل امة رسولا اناعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت (2) . بر اساس این نظریه، معرفت دینی در حقیقت معرفتی حضوری و شهودی است، نه معرفتی حصولی و مفهومی و ذهنی . بنابراین انباشت مفاهیم و تصورات و تصدیقات ذهنی، نشانگر تکامل معرفت دینی نمیتواند باشد . این نظریه میگوید افزایش کمی با تکامل کیفی، فرق اساسی دارد . تکامل از مقوله کیف است و افزایش از مقوله کم . انباشت مفاهیم ذهنی با جهل مرکب هم میسازد و حال آنکه معرفتحقیقی به دین و گوهر آن، با جهل مرکب سازگار نیست . نظریه تنازل معرفت دینی میگوید تکامل و یا تنازل معرفت دینی، البته امری قهری نیست، بلکه به اختیار و اراده آدمی بستگی دارد . طبق این نظریه، علوم عصری و برون دینی، ضرورتا موجب تکامل معرفت دینی نمیشوند، بلکه چه بسا همین علوم و دانشها، معرفت دینی عالمان دین را تنزل دهند . اگر محور دانشهای بشری و علوم برون دینی، انسان محوری (امانیسم (Humanism) باشد - که هست - همین علوم هرچه بیشتر شوند، بیشتر آدمی را از گوهر دین دور میکنند و تنازل معرفت دینی، جز این نیست . در نظریه تنازل، جایگاه معرفت دینی در جان آدمی است، نه در ذهن او .
از این رو در باب تکامل و یا تنازل معرفت دینی نباید از منظر کمی نگریست، بلکه باید نگاه کیفی داشت . در حقیقت نزاع نظریه تنازل با تئوری تکامل معرفت دینی، نزاع کم و کیف است . نظریه تنازل، نگاهی کیفی دارد و نظریه تکامل، نگاهی کمی . و حق این است که افزایش کمی، حقیقتا تکامل نیست، بلکه توسعه و فربهی است .
غرض از ظهور مصلح و منجی کل در نظریه تنازل
نظریه «تنازل معرفت دینی» میگوید قائل شدن به تکامل معرفت دینی از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحی ارسالی، ملاک استغنا و بینیازی از وحی و منجی و مصلح کل است; اما قائل شدن به تنازل معرفت دینی، ملاک نیازمندی به وحی و اصلاح کلی است و با تئوری خاتمیت نبوت خاصه پیامبر اکرم (ص) سازگارتر و مناسبتر است .
شواهد و قرائن نظریه «تنازل معرفت دینی»
قرائن عقلانی
الف . فاصله زمانی از عصر نزول آیات و صدور روایات و عدم دسترسی مستقیم به معصومین (ع) ;
ب . دخالتبیشتر تفسیرهای به رای درگذشت ایام و ازمنه;
ج . گسترش روحیه انانیت و غرور علمی با پیدایش و گسترش دانشهای بشری;
د . جریان قاعده عام افول و نزول ادیان و فرهنگها در طول تاریخ;
ه . اماره بودن ضعف عمل دینی بر ضعف علم دینی;
شواهد و قرائن نقلی
الف . در دعای عهد آمده است: «واجعله اللهم . . . مجددا لما عطل من احکام کتابک» . از این تعبیر استنباط میشود که جریان معرفت دینی به سمت تعطیل احکام کتاب خدا «قرآن» پیش میرود و آن حضرت پیش از ظهور، احکام را تجدید میکنند .
ب . در دعای ندبه میخوانیم:
1 . «این المنتظر لاقامة الامت و العوج» . با توجه به معنای «امت و عوج» معلوم میشود که در زمان قبل از ظهور، ضعف معرفتی، شک و اعوجاج و انحراف به حداکثر خود میرسد .
2 . «این المدخر لتجدید الفرائض و السنن» . معلوم میشود سیر کلی معرفت دینی روبه فراموشی فرائض و سنن الهی است .
3 . «این المتخیر لاعادة الملة و الشریعة» . با توجه به معنای واژه ملت (دین و مذهب) معلوم میشود که شناخت دین و شریعت توسط حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) اعاده میشود و معرفت دینی جدیدی از سوی ایشان ارائه میگردد .
4 . «این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده» . کتاب قرآن و حدود مشخصات آن در عصر ظهور احیا میشود .
5 . «این محیی معالم الدین و اهله» . مهدی موعود و منجی کل، معالم و نشانههای دین و اهل دین را احیا میکند .
6 . «این حاصد فروع الغی و الشقاق» . از این سخن فهمیده میشود که شاخههای گمراهی و ضلالت و انحراف از معرفت دینی، درستبه قدری زیاد میشود که آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه) همه آنها را درو میکند .
7 . «این طامس آثار الزیغ و الاهواء» . گمراهی و سیاهی قلب و هواپرستی در عصر ظهور به اوج خود میرسد .
8 . «این قاطع حبائل الکذب و الافتراء» . رشتههای دروغ و افترا به دین و خدا به نهایت درجه میرسد .
9 . «این مبید العتاة و المردة» . سرکشی و ارتداد در عصر ظهور مصلح کل، به اوج میرسد .
10 . «این مستاصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد» . عناد، گمراه سازی (توسط عالمان) و الحاد به حداکثر میرسد .
11 . «این جامع الکلمة علی التقوی» . آن حضرت بر محور تقوی که همان علم حضوری و شهود باطنی نسبتبه گوهر دین یعنی عبودیت است، همگان را جمع میکنند و کلمه دعوت خود را بر آن متمرکز مینمایند .
12 . «این صاحب یوم الفتح و ناشر رایة الهدی» . از این عبارت استنباط میشود که پرچمهای دیگر قبل از ایشان، پرچمهای ضلالت و انحراف از معرفت دینی محسوب میشوند .
ج . و نیز در دعای ندبه آمده است:
یابن الهداة المهدیین، یابن البدور المنیرة، یابن السرج المضیئة، یابن الشهب الثاقبه، یابن الانجم الزاهرة، یابن السبل الواضحة، یابن الاعلام اللائحة، یابن العلوم الکاملة یابن السنن المشهورة، یابن المعالم الماثورة، یابن الدلائل المشهودة، یابن الصراط المستقیم، یابن النبا العظیم، یابن من هو فی ام الکتاب لدی الله علی حکیم، یابن الآیات و البینات، یابن الدلائل الظاهرات، یابن البراهین الواضحات الباهرات، یابن الحجج البالغات، یابن طه و المحکمات .
از عبارت فوق در توصیف امام مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) برمیآید که تاکید امام صادق (ع) در شناساندن آن حضرت بر عنصر معرفت دینی است و لذا باید بدین نکته توجه کنیم که آن حضرت تنها در محور «عدالت» منجی نیستند، بلکه علاوه بر این در محور «معرفت» نیز منجی و مصلح میباشند، کما اینکه از توجه به خود وصف «مهدی» نیز این نکته به دست میآید .
شواهد و قرائن روایی
در این روایت ظهور امام مهدی (ع) تشبیه به بعثت و ظهور حضرت محمد (ص) شده است . در مباحث نبوت و خاتمیت، گفته میشود چون دین و معرفت دینی آیین مسیحیتبه نهایت افول خود رسید، خداوند پیامبر اسلام (ص) را به رسالتبرگزید . معلوم میشود در زمان حضرت مهدی (ع) نیز معرفت دینی به نهایت درجه سقوط میرسد .
ب . در روایت دیگر آمده است: «یهدم (القائم) ما قبله کما صنع رسول الله (ص) و یستانف الاسلام جدیدا .» (بحارالانوار، ج 52، ص 352; غیبت نعمانی ص 231).
ج . در سه روایت آمده است:
- اذا قام القائم (ع) جاء بامر جدید .(بحار، ج 52، ص 338، حدیث 82، باب 27).
- یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید .(بحار، ج 52، ص 354، حدیث 114 باب 27).
- ان قائمنا اذا قام دعا الناس الی امر جدید .(بحار، ج 52، ص 366، حدیث 147، باب 27).
از چهار روایت فوق به خوبی استفاده میشود که معرفت دینی ما آن قدر نازل میشود که دعوت آن حضرت (ع) را کتاب جدید، امر جدید و اسلام جدید میپنداریم; در حالی که کتاب ایشان همان کتاب پیامبر (ص) و اسلام ایشان، همان اسلام پیامبر (ص) است . پس معلوم میشود معرفت دینی ما در آن زمان بسیار نازل و ضعیف است .
پارهای از نتایج و آثار نظریه «تنازل معرفت دینی»
الف . این نظریه هرگز مخدر نیست، بلکه مانع احساس غرور علمی میشود، چه اینکه در باب عدالت اجتماعی، این اعتقاد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پس از پر شدن جهان از ظلم و ستم ظهور میکنند، هرگز مخدر نیست و مانع انجام تکلیفهای شرعی برای ما نمیشود .
ب . این نظریه همواره بشر و عقول بشری را محتاج خاندان وحی میداند .
ج . این نظریه، خاتمیت و جاودانگی دین مبین اسلام و قرآن کریم را به روشنی تبیین میکند .
د . این نظریه، تئوری تکامل معرفت دینی را که از سوی برخی روشنفکران دینی مطرح شده، مآلاابطال میکند .
ه . این نظریه، برخلاف نظریه تکامل، با همه عناصر دستگاه عقیدتی و فکری اسلام، سازگاری دارد .
و . این نظریه، رابطه علم و عمل را به خوبی توجیه و تفسیر میکند و بین صعود و سقوط در محور عدالتبا صعود و سقوط در محور معرفت، تناسبی مستقیم برقرار میکند .
منبع: سایت حوزه
/س